1368/10/26
بیانات در دیدار جمعى از بانوان سراسر کشور
بهمناسبت میلاد حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) (۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بنده هم متقابلاً این روز فرخنده و مبارک را و این میلاد باعظمت را -که هم ولادت باسعادت بانوی بزرگ عالم خلقت در طول تاریخ، فاطمهی اطهر و صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها)، و هم همزمان، مولود مسعود فرزند شایسته و عظیمالشّأن آن بزرگوار، امام امّت و رهبر انقلاب اسلامی است- به همهی شما خواهران و زنان مؤمن، مخصوصاً به خانوادههای شهدا، مادران و همسران و خواهران شهیدان عزیزمان تبریک عرض میکنم.
شخصیّت زهرای اطهر در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی، یک شخصیّت ممتاز و برجستهای است؛ بهطوریکه همهی زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسیِ عالم میتوانند درس بگیرند از زندگی کوتاه و پُرمغز آن زنی که در بیت انقلاب متولّد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که در حال یک مبارزهی عظیم جهانیِ فراموش نشدنی بود؛ آن خانمی که در دوران کودکی، سختیهای مبارزهی دوران مکّه را چشید، به شِعب ابیطالب برده شد، گرسنگی و سختی و رعب و انواع و اقسام شدّتهای دوران مبارزهی مکّه را لمس کرد و بعد هم که به مدینه هجرت کردند، همسر مردی شد که تمام زندگیاش جهاد فیسبیلالله بود و در تمام تقریباً ده سال -قریب یازده سال- زندگی مشترک فاطمهی زهرا و امیرالمؤمنین (علیهما السّلام) هیچ سالی، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فیسبیلالله نبسته باشد، به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسریِ شایستهی یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دائمی میدان جنگ را نکرده باشد. پس زندگی فاطمهی زهرا اگرچه کوتاه بود، اگرچه حدود بیست سال -اندکی کمتر یا اندکی بیشتر- زندگی او بیشتر طول نکشید، امّا این زندگی از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و کار انقلابی و صبر انقلابی و درس و فراگیری و آموزش به این و آن و سخنرانی و دفاع از نبوّت و دفاع از امامت و دفاع از نظام اسلامی، یک دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار است؛ و در نهایت هم شهادت. این، زندگی جهادیِ فاطمهی زهرا است که بسیار عظیم و فوقالعاده و حقیقتاً بینظیر است و یقیناً در ذهن بشر -چه امروز و چه آینده- یک نقطهی درخشان و استثنائی است.
امّا مقام معنوی این بزرگوار نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او، باز بمراتب بالاتر است. فاطمهی زهرا به صورت، یک بشر و یک زن، آن هم زنی جوان است؛ امّا در معنا، یک حقیقت عظیم، یک نور درخشان الهی، یک بندهی صالح، یک انسان ممتاز و برگزیده است؛ آن کسی است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین (علیهما السّلام) فرمود: یا عَلِیُّ اَنتَ قائِدُ المُؤمِنینَ اِلَی الجَنَّةِ یَومَ القیامَةِ وَ فاطِمَةُ تَقودُ المُؤمِناتِ اِلَی الجَنَّة یَومَ القیامَة.(۲) یعنی در روز قیامت، امیرالمؤمنین، مؤمنین و مردان مؤمن را به سوی بهشت هدایت میکند و فاطمهی زهرا، زنان مؤمن را به بهشت الهی راهنمایی میکند؛ عِدل(۳) امیرالمؤمنین، همپایه و همسنگ امیرالمؤمنین. آن کسی است که وقتی در محراب عبادت میایستاد، هزاران فرشتهی مقرّب خدا به او خطاب میکردند، به او سلام میکردند، به او تهنیت میگفتند و همان سخنی را میگفتند که فرشتگان قبلاً به مریم اطهر گفته بودند؛ عرض میکردند: یا فاطِمَةُ اِنَّ الله اصطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصطَفاکِ عَلیٰ نِساءِ العالَمین؛(۴) این، مقام معنوی فاطمهی زهرا است. زنی، آن هم در سنین جوانی، از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنا بر آنچه در بعضی از روایات هست، فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او میآموزند و ارائه میدهند. محدّثه است؛ یعنی کسی است که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند. این مقام معنوی، این میدان وسیع، این قلّهی رفیع، در مقابل همهی زنهای آفرینش و عالم است. فاطمهی زهرا در قلّهی این بلندای عظیم ایستاده و به همهی زنان عالم خطاب میکند و آنها را به پیمودن این راه دعوت میکند. آنهایی که در طول تاریخ -چه در جاهلیّت قدیم، چه در جاهلیّت قرن بیستم- سعی کردهاند که زن را تحقیر کنند، کوچک کنند، او را دلبستهی به همین زخارف(۵) و زینتهای ظاهری معرّفی کنند، زن را پابند مد و لباس و آرایش و طلا و زیورآلات کنند، زن را وسیله و دستمایهای برای خوشگذرانیهای زندگی وانمود کنند و عملاً در این راه قدم بردارند، منطق آنها منطقی است که مثل برف و مثل یخ، در مقابل گرمای خورشیدِ مقام معنوی فاطمهی زهرا (علیها سلام) ذوب میشود و از بین میرود.
اسلام، فاطمه را -آن عنصر برجسته و ممتازِ ملکوتی را- بهعنوان نمونه و اسوهی زن معرّفی میکند. آن زندگی ظاهری او، جهاد او، مبارزهی او، دانش او، سخنوری او، فداکاری او، شوهرداری او، مادری او، همسری او، مهاجرت او، حضور او در همهی میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگیِ همهجانبهی او که مردهای بزرگ را در مقابل او به خضوع وادار میکرد؛ این هم مقام معنوی او، رکوع او، سجود او، محراب عبادت او، دعای او، صحیفهی او، تضرّع او، ذات ملکوتی او، درخشندگی عنصر معنوی او، و خلاصه همپایه و هموزن و همسنگ امیرالمؤمنین و پیغمبر بودن او است؛ زن، این است؛ الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد این است.
و همهی ما -بخصوص زنهای ما، زنهای این جامعه- باید حقگزار و قدردان رسالت و پیام امام بزرگوار و رهبر و پیشوای فقید عظیمالشّأنمان باشیم که با قیام خود، با حرکت خود، با مطرح کردن حقایق و ارزشها و عظمتهای اسلامی و درخشندگیهای شخصیّتهای صدر اسلام از جمله فاطمهی زهرا (علیها سلام)، ما را -و بیش از همه زنهای ما را- زنده کرد. زن در جامعهی خودباختهی نظام پلید پادشاهی، حقیقتاً و از همهی جوانب مظلوم بود؛ زن در جامعهی ما و در ایران ما مظلوم بود. اگر زن میخواست وارد مقولهی علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را میزد. مگر میشد در دانشگاهها، در محیطهای آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی، یک خانم مسلمان بهآسانی حجاب خود و متانت خود و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن بود؟ مگر میشد یک زن در این خیابانهای تهران و بعضی از شهرهای دیگر، با متانت و وقار اسلامی، با حجاب کامل یا حتّی با حجاب نیمهکاره، راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت هرزگان و دلباختگان به فساد و فحشای سوغات غرب مصون بماند؟ مگر میشد؟ کاری کرده بودند که [کسب] علم در این مملکت برای زنها غالباً ممکن نمیشد؛ موارد استثنائی را کاری ندارم. بهطور غالب، رفتن در وادی علم برای زنان نمیشد، مگر با برداشتن حجاب، مگر با منصرف شدن زن از تقوا و وقار اسلامی.
در میدان سیاست هم همینطور؛ در زمینههای فعّالیّتهای اجتماعی هم همینطور. اگر زنی میخواست منصبی از مناصب اجتماعی و سیاسی را در ایرانِ دوران پادشاهی دارا باشد، باید قید حجاب و عفاف و وقار و متانت زن اسلامی را میزد. البتّه بسته به این بود که جوهر و استعداد خود این زن، چهجور باشد؛ اگر خیلی سستعنصر بود، باید تا آن اعماق میلغزید؛ اگر خوددار و خویشتندار بود، تا حدودی خود را حفظ میکرد، امّا دائماً با فشارهای روزافزون از سوی محیط اجتماعی [روبهرو بود]. جامعهی ما اینجوری بود. اسلام آمد، انقلاب آمد، امام آمد، زن را در مرکز فعّالیّتهای سیاسی در این کشور قرار دادند، پرچم انقلاب را به دست زن سپردند، درحالیکه زن در همان حال میتوانست حجاب خود و وقار خود و متانت اسلامی خود و عفاف خود و دین خود و تقوای خود را حفظ کند. حقّی از این بزرگتر کسی بر گردن زن ایرانی و زن مسلمان ندارد.
خواهران من! دنیای غرب زن را به ابتذال کشاند. تا شصت هفتاد سال قبل از این، در تمام اروپا و کشورهای غربی، زن فقط در سیطرهی مرد -یا مردِ خود یا یک مرد دیگر: صاحب کارخانه، صاحب مزرعه- میتوانست باشد و هیچ حقّی از حقوق اصلیِ یک انسانْ در یک جامعهی متمدّن را نداشت: حقّ رأی نداشت، حقّ مالکیّت نداشت، حقّ معامله نداشت. بعد آمدند زن را کشاندند به میدان کار و زندگی اجتماعی و فعّالیّت اجتماعی؛ امّا در همان حال تمام وسایل را برای لغزش زن، در متن جامعه فراهم کردند، زن را رها کردند و بیپناه گذاشتند. سرمایهدارهای بزرگ، سیاستمدارهای خبیث و پلید، گردانندگان دستگاههای مخفی، برای کارهای سیاسی و برای کارهای اقتصادی فکر کردند از این وضعیّت بهتر میتوانند استفاده کنند که زن را به ابتذال بکشانند. بله، در آنجاها علم هست، سیاست هم هست، زنها در میدان علم و سیاست جلو هم میروند؛ امّا با چه قیمتی؟ همین حالا هم در کشورهای اروپایی و آمریکایی، در کشورهایی که از تمدّن غربی حظّ زیادی دارند، توده و عامّهی زنها -نه چهار نفر خانمِ دکتر یا متخصّص یا نویسنده و برجستگان و زبدگان- در وضعیّت سخت و بیرحمانهای زندگی میکنند؛ ستم همسران، ستمِ کاری که بر آنها تحمیل میشود و کارهای سنگین را -کارگریهای سخت، کارهای دشوار- بر دوش زنها میگذارند. اسم این را میگذارند به اینکه زن را وارد میدان اجتماع کردهاند؛ درحالیکه فرصت اندیشیدن و فکر کردن و تصمیم گرفتن هم برای آنها وجود ندارد.
زن ایرانی به برکت انقلاب در راه بسیار خوبی افتاد. امروز زن ایرانی میتواند در میدان علم وارد بشود، دانشگاهها و مدارج علمی را طی کند، درحالیکه دین و عفاف و تقوا و وقار و متانت و شخصیّت و حرمت زن مسلمان را هم حفظ کرده باشد. الان در بین همین جمع شما، چقدر دانشجویان و اساتید و دانشمندان زن وجود دارند. همچنین زن میتواند در میدان علوم دینی و آگاهیهای دینی وارد بشود، بدون اینکه هیچ مانعی بر سر راهش باشد. الان در بین همین جمع شما، عدّهی کثیری از طلّاب و دانشجویان دینی و مدرّسین و اساتید علوم دینی هستند که در میدان فقه اسلامی و بینش دینی تحصیل میکنند که امام بزرگوارمان هم به این مسئله بسیار اهمّیّت میدادند و برای همین دستور دادند که این مؤسّسهی قم(۶) تأسیس شد.امروز زن در کشور ما میتواند در میدان سیاست، در فعّالیّتهای سیاسی، در فعّالیّتهای اجتماعی، در فعّالیّتهای جهادی، در کمک به مردم، در کمک به انقلاب، در حضور در میدانهای گوناگون، شخصیّت خودش را بُروز بدهد و نشان بدهد؛ با حفظ عفاف و متانت و وقار اسلامی و حجاب اسلامی.
تمام دنیای غرب و مطبوعات غرب و این نویسندگان قلمبهمزد و عامل سرمایهداران و صهیونیستهای بزرگ جهانی، دست به دست هم دادهاند تا جمهوری اسلامی را هو کنند. مسئلهی حجاب را مورد تهاجم تبلیغاتی قرار دادند تا شاید ما را از میدان خارج کنند. علیرغم آنها، ایران اسلامی و زن مسلمان، پایبندی خود به مسئلهی حجاب را و حیثیّت زن اسلامی را و آموزش اسلام در مورد زن را با قدرت، با قاطعیّت، با روح اعتماد و اطمینان به خود حفظ کرد و امروز دنیای غرب است که تدریجاً به سمت حجاب اسلامی دارد متمایل میشود. میبینید که زنان و مسلمانان در کشورهای گوناگون - چه کشورهای اسلامی که در آنها خبری از حجاب نبود و غرق شده بودند در تعلیمات غربی، و چه حتّی کشورهای اروپایی - به سمت حجاب دارند رو میکنند؛ البتّه اوّل، مسلمانها. و ما بعد از پیروزی انقلاب دیدیم کشورهای دوردستی که تحت تأثیر و مجذوب فرهنگ غربی و اروپایی بودند، داشتند حجاب به سبک حجابِ شما زنان ایرانی را در بین خودشان آزمایش میکردند و به آن رو آورده بودند و رو آوردند. این، پیشرفت شما است.
زنهای مؤمن در جامعهی ما سعی کنند قدر زن ایرانیِ مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامی و مسلمان را بدانید. آن زنی که در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطی نمیشود؛ خود را وسیلهای برای جلب چشم مرد نمیداند و خود را بالاتر از این میداند؛ آن زنی که شأن خود را عزیزتر از این میشمارد که خود را عریان کند و با صورت خود، با موی خود، با بدن خود، چشمِ روندگان را به سمت خود جلب کند و هوس آنها را اشباع بکند و خودش را بالاتر از این میداند؛ آن زنی که خود را در دامنهی آن قلّهای میداند که در اوج آن، فاطمهی زهرا - بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچههای فراهمآمدهی تمدّن غربی و روشهای توطئهآمیز غربی رو بگرداند و به آن بیاعتنائی کند.در رژیم گذشته با اینکه جمع کثیری از زنها، هم بیسواد بودند، هم از مسائل اجتماعی چیزی سرشان نمیشد - یعنی نمیگذاشتند چیزی سرشان بشود - هم به سرنوشت کشور بیعلاقه بودند و اصلاً نمیدانستند که زن میتواند در سرنوشت کشور دخالت داشته باشد، با وجود اینها از لحاظ ظاهرِ شبه اروپایی، گاهی زده بودند روی دست زنهای غربی و اروپایی؛ وقتی کسی نگاهشان میکرد، خیال میکرد که این الان از یک کشور اروپایی و از یک محیط غربی وارد ایران شده؛ دو کلمه که با او صحبت میکردی، میدیدی یک خانم بیسواد یا یک خانم کمسواد است! ضعف شخصیّت در زن، او را وادار میکرد که بهوسیلهی جلوهگری و چشمها را به سمت خود جلب کردن، برای خودش یک شخصیّت کاذب درست کند؛ این برای زن انحطاط بود، پیشرفت نبود. [آیا از اینکه] بیایند با آرایش و با مد و با جلوهگری و با لباس و با طلا و زیورآلات، سر زن را بند کنند و از او بهعنوان یک ابزار و وسیله در راه مقاصد گوناگون استفاده کنند و نگذارند در میدان سیاست و اخلاق و تربیت وارد بشود، جنایتی بزرگتر نسبت به زن هست؟ این، کاری است که در رژیم گذشته دقیقاً و با برنامه انجام میگرفت.
انقلاب آمد، رفتار خانمها و جهت حرکت زنهای کشور ما را ۱۸٠ درجه عوض کرد؛ [یعنی] پشت به آن سمت و رو به سمت نور، رو به سمت رشد، رو به سمت فهم علمی و اخلاقی و سیاسی و حضور در میدانها و رشد شخصیّتهای بشری و فایده بخشیدن برای جامعه به معنای واقعی. مواظب باشید از این راه برنگردید. زنها مواظب باشند این راه مبارک انقلاب را گم نکنند. امروز سرگرم شدن به زر و زیور، برای زن مسلمان ایرانیِ انقلابی عیب است. امروز سر و سینه و دست را از زیورآلات پُر کردن و زیور و آرایش و مد و لباس را بت خود قرار دادن، برای زن انقلابیِ مسلمانِ ایرانی ننگ است. آن کسی که در پی اینگونه چیزها است، ارزشش پایین است. طلا برای زن، ارزشآفرین نیست؛ بیاعتنائی به طلا ارزشآفرین است. مد برای زن، ارزشآفرین نیست؛ بیاعتنائی نسبت به مدهای دامگونهی ساخته و پرداختهی دشمنان، ارزش است. زن مسلمان شخصیّت خودش را پیدا کرده است؛ مواظب باشید این شخصیّت را گم نکند.ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت انقلاب آسان شد؛ چون تشریفات کم شد، چون سختگیریها کم شد. نگذارید دوباره برگردیم به خانهی اوّل. پدرها و مادرها نسبت به مقدّمات غیرلازمِ ازدواج سختگیری نکنند؛ جوانها که سختگیریای ندارند. بگذارند ازدواج، اسلامی انجام بگیرد؛ بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمهی زهرا باشد: ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی، و جوششی بینظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان، و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، امّا بیگانهی از همهی تشریفات و زر و زیورهای پوچ بیمحتوای ظاهری؛ و تربیت فرزند؛ و ادارهی محیط خانه؛ و البتّه اندیشیدن و پرداختن به همهچیز جامعه و دین و دانش و فعّالیّت اجتماعی و سیاسی؛ این است ازدواج درست زن مسلمان؛ اسلام این است.
خواهران من بدانند که امروز دنیا به سمت اسلام دارد حرکت میکند؛ این شعار نیست؛ این واقعیّت است. امروز میبینید برادران ما در همین منطقهی آذربایجان مربوط به شوروی، چه علاقهی اسلامیای از خودشان نشان میدهند.(۷) اگر کسی تصوّر کند یا قلمداد کند که انگیزهی این حرکتها، احساسات قومی و ملّی است، بشدّت اشتباه کرده است؛ احساسات، احساسات اسلامی است؛ و رهبران کشور شوروی هم با واقعبینی باید به این مطلب توجّه بکنند که این احساسات، احساسات اسلامی است و لذا برای یک میلیارد مسلمان جاذبه دارد. مبادا برخورد با این احساسات، برخورد غلط و ناشیانهای باشد. رهبریِ شوروی با تجدید نظر در روشهای قدیمی، شجاعت قابل تحسینی از خود نشان داد و ملّتها امروز میتوانند عقاید خود و ایمان خود و بطون(۸) روحی و قلبی و ایمانی خودشان را بُروز بدهند. و این برادران مسلمانی که بِزور، بیش از هفتاد سال از اسلام دور مانده بودند، دوباره به اسلام گرایش پیدا کردهاند و احساسات اسلامیشان را دارند نشان میدهند؛ و ما این احساسات اسلامی را قدر میشناسیم و ارج میگذاریم. مبادا رهبران شوروی با تحلیل غلط، برخورد خشن و نادرستی با این احساسات اسلامی بکنند. این اسلام است؛ اسلام، خاموششدنی نیست؛ اسلام، متجاوز و ظالم هم نیست؛ اسلام، امر به عدل و انصاف میکند و جامعهی اسلامی در سراسر دنیا عاشق عدل و انصاف است. راه برخورد با مسلمانان در همه جای دنیا، عدل و انصاف است؛ و این هدف بزرگِ اسلامی است.
امروز بحمدالله اسلام در دنیا درخشنده است؛ همهی افکار اسلامی، از جمله آنچه مربوط به زن است. و امیدواریم که خدای متعال به ما توفیق بدهد بتوانیم این اسلام را درست بشناسیم. و من به شما بانوان مسلمان و انقلابی سفارش میکنم: ایمان اسلامی و معرفت اسلامی خودتان را هرچه میتوانید و در هر جا هستید رشد بدهید و عمق بدهید و آگاهی خودتان را روزبهروز بیشتر کنید. این پشتوانهای خواهد بود برای بقای عزّت دائمی اسلام؛ انشاءالله.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بنده هم متقابلاً این روز فرخنده و مبارک را و این میلاد باعظمت را -که هم ولادت باسعادت بانوی بزرگ عالم خلقت در طول تاریخ، فاطمهی اطهر و صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها)، و هم همزمان، مولود مسعود فرزند شایسته و عظیمالشّأن آن بزرگوار، امام امّت و رهبر انقلاب اسلامی است- به همهی شما خواهران و زنان مؤمن، مخصوصاً به خانوادههای شهدا، مادران و همسران و خواهران شهیدان عزیزمان تبریک عرض میکنم.
شخصیّت زهرای اطهر در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی، یک شخصیّت ممتاز و برجستهای است؛ بهطوریکه همهی زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسیِ عالم میتوانند درس بگیرند از زندگی کوتاه و پُرمغز آن زنی که در بیت انقلاب متولّد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که در حال یک مبارزهی عظیم جهانیِ فراموش نشدنی بود؛ آن خانمی که در دوران کودکی، سختیهای مبارزهی دوران مکّه را چشید، به شِعب ابیطالب برده شد، گرسنگی و سختی و رعب و انواع و اقسام شدّتهای دوران مبارزهی مکّه را لمس کرد و بعد هم که به مدینه هجرت کردند، همسر مردی شد که تمام زندگیاش جهاد فیسبیلالله بود و در تمام تقریباً ده سال -قریب یازده سال- زندگی مشترک فاطمهی زهرا و امیرالمؤمنین (علیهما السّلام) هیچ سالی، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فیسبیلالله نبسته باشد، به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسریِ شایستهی یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دائمی میدان جنگ را نکرده باشد. پس زندگی فاطمهی زهرا اگرچه کوتاه بود، اگرچه حدود بیست سال -اندکی کمتر یا اندکی بیشتر- زندگی او بیشتر طول نکشید، امّا این زندگی از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و کار انقلابی و صبر انقلابی و درس و فراگیری و آموزش به این و آن و سخنرانی و دفاع از نبوّت و دفاع از امامت و دفاع از نظام اسلامی، یک دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار است؛ و در نهایت هم شهادت. این، زندگی جهادیِ فاطمهی زهرا است که بسیار عظیم و فوقالعاده و حقیقتاً بینظیر است و یقیناً در ذهن بشر -چه امروز و چه آینده- یک نقطهی درخشان و استثنائی است.
امّا مقام معنوی این بزرگوار نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او، باز بمراتب بالاتر است. فاطمهی زهرا به صورت، یک بشر و یک زن، آن هم زنی جوان است؛ امّا در معنا، یک حقیقت عظیم، یک نور درخشان الهی، یک بندهی صالح، یک انسان ممتاز و برگزیده است؛ آن کسی است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین (علیهما السّلام) فرمود: یا عَلِیُّ اَنتَ قائِدُ المُؤمِنینَ اِلَی الجَنَّةِ یَومَ القیامَةِ وَ فاطِمَةُ تَقودُ المُؤمِناتِ اِلَی الجَنَّة یَومَ القیامَة.(۲) یعنی در روز قیامت، امیرالمؤمنین، مؤمنین و مردان مؤمن را به سوی بهشت هدایت میکند و فاطمهی زهرا، زنان مؤمن را به بهشت الهی راهنمایی میکند؛ عِدل(۳) امیرالمؤمنین، همپایه و همسنگ امیرالمؤمنین. آن کسی است که وقتی در محراب عبادت میایستاد، هزاران فرشتهی مقرّب خدا به او خطاب میکردند، به او سلام میکردند، به او تهنیت میگفتند و همان سخنی را میگفتند که فرشتگان قبلاً به مریم اطهر گفته بودند؛ عرض میکردند: یا فاطِمَةُ اِنَّ الله اصطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصطَفاکِ عَلیٰ نِساءِ العالَمین؛(۴) این، مقام معنوی فاطمهی زهرا است. زنی، آن هم در سنین جوانی، از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنا بر آنچه در بعضی از روایات هست، فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او میآموزند و ارائه میدهند. محدّثه است؛ یعنی کسی است که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند. این مقام معنوی، این میدان وسیع، این قلّهی رفیع، در مقابل همهی زنهای آفرینش و عالم است. فاطمهی زهرا در قلّهی این بلندای عظیم ایستاده و به همهی زنان عالم خطاب میکند و آنها را به پیمودن این راه دعوت میکند. آنهایی که در طول تاریخ -چه در جاهلیّت قدیم، چه در جاهلیّت قرن بیستم- سعی کردهاند که زن را تحقیر کنند، کوچک کنند، او را دلبستهی به همین زخارف(۵) و زینتهای ظاهری معرّفی کنند، زن را پابند مد و لباس و آرایش و طلا و زیورآلات کنند، زن را وسیله و دستمایهای برای خوشگذرانیهای زندگی وانمود کنند و عملاً در این راه قدم بردارند، منطق آنها منطقی است که مثل برف و مثل یخ، در مقابل گرمای خورشیدِ مقام معنوی فاطمهی زهرا (علیها سلام) ذوب میشود و از بین میرود.
اسلام، فاطمه را -آن عنصر برجسته و ممتازِ ملکوتی را- بهعنوان نمونه و اسوهی زن معرّفی میکند. آن زندگی ظاهری او، جهاد او، مبارزهی او، دانش او، سخنوری او، فداکاری او، شوهرداری او، مادری او، همسری او، مهاجرت او، حضور او در همهی میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگیِ همهجانبهی او که مردهای بزرگ را در مقابل او به خضوع وادار میکرد؛ این هم مقام معنوی او، رکوع او، سجود او، محراب عبادت او، دعای او، صحیفهی او، تضرّع او، ذات ملکوتی او، درخشندگی عنصر معنوی او، و خلاصه همپایه و هموزن و همسنگ امیرالمؤمنین و پیغمبر بودن او است؛ زن، این است؛ الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد این است.
و همهی ما -بخصوص زنهای ما، زنهای این جامعه- باید حقگزار و قدردان رسالت و پیام امام بزرگوار و رهبر و پیشوای فقید عظیمالشّأنمان باشیم که با قیام خود، با حرکت خود، با مطرح کردن حقایق و ارزشها و عظمتهای اسلامی و درخشندگیهای شخصیّتهای صدر اسلام از جمله فاطمهی زهرا (علیها سلام)، ما را -و بیش از همه زنهای ما را- زنده کرد. زن در جامعهی خودباختهی نظام پلید پادشاهی، حقیقتاً و از همهی جوانب مظلوم بود؛ زن در جامعهی ما و در ایران ما مظلوم بود. اگر زن میخواست وارد مقولهی علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را میزد. مگر میشد در دانشگاهها، در محیطهای آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی، یک خانم مسلمان بهآسانی حجاب خود و متانت خود و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن بود؟ مگر میشد یک زن در این خیابانهای تهران و بعضی از شهرهای دیگر، با متانت و وقار اسلامی، با حجاب کامل یا حتّی با حجاب نیمهکاره، راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت هرزگان و دلباختگان به فساد و فحشای سوغات غرب مصون بماند؟ مگر میشد؟ کاری کرده بودند که [کسب] علم در این مملکت برای زنها غالباً ممکن نمیشد؛ موارد استثنائی را کاری ندارم. بهطور غالب، رفتن در وادی علم برای زنان نمیشد، مگر با برداشتن حجاب، مگر با منصرف شدن زن از تقوا و وقار اسلامی.
در میدان سیاست هم همینطور؛ در زمینههای فعّالیّتهای اجتماعی هم همینطور. اگر زنی میخواست منصبی از مناصب اجتماعی و سیاسی را در ایرانِ دوران پادشاهی دارا باشد، باید قید حجاب و عفاف و وقار و متانت زن اسلامی را میزد. البتّه بسته به این بود که جوهر و استعداد خود این زن، چهجور باشد؛ اگر خیلی سستعنصر بود، باید تا آن اعماق میلغزید؛ اگر خوددار و خویشتندار بود، تا حدودی خود را حفظ میکرد، امّا دائماً با فشارهای روزافزون از سوی محیط اجتماعی [روبهرو بود]. جامعهی ما اینجوری بود. اسلام آمد، انقلاب آمد، امام آمد، زن را در مرکز فعّالیّتهای سیاسی در این کشور قرار دادند، پرچم انقلاب را به دست زن سپردند، درحالیکه زن در همان حال میتوانست حجاب خود و وقار خود و متانت اسلامی خود و عفاف خود و دین خود و تقوای خود را حفظ کند. حقّی از این بزرگتر کسی بر گردن زن ایرانی و زن مسلمان ندارد.
خواهران من! دنیای غرب زن را به ابتذال کشاند. تا شصت هفتاد سال قبل از این، در تمام اروپا و کشورهای غربی، زن فقط در سیطرهی مرد -یا مردِ خود یا یک مرد دیگر: صاحب کارخانه، صاحب مزرعه- میتوانست باشد و هیچ حقّی از حقوق اصلیِ یک انسانْ در یک جامعهی متمدّن را نداشت: حقّ رأی نداشت، حقّ مالکیّت نداشت، حقّ معامله نداشت. بعد آمدند زن را کشاندند به میدان کار و زندگی اجتماعی و فعّالیّت اجتماعی؛ امّا در همان حال تمام وسایل را برای لغزش زن، در متن جامعه فراهم کردند، زن را رها کردند و بیپناه گذاشتند. سرمایهدارهای بزرگ، سیاستمدارهای خبیث و پلید، گردانندگان دستگاههای مخفی، برای کارهای سیاسی و برای کارهای اقتصادی فکر کردند از این وضعیّت بهتر میتوانند استفاده کنند که زن را به ابتذال بکشانند. بله، در آنجاها علم هست، سیاست هم هست، زنها در میدان علم و سیاست جلو هم میروند؛ امّا با چه قیمتی؟ همین حالا هم در کشورهای اروپایی و آمریکایی، در کشورهایی که از تمدّن غربی حظّ زیادی دارند، توده و عامّهی زنها -نه چهار نفر خانمِ دکتر یا متخصّص یا نویسنده و برجستگان و زبدگان- در وضعیّت سخت و بیرحمانهای زندگی میکنند؛ ستم همسران، ستمِ کاری که بر آنها تحمیل میشود و کارهای سنگین را -کارگریهای سخت، کارهای دشوار- بر دوش زنها میگذارند. اسم این را میگذارند به اینکه زن را وارد میدان اجتماع کردهاند؛ درحالیکه فرصت اندیشیدن و فکر کردن و تصمیم گرفتن هم برای آنها وجود ندارد.
زن ایرانی به برکت انقلاب در راه بسیار خوبی افتاد. امروز زن ایرانی میتواند در میدان علم وارد بشود، دانشگاهها و مدارج علمی را طی کند، درحالیکه دین و عفاف و تقوا و وقار و متانت و شخصیّت و حرمت زن مسلمان را هم حفظ کرده باشد. الان در بین همین جمع شما، چقدر دانشجویان و اساتید و دانشمندان زن وجود دارند. همچنین زن میتواند در میدان علوم دینی و آگاهیهای دینی وارد بشود، بدون اینکه هیچ مانعی بر سر راهش باشد. الان در بین همین جمع شما، عدّهی کثیری از طلّاب و دانشجویان دینی و مدرّسین و اساتید علوم دینی هستند که در میدان فقه اسلامی و بینش دینی تحصیل میکنند که امام بزرگوارمان هم به این مسئله بسیار اهمّیّت میدادند و برای همین دستور دادند که این مؤسّسهی قم(۶) تأسیس شد.امروز زن در کشور ما میتواند در میدان سیاست، در فعّالیّتهای سیاسی، در فعّالیّتهای اجتماعی، در فعّالیّتهای جهادی، در کمک به مردم، در کمک به انقلاب، در حضور در میدانهای گوناگون، شخصیّت خودش را بُروز بدهد و نشان بدهد؛ با حفظ عفاف و متانت و وقار اسلامی و حجاب اسلامی.
تمام دنیای غرب و مطبوعات غرب و این نویسندگان قلمبهمزد و عامل سرمایهداران و صهیونیستهای بزرگ جهانی، دست به دست هم دادهاند تا جمهوری اسلامی را هو کنند. مسئلهی حجاب را مورد تهاجم تبلیغاتی قرار دادند تا شاید ما را از میدان خارج کنند. علیرغم آنها، ایران اسلامی و زن مسلمان، پایبندی خود به مسئلهی حجاب را و حیثیّت زن اسلامی را و آموزش اسلام در مورد زن را با قدرت، با قاطعیّت، با روح اعتماد و اطمینان به خود حفظ کرد و امروز دنیای غرب است که تدریجاً به سمت حجاب اسلامی دارد متمایل میشود. میبینید که زنان و مسلمانان در کشورهای گوناگون - چه کشورهای اسلامی که در آنها خبری از حجاب نبود و غرق شده بودند در تعلیمات غربی، و چه حتّی کشورهای اروپایی - به سمت حجاب دارند رو میکنند؛ البتّه اوّل، مسلمانها. و ما بعد از پیروزی انقلاب دیدیم کشورهای دوردستی که تحت تأثیر و مجذوب فرهنگ غربی و اروپایی بودند، داشتند حجاب به سبک حجابِ شما زنان ایرانی را در بین خودشان آزمایش میکردند و به آن رو آورده بودند و رو آوردند. این، پیشرفت شما است.
زنهای مؤمن در جامعهی ما سعی کنند قدر زن ایرانیِ مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامی و مسلمان را بدانید. آن زنی که در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطی نمیشود؛ خود را وسیلهای برای جلب چشم مرد نمیداند و خود را بالاتر از این میداند؛ آن زنی که شأن خود را عزیزتر از این میشمارد که خود را عریان کند و با صورت خود، با موی خود، با بدن خود، چشمِ روندگان را به سمت خود جلب کند و هوس آنها را اشباع بکند و خودش را بالاتر از این میداند؛ آن زنی که خود را در دامنهی آن قلّهای میداند که در اوج آن، فاطمهی زهرا - بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچههای فراهمآمدهی تمدّن غربی و روشهای توطئهآمیز غربی رو بگرداند و به آن بیاعتنائی کند.در رژیم گذشته با اینکه جمع کثیری از زنها، هم بیسواد بودند، هم از مسائل اجتماعی چیزی سرشان نمیشد - یعنی نمیگذاشتند چیزی سرشان بشود - هم به سرنوشت کشور بیعلاقه بودند و اصلاً نمیدانستند که زن میتواند در سرنوشت کشور دخالت داشته باشد، با وجود اینها از لحاظ ظاهرِ شبه اروپایی، گاهی زده بودند روی دست زنهای غربی و اروپایی؛ وقتی کسی نگاهشان میکرد، خیال میکرد که این الان از یک کشور اروپایی و از یک محیط غربی وارد ایران شده؛ دو کلمه که با او صحبت میکردی، میدیدی یک خانم بیسواد یا یک خانم کمسواد است! ضعف شخصیّت در زن، او را وادار میکرد که بهوسیلهی جلوهگری و چشمها را به سمت خود جلب کردن، برای خودش یک شخصیّت کاذب درست کند؛ این برای زن انحطاط بود، پیشرفت نبود. [آیا از اینکه] بیایند با آرایش و با مد و با جلوهگری و با لباس و با طلا و زیورآلات، سر زن را بند کنند و از او بهعنوان یک ابزار و وسیله در راه مقاصد گوناگون استفاده کنند و نگذارند در میدان سیاست و اخلاق و تربیت وارد بشود، جنایتی بزرگتر نسبت به زن هست؟ این، کاری است که در رژیم گذشته دقیقاً و با برنامه انجام میگرفت.
انقلاب آمد، رفتار خانمها و جهت حرکت زنهای کشور ما را ۱۸٠ درجه عوض کرد؛ [یعنی] پشت به آن سمت و رو به سمت نور، رو به سمت رشد، رو به سمت فهم علمی و اخلاقی و سیاسی و حضور در میدانها و رشد شخصیّتهای بشری و فایده بخشیدن برای جامعه به معنای واقعی. مواظب باشید از این راه برنگردید. زنها مواظب باشند این راه مبارک انقلاب را گم نکنند. امروز سرگرم شدن به زر و زیور، برای زن مسلمان ایرانیِ انقلابی عیب است. امروز سر و سینه و دست را از زیورآلات پُر کردن و زیور و آرایش و مد و لباس را بت خود قرار دادن، برای زن انقلابیِ مسلمانِ ایرانی ننگ است. آن کسی که در پی اینگونه چیزها است، ارزشش پایین است. طلا برای زن، ارزشآفرین نیست؛ بیاعتنائی به طلا ارزشآفرین است. مد برای زن، ارزشآفرین نیست؛ بیاعتنائی نسبت به مدهای دامگونهی ساخته و پرداختهی دشمنان، ارزش است. زن مسلمان شخصیّت خودش را پیدا کرده است؛ مواظب باشید این شخصیّت را گم نکند.ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت انقلاب آسان شد؛ چون تشریفات کم شد، چون سختگیریها کم شد. نگذارید دوباره برگردیم به خانهی اوّل. پدرها و مادرها نسبت به مقدّمات غیرلازمِ ازدواج سختگیری نکنند؛ جوانها که سختگیریای ندارند. بگذارند ازدواج، اسلامی انجام بگیرد؛ بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمهی زهرا باشد: ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی، و جوششی بینظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان، و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، امّا بیگانهی از همهی تشریفات و زر و زیورهای پوچ بیمحتوای ظاهری؛ و تربیت فرزند؛ و ادارهی محیط خانه؛ و البتّه اندیشیدن و پرداختن به همهچیز جامعه و دین و دانش و فعّالیّت اجتماعی و سیاسی؛ این است ازدواج درست زن مسلمان؛ اسلام این است.
خواهران من بدانند که امروز دنیا به سمت اسلام دارد حرکت میکند؛ این شعار نیست؛ این واقعیّت است. امروز میبینید برادران ما در همین منطقهی آذربایجان مربوط به شوروی، چه علاقهی اسلامیای از خودشان نشان میدهند.(۷) اگر کسی تصوّر کند یا قلمداد کند که انگیزهی این حرکتها، احساسات قومی و ملّی است، بشدّت اشتباه کرده است؛ احساسات، احساسات اسلامی است؛ و رهبران کشور شوروی هم با واقعبینی باید به این مطلب توجّه بکنند که این احساسات، احساسات اسلامی است و لذا برای یک میلیارد مسلمان جاذبه دارد. مبادا برخورد با این احساسات، برخورد غلط و ناشیانهای باشد. رهبریِ شوروی با تجدید نظر در روشهای قدیمی، شجاعت قابل تحسینی از خود نشان داد و ملّتها امروز میتوانند عقاید خود و ایمان خود و بطون(۸) روحی و قلبی و ایمانی خودشان را بُروز بدهند. و این برادران مسلمانی که بِزور، بیش از هفتاد سال از اسلام دور مانده بودند، دوباره به اسلام گرایش پیدا کردهاند و احساسات اسلامیشان را دارند نشان میدهند؛ و ما این احساسات اسلامی را قدر میشناسیم و ارج میگذاریم. مبادا رهبران شوروی با تحلیل غلط، برخورد خشن و نادرستی با این احساسات اسلامی بکنند. این اسلام است؛ اسلام، خاموششدنی نیست؛ اسلام، متجاوز و ظالم هم نیست؛ اسلام، امر به عدل و انصاف میکند و جامعهی اسلامی در سراسر دنیا عاشق عدل و انصاف است. راه برخورد با مسلمانان در همه جای دنیا، عدل و انصاف است؛ و این هدف بزرگِ اسلامی است.
امروز بحمدالله اسلام در دنیا درخشنده است؛ همهی افکار اسلامی، از جمله آنچه مربوط به زن است. و امیدواریم که خدای متعال به ما توفیق بدهد بتوانیم این اسلام را درست بشناسیم. و من به شما بانوان مسلمان و انقلابی سفارش میکنم: ایمان اسلامی و معرفت اسلامی خودتان را هرچه میتوانید و در هر جا هستید رشد بدهید و عمق بدهید و آگاهی خودتان را روزبهروز بیشتر کنید. این پشتوانهای خواهد بود برای بقای عزّت دائمی اسلام؛ انشاءالله.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در این دیدار گروههای مختلف زنان شهرهای تهران، تبریز، اصفهان، اهواز، کرمان، قم، قزوین، یزد، کرج و استانهای تهران و چهارمحالوبختیاری و مازندران و جمعی از خانوادههای شهدا حضور داشتند. در ابتدای این دیدار، خانم مرضیه حدیدهچی (دبّاغ) (نمایندهی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی) مطالبی بیان کرد.
۲) امالی صدوق، ص ۴۸۶ (با اندکی تفاوت)
۳) مثل، نظیر
۴) امالی صدوق، ص ۴۸۶؛ «ای فاطمه! خدا تو را برگزید و پاک ساخت و بر همهی زنان جهان برتری داد.»
۵) زیور و زینت ظاهری
۶) صحیفهی امام، ج ۱۹، ص ۱۷؛ حکم تعیین اعضای هیئت مؤسّس مکتب خواهران قم -جامعهالزّهرا (س)- (۱۳۶۳/۵/۳۱)
۷) تظاهرات یکماههی مردم آذربایجان شوروی روز ۱۳۶۸/۱٠/۲۴ به اوج خود رسید و جمعی از مردم آذربایجان شوروی با تجمّع در آن سوی رودخانهی ارس با سردادن شعارهایی، پشتیبانی خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام کردند.
۸) نهان، واقعیّت نهانی