1368/04/03
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
به همهی برادران و خواهران عزیز که از شهرهاى مختلف و از اطراف کشور اجتماع فرمودید و رنج راههاى طولانى را تحمّل کردید و به اینجا تشریف آوردید، صمیمانه تسلیت عرض میکنم و از همهی شما -مخصوصاً برادرانى که با پاى پیاده این راه را طى کردند- بهخاطر زحماتتان و عشق و شوقتان نسبت به امام عزیز تشکّر میکنم.
من همینطور که در چهرهی شما برادران دقیق میشوم و نگاه میکنم به این صورتهاى نورانى -شما جوانها، شما برادران سپاهى، شما جبههرفتهها- احساس میکنم همین شماها بودید که دل امام براى شما میتپید و نسبت به شما همواره احساس محبّت و عطوفتى پدرانه میکرد؛ این محبّتها طرفینى است. روح آن بزرگوار هم بیشک متوجّه شما است؛ همینطور علماى عزیز و محترم که خدمتگزاران همیشگى این انقلاب و اسلام بودید و هستید.
این مصیبت بزرگى بود که بر ما وارد شد و دنیا را تکان داد. عظمت مصیبت به حدّى بود که در سطح عالم اثر گذاشت. ما هنوز گرمیم، به عظمت ضایعه درست توجّه نداریم. مردم دنیا -چه مسلمانان اطراف عالم و چه حتّى ملّتهاى غیرمسلمان؛ چه دوست و چه حتّى دشمن- که از دور به ما نگاه میکنند، همچنان که انقلاب ما را بیشتر از ما با ابعاد عظیمش مشاهده میکردند، و همانطور که عظمت جمهورى اسلامى را خیلى با ابّهتتر از خود ما که در آن زندگى میکنیم مشاهده میکنند، و همانطور که مقاومت و پایمردى ملّت ایران در جنگ را با چشم ستایش نگاه میکردند و مسئله را از ما باابّهتتر و عظیمتر مشاهده میکردند، در این قضیّه هم [نگاهشان] همینطور است. آنها از دور وقتى مجموعهی قضایا را میبینند، حضور ملّت ایران، وفادارى ملّت ایران، مقاومت و پایمردى ملّت ایران، عظمت امام، جاى خالى امام، ضایعهی فقدان این بزرگمَرد را به شکل برجستهاى مشاهده میکنند.خب، ما از خدا کمک خواستیم؛ به خدا تکیه کردیم؛ به پروردگار عالم عرض کردیم که بدون هدایت تو و کمک تو از ما کارى ساخته نیست. از اوّل هم همینجور بود؛ انقلاب هم بدون کمک خداوند به پیروزى نمیرسید؛ در جنگ هم بدون نصرت الهى، ما به این همه افتخارات دست پیدا نمیکردیم و دشمن جهانى را داغدار نمیکردیم. حالا هم همانطور است. خوشبختانه ملّت ما آگاهند؛ این نعمت بزرگى است. کمتر ملّتى اینقدر در مسائل -بهطور عموم- از آگاهى برخوردارند که ملّت ما [برخوردار است]؛ این هم از برکات انقلاب و اسلام است. اگر آگاهى شما ملّت نبود، کارها سخت میشد، دست دشمن باز میشد، فشار دشمن ممکن میشد. این آگاهى شما است که جلوى دشمن را گرفته، در کنار صبرتان و وفایتان و استقامتتان و کمکها و امدادهاى الهى که همهی اینها مرهون امداد الهى است.
همهی ما دو وظیفهی بزرگ داریم. هر جا هستیم، در هر شهرى، در هر منطقهاى، از هر قشرى، وابستهی به هر گروه اجتماعیاى -از کارگران، تا کارمندان، تا کسبه، تا کشاورزان، تا روحانیّون، تا دانشگاهیان، تا مسئولین، تا افراد معمولى؛ همه- دو وظیفهی سنگین بر دوش ما است؛ این دو وظیفه را باید ما به بهترین وجهى انجام بدهیم؛ وَالّا راه را ادامه ندادهایم. بدترین خصلت براى امّت یک امام این است که بعد از او راه او را ادامه ندهند. ببینید در تاریخ، ما چقدر نسبت به امّتهایى که راه امامشان و رهبرشان و پیغمبرشان را نیمهکاره گذاشتند -از امم سابقه، آنهایى که در قرآن یاد آنها هست- بدبینیم. بهترین صفت براى هر امّتى این است که راه امامش را ادامه بدهد؛ همچنان که شما تا امروز اثبات کردهاید که دارید ادامه میدهید. راه امام اگر بخواهد ادامه پیدا بکند -که باید بکند و به فضل و توفیق الهى ادامه پیدا خواهد کرد- دو رکن دارد، دو وظیفهی عمده است؛ این دو وظیفه را ما باید در کنار هم مورد توجّه قرار بدهیم.
یکى از این دو وظیفه عبارت است از حفظ صلابت و ابّهت انقلاب. هدفهاى انقلاب باید با همان روشنى و وضوح و با همان قاطعیّت دنبال بشود. ابّهت انقلاب در دنیا باید حفظ بشود. انقلاب ما با دیگر انقلابها این تفاوت را داشت -همه هم اعتراف کردند- که این انقلاب اهل سازش و تسلیم و باجدهى نیست. این باید حفظ بشود؛ این باید سرِ سوزنى هم خدشه برندارد. اگر ما بخواهیم کشورمان را و جمهورى اسلامیمان را حفظ کنیم، به برکت همین حفظ ابّهت انقلاب خواهیم توانست. شرق و غرب هم این انقلاب را شناختهاند؛ گردنکلفتهاى دنیا هم توقّعشان را از این انقلاب کم کردند. آدمهاى ضعیف، ملّتهاى ضعیف و دولتهاى ضعیف، بزرگترین ضربه را با ضعف خودشان به خودشان میزنند. آن دولتى که شرق و غرب و قدرتهاى بزرگ میدانند که میشود روى آن اثر گذاشت و از آن یک تکّه کَند، از طرف قدرتهاى بزرگ مورد ترحّم قرار نمیگیرد. قدرتهاى بزرگ باید بدانند که این صخره است، از آن نمیشود چیزى کند. این را تا حالا فهمیدهاند. ما این را باید حفظ کنیم.امید ملّتهاى مسلمان به انقلاب ما و به جمهورى اسلامى بهخاطر همین صلابت است. اینکه میبینید در رحلت امامِ شما، ملّتها -در آفریقا، در اقصاى آسیا، در اروپا- با این همه مخالفت و فشارى که روى آنها هست، اینجور عزادارى میکنند و بر سرشان میزنند، براى چیست؟ اینها که امام ما را ندیده بودند. این بهخاطر آن است که ملّتهایى که تحقیر شدند، عظمت خودشان را در چهرهی امام ما میدیدند. ملّتهاى تحقیرشده، عزّت خودشان را در این مرد -مرد الهى و آسمانى- مشاهده میکردند. لذا [او را] دوست داشتند، به او علاقه داشتند، به او عشق میورزیدند، او را مظهر موجودیّت و هویّت و عزّت خودشان به حساب میآوردند. این براى جمهورى اسلامى باید محفوظ بماند. اوّلین چیزى که باید همهی آحاد ملّت و مسئولین و بزرگ و کوچک به آن توجّه کنند این است؛ عزّت انقلاب و عزّت جمهورى اسلامى و صلابت اسلامىِ این ملّت باید حفظ بشود.
دوّم، مسئلهی سازندگى درونى ما است. ما اگر نتوانیم کشورمان را و ملّتمان را و درون خودمان را درست بسازیم، ملّتهاى مسلمان از ما مأیوس خواهند شد؛ دشمن هم نسبت به ما جرى خواهد شد؛ بدگویان زبانشان دراز خواهد شد؛ خواهند گفت اینها که خودشان را نتوانستند اصلاح کنند و بسازند، کشور خودشان را نتوانستند آباد کنند، چه میگویند؟ لذا این یکى از دو بزرگترین هدفهاى ما است؛ سازندگى.سازندگى یعنى چه؟ سازندگى یعنى سازندگى طبیعت این کشور، سازندگى شهرهاى این کشور، سازندگى اقتصاد این کشور، سازندگى صنعت این کشور، رونق دادن به زندگى و به اقتصاد در این کشور، از بین بردن محرومیّت و فقر در این کشور، رسیدگى به زندگى محرومین و فقرا و طبقاتى که در فشار زندگى به سر میبرند با آباد کردن کشور؛ و سازندگى معنوى و درونى خود ما؛ و سازندگى علمى. این وظیفهی ما است. این وصیّت امام است. ما میراث امام را باید حفظ کنیم. میراث امام چیست؟ امام هم مثل پیغمبران -که فرمود: لَم یُوَرِّثوا دیناراً وَ لا دِرهَما- (۲) درهم و دینارى از خودش باقى نگذاشت. او که اهل درهم و دینار نبود. درهم و دینار و زخارف (۳) مادّى، کوچکتر از این بود که به آن روح ملکوتى و بلند راه پیدا کند. میراث او جمهورى اسلامى است. میراث او کشور اسلامى است. میراث او این جوانهاى ساختهشدهی دست او و به برکت انقلاب او است. اینها را باید حفظ کرد.
سازندگى کشور -چه سازندگى مادّى و طبیعى، یعنى رونق دادن به اقتصاد، رونق دادن به صنعت، راه انداختن چرخهاى زندگى به بهترین وجه، ایجاد کار و اشتغال، از بین بردن بیکارى، به وجود آوردن مراکز و کانونهاى تولید در کشور؛ و چه سازندگى معنوى [یعنى] اخلاقمان را بسازیم، رفتارمان را اصلاح کنیم، دین و معنویّت را در خودمان تقویت کنیم، رابطهی خودمان با خدا را محکم کنیم- وظیفهی دوّم ما است. همه هم موظّفند؛ بنده هم بهعنوان یک طلبه که در نظام جمهورى اسلامى مسئولیّتى دارم وظیفه دارم، شما هم وظیفه دارید، علما هم همه وظیفه دارند، دانشگاهیان هم وظیفه دارند، کارگران، کشاورزان، شهرى، روستایى، کارمند، بازارى -همه- هر کسى هر کارى میتواند در راه این سازندگى بزرگ باید انجام بدهد. خوشبختانه مسئولین کشور مشغولند. کمک و حمایت مردم هم بایستى دائماً پشتوانهی کار اینها باشد. این دو وظیفهی بزرگ ما است.
و من به شما عرض کنم: اگر بخواهیم این دو وظیفهی بزرگ را ما بتوانیم انجام بدهیم، یک راز را باید همواره مورد توجّه قرار بدهیم. راز پیروزیها، راز توفیق در سازندگى، راز توفیق در حفظ انقلاب و جمهورى اسلامى چیست؟ وحدت کلمه؛ وحدت کلمه. بُروبَرگرد ندارد. بهانهها را باید ریخت دور. این فضاى صمیمیّت و مهربانى را که امروز به برکت توجّهات روح پُرفتوح امام در کشور به وجود آمده باید حفظ کرد؛ انگیزههاى اختلاف را باید کُشت و در درون خود خفه کرد؛ طرح مسائل اختلافانگیز را باید ممنوع دانست، ممنوع دینى، ممنوع شرعى.بعضیها هستند که اگر بخواهند هم اختلاف درست کنند، خیلى نمیتوانند -چون شعاع وجودى آنها زیاد نیست؛ یک آدم معمولى است، در یک گوشهاى دارد زندگى میکند؛ این اگر هم بخواهد اختلاف ایجاد کند، حدّاکثر بین دو نفر، چهار نفر ممکن است اختلاف درست کند؛ البتّه همین هم حرام است، همین هم اشکال دارد، امّا ضایعهاش بزرگ نیست- [امّا] بعضیها هستند که اگر عمداً هم نخواهند ایجاد اختلاف کنند، نقششان و تأثیر و قوّت وجودیشان جورى است که کمترین اشارهی آنها خداى نکرده ممکن است موجب تفرقه و اختلاف بشود. افراد حسّاس، افرادى که حرکات آنها، حرف آنها، اشارهی آنها، تصریح آنها در مردم اثر میگذارد، اینها باید مواظب باشند. کسانى که قلم دستشان است، کسانى که تریبون در اختیارشان است، کسانى که از وجهه در میان جمعى از مردم برخوردارند، باید خیلى مراقبت کنند. وحدت کلمه را باید حفظ کرد؛ این وصیّت دائمى امام بود. در طول این ده سال بعد از انقلاب، شاید کمتر مسئلهاى به قدر وحدت مورد تأکید آن بزرگوار بود.
البتّه از خدا هم باید کمک گرفت. ماها ضعیفیم. ما بر احساساتمان بهآسانى فائق نمیآییم، مگر خدا کمک کند. از خدا واقعاً کمک بخواهید؛ به خداى متعال از لغزش پناه ببرید؛ از خداى متعال توفیق براى اصلاح بخواهید. و من اعتقاد دارم که فضل پروردگار همچنان بر این انقلاب هست، همچنان که از روز اوّل بوده؛ و اگر کمک خدا نبود، اگر فضل الهى نبود، ما در میدانهاى مختلف، این همه پیشرفت به دست نمیآوردیم. امروز هم بحمدالله اینکه میبینید در داخل و خارج، حیثیّت انقلاب حفظ شده و دشمنها مأیوس شدهاند، بهخاطر فضل پروردگار است. از خدا هم باید کمک بخواهیم.من یک بار دیگر از برادران و خواهران تشکّر میکنم. شما همه عزیزانى هستید که آرزو و شوق زیارت امام را مدّتها داشتهاید. شاید در بین شما باشند کسانى که موفّق نشده بودند امام عزیز را در حیات ایشان زیارت کنند. سخت است براى ما که ببینیم مشتاقان آن بزرگوار، حالا مزار آن بزرگوار را باید زیارت کنند؛ ولى از خداى متعال براى شما توفیق میخواهیم؛ کمک و صبر و اجر الهى را براى همهی شما مسئلت میکنیم. شما هم دعا کنید، از خدا بخواهید که راههاى خیر را به روى ما باز کند، ما را هدایت کند، به ما کمک کند، بتوانیم انشاءالله این راه پُرافتخار را که هیچ افتخارى بالاتر از پیمودن راه خدا و زندگى کردن در این راه و مردن در این راه نیست [بپیماییم]؛ خداوند این افتخار را انشاءالله به ما عنایت کند؛ و روح امام عزیزمان و قلب مقدّس ولیعصر را از ما انشاءالله شاد و خشنود کند.
والسّلامعلیکم
به همهی برادران و خواهران عزیز که از شهرهاى مختلف و از اطراف کشور اجتماع فرمودید و رنج راههاى طولانى را تحمّل کردید و به اینجا تشریف آوردید، صمیمانه تسلیت عرض میکنم و از همهی شما -مخصوصاً برادرانى که با پاى پیاده این راه را طى کردند- بهخاطر زحماتتان و عشق و شوقتان نسبت به امام عزیز تشکّر میکنم.
من همینطور که در چهرهی شما برادران دقیق میشوم و نگاه میکنم به این صورتهاى نورانى -شما جوانها، شما برادران سپاهى، شما جبههرفتهها- احساس میکنم همین شماها بودید که دل امام براى شما میتپید و نسبت به شما همواره احساس محبّت و عطوفتى پدرانه میکرد؛ این محبّتها طرفینى است. روح آن بزرگوار هم بیشک متوجّه شما است؛ همینطور علماى عزیز و محترم که خدمتگزاران همیشگى این انقلاب و اسلام بودید و هستید.
این مصیبت بزرگى بود که بر ما وارد شد و دنیا را تکان داد. عظمت مصیبت به حدّى بود که در سطح عالم اثر گذاشت. ما هنوز گرمیم، به عظمت ضایعه درست توجّه نداریم. مردم دنیا -چه مسلمانان اطراف عالم و چه حتّى ملّتهاى غیرمسلمان؛ چه دوست و چه حتّى دشمن- که از دور به ما نگاه میکنند، همچنان که انقلاب ما را بیشتر از ما با ابعاد عظیمش مشاهده میکردند، و همانطور که عظمت جمهورى اسلامى را خیلى با ابّهتتر از خود ما که در آن زندگى میکنیم مشاهده میکنند، و همانطور که مقاومت و پایمردى ملّت ایران در جنگ را با چشم ستایش نگاه میکردند و مسئله را از ما باابّهتتر و عظیمتر مشاهده میکردند، در این قضیّه هم [نگاهشان] همینطور است. آنها از دور وقتى مجموعهی قضایا را میبینند، حضور ملّت ایران، وفادارى ملّت ایران، مقاومت و پایمردى ملّت ایران، عظمت امام، جاى خالى امام، ضایعهی فقدان این بزرگمَرد را به شکل برجستهاى مشاهده میکنند.خب، ما از خدا کمک خواستیم؛ به خدا تکیه کردیم؛ به پروردگار عالم عرض کردیم که بدون هدایت تو و کمک تو از ما کارى ساخته نیست. از اوّل هم همینجور بود؛ انقلاب هم بدون کمک خداوند به پیروزى نمیرسید؛ در جنگ هم بدون نصرت الهى، ما به این همه افتخارات دست پیدا نمیکردیم و دشمن جهانى را داغدار نمیکردیم. حالا هم همانطور است. خوشبختانه ملّت ما آگاهند؛ این نعمت بزرگى است. کمتر ملّتى اینقدر در مسائل -بهطور عموم- از آگاهى برخوردارند که ملّت ما [برخوردار است]؛ این هم از برکات انقلاب و اسلام است. اگر آگاهى شما ملّت نبود، کارها سخت میشد، دست دشمن باز میشد، فشار دشمن ممکن میشد. این آگاهى شما است که جلوى دشمن را گرفته، در کنار صبرتان و وفایتان و استقامتتان و کمکها و امدادهاى الهى که همهی اینها مرهون امداد الهى است.
همهی ما دو وظیفهی بزرگ داریم. هر جا هستیم، در هر شهرى، در هر منطقهاى، از هر قشرى، وابستهی به هر گروه اجتماعیاى -از کارگران، تا کارمندان، تا کسبه، تا کشاورزان، تا روحانیّون، تا دانشگاهیان، تا مسئولین، تا افراد معمولى؛ همه- دو وظیفهی سنگین بر دوش ما است؛ این دو وظیفه را باید ما به بهترین وجهى انجام بدهیم؛ وَالّا راه را ادامه ندادهایم. بدترین خصلت براى امّت یک امام این است که بعد از او راه او را ادامه ندهند. ببینید در تاریخ، ما چقدر نسبت به امّتهایى که راه امامشان و رهبرشان و پیغمبرشان را نیمهکاره گذاشتند -از امم سابقه، آنهایى که در قرآن یاد آنها هست- بدبینیم. بهترین صفت براى هر امّتى این است که راه امامش را ادامه بدهد؛ همچنان که شما تا امروز اثبات کردهاید که دارید ادامه میدهید. راه امام اگر بخواهد ادامه پیدا بکند -که باید بکند و به فضل و توفیق الهى ادامه پیدا خواهد کرد- دو رکن دارد، دو وظیفهی عمده است؛ این دو وظیفه را ما باید در کنار هم مورد توجّه قرار بدهیم.
یکى از این دو وظیفه عبارت است از حفظ صلابت و ابّهت انقلاب. هدفهاى انقلاب باید با همان روشنى و وضوح و با همان قاطعیّت دنبال بشود. ابّهت انقلاب در دنیا باید حفظ بشود. انقلاب ما با دیگر انقلابها این تفاوت را داشت -همه هم اعتراف کردند- که این انقلاب اهل سازش و تسلیم و باجدهى نیست. این باید حفظ بشود؛ این باید سرِ سوزنى هم خدشه برندارد. اگر ما بخواهیم کشورمان را و جمهورى اسلامیمان را حفظ کنیم، به برکت همین حفظ ابّهت انقلاب خواهیم توانست. شرق و غرب هم این انقلاب را شناختهاند؛ گردنکلفتهاى دنیا هم توقّعشان را از این انقلاب کم کردند. آدمهاى ضعیف، ملّتهاى ضعیف و دولتهاى ضعیف، بزرگترین ضربه را با ضعف خودشان به خودشان میزنند. آن دولتى که شرق و غرب و قدرتهاى بزرگ میدانند که میشود روى آن اثر گذاشت و از آن یک تکّه کَند، از طرف قدرتهاى بزرگ مورد ترحّم قرار نمیگیرد. قدرتهاى بزرگ باید بدانند که این صخره است، از آن نمیشود چیزى کند. این را تا حالا فهمیدهاند. ما این را باید حفظ کنیم.امید ملّتهاى مسلمان به انقلاب ما و به جمهورى اسلامى بهخاطر همین صلابت است. اینکه میبینید در رحلت امامِ شما، ملّتها -در آفریقا، در اقصاى آسیا، در اروپا- با این همه مخالفت و فشارى که روى آنها هست، اینجور عزادارى میکنند و بر سرشان میزنند، براى چیست؟ اینها که امام ما را ندیده بودند. این بهخاطر آن است که ملّتهایى که تحقیر شدند، عظمت خودشان را در چهرهی امام ما میدیدند. ملّتهاى تحقیرشده، عزّت خودشان را در این مرد -مرد الهى و آسمانى- مشاهده میکردند. لذا [او را] دوست داشتند، به او علاقه داشتند، به او عشق میورزیدند، او را مظهر موجودیّت و هویّت و عزّت خودشان به حساب میآوردند. این براى جمهورى اسلامى باید محفوظ بماند. اوّلین چیزى که باید همهی آحاد ملّت و مسئولین و بزرگ و کوچک به آن توجّه کنند این است؛ عزّت انقلاب و عزّت جمهورى اسلامى و صلابت اسلامىِ این ملّت باید حفظ بشود.
دوّم، مسئلهی سازندگى درونى ما است. ما اگر نتوانیم کشورمان را و ملّتمان را و درون خودمان را درست بسازیم، ملّتهاى مسلمان از ما مأیوس خواهند شد؛ دشمن هم نسبت به ما جرى خواهد شد؛ بدگویان زبانشان دراز خواهد شد؛ خواهند گفت اینها که خودشان را نتوانستند اصلاح کنند و بسازند، کشور خودشان را نتوانستند آباد کنند، چه میگویند؟ لذا این یکى از دو بزرگترین هدفهاى ما است؛ سازندگى.سازندگى یعنى چه؟ سازندگى یعنى سازندگى طبیعت این کشور، سازندگى شهرهاى این کشور، سازندگى اقتصاد این کشور، سازندگى صنعت این کشور، رونق دادن به زندگى و به اقتصاد در این کشور، از بین بردن محرومیّت و فقر در این کشور، رسیدگى به زندگى محرومین و فقرا و طبقاتى که در فشار زندگى به سر میبرند با آباد کردن کشور؛ و سازندگى معنوى و درونى خود ما؛ و سازندگى علمى. این وظیفهی ما است. این وصیّت امام است. ما میراث امام را باید حفظ کنیم. میراث امام چیست؟ امام هم مثل پیغمبران -که فرمود: لَم یُوَرِّثوا دیناراً وَ لا دِرهَما- (۲) درهم و دینارى از خودش باقى نگذاشت. او که اهل درهم و دینار نبود. درهم و دینار و زخارف (۳) مادّى، کوچکتر از این بود که به آن روح ملکوتى و بلند راه پیدا کند. میراث او جمهورى اسلامى است. میراث او کشور اسلامى است. میراث او این جوانهاى ساختهشدهی دست او و به برکت انقلاب او است. اینها را باید حفظ کرد.
سازندگى کشور -چه سازندگى مادّى و طبیعى، یعنى رونق دادن به اقتصاد، رونق دادن به صنعت، راه انداختن چرخهاى زندگى به بهترین وجه، ایجاد کار و اشتغال، از بین بردن بیکارى، به وجود آوردن مراکز و کانونهاى تولید در کشور؛ و چه سازندگى معنوى [یعنى] اخلاقمان را بسازیم، رفتارمان را اصلاح کنیم، دین و معنویّت را در خودمان تقویت کنیم، رابطهی خودمان با خدا را محکم کنیم- وظیفهی دوّم ما است. همه هم موظّفند؛ بنده هم بهعنوان یک طلبه که در نظام جمهورى اسلامى مسئولیّتى دارم وظیفه دارم، شما هم وظیفه دارید، علما هم همه وظیفه دارند، دانشگاهیان هم وظیفه دارند، کارگران، کشاورزان، شهرى، روستایى، کارمند، بازارى -همه- هر کسى هر کارى میتواند در راه این سازندگى بزرگ باید انجام بدهد. خوشبختانه مسئولین کشور مشغولند. کمک و حمایت مردم هم بایستى دائماً پشتوانهی کار اینها باشد. این دو وظیفهی بزرگ ما است.
و من به شما عرض کنم: اگر بخواهیم این دو وظیفهی بزرگ را ما بتوانیم انجام بدهیم، یک راز را باید همواره مورد توجّه قرار بدهیم. راز پیروزیها، راز توفیق در سازندگى، راز توفیق در حفظ انقلاب و جمهورى اسلامى چیست؟ وحدت کلمه؛ وحدت کلمه. بُروبَرگرد ندارد. بهانهها را باید ریخت دور. این فضاى صمیمیّت و مهربانى را که امروز به برکت توجّهات روح پُرفتوح امام در کشور به وجود آمده باید حفظ کرد؛ انگیزههاى اختلاف را باید کُشت و در درون خود خفه کرد؛ طرح مسائل اختلافانگیز را باید ممنوع دانست، ممنوع دینى، ممنوع شرعى.بعضیها هستند که اگر بخواهند هم اختلاف درست کنند، خیلى نمیتوانند -چون شعاع وجودى آنها زیاد نیست؛ یک آدم معمولى است، در یک گوشهاى دارد زندگى میکند؛ این اگر هم بخواهد اختلاف ایجاد کند، حدّاکثر بین دو نفر، چهار نفر ممکن است اختلاف درست کند؛ البتّه همین هم حرام است، همین هم اشکال دارد، امّا ضایعهاش بزرگ نیست- [امّا] بعضیها هستند که اگر عمداً هم نخواهند ایجاد اختلاف کنند، نقششان و تأثیر و قوّت وجودیشان جورى است که کمترین اشارهی آنها خداى نکرده ممکن است موجب تفرقه و اختلاف بشود. افراد حسّاس، افرادى که حرکات آنها، حرف آنها، اشارهی آنها، تصریح آنها در مردم اثر میگذارد، اینها باید مواظب باشند. کسانى که قلم دستشان است، کسانى که تریبون در اختیارشان است، کسانى که از وجهه در میان جمعى از مردم برخوردارند، باید خیلى مراقبت کنند. وحدت کلمه را باید حفظ کرد؛ این وصیّت دائمى امام بود. در طول این ده سال بعد از انقلاب، شاید کمتر مسئلهاى به قدر وحدت مورد تأکید آن بزرگوار بود.
البتّه از خدا هم باید کمک گرفت. ماها ضعیفیم. ما بر احساساتمان بهآسانى فائق نمیآییم، مگر خدا کمک کند. از خدا واقعاً کمک بخواهید؛ به خداى متعال از لغزش پناه ببرید؛ از خداى متعال توفیق براى اصلاح بخواهید. و من اعتقاد دارم که فضل پروردگار همچنان بر این انقلاب هست، همچنان که از روز اوّل بوده؛ و اگر کمک خدا نبود، اگر فضل الهى نبود، ما در میدانهاى مختلف، این همه پیشرفت به دست نمیآوردیم. امروز هم بحمدالله اینکه میبینید در داخل و خارج، حیثیّت انقلاب حفظ شده و دشمنها مأیوس شدهاند، بهخاطر فضل پروردگار است. از خدا هم باید کمک بخواهیم.من یک بار دیگر از برادران و خواهران تشکّر میکنم. شما همه عزیزانى هستید که آرزو و شوق زیارت امام را مدّتها داشتهاید. شاید در بین شما باشند کسانى که موفّق نشده بودند امام عزیز را در حیات ایشان زیارت کنند. سخت است براى ما که ببینیم مشتاقان آن بزرگوار، حالا مزار آن بزرگوار را باید زیارت کنند؛ ولى از خداى متعال براى شما توفیق میخواهیم؛ کمک و صبر و اجر الهى را براى همهی شما مسئلت میکنیم. شما هم دعا کنید، از خدا بخواهید که راههاى خیر را به روى ما باز کند، ما را هدایت کند، به ما کمک کند، بتوانیم انشاءالله این راه پُرافتخار را که هیچ افتخارى بالاتر از پیمودن راه خدا و زندگى کردن در این راه و مردن در این راه نیست [بپیماییم]؛ خداوند این افتخار را انشاءالله به ما عنایت کند؛ و روح امام عزیزمان و قلب مقدّس ولیعصر را از ما انشاءالله شاد و خشنود کند.
والسّلامعلیکم
1) این دیدار بهمناسبت ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) و انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبرى انقلاب اسلامى صورت پذیرفت. جمعى از رزمندگان و پاسداران و بسیجیان سپاه دوّم سیّدالشّهداى اصفهان و چهارمحالوبختیارى (که مسیر اصفهان تا تهران را پیاده پیموده بودند) و روحانیّون، مسئولان، خانوادههاى شهدا و مفقودان و اسرا، و اقشار مختلف مردم شهرهاى خمین و دامغان و گناباد، در دیدار حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین حیدرعلى جلالىخمینى (نمایندهى ولىّفقیه و امامجمعهى خمین) مطالبى بیان کرد.
2) کافى، ج ۱ ، ص ۳۴
3) زیور و زینت ظاهرى