1368/09/22
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
این ایّام متعلّق است به سیّدهی زنان عالم و بانوى بزرگ تاریخ جهان، فاطمهی زهرا (علیها سلام)؛ آن زن نمونهاى که حیات او با همهی کوتاهى و عمر او در عین جوانى، الگویى است براى همهی مردان و زنان غیور و مؤمن، مسلمانان و حتّى مردم غیرمسلمانى که با مقام آن بزرگوار آشنا باشند؛ و ما باید از زندگى آن بزرگوار درس بگیریم. قبلاً من لازم میدانم ضمن تسلیت این یادبود بزرگِ غمانگیز و حزنآلود، از همهی شما برادران و خواهران تشکّر کنم؛ بهخاطر حضورتان و زحماتتان که از نقاط مختلف کشور تشریف آوردید و گرد آمدید. یک نکته در زندگى زهراى اطهر (سلام الله علیها) هست که به آن نکته باید توجّه کرد. البتّه ما در تعریف مقامات معنوى آن بزرگوار وارد نمیشویم؛ ما قادر نیستیم مقامات معنوى فاطمهی اطهر (علیها سلام الله) را بفهمیم، درک کنیم. حقیقتاً فقط خداوند است که بندگانِ در اوج قلّهی معنویّت انسانى و تکامل بشرىِ خود را میشناسد و مقام آنها را میبیند؛ و کسانى که همطراز آنها باشند؛ لذا فاطمهی زهرا را امیرالمؤمنین خوب میشناخت و پدر بزرگوارش خوب میشناخت و اولاد معصومینش خوب میشناختند. مردم آن زمان و مردم زمانهاى بعد و ما در این روزگار، نمیتوانیم آن درخشندگى و تلألؤ معنویّت را در آن بزرگوار تشخیص بدهیم؛ نور درخشان معنوى به چشم همه کس نمیآید و چشمهاى نزدیکبین و ضعیف ما قادر نیست که آن جلوهی درخشان انسانیّت را در وجود این بزرگواران ببیند. لذا در صحنهی تعریف معنوى فاطمهی زهرا (علیها سلام) وارد نمیشویم.
لکن یک نکته در زندگى معمولى این بزرگوار مهم است، و آن جمع بین زندگى یک زن مسلمان [است] در رفتارش با شوهر، در رفتارش با فرزندان، در انجام وظایفش در داخل خانه از یک طرف؛ و بین وظایف یک انسان مجاهدِ غیورِ خستگیناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسى مهمّ بعد از رحلت رسول اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) که به مسجد میآید، سخنرانى میکند، موضعگیرى میکند، دفاع میکند، حرف میزند، یک جهادگرِ بهتماممعنا، خستگیناپذیر، محنتپذیر، سختیتحمّلکن از جهت دیگر؛ و از جهت سوّم یک عبادتگر، یک بهپادارندهی نماز در شبهاى تار و قیام لله و خضوع و خشوع براى پروردگار که در محراب عبادت این زن جوان مانند اولیاى کهن الهى راز و نیاز میکند با خدا و عبادت میکند. این سه بُعد را با هم جمع کردن، آن نقطهی درخشان زندگى فاطمهی زهرا (علیها السّلام) است. فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) این سه چیز را از هم جدا نکرد.بعضى خیال میکنند آن انسانى که مشغول عبادت است و یک عابد و متضرّع و اهل دعا و ذکر است، نمیتواند یک انسان سیاسى باشد؛ یا بعضى خیال میکنند آن کسى که اهل سیاست است -چه زن و چه مرد- و در میدان جهاد فیسبیلالله حضور فعّال دارد، نمیتواند اگر زن است، یک زن خانه باشد با وظایف مادرى، با وظایف همسرى، با وظایف کدبانویى خانه، اگر مرد است، یک مرد خانه، یک مرد دکّان، یک مرد زندگى باشد؛ خیال میکنند اینها با هم منافات دارد. درحالیکه از نظر اسلام این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدّیّت که ندارد، [بلکه] کمککنندهی هم در ساختن شخصیّت انسان کامل است. یعنى شما باید به وظایف شخصى خودتان در محیط کار، در محیط زندگى، با همسر، با فرزندان، با همسایه، با دوستان عمل کنید و پیوندهاى معمولى اجتماعى را بهصورت سالم برقرار کنید. درعینحال باید در میدان سیاست، در صحنهی انقلاب -در کارهایى که نظام اجتماعى از شما میطلبد، در انتخابات، در میدان جنگ، در عرضه کردن خواست انقلابى و ملّى خود در سطح کشور و جهان، در بیان ارادهی سیاسى خودتان، در میدانهاى سیاست و انقلاب حضور داشته باشید؛ در راهپیمایى باشید، در سازندگى باشید، در میدان جنگ باشید، در انتخابات باشید، در بیان عقیدهی سیاسى خودتان آنجایى که باید اظهار عقیده کرد و واجب است اظهار عقیده، در تعیین سرنوشت کشور و انقلاب- حضور داشته باشید؛ این هم آن بُعد دوّم که فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) مظهر کامل براى این بُعد هم هست. و درعینحال رابطهی خودتان با خدا را خوب کنید؛ با عبادت، با توجّه، با ذکر، با حضور، با معنویّت، با استمداد از خدا، با توکّل به خدا، با انجام نوافل و فرایض؛ [یعنى] جنبهی معنوى و قلبى. این سه بُعد، انسان مسلمان را میسازد. اسلام این را از ما خواسته است؛ و اگر بپرسند چطور، ما الگوهایى داریم؛ از جمله فاطمهی زهرا (سلام الله علیها).
بشرِ امروز در چهارچوب تمدّنهاى مادّى دنیا یکبُعدى است؛ بشرِ امروز در تربیت مکتبهاى حاکم بر دنیا، یک انسان یکبُعدى است؛ غالباً اگر سرگرم زندگى میشوند، از معنویّت غافل میشوند. ببینید دنیا را! لابد خواندهاید یا شنیدهاید؛ در کشورهاى دور از معنویّت در دنیا، در آن جوامعى که معنویّت ندارند -مثل بسیارى از جوامع اروپایى و غیر آنها؛ البتّه بین آنها هم افراد اهل معنا هستند، امّا کم؛ نظام نظام غیرمعنوى و نظام مادّى است- مردم سرگرم زندگیاند، سرگرم مادّیّتند، سرگرم تأمین شکم و رفاهند، اصلاً یادشان نمیآید از معنویّت؛ یادشان نمیآید از ارتباط با خدا؛ یادشان نمیآید از توجّه و ذکر و دعا و تضرّع و گریه و نافله و ارتباط قلبى با خدا؛ در غفلت کامل، که بزرگترین بلا براى انسان غفلت است که او را از همهی خیرات موجود براى انسان محروم میکند. غفلت، آفت بزرگى است. حتّى در میدان سیاست هم غافلند وقتى مشغول شکم و ادارهی زندگى شخصى میشوند. بیشتر مردمى که در این کشورهاى پیشرفته هستند، درک و تحلیل مسائل سیاسى ندارند؛ دولتها آنها را با تعصّب -با تعصّبهاى گروهى، تعصّبهاى حزبى، احیاناً تعصّبهاى قومگرایى و ناسیونالیستى- میکشانند به این طرف و آن طرف و از آنها در میدانهاى سیاست استفاده میکنند. تودهی مردم و عامّهی مردم تحلیل سیاسى ندارند.
امّا در اسلام اینجور نیست. همین حالا در جامعهی اسلامى ما، مردم ما تحلیل سیاسى دارند؛ همین قشرهاى محروم کشور، همین عشایر سلحشورِ غیور کشور، همین عزیزانى که در استان فارس در چادرها یا در کورهدِهها و در راههاى دور زندگى میکنند -که جمعى از آنها هم در این محفل حضور دارند- و در سایر مناطق کشور که بنده در میان این قشرهاى مردممان رفتهام، با آنها صحبت کردهام، با آنها نشستوبرخاست کردهام، آنها را در مناطق خودشان و در خانهها و چادرهاى خودشان زیارت کردهام، تحلیل سیاسى دارند؛ همینها سیاست میفهمند و نسبت به مسائل کشور داراى عقیده و انگیزه و مقصود هستند؛ میفهمند ما امروز در دنیا با چه کسى طرفیم؛ میفهمند توطئهی استکبار جهانى و توطئهی آمریکا یعنى چه؛ میفهمند چرا دشمن جنگ را بر ما تحمیل کرده بود؛ میفهمند چرا دنیاى استکبارى و قدرتهاى مسلّح عالم در جنگى که بر ما تحمیل شد، دائماً از دشمن ما حمایت میکردند و هنوز هم بسیارى [از آنها] میکنند؛ اینها را میفهمند. این تحلیل سیاسى است. این یک بُعدِ زندگى یک انسان مسلمان است. لذا در تمام طول این مدّت ده سال و چند ماهى که امام فقید بزرگوارمان (رضوان الله تعالى علیه) در میان ما بودند و رهبرى امّت ما و مسلمانان عالم را بر عهده داشتند، شما در بیانات ایشان میدیدید که بر روى حضور سیاسى ملّت یعنى حضور مردم در صحنههاى سیاسى تأکید میکردند.
مردم باید کشور را -این ایران را- متعلّق به خودشان بدانند. سرنوشت این ملّت دست شما است؛ سرنوشت این کشور دست یکایک شما است. عظمت و عزّت دادن به این کشور ممکن میشود، وقتى شما بخواهید. استقلال این کشور حتمى و ریشهدار میشود، وقتى مردم بخواهند؛ وقتى مردم در صحنه باشند؛ وقتى مردم از انقلاب کناره نگیرند؛ وقتى مردم در صحنههاى سیاست حضور داشته باشند؛ بدانند که چه میکنند و چرا میکنند و به چه عزم و نیّتى انجام میدهند. حضور مردم، زندهکنندهی فضاى زندگى در یک کشور است. وقتى مردم در سیاست دخالت نکنند، نسبت به اوضاع سیاسى اظهار نظر نکنند، دلسوزى نکنند، ندانند که آمد، که رفت، چه کسى مسئولیّت پیدا کرد، با چه کسى داریم مبارزه میکنیم، به کدام سمت حرکت میکنیم، اگر این مسائل عمدهی زندگى یک ملّت را آحاد مردم ندانند، کشور پیش نخواهد رفت. همه باید به مسئولین کشور کمک کنند.گذشت آن روزى که کشور متعلّق بود به یک عدّهی خاصّى، به یک خانوادهی خاصّى؛ یعنى آنها متعلّق به خودشان میدانستند، مردم هم باور کرده بودند. گذشت آنوقتى که مردم بیگانه باشند از امور کشور و به آنها ارتباطى نداشته باشد؛ نخیر، امروز همهی امور کشور به مردم -به همهی مردم؛ به مردم شهرهاى دوردست، به مردم روستاهاى دورافتاده، به مردم عشایر، به چادرنشینها، [هم] مثل مردم تهران و مردم شهرهاى بزرگ- مربوط است؛ همهی امور کشور مربوط به اینها است. اقتصاد کشور هم بهوسیلهی مردم و با پشتیبانى مردم باید زنده بشود و فعّال بشود؛ سیاست هم، استقلال هم، حضور در صحنهی بینالمللى هم، مبارزهی با استکبار جهانى هم باید بهوسیلهی مردم و با علم و آگاهى مردم انجام بشود. و لذاست که گویندگان و صداوسیما و ارتباطات عمومى و رسانههاى جمعى و روزنامهها و همهی کسانى که با مردم سروکار دارند، موظّفند مردم را نسبت به مسائل مهمّ کشور و مسائل مهمّ انقلاب و آنچه بر انقلاب و مسیر انقلاب میگذرد و دشمنیهایى که میشود و نفوذیهاى آن دشمنها در داخل، آگاه کنند و روشن کنند. مردم باید همهی مسائل مهمّ کشور را بدانند.
این روزها ما باز یک انتخابات در پیش داریم.(۲) من دو توصیه میکنم به مردمى که انتخابات به آنها ارتباط پیدا میکند؛ شهرهایى که نمایندگان میاندورهاى را میخواهند انتخاب بکنند. توصیهی اوّل این است که در انتخابات شرکت کنند. نگویند که میاندورهاى است، اهمّیّتى ندارد؛ نه، حضور مردم در صحنهی انتخابات و رأى دادن، خودش یک کار سیاسى است؛ یک کارى است که مردم باید انجام بدهند. ثانیاً آن کسى را که خودشان تشخیص میدهند که به صلاح است که او به مجلس برود یا افراد مورد اطمینان آنها به آنها معرّفى میکنند، انتخاب کنند و به مجلس بفرستند.
مجلس شوراى اسلامى یک مرکز اساسى و تعیینکنندهی انقلاب است. همهی سررشتههاى امور برمیگردد به مجلس شوراى اسلامى. مجلس مظهر حضور ارادهی مردم در صحنههاى گوناگون سیاسى و اقتصادى است. اگر مردم در زمینههاى اقتصادى یا سیاسى و چیزهایى که به سرنوشت کشور ارتباط پیدا میکند، چیزى را بخواهند -بخواهند که بشود یا بخواهند که نشود- این ارادهی مردم باید از حنجرهی نمایندهی مردم و از زبان نمایندهی مردم بیرون بیاید و بهصورت قانون در بیاید و این قانون در سطح کشور عمل بشود. این تأثیر مردم در قانونگذارى است. بنابراین مجلس بسیار مهم است. و قشرهاى مختلف مردم کوشش کنند که این امر انتخابات و مجلس را همیشه مهم بشمارند. همچنان که امام بزرگوارمان بر این معنا تأکید کردند و در وصیّتنامه هم حتّى به این نکته تکیه فرمودند.(۳) این نکته را بدانند برادران و خواهران ما که خداى متعال در این برههی از زمان، این انقلاب را براى همهی مردم دنیا یک حجّت قرار داد تا بدانند که ملّتها میتوانند کار بکنند؛ تا ببینند که ارادهی ابرقدرتها در سرنوشت کشورها و ملّتها تعیینکننده نیست. و امروز ملّتها میبینند که ملّت ایران با اتّکال(۴) به خدا و اعتماد به خدا توانست؛ توانست حرف خود را به کرسى بنشاند.ما به برکت انقلابمان و به برکت اسلامى که این انقلاب را به وجود آورد و به برکت تبعیّت از امام و رهبر عظیمالشّأن فقیدمان توانستیم راهى را برویم که این راه براى مردم دنیا ناشناخته بود. امروز انقلابهایى که به یک طرف وابسته بودهاند، دارند خودشان را نشان میدهند؛ آن تحوّلهایى که در کشورها به وقوع پیوست، امّا از متن احساسات مردم و عقاید مردم نجوشیده بود -به یک طرف، به یک قطب مرتبط و متّصل بود- آخر کار معلوم شد چیزى که اصیل نباشد سرنوشتش چگونه است. انقلابى که اصیل است، این انقلاب است: انقلاب مبتنى به دین، آن هم اسلام؛ با فکر روشن، با جهانبینى واضح، با خطّ روشنى در مقابل پاى مردم. و ما این راه را ادامه دادیم و باز هم انشاءالله به فضل پروردگار، با تمسّک به اسلام و با هدفِ عمل کردن به قرآن با تمام جوانب و اطرافش، این راه را ادامه خواهیم داد.
امیدوارم که خداوند به همهی شما برادران و خواهران عزیز، لطف و فضل خودش را نازل کند. و من لازم میدانم از برادران و خواهرانى که در کار انتخابات زحمت کشیدهاند و حضور داشتند و تلاش کردند و نظارت کردند و اجرا کردند -که نظم انتخابات به برکت زحمات اینها است- صمیمانه تشکّر کنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
این ایّام متعلّق است به سیّدهی زنان عالم و بانوى بزرگ تاریخ جهان، فاطمهی زهرا (علیها سلام)؛ آن زن نمونهاى که حیات او با همهی کوتاهى و عمر او در عین جوانى، الگویى است براى همهی مردان و زنان غیور و مؤمن، مسلمانان و حتّى مردم غیرمسلمانى که با مقام آن بزرگوار آشنا باشند؛ و ما باید از زندگى آن بزرگوار درس بگیریم. قبلاً من لازم میدانم ضمن تسلیت این یادبود بزرگِ غمانگیز و حزنآلود، از همهی شما برادران و خواهران تشکّر کنم؛ بهخاطر حضورتان و زحماتتان که از نقاط مختلف کشور تشریف آوردید و گرد آمدید. یک نکته در زندگى زهراى اطهر (سلام الله علیها) هست که به آن نکته باید توجّه کرد. البتّه ما در تعریف مقامات معنوى آن بزرگوار وارد نمیشویم؛ ما قادر نیستیم مقامات معنوى فاطمهی اطهر (علیها سلام الله) را بفهمیم، درک کنیم. حقیقتاً فقط خداوند است که بندگانِ در اوج قلّهی معنویّت انسانى و تکامل بشرىِ خود را میشناسد و مقام آنها را میبیند؛ و کسانى که همطراز آنها باشند؛ لذا فاطمهی زهرا را امیرالمؤمنین خوب میشناخت و پدر بزرگوارش خوب میشناخت و اولاد معصومینش خوب میشناختند. مردم آن زمان و مردم زمانهاى بعد و ما در این روزگار، نمیتوانیم آن درخشندگى و تلألؤ معنویّت را در آن بزرگوار تشخیص بدهیم؛ نور درخشان معنوى به چشم همه کس نمیآید و چشمهاى نزدیکبین و ضعیف ما قادر نیست که آن جلوهی درخشان انسانیّت را در وجود این بزرگواران ببیند. لذا در صحنهی تعریف معنوى فاطمهی زهرا (علیها سلام) وارد نمیشویم.
لکن یک نکته در زندگى معمولى این بزرگوار مهم است، و آن جمع بین زندگى یک زن مسلمان [است] در رفتارش با شوهر، در رفتارش با فرزندان، در انجام وظایفش در داخل خانه از یک طرف؛ و بین وظایف یک انسان مجاهدِ غیورِ خستگیناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسى مهمّ بعد از رحلت رسول اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) که به مسجد میآید، سخنرانى میکند، موضعگیرى میکند، دفاع میکند، حرف میزند، یک جهادگرِ بهتماممعنا، خستگیناپذیر، محنتپذیر، سختیتحمّلکن از جهت دیگر؛ و از جهت سوّم یک عبادتگر، یک بهپادارندهی نماز در شبهاى تار و قیام لله و خضوع و خشوع براى پروردگار که در محراب عبادت این زن جوان مانند اولیاى کهن الهى راز و نیاز میکند با خدا و عبادت میکند. این سه بُعد را با هم جمع کردن، آن نقطهی درخشان زندگى فاطمهی زهرا (علیها السّلام) است. فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) این سه چیز را از هم جدا نکرد.بعضى خیال میکنند آن انسانى که مشغول عبادت است و یک عابد و متضرّع و اهل دعا و ذکر است، نمیتواند یک انسان سیاسى باشد؛ یا بعضى خیال میکنند آن کسى که اهل سیاست است -چه زن و چه مرد- و در میدان جهاد فیسبیلالله حضور فعّال دارد، نمیتواند اگر زن است، یک زن خانه باشد با وظایف مادرى، با وظایف همسرى، با وظایف کدبانویى خانه، اگر مرد است، یک مرد خانه، یک مرد دکّان، یک مرد زندگى باشد؛ خیال میکنند اینها با هم منافات دارد. درحالیکه از نظر اسلام این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدّیّت که ندارد، [بلکه] کمککنندهی هم در ساختن شخصیّت انسان کامل است. یعنى شما باید به وظایف شخصى خودتان در محیط کار، در محیط زندگى، با همسر، با فرزندان، با همسایه، با دوستان عمل کنید و پیوندهاى معمولى اجتماعى را بهصورت سالم برقرار کنید. درعینحال باید در میدان سیاست، در صحنهی انقلاب -در کارهایى که نظام اجتماعى از شما میطلبد، در انتخابات، در میدان جنگ، در عرضه کردن خواست انقلابى و ملّى خود در سطح کشور و جهان، در بیان ارادهی سیاسى خودتان، در میدانهاى سیاست و انقلاب حضور داشته باشید؛ در راهپیمایى باشید، در سازندگى باشید، در میدان جنگ باشید، در انتخابات باشید، در بیان عقیدهی سیاسى خودتان آنجایى که باید اظهار عقیده کرد و واجب است اظهار عقیده، در تعیین سرنوشت کشور و انقلاب- حضور داشته باشید؛ این هم آن بُعد دوّم که فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) مظهر کامل براى این بُعد هم هست. و درعینحال رابطهی خودتان با خدا را خوب کنید؛ با عبادت، با توجّه، با ذکر، با حضور، با معنویّت، با استمداد از خدا، با توکّل به خدا، با انجام نوافل و فرایض؛ [یعنى] جنبهی معنوى و قلبى. این سه بُعد، انسان مسلمان را میسازد. اسلام این را از ما خواسته است؛ و اگر بپرسند چطور، ما الگوهایى داریم؛ از جمله فاطمهی زهرا (سلام الله علیها).
بشرِ امروز در چهارچوب تمدّنهاى مادّى دنیا یکبُعدى است؛ بشرِ امروز در تربیت مکتبهاى حاکم بر دنیا، یک انسان یکبُعدى است؛ غالباً اگر سرگرم زندگى میشوند، از معنویّت غافل میشوند. ببینید دنیا را! لابد خواندهاید یا شنیدهاید؛ در کشورهاى دور از معنویّت در دنیا، در آن جوامعى که معنویّت ندارند -مثل بسیارى از جوامع اروپایى و غیر آنها؛ البتّه بین آنها هم افراد اهل معنا هستند، امّا کم؛ نظام نظام غیرمعنوى و نظام مادّى است- مردم سرگرم زندگیاند، سرگرم مادّیّتند، سرگرم تأمین شکم و رفاهند، اصلاً یادشان نمیآید از معنویّت؛ یادشان نمیآید از ارتباط با خدا؛ یادشان نمیآید از توجّه و ذکر و دعا و تضرّع و گریه و نافله و ارتباط قلبى با خدا؛ در غفلت کامل، که بزرگترین بلا براى انسان غفلت است که او را از همهی خیرات موجود براى انسان محروم میکند. غفلت، آفت بزرگى است. حتّى در میدان سیاست هم غافلند وقتى مشغول شکم و ادارهی زندگى شخصى میشوند. بیشتر مردمى که در این کشورهاى پیشرفته هستند، درک و تحلیل مسائل سیاسى ندارند؛ دولتها آنها را با تعصّب -با تعصّبهاى گروهى، تعصّبهاى حزبى، احیاناً تعصّبهاى قومگرایى و ناسیونالیستى- میکشانند به این طرف و آن طرف و از آنها در میدانهاى سیاست استفاده میکنند. تودهی مردم و عامّهی مردم تحلیل سیاسى ندارند.
امّا در اسلام اینجور نیست. همین حالا در جامعهی اسلامى ما، مردم ما تحلیل سیاسى دارند؛ همین قشرهاى محروم کشور، همین عشایر سلحشورِ غیور کشور، همین عزیزانى که در استان فارس در چادرها یا در کورهدِهها و در راههاى دور زندگى میکنند -که جمعى از آنها هم در این محفل حضور دارند- و در سایر مناطق کشور که بنده در میان این قشرهاى مردممان رفتهام، با آنها صحبت کردهام، با آنها نشستوبرخاست کردهام، آنها را در مناطق خودشان و در خانهها و چادرهاى خودشان زیارت کردهام، تحلیل سیاسى دارند؛ همینها سیاست میفهمند و نسبت به مسائل کشور داراى عقیده و انگیزه و مقصود هستند؛ میفهمند ما امروز در دنیا با چه کسى طرفیم؛ میفهمند توطئهی استکبار جهانى و توطئهی آمریکا یعنى چه؛ میفهمند چرا دشمن جنگ را بر ما تحمیل کرده بود؛ میفهمند چرا دنیاى استکبارى و قدرتهاى مسلّح عالم در جنگى که بر ما تحمیل شد، دائماً از دشمن ما حمایت میکردند و هنوز هم بسیارى [از آنها] میکنند؛ اینها را میفهمند. این تحلیل سیاسى است. این یک بُعدِ زندگى یک انسان مسلمان است. لذا در تمام طول این مدّت ده سال و چند ماهى که امام فقید بزرگوارمان (رضوان الله تعالى علیه) در میان ما بودند و رهبرى امّت ما و مسلمانان عالم را بر عهده داشتند، شما در بیانات ایشان میدیدید که بر روى حضور سیاسى ملّت یعنى حضور مردم در صحنههاى سیاسى تأکید میکردند.
مردم باید کشور را -این ایران را- متعلّق به خودشان بدانند. سرنوشت این ملّت دست شما است؛ سرنوشت این کشور دست یکایک شما است. عظمت و عزّت دادن به این کشور ممکن میشود، وقتى شما بخواهید. استقلال این کشور حتمى و ریشهدار میشود، وقتى مردم بخواهند؛ وقتى مردم در صحنه باشند؛ وقتى مردم از انقلاب کناره نگیرند؛ وقتى مردم در صحنههاى سیاست حضور داشته باشند؛ بدانند که چه میکنند و چرا میکنند و به چه عزم و نیّتى انجام میدهند. حضور مردم، زندهکنندهی فضاى زندگى در یک کشور است. وقتى مردم در سیاست دخالت نکنند، نسبت به اوضاع سیاسى اظهار نظر نکنند، دلسوزى نکنند، ندانند که آمد، که رفت، چه کسى مسئولیّت پیدا کرد، با چه کسى داریم مبارزه میکنیم، به کدام سمت حرکت میکنیم، اگر این مسائل عمدهی زندگى یک ملّت را آحاد مردم ندانند، کشور پیش نخواهد رفت. همه باید به مسئولین کشور کمک کنند.گذشت آن روزى که کشور متعلّق بود به یک عدّهی خاصّى، به یک خانوادهی خاصّى؛ یعنى آنها متعلّق به خودشان میدانستند، مردم هم باور کرده بودند. گذشت آنوقتى که مردم بیگانه باشند از امور کشور و به آنها ارتباطى نداشته باشد؛ نخیر، امروز همهی امور کشور به مردم -به همهی مردم؛ به مردم شهرهاى دوردست، به مردم روستاهاى دورافتاده، به مردم عشایر، به چادرنشینها، [هم] مثل مردم تهران و مردم شهرهاى بزرگ- مربوط است؛ همهی امور کشور مربوط به اینها است. اقتصاد کشور هم بهوسیلهی مردم و با پشتیبانى مردم باید زنده بشود و فعّال بشود؛ سیاست هم، استقلال هم، حضور در صحنهی بینالمللى هم، مبارزهی با استکبار جهانى هم باید بهوسیلهی مردم و با علم و آگاهى مردم انجام بشود. و لذاست که گویندگان و صداوسیما و ارتباطات عمومى و رسانههاى جمعى و روزنامهها و همهی کسانى که با مردم سروکار دارند، موظّفند مردم را نسبت به مسائل مهمّ کشور و مسائل مهمّ انقلاب و آنچه بر انقلاب و مسیر انقلاب میگذرد و دشمنیهایى که میشود و نفوذیهاى آن دشمنها در داخل، آگاه کنند و روشن کنند. مردم باید همهی مسائل مهمّ کشور را بدانند.
این روزها ما باز یک انتخابات در پیش داریم.(۲) من دو توصیه میکنم به مردمى که انتخابات به آنها ارتباط پیدا میکند؛ شهرهایى که نمایندگان میاندورهاى را میخواهند انتخاب بکنند. توصیهی اوّل این است که در انتخابات شرکت کنند. نگویند که میاندورهاى است، اهمّیّتى ندارد؛ نه، حضور مردم در صحنهی انتخابات و رأى دادن، خودش یک کار سیاسى است؛ یک کارى است که مردم باید انجام بدهند. ثانیاً آن کسى را که خودشان تشخیص میدهند که به صلاح است که او به مجلس برود یا افراد مورد اطمینان آنها به آنها معرّفى میکنند، انتخاب کنند و به مجلس بفرستند.
مجلس شوراى اسلامى یک مرکز اساسى و تعیینکنندهی انقلاب است. همهی سررشتههاى امور برمیگردد به مجلس شوراى اسلامى. مجلس مظهر حضور ارادهی مردم در صحنههاى گوناگون سیاسى و اقتصادى است. اگر مردم در زمینههاى اقتصادى یا سیاسى و چیزهایى که به سرنوشت کشور ارتباط پیدا میکند، چیزى را بخواهند -بخواهند که بشود یا بخواهند که نشود- این ارادهی مردم باید از حنجرهی نمایندهی مردم و از زبان نمایندهی مردم بیرون بیاید و بهصورت قانون در بیاید و این قانون در سطح کشور عمل بشود. این تأثیر مردم در قانونگذارى است. بنابراین مجلس بسیار مهم است. و قشرهاى مختلف مردم کوشش کنند که این امر انتخابات و مجلس را همیشه مهم بشمارند. همچنان که امام بزرگوارمان بر این معنا تأکید کردند و در وصیّتنامه هم حتّى به این نکته تکیه فرمودند.(۳) این نکته را بدانند برادران و خواهران ما که خداى متعال در این برههی از زمان، این انقلاب را براى همهی مردم دنیا یک حجّت قرار داد تا بدانند که ملّتها میتوانند کار بکنند؛ تا ببینند که ارادهی ابرقدرتها در سرنوشت کشورها و ملّتها تعیینکننده نیست. و امروز ملّتها میبینند که ملّت ایران با اتّکال(۴) به خدا و اعتماد به خدا توانست؛ توانست حرف خود را به کرسى بنشاند.ما به برکت انقلابمان و به برکت اسلامى که این انقلاب را به وجود آورد و به برکت تبعیّت از امام و رهبر عظیمالشّأن فقیدمان توانستیم راهى را برویم که این راه براى مردم دنیا ناشناخته بود. امروز انقلابهایى که به یک طرف وابسته بودهاند، دارند خودشان را نشان میدهند؛ آن تحوّلهایى که در کشورها به وقوع پیوست، امّا از متن احساسات مردم و عقاید مردم نجوشیده بود -به یک طرف، به یک قطب مرتبط و متّصل بود- آخر کار معلوم شد چیزى که اصیل نباشد سرنوشتش چگونه است. انقلابى که اصیل است، این انقلاب است: انقلاب مبتنى به دین، آن هم اسلام؛ با فکر روشن، با جهانبینى واضح، با خطّ روشنى در مقابل پاى مردم. و ما این راه را ادامه دادیم و باز هم انشاءالله به فضل پروردگار، با تمسّک به اسلام و با هدفِ عمل کردن به قرآن با تمام جوانب و اطرافش، این راه را ادامه خواهیم داد.
امیدوارم که خداوند به همهی شما برادران و خواهران عزیز، لطف و فضل خودش را نازل کند. و من لازم میدانم از برادران و خواهرانى که در کار انتخابات زحمت کشیدهاند و حضور داشتند و تلاش کردند و نظارت کردند و اجرا کردند -که نظم انتخابات به برکت زحمات اینها است- صمیمانه تشکّر کنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در این دیدار -که بهمناسبت ایّام شهادت حضرت فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) برگزار شد- جمعى از اعضاى هیئتهاى نظارت شوراى نگهبان و هیئتهاى اجرائى انتخابات میاندورهاى سوّمین دورهى مجلس شوراى اسلامى، جمعى از خانوادههاى شهدا و ایثارگران شهرهاى فیروزآباد (فراشبند، قیر، کارزین، میمند) و جمعى از عشایر استان فارس و شهرهاى رزن، شراء و فامنین استان همدان به همراه نمایندگان این شهرها و کارکنان پالایشگاه تهران، حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، آیتالله غلامرضا رضوانى (عضو فقهاى شوراى نگهبان قانون اساسى) مطالبى بیان کرد
۲) انتخابات میاندورهاى سوّمین دورهى مجلس شوراى اسلامى -در شش حوزهى انتخابیّهى تهران، کاشان، کرج، کردکوى و ترکمن، کرمان، کوهدشت و چگینى- در روز جمعه ۱۳۶۸/۹/۲۴ برگزار میشود.
۳) صحیفهى امام، ج ۲۱، ص ۴۲۱؛ وصیّتنامهى سیاسی-الهى
۴) واگذاشتنِ کار