1391/08/09
یادداشت آیتالله حائری شیرازی
مصالحه برای رفع خستگی؟!
|یادداشت آیتالله محیالدین حائری شیرازی، عضو مجلس خبرگان رهبری|
قال الله تبارک و تعالی: «وَ لَمّا رَأی المُؤمِنُونَ الأحزابَ قالُوا هَذَا ما وَعَدَنا اللهُ وَ رسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهُ وَ ما زادَهُم الاّ ایماناً وَ تَسلیماً»۱
رهبر معظم انقلاب تفاوت جنگ احزاب را با دیگر جنگها بیان کردند. در ادامهی مطلب ایشان، تفاوت احزاب امروز و احزاب صدر اسلام، اهمیت مطلب ایشان را بیشتر روشن میکند.
از انسانشناسی آغاز میکنم که خشت اول مباحث انسانی است. انسانِ فردی داریم و انسانِ نوعی داریم. آیهی کریمهی «اللهُ وَلیُّ الّذینَ آمَنوا یُخْرِجُهُم مِن الظُّلُمات إلَی النّورِ و الّذینَ کَفَرُوا أولِیاؤُهُم الطّاغوت یُخْرِجُونَهُم مِن النّورِ الی الظُّلُماتِ اُولَئِکَ أصحابُ النّارِ هُم فیها خالِدوُنَ»۲ طبیعتاً دو پیام دارد: یکی دربارهی فرد فرد انسانها و یکی دربارهی مجموعهی انسانیت، همه با هم.
به امید بهشت، ماشهی کمربند انفجاری را میفشارد
در قسمت اول، حرکت مترقیانهی مؤمن و حرکت ارتجاعی غیر مؤمن (اعمّ از منافق و کافر): هر مؤمنی در سایهی ولایت الهی از پراکندگی به هماهنگی، از پریشانی به سامان، از بیچارگی به آسایش و از دلهره به آرامش و از سیاه دیدن عالَم به روشنایی میرسد. همانگونه که سال از زمستان به بهار میرسد. غیر مؤمن آنچه میبیند، زمستان است و عالَم در نظر او تیره و تار است. علت این بیچارگی ولایت طاغوتها است.
آنچه گفته شد، بخشی از معنی آیه است. بخش مهمتر آیه مسئلهی انسانِ نوعی است:
از آیه استفاده میشود که از لحظهی حضور انسان در کُرهی خاکی، مؤمن و غیر مؤمن دو سیر مستمر داشتهاند؛ عیناً مثل سرگذشت علم و دانش بشری. رشد علمی نتیجهی پیوستگی تمام مراتب دانش است. به طوری که امروز به اوج شکوفایی رسیده است. بشر غیر مؤمن در حرکت از نور به ظلمت، سیر مستمر داشته است. همانگونه که بشر مؤمن حرکت مستمری از ظلمت به نور داشته است. به همین دلیل حسین بن علی علیهالسلام در شب عاشورا به اصحابش فرمود: جدم و پدرم و مادرم و برادرم اصحابی چون شما نداشتند و به همین دلیل اشرار کربلا بهمراتب از کفار و منافقین صدر اسلام و حتی از مردم عهد جاهلیت خطرناکتر بودند. در آخرین لحظات حسین بن علی علیهالسلام به آنها گفت: «یا مَعشَرَ آلِ أبی سُفْیان إنْ لَمْ یَکُنْ لَکُم دینٌ وَ کُنْتُم لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أحْراراً فی دُنیاکُم فَارجِعُوا إلی أحْسابِکُم فِی الْجاهِلیَّةِ»۳
امروز جریان مؤمن و غیر مؤمن بیش از هزار و چند صد سال از تاریخ جنگ احزاب فاصله دارد. غیر مؤمنین در جنگ احزاب جز لهو و لعب و میگساری و عشرتکده چیزی نداشتند. امروز غیر مؤمن حتی از جانبرکفِ مسلمان برای ضربه زدن به مؤمنین بمب میسازد. این جانبرکف گریه دارد، نماز طولانی دارد، روزهی مستحبی دارد. به امید بهشت، ماشهی کمربند انفجاری خود را در بین مؤمین میفشارد تا کشته شود و گروهی را کشته و مجروح کرده باشد.
سلسلهی ولایت مؤمن و غیر مؤمن
امروز مؤمن به مقام حسین فهمیده میرسد که خطر حتمی را از مؤمنین دور میکند. حسین فهمیده مصداق بارز «وَ مَنْ أحیاها فَکَأنَّما أحْیَی النّاسَ جَمیعاً»۴ است و آن که مؤمنین را به شهادت رسانید، مصداق «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أوْ فَسادٍ فِی الْأرْضِ فَکَأنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعاً»۵ است. شهید فهمیده امام زمانش را شناخته بود؛ «فَإنَّکَ إنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حَجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی»۶.
آن جانبرکف که نیّتش خدمت به اسلام بود، ولی آلت دست مغضوبین خداوند واقع شده بود، از ضالّین است و حسین فهمیده که امام زمانش را شناخته بود، از «الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»۷ است.
تفاوت طرفین در سلسلهی ولایت است. غیر مؤمن به ولایت طاغوت و مؤمن به ولایت الله متصل است. جنگ حق و باطل امروز محصول حرکت بشریت از ابتدای تاریخ تا اکنون است. باطل در تجربهی کاری و کشف ابزار و راههای شناخت روشهای بدبخت کردن انسان به مرتبهای رسیده است که میتواند عالم را پر از ظلم و جور کند. این کار، کار سادهای نیست.
در مقابل، مؤمنین به جایی رسیدهاند که در خدمت امام زمانشان میتوانند عالَم را پر از عدل و داد کنند. اگر غیر مؤمنها از پول و امکانات و آموزش و تحریک و تفرقه انداختن به حد اعلی رسیدهاند، مؤمنین نیز در تحت ولایت الله راههای باطل کردن سحر ساحران را از همیشه بیشتر آموختهاند. موسی علیهالسلام به ساحران فرمود: «ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرَ إنَّ اللهَ سَیُبْطِلُهُ»۸ و فرمود: «وَ لا یفلح السّاحِرُ حَیْثُ أتی»۹. حیله و تزویر استکبار جهانی شیطانی است و «إنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً»۱۰
سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد۱۱
ماجرای تحریمها و جمهوری اسلامی
مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین ابوترابی برایم نقل کرد که در یکی از کمپها و اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق، مسئول اردوگاه تغییر کرد و سرهنگ بعثی سختگیری آمد. وقتی دید اسرا به یکی اقتدا کردند و نماز جماعت میخوانند، اعلام کرد نماز جماعت ممنوع و پیشنماز را که یک بسیجی کرمانی بود، به دفتر برد. کف پایی مفصلی به او زد، ولی او یک کلمه میگفت: یا صاحب الزمان. به اندازهای زدند که فرمانده خسته شد و از این که بتواند با کف پایی او را به زانو درآورد، مأیوس شد. گفت اتو بیاورید. اتو را به برق وصل کردند تا حسابی گداخته شد. اتو را به کف پای پیشنماز گذاشتند. پیشنماز فقط میگفت: یا صاحب الزمان. سرهنگ بعثی منقلب شد. دستور داد پیشنماز را آوردند در کمپ و به اسرا اعلام کرد تا من هستم، میتوانید نماز جماعت بخوانید. من به امام زمان شما معتقد شدم. این پیشنماز از یک مقام مؤثر استمداد میکرد.
امروز تحریمها کف پایی است و زبان حال جمهوری اسلامی یا صاحب الزمان است. مقاومت در اثر اتصال است. اتحاد در نتیجهی اتصال است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»۱۲ فرمان صریح پروردگار است. قرآن بهتنهایی حبلالله نیست. قرآن بهتنهایی اگر زمینهی تفرق نباشد، زمینهساز وحدت نیست. اختلاف اهل قرآن بر سر اختلاف در برداشتها است و اگر حبلالله، عالِم به قرآن هم باشد، باز چارهساز نیست، چون هر جماعتی به گرد عالِمی میگردند و همین تفرقهها شاهد آن است.
تنها راه نجات
تنها راه، بازگشت به عالِم قرآنی است که خدا انتخاب کرده باشد و امت ما از این برکت بهرهمند است. شهید فهمیده و آن بسیجی کرمانی به عالِم قرآنی معتصم هستند. امام راحل با اعتصام به حبل الهی بود که امت را از تمام مراحل بهسلامت عبور داد. ما به چشم خود میبینیم که آهنی که به آهنربا متصل است، کار آهنربا میکند. هر کس به آن حبل الهی چنگ بزند، دلهای پاک باارتباط با او از تفرقهها عبور میکنند و در سختیها استقامت مینمایند.
ناپاکهای مغضوبٌ علیهم و فریبخوردگان ضالّین هم بالاخره به مجموعهی صهیونیستی آمریکا میپیوندند. چه مبارزینی که مسئلهی ارتزاق بالاخره کار دستشان داد و حقوقبگیر مجموعهی صهیونیستم و آمریکا شدند و چه فریبخوردگانی که بالاخره بیدار شدند و به جمع صالحین پیوستند. صبر و بصیرت معتصمین بحبل الله بیغرضها را به راه میآورد و از مغرضان آزاد میکند. اگر سختیها نباشد، پاکان صیقل نمیخورند و شفاف نمیشوند تا بیغرض با نبود آنها راه خود را بشناسد:
لله درّ النّائبات فإنّها صدا اللئام و صیقل الأحرار ۱۳
در صنعت با لرزش قطعات بسیار کوچک، سالم را از ناسالم جدا میکنند. لرزش یک اثر واحد است، در هر چیزی عکسالعملی دارد. استخفاف طاغوت بزرگ لرزش و زلزله است که فاسقین را به اطاعت و صالحین را به مقابله و مقاومت وامیدارد: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأطاعُوهُ إنَّهُم کانُوا قَوماً فاسِقینَ»۱۴
آن که سلامت فطرت را از دست داده و به بیماری خودپسندی و تکبر مبتلا شده، با سنخیتی که با متکبران دارد، به آنها میپیوندد و آن که شرافت فطری خود را حفظ کرده، از استخفاف متنفر میشود و به اهل کرامت اسانی میپیوندد.
مسابقهی تماشایی هابیلیان و قابیلیان
جریان قابیلی از ابتدای ورود انسان به این کرهی خاکی تاکنون رشد پیوسته داشته است. امروز جریان قابیلی به مرموزترین نقشهها دست یافته است و به رساترین رسانهها مجهز است و تمام سرچشمههای قدرت و ثروت را در چنگ دارد. در مقابل آن جریان هابیلی هم از بدو خلقت تاکنون لحظهای درجا نزده است و از تمام تجربیات بهرهمند است.
امام راحل وقتی میفرماید من بااطمینان میگویم که اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت میکشاند،۱۵ خبر از پیروزی جریان هابیلی بر جریان قابیلی میدهد. وقتی امام راحل میگوید من بااطمینان میگویم که اسلام سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس از دیگری فتح میکند۱۶ خبر از فتوحات جریان هابیلی میدهد. این دو تیم اکنون در حال مسابقهی تماشایی خود هستند. تاکنون جریان هابیلی گلهای سرنوشتسازی به جریان قابیلی زده است. پیدایش جمهوری اسلامی نقطهی عطفی در تاریخ مسابقات این دو تیم است. شادابی و نشاط بازیکنان تیم هابیلی با گل طلایی براندازی نظام شاهنشاهی بعد از جشنهای دوهزاروپانصد ساله و جشن تاجگذاری و تلاش برای انقلاب شاه و میهن تا بتوانند توپ را وارد دروازهی هابیلیان کنند و موفق نشدند. بالاخره این تیم هابیلیان بودند که توپ را تصرف کردند و در دروازهی قابیلیان نشاندند و جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شد.
پس از این پیروزی تیم قابیلیان بیکار ننشست. جنگ هشتساله نیتی جز زدن گل و وارد کردن توپ در دروازهی هابیلیان نداشت. ولی موفق نشدند، چون هدف به سازش کشیدن نظام جمهوری اسلامی بود. بعد از جریان دفاع مقدس، سیاست مدیران برنامهی تیم قابیلیان از جنگ گرم به جنگ نرم انتقال یافت. ممکن است در ابتدای کار به دلیل غافلگیری، توپ مدتی در دست قابیلیان باشد و حتی وارد زمین هابیلیان شوند، اما دیدیم فتنهی ۸۸ را که چگونه توپ تا لب دروازهی هابیلیان آمد، اما وارد دروازه نشد. واقعاً صحنهای تماشایی بود. به قول زهیر بن أبی سلمی: «وَ فِیهِنَّ مَلْهَیً لِلَّطِیـفِ وَمَنْظَرٌ أَنِـیـقٌ لِعَـیْنِ الـنَّاظِرِ الـمُتَوَسِّمِ»۱۷
مصالحه برای رفع خستگی؟!
اکنون جریانات اقتصادی شیوهای جدید در بازی دو تیم است. ممکن است توپ مدتی در دست قابیلیان باشد و حتی وارد زمین هابیلیان شوند و تا نزدیکی دروازه هم برسند، اما غصهی جانکاه آنها وقتی است که دروازهبان توپ را مهار کند. فشار اقتصادی هدفی جز به سازش کشیدن نظام ندارد اما مردم نه از اخم ابر قدرتها دلشک و نه از لبخند آنها دلگرم و نه از تهدید آنها مرعوب و نه به تطمیع آنها فریفتهاند. تمام ترفندها مواضع ضعف را آشکار میکند و نظام به رفع مشکل میپردازد و سوراخها را مسدود میکند. ما مثل کشتیشکستگانی هستیم که دشمنان با هزاران تحقیق و بررسی، روزنههایی در بدنه کشف میکنند و تمام توجهشان را به آن نقطه معطوف میکنند. اهل کشتی متوجه نقطهی ضعف خود میشوند و آن را برطرف میکنند. این همان نکتهای است که قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»۱۸
ما هر چه داریم، از برکت فشار دشمنان است. جنگ هشتساله شاهد روشن این قضیه است. امام راحل در منشور جنگ دستاوردهای آن را بسیار دقیق و عمیق بیان کرده است. برکات مقاومت در جنگ نرم بسیار بیشتر از برکات مقاومت در جنگ گرم است، چون در جنگ گرم صبر ما را نشانهروی میکنند تا به سازش برسیم: «وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء»۱۹ میگویند همه را راضی کردهایم تا به آنچه بر ملت فلسطین میگذرد، بیتفاوت باشند، شما چرا آرام نمیگیرید؟
در جنگ نرم باز هم مقصد به سازش کشیدن است و بیتفاوتی به سرنوشت فلسطین و هر مظلومی در جهان، اما با این تفاوت که در جنگ نرم بصیرت ما را نشانه رفتهاند. میخواهند ما را به خود خوشبین کنند. در جنگ نرم دشمن از راه دوستی وارد میشود. فشارها برای خسته کردن از مقاومت و القای نوعی مصالحه برای رفع خستگی است؛ کمی عدول از اصول، اندکی زاویهگرفتن از صراط مستقیم.
تمام دستاوردها از دست میرود اگر ...
به امام راحل میگفتند شرایط خود را به شاه بگویید. هرکس را بخواهید معرفی کنید. امام به مردم گفت خدایا تو شاهد باش به مردم گفتم اگر در ادامهی راه لحظهای تردید کنید، همهی دستاوردها را از دست خواهید داد و دیدیم مردم پذیرفتند و به راه ادامه دادند و نتیجه گرفتند.
امروزه در بحبوحهی جنگ نرم، بصیرتی افزون بر گذشته مورد نیاز است، چون دشمن روی یک نقطه متمرکز شده است و آن عزم و ارادهی ما است تا عزم ما را بر استقلال و ارادهی ما را بر حفظ آزادی به اتصال و معامله بکشاند.
ابلیس به مادر و پدر نخستین ما گفت: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَی»۲۰ و گفت: «و َقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ* وَ قَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ* فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا»۲۱
یک سر سوزن خوشبینی همان و رشتهی کار از دست رفتن همان. در کدام عصر و زمان چنین رویارویی پیش آمده که مؤمنین از همهی راهها مورد تهاجم باشند؟ ماهواره، اینترنت و ... به شیوههای هنرمندانه در تلاشند تا در عزم مردم رخنه کنند که امروز وجود دارد. به همین دلیل امام در وصیتنامهشان نوشتند من شهادت میدهم مردم ما از مردم مدینه در عصر رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله و از مردم عراق در زمان علی علیهالسلام بهترند. دلیل این امر واضح است. خداوند فرمود: «کُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَ هَـؤُلاء مِن عَطاءِ رَبّکَ»۲۲ هابیلیان و قابیلیان هر دو در حال حرکتند و هر دو هر آنچه لازم داشته باشند، در اختیار دارند. چون در نتیجهی اصطکاک دو دسته شکوفایی مطلوب حاصل میشود. هابیلیان در اصطکاک با قابیلیان چون الماس تراشخورده قیمتیتر میشوند. چه قیمتی بالاتر از این برای هابیلیان عصر ما که میگوییم همهی انبیاء از معارف الهی تنها پنج حرف را به مردم آموختند، اما امام زمان ما بیستوپنج حرف را تعلیم میدهد. چون مردم هابیلی عصارهی همهی فضیلتها هستند، همانگونه که قابیلیان ما عصارهی همهی رذایل از بدو تاریخ تا کنون هستند.
پینوشتها:
۱. سورهی مبارکه أحزاب، آیهی ۲۲: و چون مؤمنان دستههای دشمن را دیدند، گفتند: «این همان است که خدا و فرستادهاش به ما وعده دادند و خدا و فرستادهاش راست گفتند» و جز بر ایمان و فرمانبرداری آنان نیفزود.
۲. سورهی مبارکه بقره، آیهی ۲۵۷: خداوند سرور (سرپرست) کسانی است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در میبرد. و [لی] کسانی که کفر ورزیدهاند، سرورانشان [همان عصیانگران] طاغوتند که آنان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در میبرند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.
۳. بحارالأنوار، ج۴۵، ص ۵۱: «فَصَاحَ بِهِمْ وَیْحَکُم وَیْحَکُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ وَ ارْجِعُوا إِلَی أَحْسَابِکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْرَاباً» وای بر شما، ای شیعیان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از روز محشر نمیترسید، پس در دنیای خود آزاده باشید و به حسب و نسب خود مراجعه کنید چرا که شما عرب هستید.
۴. سورهی مبارکه مائده، بخشی از آیهی ۳۲: و هر کس کسی را زنده بدارد، چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است.
۵. همان: هر کس کسی را- جز به قصاص قتل، یا [به کیفر] فسادی در زمین- بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته باشد.
۶. اصول کافی، ج۱، ص ۳۳۷: پروردگارا حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّت خودت را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد.
۷. سورهی مبارکه فاتحةالکتاب، بخشی از آیهی 7: کسانی که ایشان را نعمت دادهای.
۸. سورهی مبارکه یونس، آیهی ۸۱: موسی گفت: آنچه را شما به میان آوردید، سحر است. بهزودی خدا آن را باطل خواهد کرد.
۹. سورهی مبارکه طه، بخشی از آیهی ۶۹: و افسونگر هر جا برود رستگار نمیشود.
۱۰. سورهی مبارکه نساء، بخشی از آیهی ۷۶: همانا نیرنگ شیطان همواره سست است.
۱۱. از غزلیات خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی
۱۲. سورهی مبارکه آل عمران، بخشی از آیهی ۱۰۳: و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.
۱۳. کلیله و دمنه: نکویی دهاد خداوند حوادث و بلاها را که همانا زنگ ناکسان و فرومایگان است و زدایندهی زنگ آزادگان.
۱۴. سورهی مبارکه زخرف، آیهی ۵۴: پس قوم خود را [به نیرنگ] به نابخردی گرفت و آنان هم از او فرمان بردند، زیرا مردمی بدکار و بیرون از فرمان خدا بودند.
۱۵ و ۱۶. صحیفهی امام، جلد ۲۰: پیام امام خمینی به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیتالله الحرام،۱۳۶۶-۵-۶
۱۷. از معلقهی زهیر بن أبی سلمی المزنی
۱۸. سورهی مبارکه أعراف، آیهی ۲۰۱: همانا کسانی که پرهیزگاری از خدا میکنند، چون از شیطان وسوسهای به آنها برسد، خدا را یاد میکنند، زیرا مردمی صاحب بصیرتند.
۱۹. سورهی مبارکه نساء، بخشی از آیهی 89: دوست دارند همانگونه که خودشان کافر شدهاند، [شما نیز] کافر شوید تا با هم یکسان باشید.
۲۰. سورهی مبارکه طه، بخشی از آیهی ۱۲۰: «ای آدم، آیا تو را راه بنمایم به درخت جاودانگی و ملکی که زایل نمیشود؟»
۲۱. سورهی مبارکه اعراف، آیات ۲۰ و ۲۱ و ۲۲: «و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع کرد تا مبادا از فرشتگان یا جاویدانان شوید.* و برای آن دو سوگند یاد کرد که من قطعاً از خیرخواهان شما هستم.* پس آن دو را بافریب به سقوط کشانید، پس چون آن دو از آن درخت چشیدند، برهنگیهایشان بر آنان آشکار شد.
۲۲. سورهی مبارکه أسراء، بخشی از آیهی ۲۰: همه را (هر دو دسته را) چه آن گروه را و چه این گروه را از عطای پروردگارت پی در پی عطا خواهیم نمود.
قال الله تبارک و تعالی: «وَ لَمّا رَأی المُؤمِنُونَ الأحزابَ قالُوا هَذَا ما وَعَدَنا اللهُ وَ رسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهُ وَ ما زادَهُم الاّ ایماناً وَ تَسلیماً»۱
رهبر معظم انقلاب تفاوت جنگ احزاب را با دیگر جنگها بیان کردند. در ادامهی مطلب ایشان، تفاوت احزاب امروز و احزاب صدر اسلام، اهمیت مطلب ایشان را بیشتر روشن میکند.
از انسانشناسی آغاز میکنم که خشت اول مباحث انسانی است. انسانِ فردی داریم و انسانِ نوعی داریم. آیهی کریمهی «اللهُ وَلیُّ الّذینَ آمَنوا یُخْرِجُهُم مِن الظُّلُمات إلَی النّورِ و الّذینَ کَفَرُوا أولِیاؤُهُم الطّاغوت یُخْرِجُونَهُم مِن النّورِ الی الظُّلُماتِ اُولَئِکَ أصحابُ النّارِ هُم فیها خالِدوُنَ»۲ طبیعتاً دو پیام دارد: یکی دربارهی فرد فرد انسانها و یکی دربارهی مجموعهی انسانیت، همه با هم.
به امید بهشت، ماشهی کمربند انفجاری را میفشارد
در قسمت اول، حرکت مترقیانهی مؤمن و حرکت ارتجاعی غیر مؤمن (اعمّ از منافق و کافر): هر مؤمنی در سایهی ولایت الهی از پراکندگی به هماهنگی، از پریشانی به سامان، از بیچارگی به آسایش و از دلهره به آرامش و از سیاه دیدن عالَم به روشنایی میرسد. همانگونه که سال از زمستان به بهار میرسد. غیر مؤمن آنچه میبیند، زمستان است و عالَم در نظر او تیره و تار است. علت این بیچارگی ولایت طاغوتها است.
آنچه گفته شد، بخشی از معنی آیه است. بخش مهمتر آیه مسئلهی انسانِ نوعی است:
از آیه استفاده میشود که از لحظهی حضور انسان در کُرهی خاکی، مؤمن و غیر مؤمن دو سیر مستمر داشتهاند؛ عیناً مثل سرگذشت علم و دانش بشری. رشد علمی نتیجهی پیوستگی تمام مراتب دانش است. به طوری که امروز به اوج شکوفایی رسیده است. بشر غیر مؤمن در حرکت از نور به ظلمت، سیر مستمر داشته است. همانگونه که بشر مؤمن حرکت مستمری از ظلمت به نور داشته است. به همین دلیل حسین بن علی علیهالسلام در شب عاشورا به اصحابش فرمود: جدم و پدرم و مادرم و برادرم اصحابی چون شما نداشتند و به همین دلیل اشرار کربلا بهمراتب از کفار و منافقین صدر اسلام و حتی از مردم عهد جاهلیت خطرناکتر بودند. در آخرین لحظات حسین بن علی علیهالسلام به آنها گفت: «یا مَعشَرَ آلِ أبی سُفْیان إنْ لَمْ یَکُنْ لَکُم دینٌ وَ کُنْتُم لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أحْراراً فی دُنیاکُم فَارجِعُوا إلی أحْسابِکُم فِی الْجاهِلیَّةِ»۳
غیر مؤمن به ولایت طاغوت و مؤمن به ولایت الله متصل است. جنگ حق و باطل امروز محصول حرکت بشریت از ابتدای تاریخ تا اکنون است. باطل به مرتبهای رسیده است که میتواند عالم را پر از ظلم و جور کند. در مقابل، مؤمنین به جایی رسیدهاند که در خدمت امام زمانشان میتوانند عالَم را پر از عدل و داد کنند.
امروز جریان مؤمن و غیر مؤمن بیش از هزار و چند صد سال از تاریخ جنگ احزاب فاصله دارد. غیر مؤمنین در جنگ احزاب جز لهو و لعب و میگساری و عشرتکده چیزی نداشتند. امروز غیر مؤمن حتی از جانبرکفِ مسلمان برای ضربه زدن به مؤمنین بمب میسازد. این جانبرکف گریه دارد، نماز طولانی دارد، روزهی مستحبی دارد. به امید بهشت، ماشهی کمربند انفجاری خود را در بین مؤمین میفشارد تا کشته شود و گروهی را کشته و مجروح کرده باشد.
سلسلهی ولایت مؤمن و غیر مؤمن
امروز مؤمن به مقام حسین فهمیده میرسد که خطر حتمی را از مؤمنین دور میکند. حسین فهمیده مصداق بارز «وَ مَنْ أحیاها فَکَأنَّما أحْیَی النّاسَ جَمیعاً»۴ است و آن که مؤمنین را به شهادت رسانید، مصداق «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أوْ فَسادٍ فِی الْأرْضِ فَکَأنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعاً»۵ است. شهید فهمیده امام زمانش را شناخته بود؛ «فَإنَّکَ إنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حَجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی»۶.
آن جانبرکف که نیّتش خدمت به اسلام بود، ولی آلت دست مغضوبین خداوند واقع شده بود، از ضالّین است و حسین فهمیده که امام زمانش را شناخته بود، از «الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»۷ است.
تفاوت طرفین در سلسلهی ولایت است. غیر مؤمن به ولایت طاغوت و مؤمن به ولایت الله متصل است. جنگ حق و باطل امروز محصول حرکت بشریت از ابتدای تاریخ تا اکنون است. باطل در تجربهی کاری و کشف ابزار و راههای شناخت روشهای بدبخت کردن انسان به مرتبهای رسیده است که میتواند عالم را پر از ظلم و جور کند. این کار، کار سادهای نیست.
در مقابل، مؤمنین به جایی رسیدهاند که در خدمت امام زمانشان میتوانند عالَم را پر از عدل و داد کنند. اگر غیر مؤمنها از پول و امکانات و آموزش و تحریک و تفرقه انداختن به حد اعلی رسیدهاند، مؤمنین نیز در تحت ولایت الله راههای باطل کردن سحر ساحران را از همیشه بیشتر آموختهاند. موسی علیهالسلام به ساحران فرمود: «ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرَ إنَّ اللهَ سَیُبْطِلُهُ»۸ و فرمود: «وَ لا یفلح السّاحِرُ حَیْثُ أتی»۹. حیله و تزویر استکبار جهانی شیطانی است و «إنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً»۱۰
سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد۱۱
ماجرای تحریمها و جمهوری اسلامی
مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین ابوترابی برایم نقل کرد که در یکی از کمپها و اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق، مسئول اردوگاه تغییر کرد و سرهنگ بعثی سختگیری آمد. وقتی دید اسرا به یکی اقتدا کردند و نماز جماعت میخوانند، اعلام کرد نماز جماعت ممنوع و پیشنماز را که یک بسیجی کرمانی بود، به دفتر برد. کف پایی مفصلی به او زد، ولی او یک کلمه میگفت: یا صاحب الزمان. به اندازهای زدند که فرمانده خسته شد و از این که بتواند با کف پایی او را به زانو درآورد، مأیوس شد. گفت اتو بیاورید. اتو را به برق وصل کردند تا حسابی گداخته شد. اتو را به کف پای پیشنماز گذاشتند. پیشنماز فقط میگفت: یا صاحب الزمان. سرهنگ بعثی منقلب شد. دستور داد پیشنماز را آوردند در کمپ و به اسرا اعلام کرد تا من هستم، میتوانید نماز جماعت بخوانید. من به امام زمان شما معتقد شدم. این پیشنماز از یک مقام مؤثر استمداد میکرد.
امروز تحریمها کف پایی است و زبان حال جمهوری اسلامی یا صاحب الزمان است. مقاومت در اثر اتصال است. اتحاد در نتیجهی اتصال است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»۱۲ فرمان صریح پروردگار است. قرآن بهتنهایی حبلالله نیست. قرآن بهتنهایی اگر زمینهی تفرق نباشد، زمینهساز وحدت نیست. اختلاف اهل قرآن بر سر اختلاف در برداشتها است و اگر حبلالله، عالِم به قرآن هم باشد، باز چارهساز نیست، چون هر جماعتی به گرد عالِمی میگردند و همین تفرقهها شاهد آن است.
تنها راه نجات
تنها راه، بازگشت به عالِم قرآنی است که خدا انتخاب کرده باشد و امت ما از این برکت بهرهمند است. شهید فهمیده و آن بسیجی کرمانی به عالِم قرآنی معتصم هستند. امام راحل با اعتصام به حبل الهی بود که امت را از تمام مراحل بهسلامت عبور داد. ما به چشم خود میبینیم که آهنی که به آهنربا متصل است، کار آهنربا میکند. هر کس به آن حبل الهی چنگ بزند، دلهای پاک باارتباط با او از تفرقهها عبور میکنند و در سختیها استقامت مینمایند.
پادکست «در برابر دشمن اینگونه باشیم» را از اینجا بشنوید
ناپاکهای مغضوبٌ علیهم و فریبخوردگان ضالّین هم بالاخره به مجموعهی صهیونیستی آمریکا میپیوندند. چه مبارزینی که مسئلهی ارتزاق بالاخره کار دستشان داد و حقوقبگیر مجموعهی صهیونیستم و آمریکا شدند و چه فریبخوردگانی که بالاخره بیدار شدند و به جمع صالحین پیوستند. صبر و بصیرت معتصمین بحبل الله بیغرضها را به راه میآورد و از مغرضان آزاد میکند. اگر سختیها نباشد، پاکان صیقل نمیخورند و شفاف نمیشوند تا بیغرض با نبود آنها راه خود را بشناسد:
لله درّ النّائبات فإنّها صدا اللئام و صیقل الأحرار ۱۳
در صنعت با لرزش قطعات بسیار کوچک، سالم را از ناسالم جدا میکنند. لرزش یک اثر واحد است، در هر چیزی عکسالعملی دارد. استخفاف طاغوت بزرگ لرزش و زلزله است که فاسقین را به اطاعت و صالحین را به مقابله و مقاومت وامیدارد: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأطاعُوهُ إنَّهُم کانُوا قَوماً فاسِقینَ»۱۴
آن که سلامت فطرت را از دست داده و به بیماری خودپسندی و تکبر مبتلا شده، با سنخیتی که با متکبران دارد، به آنها میپیوندد و آن که شرافت فطری خود را حفظ کرده، از استخفاف متنفر میشود و به اهل کرامت اسانی میپیوندد.
مسابقهی تماشایی هابیلیان و قابیلیان
جریان قابیلی از ابتدای ورود انسان به این کرهی خاکی تاکنون رشد پیوسته داشته است. امروز جریان قابیلی به مرموزترین نقشهها دست یافته است و به رساترین رسانهها مجهز است و تمام سرچشمههای قدرت و ثروت را در چنگ دارد. در مقابل آن جریان هابیلی هم از بدو خلقت تاکنون لحظهای درجا نزده است و از تمام تجربیات بهرهمند است.
امام راحل وقتی میفرماید من بااطمینان میگویم که اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت میکشاند،۱۵ خبر از پیروزی جریان هابیلی بر جریان قابیلی میدهد. وقتی امام راحل میگوید من بااطمینان میگویم که اسلام سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس از دیگری فتح میکند۱۶ خبر از فتوحات جریان هابیلی میدهد. این دو تیم اکنون در حال مسابقهی تماشایی خود هستند. تاکنون جریان هابیلی گلهای سرنوشتسازی به جریان قابیلی زده است. پیدایش جمهوری اسلامی نقطهی عطفی در تاریخ مسابقات این دو تیم است. شادابی و نشاط بازیکنان تیم هابیلی با گل طلایی براندازی نظام شاهنشاهی بعد از جشنهای دوهزاروپانصد ساله و جشن تاجگذاری و تلاش برای انقلاب شاه و میهن تا بتوانند توپ را وارد دروازهی هابیلیان کنند و موفق نشدند. بالاخره این تیم هابیلیان بودند که توپ را تصرف کردند و در دروازهی قابیلیان نشاندند و جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شد.
پس از این پیروزی تیم قابیلیان بیکار ننشست. جنگ هشتساله نیتی جز زدن گل و وارد کردن توپ در دروازهی هابیلیان نداشت. ولی موفق نشدند، چون هدف به سازش کشیدن نظام جمهوری اسلامی بود. بعد از جریان دفاع مقدس، سیاست مدیران برنامهی تیم قابیلیان از جنگ گرم به جنگ نرم انتقال یافت. ممکن است در ابتدای کار به دلیل غافلگیری، توپ مدتی در دست قابیلیان باشد و حتی وارد زمین هابیلیان شوند، اما دیدیم فتنهی ۸۸ را که چگونه توپ تا لب دروازهی هابیلیان آمد، اما وارد دروازه نشد. واقعاً صحنهای تماشایی بود. به قول زهیر بن أبی سلمی: «وَ فِیهِنَّ مَلْهَیً لِلَّطِیـفِ وَمَنْظَرٌ أَنِـیـقٌ لِعَـیْنِ الـنَّاظِرِ الـمُتَوَسِّمِ»۱۷
مصالحه برای رفع خستگی؟!
اکنون جریانات اقتصادی شیوهای جدید در بازی دو تیم است. ممکن است توپ مدتی در دست قابیلیان باشد و حتی وارد زمین هابیلیان شوند و تا نزدیکی دروازه هم برسند، اما غصهی جانکاه آنها وقتی است که دروازهبان توپ را مهار کند. فشار اقتصادی هدفی جز به سازش کشیدن نظام ندارد اما مردم نه از اخم ابر قدرتها دلشک و نه از لبخند آنها دلگرم و نه از تهدید آنها مرعوب و نه به تطمیع آنها فریفتهاند. تمام ترفندها مواضع ضعف را آشکار میکند و نظام به رفع مشکل میپردازد و سوراخها را مسدود میکند. ما مثل کشتیشکستگانی هستیم که دشمنان با هزاران تحقیق و بررسی، روزنههایی در بدنه کشف میکنند و تمام توجهشان را به آن نقطه معطوف میکنند. اهل کشتی متوجه نقطهی ضعف خود میشوند و آن را برطرف میکنند. این همان نکتهای است که قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»۱۸
امروزه در بحبوحهی جنگ نرم، بصیرتی افزون بر گذشته مورد نیاز است، چون دشمن روی یک نقطه متمرکز شده است و آن عزم و ارادهی ما است تا عزم ما را بر استقلال و ارادهی ما را بر حفظ آزادی به اتصال و معامله بکشاند... یک سر سوزن خوشبینی همان و رشتهی کار از دست رفتن همان.
ما هر چه داریم، از برکت فشار دشمنان است. جنگ هشتساله شاهد روشن این قضیه است. امام راحل در منشور جنگ دستاوردهای آن را بسیار دقیق و عمیق بیان کرده است. برکات مقاومت در جنگ نرم بسیار بیشتر از برکات مقاومت در جنگ گرم است، چون در جنگ گرم صبر ما را نشانهروی میکنند تا به سازش برسیم: «وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء»۱۹ میگویند همه را راضی کردهایم تا به آنچه بر ملت فلسطین میگذرد، بیتفاوت باشند، شما چرا آرام نمیگیرید؟
در جنگ نرم باز هم مقصد به سازش کشیدن است و بیتفاوتی به سرنوشت فلسطین و هر مظلومی در جهان، اما با این تفاوت که در جنگ نرم بصیرت ما را نشانه رفتهاند. میخواهند ما را به خود خوشبین کنند. در جنگ نرم دشمن از راه دوستی وارد میشود. فشارها برای خسته کردن از مقاومت و القای نوعی مصالحه برای رفع خستگی است؛ کمی عدول از اصول، اندکی زاویهگرفتن از صراط مستقیم.
تمام دستاوردها از دست میرود اگر ...
به امام راحل میگفتند شرایط خود را به شاه بگویید. هرکس را بخواهید معرفی کنید. امام به مردم گفت خدایا تو شاهد باش به مردم گفتم اگر در ادامهی راه لحظهای تردید کنید، همهی دستاوردها را از دست خواهید داد و دیدیم مردم پذیرفتند و به راه ادامه دادند و نتیجه گرفتند.
امروزه در بحبوحهی جنگ نرم، بصیرتی افزون بر گذشته مورد نیاز است، چون دشمن روی یک نقطه متمرکز شده است و آن عزم و ارادهی ما است تا عزم ما را بر استقلال و ارادهی ما را بر حفظ آزادی به اتصال و معامله بکشاند.
ابلیس به مادر و پدر نخستین ما گفت: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَی»۲۰ و گفت: «و َقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ* وَ قَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ* فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا»۲۱
یک سر سوزن خوشبینی همان و رشتهی کار از دست رفتن همان. در کدام عصر و زمان چنین رویارویی پیش آمده که مؤمنین از همهی راهها مورد تهاجم باشند؟ ماهواره، اینترنت و ... به شیوههای هنرمندانه در تلاشند تا در عزم مردم رخنه کنند که امروز وجود دارد. به همین دلیل امام در وصیتنامهشان نوشتند من شهادت میدهم مردم ما از مردم مدینه در عصر رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله و از مردم عراق در زمان علی علیهالسلام بهترند. دلیل این امر واضح است. خداوند فرمود: «کُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَ هَـؤُلاء مِن عَطاءِ رَبّکَ»۲۲ هابیلیان و قابیلیان هر دو در حال حرکتند و هر دو هر آنچه لازم داشته باشند، در اختیار دارند. چون در نتیجهی اصطکاک دو دسته شکوفایی مطلوب حاصل میشود. هابیلیان در اصطکاک با قابیلیان چون الماس تراشخورده قیمتیتر میشوند. چه قیمتی بالاتر از این برای هابیلیان عصر ما که میگوییم همهی انبیاء از معارف الهی تنها پنج حرف را به مردم آموختند، اما امام زمان ما بیستوپنج حرف را تعلیم میدهد. چون مردم هابیلی عصارهی همهی فضیلتها هستند، همانگونه که قابیلیان ما عصارهی همهی رذایل از بدو تاریخ تا کنون هستند.
پینوشتها:
۱. سورهی مبارکه أحزاب، آیهی ۲۲: و چون مؤمنان دستههای دشمن را دیدند، گفتند: «این همان است که خدا و فرستادهاش به ما وعده دادند و خدا و فرستادهاش راست گفتند» و جز بر ایمان و فرمانبرداری آنان نیفزود.
۲. سورهی مبارکه بقره، آیهی ۲۵۷: خداوند سرور (سرپرست) کسانی است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در میبرد. و [لی] کسانی که کفر ورزیدهاند، سرورانشان [همان عصیانگران] طاغوتند که آنان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در میبرند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.
۳. بحارالأنوار، ج۴۵، ص ۵۱: «فَصَاحَ بِهِمْ وَیْحَکُم وَیْحَکُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ وَ ارْجِعُوا إِلَی أَحْسَابِکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْرَاباً» وای بر شما، ای شیعیان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از روز محشر نمیترسید، پس در دنیای خود آزاده باشید و به حسب و نسب خود مراجعه کنید چرا که شما عرب هستید.
۴. سورهی مبارکه مائده، بخشی از آیهی ۳۲: و هر کس کسی را زنده بدارد، چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است.
۵. همان: هر کس کسی را- جز به قصاص قتل، یا [به کیفر] فسادی در زمین- بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته باشد.
۶. اصول کافی، ج۱، ص ۳۳۷: پروردگارا حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّت خودت را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد.
۷. سورهی مبارکه فاتحةالکتاب، بخشی از آیهی 7: کسانی که ایشان را نعمت دادهای.
۸. سورهی مبارکه یونس، آیهی ۸۱: موسی گفت: آنچه را شما به میان آوردید، سحر است. بهزودی خدا آن را باطل خواهد کرد.
۹. سورهی مبارکه طه، بخشی از آیهی ۶۹: و افسونگر هر جا برود رستگار نمیشود.
۱۰. سورهی مبارکه نساء، بخشی از آیهی ۷۶: همانا نیرنگ شیطان همواره سست است.
۱۱. از غزلیات خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی
۱۲. سورهی مبارکه آل عمران، بخشی از آیهی ۱۰۳: و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.
۱۳. کلیله و دمنه: نکویی دهاد خداوند حوادث و بلاها را که همانا زنگ ناکسان و فرومایگان است و زدایندهی زنگ آزادگان.
۱۴. سورهی مبارکه زخرف، آیهی ۵۴: پس قوم خود را [به نیرنگ] به نابخردی گرفت و آنان هم از او فرمان بردند، زیرا مردمی بدکار و بیرون از فرمان خدا بودند.
۱۵ و ۱۶. صحیفهی امام، جلد ۲۰: پیام امام خمینی به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیتالله الحرام،۱۳۶۶-۵-۶
۱۷. از معلقهی زهیر بن أبی سلمی المزنی
۱۸. سورهی مبارکه أعراف، آیهی ۲۰۱: همانا کسانی که پرهیزگاری از خدا میکنند، چون از شیطان وسوسهای به آنها برسد، خدا را یاد میکنند، زیرا مردمی صاحب بصیرتند.
۱۹. سورهی مبارکه نساء، بخشی از آیهی 89: دوست دارند همانگونه که خودشان کافر شدهاند، [شما نیز] کافر شوید تا با هم یکسان باشید.
۲۰. سورهی مبارکه طه، بخشی از آیهی ۱۲۰: «ای آدم، آیا تو را راه بنمایم به درخت جاودانگی و ملکی که زایل نمیشود؟»
۲۱. سورهی مبارکه اعراف، آیات ۲۰ و ۲۱ و ۲۲: «و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع کرد تا مبادا از فرشتگان یا جاویدانان شوید.* و برای آن دو سوگند یاد کرد که من قطعاً از خیرخواهان شما هستم.* پس آن دو را بافریب به سقوط کشانید، پس چون آن دو از آن درخت چشیدند، برهنگیهایشان بر آنان آشکار شد.
۲۲. سورهی مبارکه أسراء، بخشی از آیهی ۲۰: همه را (هر دو دسته را) چه آن گروه را و چه این گروه را از عطای پروردگارت پی در پی عطا خواهیم نمود.