1368/05/15
بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى
بسماللهالرّحمنالرّحیم (۱)
اوّلاً تشکّر میکنم از همهی آقایان محترم بهخاطر حسنظنتان و حسننظرتان نسبت به بنده، که این مسئولیّت مهم را و بار سنگین را به بنده موکول کردید و بنده را مسئول قرار دادید. صمیمانه تشکّر میکنم از حضرت آیتالله مشکینى بهخاطر اظهارات و بیانات محبّتآمیز و بزرگوارانهشان.
لازم نیست تأکید بکنم و عرض بکنم که این، بارِ بسیار سنگین و مسئولیّت بسیار خطیرى است و امتحان الهى هم هست. البتّه مسئولیّتهاى بزرگ به نسبت عظمت و خُطورتشان، (۲) مورد توجّه و عنایت بیشتر پروردگار هم قرار میگیرند و باید عرض کنم که «ذٰلِک مِن فَضلِ الله عَلَىَّ لِیَبلُوَنى اَ اَشکُرُ اَم اَکفُر». (۳) اگر خداى متعال توفیق بدهد و دعاى حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه) شامل حال بشود و بنده بتوانم این وظایف بسیار خطیر و سنگینى که متوجّه به بنده در این مسئولیّت است، انشاءالله انجام بدهم، البتّه این لطف الهى و فضل الهى و افتخار بزرگى براى من خواهد بود. و پناه میبریم به خدا از اینکه این توفیق را خداوند لطف نکند، و در این صورت البتّه مشکلات زیادى خواهد بود.من همینطور که به این قضیّه از اوّل تا حالا نگاه میکنم، وقتى وضعیّت تمهید مقدّمات و ترتیب نتایج بر مقدّمات را میبینم، احساس میکنم مثل اینکه ارادهی الهى و خواست خدا است؛ و لذاست که بنده هم در مقابل آن چیزى که به نظر میرسد خداى متعال اراده فرموده که این کار به این شکل انجام بگیرد تسلیم میشوم و این را بهعنوان قضاى الهى و تقدیر الهى تلقّى میکنم و مسئولیّت را با همهی سنگینى و خُطورتش بر دوش میگیرم.
آن نکتهاى که براى من در درجهی اوّل مهم است، همین نکتهاى است که فرمودند؛ (۴) یعنى همکارى و کمک و همفکرى از سوى همهی آقایان محترم و بقیّهی کسانى که در سطح کشور از مسئولیّتى در چشم مردم و در نزد پروردگار برخوردارند. با این همکاریها، هیچ مشکلى نیست که قابل حل نباشد، هیچ راهى نیست که پیمودنى نباشد؛ همچنان که از اوّل انقلاب تاکنون هم به برکت همدلى و همکارى و همراهى قشرهاى مختلف مخصوصاً علماى محترم و عیون (۵) ملّت و اعیان (۶) امّت بوده که کارها بحمدالله پیش رفته و ما توانستهایم در مقابل مشکلات بِایستیم و مشکلات را در مقابل ارادهی عمومى این ملّت خاضع کنیم. بعد از این هم همینجور خواهد بود.اعتقاد من این است که وقتى بزرگان قوم و علماى امّت و موجّهینِ میان مردم و متشخّصین و مسئولین قشرهاى مختلف احساس مسئولیّت میکنند، عظمت بار را، عظمت مسئولیّت را، عظمت هدفهایى که ما در مقابل داریم را بخوبى تشخیص میدهند و خودشان را سهیم میدانند و همکارى میکنند، در این صورت ما این ظرفیّت را داریم که به فضل پروردگار، خودمان را به هدفهاى عالى این انقلاب نزدیک کنیم.
خدا را شکر میکنیم که در دل ما ذرّهاى دلبستگى و عشق و علاقه به امور دنیوىِ مسائل مربوط به انقلاب نیست. یعنى این مسئولیّتها از جنبهی ظاهرى آنها براى ماها هیچگونه کشش و انگیزهاى ندارد. این لطف خدا است و با جرئت این را بیان میکنیم و همینجور هم انشاءالله عمل میکنیم. آنچه هست، مسئولیّت است؛ یعنى اهداف دینى است.من امروز در این مسئولیّت کنونى همان احساسى را دارم و همان روحیهاى را دارم که در روزهاى اختناق، با دشواریهاى فراوان، براى رسیدن به هدفهایى که بحمدالله هیچ تغییر هم نکرده - بلکه روشنتر [هم] شده - حرکت میکردم. میدانم که آقایان محترم و مسئولینى که از اوّل انقلاب کارهاى بزرگ انقلاب را بر دوش داشتند، همینجور بودند. دوستانِ همکار خودمان را میشناسیم؛ آن کسانى که از اوّل انقلاب تا حالا با آنها بودهایم، کار کردهایم و میدانیم که همه همینجور فکر میکنند؛ با همین روحیه و با همین انگیزه حرکت میکنند. وقتى اینجور باشد، به نظر میرسد مشکلى بر سر راه نیست که قابل حل نباشد.
این درس را هم بنده سعى کردهام از امام عزیز بزرگوار فقیدمان به یاد داشته باشم که مقصود ما انجام تکلیف باید باشد؛ چه آن اقدامى که ما میکنیم به نتایج مرسوم و مفروض خودش در عرف معمول برسد و چه نرسد؛ اگرچه به آن نتایج علاقه داریم [امّا] براى نتایج کار نمیکنیم؛ نه اینکه به آن نتایج علاقه نداریم - البتّه که میخواهیم جمهورى اسلامى قدرتمند باشد، ثروتمند باشد، دشمنان جهانى آسیبشان به ما نرسد و نتوانند آسیب بزنند، و ملّت ما از لحاظ مادّى و معنوى یک ملّت برجسته و برخوردارى باشد؛ در این شکّى نیست که اینها آرزوهاى ما است و به اینها علاقهمندیم و دوست داریم - امّا حقیقت این است که اینجور نیست که اگر ما طبق وظیفه و طبق حجّت عمل کرده باشیم و با [وجود] تلاش خودمان به این مقاصد نرسیم، احساس شکست بکنیم. امام این را در طول این ده سال قولاً و عملاً به همهی ما تفهیم کردند.آن چیزى را که احساس میکنیم تکلیف شرعى ما است، انشاءالله انجام میدهیم. در تشخیص تکلیف هم سعى میکنیم نهایت دقّت و احتیاط را انجام بدهیم. این چیزى که من بر خودم فرض میدانم، این است. در تشخیص تکلیف، انشاءالله دچار سهلانگارى و آساننگرى نمیشویم، جوانب امر را مطالعه میکنیم تا آن چیزى را که در سِمت هدایت عمومى ملّت بهعنوان تکلیف بر دوش ما است، تشخیص بدهیم؛ وقتیکه تشخیص دادیم، پا را محکم میگذاریم آنجا؛ بدون هیچگونه تردیدى، بدون هیچگونه ترسى، بدون هیچگونه ملاحظهاى از هیچ قدرت سیاسى و نظامى عالم و از هیچ تهدیدکننده و خطرْ هشدار دهندهاى، بدون رعایت آن چیزهایى که انسان مجاز نیست آنها را در راه انجام تکلیف رعایت بکند. این انشاءالله شیوه و سیرهی ما خواهد بود: تشخیص درست تکلیف، و اقدام قطعى در جهت آن تکلیف. حالا اگر خداى متعال به آن حرکت برکت داد و نتایج را بر این مقدّمات و بر اقدام مترتّب کرد، البتّه خوشحال و مسرور خواهیم بود و وعدههاى الهى - براى همهی کسانى که به آن وعدهها اعتقاد دارند - لذّتبخش و شیرین خواهد بود؛ اگر هم خداى متعال مقدّر نفرمود که آن نتایج بر این مقدّمات مترتّب بشود، ما خوشحالیم که تکلیفمان را انجام دادهایم و کار خودمان را کردهایم. این آن روش و خطّ اساسیاى است که انجام میدهیم. معیار کار هم تکلیف شرعى است؛ همان چیزى که بر اساس موازین مرسوم رایج بین متدیّنین و متشرّعین، تکلیف شرعى محسوب میشود. این، مقصود ما و هدف ما است و انشاءالله در این خط پیش خواهیم رفت.
البتّه همانطور که عرض کردم، بعد از عنایت الهى و تفضّل الهى - که چشم ما به آن است و بدون آن هیچ کارى از ما ساخته نیست و خودمان هیچ نیستیم - اتّکاء و امید به شما آقایان محترم و بزرگوار و چهرههاى موجّه روحانى و اساطین (۷) امّت و ملّت است که کمک شما و راهنمایى شما و همفکرى شما و همکارى شما مطمئنّاً کارها را آسان خواهد کرد و نتایج را نزدیک خواهد کرد.
من عرضى ندارم جز اینکه مجدّداً از آقایان بهخاطر لطفى که نسبت به من داشتید و حسنظنّى که داشتید و بنده را براى تحمّل و قبول این مسئولیّت شایسته دانستید، تشکّر کنم. و خواهش میکنم در حقّ ما دعا کنید که انشاءالله صِعاب (۸) را آسان کند و مشکلات را برطرف کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
اوّلاً تشکّر میکنم از همهی آقایان محترم بهخاطر حسنظنتان و حسننظرتان نسبت به بنده، که این مسئولیّت مهم را و بار سنگین را به بنده موکول کردید و بنده را مسئول قرار دادید. صمیمانه تشکّر میکنم از حضرت آیتالله مشکینى بهخاطر اظهارات و بیانات محبّتآمیز و بزرگوارانهشان.
لازم نیست تأکید بکنم و عرض بکنم که این، بارِ بسیار سنگین و مسئولیّت بسیار خطیرى است و امتحان الهى هم هست. البتّه مسئولیّتهاى بزرگ به نسبت عظمت و خُطورتشان، (۲) مورد توجّه و عنایت بیشتر پروردگار هم قرار میگیرند و باید عرض کنم که «ذٰلِک مِن فَضلِ الله عَلَىَّ لِیَبلُوَنى اَ اَشکُرُ اَم اَکفُر». (۳) اگر خداى متعال توفیق بدهد و دعاى حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه) شامل حال بشود و بنده بتوانم این وظایف بسیار خطیر و سنگینى که متوجّه به بنده در این مسئولیّت است، انشاءالله انجام بدهم، البتّه این لطف الهى و فضل الهى و افتخار بزرگى براى من خواهد بود. و پناه میبریم به خدا از اینکه این توفیق را خداوند لطف نکند، و در این صورت البتّه مشکلات زیادى خواهد بود.من همینطور که به این قضیّه از اوّل تا حالا نگاه میکنم، وقتى وضعیّت تمهید مقدّمات و ترتیب نتایج بر مقدّمات را میبینم، احساس میکنم مثل اینکه ارادهی الهى و خواست خدا است؛ و لذاست که بنده هم در مقابل آن چیزى که به نظر میرسد خداى متعال اراده فرموده که این کار به این شکل انجام بگیرد تسلیم میشوم و این را بهعنوان قضاى الهى و تقدیر الهى تلقّى میکنم و مسئولیّت را با همهی سنگینى و خُطورتش بر دوش میگیرم.
آن نکتهاى که براى من در درجهی اوّل مهم است، همین نکتهاى است که فرمودند؛ (۴) یعنى همکارى و کمک و همفکرى از سوى همهی آقایان محترم و بقیّهی کسانى که در سطح کشور از مسئولیّتى در چشم مردم و در نزد پروردگار برخوردارند. با این همکاریها، هیچ مشکلى نیست که قابل حل نباشد، هیچ راهى نیست که پیمودنى نباشد؛ همچنان که از اوّل انقلاب تاکنون هم به برکت همدلى و همکارى و همراهى قشرهاى مختلف مخصوصاً علماى محترم و عیون (۵) ملّت و اعیان (۶) امّت بوده که کارها بحمدالله پیش رفته و ما توانستهایم در مقابل مشکلات بِایستیم و مشکلات را در مقابل ارادهی عمومى این ملّت خاضع کنیم. بعد از این هم همینجور خواهد بود.اعتقاد من این است که وقتى بزرگان قوم و علماى امّت و موجّهینِ میان مردم و متشخّصین و مسئولین قشرهاى مختلف احساس مسئولیّت میکنند، عظمت بار را، عظمت مسئولیّت را، عظمت هدفهایى که ما در مقابل داریم را بخوبى تشخیص میدهند و خودشان را سهیم میدانند و همکارى میکنند، در این صورت ما این ظرفیّت را داریم که به فضل پروردگار، خودمان را به هدفهاى عالى این انقلاب نزدیک کنیم.
خدا را شکر میکنیم که در دل ما ذرّهاى دلبستگى و عشق و علاقه به امور دنیوىِ مسائل مربوط به انقلاب نیست. یعنى این مسئولیّتها از جنبهی ظاهرى آنها براى ماها هیچگونه کشش و انگیزهاى ندارد. این لطف خدا است و با جرئت این را بیان میکنیم و همینجور هم انشاءالله عمل میکنیم. آنچه هست، مسئولیّت است؛ یعنى اهداف دینى است.من امروز در این مسئولیّت کنونى همان احساسى را دارم و همان روحیهاى را دارم که در روزهاى اختناق، با دشواریهاى فراوان، براى رسیدن به هدفهایى که بحمدالله هیچ تغییر هم نکرده - بلکه روشنتر [هم] شده - حرکت میکردم. میدانم که آقایان محترم و مسئولینى که از اوّل انقلاب کارهاى بزرگ انقلاب را بر دوش داشتند، همینجور بودند. دوستانِ همکار خودمان را میشناسیم؛ آن کسانى که از اوّل انقلاب تا حالا با آنها بودهایم، کار کردهایم و میدانیم که همه همینجور فکر میکنند؛ با همین روحیه و با همین انگیزه حرکت میکنند. وقتى اینجور باشد، به نظر میرسد مشکلى بر سر راه نیست که قابل حل نباشد.
این درس را هم بنده سعى کردهام از امام عزیز بزرگوار فقیدمان به یاد داشته باشم که مقصود ما انجام تکلیف باید باشد؛ چه آن اقدامى که ما میکنیم به نتایج مرسوم و مفروض خودش در عرف معمول برسد و چه نرسد؛ اگرچه به آن نتایج علاقه داریم [امّا] براى نتایج کار نمیکنیم؛ نه اینکه به آن نتایج علاقه نداریم - البتّه که میخواهیم جمهورى اسلامى قدرتمند باشد، ثروتمند باشد، دشمنان جهانى آسیبشان به ما نرسد و نتوانند آسیب بزنند، و ملّت ما از لحاظ مادّى و معنوى یک ملّت برجسته و برخوردارى باشد؛ در این شکّى نیست که اینها آرزوهاى ما است و به اینها علاقهمندیم و دوست داریم - امّا حقیقت این است که اینجور نیست که اگر ما طبق وظیفه و طبق حجّت عمل کرده باشیم و با [وجود] تلاش خودمان به این مقاصد نرسیم، احساس شکست بکنیم. امام این را در طول این ده سال قولاً و عملاً به همهی ما تفهیم کردند.آن چیزى را که احساس میکنیم تکلیف شرعى ما است، انشاءالله انجام میدهیم. در تشخیص تکلیف هم سعى میکنیم نهایت دقّت و احتیاط را انجام بدهیم. این چیزى که من بر خودم فرض میدانم، این است. در تشخیص تکلیف، انشاءالله دچار سهلانگارى و آساننگرى نمیشویم، جوانب امر را مطالعه میکنیم تا آن چیزى را که در سِمت هدایت عمومى ملّت بهعنوان تکلیف بر دوش ما است، تشخیص بدهیم؛ وقتیکه تشخیص دادیم، پا را محکم میگذاریم آنجا؛ بدون هیچگونه تردیدى، بدون هیچگونه ترسى، بدون هیچگونه ملاحظهاى از هیچ قدرت سیاسى و نظامى عالم و از هیچ تهدیدکننده و خطرْ هشدار دهندهاى، بدون رعایت آن چیزهایى که انسان مجاز نیست آنها را در راه انجام تکلیف رعایت بکند. این انشاءالله شیوه و سیرهی ما خواهد بود: تشخیص درست تکلیف، و اقدام قطعى در جهت آن تکلیف. حالا اگر خداى متعال به آن حرکت برکت داد و نتایج را بر این مقدّمات و بر اقدام مترتّب کرد، البتّه خوشحال و مسرور خواهیم بود و وعدههاى الهى - براى همهی کسانى که به آن وعدهها اعتقاد دارند - لذّتبخش و شیرین خواهد بود؛ اگر هم خداى متعال مقدّر نفرمود که آن نتایج بر این مقدّمات مترتّب بشود، ما خوشحالیم که تکلیفمان را انجام دادهایم و کار خودمان را کردهایم. این آن روش و خطّ اساسیاى است که انجام میدهیم. معیار کار هم تکلیف شرعى است؛ همان چیزى که بر اساس موازین مرسوم رایج بین متدیّنین و متشرّعین، تکلیف شرعى محسوب میشود. این، مقصود ما و هدف ما است و انشاءالله در این خط پیش خواهیم رفت.
البتّه همانطور که عرض کردم، بعد از عنایت الهى و تفضّل الهى - که چشم ما به آن است و بدون آن هیچ کارى از ما ساخته نیست و خودمان هیچ نیستیم - اتّکاء و امید به شما آقایان محترم و بزرگوار و چهرههاى موجّه روحانى و اساطین (۷) امّت و ملّت است که کمک شما و راهنمایى شما و همفکرى شما و همکارى شما مطمئنّاً کارها را آسان خواهد کرد و نتایج را نزدیک خواهد کرد.
من عرضى ندارم جز اینکه مجدّداً از آقایان بهخاطر لطفى که نسبت به من داشتید و حسنظنّى که داشتید و بنده را براى تحمّل و قبول این مسئولیّت شایسته دانستید، تشکّر کنم. و خواهش میکنم در حقّ ما دعا کنید که انشاءالله صِعاب (۸) را آسان کند و مشکلات را برطرف کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در پى ابلاغ متن تجدیدنظرشدهى قانون اساسى در تاریخ ۱۳۶۸/۵/۱۴ و برخى تغییرات در اصول مربوط به رهبرى آن، مجلس خبرگان پیش از ظهر روز ۱۵/۵/۱۳۶۸ جلسهى فوقالعادهاى تشکیل داد و مجدّداً و با اکثریّت قاطع آراء، ادامهى رهبرى حضرت آیتالله خامنهای را تصویب کرد. در ابتداى این دیدار، آیتالله على مشکینى (رئیس مجلس خبرگان رهبرى) گزارشى ارائه کرد.
۲) بزرگى
۳) این از فضل خدا است بر من تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى میکنم. (برگرفته از قرآن کریم؛ سورهى نمل، آیهی ۴٠)
۴) رئیس مجلس خبرگان رهبرى
۵) برگزیدگان
۶) بزرگان
۷) بزرگان و برجستگان
۸) دشوارىها، سختىها