1392/02/27
گفتاری از رییس شورای اسلامی فلسطینی
قانون مقابله با اسرائیل
با فرارسیدن «روز نکبت»، ۶۵ سال است که از اشغال فلسطین میگذرد و در این مدت علیرغم تلاشهای فراوان نظام سلطه و خط سازش منطقه هنوز هم مسألهی فلسطین در صدر تحولات منطقه قرار دارد. رهبر انقلاب اسلامی در افتتاحیهی اجلاس علمای امت و بیداری اسلامی گفتند: «امت اسلامی باید در همه جا و همه وقت، این [فلسطین] معیار و شاخصِ نمایان و اساسی را در مدنظر داشته باشد.» بهنظر میرسد اگر فلسطین را به عنوان شاخص تحلیل و ارزیابی خود قرار دهیم، واقعیات اتفاقات منطقه نظیر بحران سوریه بهتر قابل درک باشد. شیخ محمد نمر احمد زغموت، رییس شورای اسلامی فلسطینی این موضوع را بررسی کرده است:
هرکس دین خدا و سنّت رسولالله را بر خود حاکم بداند، حقیقت امور برای او روشن میشود و مسائل پنهان برایش آشکار خواهد شد. در حال حاضر هرکس برای آزادی مسجدالأقصی و فلسطین تلاش کند و به این تکلیف شرعی خود عمل کند، اولین گام را برای وحدت اسلامی برداشته است. مسلمانان جز بر محور «لاالهالاالله» و «محمدرسولالله» و بازپسگیری قبلهی اول خویش یعنی قدس به وحدت نمیرسند. مسجدالأقصی اکنون در زندان و محاصره است. قدس در دست کسانی است که به آن رحم نمیکنند و میخواهند آن را نابود کنند و زمین آن را نجس و آلوده سازند. امروزه آزادی فلسطین یک تکلیف شرعی است و در غیر این صورت، تمام مسلمانان گناهکارند.
ارزیابی رفتار حاکمان جهان اسلام
اغلب حاکمان امروز کشورهای اسلامی، همان کسانی هستند که پدران و اجدادشان در قرن گذشته و در سال 1945 که اتحادیهی عرب تشکیل شد، فلسطین را فروختند. آنتونی ایدن -وزیر امور خارجهی وقت انگلستان- در آن روز به حاکمان عرب گفت: ما میخواهیم یک کشور یهودی در فلسطین تأسیس کنیم و شما باید به ما کمک کنید تا ما هم متقابلاً کمک کنیم که شما در قدرت باقی بمانید. لذا ما هیچ انتظاری از این حاکمان نداریم؛ نه در گذشته و نه حالا و نه در آینده. البته متأسفانه ثروتهای بسیاری در دست آنها است که در هر راهی بخواهند خرج میکنند. گاهی این ثروت را در راه شهوت و لذت خرج میکنند و گاهی در راه پراکنده ساختن مسلمانان و ایجاد اختلاف میان آنان و درگیری شیعه و سنّی یا عرب و عجم. این در حالی است که اسلام به قومیت و زبان انسانها توجه ندارد، بلکه به قلب و دل انسانها توجه دارد.
فلسطین و بحران سوریه
بحران کنونی سوریه نیز با ایستادگی حاکمان سوریه در برابر صهیونیستها ارتباط دارد. شما ببینید الان در سوریه چه میکنند؟ چه کسانی سوریه را به آتش کشیدهاند و میخواهند آن را نابود کنند؟ همین حاکمان و اموال آنها است که این آتش را دامن میزند. همینها هستند که مزدوران خود و راهزنان و تکفیریها را از هر جا جمع کردهاند. اینها کسانی هستند که حاکمان کشورهایشان به آنها گفتهاند بروید در سوریه بجنگید تا از شرّ آنها خلاص شده باشند؛ نه به خاطر دوستی سوریه. آنها این اشرار را به سوریه فرستادهاند تا از دست آنها خلاص شوند. پس کسی که به اینها امید داشته باشد، سخت در اشتباه است.
بشار اسد به صهیونیستها گفت که من با شما صلح و آشتی نمیکنم تا زمانی که «جولان» را به ما بازگردانید. آنها گفتند جولان را پس نمیدهیم. بشار گفت: پس حقوق فلسطینیان را به آنها بازگردانید. آنها گفتند مسألهی فلسطین به شما چه ارتباطی دارد؟ به اسد گفتند تو با ایران چه کار داری؟ رابطهات را با ایران قطع کن و ما دهبرابر ایران به تو سود میرسانیم. اسد نپذیرفت و گفت نمیتوانم فلسطینیها و ایران را ترک کنم، چون اینها برادران من هستند. به او گفتند حزبالله و مقاومت اسلامی لبنان را ترک کن و از حمایت آنها دست بردار. ما شاهد بودیم که تمام رهبران اروپا به دمشق آمدند -از جمله سارکوزی- و تلاش کردند بشار اسد را تطمیع کنند، اما بشار اسد نپذیرفت و پس از این بود که او را تهدید کردند. لذا این بحران برای حقوق بشر و این چیزها نیست.
برخورد آنها با ایران نیز دقیقاً همینگونه است. این همه تحریم و درگیری با ایران به این خاطر است که از فلسطین و سوریه و مقاومت حمایت میکند و میخواهد ابزارها و صنایع مورد نیاز خود را تولید کند تا زنده بماند و به پیشرفت ادامه دهد. ایرانیها نمیخواهند بمب اتم بسازند، بلکه به دنبال تولید برق و فعالسازی کارخانهها و کمکردن هزینهها و تولید هواپیما و صنایع دیگر هستند. آنها اما نه به ایران و نه به هیچ کشور مسلمانی در جهان نمیخواهند اجازه دهند که به چنین قدرتی دست یابد.
آنها با بشار اسد کینهتوزی کردند و فقط چند روز پس از بازگشت سارکوزی از سوریه درگیریها آغاز شد. ما میبینیم که آنها مزدوران و گروهکهای تکفیری را جمع میکنند و در خاک یکی از همسایگان سوریه اردوگاه برپا کردهاند. این اردوگاهها خیلی پیشتر از این درگیریها برپا شده بود و آمادهی درگیری بودند. پس اوضاع سوریه نه برای حقوقبشر و نه برای آزادی، که برای توطئه علیه سوریه و بشار اسد است؛ همانگونه که علیه ایران و علیه فلسطین هم توطئه میکنند و هنوز هم از توطئه مأیوس نشدهاند.
تنها راه مقابله
تنها راه مقابله در برابر دشمنان، «وَأعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»1 است. چیزی را که بهزور ربودهاند، باید بهزور هم پس گرفت. هرکس امر آزمودهای را دوباره بیازماید، عقل او خراب است. ما بارها با صهیونیستها تعامل کردیم. هیچ اسیری را حاضر نشدند آزاد کنند، مگر اینکه ما هم اسرای آنها را آزاد کنیم. حتی یک وجب عقبنشینی نکردند. آیا پیمان 425 را به یاد دارید که طبق آن قرار بود نیروهای صهیونیست از جنوب لبنان عقبنشینی کنند؟ چندین سال از آن توافق گذشت و بیرون نرفتند. عاقبت اما چه کسی آنها را بیرون کرد؟ نیروهای مقاومت اسلامی لبنان. چه کسی صهیونیستها را از غزه بیرون راند؟ نیروهای مقاومت اسلامی غزه.
قانون برخورد با این جماعت همین است، چیزی را پس نمیدهند، مگر اینکه بهزور از آنها بگیرند. ما خوب میدانیم که این عده در گذشته چه رفتاری با رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله کردند. چند معاهده و پیمان میان پیامبر و بنیقینقاع و ... برقرار بود؟ آنها همواره از درِ توطئه و نیرنگ و پیمانشکنی وارد میشدند تا اینکه پیامبر با قدرت الهی آنها را بیرون کرد. اکنون هم بیرون نمیروند، مگر با لشکریان الهی و مبارزه ما؛ إنشاءالله.
بنابراین فلسطین همان محک و ملاک است. دلیل و برهان این سخن هم عمل به تکیلف شرعی یا عدم توجه به تکالیف شرعی است. ما به عنوان مسلمان، مأمور به عمل هستیم و هیچ عملی واجبتر از آزادسازی قدس و فلسطین نیست. هرکس به تکالیف شرعی خود عمل نکند و ادعای مسلمانی کند، به خدا سوگند که دروغگو است و ما در گفتار او به دیدهی تردید مینگریم.
پینوشت:
1. بخشی از آیهی 60 سورهی انفال
هرکس دین خدا و سنّت رسولالله را بر خود حاکم بداند، حقیقت امور برای او روشن میشود و مسائل پنهان برایش آشکار خواهد شد. در حال حاضر هرکس برای آزادی مسجدالأقصی و فلسطین تلاش کند و به این تکلیف شرعی خود عمل کند، اولین گام را برای وحدت اسلامی برداشته است. مسلمانان جز بر محور «لاالهالاالله» و «محمدرسولالله» و بازپسگیری قبلهی اول خویش یعنی قدس به وحدت نمیرسند. مسجدالأقصی اکنون در زندان و محاصره است. قدس در دست کسانی است که به آن رحم نمیکنند و میخواهند آن را نابود کنند و زمین آن را نجس و آلوده سازند. امروزه آزادی فلسطین یک تکلیف شرعی است و در غیر این صورت، تمام مسلمانان گناهکارند.
پند خیرخواهانه
ارزیابی رفتار حاکمان جهان اسلام
اغلب حاکمان امروز کشورهای اسلامی، همان کسانی هستند که پدران و اجدادشان در قرن گذشته و در سال 1945 که اتحادیهی عرب تشکیل شد، فلسطین را فروختند. آنتونی ایدن -وزیر امور خارجهی وقت انگلستان- در آن روز به حاکمان عرب گفت: ما میخواهیم یک کشور یهودی در فلسطین تأسیس کنیم و شما باید به ما کمک کنید تا ما هم متقابلاً کمک کنیم که شما در قدرت باقی بمانید. لذا ما هیچ انتظاری از این حاکمان نداریم؛ نه در گذشته و نه حالا و نه در آینده. البته متأسفانه ثروتهای بسیاری در دست آنها است که در هر راهی بخواهند خرج میکنند. گاهی این ثروت را در راه شهوت و لذت خرج میکنند و گاهی در راه پراکنده ساختن مسلمانان و ایجاد اختلاف میان آنان و درگیری شیعه و سنّی یا عرب و عجم. این در حالی است که اسلام به قومیت و زبان انسانها توجه ندارد، بلکه به قلب و دل انسانها توجه دارد.
فلسطین و بحران سوریه
بحران کنونی سوریه نیز با ایستادگی حاکمان سوریه در برابر صهیونیستها ارتباط دارد. شما ببینید الان در سوریه چه میکنند؟ چه کسانی سوریه را به آتش کشیدهاند و میخواهند آن را نابود کنند؟ همین حاکمان و اموال آنها است که این آتش را دامن میزند. همینها هستند که مزدوران خود و راهزنان و تکفیریها را از هر جا جمع کردهاند. اینها کسانی هستند که حاکمان کشورهایشان به آنها گفتهاند بروید در سوریه بجنگید تا از شرّ آنها خلاص شده باشند؛ نه به خاطر دوستی سوریه. آنها این اشرار را به سوریه فرستادهاند تا از دست آنها خلاص شوند. پس کسی که به اینها امید داشته باشد، سخت در اشتباه است.
بشار اسد به صهیونیستها گفت که من با شما صلح و آشتی نمیکنم تا زمانی که «جولان» را به ما بازگردانید. آنها گفتند جولان را پس نمیدهیم. بشار گفت: پس حقوق فلسطینیان را به آنها بازگردانید. آنها گفتند مسألهی فلسطین به شما چه ارتباطی دارد؟ به اسد گفتند تو با ایران چه کار داری؟ رابطهات را با ایران قطع کن و ما دهبرابر ایران به تو سود میرسانیم. اسد نپذیرفت و گفت نمیتوانم فلسطینیها و ایران را ترک کنم، چون اینها برادران من هستند. به او گفتند حزبالله و مقاومت اسلامی لبنان را ترک کن و از حمایت آنها دست بردار. ما شاهد بودیم که تمام رهبران اروپا به دمشق آمدند -از جمله سارکوزی- و تلاش کردند بشار اسد را تطمیع کنند، اما بشار اسد نپذیرفت و پس از این بود که او را تهدید کردند. لذا این بحران برای حقوق بشر و این چیزها نیست.
برخورد آنها با ایران نیز دقیقاً همینگونه است. این همه تحریم و درگیری با ایران به این خاطر است که از فلسطین و سوریه و مقاومت حمایت میکند و میخواهد ابزارها و صنایع مورد نیاز خود را تولید کند تا زنده بماند و به پیشرفت ادامه دهد. ایرانیها نمیخواهند بمب اتم بسازند، بلکه به دنبال تولید برق و فعالسازی کارخانهها و کمکردن هزینهها و تولید هواپیما و صنایع دیگر هستند. آنها اما نه به ایران و نه به هیچ کشور مسلمانی در جهان نمیخواهند اجازه دهند که به چنین قدرتی دست یابد.
آنها با بشار اسد کینهتوزی کردند و فقط چند روز پس از بازگشت سارکوزی از سوریه درگیریها آغاز شد. ما میبینیم که آنها مزدوران و گروهکهای تکفیری را جمع میکنند و در خاک یکی از همسایگان سوریه اردوگاه برپا کردهاند. این اردوگاهها خیلی پیشتر از این درگیریها برپا شده بود و آمادهی درگیری بودند. پس اوضاع سوریه نه برای حقوقبشر و نه برای آزادی، که برای توطئه علیه سوریه و بشار اسد است؛ همانگونه که علیه ایران و علیه فلسطین هم توطئه میکنند و هنوز هم از توطئه مأیوس نشدهاند.
شبیهسازی دروغین
تنها راه مقابله
تنها راه مقابله در برابر دشمنان، «وَأعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»1 است. چیزی را که بهزور ربودهاند، باید بهزور هم پس گرفت. هرکس امر آزمودهای را دوباره بیازماید، عقل او خراب است. ما بارها با صهیونیستها تعامل کردیم. هیچ اسیری را حاضر نشدند آزاد کنند، مگر اینکه ما هم اسرای آنها را آزاد کنیم. حتی یک وجب عقبنشینی نکردند. آیا پیمان 425 را به یاد دارید که طبق آن قرار بود نیروهای صهیونیست از جنوب لبنان عقبنشینی کنند؟ چندین سال از آن توافق گذشت و بیرون نرفتند. عاقبت اما چه کسی آنها را بیرون کرد؟ نیروهای مقاومت اسلامی لبنان. چه کسی صهیونیستها را از غزه بیرون راند؟ نیروهای مقاومت اسلامی غزه.
قانون برخورد با این جماعت همین است، چیزی را پس نمیدهند، مگر اینکه بهزور از آنها بگیرند. ما خوب میدانیم که این عده در گذشته چه رفتاری با رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله کردند. چند معاهده و پیمان میان پیامبر و بنیقینقاع و ... برقرار بود؟ آنها همواره از درِ توطئه و نیرنگ و پیمانشکنی وارد میشدند تا اینکه پیامبر با قدرت الهی آنها را بیرون کرد. اکنون هم بیرون نمیروند، مگر با لشکریان الهی و مبارزه ما؛ إنشاءالله.
بنابراین فلسطین همان محک و ملاک است. دلیل و برهان این سخن هم عمل به تکیلف شرعی یا عدم توجه به تکالیف شرعی است. ما به عنوان مسلمان، مأمور به عمل هستیم و هیچ عملی واجبتر از آزادسازی قدس و فلسطین نیست. هرکس به تکالیف شرعی خود عمل نکند و ادعای مسلمانی کند، به خدا سوگند که دروغگو است و ما در گفتار او به دیدهی تردید مینگریم.
پینوشت:
1. بخشی از آیهی 60 سورهی انفال