• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1368/04/08

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم

بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)

 از همه‌ی برادران و خواهران عزیز صمیمانه متشکّر و ممنونم و به همه‌ی شما عزیزان که میدانم از اعماق جانتان داغدار هستید، صمیمانه تسلیت عرض میکنم. براى امّت اسلام، حادثه مثل حادثه‌ی رحلت رسول خدا و شهادت امیرالمؤمنین بود. حقّاً و بجا، امّت اسلام در همه جاى عالم، احساس یتیمى کردند. حق با ملّت ایران است اگر همچنان رَخت عزا بر تن داشته باشند؛ حق با شما است که بگریید؛ حق با شما است که به زیارت آن مرقد مطهّر بروید. شاید در دلهاى ما و جانهاى ما و محیط زندگى ما و دنیاى اسلام تا سالهاى متمادى این خلأ عظیم پُر نشود. برادران و خواهران گرامى از راه‌هاى دور تشریف آورده‌اید ‌-از مشهد، از شهرهاى دیگر- و از نهادهاى انقلابی‌اى مثل بنیاد پانزده خرداد و نهضت سوادآموزى، امّا همه با یک احساس و یک انگیزه؛ با یک احساس تکلیف، و این آن نقطه‌ی مهم است. همه‌ی ملّت ایران امروز یک جور قضایا را می‌بینند و یک جور احساس میکنند؛ این آن نقطه‌ی قوّت است.

 من به شما عرض میکنم که براى انجام کارهاى عظیم، آن چیزى که میشود انسان به آن تکیه کند، فقط دو چیز است ولاغیر؛ به پول نمیشود تکیه کرد؛ به سلاح مدرن نمیشود تکیه کرد؛ به قدرتهاى مادّى نمیشود تکیه کرد؛ به پشتیبانى سیاستها نمیشود تکیه کرد؛ به سیاست‌بازى و سیاست‌کارى و تلاشهاى گوناگون معمولىِ سیاسى نمیشود تکیه کرد؛ آن چیزى که حقیقتاً میتواند مورد تکیه قرار بگیرد و جا دارد که انسان با خیال راحت به آن اعتماد بکند، فقط دو چیز است: یکى کمک الهى و نصرت الهى و دست قدرت پروردگار، یکى [هم] احساس و ایمان عامّه‌ی مردم. این دو حقّاً قابل تکیه است. البتّه این دو در عرض هم نیستند، در طول هم هستند. یعنى اگر تکیه به خدا بود و کمک الهى بود، دلهاى مردم هم کمک خواهد شد.خداى متعال به رسول گرامی‌اش ‌-که بزرگ‌ترین و عظیم‌ترین وظیفه‌ها و بارهاى تکلیف را بر دوش او گذاشته بود که در طول تاریخ بشر، هیچ تکلیفى بزرگ‌تر از تکلیفى که بر پیغمبر اکرم (صلّى ا‌لله‌ علیه و آله و سلّم) متوجّه کرد به احدى متوجّه نکرده بود؛ طبیعت قضیّه هم همین بود که چون پیغمبر بزرگ‌ترین شخصیّت دوران همه‌ی تاریخ است، کار او هم متناسب با شخصیّت او باشد، یعنى هر تکلیفى را که بخواهیم به کسى بدهیم، شخصیّت آن مکلّف را متناسب با شخصیّت تکلیف قرار میدهیم- میفرماید: هُوَ الَّذى اَیَّدَکَ بِنَصرِه وَ بِالمُؤمِنین؛ (۲) اى حبیب ما ! همین دو وسیله‌ی تکیه بود که تو را پیش برد: نصرت الهى و مؤمنین. این دو ابزار یا تعبیرِ بهتر بگوییم دو تکیه‌گاه براى کارهاى مهمّند.

 براى همین است که ما اعتقاد داریم قدرتهاى مادّى آن‌وقتى که با حق سینه‌به‌سینه و مواجه بشوند، پوشالى و توخالی‌اند. بله، وقتى شما به قدرتهاى باطل کارى نداشته باشید، خب هستند. یک کوت (۳) پنبه و پوشال را هم که یک جا بگذارید، اگر بادى نیاید، اگر کسى با پا آن را نزند، ده سال هم آنجا میماند. قدرتهاى مادّى دنیا، تا انسانها با آنها درنیفتاده‌اند، تا مورد تهاجم تندبادِ احساس و اراده‌ی ملّتها قرار نگرفته‌اند، البتّه هستند، ظاهراً خیلى هم پُرقدرت؛ امّا این حساب نیست، حسابْ آنجایى است که نیروى اراده‌ی مردم با این قدرتها سینه‌به‌سینه بشوند. آنجا قابل محاسبه است که ببینیم قدرت کجا است و مال کیست.

 شما این قدرتهاى استعمارى را ببینید! چه قدرتهاى استعمارى اروپایى را در این چند ده سال اوایل قرن حاضر؛ چه قدرت آمریکا را از آن‌وقتى که در این سى چهل پنجاه سال اخیر به‌صورت دزد گردنه‌بگیرِ اصلىِ دنیا در صحنه ظاهر شده. هر جا ملّتها با اینها درافتادند، اینها مجبور به عقب‌نشینى شدند. این‌جورى نیست؟ یک مطالعه‌اى در ذهنتان بکنید! آمریکا آمریکا است، امّا تا وقتی‌که ملّت ویتنام با آن درگیر نشده؛ وقتى درگیر شد، آمریکا تبدیل میشود به یک نیروى شکست‌خورده‌اى که ظرف مدّت چند ماه مجبور میشود پانصدهزار نیروى نظامى خودش را عقب بکشد. قدرت استعمارى فرانسه و انگلیس خیلى قوی‌اند، امّا مادامی‌که مردم کشورهاى زیر ستم با اینها درنیفتاده‌اند؛ وقتی‌که ملّتها با اینها درمی‌افتند، ناگهان می‌بینید این کوت عظیمى که از پنبه یا پوشال جلوى شما بود، تبدیل شد به هیچ. قدرت وابسته‌ی حکومتهاى استعمارى و استبدادى ‌-مثل حکومت رژیم گذشته- ظاهراً خیلى قوى است؛ امّا تا وقتى کسى با آنها درنیفتاده؛ وقتى ملّتْ یکپارچه با اینها درافتاد، همان‌جورى میشود که دیدید. البتّه نیروى ملّت باید منسجم بشود، باید با ایمان حرکت کند، باید به خدا تکیه کند، باید از سختی‌ها نترسد، باید پا عقب نکشد؛ اگر این کارها شد، آن‌وقت آن که قدرت دارد این [ملّت] است؛ همیشه این باید ملاک و معیار قضاوت ما باشد. گذشته هم همین‌جور بود؛ در دوران مبارزات، بعضى آدمها بودند که سطحى بودند، ظاهربین بودند؛ آدمهاى بدى نبودند، امّا ظواهر امر را نگاه میکردند. میگفتند مگر میشود؟ امّا آن کسى که راز حرکت تاریخ و سنّت‌هاى الهى را میدانست، میدانست که بله، میشود. یک مقدارى ایستادگى لازم است، یک مقدارى انسجام لازم است، اراده لازم است، رهبرى پیشاهنگ و قوى لازم است. اینها را که به دست آوردیم، خداى متعال نصرت را بر ما نازل کرد.البتّه این درسها درسهایى است که ملّتها به‌آسانى یاد نمیگیرند. ما شانس داشتیم؛ حقیقتاً ملّت ایران شانس آوردند؛ اقبال ما بلند بود. خداى متعال آن ذخیره‌ی خودش را، آن گوهر یک‌دانه را ‌-که معمولاً خداى متعال گوهرهاى یک‌دانه را براى روزهاى حسّاس تاریخ بشر، نه‌فقط تاریخ ملّتها، ذخیره میکند؛ پروردگار گوهرهایى این‌جور دارد که براى لحظات حسّاس میگذارد- در میان ما قرار داده بود؛ او امام ما بود. خیلی‌ها او را میدیدند، امّا نمی‌شناختند، او را به انسانهاى معمولى تشبیه میکردند؛ امّا جوهر درخشان و فروزان او به کمک پروردگار و در سایه‌ی عبودیّت خدا آشکار شد.

 خود او هم براى خودش چیزى قائل نبود. آن دستى که توانسته بود تمام سیاستهاى دنیا را با قدرت خودش جابه‌جا کند و تغییر و تبدیل بدهد، آن زبان گویایى که یک کلمه‌ی آن مثل یک بمب در همه‌ی دنیا منفجر میشد و اثر میگذاشت، آن اراده‌ی نیرومندى که کوه‌هاى بزرگ در مقابل او به‌حساب نمی‌آمدند و موانع بزرگ را اصلاً در مقابل راه به چیزى حساب نمیکرد، آن انسانِ با این عظمت، بارها و بارها تا همین روزهاى آخر، هروقت صحبت از مردم میشد، میگفت مردم از ما بهترند؛ (۴) خودش را کوچک‌تر میدانست؛ خودش را کوچک میدانست. در مقابل احساسات مردم و ایمان مردم و شجاعت مردم و فداکارى مردم سر تعظیم فرود می‌آورد؛ این هم از عظمت او بود. انسانهاى بزرگ همین‌جور هستند؛ چیزهایى را می‌بینند که دیگران نمی‌بینند و او عظمت مردم را میدید.

 گاهى در مقابل کارهایى که به نظر مردمْ معمولى می‌آید، آن روح بزرگ، آن کوه ستبر (۵) تکان میخورد و میلرزید. در نماز جمعه‌ی تهران، (۶) بچّه مدرسه‌ای‌ها جمع شدند و قلّکهایشان را شکستند ‌-چند هزار یا چند صد قلّک، یادم نیست- پولهایش را دادند، گفتند این براى جنگ. من فردا یا پس فرداى آن خدمت امام بودم؛ ایشان با یک حالتى، با یک احساسى که براى من قابل تصویر نیست، درحالی‌که آن چشم خدابین‌اش از اشک پُر شده بود، به من فرمود دیدى کار این بچّه‌ها را، دیدى! این‌قدر این کار به نظرش عظیم آمده بود! درست هم هست؛ او خوب میفهمید، او درست تشخیص میداد؛ او از همه‌ی انسانهایى که ما دیده‌ایم و شنیده‌ایم ‌-غیر از انبیا و اولیا و ائمّه (علیهم السّلام)- یک‌سروگردن بالاتر بود. هیچ کس از اشخاص بزرگى که ما در تاریخ حالاتشان را خوانده‌ایم یا در زمان خودمان آنها را دیده‌ایم، از لحاظ عظمت اصلاً قابل مقایسه با شخصیّت عظیم او نبودند. امّا او در مقابل این مردم میگفت من در مقابل مردم احساس حقارت میکنم. (۷) اینها را میگویم تا شما بدانید که چه عظمتى در شما است، البتّه در جمعتان؛ خداى متعال آن‌قدر عظمت در اجتماع یک ملّت مؤمن گنجانده است که آن را قابل مقایسه کرده است با نصرت خود: هُوَ الَّذى اَیَّدَکَ بِنَصرِه وَ بِالمُؤمِنین. (۸) این را نگه دارید.

 تا شما ملّت ایران این اتّحاد را و این آمادگى براى انجام کارهاى بزرگ را دارید، همه‌ی آرزوهاى انبیا و اولیا به دست شما قابل عمل است؛ تمام این آمال بزرگى که انبیاى الهى داشتند- استقرار عدل جهانى، نجات مستضعفین، نابود کردن ظلم در سطح عالم- قابل عمل است. البتّه وعده‌ی الهى حق است که استقرار عدل جهانى فقط در دوران ظهور حضرت بقیّة‌ا‌لله‌ (ارواحنا له الفداء) انجام خواهد گرفت؛ در این شکّى نیست، امّا یک ملّت مؤمن و مبارز میتواند زمینه را براى آن‌چنان حکومتى فراهم کند؛ همچنان که شما ملّت ایران تاکنون توانسته‌اید و بر خیلى از مشکلات فائق آمده‌اید.ما امروز در مقابل قدرتهاى جهانى، سرِ سوزنى احساس ضعف نمیکنیم؛ احساس قدرت میکنیم. ما به قدرتهاى جهانى میگوییم که اگر شما محبّت ملّت ایران و نظام جمهورى اسلامى را میخواهید، شرط دارد. اوّلین شرط این است که دست از زورگویى و گردن‌کلفتى و افزون‌طلبى خودتان بردارید. شرط دیگر این است که [دست از] دفاع از تروریست‌ها و مفسدین و بدکارانى که علیه این انقلاب یا علیه انقلابهاى دیگر مشغول توطئه هستند بردارید.

 چرا قدرتهاى بزرگ از قبیل آمریکا به خودشان حق میدهند که هر جا ملّتى قیامى کرده، انقلابى به راه انداخته، حکومتى طبق میل خودش تشکیل داده، اینها فوراً میروند اخلال میکنند و مخالفین آن حکومت را پیدا میکنند و به آنها سلاح میدهند و پول میدهند و رادیو میدهند و تبلیغات میدهند و هزاران خباثت میکنند تا شاید بتوانند آن حکومتى را که مستقل است - حالا به هر اندازه‌اى که مستقل است؛ همه‌ی این حکومتهاى انقلابى هم یک جور نیستند؛ هرچه هست- از پا در بیاورند؟ چرا؟ به چه حقّى؟ آمریکا باید از حمایت خود از ضدّانقلابیّون و منافقین و قاتلین مردم توبه کند. مادامی‌که این توبه‌هاى سیاسى انجام نگیرد، دشمنى و خشم ملّت ایران نسبت به ابرقدرت‌ها و بخصوص نسبت به شیطان بزرگْ آمریکا، سرِ سوزنى کم نخواهد شد.

 ما احساس میکنیم بحمدا‌لله‌ از درون قوى هستیم. قوّتمان هم نه به‌خاطر تکیه به کسى، یا به سیاستى، یا به روشى از این روشهاى معمولى دنیا است؛ نه، قوّت ما به‌خاطر این است که از رابطه‌ی خودمان و خدا خاطرمان جمع است. میدانیم که براى خدا داریم کار میکنیم و کمک الهى را هم شامل حال خودمان میدانیم؛ شک نداریم. ما انگیزه‌اى جز رضاى خدا و پیاده کردن احکام الهى نداریم. این هدف ما است، همه‌چیزِ ما است، زندگى ما است، عمرمان را در این راه گذرانده‌ایم و همه‌ی ملّت ایران همین احساس را دارند.بنابراین ما به کمک الهى، و پشت سرِ آن به آگاهى و ایمان و انگیزه‌ی قوىّ مردم هم اعتماد و اطمینان داریم. و این را باید حفظ کنید. نگذارید در این انگیزه‌ها و ایمانها اندک سستى و اختلال به وجود بیاید. دشمن خیلى کار میکند براى اینکه با بزرگ جلوه دادن مشکلات، ایمان مردم و حرارت مردم و انگیزه‌ی مردم را کم کند. البتّه معلوم است و طبیعى است، ملّتى که ده سال است انقلاب کرده و در طول این ده سال، دائم دشمنها با او درگیرى داشته‌اند، یک مقدارى مشکلات [برایش] به وجود می‌آید: ملّتى که هشت سال جنگ داشته و در طول این هشت سال، با تلاش خود و حُسن تدبیرى که انجام شده، خودش را در مقابل دولتهاى دیگر مقروض نکرده. به کشورى که جنگ دارد، اگر دیگران کمک مادّى نکنند، از پا می‌افتد و فلج میشود. ما به خودمان تکیه کردیم، بحمدا‌لله‌ جنگ را گذراندیم، مقروض هم نشدیم.

 البتّه طبیعى است که انسان وقتى نخواهد دست گدایى به طرف این و آن دراز بکند و بخواهد عزّت خودش را حفظ کند، یک مقدارى در داخل به او سخت خواهد گذشت؛ امّا [اگر] آن ملّت رشیدِ قدرتمند، یک خُرده دیگر تلاش کند، این سختی‌ها را هم برطرف خواهد کرد، این مشکلات را هم از بین خواهد برد. اینکه دشمن بیاید این مشکلات را ‌-فلان چیز کم است، فلان چیز گران است، فلان چیز نیست- مشکلات اصلىِ یک جامعه وانمود کند، ترفند دشمن است؛ ترفند خصمانه است؛ این خودش توطئه است. مردم باید بر این توطئه‌ها فائق بیایند.

 این جناح‌بندی‌هایى هم که دشمن در رادیوها و تبلیغات بیگانه سعى میکند القا کند که گویى در داخل کشور بین مسئولین یا بین مردم جناح‌بندی‌هایى هست، اینها هم چیزهایى است که به نظر من ملّت ایران باید اینها را جدّى تلقّى نکند. البتّه اختلاف سلیقه از لحاظ مسائل سیاسى و غیره، طبیعى است که وجود داشته باشد و هست و هیچ اشکال هم ندارد. بارها امام میفرمودند من از این بگومگوهایى که در این زمینه‌ها هست نگران نمیشوم؛ (۹) اینها نگران‌کننده نیست؛ نگرانى این است که ما اینها را عمده کنیم، خیال کنیم اینها آحاد ملّت را از هم جدا میکند؛ نه، اختلاف سلیقه‌ی سیاسى هم دارند، دوش به دوش هم و دست در دست هم براى این مملکت کار هم میکنند؛ چه اشکالى دارد؟ اگرچه حالا آن اختلافات سلیقه‌اى هم کم‌رنگ شده. نگذارید ‌-مسئولین هم نگذارند، مردم هم نگذارند- که بهانه‌هایى براى اختلاف به وجود بیاید.بنده به نوبه‌ی خودم عرض میکنم و از همه‌ی آحاد مردم میخواهم که براى دوستى و علاقه به من، هیچ کس را مورد تهاجم یا اهانت قرار ندهند؛ هیچ وجهى ندارد. یک نفر بگوید که بنده با فلانى دوست‌ترم؛ یا من از لحاظ فکرى به فلانى نزدیک‌ترم، شما دورترید؛ این حرفها معنى ندارد. همه در خطّ اسلام و دنبال هدفهاى اسلامى و با همان شعارها و آرمانهایى که امام عزیزمان ده سال با پرچم آن شعارها، ما را جلو برده و در مقابل همان دشمنها ‌-دشمنهاى ما که فرق نکرده‌اند؛ دشمنها که کم نشده‌اند؛ دشمنها که عوض نشده‌اند- و با تکیه به همان خدا و با پافشارى بر همان اصول، در صف واحد حرکت کنیم. کسى کسى دیگر را طرد نکند، کسى به کسى دیگر اهانت نکند، کسى کسى دیگر را متّهم نکند. همه برادرند؛ همه در خطّ امامند؛ همه این وضع کنونى و چیزى را که به خواست مردم و منتخبین‌شان انجام شده با همه‌ی وجود دارند تأیید میکنند. ما تکلیف سنگینى بر دوش داریم و بایستى این راه را با قوّت و قدرت ادامه بدهیم.

 و بنده آینده را بسیار روشن میبینم؛ مشکلات را قابل رفع میبینم؛ احساس میکنم این نیروى عظیم مردمى و انقلابى خواهد توانست کوه‌ها را از سر راه بردارد. ما از بیشترین مشکلات عبور کرده‌ایم. البتّه نمیگویم هیچ مشکلى وجود ندارد. هیچ انسانى، هیچ جامعه‌اى نیست که براى کارهاى بزرگ بالاخره با یک مشکلاتى مواجه نشود؛ امّا مهم این است که آنچه در مقابل ما هست، مشکلاتى است که در مقابل همّت ملّت ایران و اراده‌ی آنها و قدرت درونى آنها و بالاتر از همه لطف پروردگار، چیزى به حساب نمی‌آید.

 خداوند ‌ان‌شاءالله‌ همه‌ی شما را موفّق و مؤیّد بدارد و توجّهات و دعاى حضرت ولی‌عصر (ارواحنا فداه) را شامل حال ما کند و به شماها توفیق بدهد تا بتوانید ‌ان‌شاءالله‌ رضاى آن بزرگوار را به بهترین وجهى کسب کنید.

 والسّلام علیکم و‌ رحمة‌الله و‌ برکاته

 
 
۱) این دیدار به‌مناسبت ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) و انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبرى انقلاب اسلامى صورت پذیرفت. اصناف مشهد و تعاونى‌هاى شهرى خراسان، مسئولان و کارکنان بنیاد پانزده خرداد، مسئولان و آموزشیاران نهضت سوادآموزى، مسئولان و کارکنان وزارت نیرو و جمعى از مردم شهرستان الیگودرز در این دیدار حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین حسن صانعى (سرپرست بنیاد ۱۵ خرداد) مطالبى بیان کرد.
۲) سوره‌ى انفال، بخشى از آیه‌ی ۶۲؛ «... هم او بود که تو را با یارى خود و مؤمنان، نیرومند گردانید.»
۳) توده، خرمن (در گویش مشهدی)
۴) از جمله، صحیفه‌ى امام، ج ۱۵، ص ۴۵۸؛ سخنرانى در جمع ائمّه‌ى جمعه‌ى استانهاى باختران و ایلام (۱۳۶۰/۱٠/۸)؛ «مردم اکثرشان بهتر از خود ماها هستند»
۵) بزرگ
۶) از جمله، نماز جمعه‌ى ۱۳۶۴/۱/۳۰
۷) از جمله، صحیفه‌ى امام، ج ۱۵، ص ۱۹؛ سخنرانى در جمع روحانیّون تهران (۱۳۶۰/۴/۱۰)؛ «من گاهى وقتى اینها را، این اجتماعاتشان، و این تعهّدشان را [که] میبینم، براى خودم حقارت قائل میشوم»
۸) سوره‌ى انفال، بخشى از آیه‌ی ۶۲؛ «... هم او بود که تو را با یارى خود و مؤمنان، نیرومند گردانید.»
۹) از جمله، صحیفه‌ى امام، ج ۲۱، ص ۱۷۶؛ نامه به آقاى محمّدعلى انصارى (منشور برادرى) (۱۳۶۷/۸/۱۰)