1382/03/05
وجود خوب و بد در همه اقشار
گاه انسان میبیند هنرمندی یکجا چقدر خوب بازی کرده و جای دیگری با یک فیلمنامهی سستِ ناپیوستهای که ضعیف تألیف شده، اصلاً خودش را هم خراب کرده است! باید هنر را فاخر کرد؛ یعنی باید همّت بر این گماشت که هنر فاخر شود.
دومین مطلبی که باید توجّه شود، جهت است. هنر، جهت دارد. ...برادر عزیزمان، فرمودند: هنرمند بد نداریم، همچنانیکه آخوند بد نداریم. من میخواهم بگویم از هر دویشان، انسانِ بد داریم؛ هم آخوند بد، هم هنرمند بد. چرا آخوند بد نداریم. آن مطلبی هم که از قول حاج شیخ عبدالکریم نقل کردهاند، ایشان یزدیگریِ سیاسی کرده و این حرف را زده است؛ والّا نه، آخوندهایی که آخوند بودند، ملاّ و مجتهد هم بودند و اصلاً درس خوانده بودند، عملهی ارباب قدرت و استعمارگرها شدند و پدر مردم را درآوردند؛ پدر خود ما را هم درآوردند! مگر کم داشتیم از اینها؟! من یک وقت از مشهد نامهای از سرِ درد دل به امام نوشتم که از چند طرف زیر فشاریم: یکی از طرف ساواک، یکی از طرف فلان مسأله، یکی هم از طرف بعضی از هم لباسهای خودمان. این نامه را با زحمت زیاد برای ایشان فرستادم. ایشان در جواب، نامهی مختصری نوشته بودند. بعد از دو سه مورد که جواب داده بودند، نوشته بودند: امّا آن مسألهی سه چیزی که ذکر کردید، اینجا هم همانطور است! مسأله، اینگونه است. نمیشود گفت هنرمند بد هم داریم، بلکه هنرمندان خائن و بدخواه هم داریم. من در شرح حال جاناشتاین بک _نویسندهی امریکایی که اوّل خوشههای خشم و آن کارهای کذایی را بیرون داده _ خواندم که در اواخر زندگیاش آثاری مغایر با آثار اوّلیهاش نوشته است. یعنی در زمانی که همه انتظار داشتند آثاری با همان روح کارهای قدیمیاش عرضه کند، درست عکس آن را عرضه کرده است! بعد معلوم شد که کمپانیها دمش را دیدهاند و به او پول دادهاند که اینطور بنویسد! ما خودمان هم از این قبیل داشتیم؛ اینطور نبوده که نداشته باشیم. ما آدمهایی در وادی هنر داشتیم که آنچنان مذهبی و تند بودند که ما میگفتیم: «یا لیتنا کنا معک!» بعد ناگهان دیدیم که اصلاً طور دیگری شدند و صدوهشتاد درجه چرخش داشتند! هنرمند خوب، هنرمند بد، همه نوع داریم. مهم این است که جهت هنر حفظ و رعایت شود.
در دیدار با اصحاب فرهنگ و هنر 1382/03/05
دومین مطلبی که باید توجّه شود، جهت است. هنر، جهت دارد. ...برادر عزیزمان، فرمودند: هنرمند بد نداریم، همچنانیکه آخوند بد نداریم. من میخواهم بگویم از هر دویشان، انسانِ بد داریم؛ هم آخوند بد، هم هنرمند بد. چرا آخوند بد نداریم. آن مطلبی هم که از قول حاج شیخ عبدالکریم نقل کردهاند، ایشان یزدیگریِ سیاسی کرده و این حرف را زده است؛ والّا نه، آخوندهایی که آخوند بودند، ملاّ و مجتهد هم بودند و اصلاً درس خوانده بودند، عملهی ارباب قدرت و استعمارگرها شدند و پدر مردم را درآوردند؛ پدر خود ما را هم درآوردند! مگر کم داشتیم از اینها؟! من یک وقت از مشهد نامهای از سرِ درد دل به امام نوشتم که از چند طرف زیر فشاریم: یکی از طرف ساواک، یکی از طرف فلان مسأله، یکی هم از طرف بعضی از هم لباسهای خودمان. این نامه را با زحمت زیاد برای ایشان فرستادم. ایشان در جواب، نامهی مختصری نوشته بودند. بعد از دو سه مورد که جواب داده بودند، نوشته بودند: امّا آن مسألهی سه چیزی که ذکر کردید، اینجا هم همانطور است! مسأله، اینگونه است. نمیشود گفت هنرمند بد هم داریم، بلکه هنرمندان خائن و بدخواه هم داریم. من در شرح حال جاناشتاین بک _نویسندهی امریکایی که اوّل خوشههای خشم و آن کارهای کذایی را بیرون داده _ خواندم که در اواخر زندگیاش آثاری مغایر با آثار اوّلیهاش نوشته است. یعنی در زمانی که همه انتظار داشتند آثاری با همان روح کارهای قدیمیاش عرضه کند، درست عکس آن را عرضه کرده است! بعد معلوم شد که کمپانیها دمش را دیدهاند و به او پول دادهاند که اینطور بنویسد! ما خودمان هم از این قبیل داشتیم؛ اینطور نبوده که نداشته باشیم. ما آدمهایی در وادی هنر داشتیم که آنچنان مذهبی و تند بودند که ما میگفتیم: «یا لیتنا کنا معک!» بعد ناگهان دیدیم که اصلاً طور دیگری شدند و صدوهشتاد درجه چرخش داشتند! هنرمند خوب، هنرمند بد، همه نوع داریم. مهم این است که جهت هنر حفظ و رعایت شود.
در دیدار با اصحاب فرهنگ و هنر 1382/03/05