• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1368/11/07

بیانات در دیدار نماینده‌ی ولی‌فقیه و مسئولان دفاتر حوزه‌ی نمایندگى ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

از زیارت آقایان عزیز خیلى خوشحالم و همیشه براى بنده همین‌جور بوده؛ همیشه از ملاقات و دیدار آقایان دفاتر نمایندگى حضرت امام (رضوان ا‌لله‌ تعالى علیه) ‌-هروقت تشریف می‌آوردند و ما این آقایان را زیارت میکردیم- و مشاهده‌ی این هیاکلِ(۲) علم و عمل و انسانهایى که فقط به پیمودن راه علمِ دین اکتفا نکردند، بلکه در طریق عمل -آن هم عملى بسیار حسّاس و مهم و تعیین‌کننده- قدم برداشتند و بحمدا‌لله‌ تا حدود زیادى هم موفّق بودند، احساس خوشوقتى و مسرّت میکردم؛ الان هم همان‌جور است. و لازم است که من از همه‌ی آقایانِ مسئول در این کار عظیم و از کسانى که با شما کار میکنند، تشکّر کنم.

 مسئله‌ی دفتر نمایندگى و حوزه‌ی نمایندگى در سپاه دو بخش دارد؛ این دو بخش باید با هم مخلوط نشوند. یک بخش عبارت است از وظایف عادّى و معمولى این تشکیلات؛ یعنى دفترهاى نمایندگى و دفتر نمایندگى یا حوزه‌ی نمایندگى ‌-هرطور که تعبیر میفرمایید- به‌طور طبیعى وظیفه‌اش و شرح وظیفه‌اش چیست؛ که به نظر من، قسمت اهم، این است. یک بخش دیگر این است که چون رهبر، فرمانده هم هست، نمایندگى رهبرى در نیروهاى مسلّح در هر جا ‌-که در سپاه به شکل نمایندگى است- نمایندگى فرماندهى است؛ یعنى درحقیقت یک جریان ویژه‌اى است میان نیروى مسلّح و فرماندهى کلّ نیروهاى مسلّح. پس بنابراین میتواند به حیث ارتباط با فرماندهى، مأموریّتهایى را به‌حسبِ اقتضاى شرایط ‌-غیر از آن مأموریّت اصلى- داشته باشد. مثلاً در مواردى ممکن است که فرماندهى کل مصلحت بداند ارتباط حفاظتها یا چیزهاى دیگرى از این قبیل را ‌-که مربوط به فرماندهى کل است- به دفتر و حوزه‌ی نمایندگى بدهد؛ لکن اینها وظایف طبیعى و عادّى نیست؛ وظایف فوق‌العاده و وظایف ویژه‌اى است که در درجه‌ی دوّمِ اهمّیّت قرار دارد. آنچه در درجه‌ی اوّل اهمّیّت قرار دارد، آن مسئولیّت اوّلى است.

 آن مأموریّت عادّى این حوزه‌ی نمایندگى چیست؟ به‌عنوان مقدّمه، مطلبى را که براى آقایان واضح است، مجدّداً تکرار میکنم؛ و آن این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامى یک نیروى نظامی‌اى است که بقاى آن و سلامت آن با بقاى نظام و سلامت نظام ارتباط نزدیکى دارد. یعنى اگر این نیرو سالم و قوى باقى بماند، به‌حسبِ موازین عادّى نگرانی‌اى در مورد انقلاب و سلامت انقلاب و بقاى انقلاب باقى نخواهد ماند؛ زیرا وقتى یک نیروى نظامى مؤمن و مخلص و فداکار و کاملاً با دید انقلابى و داراى دست در چیزى به عظمت بسیج ‌-که بسیج هم در اختیار سپاه پاسداران است- در کشور وجود دارد، دیگر تهدیدى از نوع تهدیدهاى نظامى حقیقتاً براى انقلاب نگران‌کننده نیست. حالا تهدیدهاى اخلاقى و تهدیدهاى معنوى، بحث دیگرى دارد که دستگاه‌هاى دیگرى هستند که بایستى متصدّى و متکفّل مقابله‌ی با آن بشوند؛ امّا وقتى ما یک چنین چیزى داشته باشیم ‌-یعنى همان چیزى که معناى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است- دیگر تهدید نظامى معنا نخواهد داشت. خب، این سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اگر عارف به وظیفه‌ی اسلامى و عامل به وظیفه‌ی اسلامى باشد، این خصوصیّات را دارد؛ [امّا] اگر عارف به وظیفه‌ی اسلامى نبود یا عامل به وظیفه‌ی اسلامى نبود، نه، این شأن و این خصوصیّات را نخواهد داشت.

 آنچه در سپاه مهم است، عبارت است از اینکه اوّل داراى معرفت دینى باشد، که اشتباه نکند و سرش کلاه نرود. کافى هم نیست که فقط فرماندهان معرفت دینى داشته باشند؛ چون اصلاً بافت ارتش اسلامى این است و سپاه [هم] یک ارتش اسلامى است که از خود اسلام و از انقلاب جوشیده. این‌جور نیست که ما بگوییم فرمانده خوب باشد، فرمانده مورد اعتماد باشد، بدنه هرچه بود، بود. این [فرمانده] هم برود آنجا؛ مثل خوانین سابق و حکّام سابق که به یک کشورى، به یک استانى، به یک شهرى میرفتند، همه‌ی امور آن شهر را به آنها محوّل میکردند و دیگر کارى به کار بدنه‌ی مردم نداشتند؛ یا در افواج نظامى همین‌طور، یک فوج نظامى را، یک واحد نظامى را، دست یک نفرى میدادند، کارى به کار اینکه اینها چه میخواهند، چه‌جورى عمل میکنند، چگونه اداره میشوند، چگونه تغذیه میشوند نداشتند و خیر و شرّ آن با یک نفر بود و از او مسئولیّت میخواستند. اصلاً بحث ارتش اسلامى این‌جورى نیست. البتّه فرمانده مسئولیّتهاى خیلى بالایى دارد؛ امّا یکایک بدنه ‌-براى مسئولین نظام و آن کسانى که بار سنگین مسئولیّت را در کل بر دوش دارند- داراى مسئولیّتند. خب، پس همه‌ی بدنه بایستى داراى معرفت دینى باشد. و دوّم تقوا؛ دانه‌دانه‌ی برادران سپاه باید متّقى باشند؛ باید داراى تدیّن و تقوا باشند؛ یعنى همان طهارت دینى و عمل به موازین دینى. این آن مسئولیّت اصلى است؛ علم و عمل؛ معرفت و آگاهى دینى ‌-که البتّه معرفت و آگاهى دینى شامل مسائل سیاسى هم هست، منظورمان فقط نماز و روزه و مانند اینها نیست؛ دشمن‌شناسى، دوست‌شناسى، جریان‌شناسى، قدرت تحلیل مسائل سیاسى، همه‌ی اینها جزو همان بخش معرفت دینى است- و عمل؛ این وظیفه‌ی اصلى نمایندگى است. و این یک جریانى است که از آن بالاى سپاه تا پایین سپاه بایستى حضور داشته باشد.

 البتّه این جریان زیر امر فرماندهى سپاه هم نیست؛ فرماندهىِ موازى [هم] نیست؛ اگرچه موظّف و مأمور به همکارى با او و کمک او و تأیید او است؛ یعنى دستگاه نمایندگى بایستى به‌هیچ‌وجهى به‌عنوان یک جریان معارض یا مزاحم در امر فرماندهى یا اخلال‌کننده‌ی در امر فرماندهى نباشد؛ این واقعاً یک ملاک است، یکى از معیارها این است؛ باید اختلال در امر فرماندهى به وجود نیاورد؛ زیرا در واحد نظامى اگر فرماندهى اختلال پیدا کرد و دچار تزلزل شد، دیگر هیچ امیدى به آن مجموعه‌ی زیرِ امر باقى نخواهد بود. چون ببینید، یگان نظامى غیر از یک عدّه افرادند؛ اصلاً یک لشکر ‌-لشکر به معناى عامّش؛ یعنى یک مجموعه‌ی نظامى- معنایى دارد غیر از معناى صد آدم، پانصد آدم، دو هزار آدم؛ ممکن است دو هزار آدم باشند، امّا یک لشکر نباشند. [این] به چند چیز دیگر ‌-غیر از افراد- قوام(۳) دارد که اهمّ اینها، یکى سازمان‌دهى است، یکى مدیریّتِ واحد نظامى؛ که با مدیریّتهاى غیرنظامى هم ‌-از لحاظ محتوا- اصلاً متفاوت است؛ آن یک چیز دیگر است، این یک چیز دیگر. بنابراین اگر سازمان‌دهى نداشت، لشکر نیست؛ ده برابر هم آدم باشند، ارزش نظامى ندارد ‌-مثل این است که مسلّح نباشند؛ همان‌طور که سلاح شرط اصلى است- مثل اینکه اصلاً آدمى نباشد. این‌جورى است. وقتى سازمان‌دهى نبود، اصلاً مثل اینکه کسى نیست. اگر سازمان‌دهى بود، امّا رأسى در رأسش نبود و فرمانده‌اى آن بالا قرار نداشت، باز هم فایده‌اى ندارد. معناى نبودنِ فرمانده این نیست که جسم فرمانده نباشد؛ اگر فرمانده خودش بود، امّا اختیارات فرماندهى نداشت یا قدرت فرماندهى نداشت یا عُرضه‌ی فرماندهى نداشت ‌-فرق نمیکند- دیگر فرماندهى نیست. پس یکى از اصول اوّلیّه و معیارهاى اصولى ما این است که در کار فرماندهىِ فرمانده، باید اختلال از ناحیه‌ی حوزه‌ی نمایندگى به وجود نیاید. همچنان که چون کار علم و عمل و حفظ جهت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى یک امر عنصرى است، روحى است در کالبد، از طرف فرماندهى هم ‌-که در کار فرماندهى خودش مطلق و آزاد و مورد احترام است‌- در کار اصلاح علم و عمل و جهات معنوى مطلقا بایستى اخلالى به وجود نیاید. یعنى حوزه‌ی کار، دو حوزه‌ی متفاوت با یکدیگر [است].

 امّا از بالاى سپاه، از آن رأس سپاه تا پایین‌ترین رده‌ها ‌-چه رده‌هاى عملیّاتى، چه رده‌هاى ادارى- حضور نمایندگى رهبرى بایستى کاملاً حس بشود. یعنى همه جا بایستى حضور داشته باشید؛ در یگانها، در خطوط، در جبهه، در قرارگاه‌ها، پشت جبهه، در همه جا بایستى این حضور محسوس باشد؛ چه با حضور اشخاص، چه با حضور دستورالعمل‌ها و مانند اینها. بنابراین مسئله‌ی حوزه‌ی نمایندگى به نظر بنده مسئله‌ی خیلى مهمّى است.من یادم می‌آید سه چهار سال قبل از این که گاهى ما برادران دفاتر نمایندگى را ‌-در [جمع] مسئولین بالا یا در [سایر] جمعها- زیارت میکردیم،(۴) همواره در مقابل اعتراض به بعضى از نابسامانی‌هایى که گوشه‌کنار وجود داشت، توصیه میکردم و میگفتم این را که اصل قضیّه اینجا است: مسئله‌ی نمایندگى امام با حضور یک عدّه روحانىِ آشنا به مسئولیّت و داراى معرفت و خسته‌نشو و پُرامید و داراى روحیه‌ی انقلابى. این حضور [نمایندگى] در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، اصل مسئله است؛ اگر این تأمین شد، به نظر ما هیچ مشکل دیگرى در مجموعه‌ی سپاه، مشکل اصلى نیست و قابل حل شدن است. بنابراین مسئولیّتِ فوق‌العاده مهمّى است.

 خب، امروز هم شما میدانید ما باید آماده باشیم؛ یعنى واقعاً نیروهاى نظامى ما نمیتوانند نسبت به مسائل جبهه‌ها بی‌تفاوت بمانند، باید آمادگىِ کامل باشد، حضور ارتش و سپاه باید قوى باشد. و ‌ان‌شاءالله‌ که با کمک شما آقایان و تدابیرى که می‌اندیشید، این هم تأمین بشود و آمادگی‌ها از همه جهت وجود داشته باشد.

 ما باید این‌جورى در نظر بگیریم که هر کسى وارد سپاه شد، در زیر شعاع تربیت و اداره‌ی معنوى شما روزبه‌روز کمالات معنوی‌اش بیشتر بشود، روزبه‌روز جلوتر برود؛ یعنى هیچ افت روحى و معنوى ما در سپاه مشاهده نکنیم. برادرها با قرآن آشنا بشوند، با حدیث آشنا بشوند، با مفاهیم اسلامى آشنا بشوند، قدرت درک ذهنی‌شان بالا برود و واقعاً از لحاظ عملى مراقب، مواظب، اهل عبادات، اهل فرایض و نوافل، اهل صفا [باشند]؛ همان‌جورى که در ذهنیّت عمومى خود ماها و مردم همواره از سپاه وجود داشته؛ الان هم تا حدود زیادى همین در ذهنیّتها وجود دارد. سپاه واقعاً از نظر خیلى از مردم یک عنصر مقدّسى تلقّى میشود؛ ما این را بایستى واقعاً تحقّق ببخشیم و عمومیّت بدهیم و از آنچه تاکنون بوده، ‌ان‌شاءالله‌ بیشتر کنیم.ما هم البتّه براى آقایان دعا میکنیم و همین‌طور که جناب آقاى نورى اشاره کردند، من حمایت و تأیید از آقایان را وظیفه‌ی خودم میدانم؛ چون کار را حقیقتاً کار مهمّى میدانم و هر جا لازم باشد که بنده تأییدى بکنم و حمایت بکنم، من وظیفه‌ی خودم میدانم و دریغ ندارم. خداوند ‌ان‌شاءالله‌ آقایان را موفّق و مؤیّد بدارد.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 


۱) در ابتداى این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین عبدالله‌ نورى (نماینده‌ى ولىّ‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى) گزارشى ارائه کرد.
۲) بناهاى عظیم و رفیع
۳) آنچه امرى بدان قائم است
۴) از جمله، بیانات در دیدار با نمایندگان ولىّ‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى (۱۳۶۵/۴/۱۶)