1368/12/27
بیانات در دیدار مسئولان و معلّمان دبیرستان علوم و معارف اسلامى شهید مطهّرى
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بنده هم از زیارت آقایان خیلى خوشوقتم؛ و لطف فرمودید. [تأسیس] این مدرسه به نظر بنده یکى از ابتکارات بسیار خوب و خیلى مفید و راهگشا بود بحمدالله و انشاءالله که ادامه پیدا کند. البتّه برنامههاى درسى مدرسهی عالى شهید مطهّرى را بنده تفصیلاً نمیدانم، [امّا] اجمالاً مطّلع هستم که برنامههاى درسى حوزهاى است که ممکن است با یک نظم و نَسَق(۱) خاصّى و کلاسبندى خاصّى باشد؛ واقعاً براى ورود در آن درسها، اینجور مدرسهاى لازم بود؛ کمااینکه در دنیا هم مدارس مقدّماتى دانشگاهها -دبیرستانهاى پیشدانشگاهى- با همان روال و در همان جهتْ دانشآموزان را بار آوردن معمول است. و بنده اگر برایم میسور بود، همهی فرزندان خودم و کسانى را که به آنها دسترسى داشتم یا مشورت میکردند، توصیه میکردم که به این مدرسهها بیایند. البتّه درسى که میخوانند -به همین ترتیبى که فرمودید- خوب است؛ ضمن اینکه درس مرسوم دولتى و فرهنگ را میخوانند، این مقدار پیشرفت قابل توجّه است.
اگر بشود در این سنین یک قدرى به قرآن در این مدرسه بیشتر تکیه بشود، شاید یک دستاورد بزرگى را فراهم بکند؛ مثلاً حفظ قرآن، ولو نه بهصورت برنامه -چون شما بیش از برنامه درحقیقت درس دارید و شاید اگر حفظ قرآن به شکل برنامهاى باشد، مشکلاتى را ایجاد کند- لکن به شکل یک امتیاز. فرضاً این گفته بشود که اگر مثلاً در این دوره یا در این ثلث یا در این سال، کسى این مقدار قرآن حفظ کرد، این امتیاز را خواهد داشت -یا امتیازِ نمره فرضاً یا امتیازهاى دیگر؛ [یعنى] دست شما براى دادن امتیازهاى مختلف باز است- شاید ما بتوانیم این مسئلهی حفظ قرآن را یک مقدارى در این مدرسه و بین این گروه جوانهاى تازهسالمان رشد بدهیم. واقعاً این، یک نقیصهاى در حوزههاى ما است. در بعضى حوزههاى اهل سنّت، از ابتدا شرط آن حفظ قرآن است -که مسبوق هستید- بعضى دیگر هم اگر شرط آن نیست، لکن به حفظ قرآن تشویق میشوند. غالب اهل علمِ آنها با قرآن اُنس زیادترى دارند. درحالیکه ما در حوزههاى خودمان طلبههایى را مشاهده میکنیم که درس هم مقدارى خواندهاند، لکن هنوز به همین قرائت رایج قرآن که ما با آن اُنس داریم -یعنى قرائت حفص-(۲) تسلّط ندارند، فضلاً از اینکه(۳) قرائات دیگر را بدانند؛ یعنى اشکالاتى در تلاوتشان هست. علّتش این است که سابق، قرآنخوانى در مکتبخانهها تأمین میشد؛ لذا هر کسى وارد میدان علم و مانند اینها میشد، قرآن را یاد گرفته بود. بعد که مکتبخانهها برافتاد و در مدارس جدید هم قرآنخوانى به آن شکل شروع نشد، این خلأ باقى مانده. اگر کسى شانس داشته و پدرى یا مادرى مأنوس به قرآن و عاشق قرآن کنار دستش بودند، یک قرآنى یاد گرفته یا دورهی قرآنى رفته؛ [امّا] اگر کسى این شانس را نداشته باشد، اگر وارد حوزه شد، حوزه به او [آموزش] قرآن نخواهد داد؛ یعنى بهاصطلاح ظواهر قرآن و متن قرآن و آموزشهاى ابتدائى قرآن را از حوزه فرانخواهد گرفت. حالا گیرم فقهى که میخواند، بالاخره فقه قرآن است و محصول قرآن است -یا معارف یا فلسفه یا هرچه- لکن متن قرآن را [فرانمیگیرد]. حالا اگر در این مدارس -که حالا شما شروع کردهاید و این بناى مبارک را پایهگذارى کردهاید- بشود این کار را شروع بفرمایید که این جوانها با قرآن [مأنوس بشوند] -حالا شاید با قرآن اُنس پیدا میکنند؛ نمیدانم- و بخصوص حفظ قرآن را بتوانند اینجا تأمین کنند، خیلى چیز مهمّى خواهد بود.
و یک مقدار هم مجهّز بشوند به عقاید. من البتّه چون خودم یک دانشآموز اینجورى در دستگاه شما دارم، یک مقدارى کیفیّت کار شما را میدانم -یعنى بنده، در همین وقت کمى که هست، به وضع بچّهها در خانه بینظارت نیستم؛ یک مقدارى به امورشان میرسم، نگاه میکنم چه میخوانند، چهکار میکنند؛ گاهى روى مسئلهی اعتقادى مطالعه میکنند، کنفرانس میدهند، و کارهایى مانند اینها میکنند- خب، خوب است؛ لکن بیش از این یک چیزى لازم است؛ یعنى اگر بشود، ما یک دوره عقاید متین و کاملاً ساده و دور از آن استدلالات فلسفى و عرفانى -امّا به قدرى که ذهن این جوان آن را بپذیرد- حاضر داشته باشیم و در طول این چهار سالى که اینجا هستند، قسمتهایى [از آن] به اینها داده بشود. الان چیزى که در دنیا زیاد مطرح است، غالباً شبهات توحید نیست. میدانید، یک وقتى شبهات خداشناسى و توحید و اصل دین مطرح بود؛ حالا این چیزها خیلى در دنیا مطرح نیست؛ لکن شبهات گوناگون دیگرى مطرح است: شبهات مربوط به امام زمان، الان مطرح است؛ شبهات مربوط به عقاید شیعى -از ناحیهی وهّابیها- الان مطرح است؛ شبهات مربوط به پایهی نظام ما -یعنى ولایت فقیه که یک امر اعتقادى و استدلالى است- الان مطرح است؛ و شبهات مربوط به اینکه آیا دین اسلام براى ادارهی زندگى جامعیّت دارد یعنى دینِ سیاست و زندگى هم هست، یا نه، [فقط] دین به معناى اعتقاد و عمل شخصى است؛ این شبهات الان مطرح است. یک وقتى از روى جهالت دنبال این فکر میرفتند، [امّا] امروز دستگاههایى دارند این فکرها را تزریق میکنند؛ ما شاهد آن هستیم. خب واقعاً جستجو بشود و دیده بشود که کدام شبهه امروز براى ریختن جلوى ذهن نوجوانان آماده میشود و تراشیده و جدا میشود. وقتیکه این شبهات شناخته شد، دانهدانه بهصورت اعتقادات پاسخ گفته بشود. شاید هر چند سال یک بار هم آنچه باید داد فرق کند. این هم یک چیز دیگرى است که به نظرم اگر در این مدرسه بیاید، کار این مدرسه را کاملتر خواهد کرد.
امیدواریم که انشاءالله خداوند به شماها اجر بدهد و توفیق بدهد. قطعاً یکى از برکات جمهورى اسلامى، ایجاد یک چنین رشتههاى کار فرهنگى و دینى است. ما این را مبارک میدانیم و خدا را شاکر هستیم و براى شما آرزوى توفیق میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بنده هم از زیارت آقایان خیلى خوشوقتم؛ و لطف فرمودید. [تأسیس] این مدرسه به نظر بنده یکى از ابتکارات بسیار خوب و خیلى مفید و راهگشا بود بحمدالله و انشاءالله که ادامه پیدا کند. البتّه برنامههاى درسى مدرسهی عالى شهید مطهّرى را بنده تفصیلاً نمیدانم، [امّا] اجمالاً مطّلع هستم که برنامههاى درسى حوزهاى است که ممکن است با یک نظم و نَسَق(۱) خاصّى و کلاسبندى خاصّى باشد؛ واقعاً براى ورود در آن درسها، اینجور مدرسهاى لازم بود؛ کمااینکه در دنیا هم مدارس مقدّماتى دانشگاهها -دبیرستانهاى پیشدانشگاهى- با همان روال و در همان جهتْ دانشآموزان را بار آوردن معمول است. و بنده اگر برایم میسور بود، همهی فرزندان خودم و کسانى را که به آنها دسترسى داشتم یا مشورت میکردند، توصیه میکردم که به این مدرسهها بیایند. البتّه درسى که میخوانند -به همین ترتیبى که فرمودید- خوب است؛ ضمن اینکه درس مرسوم دولتى و فرهنگ را میخوانند، این مقدار پیشرفت قابل توجّه است.
اگر بشود در این سنین یک قدرى به قرآن در این مدرسه بیشتر تکیه بشود، شاید یک دستاورد بزرگى را فراهم بکند؛ مثلاً حفظ قرآن، ولو نه بهصورت برنامه -چون شما بیش از برنامه درحقیقت درس دارید و شاید اگر حفظ قرآن به شکل برنامهاى باشد، مشکلاتى را ایجاد کند- لکن به شکل یک امتیاز. فرضاً این گفته بشود که اگر مثلاً در این دوره یا در این ثلث یا در این سال، کسى این مقدار قرآن حفظ کرد، این امتیاز را خواهد داشت -یا امتیازِ نمره فرضاً یا امتیازهاى دیگر؛ [یعنى] دست شما براى دادن امتیازهاى مختلف باز است- شاید ما بتوانیم این مسئلهی حفظ قرآن را یک مقدارى در این مدرسه و بین این گروه جوانهاى تازهسالمان رشد بدهیم. واقعاً این، یک نقیصهاى در حوزههاى ما است. در بعضى حوزههاى اهل سنّت، از ابتدا شرط آن حفظ قرآن است -که مسبوق هستید- بعضى دیگر هم اگر شرط آن نیست، لکن به حفظ قرآن تشویق میشوند. غالب اهل علمِ آنها با قرآن اُنس زیادترى دارند. درحالیکه ما در حوزههاى خودمان طلبههایى را مشاهده میکنیم که درس هم مقدارى خواندهاند، لکن هنوز به همین قرائت رایج قرآن که ما با آن اُنس داریم -یعنى قرائت حفص-(۲) تسلّط ندارند، فضلاً از اینکه(۳) قرائات دیگر را بدانند؛ یعنى اشکالاتى در تلاوتشان هست. علّتش این است که سابق، قرآنخوانى در مکتبخانهها تأمین میشد؛ لذا هر کسى وارد میدان علم و مانند اینها میشد، قرآن را یاد گرفته بود. بعد که مکتبخانهها برافتاد و در مدارس جدید هم قرآنخوانى به آن شکل شروع نشد، این خلأ باقى مانده. اگر کسى شانس داشته و پدرى یا مادرى مأنوس به قرآن و عاشق قرآن کنار دستش بودند، یک قرآنى یاد گرفته یا دورهی قرآنى رفته؛ [امّا] اگر کسى این شانس را نداشته باشد، اگر وارد حوزه شد، حوزه به او [آموزش] قرآن نخواهد داد؛ یعنى بهاصطلاح ظواهر قرآن و متن قرآن و آموزشهاى ابتدائى قرآن را از حوزه فرانخواهد گرفت. حالا گیرم فقهى که میخواند، بالاخره فقه قرآن است و محصول قرآن است -یا معارف یا فلسفه یا هرچه- لکن متن قرآن را [فرانمیگیرد]. حالا اگر در این مدارس -که حالا شما شروع کردهاید و این بناى مبارک را پایهگذارى کردهاید- بشود این کار را شروع بفرمایید که این جوانها با قرآن [مأنوس بشوند] -حالا شاید با قرآن اُنس پیدا میکنند؛ نمیدانم- و بخصوص حفظ قرآن را بتوانند اینجا تأمین کنند، خیلى چیز مهمّى خواهد بود.
و یک مقدار هم مجهّز بشوند به عقاید. من البتّه چون خودم یک دانشآموز اینجورى در دستگاه شما دارم، یک مقدارى کیفیّت کار شما را میدانم -یعنى بنده، در همین وقت کمى که هست، به وضع بچّهها در خانه بینظارت نیستم؛ یک مقدارى به امورشان میرسم، نگاه میکنم چه میخوانند، چهکار میکنند؛ گاهى روى مسئلهی اعتقادى مطالعه میکنند، کنفرانس میدهند، و کارهایى مانند اینها میکنند- خب، خوب است؛ لکن بیش از این یک چیزى لازم است؛ یعنى اگر بشود، ما یک دوره عقاید متین و کاملاً ساده و دور از آن استدلالات فلسفى و عرفانى -امّا به قدرى که ذهن این جوان آن را بپذیرد- حاضر داشته باشیم و در طول این چهار سالى که اینجا هستند، قسمتهایى [از آن] به اینها داده بشود. الان چیزى که در دنیا زیاد مطرح است، غالباً شبهات توحید نیست. میدانید، یک وقتى شبهات خداشناسى و توحید و اصل دین مطرح بود؛ حالا این چیزها خیلى در دنیا مطرح نیست؛ لکن شبهات گوناگون دیگرى مطرح است: شبهات مربوط به امام زمان، الان مطرح است؛ شبهات مربوط به عقاید شیعى -از ناحیهی وهّابیها- الان مطرح است؛ شبهات مربوط به پایهی نظام ما -یعنى ولایت فقیه که یک امر اعتقادى و استدلالى است- الان مطرح است؛ و شبهات مربوط به اینکه آیا دین اسلام براى ادارهی زندگى جامعیّت دارد یعنى دینِ سیاست و زندگى هم هست، یا نه، [فقط] دین به معناى اعتقاد و عمل شخصى است؛ این شبهات الان مطرح است. یک وقتى از روى جهالت دنبال این فکر میرفتند، [امّا] امروز دستگاههایى دارند این فکرها را تزریق میکنند؛ ما شاهد آن هستیم. خب واقعاً جستجو بشود و دیده بشود که کدام شبهه امروز براى ریختن جلوى ذهن نوجوانان آماده میشود و تراشیده و جدا میشود. وقتیکه این شبهات شناخته شد، دانهدانه بهصورت اعتقادات پاسخ گفته بشود. شاید هر چند سال یک بار هم آنچه باید داد فرق کند. این هم یک چیز دیگرى است که به نظرم اگر در این مدرسه بیاید، کار این مدرسه را کاملتر خواهد کرد.
امیدواریم که انشاءالله خداوند به شماها اجر بدهد و توفیق بدهد. قطعاً یکى از برکات جمهورى اسلامى، ایجاد یک چنین رشتههاى کار فرهنگى و دینى است. ما این را مبارک میدانیم و خدا را شاکر هستیم و براى شما آرزوى توفیق میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) ترتیب، نظم
۲) حفصبنسلیمان از شاگردان عاصم بود و قرآن را از وی نقل کرده است؛ عاصم بن ابیالنَّجود، خود از قرّاء معروف هفتگانهی شیعه بود که قرآن را با واسطهی ابیعبدالرّحمن سُلَمی از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فراگرفته بود. بزرگان فقهای امامیّه، همواره قرائت عاصم به روایت حفص را ترجیح داده و برگزیدهاند؛ زیرا آن را یگانه قرائت برتر و مطابق با لهجهی فصیح قریش میدانستند که قرآن بر وفق آن نازل شده. امروزه اکثریّت مسلمانان قرآن را با این قرائت تلاوت میکنند.
۳) چه رسد به اینکه