• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1391/02/24

نقش امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در بیداری اسلامی و خیزش علیه نظام سلطه جهانی

چکیده
رهبری فکری تحول برانگیز، در ایجاد رویکرد عملی قیام و خیزش علیه نظام سلطه، یکی از کلیدی‌ترین نقش‌ها را ایفا کرده است. در زمانی که نظام سلطه جهانی، سیطره فکری – فرهنگی و سیاسی - اقتصادی خود رابر جهان گسترده و تحمیل کرده بود و تمامی مکاتب جهانی در مقابل نظام سلطه استکباری به زانو درآمده بودند، امام خمینی(ره) توانست با راهبردهای عملی و با راهبری اسلام اصیل، و تغییر نگرش نسبت به انسان و جامعه، هم در بعد نظری و هم در بعد عملی، نظام سلطه را با چالش های اساسی روبرو کند. راهبردهای اساسی ایشان عبارتند از: احیای اسلام به عنوان مکتب جامع و جهانی(احیای اسلام سیاسی)، نفی نظام غرب محور، مبارزه با اندیشه جدایی دین از سیاست، مبارزه با نظام سلطه جهانی، ابداع روز برائت از مشرکین در حج، مبارزه با صهیونیزم جهانی با ابداع روز قدس، تأکید بر وحدت اسلامی و ... نقش تعیین کننده دیگر، تداوم انقلاب اسلامی به رهبری مقام معظم رهبری می‌باشد. که علاوه بر ادامه راهبردهای امام، توانسته‌اند با رویکردهای جدید، نظام سلطه را با چالش‌های اساسی روبرو سازند. عوامل به وجود آورنده خیزش علیه نظام سلطه از دیدگاه رهبری عبارتند از: مردم‌سالاری دین‌گرایانه، تعالی و توسعه‌خواهی دین‌باورانه، عدالت‌طلبی، ضدیت با استبداد، آزادی‌خواهی دین‌گرایانه و هویت‌یابی فرهنگی - اسلامی که در کنار نگرش عقیدتی و تحول‌برانگیز ایشان به اسلام، انسان و جامعه قابل ارزیابی می‌باشد.

کلیدواژه‌ها: امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، بیداری اسلامی، خیزش، نظام سلطه

مقدمه
امروزه مطالعه مبانی اندیشه‌ای، عملکرد و رفتار نخبگان و رهبران سیاسی و زندگی آنان از اهمیت خاصی برخوردار شده است. به ویژه رهبرانی که اندیشه و عملکرد آنان، در حال ایجاد تحول و تغییر بنیادینی در عرصه نظام و روابط بین‌الملل می‌باشد که در مسیر ناعادلانه، ظالمانه و سلطه‌گرایانه، قرار دارد. ظهور رهبران انقلاب اسلامی به ویژه امام خمینی(ره) که متعلق به باورها و اخلاق اسلامی بوده و بیش از هر چیز و قبل از آنکه به پیروزی بیاندیشند، به ادای تکلیف الهی توجه داشتند در صحنه سیاست امری بدیع و استثنایی بود به ویژه آنکه این نوع رهبران توانستند در انجام ماموریت‌های سیاسی - الهی خود توفیق نهایی هم کسب کنند.[1] ویژگی اساسی و متغیر کلیدی تأثیرگذار در خیزش علیه نظام سلطه، نقش رهبران فکری انقلاب اسلامی در بیداری جهانی - اسلامی می‌باشد. رهبری دینی توانست با ارائه گفتمان جدید اسلامی، با ارائه راهکارها برای حل بحران‌های جهانی و گرفتاری‌های دنیای معاصر، نظام سلطه جهانی را دچار چالش های اساسی کند.

مطالعه و بررسی خیزش و بیداری اسلامی - جهانی علیه نظام سلطه، بدون بررسی و در نظر گرفتن افکار رهبران انقلاب اسلامی به خصوص امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، بی‌فایده خواهد بود زیرا که منادی بیداری و تحول فردی - اجتماعی در نیم قرن اخیر بنا به اذعان تمامی دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) بوده است. این تحول، به تمامی ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و ... تأثیرگذار بوده است. از سویی، تغییر نگرش نسبت به اسلام و چگونگی تأثیرگذاری آن بر خیزش علیه نظام سلطه، به باز تعریف جامعی از اسلام اصیل بر می‌گردد. روندی که با اندیشه‌های امام خمینی(ره)، کلید خورده است و می‌رود که توسط اسلام سیاسی به باز تولید راه و روش و نیز شیوه جدیدی از زندگی سیاسی - اجتماعی، مسلمانان بیانجامد. اندیشه مقام معظم رهبری با رویکردهای جدید و افق‌های تازه به این راه طراوت و پویایی خاصی بخشیده است. اسلام سیاسی با رویکرد جهانی خود نوید آینده‌ای را در جهان می‌دهد که انسان‌های متحول شده آن را رغم خواهند زد. بیداری اسلامی، بخشی از این تحول و تغییر در جهت جامعه‌ای تعالی خواه است که نوید جامعه بزرگ‌تر مهدوی را می‌دهد. این تأثیرگذاری چنان حیرت‌آور بود که تا قبل از اینکه غرب چاره‌ای بیاندیشد، افکار و اندیشه‌های اسلامی در سراسر جهان پخش شده بود. چرا که تلاش و برنامه‌های غرب تا آن روز صرف شده بود تا ریشه‌های اسلام در جوامع مختلف خشکانده شده و مفاهیم و آموزه‌های آن تقلیل یابد.

در این میان نقش امام خمینی(ره)، به عنوان نظریه‌پرداز و احیاگر تفکر دینی از انظار دور نماند به اعتقاد و اعتراف بسیاری از اندیشمندان و شرق‌شناسان، اسلام‌شناسان و جامعه‌شناسان غربی، ایشان بزرگ‌ترین احیاگر تفکر و ارزش‌های اسلامی می‌باشند که آنچه را اصلاح‌گران، تجدیدگرایان و بیدارگرایان اسلامی از قرن 19میلادی تا زمان آغاز نهضت در ایران صرفاً به عنوان یک آرمان تبلیغ می‌کردند، امام خمینی(ره) در صحنه عمل پیاده کرد.[2] و دوره ای را آغاز کرد. که اسلام به منزله دال برتر نظم سیاسی جدید مطرح گردید.[3] تلاش‌های چندین دهه استعمارگران چنان برنامه‌های مذهب‌زدایی را پیش برده بود که حضور و بروز اسلام آن هم به مثابه نیروی بالقوه فرهنگی و اجتماعی در صحنه جوامع، در باور کمتر کسی می‌گنجید تا چه رسد که از نظر سیاسی احیا گردد و ابعاد مستحکم و فراگیری یابد.[4]

بحث دیگری که در نوع خود مهم است، بررسی مفهوم «نظام سلطه» می‌باشد، «نظام سلطه» در این دوران، به سیستم و مجموعه‌ای از دولت‌ها اطلاق می‌شود که با شیوه سلطه‌جویی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی بر دیگر کشورها، حقوق و منافع آنان را نادیده گرفته و منافع خود را ترجیح می‌دهند. هدف نظام سلطه این است که از طریق ایدئولوژی حاکم، و ترجیح منافع، بر مداخله در امور دیگر کشورها حقانیت داده شود. در نظام سلطه، مسائل جهانی با توجه به منافع ملی قدرت‌های بزرگ طبقه‌بندی می‌شود. مشروع ساختن منافع آنان به هر غیمتی[5] حلقه اول نظام سلطه، دولت ایالات متحده آمریکاست. حلقه دوم نظام سلطه، دولت‌های عضو اتحادیه اروپا به ‌ویژه دولت‌های انگلیس و فرانسه که قدرت‌های صاحب حق وتو می‌باشند و تا حدودی آلمان، قرار گرفته‌اند. در حلقه بعدی، دولت‌های توسعه‌یافته و غیرغربی همچون روسیه، ژاپن و چین قرار دارند. حلقه آخر نظام سلطه، دولت‌های وابسته و تحت نفوذ در میان کشورهای در حال رشد هستند که دوام و بقای خود را در پشتیبانی و حمایت از نظام سلطه می‌بینند و به‌عنوان مهره‌های نظام سلطه، عمل می‌کنند. این نظام شیطانی، کاملاً با صهیونیزم جهانی همپوشانی دارد.[6]

اساسی‌ترین سوال پژوهش حاضر عبارتست از: نقش دیدگاه‌های امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، در ظهور پدیده بیداری و خیزش علیه نظام سلطه جهانی، چیست؟ فرضیه تحقیق بدین صورت شکل گرفته است که: امام خمینی(ره) توانست در موقعیت‌های متفاوت و با توجه به شرایط و مقتضیات زمان، نظام سلطه را به انحاء مختلف به چالش بکشد مبارزه امام در دو بعد فکری و عملی اتفاق افتاد. از جمله بازتعریف مجدد اسلام اصیل، انسان و جامعه اسلامی نشان دادن همپوشانی نظام سلطه با صهیونیزم جهانی، ابداع روز قدس، ابداع برائت از مشرکین در حج و نشان دادن قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی اسلام و ... مقام معظم رهبری با توجه به راهبردهای امام، با ارائه راهکارهای جدید، به عنوان مکمل دیدگاه‌های امام خمینی(ره) فصل نوینی از چالش نظام سلطه را رغم زد، با باز تعریف اسلامی واژه هایی همچون مردم‌سالاری، آزادی، عدالت، توسعه و تعالی و ... توانست به نیاز فکری در این زمینه پاسخ گوید.

همه اینها در معرض دید تمامی ملل مسلمان و غیرمسلمان قرار گرفت و به مانند کبریتی عمل کرده که جرقه قیام علیه نظام سلطه استکباری را روشن نمود. علاوه بر ملت‌ها، مهمترین نهضت‌ها و جنبش‌های اسلامی بعد از انقلاب اسلامی به وجود آمده و تحت تأثیر آن بوده اند. دولت‌ها نیز به نوعی به کسب مشروعیت دینی و مردمی پی برده‌اند. بنابراین محتوای دیدگاه‌های امام و رهبری در چهار عرصه بروز کرده است در سطح افکار، رفتار، ساختار و در سطح روابط[7] که در خیزش علیه نظام سلطه قابل مشاهده است. در سطح افکار، شعارها، نماین‌گر تأثیر اسلام در افکار مردم می‌باشد که باعث تغییر رفتار گسترده مردم شده است که این‌ها موجبات تغییرات ساختاری در حکومت، سیاست، اجتماع و فرهنگ را فراهم آورده است و در نتیجه به تغییر روابط با کشورهای سلطه‌گر خواهد انجامید. بیداری و خیزش علیه نظام سلطه سه ویژگی عام و یک ویژگی خاص و کلیدی دارد. ویژگی‌های عام عبارتند از: 1. فراگیری 2. چند مرکزی(مبتنی بر یک نقطه نیست) 3. تداوم[8] ویژگی خاص و کلیدی دیگر عبارتست از «دین مداری» که تعیین کننده آینده تحولات در جهان به خصوص جهان اسلام، خواهد شد.

هدف مقاله بررسی دو زمینه کاملاً مرتبط به هم، در اندیشه امام و رهبری می باشد: 1. بررسی مبانی اندیشه‌ای تأثیرگذار بر خیزش علیه نظام سلطه 2. بررسی موارد عینی و عملی تأثیرگذار بر خیزش علیه نظام سلطه که با توجه به سوال اصلی و فرضیه پژوهش، به شیوه «تحلیل متنی» انجام می‌شود.

1. عوامل تأثیرگذار برخیزش علیه نظام سلطه جهانی از دیدگاه امام خمینی(ره)
الف. ویژگی‌های تأثیرگذار اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)

یکی از موارد مهم اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) اصول بینشی ایشان می‌باشد که از عناصر تحول‌برانگیز و انقلاب‌ساز محسوب می‌شوند. آیا مبانی بینشی اسلام در برانگیختن فرد یا جامعه مسلمان برای «اصلاح» و یا رویارویی با کاستی‌ها، ستم‌ها، تبعیض‌ها و ایجاد روحیه انقلابی و تحول‌گرا تأثیرگذار بوده است؟[9] بررسی دیدگاه‌های امام خمینی(ره) و نیز مقام معظم رهبری نشان دهنده تأثیرگذاری اصول و مبانی بینشی در شکل‌گیری تمامی تحولات می‌باشد. نگرش به اسلام، انسان و جامعه، تعیین کننده راهبردهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، نظام اسلامی می‌باشد. عوامل بینشی از متغیرهای خیلی مهم و تعیین کننده در خیزش مسلمین علیه نظام سلطه محسوب می‌شوند.

1. نگرش نسبت به اسلام(تحول اسلامی)
از دیدگاه امام خمینی(ره) اسلام فقط منحصر در بخش‌های اعتقادی نیست بلکه در همه عرصه های مورد نیاز انسان معاصر مدعی پاسخگویی می‌باشد. علم، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، جامعیت اسلام شامل بعد فردی و اجتماعی می‌باشد.[10] امام خمینی(ره) به عنوان فقیه و اسلام‌شناس متأخری که با توجه به شناخت و تسلطش بر مبانی عقلی و نقلی دین اسلام، قرائت جدیدی از اسلام ارائه نمود و اسلام را دین و آیینی معرفی کرد که به تمام ابعاد وجودی انسان توجه داشته و آنچه که بشر برای نیل به سعادت محتاج آن بوده است را ارائه کرده است. از دیدگاه ایشان، اسلام قادر به ایجاد تغییر و تحول همه جانبه فردی و اجتماعی در بخش های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می‌باشد. عنصر اسلام به عنوان مهمترین عامل تحول و تغییر و نیز خیزش علیه نظام سلطه جهانی محسوب می‌شود. این تغییر و تحول علاوه بر اینکه روحی است بلکه در تمامی ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی زندگی مادی انسان ها تأثیرگذار می‌باشد:
«اسلام به این منظور به وجود آمد که به انسان، ابعاد واقعی و شأن انسانی اعطا کند؛ یعنی انسان را از نظر زندگی اجتماعی، شخصی و سیاسی تحول بخشد و به غنای روحی انسان یاری دهد. اسلام قادر به ایجاد چنین تحولی هست. قوانین اسلام به نیازهای انسان پاسخ می‌گوید؛ این قوانین بسیار صریح و روشن هستند. اسلام روش و رفتار هر فرد را در برابر جامعه، طی قوانین خاصی مدون و تنظیم کرده است. اسلام چگونگی سیاست جامعه را در رابطه با اقلیت‌های مذهبی، مشخص ساخته است. از این نظر قوانین اسلام واقعاً پیشرو و پیشاهنگ هستند ...»[11]

2. نگرش نسبت به انسان(تحول انسانی)
یک بخش تحول، از خود انسان شروع می شود که مقدمه‌ای برای رشد، تعالی و تکامل جامعه اسلامی است. از دیدگاه امام خمینی(ره)، در طی چندین قرن، تفکر و اندیشه غربی توانسته بود انسان مسلمان را از خود اسلامی‌اش دور کند و انسانی با تفکرات و آرمان‌های غربی بسازد. امام اعتقاد دارند که باید تلاش کرد تا انسانی که با آموزه‌های غربی رشد کرده را به «انسان اسلامی» متحول کنیم: «ما باید سال‌های طولانی زحمت و مشقت بکشیم تا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم ... و تنها مقصدمان تحول انسان غربی به انسانی اسلامی باشد اگر این مهم را انجام دادیم، مطمئن باشید که هیچ کس و هیچ قدرتی نمی‌تواند به ما ضربه بزند ... »[12] «... منشأ همه پیروزی‌ها همین یک کلمه است. ما متحول بشویم به یک موجودی اسلامی - انسانی با ایمانی که خدای تبارک و تعالی از ما خواسته است ...»[13] راه رهایی انسان‌ها از بی عدالتی‌ها و تبعیض‌های نظام سلطه این است که خود و حقیقت را دریابند و به سوی خود حقیقی گام بردارند، این مرحله، مقدمه‌ای برای تکامل و انقلاب و خیزش علیه ستمکاری ستمگران، استبداد و دیکتاتوری و علیه استکبار‌ورزی نظام سلطه خواهد بود. دراین باره امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «این روحیه تا در مسلمین پیدا نشود همین‌اند که هستند. مجلس‌ها اثری ندارد، اجتماعات اثری ندارد، کنفرانس‌های دولت‌های مختلف و اجتماعاتشان اثری ندارد، صحبت است ... مسلمین فکری بکنند که این تحول در آنها حاصل بشود: تحول از خوف به شجاعت، و تحول از توجه به دنیا به ایمان به خدا ...»[14]

اساس دیدگاه تحول‌گرانه امام خمینی(ره) را، باور انسان تشکیل می‌دهد. در این نگرش باور انسان بنیان تمام امور، در زمینه های فردی و اجتماعی می‌باشد و از جمله بیداری محسوب می شود. «اساس همه شکست‌ها و پیروزی‌ها از خود آدم شروع می‌شود، انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است، باور انسان تمام امور است ...»[15] بعد از اینکه انسان تغییر و تحول را در خودش باور کرد، از غفلت بیدار می‌شود و بیداری شکل می‌گیرد: «... اول قدم این است که بیدار بشوند؛ غفلت را کنار بگذارند ...»[16] تحول انسانی(بیداری) برای خیزش علیه نظام سلطه در سطح جهانی، دارای دو بعد مهم در اندیشه امام خمینی(ره)، می‌باشد: 1. بعد بیداری فردی، به خود آمدن و درک خویشتن و حرکت در مسیر فطرت الهی 2. بعد بیداری اجتماعی - سیاسی، قیام و خیزش در برابر ظلم و بی عدالتی، در جهت برپایی عدالت در زمین، این دو بعد تحول، راه‌گشای حرکت صحیح جامعه انسانی و رهایی از وابستگی‌ها و تعلقات و مشکلات جاری است.[17]

3. نگرش نسبت به جامعه(تحول اجتماعی)
یکی از ویژگی‌های نگرش اجتماعی امام خمینی(ره)، برقراری تلازم بین نگرش اجتماعی ایشان با نگرش اسلامی می‌باشد. از اینرو، مذهب اسلام از زمان به وجود آمدن توجه خاصی به اجتماع داشته است. اسلام به وجود آورنده سیستم و نظام خاص اجتماعی بوده است. سیستم اجتماعی اسلام متعرض نظام‌های اجتماعی موجود بوده و آنها را فاقد مبنا و کارآیی لازم می‌دانسته است در این زمینه امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «... مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظام‌های حاکم در جامعه بوده و خود دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بوده است که برای تمامی ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی وضع کرده است و جز آن را برای سعادت جامعه نمی‌پذیرد. مذهب اسلام همزمان با اینکه به انسان می‌گوید که خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن؛ به او می‌گوید چگونه زندگی کن و روابط خود را با سایر انسان‌ها باید چگونه تنظیم کنی، و حتی جامعه اسلامی با سایر جوامع باید چگونه روابطی را برقرار نماید ...»‌[18] بحث دیگری که در نوع خود مهم است و در راستای اندیشه تحول‌گرای اجتماعی امام محسوب می‌شود. رابطه اصل اعتقادی توحید در مبارزات اجتماعی علیه قدرت‌های استبدادی و استعماری می‌باشد. از دیدگاه امام خمینی(ره)، الهام‌گر مبارزه علیه نظام سلطه استکباری، اصل اعتقادی توحید می‌باشد: «... مبارزات اجتماعی ما علیه قدرت‌های استبدادی و استعماری آغاز می‌شود و نیز از همین اصل اعتقادی توحید، ما الهام می‌گیریم که همه انسان‌ها در پیشگاه خداوند یکسانند. او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند. اصل برابری انسان‌ها و اینکه تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکی از انحراف و خطاست؛ بنا بر این با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم می‌زند و امتیازات پوچ و بی‌محتوا را در جامعه حاکم می‌سازد باید مبارزه کرد ...»[19]

از اینرو امام خمینی(ره) کوشیده است تا روند تحول اجتماعی و تأثیرگذاری اسلام اصیل بر روند زندگی مسلمین را گوشزد کند تا بتواند گوشه‌هایی از اسلام تحول آفرین را به امت اسلامی نشان دهد، تحول آفرینی اسلام، موجب پیشرفت توامان مادی و معنوی اجتماع بشری و موجب تکامل اجتماعی می‌شود که از بین برنده موانع و مشکلات اجتماعی خواهد بود. در این زمینه امام خمینی(ره) می‌فرمایند: اسلام ... مکتبی است که بر خلاف مکتب‌های غیرتوحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته، ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است.»[20] بنابراین تحول و تکامل نظام اجتماعی مسلمین با تغییر رویکرد نگرش به اسلام و تحول انسانی همراه می‌باشد که باعث به وجود آمدن حرکت، انقلاب و خیزش علیه نظام سلطه استکباری شیطانی، خواهد شد که جنبه‌های زندگی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه جهانی و امت اسلامی را تغییر خواهد داد.

ب. راهبردهای امام خمینی(ره) در بیداری مسلمانان و خیزش علیه نظام سلطه
1. احیای اسلام به عنوان مکتب جامع و جهانی(احیای اسلام سیاسی)

صفت اسلام، پسوند اکثر خیزش ها و بیداری در کشورهای مسلمان، علیه نظام سلطه بوده است. در واقع، جهت و سمت و سوی این حرکت ها را اسلام تعیین کرده است. پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، نشان داد که که ادیان و به ویژه دین اسلام با گذشت زمان و توسعه مدرنیزاسیون نه تنها به پایان راه خود نرسیده بلکه مجدداً به عنوان مهمترین راه نجات بشریت از ظلم و بیدادگری مطرح می‌باشند. که دریچه‌ای از قدرت معنویات و اعتقادات دینی و مذهبی را گشود. امام خمینی با تأکید بر جنبه سیاسی اسلام اعتقاد دارند که: «... واللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می گیرد.»[21] لذا راهبردهای امام خمینی(ره) در رابطه با اسلام سیاسی را می‌توان اینگونه بیان کرد:

الف. بازگشت به اصول اولیه مکتب اسلام ناب محمدی
بازگشت به اصول اولیه مکتب اسلام یا به عبارتی «اسلام ناب محمدی» یکی از انگیزه‌های اصلی امام در برخورد با حکومت‌های فاسد از جمله حکومت پهلوی و نیز خیزش و بیداری علیه نظام سلطه بود: «... ما تا به اسلام برنگردیم؛ اسلام رسول‌اللَّه، تا به اسلام رسول‌اللَّه برنگردیم، مشکلاتمان سر جای خودش هست ...»[22]

ب . تلاش برای شناساندن و عملی کردن و تطبیق رخدادها و مسائل قرآن و سنت با مسائل جاری جهان اسلام
به عنوان نمونه ایشان از مفاهیم «اخوت»، «وحدت» و «عدم تفرق» که از مفاهیم قرآنی هستند، برای بسیج مسلمانان علیه نظام سلطه استفاده کرده‌اند: « باید تعلیمات اسلام را گرفت و همان طوری که اسلام دستور داده است که مؤمنین، همه مؤمنین در همه جا برادر هستند(حجرات: آیه 10) و امر کرده است به اینکه اعتصام به حبل اللَّه بکنید و متفرق از هم نشوید(آل عمران: 103) و دستور داده است به اینکه تنازع با هم نکنید و الّا فَشَل می‌شوید.(انفال:46) مسلمین وقتی میتوانند از گیر ابرقدرت‌ها و از گیر حکومت‌های فاسد خودشان خلاص بشوند که این امر خدا را اجابت کنند. این دعوت الهی است … کار وقتی از ما ساخته است که اسلامی فکر کنیم و به قرآن و اسلام گرایش پیدا کنیم و به تعلیمات صدر اسلام عمل کنیم.»[23]

ج. پایبندی به ارزش‌های اسلامی و اخلاق به عنوان اصول بنیادین دین اسلام.
یکی از فرق‌های بنیادین دولت اسلامی با سایر دولت‌ها پایبندی به اخلاق و ارزش‌های اسلامی می‌باشد: «... در هیچ رژیمی و در هیچ دولتی آن طوری که در دولت اسلام و در رژیم اسلامی پایبند اخلاق و پایبند ارزش‌های انسانی است، نخواهد بود.»[24]

د . مطرح شدن عدالت‌طلبی و روحیه ظلم‌ستیزی از متن دین و قرآن
عدالت‌طلبی و ظلم‌ستیزی که از متن قرآن و سنت می‌جوشد، الهام‌گر امام خمینی(ره) در قیام علیه نظام ظالمانه سلطه تعالیم اصیل قرآن بوده است. مفاهیم قرآنی که در دسترس عموم مسلمین قرار دارد: «... ما اگر کوشش کنیم ... مسلمین جهان اگر کوشش کنند تا اینکه این بُعد از قرآن را که بُعد اجرای عدالت اسلامی است، در جهان پخش کنند، آن وقت یک دنیایی می‌شود که صورت ظاهر قرآن می‌شود.»[25]

ه. مطرح شدن روحیه از خودگذشتگی و شهادت‌طلبی
احیاگر روحیه جهاد و شهادت به عنوان کلیدی‌ترین عنصر ایجاد تحول در جوامع بشری و خصوصاً جوامع اسلامی امام خمینی(ره)، محسوب می‌شود. بیداری این روحیه، تمامی معادلات آینده جهانی را برهم خواهد ریخت. جهاد و از خودگذشتگی برای ایجاد تغییر و تحول در جریان بیداری اسلامی، به وضوح در بین ملت‌های مسلمان دیده می‌شود. همه این‌ها نشان‌گر تأثیر عمیق اندیشه‌های امام خمینی(ره) می‌باشد: «... آنها که مادی هستند و مادی‌گر، آنها هر گز شهادت را نمی‌خواهند ولی جوانان ما شهادت را سعادتِ خودشان می‌دانند، اول راحتِ خودشان می‌دانند. این رمز پیروزی بود...»[26] «این کار کارِ الهی بود. و این هم برای این بود که اجتماع ما، این جمعیت ما جوری شده بود و متحول شده بودند - این تحول باز تحول اسلامی بود - جوری شده بودند که شهادت را برای خودشان یک فوز عظیم دانستند.»[27]

2. نفی نظام غرب محور
از این منظر می توان ظهور اسلام‌گرایی را در تخریب و فرسایش اروپا مداری و غرب مرکزی مورد توجه قرار داد. از این رو، گسترش اسلام‌گرایی از سوی امام خمینی(ره)، مانعی بنیادین و اساسی در برابر افزون خواهی غرب در جهان اسلام محسوب گردید.[28] امام خمینی(ره) توانست در دنیایی که غرب به عنوان هسته مرکزی تمدن و فرهنگ جدید محسوب می‌شد، با مرکززدایی از غرب، اسلام را از حاشیه به متن و مرکز اصلی تحولات و خیزش علیه زیاده‌خواهی تفکر و عمل غربی قرار دهد: «ما تمدنی می‌خواهیم که بر پایه شرافت و انسانیت استوار باشد و بر این پایه صلح را حفظ کند ...»[29]
راهبردهای امام خمینی(ره) در رابطه با نفی نظام غرب‌محور عبارت است از:

الف. امام خمینی(ره) با طرح اسلام سیاسی اصیل، چالشی اساسی را برای نظام‌های طراحی شده غرب ایجاد کردند. «... اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظام‌های حاکم در جامعه بوده و خود دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بوده است ...»[30]

ب. امام خمینی(ره) با تحلیل و تطبیق خارجی واژه‌هایی همچون «مستکبرین» و «مستضعفین» که از واژه‌های قرآنی محسوب می‌شوند، صف بندی جدیدی را در عرصه جهانی، مطرح کردند. در این گفتمان منازعه اصلی نه میان دولت‌ها با منافع و اهداف متفاوت، بلکه میان صاحبان قدرت و زور(مستکبرین) و توده‌های ملل محروم و مستضعف جهان است: «یک طایفه مستکبرین و سودجوها و طوایفی که به آنها وابسته هستند، آنها را توقع نداشته باشید که با شما صلح بکنند، آنها هم نخواهند صلح کرد. آنها همه‌شان همان برنامه «فرعون‌ها را دارند که سر سازش هیچ ندارند و یک دسته هم مستضعفین جامعه هستند که یک اکثریت محروم هستند ...»[31]

ج. امام با پیش‌بینی زوال کمونیسم و از بین رفتن نظام دو قطبی، گرفتاری غرب را نیز پیش‌بینی کرده اند: «... امروز اگر مارکسیسم در روش‌های اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مساله، البته به شکل دیگر نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است ...»[32]

د. امام خمینی(ره) توانست منازعات جهانی را از حوزه دولت - ملت بر اساس گفتمان جدید «امت اسلامی» تغییر دهد:
«... از نقشه‌های بزرگ آنها مسئله ملت‌گرایی است. اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را، عجم را، تُرک را، فارس را همه را با هم متحد کند. و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار کند ...»[33]

2. زیر سوال بردن اندیشه جدایی دین از سیاست
یکی دیگر از راهبردهای امام خمینی(ره)، که تأثیر به سزایی در تغییر نوع نگرش و نگاه مسلمین و غیرمسلمین به اسلام داشته است. زیر سوال بردن اندیشه جدایی دین از سیاست و احیاگری تفکر دینی در عصر حاضر می‌باشد. این بعد از تفکر امام خمینی(ره)، به طور دقیق، شالوده تفکر و مبانی انسان شناختی تفکر لیبرالیسم و نیز سوسیالیزم را نشانه گرفته است که دین را برکنار از سیاست می‌دانستند که تأثیرات غیرقابل انکاری در خیزش علیه نظام سلطه ایفا کرده است. ایشان در این زمینه می‌فرمایند: «... اسلام را می‌گویند از سیاست کنار است؛ دین علی حده است، سیاست علی حده. اینها اسلام را نشناخته‌اند. اسلامی که حکومتش تشکیل شد در زمان رسول‌اللَّه و باقی ماند حکومت - به عدل یا به غیر عدل. زمان حضرت امیر بود، باز حکومت عادله اسلامی بود؛ یک حکومتی بود با سیاست، با همه جهاتی که بود... احکام سیاسی اسلام بیشتر از احکام عبادیش است. کتاب‌هایی که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتاب‌هایی است که در عبادت دارد. این غلط را در ذهن ما جاگیر کردند.»[34]

یا در جای دیگری، مطرح کردن این مساله را، از خدعه‌های نظام سلطه و نظام ظالمانه می‌دانند. «مسئله جدا بودن دین از سیاست، مسئله‌ای که با کمال تزویر و خدعه طرح کردند ...»[35] امام خمینی(ره) با وارد کردن اسلام سیاسی به متن جامعه، توانست اسلام را دال برتر نظم سیاسی جدید معرفی کند و اسلام را نمود بارز مبارزه و تحول‌آفرینی علیه نظام سلطه جهانی و اندیشه مادی فراگیر و ضددین غربی معرفی کند. امام خمینی(ره) علاوه بر مبارزه با اندیشه منحرف غربی درباره جدایی دین از سیاست، به مبارزه با جداسازی بخش‌های فرهنگ و اقتصاد از دین و اخلاق پرداخته و تلازم سیاست، فرهنگ و اقتصاد را با دین و اخلاق بیان داشته اند و نگرش اصیل اسلامی را در حوزه‌های مهم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را بیان کرده‌اند. در بخش فرهنگی، با اهمیت دادن به فرهنگ اسلامی، فرهنگ‌های غربی و استعماری را آسیب شناسی کرده‌اند. در بخش اقتصادی نیز با بیان ویژگی‌های اصیل اقتصاد اسلامی در روابط بین‌الملل، ناکاری‌ها و آسیب‌های نظام اقتصادی سرمایه‌داری را بیان کرده‌اند.[36]

3. ابداع و اعلام روز جهانی قدس(مخالفت با روند سازش با اسرائیل و برجسته کردن خطر صهیونیزم جهانی)
اقدام امام خمینی(ره) در ابداع روز قدس نقطه عطفی در بیداری اسلامی و خیزش علیه نظام سلطه محسوب می‌شود. جهانی کردن این روز با هدف عدم فراموشی سرنوشت قبله اول مسلمین، مساله فلسطین را از یهودی - فلسطینی یا عرب –صهیونیست خارج کرد و آن را به مساله جهان اسلام - غرب ارجاع داد.[37] روز قدس در بستر تاریخی خود نهادینه شده است و هر سال جمع بیشتری از مسلمانان جهان این روز را گرامی می‌دارند. این نام‌گذاری صرفاً نمادین نبوده بلکه جریان‌سازی سراسری مسلمانان را در مقابل استکبار و صهیونیزم به همراه آورده است. امام خمینی(ره) ضمن اتخاذ سیاست ثابت و پایدار در قضیه فلسطین، وجه دیگر این روز را همبستگی مسلمانان روز احیای اقتدار اسلام در مقابل نظام سلطه می‌دانند: «من در طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم ... من از عموم مسلمانان جهان و دولت‌های اسلامی می‌خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند. و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می‌کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است، و می‌تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب، و طی مراسمی همبستگی بین‌المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند...»[38]

4. تأکید بر وحدت مسلمانان و تشکیل امت واحده جهانی
یکی دیگر از اقدامات و راهبردهای امام خمینی(ره) که در راستای سایر اقدامات ایشان از اهمیت خاصی برخوردار است، تأکید بر وحدت مسلمان و تشکیل امت واحد جهانی است. که یکی از مهترین عامل‌های تعیین کننده آینده جهان اسلام و یکی از موثرترین عوامل خیزش و بیداری مسلمانان علیه نظام سلطه بوده است. راهبردهای امام خمینی(ره) درباره وحدت مسلمانان و تشکیل امت واحده اسلامی جهانی عبارتند از:

1. یکی از راهکارهای رسیدن به امت اسلامی تشکیل حکومت و سرنگونی حکومت‌ها ظالم و دست نشانده می‌باشد: «ما برای اینکه وحدت امت اسلام را تأمین کنیم، برای اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولت‌های دست نشانده آنها خارج و آزاد کنیم، راهی نداریم جز اینکه تشکیل حکومت بدهیم. چون به منظور تحقق وحدت و آزادی ملت‌های مسلمان بایستی حکومت‌های ظالم و دست نشانده را سرنگون کنیم؛ و پس از آن حکومت عادلانه اسلامی را که در خدمت مردم است به وجود آوریم. تشکیل حکومت برای حفظ نظام و وحدت مسلمین است ...»[39]

2. راهکار دوم و مهم ایشان تأکید بر امت محوری در مقابل ملت‌گرایی است: «... از نقشه‌های بزرگ آنها مسئله ملت‌گرایی است. اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را، عجم را، تُرک را، فارس را همه را با هم متحد کند. و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار کند ...»[40] از دیدگاه امام خمینی(ره)، نهضت و انقلاب اسلامی ایران به عنوان الگو و سرمشق دیگر کشورها، سرنوشت امت اسلامی را در قرن دیگر دگرگون خواهد کرد که زمینه‌های این پیش‌بینی، در خیزش و بیداری کشورهای مسلمان علیه نظام سلطه جهانی، بارز می‌باشد: «... نهضت اسلامی ایران در اواخر این قرنْ سرنوشت امت اسلام را در قرن آتی دگرگون خواهند نمود. امید واثق که شرقِ در بند، و خصوصاً کشورهای اسلامی، در زیر پرچم توحید به مبارزات خود برای استقلال و آزادی ادامه داده، تا از چنگ غرب و شرق توطئه‌گر نجات پیدا کنند؛ و این قرن، قرن نورانی کشورهای اسلامی باشد ...»[41]

5. ابداع راهپیمایی برائت از مشرکین در حج
ابداع راهپیمایی برائت از مشرکین توسط امام و نگاه نو به حرکت اجتماعی - سیاسی حج، فصل جدیدی از رویکرد به احکام سیاسی را به منصه ظهور رساند.[42] این حرکت امام، افکار بسیاری از مردم مسلمان و غیرمسلمان را به خود جلب کرد. و یکی از عوامل روشنگری و خیزش علیه نظام سلطه محسوب می‌شود، امام خمینی(ره) با باز تعریف سفر حج و فلسفه این اجتماع، با نوگرایی در محتوای آن، مسلمانان را برای درمان دردهای خود در این حادثه بزرگ فراخواند: «اصولًا برائت از مشرکین از وظایف سیاسی حج است و بدون آن، حج ما حج نیست. آل سعود بدانند اگر غیر از این عمل کنند، در مقابل تمام مسلمین دنیا ایستاده‌اند و اگر صحیح و درست عمل کنند به نفع خودشان است.»[43]
از دیدگاه امام خمینی برائت از مشرکین دارای ویژگی‌ها و آثار خاصی است.

1. اعلان برائت از مشرکان از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج می‌باشد:«اعلان برائت از مشرکان که از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است، باید در ایام حج به صورت تظاهرات و راهپیمایی با صلابت و شکوه هر چه بیشتر و بهتر برگزار شود.»[44]
2. ویژگی دیگر این حرکت روشنگری ملت‌های مسلمان در ابراز انزجار از تفکر و عملکرد مستکبران فعلی عالم به عنوان مبارزه با سیستم و قدرت ظالمانه و شیطانی که با سلطه‌طلبی و تمامیت‌خواهی دیگر کشورها را به سمت بدبختی کشانده‌اند، برائت از مشرکان و ملحدان جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار است: «... فریاد کوبنده برائت از مشرکان و ملحدان استکبار جهانی و در رأس آنان آمریکای جنایتکار را در کنار خانه توحید طنین اندازند و از ابراز بغض و کینه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند ...»[45]
3. فریضه حج بهترین محل برای روشنگری و اعلام موجودیت مسلمانان و قدرت وحدت آنان است که با برائت از مشرکین این انرژی آزاد می‌شود: « ... ما با اعلام برائت از مشرکین تصمیم بر آزادیِ انرژی متراکم جهان اسلام داشته و داریم ... ان‌شاء‌اللَّه روزی همه مسلمانان و دردمندان علیه ظالمین جهان فریاد زنند و اثبات کنند که ابرقدرت‌ها و نوکران و جیره‌خوارانشان از منفورترین موجودات جهان هستند.»[46]

6. حمایت و پشتیبانی معنوی از صدور انقلاب به سایر کشورها(تحول و بیداری سایر ملت‌ها)
یکی دیگر از راهبردهای امام خمینی(ره)، که تأثیر به سزایی در خیزش علیه نظام سلطه داشت حمایت و پشتیبانی از حرکت‌های اسلامی و به عبارتی صدور انقلاب به سایر کشورها بود: «... ما میل داریم ملت‌ها همه این طور بشوند. صدور معنویت انقلاب اسلامی به جهان‌، ما که می‌گوییم «انقلابمان را می‌خواهیم صادر کنیم» ... همین معنویتی که پیدا شده است در ایران ... ما می‌خواهیم این را صادر کنیم. ما نمی‌خواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم ... آنها حمله می‌کنند ما دفاع می‌کنیم. دفاع‌ لازم است ... شما کوشش کنید ... ملت‌های خودتان را بیدار کنید. آنهایی که برای اسلام دلشان می‌سوزد، آنهایی که برای کشورشان دلشان می‌سوزد، ملت‌های خودشان را بیدار کنند تا این تحول الهی، که در ایران پیدا شد، در آنجاها پیدا بشود ...»[47] ویژگی صدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی(ره) عبارتند از:

1. صدور بعد اسلامی - معنوی انقلاب ایران در تأثیرگذاری بر سایر ملل و از جمله کشورهای مسلمان
2. صدور انقلاب به معنای مبارزه مسلحانه نمی‌باشد.
3. برجسته شدن ابعاد فرهنگی و تحول آفرین انقلاب اسلامی

2.عوامل تأثیرگذار در خیزش علیه نظام سلطه جهانی از دیدگاه رهبری
قبل از اینکه بخواهیم عوامل تأثیرگذار خیزش علیه نظام سلطه را از دیدگاه رهبری بررسی کنیم، یادآوری این نکته ضروری به نظر می‌رسد که دیدگاه‌های رهبری کاملاً در راستای راهبردها و دیدگاه‌های امام خمینی(ره) قرار دارد و  به عنوان مکمل و مبین دیدگاه‌های امام و ادامه دهنده راه امام خمینی(ره) می‌باشند. از اینرو در این بخش راهبردهای امام خمینی(ره) به عنوان مفروضات اساسی دیدگاه رهبری لحاظ شده است و در عین حال، تلاش شده است مباحث جدید مورد بررسی قرار گیرد و از تکرار مباحث، خودداری شده است.

الف. جهان‌بینی تأثیرگذار بر خیزش اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری
1. نگرش نسبت به اسلام(خدا محوری)

نگرش به اسلام اصیل، افق‌های تازه‌ای به روی بیداری اسلامی باز کرده است. گفتمان اسلام یکی از کلیدی‌ترین نقش‌ها را در بیداری اسلامی ایفا می‌کند: «خوشبختانه امروز در سطح منطقه، گفتمان اسلام، گفتمان پیروی از معارف اسلامی و احکام اسلامی و شریعت اسلامی، شده گفتمان غالب.»[48] اسلام تحول آفرین در دیدگاه رهبری با توجه به سه شاخص معنویت، عقلانیت و عدالت ارزیابی می‌شود و نیز با توجه به اصول و مبانی خود با اسلام متحجر و اسلام لیبرال تفاوت‌های اساسی پیدا می‌کند: «ما از اسلام دفاع می‌کنیم. اما منظور ما از اسلام چیست؟ اسلامِ ما با اسلام متحجر از یک‌سو و اسلام لیبرال از سوی دیگر، در اصول و مبانی کاملًا متفاوت است. ما هم این را رد می‌کنیم و هم آن را. اسلام ما اسلامی است متکی به معنویت، عقلانیت و عدالت‌؛ این سه شاخص عمده در آن هست. ما از معنویت به هیچ عنوان صرف‌نظر نمی‌کنیم؛ روح و اساس کار ما معنویت است. عقلانیت مهم‌ترین ابزار کار ماست؛ عقل را به کار می‌گیریم ...»[49] نوع نگرش به اسلام، در ایجاد رویکرد تحولی نسبت به انسان و جامعه، به شناخت و معرفت نوینی می‌انجامد که از نظر زیر بنایی با آنچه به عنوان معرفت در غرب اتفاق افتاده است در تضاد است. «نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان می‌گذارد. این نگاه، زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده. تحقیقات علمی در غرب، در ستیز با آنچه آن را دین‌ می‌پنداشتند، آغاز شده ...»[50] از دیدگاه مقام معظم رهبری اسلام تحول آفرین، به عنوان یکی از عامل‌های کلیدی تغییر و تحولات آینده و از جمله بیداری و خیزش علیه نظام سلطه خواهد بود.
 
2. نگرش نسبت به انسان(تحول فردی اساس تحول و خیزش)
انسان‌شناسی اسلامی یکی از مبانی و ارکان فلسفه نظام سیاسی اسلام می‌باشد.[51] از دیدگاه رهبری برجستگی‌های فکری و علمی یک جامعه، باید در خدمت تعالی انسان باشد: «برجستگی‌های یک جامعه در زمینه‌های ذهنی و فکری و علمی باید در خدمت تعالی انسان قرار بگیرد.»[52] ایشان با تبیین نگاه فلسفی – اسلامی نسبت به انسان به بیان تفاوت‌های اساسی نگرش اسلامی و غربی در نگاه به انسان می‌پردازند: «... انسان در الگو و نگاه اسلامی موجودی است هم طبیعی و هم الهی؛ دو بُعدی است؛ اما در نگاه غربی، انسان یک موجود مادی محض است و هدف او لذت‌جویی، کام‌جویی، بهره‌مندی از لذائذ زندگی دنیاست، که محور پیشرفت و توسعه در غرب است؛ انسان سودمحور. اما در جهان‌بینی اسلام، ثروت و قدرت و علم، وسیله‌اند برای تعالی انسان...»[53] از دیدگاه رهبری، نگرش اسلام به انسان از دو زاویه قابل بررسی می‌باشد: 1. نگاه به انسان به عنوان فرد 2. نگاه به انسان به عنوان یک کل و مجموعه‌ای از انسان‌ها.[54]

ایشان در توضیح نگرش اولیه اسلام به انسان می‌فرمایند: «... در یک جمله‌ی کوتاه می‌شود گفت این راه، عبارت است از مسیر خودپرستی تا خداپرستی. انسان از خودپرستی به سمت خداپرستی حرکت کند ... مسئولیت فرد انسان در این نگاه، این است که این مسیر را طی کند. یکایک ما مخاطب به این خطاب هستیم ... وظیفه‌ی هر فردی به عنوان یک فرد این است که در این راه حرکت کند ...»[55] نگرش ثانویه اسلام به انسان عبارتست از: «در زاویه‌ای دیگر در نگاه کلان، همین انسانی که مخاطب به خطابِ فردی است، خلیفه‌ی خدا در زمین معرفی شده؛ یک وظیفه‌ی دیگری به او واگذار شده و آن عبارت است از وظیفه‌ی مدیریت دنیا. دنیا را باید آباد کند ... یعنی انسان در این نگاه دوم، وظیفه دارد استعدادهای درونی انسان را استخراج کند؛ خرد انسانی، حکمت انسانی، دانش انسانی و توانائی‌های عجیبی که در وجود روان انسان گذاشته شده، که انسان را به یک موجود مقتدر تبدیل می‌کند. این هم نگاه کلان است. ...»[56] نگرش اسلام به انسان(نگاه خرد و نگاه کلان) در زمینه سازی ایجاد تحول و تغییر و تکامل، دارای نقش اساسی  و تأثیرگذار می‌باشد.(همان) بیداری و تحول فردی - اسلامی، مقدمه‌ای برای تحول اجتماعی به حساب می‌آید. که بیداری اسلامی نمود بارز آن است. خیزش‌ها و انقلاب‌ها علیه نظام سلطه یکی از نتایج تحول انسانی - اسلامی محسوب می‌شود که برای بشر «سنت لایتغیر الهی» است. که عزم انسان رقم زننده تمامی تحولات و خیزش علیه نظام سلطه خواهد بود.[57]

3 . نگرش نسبت به جامعه(تحول اجتماعی)
در اندیشه مقام معظم رهبری بعد از اینکه فرد خود را متحول کرد قدمی اساسی به سوی بیداری اجتماعی برخواهد داشت. تحول اجتماعی از دیدگاه مقام معظم رهبری دارای شرایط و ویژگی‌های خاصی است. اگر بخواهیم بیداری اسلامی را تشریح و تبیین کنیم باید به تحلیل واژگانی ایشان از تحول، رکود، ثبات و آنارشیسم(هرج و مرج)، دقت کرد. ویژگی‌های و شاخص‌های جامعه متحول از دیدگاه مقام معظم رهبری عبارتند از:

1. ضرورت تحول اجتماعی و عدم مقابله با آن[58]
2. تحول در مقابل رکود اجتماعی قرار می گیرد. «... نقطه‌ی مقابل تحول، رکود است.»[59]
3. فرق رکود اجتماعی با ثبات اجتماعی بعضی‌ها این دو را باهم اشتباه می‌گیرند.(یعنی رکود را همان ثبات اجتماعی لحاظ می‌کنند.) «بعضی این‌ها را غلط می‌فهمند و اشتباه معنا می‌کنند. بعضی رکود را با ثبات اجتماعی اشتباه می‌کنند. رکود، بد است؛ ثبات اجتماعی خوب است. بعضی خیال می‌کنند که رکود یعنی ثبات اجتماعی.»[60]
4. فرق تحول اجتماعی با آنارشیسم( بعضی‌ها تحول را با آنارشیسم و هرج و مرج طلبی اشتباه می‌گیرند. «تحول را هم بعضی با آنارشیسم و هرج و مرج و هر چی به هر چی بودن، اشتباه می‌کنند. این اشتباهات موجب شده است که یک عده‌ای که طرفدار ثبات اجتماعی‌اند، با هر تحولی مخالفت کنند؛ به خیال اینکه این تحول، ثبات را به هم می‌زند. از طرف دیگر، کسانی که خیال می‌کنند هر تحولی به معنای ساختار شکنی و شالوده‌شکنی و زیر سؤال بردن همه‌ی اصالت‌هاست.»[61]
5. تحول‌طلبی اجتماعی با حفظ ریشه‌ها و اصالت‌ها(هویت ملی - اسلامی) اساس تحول و پیشرفت در جوامع اسلامی به واسطه تعالیم اسلامی صورت می پذیرد.[62]

بنابراین تحولی که از دیدگاه مقام معظم رهبری در کشورهای اسلامی به وجود آمده است در نتیجه به تحولی اساسی در زمینه نگرش به تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منجر خواهد شد که با نگاه نو به اسلام اصیل صورت می‌پذیرد. که در آن معنویت، معرفت الهی، انسان دوستی و عواطف بشری با نگاه اسلامی پایه و اساس پیشرفت در جوامع اسلامی را تشکیل خواهد داد.

ب. عوامل موثر در خیزش و بیداری علیه نظام سلطه جهانی از دیدگاه مقام معظم رهبری
1. توسعه‌گرایی و تعالی‌خواهی دین باورانه

روند بیداری اسلامی در کشورهای مختلف توسعه پیدا کرده که فصل تازه و تعیین‌کننده‌ای در سرگذشت امت اسلامی گشوده است.[63] از دیدگاه رهبری تعالی، پیشرفت و شکوفایی امت اسلامی که جزء عقاید عمیق و دیر پای مردم است، جز در سایه شریعت اسلامی به دست نمی‌آید: «... برافراشتن پرچم اسلام که عقیده‌ی عمیق و دل‌بستگی دیرین مردم است و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفائی‌ای که جز در سایه‌ی شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد»[64] و نیز در الگوی پیشرفت نظام اسلامی، توسعه و رفاه مادی، همراه با معنویت، عدالت، برادری، محبت و عطوفت بین قشرها و پر شدن شکاف بین فقیر و غنی در جامعه اتفاق می‌افتد.[64] شاخصه‌های مهم پیشرفت و تعالی کشورهای اسلامی از دیدگاه رهبری عبارتند از:

1. پیشرفت، توسعه به معنای رایج غربی نیست و با آن فرق دارد: «پیشرفت، نباید توسعه‌ی به مفهوم رائج غربی تداعی بشود ... آنچه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه‌ی غربی - با همان مختصات و با همان شاخص‌ها – نیست ...»[65]

2. پیشرفت برای همه جوامع الگوی واحدی ندارد: «پیشرفت یک معنای مطلق ندارد؛ شرائط گوناگون - شرائط تاریخی، شرائط جغرافیائی، شرائط جغرافیای سیاسی، شرائط طبیعی، شرائط انسانی و شرائط زمانی و مکانی - در ایجاد مدل‌های پیشرفت، اثر می‌گذارد.»[65]

3. تأثیرگذاری مبانی بینشی و معرفتی از جمله مبانی معرفتی اسلامی در پیشرفت: «مبانی معرفتی در نوع پیشرفت مطلوب یا نامطلوب تأثیر دارد. هر جامعه و هر ملتی، مبانی معرفتی، مبانی فلسفی و مبانی اخلاقی‌ای دارد که آن مبانی تعیین‌کننده است و به ما می‌گوید چه نوع پیشرفتی مطلوب است، چه نوع پیشرفتی نامطلوب است.»[66]

4. امت اسلامی، ظرفیت گسترده‌ای برای پیشرفت و تعالی با تکیه بر تعالیم اسلامی دارد: «ظرفیت‌های جهان اسلام برای توسعه و عزت و اقتدار، امروز بیش از گذشته آشکار شده و بازیابی مجد و عظمت امت اسلامی، امروز در سراسر جهان اسلام، انگیزه و خواست جوانان و فرزانگان شده است. شعارهای منافقانه مستکبران، رنگ باخته و نیات پلید آنان برای امت اسلامی، بتدریج، آشکار شده است.»[67]

مدل توسعه و تعالی‌خواهی دین باورانه، یکی از الگوهای در دسترس جوامع اسلامی می‌باشد که یکی از عوامل انگیزشی علیه نظام سلطه به حساب می‌آید.

2. مردم‌سالاری دین گرایانه(سلب اعتماد از لیبرال دموکراسی و استبداد فردی(دیکتاتوری)
از دیدگاه رهبری، جمهوری اسلامی، توانسته اندیشه سیاسی نوین مردم‌سالاری دینی را به دنیا عرضه کند که نشات گرفته از فلسفه سیاسی درست و متکی به زمینه‌های فکری و اعتقادی مستحکم و قابل اجرا می‌باشد:« جمهوری اسلامی یک اندیشه‌ی سیاسیِ نوئی به دنیا عرضه کرده است: مردم‌سالاری دینی. این اندیشه‌ی سیاسی نو، متکی به فلسفه‌ی درست، متکی به زمینه‌های فکری و اعتقادیِ مستحکم و از لحاظ عملی قابل اجرا و پیشرونده است.»[68] «دنیا مردم‌سالاری دینی را نمی شناخت؛ امروز مردم‌سالاری دینی یک عنوان و شعار مطلوب در میان همه ملت‌های اسلامی است.»[69] مردم‌سالاری دین گرایانه به دنبال ترسیم نظم نوین و جدیدی است که بر پایه اسلام سیاسی اصیل متاخذ از اسلام ناب محمدی شکل خواهد گرفت. از دیدگاه رهبری این نظم نوین منحصر در یک کشور نخواهد ماند. به خاطر اینکه جامعه اسلامی یک جامعه بزرگ است. که در اصول و مبانی با جمهوری اسلامی مشترک می‌باشند. و نظام سلطه می‌داند که اگر الگوی نظام اسلامی بتواند صدای خودش را به دنیا برساند. این الگو در نقاط دیگری از جهان هم تأثیراتی بر خلاف میل آنها خواهد گذاشت که عصبانیت نظام سلطه را از نظم اسلامی و حرکت اسلامی به دنبال دارد.[70]

مردم‌سالاری دینی از دیدگاه رهبری دارای دو ویژگی خاص می‌باشد: «اینکه ما امروز مردم‌سالاری‌ دینی را مطرح می‌کنیم ... ما فهمیدیم دو چیز معتبر است»[71]: 1. یکی نقش و جایگاه مردم در انتخاب نظام و حکومت «اول آنکه ملت‌های انقلاب کرده و آزاد شده، یکی از مهمترین خواسته‌هایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردم‌سالاری اسلامی» است؛ یعنی حاکمان با رأی مردم برگزیده می‌شوند.»[72] 2. نقش اسلام در ترسیم هدف‌ها و آرمان‌ها و ارزش‌ها در انتخاب نظام مردم‌سالاری دینی: «یکی اینکه هدف‌ها و آرمان‌های این انتخاب و این حرکت را اسلام باید برای ما ترسیم کند.»[73] «و ارزش‌ها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنی بر معرفت و شریعت اسلامی است»[74] از دیدگاه رهبری، مردم‌سالاری دینی مطلقا به ریشه‌های دموکراسی غربی ارتباطی ندارد: «باید مراقب بود که این با دموکراسی لیبرال غربی اشتباه نشود. دموکراسی غربی لائیک و در مواردی ضدمذهب با مردم‌سالاری اسلامی که متعهد به ارزش‌ها و خطوط اصلی اسلامی در نظام کشور است، هیچ نسبتی ندارد»[75] مشارکت سیاسی در سیستم مردم‌سالاری دینی به عنوان یک تکلیف و مسئولیت الهی و نه صرفاً به عنوان یک قرارداد تلقی می‌شود:

«مبنای مردم‌سالاری‌ دینی با مبنای دمکراسی غربی متفاوت است. مردم‌سالاری‌ دینی - که مبنای انتخابات ماست و برخاسته‌ی از حق و تکلیف الهیِ انسان است - صرفاً یک قرارداد نیست.»[76] ایشان در تعریف مردم‌سالاری دینی چنین بیان می‌دارند: «مردم‌سالاری‌ دینی یعنی چه. این یک راه سوم است. در مقابل دیکتاتوری‌ها و نظام‌های مستبد از یک طرف، و دموکراسی‌های دور از معنویت و دین از یک طرف دیگر، این مردم‌سالاری‌ دینی است؛ این است که دل‌های مردم را مجذوب می‌کند و آن‌ها را به وسط صحنه می‌کشاند.»[77] مردم‌سالاری دینی، آزادی، عدالت و حق جویی و نیز کرامت حقیقی انسان را از تعالیم اسلامی می‌گیرد و با پشتوانه ایمان و مسئولیت دینی آن را مطرح می‌کند: «اسلام دین آزادی و عدالت و حق‌جوئی است. مردم‌سالاری‌ حقیقی همان مردم‌سالاری‌ دینی است که با پشتوانه‌ی ایمان و مسئولیت دینی مطرح می‌شود ...»[78] «... مردم‌سالاری‌ دینی به معنای کرامت حقیقی انسان و حرکت عموم مردم در چهارچوب دین خدا و نه در چهارچوب سنت‌های جاهلی و خواسته‌های کمپانی‌های اقتصادی و اصول خودساخته‌ی نظامیان و جنگ‌سالاران است.»[79] مردم‌سالاری دینی یکی از مطرح‌ترین و تأثیرگذارترین عوامل در ترسیم آینده امت اسلامی محسوب می‌شود. که چالشی بنیادین برای نظام سلطه فراهم آورده است.

3. آزادی‌خواهی دین باورانه
آزادی که مردم‌سالاری دینی آن را مطرح می‌کند با پشتوانه ایمان و مسئولیت دینی مطرح می‌شود.[80] آزادی‌خواهی دین باورانه، انسان‌ها را از افتادن در وادی مادی‌گری و اباحی‌گری و دور افتادن از معنویت مبرا می‌کند و به تقابل و تضاد خدا پرستی و مردم گرایی پایان می‌دهد.[81] آزادی خواهان دین باور، از یک سو، حکومت‌های متصلب و مبتنی بر اراده فردی و دیکتاتوری را بر نمی‌تابند و از سویی دیگر، نظاره‌گر همدستی دولت‌های مستبد و ورشکسته با نظام سلطه و تأثیرپذیری آنان از لیبرال دموکراسی می‌باشند. زیرا، نمی‌توانند نسبت بین لیبرال دموکراسی تبلیغی نظام سلطه و نیز حمایت آنان از رژیم های دیکتاتوری را، حل کنند. از اینرو دیدگاه‌های رهبری در شکل‌گیری و ترسیم آزادی به شکل دین خواه و متاثر از مبانی انقلاب اسلامی، نقش اساسی را، ایفا می کند. ویژگی‌های آزادی‌خواهی دین باورانه، از دیدگاه رهبری عبارتند از:

1. آزادی به توجه به وجوه مختلفی که دارد با قید «اسلامی» قابل جمع می‌باشد.(رابطه بین آزادی و اسلام): «این آزادیِ اسلامی است؛ هم آزادی اجتماعی است، هم آزادی معنوی است و هم آزادی فردی با قید اسلامی و با فهم و هدایت و تعریف اسلام است.»[82]
2. آزادی با توجه به مبانی اسلامی دین ستیز نیست.(آزادی و معنویت قابل جمع می‌باشد): «... اسلام، دین‌ آزادی‌ و معنویت انسان، و قرآن کتاب رحمت و حِکمت و عدالت است ...»[83] مسلمانان به شکل فراگیری اقدامات نظام سلطه، در مبارزه با مظاهر دینی را مشاهده می‌کنند که باعث رویگردانی مسلمانان از شعارهای آزادی و دموکراسی دروغین آنان شده است.
3. حرکت جوامع بشری بر مبنای آزادی به دو شکل قابل ترسیم است. 1.حرکت مثبت به سمت عروج و اوج 2. حرکت منفی به سمت نزول و سقوط[84] حرکت به سمت اوج، یعنی جامعه به سمت دین، اخلاق دینی، رفتار دینی و نیز عدالت‌خواهی نزدیک شود و در فضای آزادی به رشد علمی و صنعتی برسد.[85] حرکت به سمت تنزل، یعنی: حرکت به سمت شکاف‌های عظیم اقتصادی و در جهت سوء استفاده کردن از آزادی، جامعه به لاابالیگری، فساد و فحشا و اشاعه خلاف، بپردازد و در برابر مستکبران و متجاوزان و غارت‌گران بین‌المللی، منفعل شود.[86]
4. آزادی‌خواهی دین گرایانه که به شکل منطقی و صحیح در دنیای اسلام فراگیر شده است. یکی از تبعات انقلاب اسلامی بوده که در شعارهای انقلاب، به صورت «استقلال» و «آزادی» مطرح بود.[87] از اینرو نظام اسلامی توانست با باز تعریف مجدد واژه‌هایی همچون «آزادی» و با قرائت جدید اسلامی آن، رویکرد جدیدی را بر ملت‌ها و جنبش‌های اسلامی باز کند که این رویکرد به صورت عینی الگویی برای دیگر جوامع و از جمله جوامع اسلامی شده است.[88]

3. عدالت‌طلبی دین مدار
عدالت‌خواهی دین مدارانه، یکی از عوامل آشکار خیزش علیه نظام سلطه جهانی، محسوب می‌شود. علاوه بر آن، یکی از شاخص‌های مهم نظام اسلامی و از شاخص‌های هفت‌گانه حکومت نبوی از دیدگاه رهبری، مسأله قسط و عدل می‌باشد.[89] رابطه عدالت و اسلام از نکات کلیدی اندیشه رهبری محسوب می‌شود. عدالت یکی از شاخص‌های سه گانه مهم برای جامعه اسلامی می‌باشد. مقام معظم رهبری برای تشخیص جامعه‌ای که بر اساس اسلام هدف‌گذاری می‌شود سه شاخص عمده ذکر می‌کنند: 1. معنویت 2. عقلانیت 3. عدالت[90] روح و اساس جامعه و حکومت اسلامی باید بر اساس معنویت باشد.[91] عقلانیت نیز به عنوان مهمترین ابزار تحقق امت اسلامی به کار گرفته می‌شود.[92] عدالت نیز به عنوان «یک مسئله محوری و اصلی»[93] به حساب می‌آید. که به عنوان «هدف اصلی»[94] امت اسلامی محسوب می‌شود. از سویی دیگر، «ندای عدالت‌خواهی» یکی از مهمترین پیام‌های انقلاب برای بشریت بوده است.[95] در نتیجه اینکه ندای عدالت‌خواهی باعث تأثیرپذیری عدالت خواهان و ملل مسلمان و مظلومین عالم در دنیا شده است. که می‌گویند: «ما از انقلاب شما این درس را آموختیم»[96] از دیدگاه رهبری عدالت‌خواهی دین مدارانه پروسه‌ای چهار مرحله را طی کرده است.[97]

1. احیای هویت اسلامی[98]
2. بازگشت به اسلام
3. بیداری مسلمانان
4. بازگشت به نهضت اسلامی

در طی خیزش علیه نظام سلطه، سه مرحله از عدالت‌خواهی که معلم آن امام خمینی(ره)[99] می‌باشد، طی شده است. مرحله چهارم بازگشت به نهضت اسلامی علیه نظام سلطه خواهد بود که مقدمه‌ای برای جامعه بزرگ‌تر مهدوی خواهد شد. و به تعبیر رهبری: «... آن آینده نزدیک‌تر خواهد شد.»[100]

5. ضدیت با استبداد
استبداد و دیکتاتوری یکی از فراگیرترین مشکل حکومت‌های خاورمیانه بوده است. از سویی دیگر، نظام سلطه علی رغم شعار دموکراسی و مردم‌سالاری، از حکومت‌های دست نشانده و استبدادی حمایت و پشتیبانی می‌کند. یکی از عوامل خیزش علیه نظام سلطه حمایت‌های آنان از رژیم‌های دیکتاتوری بوده است: «ملت‌ها دیگر در این دوران مشکلشان این نیست که با یک دیکتاتور مواجه‌اند، با یک آدم مستبد مواجه‌اند، مشکلشان این است که این دیکتاتور عقبه‌ای از قدرت‌های بین‌المللی دارد. آنها هستند که دارند منافع این کشور و ملت را پایمال و نابود می‌کنند ...»[101] از دیدگاه رهبری انقلاب اسلامی معرفت سیاسی جدیدی را به دنیا ارائه کرده است.[102] معرفت سیاسی که با ابتناء بر اسلام اصیل، با استبداد به شکل مطلق آن مخالفت می‌ورزد: «استبدادِ به رأی، با هر نامی و از سوی هرکس، از نظر اسلام ممنوع است»[103] بیداری اسلامی واقعیتی غیرقابل انکار است که منجر به سقوط مهره‌های استبدادی شده است: «سخن از بیداری اسلامی، سخن از یک مفهوم نامشخص و مبهم و قابل تأویل و تفسیر نیست؛ سخن از یک واقعیت خارجیِ مشهود و محسوس است که فضا را انباشته و قیام‌ها و انقلاب‌های بزرگی را پدید آورده و مهره‌های خطرناکی از جبهه‌ی دشمن را ساقط کرده و از صحنه بیرون رانده است.»[104]

نظام، حکومت و جامعه اسلامی، با استبداد بین‌المللی همان اندازه مخالف است که با استبداد داخلی کشورها مخالف است.[105] برخوردهای سیاسی و فرعونانه استبداد بین‌المللی همراه با ظلم و استکبار ورزی باعث شعله ور شدن مخالفت علیه نظام سلطه استبدادی گردیده است.[106] این‌ها همه باعث بیداری جامعه بشری شده است و موجب درک آگاهانه‌ای برای مبارزه با سیستم استبداد بین‌المللی خواهد شد: «امروز جامعه‌ی بشری به حدی رسیده است که معنای استبداد بین‌المللی را می‌فهمد و سنگینیِ این بار سیاه و خسارت‌بار را بر دوش خود حس می‌کند.»[107] این مخالفت‌ها دیگر به صورت قلبی و بغض‌های فرو خفته نخواهد بود. مخالفت‌ها به صورت عملی و دارای ویژگی فراگیری خواهد بود که در هرجا و منطقه‌ای علیه نظام سلطه، بروز خواهد کرد: «... این مخالفت هم فقط مخالفت قلبی نیست؛ نه، مخالفتی است که در مقام عمل و هرجائی که اقتضاء پیدا کند، بروز خواهد کرد؛ ظهور پیدا خواهد کرد ...»[108] بیداری اسلامی که منجر به مخالفت گسترده علیه استبداد نظام سلطه گردیده است، منحصر در کشورهای شمال آفریقا و منطقه غرب آسیا نخواهد ماند: «این حرکت بیداری تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزی پیش خواهد آمد که همین ملت‌های اروپایی علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانی که یکسره تسلیم سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد. این بیداری حتمی است. ...»[108]

ضدیت با استبداد به شکل‌های گوناگونی علیه نظام سلطه بروز کرده است.
ویژگی‌های استبدادی حکومت‌های دست نشانده نظام سلطه که به وجود آورنده خیزش علیه آنان شده عبارتند از:

1. عملکرد دین ستیزانه[109]
2. دولت ورشکسته سکولار[110]
3. اعمال خشونت و سرکوب منتقدین و مخالفین[111]
ویژگی‌های ضدمردمی، استبدادی و سلطه‌پذیری این حکومت‌ها باعث از دست رفتن مشروعیت آنان و سقوط آنان گردیده است.[112]

6. هویت‌یابی
از دیدگاه رهبری هویت‌یابی فرهنگی یکی از دلایل مهم خیزش علیه نظام سلطه می‌باشد. خیزش‌های اخیر دارای دو بعد مهم است: 1. مشی رهایی از تحقیر که با انقلاب اسلامی ایران، شروع شده است. 2. بازگشت به هویت اسلامی

الف.مشی رهایی از تحقیر
از دیدگاه رهبری امت اسلامی سال‌های طولانی توسط نظام سلطه تحقیر شده بود. غرب با انگیزه تسلط بر کشورهای مسلمان به تحقیر هویت سایر ملل و از جمله هویت اسلامی کشورهای مسلمان اقدام کرده بود و به شکلی کشورهای مسلمان را دچار از خود بیگانگی کرده بود. از سویی دیگر با این عمل، مسلمانان را از صحنه سیاست و عمل و مجاهدت خارج کرده بودند. تا عرصه برای دست‌اندازی به منابع کشورهای اسلامی خالی از مسلمان متعهد به اسلام باشد.[113] ویژگی‌ها و شاخصه‌هایی را که رهبری برای رهایی امت اسلامی از تحقیر بیان کرده اند عبارتند از:

1. نیازمندی امت اسلامی به مایه‌های اشتراک و وحدت[114]
2. نیازمندی به احساس عزت و عظمت.[115]
3. بهره گیری از متن دین شریف اسلام و قرآن کریم برای تجدید هویت[116]

از دیدگاه رهبری دنیای اسلام و امت اسلامی به اهمیت هویت اسلامی خودش واقف شده است و باید از این ظرفیت کمال استفاده را بکند: «امروز دنیای اسلام به هویت خود واقف شده است. این امت از همه‌ی عناصر عزت - که در متن دین شریف اسلام و قرآن کریم وجود دارد - باید استفاده کند.»[116] با بهره‌گیری از سه شاخص فوق، رهایی از تحقیر، در چند بخش مهم اتفاق می‌افتد:

1. رهایی از تحقیر در باور و اعتقاد «وقتی به فرهنگ و اعتقادات و باورهای ریشه‌دار یک ملت اهانت می‌شود و آن را تحقیر می‌کنند، جای به میدان آمدن است.»[117]
2. در بخش هویت ملی و سیاسی «... آن وقتی هم که هویت‌ ملی و سیاسی یک ملت مورد مناقشه قرار می‌گیرد، جای به میدان آمدن است ...»[118]
3. در بخش دانش و علم و فناوری «آن وقتی هم که نسل‌ برگزیده‌ی یک ملت احساس می‌کنند از غافله‌ی دانش عقب مانده‌اند و باید علاجی بکنند، جای به میدان آمدن است.»[119]
4. در بخش اجتماعی(در خطر بودن پایه‌های زندگی مطلوب و عادلانه) «آن وقتی هم که احساس بشود پایه‌های یک زندگی مطلوب و عادلانه در کشور احتیاج به تلاش دارد تا ترمیم و یا استوار شود، جای به میدان آمدن است.»[120]
5. در بخش فکری - فرهنگی «آن وقتی هم که جبهه‌های فکری و فرهنگی دنیا برای تسخیر ملت‌ها با ابزارهای فوق مدرن می‌آیند تا ملتی را از سابقه و فرهنگ و ریشه‌ی خود جدا کنند و به‌ راحتی آن را زیر دامن خودشان بگیرند، جای به میدان آمدن است.»[121]

از دیدگاه رهبری یک تحول بنیادین در حال شکل‌گیری می‌باشد: «یک تحول بنیادین در این منطقه‌ی اسلامی و عربی انجام می‌گیرد، این نشانه بیداری امت اسلامی است ... این حرکت، حرکت ملت‌هاست؛ حرکت امت اسلامی است، حرکت با شعار اسلام است، حرکت به سمت اهداف اسلامی است؛ نشان دهنده‌ی بیداری عمومی ملت‌هاست و طبق وعده‌ی الهی، این حرکت قطعاً و یقیناً به پیروزی خواهد رسید.»[122]

ب. بازگشت به هویت اسلامی
عنصر مکمل و کمک کننده و هدایت‌گر هویت‌یابی فرهنگی در خیزش کشورهای مسلمان علیه نظام سلطه عنصر «اسلام» می‌باشد. از دیدگاه رهبری دو خصوصیت مهم در این تحولات وجود دارد: 1. حضور مردم 2. سمت و سوی دینی این حرکت‌ها که دو عنصر اساسی است.[123] از دیدگاه رهبری، با نگاهی به این قیام‌ها و انقلاب‌ها هویت اسلامی آن روشن می‌شود: «اسلام با بیداری مسلمانان و بازیافت هویت‌ خویش و با مطرح شدن اندیشه‌ی توحیدی و منطق عدالت و معنویت، دور تازه‌ای از شکوفائی و عزت خویش را آغاز کرده است.»[124] ویژگی‌های بازگشت به هویت از دیدگاه رهبری عبارتند از:

1. بازیافت هویت با مطرح شدن اندیشه حاکمیت توحیدی با منطق عدالت و معنویت[125]
2. احساس هویت و تشخص برای مسلمانان و حتی سایر اقلیت های مذهبی[126]
3. بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی[127] همراه با «شکل‌گیری هویت‌ متحد اسلامی»[128]

از دیدگاه رهبری امت اسلامی در درون خودش(قرآن و احکام اسلامی) ظرفیت گسترده‌ای برای زندگی سعادتمندانه دارد: «امت اسلامی ما، امروز در مقابل یک تجربه‌ی بسیار عظیم تاریخی قرار دارد. به دیگران نظری نمی‌کنیم؛ به خودِ امت اسلامی نظر می‌کنیم. امت اسلامی در درون خود، قرآن را دارد، احکام اسلامی را دارد، خطوط روشن زندگی سعادتمندانه‌ی بشر را در قرآن دارد. امت اسلامی می‌تواند با بازگشت به خود، با بازگشت‌ به‌ هویت‌ اسلامی، در مقابل این موج مخربِ همه‌ی بنیان‌های زندگی بشر بایستد؛ اگر همت کند. امت اسلامی باید همت بکند ...»[129]


نتیجه‌گیری:
با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور امام خمینی(ره) به عنوان یکی از چهره‌های دگرگون‌ساز و تحول‌برانگیز جهان که با ارائه اسلام اصیل با رویکرد نوین و باز تعریف مجدد آن، در باز گرداندن قدرت اسلام به صحنه جهانی موفق عمل کرد. با این حرکت، نظام سلطه جهانی، دچار زلزله شدیدی شد که نمودها و آثار حرکت سیاسی -اجتماعی امام خمینی(ره) تاکنون باقی مانده است و الگویی برای خیزش علیه نظام سلطه جهانی شده است. راهبردهای موثر امام خمینی(ره) در خیزش علیه نظام سلطه جهانی عبارتند از:

1. احیا اسلام اصیل به عنوان یک مکتب جامع و اجتماعی که اجرای آن مفید و مقدور می‌باشد. طرح مجدد شریعت به عنوان قوانین الهی برای ایجاد جامعه مطلوب و برقراری جامعه‌ای بر پایه عدالت اجتماعی و اخلاقیات
2. تاسیس و تشدید اسلام سیاسی - اسلامی که خواهان تمام یا بخشی از قدرت سیاسی است. اعتقاد بر این اصل که مدل غربی جدایی دین از سیاست موجب ایجاد مشکلات و نابسامانی‌های اجتماعی، اقتصادی، نظامی، سیاسی جوامع اسلامی بوده است.
3. نشان دادن شکوه و عظمت فزاینده تشکیل حکومت اسلامی و کسب قدرت اسلام‌گرایان در ذائقه و ذهنیت مسلمانان و طرح مجدد اسلام به عنوان مجموعه کاملی از شیوه زندگی
4. ارائه نگاه و نگرش اسلامی به انسان و جامعه و باز تعریف مجدد انسان و جامعه بر اساس دیدگاه اسلامی.
5. برهم زدن موازنه قدرت در منطقه، بین قدرت‌های منطقه‌ای و قدرت‌های جهانی
6. تشدید چالش بین اسلام و لیبرالیسم و نیز کمونیزم
7. مبارزه با سلطه استکباری و جهانی قدرت‌های بزرگ و از جمله آمریکا
8. اهمیت و اولویت یافتن ایران و تشیع در اذهان مسلمانان و در معادله قدرت در جهان اسلام و منطقه
9. برجسته کردن خطر صهیونیزم در منطقه خاورمیانه و مخالفت با سازش(صلح) با اسرائیل و ابداع و اعلام روز جهانی قدس، تجدید و تشدید آرمان آزادی قدس و فلسطین و انفعال و اتحاد دولت‌های عربی برای حفظ و تثبیت خود.
10. تأکید بر وحدت مسلمانان و تشکیل امت واحده جهانی
11. ابداع راهپیمایی برائت از مشرکین در حج
12. حمایت و پشتیبانی معنوی از صدور انقلاب به سایر کشورها
13. ارائه الگوی بیداری، هویت‌خواهی، قدرت جویی مسلمانان در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی

دیدگاه مقام معظم رهبری علاوه بر اینکه در راستا و ادامه دهنده راهبردهای امام خمینی(ره) بوده است با ارائه موضوعات جدید و با توجه به شرایط و مقتضیات زمان، رویکرد نوینی از کارآیی اسلام سیاسی را نشان داد. دیدگاه‌های ایشان، نقش اساسی در روند تحول و تغییر فرد و جامعه ایفا می‌کند تحول و تغییری که تأثیر بسزایی در خیزش علیه نظام سلطه جهانی داشته است. عوامل موثر در خیزش علیه نظام سلطه جهانی از دیدگاه ایشان عبارتند: 1.توسعه‌گرایی و تعالی‌خواهی دین باورانه 2. مردم‌سالاری دین گرایانه، که باعث رویگردانی و سلب اعتماد از لیبرال دموکراسی و مبارزه علیه استبداد فردی شده است. 3. آزادی‌خواهی دین باورانه 4. عدالت‌طلبی دین مدار 5. ضدیت با استبداد  6. هویت‌یابی فرهنگی که باعث حرکت به سمت رهایی از تحقیر شده است و از سویی، باعث بازگشت به اصول اساسی اسلام گردیده است. همه این عوامل، در کنار دو عامل تعیین کننده یعنی رهبری امت قابل ارزیابی می‌باشد که نقش تعیین کننده‌ای در آینده جهان ایفا کرده است: 1. امت اسلامی با قیام امام خمینی(ره) گامی اساسی به سمت جامعه‌ای عاری از سلطه و اقتدارگرایی مستکبرانه برداشت. 2. نقش تعیین کننده دیگر، تداوم انقلاب اسلامی ایران، به عنوان یکی از متغیرهای کلیدی تأثیرگذار بر خیزش علیه نظام سلطه جهانی بوده است که توسط مقام معظم رهبری آیت الله خامنه‌ای صورت پذیرفته است.




منابع:
1.    امام خمینی(ره)، آوای توحید(نامه امام خمینی(ره) به گورباچف، شرح از آیه الله جوادی)، تهران: موسسه تنظیم ‌و نشر آثار امام خمینی(ره) تابستان، 1376
2.    ________ ، تفسیر سوره حمد، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) چاپ سوم، 1376
3.    ________، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1377
4.    ________، صحیفه امام جلدهای(1-22)، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1377
5.    ________، وصیتنامه الهی - سیاسی امام، تهران نشر اسوه، 1369
6.    ________، ولایت فقیه، قم: انتشارات آزادی، بی تا
7.    بابی سعید، هراس بنیادین، مترجمان دکتر غلامرضا جمشیدی‌ها و موسی عنبری، تهران: دانشگاه تهران موسسه چاپ و انتشارات 1379
8.    جمشیدی، محمد حسین، نظریه عدالت از دیدگاه فارابی، امام خمینی، شهید صدر، تهران: پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1380
9.    حاجی صادقی،عبدالله، مبانی فلسفه سیاسی اسلام، از کتاب اندیشه‌های سیاسی مقام معظم رهبری(مجموعه مقالات)، به کوشش آیت مظفری ناشر: زمزم هدایت 1388
10.    حشمت‌زاده، محمد باقر، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 1385
11.    خرم شاد، محمدباقر، مردم‌سالاری دینی ج1(مجموعه مقالات)، تهران: دفتر نشر معارف 1385
12.    دانشیار، علیرضا، آسیب شناسی روابط بین‌الملل از دیدگاه امام خمینی(ره) پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد قم: دانشگاه معارف اسلامی 1388
13.    دکمجیان، هرایر، اسلام در انقلاب، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب(بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی)، مترجم: حمید احمدی، تهران: انتشارات کیهان چاپ چهارم 1383
14.    ذو علم، علی، نظریه تحول در اسلام(رهیافتی در باب گفتمان دینی انقلاب)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم 1385
15.    علی بابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بین‌الملل، تهران: وزارت امور خارجه مرکز چاپ و انتشارات 1388
16.    فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال پنجم، شماره 16، بهار 1388
17.    فصلنامه علمی - پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی سال ششم شماره 19، زمستان 1388
18.    گنجی ارجنکی، عبدالله ، موج سوم بیداری اسلامی،تهران: اندیشه‌سازان نور 1388
19.    محمدی، منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سازمان انتشارات چاپ دوم 1386
20.    نرم افزار حدیث ولایت، مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری(از سری نرم‌افزار‌های مجموعه نور) تهران: موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، بی تا.
21.    سایت مقام معظم رهبری: (www.khamenei.ir)



پی‌نوشت‌ها:
[1]. محمدی، منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 1386، ص: 516
[2]. همان، ص: 25
[3]. بابی، سعید، هراس بنیادین، ترجمه: غلامرضاجمشیدی‌ها و موسی عنبری تهران: دانشگاه تهران موسسه چاپ و انتشارات 1379، ص172
[4]. محمدی، منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1386، ص: 25
[5]. علی بابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بین‌الملل، تهران: وزارت امور خارجه مرکز چاپ و انتشارات، 1388، ص 343
[6]. محمدی، منوچهر، برخورد تمدن‌ها یا برخورد با نظام سلطه، قم: فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال پنجم، 1388 شماره 16 ص: 19-20
[7]. حشمت‌زاده، محمد باقر، تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385، ص291
[8]. دکمجیان، هرایر، اسلام در انقلاب، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران: انتشارات کیهان، 1383 ص22
[9]. ذو علم، علی، نظریه تحول در اسلام، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم 1385، ص 153
[10]. امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج‌6، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1377، ص: 200
[11]. همان، ج4، ص: 242
[12]. همان ج15، ص: 309-310
[13]. همان، ج9، ص: 41
[14]. همان، ص: 41
[15]. امام خمینی(ره)، تفسیر سوره حمد، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) چاپ سوم، 1376 ص 107-110
[16]. صحیفه امام، ج10، ص243
[17]. جمشیدی، محمد حسین، نظریه عدالت از دیدگاه امام خمینی(ره)، فارابی، شهیدصدر، تهران: پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1380 ص 441
[18]. صحیفه امام، ج5، ص: 388
[19]. همان، ج‌5، ص: 388
[20]. وصیتنامه الهی - سیاسی امام خمینی(ره) ، تهران: نشر اسوه، 1369 ص: 18‌
[21]. محمدی، منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1386، ص508
[22]. صحیفه امام، همان ج1، ص: 270
[23]. همان، ج13، ص: 89
[24]. همان، ج13، ص: 91
[25]. همان ج14، ص: 65
[26]. همان، ج17،ص: 434
[27]. همان، ج7، ص: 137
[28]. همان، ج6 ص: 491
[29]. محمدی، منوچهر ، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1386، ص510-511
[30]. صحیفه امام، ج 15، ص 339-340
[31]. همان، ج5، ص: 388
[32]. همان، ج‌15، همان، ص: 507
[33]. امام خمینی(ره)، آوای توحید(نامه امام خمینی به گورباچف شرح از آیه الله جوادی آملی)، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1376، ص 9-10
[34]. همان، ج3، ص: 227
[35]. همان، ج6، ص : 41
[36]. دانشیار، علیرضا، آسیب‌شناسی روابط بین‌الملل از دیدگاه امام خمینی(ره)، قم: مجله مطالعات انقلاب اسلامی، ش19، 1388 ص: 25-26
[37]. گنجی ارجنکی، عبدالله، موج سوم بیداری اسلامی، تهران: اندیشه‌سازان نور 1388، ص104
[38]. صحیفه امام ،ج9،ص: 267
[39]. امام خمینی (ره)، ولایت‌فقیه، قم: انتشارات آزادی، بی تا، ص: 36-37
[40]. صحیفه امام، ج13 ص: 443-444
[41]. همان، ج‌10، ص: 364
[42]. گنجی ارجنکی، عبدالله، موج سوم بیداری اسلامی، تهران: اندیشه‌سازان نور 1388، ص 110-111
[43]. صحیفه امام، ج 21، ‌ص: 22
[44]. همان، ج‌20 ص: 315- 311
[45]. همان
[46]. همان، ج‌21، ص: 80
[47]. همان، ج‌13، ص: 91-92
[48]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولین استان کرمانشاه در تاریخ 28 /7/1390 از سایت(www.khamenei.ir )
[49]. حدیث ولایت، بیانات، سال‌1383،ص: 111(مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری(از سری نرم افزار‌های مجموعه نور) تهران: موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، بی تا.)
[50]. همان، بیانات سال‌1383، ص : 220
[51]. حاجی صادقی، عبدالله، مبانی فلسفه سیاسی اسلام از کتاب اندیشه‌های سیاسی مقام معظم رهبری، قم: زمزم هدایت 1388، ص 64
[52]. بیانات مقام معظم رهبری دردیدار نخبگان کرمانشاه: 26/7/ 1390 از سایت(www.khamenei.ir)
[53]. حدیث ولایت، بیانات، سال 1386،ص:30-31
[54]. همان
[55]. همان(حدیث ولایت)، بیانات، سال‌1386، ص: 31-30
[56]. همان
[57]. دیدار با دانشجویان 18/08/1385 از سایت(www.khamenei.ir)
[58]. همان
[59]. همان
[60]. همان
[61]. همان
[62]. همان
[63]. بیانات مقام معظم رهبری در کنفرانس حمایت از انتفاضه 9/7/1390 از سایت(www.khamenei.ir)
[64]. بیانات مقام معظم رهبری، در کنفرانس بیداری اسلامی 26/6/1390 از سایت(www.khamenei.ir)
[65]. حدیث ولایت، بیانات سال 1384، ص: 67
[66]. همان، بیانات، سال‌1388، ص: 50
[67]. همان
[68]. همان
[69]. حدیث ولایت، مکتوبات، سال‌1383، ص: 59
[70]. همان، بیانات، سال‌1383، ص: 274
[71]. همان، بیانات، سال‌1383، ص: 274
[72]. بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بیداری اسلامی 26/6/1390 از سایت(www.khamenei.ir)
[73]. حدیث ولایت، بیانات، سال ‌1383، ص: 87
[74]. بیانات مقام معظم رهبری، در اجلاس بیداری اسلامی 26/6/1390، از سایت(www.khamenei.ir)
[75]. بیانات 26/6/1390
[76]. حدیث ولایت، بیانات، سال‌1384،ص: 105
[77]. همان، مکتوبات، سال ‌،1388 ص: 18
[78]. همان، مکتوبات، سال‌1381، ص: 79
[79]. همان، بیانات، سال‌1386،ص: 52
[80]. همان، مکتوبات، سال‌1381 ، ص: 79
[81]. همان، مکتوبات، سال1385، ص: 74‌
[82]. همان، بیانات، سال‌1381، ص: 40
[83]. همان، مکتوبات، سال‌1389، ص: 22
[84]. همان، بیانات، سال‌1388، ص: 152
[85]. همان ص 145
[86]. همان
[87]. همان، بیانات،سال‌1382، ص: 84
[88]. همان، بیانات، سال‌1383،ص: 229
[89]. همان، بیانات، سال‌1380، ص: 36
[90]. همان، بیانات،سال‌1383،ص:111- 115
[91]. همان
[92]. همان
[93]. همان
[94]. همان
[95]. همان، بیانات سال‌، 1374ص: 41
[96]. همان
[97]. همان
[98]. « پیام عدالت‌خواهی. پیام بزرگ و مهمِّ انقلابِ ما برای امّت اسلامی و جوامع و ملت‌های مسلمان، عبارت از «احیای هویّت اسلامی، بازگشت به اسلام، بیداری‌ مسلمانان و بازگشت به نهضت اسلامی» است. این، پیام بزرگ انقلاب ما به ملت‌های مسلمان است که امام و پیشوای بزرگ این راه و معلّم بزرگ این خطّ و مکتب بود.»(بیانات سال‌1374ص: 41)
[99]. همان
[100]. همان، بیانات سال ‌1379ص: 196
[101]. سخنرانی مورخه 3/2/1390درباره بیداری اسلامی(www.khamenei.ir)
[102]. حدیث ولایت، بیانات، سال‌1381، ص: 71
[103]. همان، بیانات، سال‌1381، ص: 71
[104]. بیانات در اجلاس بیداری اسلامی 26/6/1390
[105]. حدیث ولایت، بیانات، سال‌1387 ص:128
[106]. همان
[107]. حدیث ولایت، بیانات، سال‌1383، ص:256
[108]. همان، بیانات، سال‌1387 ص:128
[109]. سخنرانی مورخه 14/2/1390 از سایت( www.khamenei.ir)
[110]. حدیث ولایت، بیانات،سال‌1383ص:29 یا ص: 220
[111]. همان
[112]. حدیث ولایت، مکتوبات، سال‌1386 ص:70
[113]. سخنرانی 9 تیر1390
[114]. حدیث ولایت، بیانات، سال‌1385 ص: 149
[115]. همان، ص: 149
[116]. همان
[117]. همان
[118]. همان
[119]. حدیث ولایت، بیانات، سال‌1384، ص: 89
[120]. همان
[10]. همان
[122]. سخنرانی مورخه 1/1/1390(www.khamenei.ir)
[123]. همان
[124]. حدیث ولایت، مکتوبات، سال‌1387، ص: 46
[125]. همان
[126]. همان، ص: 47
[127]. همان
[128]. حدیث ولایت، مکتوبات، سال‌1385، ص: 60
[129]. همان، مکتوبات، سال‌1386، ص: 20