1392/05/01
دیدار شاعران ۹۲ | شعرخوانی آقای محمد مرادی
در شب ولادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشور در حضور حضرت آیتالله خامنهای برگزار شد. آقای محمد مرادی، از شاعران کشورمان در این دیدار شعری را قرائت نمود که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و صوت این شعر را منتشر میکند.
[برای دریافت فایل صوتی به این صفحه مراجعه کنید]
[برای دریافت فایل صوتی به این صفحه مراجعه کنید]
تشنهای؟ سر بکش از جام زلالی که منم
سیر شو از عطش خون حلالی که منم
به کدامین غم جانسوز جهان فکر کنم؟
به جوابی که تویی، یا به سؤالی که منم؟
یک نفس زنده شدم، یک نفس افسرده شدم
یک نفس مرده...، شگفتا به مجالی که منم
خواب دیدم که خیال تو مرا با خود برد
در خیالم من از این خواب و خیالی که منم
عمر من، بالِ به هم بسته؛ نگاه تو، قفس
به کجا کوچ کند بیپروبالی که منم؟
برگها بر تن من بار گران غم توست
پس چرا خم نشود پشت نهالی که منم؟
آسمان خیره به معراج رسولی که تویی
دو جهان گوش به آوای بلالی که منم
چه قَدَر فاصله ماندهست میان من و تو
از جنوبی که تویی، تا به شمالی که منم
به کدامین غم جانسوز جهان فکر کنم؟
به جوابی که تویی، یا به سؤالی که منم؟
سیر شو از عطش خون حلالی که منم
به کدامین غم جانسوز جهان فکر کنم؟
به جوابی که تویی، یا به سؤالی که منم؟
یک نفس زنده شدم، یک نفس افسرده شدم
یک نفس مرده...، شگفتا به مجالی که منم
خواب دیدم که خیال تو مرا با خود برد
در خیالم من از این خواب و خیالی که منم
عمر من، بالِ به هم بسته؛ نگاه تو، قفس
به کجا کوچ کند بیپروبالی که منم؟
برگها بر تن من بار گران غم توست
پس چرا خم نشود پشت نهالی که منم؟
آسمان خیره به معراج رسولی که تویی
دو جهان گوش به آوای بلالی که منم
چه قَدَر فاصله ماندهست میان من و تو
از جنوبی که تویی، تا به شمالی که منم
به کدامین غم جانسوز جهان فکر کنم؟
به جوابی که تویی، یا به سؤالی که منم؟