1391/06/18
|یادداشت|
مزیت آینده جمهوری اسلامی
هر واحد سیاسی در نظام بینالمللی میکوشد تا علاوه بر تعاملات جاری برای حفظ منافع ملی، ویژگیهایی را کسب کند که مزیتهای او محسوب شوند. این مزیتها در چگونگی تصویرسازی و معرفی یک واحد سیاسی به دیگر بازیگران نظام بینالملل نقش مؤثری را ایفا میکند. البته این ویژگیها و مزیتها با توجه به ارزشها و هنجارهای هر واحد سیاسی، تعریف خاص خود را دارد. کشورها سعی میکنند در موقعیتها و رویدادهای بینالمللی این مزیتها را به دیگر بازیگران نظام بینالملل عرضه و تثبیت کنند.
اجلاس عدم تعهد یکی از همین رویدادها بود که پایان یافت. رؤسای هیأتهای سیاسی سخنرانیهای خود را ارائه دادند و برخی از آنها با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. مجموع و برایند سخنرانیها و اخبار دیدارهای رهبری پاسخی بود به این سؤال مهم که: مزیت جمهوری اسلامی ایران چیست؟
اپیزود اول؛ سپتامبر ۱۹۸۶: قرار است بیش از یکصد هیأت سیاسی و دیپلماتیک از پنج قارهی خاکی وارد حرارهی زیمباوه شوند. جمع، جمع غیر متعهدها است؛ همانهایی که نمیخواهند زیر سایهی شرق و غرب باشند، یعنی آمریکا و شوروی یا لیبرالیسم و کمونیسم. دو دورهی پیش از این بود که ایران طبق انتظار، خواهان عضویت در این جنبش شد. بالاخره شعار «نه شرقی نه غربی» انقلاب ایران باید در تمام مناسبات خارجیش بروز و ظهور مییافت. در گیر و دار جنگ تحمیلی، حالا جمهوری اسلامی ایران در اجلاس هشتم و در عالیترین سطح دیپلماتیک شرکت کرده؛ هیأتی که رئیسجمهور ایران در رأس آن است.
نطق آقای رئیسجمهور در این اجلاس سر و صدایی برپا کرد. انتقاد از شرق و غرب، انتقاد از سازمان ملل، موضعگیری دربارهی فلسطین. همین اظهار نظرها و بیان مواضع کافی بود تا اجلاس حراره تکانی بخورد. بالأخره یکی آمده بود که غیر متعهدانه! صحبت میکرد. بعضیها به هیأت ایرانی میگفتند: «این حرفهای همهی ما است، منتهی آن کس که جرأت میکند این حرفها را بزند، ایران است و دیگران این جرأت را ندارند.» دیگری میگفت: «به خاطر حضور شما این اجلاس فراموشنشدنی و استثنایی است.» و بودند کسانی که نام «غیر متعهد واقعی» را بر روی ایران گذاشتند، اما این یک سوی ماجرا بود و نیمهی پر لیوان. نیمهی خالی لیوان اما چیز دیگری بود؛ در این دنیای پر از تبعیض و ظلم قانونی! تنها صدای ایران درآمده بود.
اپیزود دوم؛ دسامبر ۱۹۹۷: تهران میزبان هشتمین اجلاس سران کنفرانس کشورهای اسلامی است. برگزاری این اجلاس پس از انتخابات دورهی ششم ریاستجمهوری ایران و میزان بالای مشارکت مردم -علیرغم تبلیغات منفی داخلی و خارجی- موفقیتی قابل توجه برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید. اکثر قریب به اتفاق سران کشورهای اسلامی در کنفرانس تهران شرکت کردهاند.
این اجلاس در حالی در تهران برگزار شد که جهان اسلام با مشکلات عدیدهای مواجه بود؛ از جمله فرایند بهاصطلاح صلح خاورمیانه و حمایت بیحد و مرز آمریکا از رژیم صهیونیستی، ادامهی برادرکشی و جنگ در افغانستان و نیز بحران جامو و کشمیر، بوسنی و هرزهگوین و... در این شرایط أسفبارِ جهان اسلام و خاورمیانه، حضور اکثر قریب به اتفاق سران کشورهای اسلامی در ایران، نگاه محافل سیاسی و رسانههای خبری و تحلیلی دنیا را به خود جلب کرد. شبکهی تلویزیونی سی.ان.ان همزمان با این اجلاس به نقل از یک تحلیلگر امور خاورمیانه اعلام کرد: «در حالی که آمریکا نتوانست همپیمانان خود را در «کنفرانس دوحه» گرد هم آورد، ایران بیش از پنجاهوپنج کشور اسلامی را در تهران گردهم آورده و این یک پیروزی پرارزش است.» روزنامهی الشرقالاوسط نیز در سرمقالهی خود با اشاره به اهمیت این اجلاس نوشت: «مسلمانان جهان به همایش تهران چشم امید دوختهاند.»
آیتالله سید علی خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی، سخنران افتتاحیهی این اجلاس هستند. سخنان ایشان همان رنگ و بوی اجلاس حراره را دارد، اما گرایش و موضوعات اسلامی آن جلب توجه میکند. موضوع فلسطین باز هم از محورهای مهم سخنان ایشان است. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برنامهی دشمنان اسلام میگویند: «هیچ خطری از سوی ایران اسلامی، هیچ کشور اسلامی را تهدید نمیکند.»
رهبر انقلاب چند پیشنهاد هم برای بهرهوری بیشتر این کنفرانس ارائه کردند: پارلمان بینالمجالس کشورهای اسلامی، بازار مشترک اسلامی، دیوان داوری اسلامی و پیشنهاد جالب حق وتوی کشورهای مسلمان مادامی که این قانون باقی است.
در پایان این اجلاس، همهی اعضا متعهد شدند که با تروریسم مقابله کنند و برای بازپسگیری قدس و مسجدالأقصی و حق ملی مردم فلسطین و بازگشتن به سرزمینشان و ایجاد کشور مستقل فلسطین با حاکمیت قدس شریف به عنوان پایتخت بکوشند. ظاهراً ایران دیگر تکنواز آوای مبارزه با رژیم صهیونیستی نیست؛ کشورهای اسلامی نیز اعلام کردند که این دغدغهی آنها هم هست. اما گذشت زمان و عملکرد برخی مدعوین اجلاس هشتم سران کنفرانس اسلامی در طول بیش از دو دهه، باز هم ایران را تنها پرچمدار این عرصه نشان داد.
نگاهی به روند صلح در خاورمیانه و همراهی برخی از سران این منطقه با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، سکوت در جنگ ۳۳روزه لبنان و ۲۲روزه غزه و حتی همراهی با متجاوزان صهیونیستی، سکوت و همراهی در محاصرهی غزه توسط اسرائیل، موضعگیریهای منتقدانه و گاه خصمانه در برابر حمایت جمهوری اسلامی ایران از فلسطین و جبههی مقاومت، تحت فشار قرار دادن دولتها و گروههای مقاومت در فلسطین، لبنان و این اواخر هم سوریه، همه و همه این حقیقت را آشکار میکند که بر خلاف ملتها و مردم مسلمان منطقه، دولتها و حکومتهای آنها نمیتوانند یا نمیخواهند که منطقه تکانی بخورد.
اپیزود سوم؛ آگوست ۲۰۱۲: قاعدتاً فقط تهران باید پُر از جنبوجوش باشد، اما آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز پُرکار نشان میدهند. تلاش برای نرفتن است. آنها همهی توان دیپلماتیک و غیر دیپلماتیک خود را بهکار بستهاند که عدهای به تهران نیایند. بیشتر فشارهای این دو شریک، بان کی مون -دبیرکل سازمان ملل- و محمد مرسی -رئیسجمهور مصر- را نشانه رفته، اما این فشارها افاقه نمیکند و آقای دبیرکل اعلام میکند که به ایران میآید؛ هرچند برای اعلام نگرانی جامعهی جهانی نسبت به برخی رفتارهای ایران.
آمدن و نیامدن رئیسجمهور جدید مصر هم خبرساز شد. مصر که ریاست جنبش را در سال ۲۰۰۹ از کوباییها تحویل گرفته بود، بر اساس پروتکل جنبش عدم تعهد، شخصاً باید آن را به رئیس جدید جنبش تحویل میداد. طبق مصوبهی اجلاس شرمالشیخ مصر، میزبان شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد جمهوری اسلامی ایران بوده است. هرچند ایران همان ایران همیشگی است، اما مصر نه. همین یک سال پیش بود که مصریها انقلابی برپا کردند و حالا دکتر محمد مرسی باید به جای حُسنی مبارک، صندلی ریاست را با همتای ایرانی خود عوض کند. همین مسئله سر و صدایی به پا کرده است. خبر آمدن مرسی به ایران را هم پس از تأیید و تکذیبهای فراوان رسانهای بالاخره مخابره شد.
۳۰ آگوست ۲۰۱۲ و تنها چند روز پس از پایان بزرگترین رویداد ورزشی جهان در لندن، تهران -پایتخت سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران- میزبان کسانی است که نمایندگی پنج میلیارد از جمعیت جهان را بر عهده دارند؛ یعنی حدود یکصدوبیست کشور عضو و ناظر جنبش عدم تعهد. آمریکاییها و بیشتر از آن اسرائیلیها نگران میزبانی ایران هستند که قاعدتاً با توجه به رفتار غیر مسئولانهاش! نسبت به نگرانیهای شورای امنیت بر سر برنامهی هستهای و نیز فشار و تحریمها و تهدیدهای شدید غرب باید منزوی شده باشد. آنها با توجه به اوضاع و احوال جهان و نیز خاورمیانه، اهمیت اجلاس تهران را بهخوبی درک کردند و به همین دلیل سعی کردند که هیأتهای نمایندگی کشورهای عضو جنبش در پایینترین سطح دیپلماتیک به تهران بیایند. مجلهی آمریکایی «تایم» با اشاره به اجلاس غیر متعهدها و سابقهی حمایت این سازمان از تهران نوشت: «اگر «نم» با انتشار بیانیهای از حق ایران در استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای، حمایت و تحریمهای یکجانبهی ضد این کشور را محکوم کند، شگفتزده نشوید.» اما آیا مسئله فقط برنامهی هستهای ایران است یا انزوا و اعتبار بینالمللی این کشور؟
قبل از برگزاری اجلاس سران و با آغاز کار اجلاس کارشناسان و وزرای امور خارجه، در اورشلیم سر و صدای نتانیاهو درآمد که: «اینها لکهی ننگی بر دامان بشریت هستند و موجب رسوایی!» او پس از شنیدن سخنان وزیر خارجهی ایران در جمع کارشناسان کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، باعصبانیت گفت: غیر متعهدها پیام هولوکاست را درک نکردهاند!
مشخص است که هرچه عقربهها به برگزاری زمان افتتاحیهی اجلاس سران و سخنان رهبر ایران نزدیکتر میشد، ناامیدی دشمنان جمهوری اسلامی نیز افزایش مییافت. آنها خاطرهی خوبی از سخنان و مواضع مسئولین جمهوری اسلامی نداشتند، اما آیا مسئله فقط مواضع جمهوری اسلامی است؟
بالاخره ۳۰ آگوست فرامیرسد؛ روزی که شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران با سخنان رهبر انقلاب اسلامی افتتاح میشود. حدود ساعت هفت صبح، در خلوتی تهران و شلوغی سالن اجلاس به آنجا میرسیم. خبرنگاران منتظر ورود هستند. دو سه ساعتی به آغاز برنامه مانده و همه در حال رتق و فتق امور هستند. هر کسی مشغول آخرین هماهنگیها و انجام وظیفهی خود است. یک ساعتی طول میکشد تا به محل استقرارمان در طبقهی فوقانی سالن برویم. همین که وارد سالن میشویم، گروه ارکستر توجه ما را جلب میکند که هر از گاهی هم سازهای خود را کوک میکنند. از حدود ساعت هشتونیم بهتدریج میهمانان وارد سالن میشوند و پرچم خود را جستوجو میکنند. هر پرچم جایگاه نشستن گروهی از میهمانان را مشخص میکند. در طبقهی بالا هم وزرا و نمایندگان مجلس و برخی اعضای هیأتهای نمایندگی کشورها، معاونین وزارت خارجه و ... حضور دارند. به آغاز برنامه که نزدیک میشویم، سالن هم از هیأتهای خارجی با انواع و اقسام لباسها و رنگها و زبانها پُرتر میشود. بعضیها سر جای خود نشستهاند و بعضی در حال خوش و بش و مصافحه و مذاکرهاند. ترکیب رنگها و مدلهای لباس مدعوین زیبایی خاصی به سالن اجلاس داده است.
حول و حوش ساعت دهونیم صبح است که دیگر حدود بیست رئیسجمهور، یک امیر، یک رئیس حکومت خودگردان، دبیرکل سازمان ملل، رئیس مجمع عمومی سازمان ملل، رئیس اتحادیهی آفریقا، رئیس اتحادیهی عرب، رئیس گروه ۷۷+ چین، هشت نخستوزیر، سه رئیس مجلس، هشت معاون رئیسجمهور، بیش از پنجاه وزیر امور خارجه و چند تن دیگر به نمایندگی از سازمانهای بینالمللی و مابقی میهمانان آمادهاند تا با ورود مسئولین ارشد جمهوری اسلامی ایران به سالن، اجلاس شانزدهم سران جنبش عدم تعهد را آغاز کنند. درب جایگاه بازمیشود و حضرت آیتالله خامنهای به همراه مسئولین ارشد جمهوری اسلامی وارد سالن میشوند و در جایگاه میایستند. گروه ارکستر سرود جمهوری اسلامی ایران را مینوازد.
سرود که تمام میشود، حضار مینشینند. طبق روال مرسوم اجلاسهای بینالمللی در کشور ما، قرائت قرآن بر عهدهی قاری دیپلمات، استاد کریم منصوری است. منصوری در همین سالن، با قرائت خود در هشتمین اجلاس سران کنفرانس اسلامی اشک خیلیها را بر گونهها جاری کرد. حالا بهجای پنجاه و چند کشور اسلامی، حدود یکصدوچهل کشور اسلامی و غیر اسلامی به نوای معجزهی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم گوش فرامیدهند. پس از قرائت قرآن و طبق برنامه، نوبت به سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی میرسد. سخنرانی ایشان بیش از سی دقیقه طول میکشد. رهبر ایران پس از پایان نطق خود، با تشویق حضار سالن اجلاس را ترک میکنند.
شاید برای کسانی که در اجلاس حراره حضور داشتند، این سخنرانی، سخنرانی ۱۲۵ دقیقهای آیتالله خامنهای در آن اجلاس را تداعی میکرد و همانطور که پیشبینی میشد، بسیاری از محورهای این دو سخنرانی نیز به هم شبیه بود؛ انتقاد از سازمان ملل و شورای امنیت، مسئلهی فلسطین، راهکارهای بهرهوری سیاسی غیر متعهدها و البته با توجه به بیداری اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا، طرح مباحث جدیدی همچون پیچ تاریخی، هندسهی جدید بینالمللی.
تا این جای برنامهی افتتاحیه قابل پیشبینی بود. یعنی دوست و دشمن منتظر این سخنان از طرف جمهوری اسلامی بودند. سی و چند سال است که این مواضع مزیت اختصاصی ایران در سیاستخارجی و روابط بینالملل شده است، اما مابقی ماجرا را میتوانیم از دیدگاه کسی ببینیم که اخبار افتتاحیهی اجلاس را زمانی گوش میکند که گویندهی خبر، محور برخی سخنان را برمیشمرد: تأکید بر کارکردهای جنبش عدم تعهد، نیاز به اصلاحات در سازمان ملل برای مدیریت مشترک جهانی، مسئلهی فلسطین، حق کشورها در دستیابی و استفاده صلحآمیز از انرژی، خاورمیانهی عاری از سلاح هستهای، حکومت مشترک جهانی و نظم نوین جهانی مبتنی بر عدالت، تغییر در ساختارهای جهانی.
لابد شنوندگان اینها را به پای مسئولین ایرانی میگذارند که چند سالی است در مجامع بینالمللی بیان میکنند و البته برایشان طبیعی و شاید تکراری باشد، اما اینها مجموع اظهار نظرها و مواضعی است که دیگر سخنرانان افتتاحیهی اجلاس عدم تعهد در آیین افتتاحیهی این اجلاس بیان کردهاند؛ از محمد مرسی که کشورش تا یکی دو سال پیش، همپیمان مطمئن و «گنج استراتژیک» اسرائیل بود تا بان کی مون -دبیرکل سازمان ملل- موهان سینگ -نخستوزیر هند- ناصر عبدالعزیز -رئیس مجمع عمومی سازمان ملل- و عبدالقادر بنصالح -رئیس گروه ۷۷+ چین- که همگی نقاط مشترک بسیاری با جمهوری اسلامی ایران دارند. البته این اشتراک نظرها نافی بیان اختلاف نظرها نشد و نمونهی آن، مواضع رئیسجمهور مصر دربارهی بحران سوریه و نیز انتقاد دبیرکل سازمان ملل دربارهی برنامه هستهای ایران بود.
صهیونیستها از چه نگرانند؟
حالا نگرانی اسرائیلیها بهتر فهم میشود. بالاخره در این سی سال مواضع ضد اسرائیلی و ضد نظام سلطهی ایران، کم نبوده که آنها تا این حد عصبانی باشند، اما اینکه اکثریت شرکتکنندگان در اجلاس غیر متعهدها که نمایندگان حدود پنج میلیارد از جمعیت کل جهان را شامل میشود و دوسوم اعضای سازمان ملل را در بر میگیرد، اینچنین در مقابل اسرائیل و سیاستها و مدیریت تکروانهی جهانی موضوعگیری کنند، نشانههای بدی برای بقای اسرائیل و اهداف شریکش آمریکا است.
نوام چامسکی، استراتژیست و نظریهپرداز آمریکایی در این باره میگوید: «نمایندگان عدم تعهد در تهران به خوبی بر خطرناک بودن بحثی که در غرب رواج پیدا کرده آگاهی دارند. ژنرال لی باتلر که سابق بر این فرماندهی نیروهای استراتژیک ایالات متحده را عهدهدار بود، در این باره میگوید: بسیار خطرناک است که در مجموعهای به نام خاورمیانه یک دولت به تسلیحات هستهای مجهز باشد چرا که این مسأله سایرین را به تکاپو برای مسلح شدن وادار میکند. منظور باتلر از این جملات ایران نبود بلکه وی اسرائیل را نشانه رفته بود. اسرائیلی که در کشورهای عربی و اروپایی اصلیترین تهدید برای صلح در جهان عرب به حساب میآید. البته امریکا هم رتبه دوم را به خود اختصاص داده و ایران با وجود تمام تبلیغات چندان، باعث رعبآفرینی در مناطق فوقالذکر نشده است.»
سالها و دورههای گذشته و در برخی از این اجلاسها، اتخاذ کمرنگتر اینگونه مواضع مسبوق به سابقه بوده است، اما مسئلهای که بهشدت دگرگون شده و دستخوش تحولات شگرف دیگری است، وضعیت خاورمیانه و نظام بینالملل است. در این شرایط آمریکا و رژیم صهیونیستی خوب میدانند که اعلام مواضع دوسوم کشورهای دنیا چه بار روانی را ایجاد خواهد کرد. بماند که اگر این جنبش به سمت بهرهوری سیاسی با ریاست ایران نیز برود، نگرانیها برای نظام سلطه بیش از این خواهد بود.
در جریان اجلاس شانزدهم غیر متعهدها افکار عمومی ایران و جهان دریافت که «استکبارستیزی و مقاومت در برابر نظام سلطه»، «نه شرقی نه غربی»، «مبارزه با اسرائیل»، «تغییر مدیریت جهانی» و «کسب استقلال واقعی» دیگر مزیت و تابلوی اختصاصی ایران اسلامی نیست. حالا کشورهای زیادی هستند که نهتنها این آرمانها را بر زبان جاری میکنند، بلکه به عملی شدن آنها هم میاندیشند. جمهوری اسلامی ایران دیگر تنها نیست، بلکه پیشکسوت خط مقاومت، استقلال و پیشرفت است.
بهگونهای جالب توجه و شاید غیرمنتظره به نظر میرسد که باید به دنبال مزیت اختصاصی دیگری برای ایران انقلابی و اسلامی باشیم. به نظر میآید ما در این سی سال به همه آموختهایم که «چه چیزی را نخواهند»، اما باید از امروز به آنها بیاموزیم که «چه چیزی را بخواهند.» رهبر انقلاب اسلامی در نوروز سال ۹۰ گفتند که «باید الگو را بر سر دست بگیریم تا ملتها بتوانند ببینند که یک ملت در سایهی اسلام و با تعالیم اسلام چگونه میتواند پیشرفت کند». پس در راستای «نظام الگو» و در این بستر منطقهای و جهانی چه باید بکنیم؟ اولویتها چیست؟
اجلاس عدم تعهد یکی از همین رویدادها بود که پایان یافت. رؤسای هیأتهای سیاسی سخنرانیهای خود را ارائه دادند و برخی از آنها با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. مجموع و برایند سخنرانیها و اخبار دیدارهای رهبری پاسخی بود به این سؤال مهم که: مزیت جمهوری اسلامی ایران چیست؟
اپیزود اول؛ سپتامبر ۱۹۸۶: قرار است بیش از یکصد هیأت سیاسی و دیپلماتیک از پنج قارهی خاکی وارد حرارهی زیمباوه شوند. جمع، جمع غیر متعهدها است؛ همانهایی که نمیخواهند زیر سایهی شرق و غرب باشند، یعنی آمریکا و شوروی یا لیبرالیسم و کمونیسم. دو دورهی پیش از این بود که ایران طبق انتظار، خواهان عضویت در این جنبش شد. بالاخره شعار «نه شرقی نه غربی» انقلاب ایران باید در تمام مناسبات خارجیش بروز و ظهور مییافت. در گیر و دار جنگ تحمیلی، حالا جمهوری اسلامی ایران در اجلاس هشتم و در عالیترین سطح دیپلماتیک شرکت کرده؛ هیأتی که رئیسجمهور ایران در رأس آن است.
نطق آقای رئیسجمهور در این اجلاس سر و صدایی برپا کرد. انتقاد از شرق و غرب، انتقاد از سازمان ملل، موضعگیری دربارهی فلسطین. همین اظهار نظرها و بیان مواضع کافی بود تا اجلاس حراره تکانی بخورد. بالأخره یکی آمده بود که غیر متعهدانه! صحبت میکرد. بعضیها به هیأت ایرانی میگفتند: «این حرفهای همهی ما است، منتهی آن کس که جرأت میکند این حرفها را بزند، ایران است و دیگران این جرأت را ندارند.» دیگری میگفت: «به خاطر حضور شما این اجلاس فراموشنشدنی و استثنایی است.» و بودند کسانی که نام «غیر متعهد واقعی» را بر روی ایران گذاشتند، اما این یک سوی ماجرا بود و نیمهی پر لیوان. نیمهی خالی لیوان اما چیز دیگری بود؛ در این دنیای پر از تبعیض و ظلم قانونی! تنها صدای ایران درآمده بود.
اپیزود دوم؛ دسامبر ۱۹۹۷: تهران میزبان هشتمین اجلاس سران کنفرانس کشورهای اسلامی است. برگزاری این اجلاس پس از انتخابات دورهی ششم ریاستجمهوری ایران و میزان بالای مشارکت مردم -علیرغم تبلیغات منفی داخلی و خارجی- موفقیتی قابل توجه برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید. اکثر قریب به اتفاق سران کشورهای اسلامی در کنفرانس تهران شرکت کردهاند.
به نظر میرسد که باید به دنبال مزیت اختصاصی دیگری برای ایران انقلابی و اسلامی باشیم. ما در این سی سال به همه آموختهایم که «چه چیزی را نخواهند»، اما باید از امروز به آنها بیاموزیم که «چه چیزی را بخواهند.»
این اجلاس در حالی در تهران برگزار شد که جهان اسلام با مشکلات عدیدهای مواجه بود؛ از جمله فرایند بهاصطلاح صلح خاورمیانه و حمایت بیحد و مرز آمریکا از رژیم صهیونیستی، ادامهی برادرکشی و جنگ در افغانستان و نیز بحران جامو و کشمیر، بوسنی و هرزهگوین و... در این شرایط أسفبارِ جهان اسلام و خاورمیانه، حضور اکثر قریب به اتفاق سران کشورهای اسلامی در ایران، نگاه محافل سیاسی و رسانههای خبری و تحلیلی دنیا را به خود جلب کرد. شبکهی تلویزیونی سی.ان.ان همزمان با این اجلاس به نقل از یک تحلیلگر امور خاورمیانه اعلام کرد: «در حالی که آمریکا نتوانست همپیمانان خود را در «کنفرانس دوحه» گرد هم آورد، ایران بیش از پنجاهوپنج کشور اسلامی را در تهران گردهم آورده و این یک پیروزی پرارزش است.» روزنامهی الشرقالاوسط نیز در سرمقالهی خود با اشاره به اهمیت این اجلاس نوشت: «مسلمانان جهان به همایش تهران چشم امید دوختهاند.»
آیتالله سید علی خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی، سخنران افتتاحیهی این اجلاس هستند. سخنان ایشان همان رنگ و بوی اجلاس حراره را دارد، اما گرایش و موضوعات اسلامی آن جلب توجه میکند. موضوع فلسطین باز هم از محورهای مهم سخنان ایشان است. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برنامهی دشمنان اسلام میگویند: «هیچ خطری از سوی ایران اسلامی، هیچ کشور اسلامی را تهدید نمیکند.»
رهبر انقلاب چند پیشنهاد هم برای بهرهوری بیشتر این کنفرانس ارائه کردند: پارلمان بینالمجالس کشورهای اسلامی، بازار مشترک اسلامی، دیوان داوری اسلامی و پیشنهاد جالب حق وتوی کشورهای مسلمان مادامی که این قانون باقی است.
در پایان این اجلاس، همهی اعضا متعهد شدند که با تروریسم مقابله کنند و برای بازپسگیری قدس و مسجدالأقصی و حق ملی مردم فلسطین و بازگشتن به سرزمینشان و ایجاد کشور مستقل فلسطین با حاکمیت قدس شریف به عنوان پایتخت بکوشند. ظاهراً ایران دیگر تکنواز آوای مبارزه با رژیم صهیونیستی نیست؛ کشورهای اسلامی نیز اعلام کردند که این دغدغهی آنها هم هست. اما گذشت زمان و عملکرد برخی مدعوین اجلاس هشتم سران کنفرانس اسلامی در طول بیش از دو دهه، باز هم ایران را تنها پرچمدار این عرصه نشان داد.
نگاهی به روند صلح در خاورمیانه و همراهی برخی از سران این منطقه با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، سکوت در جنگ ۳۳روزه لبنان و ۲۲روزه غزه و حتی همراهی با متجاوزان صهیونیستی، سکوت و همراهی در محاصرهی غزه توسط اسرائیل، موضعگیریهای منتقدانه و گاه خصمانه در برابر حمایت جمهوری اسلامی ایران از فلسطین و جبههی مقاومت، تحت فشار قرار دادن دولتها و گروههای مقاومت در فلسطین، لبنان و این اواخر هم سوریه، همه و همه این حقیقت را آشکار میکند که بر خلاف ملتها و مردم مسلمان منطقه، دولتها و حکومتهای آنها نمیتوانند یا نمیخواهند که منطقه تکانی بخورد.
اپیزود سوم؛ آگوست ۲۰۱۲: قاعدتاً فقط تهران باید پُر از جنبوجوش باشد، اما آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز پُرکار نشان میدهند. تلاش برای نرفتن است. آنها همهی توان دیپلماتیک و غیر دیپلماتیک خود را بهکار بستهاند که عدهای به تهران نیایند. بیشتر فشارهای این دو شریک، بان کی مون -دبیرکل سازمان ملل- و محمد مرسی -رئیسجمهور مصر- را نشانه رفته، اما این فشارها افاقه نمیکند و آقای دبیرکل اعلام میکند که به ایران میآید؛ هرچند برای اعلام نگرانی جامعهی جهانی نسبت به برخی رفتارهای ایران.
آمدن و نیامدن رئیسجمهور جدید مصر هم خبرساز شد. مصر که ریاست جنبش را در سال ۲۰۰۹ از کوباییها تحویل گرفته بود، بر اساس پروتکل جنبش عدم تعهد، شخصاً باید آن را به رئیس جدید جنبش تحویل میداد. طبق مصوبهی اجلاس شرمالشیخ مصر، میزبان شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد جمهوری اسلامی ایران بوده است. هرچند ایران همان ایران همیشگی است، اما مصر نه. همین یک سال پیش بود که مصریها انقلابی برپا کردند و حالا دکتر محمد مرسی باید به جای حُسنی مبارک، صندلی ریاست را با همتای ایرانی خود عوض کند. همین مسئله سر و صدایی به پا کرده است. خبر آمدن مرسی به ایران را هم پس از تأیید و تکذیبهای فراوان رسانهای بالاخره مخابره شد.
۳۰ آگوست ۲۰۱۲ و تنها چند روز پس از پایان بزرگترین رویداد ورزشی جهان در لندن، تهران -پایتخت سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران- میزبان کسانی است که نمایندگی پنج میلیارد از جمعیت جهان را بر عهده دارند؛ یعنی حدود یکصدوبیست کشور عضو و ناظر جنبش عدم تعهد. آمریکاییها و بیشتر از آن اسرائیلیها نگران میزبانی ایران هستند که قاعدتاً با توجه به رفتار غیر مسئولانهاش! نسبت به نگرانیهای شورای امنیت بر سر برنامهی هستهای و نیز فشار و تحریمها و تهدیدهای شدید غرب باید منزوی شده باشد. آنها با توجه به اوضاع و احوال جهان و نیز خاورمیانه، اهمیت اجلاس تهران را بهخوبی درک کردند و به همین دلیل سعی کردند که هیأتهای نمایندگی کشورهای عضو جنبش در پایینترین سطح دیپلماتیک به تهران بیایند. مجلهی آمریکایی «تایم» با اشاره به اجلاس غیر متعهدها و سابقهی حمایت این سازمان از تهران نوشت: «اگر «نم» با انتشار بیانیهای از حق ایران در استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای، حمایت و تحریمهای یکجانبهی ضد این کشور را محکوم کند، شگفتزده نشوید.» اما آیا مسئله فقط برنامهی هستهای ایران است یا انزوا و اعتبار بینالمللی این کشور؟
قبل از برگزاری اجلاس سران و با آغاز کار اجلاس کارشناسان و وزرای امور خارجه، در اورشلیم سر و صدای نتانیاهو درآمد که: «اینها لکهی ننگی بر دامان بشریت هستند و موجب رسوایی!» او پس از شنیدن سخنان وزیر خارجهی ایران در جمع کارشناسان کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، باعصبانیت گفت: غیر متعهدها پیام هولوکاست را درک نکردهاند!
در جریان اجلاس شانزدهم غیر متعهدها افکار عمومی ایران و جهان دریافت که «استکبارستیزی و مقاومت در برابر نظام سلطه» دیگر مزیت و تابلوی اختصاصی ایران اسلامی نیست. حالا کشورهای زیادی هستند که نهتنها این آرمانها را بر زبان جاری میکنند، بلکه به عملی شدن آنها هم میاندیشند.
مشخص است که هرچه عقربهها به برگزاری زمان افتتاحیهی اجلاس سران و سخنان رهبر ایران نزدیکتر میشد، ناامیدی دشمنان جمهوری اسلامی نیز افزایش مییافت. آنها خاطرهی خوبی از سخنان و مواضع مسئولین جمهوری اسلامی نداشتند، اما آیا مسئله فقط مواضع جمهوری اسلامی است؟
بالاخره ۳۰ آگوست فرامیرسد؛ روزی که شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران با سخنان رهبر انقلاب اسلامی افتتاح میشود. حدود ساعت هفت صبح، در خلوتی تهران و شلوغی سالن اجلاس به آنجا میرسیم. خبرنگاران منتظر ورود هستند. دو سه ساعتی به آغاز برنامه مانده و همه در حال رتق و فتق امور هستند. هر کسی مشغول آخرین هماهنگیها و انجام وظیفهی خود است. یک ساعتی طول میکشد تا به محل استقرارمان در طبقهی فوقانی سالن برویم. همین که وارد سالن میشویم، گروه ارکستر توجه ما را جلب میکند که هر از گاهی هم سازهای خود را کوک میکنند. از حدود ساعت هشتونیم بهتدریج میهمانان وارد سالن میشوند و پرچم خود را جستوجو میکنند. هر پرچم جایگاه نشستن گروهی از میهمانان را مشخص میکند. در طبقهی بالا هم وزرا و نمایندگان مجلس و برخی اعضای هیأتهای نمایندگی کشورها، معاونین وزارت خارجه و ... حضور دارند. به آغاز برنامه که نزدیک میشویم، سالن هم از هیأتهای خارجی با انواع و اقسام لباسها و رنگها و زبانها پُرتر میشود. بعضیها سر جای خود نشستهاند و بعضی در حال خوش و بش و مصافحه و مذاکرهاند. ترکیب رنگها و مدلهای لباس مدعوین زیبایی خاصی به سالن اجلاس داده است.
حول و حوش ساعت دهونیم صبح است که دیگر حدود بیست رئیسجمهور، یک امیر، یک رئیس حکومت خودگردان، دبیرکل سازمان ملل، رئیس مجمع عمومی سازمان ملل، رئیس اتحادیهی آفریقا، رئیس اتحادیهی عرب، رئیس گروه ۷۷+ چین، هشت نخستوزیر، سه رئیس مجلس، هشت معاون رئیسجمهور، بیش از پنجاه وزیر امور خارجه و چند تن دیگر به نمایندگی از سازمانهای بینالمللی و مابقی میهمانان آمادهاند تا با ورود مسئولین ارشد جمهوری اسلامی ایران به سالن، اجلاس شانزدهم سران جنبش عدم تعهد را آغاز کنند. درب جایگاه بازمیشود و حضرت آیتالله خامنهای به همراه مسئولین ارشد جمهوری اسلامی وارد سالن میشوند و در جایگاه میایستند. گروه ارکستر سرود جمهوری اسلامی ایران را مینوازد.
سرود که تمام میشود، حضار مینشینند. طبق روال مرسوم اجلاسهای بینالمللی در کشور ما، قرائت قرآن بر عهدهی قاری دیپلمات، استاد کریم منصوری است. منصوری در همین سالن، با قرائت خود در هشتمین اجلاس سران کنفرانس اسلامی اشک خیلیها را بر گونهها جاری کرد. حالا بهجای پنجاه و چند کشور اسلامی، حدود یکصدوچهل کشور اسلامی و غیر اسلامی به نوای معجزهی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم گوش فرامیدهند. پس از قرائت قرآن و طبق برنامه، نوبت به سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی میرسد. سخنرانی ایشان بیش از سی دقیقه طول میکشد. رهبر ایران پس از پایان نطق خود، با تشویق حضار سالن اجلاس را ترک میکنند.
شاید برای کسانی که در اجلاس حراره حضور داشتند، این سخنرانی، سخنرانی ۱۲۵ دقیقهای آیتالله خامنهای در آن اجلاس را تداعی میکرد و همانطور که پیشبینی میشد، بسیاری از محورهای این دو سخنرانی نیز به هم شبیه بود؛ انتقاد از سازمان ملل و شورای امنیت، مسئلهی فلسطین، راهکارهای بهرهوری سیاسی غیر متعهدها و البته با توجه به بیداری اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا، طرح مباحث جدیدی همچون پیچ تاریخی، هندسهی جدید بینالمللی.
تا این جای برنامهی افتتاحیه قابل پیشبینی بود. یعنی دوست و دشمن منتظر این سخنان از طرف جمهوری اسلامی بودند. سی و چند سال است که این مواضع مزیت اختصاصی ایران در سیاستخارجی و روابط بینالملل شده است، اما مابقی ماجرا را میتوانیم از دیدگاه کسی ببینیم که اخبار افتتاحیهی اجلاس را زمانی گوش میکند که گویندهی خبر، محور برخی سخنان را برمیشمرد: تأکید بر کارکردهای جنبش عدم تعهد، نیاز به اصلاحات در سازمان ملل برای مدیریت مشترک جهانی، مسئلهی فلسطین، حق کشورها در دستیابی و استفاده صلحآمیز از انرژی، خاورمیانهی عاری از سلاح هستهای، حکومت مشترک جهانی و نظم نوین جهانی مبتنی بر عدالت، تغییر در ساختارهای جهانی.
لابد شنوندگان اینها را به پای مسئولین ایرانی میگذارند که چند سالی است در مجامع بینالمللی بیان میکنند و البته برایشان طبیعی و شاید تکراری باشد، اما اینها مجموع اظهار نظرها و مواضعی است که دیگر سخنرانان افتتاحیهی اجلاس عدم تعهد در آیین افتتاحیهی این اجلاس بیان کردهاند؛ از محمد مرسی که کشورش تا یکی دو سال پیش، همپیمان مطمئن و «گنج استراتژیک» اسرائیل بود تا بان کی مون -دبیرکل سازمان ملل- موهان سینگ -نخستوزیر هند- ناصر عبدالعزیز -رئیس مجمع عمومی سازمان ملل- و عبدالقادر بنصالح -رئیس گروه ۷۷+ چین- که همگی نقاط مشترک بسیاری با جمهوری اسلامی ایران دارند. البته این اشتراک نظرها نافی بیان اختلاف نظرها نشد و نمونهی آن، مواضع رئیسجمهور مصر دربارهی بحران سوریه و نیز انتقاد دبیرکل سازمان ملل دربارهی برنامه هستهای ایران بود.
صهیونیستها از چه نگرانند؟
حالا نگرانی اسرائیلیها بهتر فهم میشود. بالاخره در این سی سال مواضع ضد اسرائیلی و ضد نظام سلطهی ایران، کم نبوده که آنها تا این حد عصبانی باشند، اما اینکه اکثریت شرکتکنندگان در اجلاس غیر متعهدها که نمایندگان حدود پنج میلیارد از جمعیت کل جهان را شامل میشود و دوسوم اعضای سازمان ملل را در بر میگیرد، اینچنین در مقابل اسرائیل و سیاستها و مدیریت تکروانهی جهانی موضوعگیری کنند، نشانههای بدی برای بقای اسرائیل و اهداف شریکش آمریکا است.
رهبر انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان: مواضعی که از زبان برخی رؤسای کشورها و هیأتهای حاضر در نشست تهران بویژه انتقاد از ساختار سازمان ملل و شورای امنیت و دیکتاتوری بینالمللی حاکم بر جهان بیان شد در اجلاسهای بینالمللی مشابه آن سابقه ندارد. (۹۱/۶/۱۶)
نوام چامسکی، استراتژیست و نظریهپرداز آمریکایی در این باره میگوید: «نمایندگان عدم تعهد در تهران به خوبی بر خطرناک بودن بحثی که در غرب رواج پیدا کرده آگاهی دارند. ژنرال لی باتلر که سابق بر این فرماندهی نیروهای استراتژیک ایالات متحده را عهدهدار بود، در این باره میگوید: بسیار خطرناک است که در مجموعهای به نام خاورمیانه یک دولت به تسلیحات هستهای مجهز باشد چرا که این مسأله سایرین را به تکاپو برای مسلح شدن وادار میکند. منظور باتلر از این جملات ایران نبود بلکه وی اسرائیل را نشانه رفته بود. اسرائیلی که در کشورهای عربی و اروپایی اصلیترین تهدید برای صلح در جهان عرب به حساب میآید. البته امریکا هم رتبه دوم را به خود اختصاص داده و ایران با وجود تمام تبلیغات چندان، باعث رعبآفرینی در مناطق فوقالذکر نشده است.»
سالها و دورههای گذشته و در برخی از این اجلاسها، اتخاذ کمرنگتر اینگونه مواضع مسبوق به سابقه بوده است، اما مسئلهای که بهشدت دگرگون شده و دستخوش تحولات شگرف دیگری است، وضعیت خاورمیانه و نظام بینالملل است. در این شرایط آمریکا و رژیم صهیونیستی خوب میدانند که اعلام مواضع دوسوم کشورهای دنیا چه بار روانی را ایجاد خواهد کرد. بماند که اگر این جنبش به سمت بهرهوری سیاسی با ریاست ایران نیز برود، نگرانیها برای نظام سلطه بیش از این خواهد بود.
در جریان اجلاس شانزدهم غیر متعهدها افکار عمومی ایران و جهان دریافت که «استکبارستیزی و مقاومت در برابر نظام سلطه»، «نه شرقی نه غربی»، «مبارزه با اسرائیل»، «تغییر مدیریت جهانی» و «کسب استقلال واقعی» دیگر مزیت و تابلوی اختصاصی ایران اسلامی نیست. حالا کشورهای زیادی هستند که نهتنها این آرمانها را بر زبان جاری میکنند، بلکه به عملی شدن آنها هم میاندیشند. جمهوری اسلامی ایران دیگر تنها نیست، بلکه پیشکسوت خط مقاومت، استقلال و پیشرفت است.
بهگونهای جالب توجه و شاید غیرمنتظره به نظر میرسد که باید به دنبال مزیت اختصاصی دیگری برای ایران انقلابی و اسلامی باشیم. به نظر میآید ما در این سی سال به همه آموختهایم که «چه چیزی را نخواهند»، اما باید از امروز به آنها بیاموزیم که «چه چیزی را بخواهند.» رهبر انقلاب اسلامی در نوروز سال ۹۰ گفتند که «باید الگو را بر سر دست بگیریم تا ملتها بتوانند ببینند که یک ملت در سایهی اسلام و با تعالیم اسلام چگونه میتواند پیشرفت کند». پس در راستای «نظام الگو» و در این بستر منطقهای و جهانی چه باید بکنیم؟ اولویتها چیست؟