• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1368/10/26

بیانات در دیدار جمعى از بانوان پزشک به‌مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا (سلام ا‌لله‌ علیها)

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

 اوّلاً خیلى متشکّرم از خانمها که از نقاط مختلف ‌- چه از شهرهاى مختلف، چه از دانشگاه‌هاى مختلف ‌- اجتماع کردید و تشریف آوردید اینجا تا مجموعه‌ی خانمهاى عالِم و متخصّص را که بحمدا‌لله‌ حظّ وافرى از اعتقاد و عمل و ایمان دینى دارند، به‌عنوان یک مظهر از مظاهر سازندگى اسلامى، نشان بدهید به هر کسى که میبیند و مطّلع میشود. و همین‌طور از اظهاراتتان و بیاناتتان هم متشکّرم. تحلیلتان نسبت به مسائل دنیاى امروز، تحلیل درستى است و هر آنچه بر چنین بینشى و تحلیلى مترتّب بشود، نوید برکت و پیشرفت را با خود خواهد داشت. من در یک جمله باید عرض بکنم که ما ‌- کسانى که امروز به نام اسلام سخن میگوییم و رسالت اسلام را رسالت برتر می‌بینیم ‌- به وجود خانمهایى مثل شماها افتخار میکنیم؛ و این از آنجا است که هر تبلیغى و هر ادّعائى هرگاه به مرحله‌ی عمل و تحقّق نزدیک شد، ارزش واقعى خودش را خواهد یافت.

 و ما در مورد مسئله‌ی زن از یک سو، و مسئله‌ی دانش و تخصّص از سوى دیگر، و مسئله‌ی خدمت به بشریّت و افراد بشر هم از سوى دیگر، ادّعاهایى داریم به نام اسلام؛ ادّعاهاى ما در چهارچوب اسلام است. ما در مسئله‌ی زن معتقدیم که زنان در هر جامعه‌ی سالم بشرى قادرند و میباید فرصت پیدا کنند که هر نفرى در حدّ سهم یک نفر، تلاش و مسابقه‌ی خودش را در کار پیشرفتهاى علمى و اجتماعى و سازندگى و اداره‌ی این جهان به عهده بگیرد؛ و از این جهت، میان زن و مرد هیچ تفاوتى نیست. هدف از آفرینش هر فرد انسان عبارت است از همان هدف از آفرینش بشریّت، یعنى رسیدن به کمال بشرى و بهره بردن از بیشترین فضایلى که یک انسان و یک فرد بشر میتواند به آن فضایل آراسته بشود. و فرقى بین زن و مرد نیست. نشانه‌ی آن هم فاطمه‌ی زهرا (سلام ا‌لله‌ علیها) در درجه‌ی اوّل و دیگر زنان بزرگ تاریخ در درجه‌ی بعد از ایشان است. یعنى فاطمه‌ی زهرا در قلّه‌ی بشریّت قرار دارد و کسى از او بالاتر نیست؛ و می‌بینیم که این بزرگوار به‌عنوان یک بانوى مسلمان، این فرصت را و این قدرت را یافت که خودش را به این اوج برساند. پس فرقى بین زن و مرد نیست. و بخصوص شاید از همین جهت هم هست که خداى متعال در قرآن کریم آن‌وقتى که راجع به نمونه‌ی انسانهاى خوب و نمونه‌ی انسانهاى بد مثال میزند، مثال را در هر دو مورد از زن انتخاب میکند. در یک مورد همسر فرعون را و در مورد دیگر، همسر نوح را و [همسر] لوط را مثال میزند. وَضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون؛(۲) و در مقابل هم در مورد انسان بد و نگونسار و کج‌رفتار، انسانى که در جهت غلط حرکت میکند، مثال میزند به زن نوح و [زن] لوط.(۳) خب جاى سؤال است که مرد هم بود؛ یکى را از مرد و یکى را از زن مثال میزد. نه، در همه‌ی قرآن وقتی‌که میگوید «وَضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنوا» یا «کَفَروا»، در هر دو مورد از زن مثال میزند. آیا این به معناى این نیست که ما باید از دیدگاه اسلام، پاسخى بدهیم به برداشت غلطِ متأسّفانه مستمرّ در تاریخ بشریّت نسبت به جایگاه زن؟

 و اسلام میخواهد بِایستد و این برداشت و روش غلط و فهم غلط از مسئله‌ی زن را ‌- که در طول تاریخ هم وجود داشته ‌- [اصلاح کند]. من تعجّب میکنم ‌- جز استثناها ‌- چرا این‌جور بوده؟ چرا بشریّت همواره درباره‌ی مسئله زن و مرد، کج فکر کرده؟ [اسلام] میخواهد در مقابل این بِایستد. شما از تعلیمات انبیا که بگذرید، در همه‌ی برداشت‌هاى بشرى و در همه‌ی تحلیل‌هایى که بشر و تفکّرات بشرى داشتند، جایگاه زن و مرد، جایگاه غلطى است و نسبت زن و مرد، نسبت غلطى است. حتّى در تمدّنهاى خیلى بلندپایه‌ی دنیاى باستان ‌- مثل تمدّن روم یا ایران ‌- که شما نگاه کنید، می‌بینید که برداشت از زن، یک برداشت غلط است؛ که من دیگر نمیخواهم جزئیّات و تفاصیل را بیان کنم و خودتان لابد میدانید و میتوانید هم مراجعه کنید.امروز هم وضع دنیا همین‌جور است؛ امروز هم ‌- علی‌رغم همه‌ی این جنجالها و هیاهوهایى که در زمینه‌ی مسئله‌ی زن وجود دارد و ادّعاى اروپا در حمایت از زن و موضع انسانى زن ‌- متأسّفانه همان برداشت غلط وجود دارد. اروپایی‌ها دیر آمدند وارد میدان شدند، یعنى دیرتر از کشورهاى اسلامى و کشورهاى غیراروپایى نسبت به مسئله‌ی زن تنبّه پیدا کردند و خیلى دیر فهمیدند مسئله را ‌- چون میدانید تا دهه‌هاى دوّم این قرن در هیچ جاى اروپا هیچ زنى حقّ رأى دادن نداشت، حقّ صرف کردن مال خودش را نداشت؛ [حتّى] آنجاهایى که دموکراسى هم بود؛ از دهه‌ی دوّم، یعنى از سالهاى ۱۹۱۶ یا ۱۹۱۸ به بعد،(۴) یواش‌یواش در کشورهاى اروپایى شروع شده که به زن حق بدهند براى اِعمالِ نظر، براى تصرّف در سرمایه‌ی خودش، براى حقوق اجتماعى متساوى با مرد ‌- چون خیلى دیر از خواب پا شدند، مثل اینکه میخواهند این عقب‌افتادگى از لحاظ زمان را با جنجالهاى دروغى جبران کنند، پُر کنند. البتّه بله، خانمهایى که ملکه میشدند یا خانمهایى که اشرافى بودند، در تاریخ اروپا وجود داشتند؛ امّا حکم یک زن و زنان یک فامیل یا یک تیره یا یک طبقه، غیر از مسئله‌ی زن است. این تبعیض‌ها همیشه بوده. بله، خانمهایى هم بوده‌اند که در سطوح بالا قرار میگرفتند و مثلاً ملکه‌ی یک کشورى میشدند، این امتیاز از طریق خانواده و میراث و این چیزها به آنها داده میشده؛ امّا برخلاف دیدگاه‌هاى ادیان ‌- ادیانى که سالم و دست‌نخورده‌ی آنها اسلام است و دیگر ادیان هم یقیناً همین‌جور ‌- زن در جامعه به‌عنوان زن، به‌هیچوجه از حقوقى برخوردار نبوده.

پس ببینید امروز هم که دنیاى تمدّن غرب میخواهد آن عقب‌افتادگىِ بسیار ملامت‌برانگیز خودش در مورد مسئله‌ی زن را جبران کند، جور دیگرى جبران میکند؛ یعنى باز هم به یک شکل دیگرى دارد این قضیّه را دنبال میکند که آن شکل، به نظر من ‌- آن‌جور که من تصوّر میکنم ‌- این است که اینها جانب مفاهیم انسانى را در مورد زن، تحت‌الشّعاع مسائل دیگر قرار میدهند؛ تحت‌الشّعاع مسائل تبلیغاتى، مسائل سیاسى، مسائل اقتصادى. کمااینکه از اوّل هم همین‌جور بوده؛ در اروپا از اوّلى هم که به زنان حقوقى داده شد، غالباً بر همین مبانى غلط استوار بوده.

من وقتی‌که نگاه میکنم در صحنه‌ی تفکّرات عالم و بینش اسلام را مشاهده میکنم، بروشنى درمی‌یابم که آن‌وقتى جامعه‌ی بشرى خواهد توانست نسبت به مسئله‌ی زن و رابطه‌ی زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خودش را پیدا بکند که دیدگاه‌هاى اسلام را بدون کم و زیاد و بدون افراط و تفریط درک کند و کوشش کند آنها را ارائه کند. این ادّعاى ما است نسبت به مسئله‌ی زن در عالم. و ما آن چیزى را که در تمدّنهاى مادّىِ امروز نسبت به زن عمل میشود و وجود دارد، به‌هیچوجه قبول نداریم و آن را به صرفه و صلاح زن و صرفه و صلاح کلّ جامعه نمیشماریم. اسلام میخواهد که رشد فکرى و علمى و اجتماعى و سیاسى و ‌- بالاتر از همه ‌- فضیلتى و معنوىِ زنان به حدّ اعلىٰ برسد و وجودشان براى جامعه‌ی بشرى و خانواده‌ی بشرى به‌عنوان یک عضو، حدّ اعلاى فایده و ثمره را داشته باشد. و همه‌ی تعالیم اسلام، از جمله مسئله‌ی حجاب، بر این اساس است.

مسئله‌ی حجاب به معناى منزوى کردن زن نیست. اگر کسى چنین برداشتى از حجاب داشته باشد، برداشتى است کاملاً غلط و انحرافى. مسئله‌ی حجاب به معناى جلوگیرى از اختلاط و آمیزش بی‌قیدوشرط زن و مرد در جامعه است؛ که این [اختلاط] به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد ‌- هر دو؛ بخصوص به ضرر زن ‌- است. و حجاب به‌هیچوجه مزاحم و مانع از فعّالیّتهاى سیاسى و اجتماعى و علمى هم نیست؛ دلیل عینى آن هم شماها هستید. شاید یک عدّه‌اى تعجّب میکردند، شاید هنوز هم تعجّب کنند از اینکه یک خانمى در سطح بالاى علمى، در هر رشته‌اى ‌- حالا شماها بحمدا‌لله‌ در رشته‌ی پزشکى این سطح بالا را پیدا کرده‌اید ‌- وجود داشته باشد که خودش را با تعالیم اسلامى و از جمله با مسئله‌ی حجاب منطبق کند؛ این براى بعضى باورنکردنى بود و نمیتوانستند تصوّرش را بکنند. میگذریم از برخوردهاى لوده و هرزه‌ی کسانى که حجاب را مسخره میکردند ‌- در دوران رژیم طاغوت، افراد معدودى از خانمها و دخترخانم‌ها در دانشگاه‌ها حجاب داشتند که مورد تمسخر و استهزا بودند ‌- که آن قابل این نیست که کسى بخواهد با آن برخورد کند؛ این یک برخورد غیرانسانىِ جلف و غلطى است که انسان چیزى را که خودش قبول ندارد، به لجن بکشاند و به باد استهزا بگیرد ‌- کارى که امروز رسانه‌هاى غربى دارند عیناً همین کار را میکنند، کار اَجلاف(۵) را انجام میدهند؛ آنکه اصلاً محلّ بحث نیست ‌- امّا آن کسانى که اهل این جلافتها(۶) هم نبودند، اهل فکر و منطق و بمیزان گفتن و بمیزان اندیشیدن و اهل این چیزها بودند، آنها هم باور نمیکردند که ممکن باشد یک خانمى مقیّد باشد به مسائل اسلامى ‌- از جمله به مسئله‌ی حجاب ‌- و بتواند مدارج علمى را طى کند و بشود عالم؛ همچنان که باور نمیکردند چنین کسى بتواند در زمینه‌ی مسائل سیاسى و اجتماعى کسى بشود؛ کمااینکه فکر نمیکردند که بتواند یک عنصر فعّال انقلابى باشد.

انقلاب ما همه‌ی این تصوّرات باطل را تخطئه(۷) کرد و دیدیم که خانمها در انقلاب، سربازان خطّ مقدّم انقلاب بودند؛ و این به معناى واقعى کلمه است؛ این را من به‌عنوان یک مبالغه نمیگویم. ما در جریان انقلاب مشاهده کردیم و شاهد بودیم که زن در کشور ما شد سرباز خطّ مقدّم انقلاب. اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند و این انقلاب را نمیپذیرفتند و به آن باور نداشتند، مطمئنّاً این انقلاب واقع نمیشد؛ من به این معنا اعتقاد دارم. اگر آنها نبودند، اوّلاً نیمى از گروه انقلابیّون، مستقیم در میدان نبودند؛ ثانیاً به‌طور غیرمستقیم اثر میگذاشتند روى فرزندانشان، روى شوهرهایشان، روى برادرهایشان و روى محیط خانه ‌- که زن در محیط خانه، داراى تأثیر فرهنگى زیادى است ‌- و بکلّى این کار انجام نمیگرفت. این حضور آنها بود که توانست ستون فقرات دشمن را بشکند و مبارزه را به معناى واقعى کلمه پیش ببرد؛ این مسئله‌ی اوّل. و بعد در میدانهاى سیاسى، ما خانمهایى را دیدیم و می‌بینیم که داراى قدرت تحلیل، قدرت سخنورى و آماده‌ی براى پذیرش مسئولیّت در نظام اسلامى هستند که البتّه این کار باز هم رو به گسترش است و باید پیش برود. و در زمینه‌هاى علمى هم که خود شماها مصداق و نمونه‌اش هستید و از قبیل شما در رشته‌هاى مختلف وجود دارند.

البتّه من این را همین جا بگویم که رشته‌ی پزشکى ‌- نه‌فقط رشته‌ی زنان ‌- براى خانمها از اولویّت برخوردار است؛ زیرا ما که معتقدیم به وجود یک فاصله‌ی ارتباطى و آمیزشى ‌- آمیزش اجتماعى ‌- بین زن و مرد، و معتقدیم که نباید بین زن و مرد اختلاط بی‌قیدوشرط باشد، و معتقد به حجاب هستیم به معناى کامل و واقعى کلمه، نمیتوانیم در مسئله‌ی پزشکى بی‌تفاوت باشیم. یعنى به همان تعداد که پزشک مرد داریم، به همان تعداد هم پزشک زن لازم داریم. بگذاریم زنها براى مراجعات پزشکی‌شان به طبیب زن مراجعه کنند؛ هیچ لزومى ندارد که ما این فاصله را برنداریم. بایستى کارى بکنیم که زنها بتوانند بدون هیچگونه مشکلى به طبیب مراجعه کنند و آن طبیب هم طبیب زن باشد. بعضى از خانمها خیال میکردند که بایستى اگر زن درس میخواند، فقط در رشته‌ی زنان ‌- بیماری‌هاى ویژه‌ی زنان و مسئله‌ی زایمان ‌- درس بخواند؛ درحالی‌که نه، طبیب قلب، طبیب داخلى، طبیب اعصاب، طبیب چشم و انواع و اقسام رشته‌هاى تخصّصى پزشکى را خانمها موظّفند که دنبال بکنند؛ این فریضه است؛ امروز این تکلیف براى زنها بیشتر از مردها است. اگرچه در جامعه‌ی ما آموزش رشته‌هاى مختلف علوم که براى ساختن این جامعه لازم است، براى همه فریضه است ‌- [براى] آن کسانى که بتوانند، حقیقتاً امروز از آن روزهایى است که [کسب] علم، فریضه‌ی شرعى است، علاوه بر اینکه فریضه‌ی اجتماعى هم هست؛ فقط یک امتیاز نیست که یک کسى بخواهد به یک جایى برسد، یک شغل پُردرآمدى داشته باشد، پولى گیرش بیاید؛ نه، مسئله این نیست؛ مسئله این است که واجب است کسانى که میتوانند درس بخوانند، درس بخوانند و تخصّصها را پیدا کنند ‌- امّا خواندن رشته‌ی پزشکى که براى مردها مثل بقیّه‌ی رشته‌ها واجب است، براى زنها واجب‌تر است؛ چون زمینه‌ی کار در میان خانمها کمتر است؛ ما به نسبتِ تعداد زنان در جامعه، پزشک زن کمتر داریم. بنابراین از نظر اسلام، این مسئله یک مسئله‌ی حل‌شده است و جامعه‌ی ما باید پیش برود.

من میخواهم بگویم شما خانمها یک پیامى براى دنیا دارید؛ این پیام را دقیق کنید، مسجّل کنید و بدهید به دنیا. پیام، فقط هم پیام زبانى و شفاهى و کتبى نیست؛ بلکه بیشتر پیام عملى است. زنهاى ایران، بخصوص آن کسانى که در رشته‌هاى گوناگونِ دانش توانسته‌اند در چهارچوب اسلام و احکام اسلامى و مهم‌تر از همه مسئله‌ی حجاب حرکت بکنند، بایستى به زنان دنیا، به دخترهاى دنیا، به دانشجویان زن دنیا عملاً تفهیم کنند که علم به معناى بی‌بندوبارى نیست و لازمه‌ی تحصیل علم، بی‌قیدى نسبت به موازین اخلاقى در مورد معاشرت زن و مرد نیست؛ بلکه میتوان با رعایت کامل این موازین، علم را هم تحصیل کرد و به جاهاى بالایى رسید؛ و وجود شماها میتواند به‌عنوان یک نمونه از پیام جهانى اسلام نشان داده بشود.بله، من هم این را قبول دارم که فرمودید امروز دنیا تشنه است تا ببیند پیام ادیان چیست. و در میان ادیان عالم، آن دینى که ادّعا میکند که میتواند جامعه را به‌صورت همه‌جانبه بسازد، اسلام است. یعنى مسیحیّتِ امروز و بقیّه‌ی ادیان به‌طریقِ‌اولىٰ، این ادّعا را ندارند؛ لکن اسلام ادّعا میکند که ارکان بناى یک نظام اجتماعى را در اختیار دارد که میتواند این پایه‌ها و رکنها را بنشاند و بر اساس این پایه‌ها، یک نظام اجتماعى و یک جامعه‌ی سالم و پیشرفته بنا کند. و در همه‌ی بخشها ما بایستى نشان بدهیم که این امکان در اختیار اسلام هست؛ از جمله در مسئله‌ی کسب دانش و همچنین در پیوند با این مسئله، مسئله‌ی زن و دانش. و شما هرچه بتوانید بخصوص دانشجویان دختر را تشویق کنید و تربیت کنید و پیش ببرید در رشته‌ی علوم، اینْ انقلاب را و کشور را به اهداف خودش نزدیک‌تر خواهد کرد. مردم به خدمات شما نیازمندند؛ همچنان که به روش و منش شما هم نیازمندند، به تعهّد و پایبندى شما به دین هم نیازمندند.

و امیدواریم که ‌ان‌شاءالله‌ خداوند به شما توفیق بدهد و همچنان که گفتید، فاطمه‌ی زهرا (سلام ا‌لله‌ علیها) را الگوى خودتان بدانید و قرار بدهید و مشکلات کار تحصیلى هم از سر راه زنان مسلمان، بیشتر از پیش برطرف بشود. شنیده‌ام بعضى از مشکلات هنوز در بعضى از مراکز آموزشى وجود دارد؛ این مشکلات ‌ان‌شاءالله‌ برطرف بشود و بتوانند دخترها و زنهاى مسلمان ما این جادّه‌ی تحصیل علم را هرچه بیشتر و قوی‌تر بپیمایند و ما افتخار کنیم به وجود خانمهایى که با حفظ موازین اسلامى به عالی‌ترین قلّه‌هاى استعداد بشرى ‌- چه از لحاظ علمى، و چه اخلاقى و سیاسى و اجتماعى ‌- رسیده‌اند. من مجدّداً از خانمها تشکّر میکنم و امیدوارم که ‌ان‌شاءالله‌ خداوند شماها را مشمول توفیقات خودش قرار بدهد.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
۱) حاضران، جمعى از زنان پزشک عضو هیئتهاى علمى دانشگاه‌هاى علوم پزشکى سراسر کشور بودند. در ابتداى این دیدار، خانم طاهره لبّاف (عضو شوراى عالى پزشکى) گزارشى ارائه کرد.
۲) سوره‌ى تحریم، بخشى از آیه‌ی ۱۱؛ «و براى کسانى که ایمان آورده‌اند، خدا همسر فرعون را مَثَل آورده ...»
۳) سوره‌ى تحریم، آیه‌ی ۱٠
۴) از جمله، دانمارک در سال ۱۹۱۵ میلادى، انگلستان و اتّحاد جماهیر شوروى در سال ۱۹۱۸، آلمان در سال ۱۹۱۹، آمریکا در سال ۱۹۲٠، کانادا در سال ۱۹۲۹ و فرانسه در ۱۹۴۴ حقّ رأى زنان را به رسمیّت شناختند.
۵) افراد پست و فرومایه
۶) جلف بودن، رفتار ناشایست داشتن
۷) خطا و اشتباه دانستن، خطاکار خواندن