• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1368/03/20

بیانات در دیدار نماینده‌ی ولی‌فقیه، وزیر و جمعى از کارکنان جهاد سازندگى سراسر کشور

بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)

 جهاد سازندگى از جمله‌ی دستگاه‌هایى است که بیش از همه، ما را به یاد امام عزیزمان می‌اندازد. چقدر ایشان اهمّیّت میدادند به این مجموعه‌ی جوان، انقلابى، بااخلاص، کارآمد؛ و چقدر لذّت میبردند وقتى نقل میشد، شنیده میشد، در اخبار گفته میشد که جهاد در جبهه‌ی جنگ این موفّقیّتها را داشته، این کارها را کرده، در روستاها، در مناطق دوردست، در بلوچستان این حجم عظیم خدمات را انجام داده؛ [اینها] آن دل بزرگ را از امید و شادى پُر میکرد. و من تصوّر میکنم تیزبینى و روشن‌نگرىِ آن مرد بزرگ درست و بجا تشخیص داده بود که یک مجموعه‌اى، یک دستگاهى که سراسر آن تشکیل شده از عناصر مؤمن، انقلابى، جوان، فعّال، کارآمد، باسواد، چقدر میتواند براى کشور مفید باشد.من درباره‌ی اهمّیّت جهاد نمیخواهم حالا در این فرصت کم (بعضی‌تان هم در آفتاب نشستید، بنده ناراحتم) زیاد صحبت کنم؛ همین‌قدر به شما عزیزان، جهادی‌ها، عرض میکنم: شما که عاشق امام بودید و هستید، شما که رگ جانتان به امام وصل بود، شما که بارها من شنیده بودم از برادرهاى بالاى جهاد که ربطشان و وصلشان به امام را هویّت اصلى جهاد به حساب می‌آوردند و خودشان را همیشه به نماینده‌ی امام وصل میدانستند، شما براى تعظیم روح امام و شادىِ آن پروازکرده‌ی در ملکوت اعلىٰ ‌-که بی‌شک هم ناظر و نگران کارهاى ما است- از امروز باید تلاشتان را مضاعف کنید.

 جمله‌اى را برادر عزیزمان آقاى نورى (۲) فرمودند که برادرها دلسردى و دل‌مردگى نداشته باشند؛ من به شما صمیمانه عرض میکنم: اگر ما بخواهیم عظمت مصیبت را نگاه کنیم، همه‌ی ما باید دلسرد و دل‌مرده باشیم. مصیبت خیلى بالا است؛ فقدان و ثُلمه (۳) خیلى غیر قابل تحمّل است؛ شخصیّت امام و آن امواج حیاتى دائمى که از او متصاعد میشد و مثل خورشید به ذرّات جان میداد و حیات میداد، براى ما بسیار تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز بود. این‌جور نیست که ما حالا یک عزیزى را از دست دادیم یا یک شخصیّتى را که در نظام جایگاهى داشت از دست دادیم، خب یکى دیگر را انتخاب میکنیم و مسئله تمام میشود! امام در آسمان بود، بنده و امثال بنده خاکیم؛ فاصله ناپیمودنى است. من مکرّر در این ده‌ساله ‌-بخصوص در این سه چهار سال اخیر که خب ایشان عوارض زیادى داشتند، عوارض قلبى؛ نمیگذاشتیم مردم نگران بشوند؛ ماها خیلى دلهره کشیدیم این چند سال اخیر- وقتى با خودم فکر میکردم، اصلاً دنیاى خالى از امام به نظرم یک دنیاى تاریکى میرسید؛ یک جسم بی‌روح، یک خلأ؛ فکر نمیکردم بتوانیم تحمّلش بکنیم؛ همیشه از آن‌چنان روزى، آن‌چنان دنیایى، به خدا پناه میبردم. وقتى مردم این دعاى معروف همیشگی‌مان را میکردند، من به خودم میگفتم پروردگارا! آیا میشود این دعا مستجاب بشود که ما این وسط هیچ احساس خلأ نکنیم؟ خیلى به نظرمان بزرگ بود. اگر ما بخواهیم به عظمت حادثه، عظمت ضایعه توجّه کنیم، خب،

 نمیشود کار کرد.من بعکس میخواهم بگویم، من امروز این احساس را میکنم که چون ضایعه بزرگ است، چون حادثه سنگین است، چون خسارت بالاتر از حدّ تصوّر است، ما باید تلاشمان را مضاعف کنیم. وقتى خدا چشم را از یک انسانى گرفت، گوش او، شامّه‌ی او، ذائقه‌ی او، حسّ لامسه‌ی او، تمام استعدادهاى او به کمک او می‌آیند؛ البتّه چشم نمیشوند ‌-انسان وقتى چشم ندارد دیگر جایى را نمیبیند- امّا یک مقدارى از ضایعه کاسته میشود؛ لامسه هنرى را نشان میدهد که در بودن چشم، آن هنر را نداشت یا بُروز نداشت؛ شامّه و سامعه و ذائقه کارى را میکند که وقتى چشم بود، این اندامها آن‌قدر حسّاسیّت، آن‌قدر تلاش نشان نمیدادند. ما امروز آن‌جورى باید عمل کنیم، با همان روحیه. حالا این چشم گرفته شده ‌-شکّى نیست که هیچ‌چیز دیگرى براى ما چشم نخواهد شد- امّا بیایید سامعه‌مان را، شامّه‌مان را، ذائقه‌مان را، لامسه‌مان را، همه‌ی احساسهاى مکمون (۴) و مکنون (۵) در وجودمان را بیش از گذشته به کار بیندازیم ‌-بیشتر کار کنیم، بیشتر فکر کنیم، بهتر همبستگى کنیم، نیروهایمان را بیشتر روى هم بریزیم- تا بتوانیم وظیفه‌مان را انجام بدهیم. انقلاب نیاز دارد به سرچشمه‌هاى فیّاض و جوشان استعدادهاى بشرى. و این عمل کردن به وصیّت او است؛ آن بزرگى که ما جاى خالى او را با همه‌ی وجودمان داریم لمس میکنیم. اگر بخواهیم انقلاب با همان سرعت و شتاب و با همان اتقان و استقامت یعنى درست در همان خطّ صحیح، بدون چپ و راست، حرکت بکند و آن هدفها که بر قلّه‌هاى بلند آرزوهاى ملّت ما بلکه ملّتهاى اسلامى میدرخشند ‌-هدفهایى که امام معیّن کرده و ترسیم کرده- همواره جلوى چشم ما بماند و پوشیده نشود ‌-که بزرگ‌ترین خطر این است- بزرگ‌ترین خطر این نیست که ما از رفتن باز بمانیم یا خسته بشویم، بزرگ‌ترین خطر این است که آن چشم‌اندازى را که او براى ما ترسیم کرده بود و آن هدفهایى را که او براى ما تعریف کرده بود گم کنیم، دیگر نبینیم؛ نگذارید غبارها، ابرها جلوى این هدفها را و آرمانها را بگیرد. باید بیشتر کار کنیم.

 من با معرفتى که بیش از همه‌ی مردم دنیا به ضعفهاى خودم دارم ‌-هیچ کس به‌ قدر خود من کاستی‌ها و نقصهاى مرا نمیداند؛ من بیش از همه میدانم که چقدر کاستى و نقص در من هست- علی‌رغم این کاستی‌ها و نقصها که بحمدا‌لله‌ با آنها آشنا هستم و آنها را می‌شناسم، تصمیم گرفته‌ام که بیشتر کار کنم، بیشتر تلاش کنم، بیشتر از سرچشمه‌هاى حیاتی‌اى که در این راه ممکن است به کار بیاید استفاده کنم. این تنها راه ما است.

 البتّه یک نکته اینجا وجود دارد که در زندگى امام هم همان نکته اصلی‌ترین بود، و آن توجّه به خدا و کمک خواستن از خدا است؛ شوخى هم ندارد. من دیروز یا پریروز به یک جمعى همین جا گفتم، (۶) به شما هم عرض میکنم: هر کدام از این خصوصیّاتى که امام داشتند، به‌تنهایى کافى بود یک آدم را، یک انسان معمولى را به‌عنوان یک انسان بزرگ معرّفى کند: فقط همان اراده و قاطعیّت، همان علم، همان شجاعت، همان صدق و صراحت، همان تقوا و ورع. هر کدام از اینها به‌تنهایى در یک آدم معمولى اگر دمیده بشود، او را به یک آدم بزرگ تبدیل میکند؛ که همه‌ی اینها در او جمع بود. من میخواهم بگویم این مجموعه‌ی ذی‌قیمتى که شخصیّت معنوى امام را تشکیل داده بود، اگر همه در او بود امّا آن رابطه‌اى که او با خدا داشت ‌-آن عبودیّت، آن تعبّد، آن اخلاص براى خدا و ملاحظه نکردن هیچ‌چیز دیگر در این راه- همین یکى را نداشت، امام به این موفّقیّتها نمیرسید؛ این را من به شما عرض بکنم. کارى که شده، خیلى عظیم‌تر از این است که یک شخصیّتى با همه‌ی آن خصوصیّاتْ منهاى ارتباط با خدا، بتواند آن کار را انجام بدهد. امام توانست این حرکت عظیم را در دنیا به وجود بیاورد؛ چون حرکت [فقط] در ایران که نشده، در دنیا شده. شما ببینید، اینهایى که امروز درباره‌ی امام حرف میزنند، چون دیگر او نیست سدها شکسته شده و سیل اعترافها و تعریفها سرازیر شده؛ تا دیروز نمیگفتند! ببینید چه دارند میگویند. این حرکتى که او در دنیا به وجود آورده، این طوفانى که او در اقیانوس ایجاد کرده و اقیانوس را به موج آورده ‌-صحبت یک دریاچه یا یک استخر نیست، صحبت یک اقیانوس است- این کارى نبود که به‌وسیله‌ی یک انسانِ قاطعِ بااراده‌ی مصمّمِ باهوشِ شجاعِ تیزبینِ آینده‌نگر ‌-و مانند اینها- ممکن باشد که انجام بگیرد؛ نخیر، اگر امام این یکى را نداشت ‌-این رابطه‌ی ویژه‌ی با خدا- همه‌ی آن خصلتها قادر نبودند که این را که پیش آمده پیش بیاورند. این در اختیار ما است؛ حالا اگر آن خصلتهاى دیگرِ امام را ماها نداریم، این یکى را میتوانیم داشته باشیم؛ همه‌ی ما. من هم میتوانم داشته باشم، شما هم میتوانید داشته باشید؛ شما بیشتر از من هم میتوانید داشته باشید، چون شما جوانید، دلهایتان صاف است، پاکید، آئینه‌ی شما پاک‌تر و صاف‌تر و متلألئ‌تر از آئینه‌ی ما است؛ میتوانید رابطه با خدا ایجاد کنید. شما جوانها روییده‌ی انقلابید، نسل انقلابید، شما کسانى هستید که ده سال از تعیین‌کننده‌ترین فصول زندگی‌تان را ‌-شما جوانها تا مثلاً سى سالگى تا حتّى بیشتر، چه برسد به آنهایى که سنین بین بیست و سى هستند- ده سال از بهترین اوقات عمر را در دوران حکومت دین گذراندید، در زمانى گذراندید که حاکمیّت اسلام بوده، حاکمیّت ارزشهاى اخلاقى بوده؛ من و امثال من همان ده سال را در حاکمیّت طاغوت گذراندیم؛ شما بهتر از ما هستید، شما براى جذب انوار الهى قابل‌تر هستید. خیلى خب، حالا که این زمینه‌ی خوب در اختیارتان است، این عنصرى را که در امام بود و ضامن آن همه توفیقات بود یعنى ارتباط با خدا، تعبّد در مقابل خدا، تقوا ‌-تقوا یعنى آن روح پرهیزکارى، نه‌فقط پرهیزِ عملى، روح پرهیز از گناه، از بدی‌ها، از لجنها، از آلودگی‌ها- را در خودتان زنده کنید؛ ‌الحمدلله‌ در شماها هست، بیشترش کنید، قوی‌ترش کنید؛ من میگویم همه‌ی کارهاى ما حل خواهد شد، ما به آن هدفها خواهیم رسید، آن راه را طى خواهیم کرد.این مرد بزرگ زندگی‌اش هم براى خدا بود، مردنش هم براى خدا شد؛ مفید شد؛ وَسَلـّْمٌ عَلَیهِ یَومَ وُلِدَ وَ یَومَ یَموتُ وَ یَومَ یُبعَثُ حَیًّا؛ (۷) آن آمدنش به ایران، این رفتنش از دنیا، آن لحظه لحظه‌ی زندگى پُربرکتش در این فاصله؛ حالا منهاى آن گذشته‌ها که چقدر پُربار و پُرحادثه است. و امیدوارم که خداى متعال ما را مدد کند و ما از آن روح بزرگ استمداد میکنیم و دعاى ولی‌عصر (ارواحنا فداه) را طلب میکنیم. توسّل و دعا و توجّه به پروردگار را فراموش نکنید؛ رابطه را با خدا محکم کنید و این را همراه کنید با تلاش مضاعف، با ابتکارهاى بیشتر، با فکر بیشتر.

 بنده بحمدا‌لله‌ همیشه پشتیبان جهاد سازندگى بودم، بعد از این هم بدون هیچگونه تردید و تأمّلى از جهاد سازندگى پشتیبانى خواهم کرد. و حرکت را، ابتکار را ‌-مخصوصاً ابتکار را- [بیشتر کنید]. من کمبود امروز در فضاى جامعه‌مان را کمبود ابتکارها میدانم؛ نه اینکه ابتکار نداریم؛ چرا، ‌الحمدلله‌ ابتکار زیاد است؛ لیکن آنچه ما را نجات میدهد ابتکار است. راه‌هاى جدید را، راه‌هاى میان‌بُر را پیدا کنید تا بتوانیم خودمان را به این قافله‌اى که در زمینه‌هاى مادّى از ما جلو است برسانیم و از آن بگذریم؛ اگر ما خودمان را به قافله‌ی توسعه‌ی جهانى رساندیم و از لحاظ توسعه و عمران و آبادى توانستیم جلو برویم، از همه‌ی دنیا بهتر خواهیم بود؛ چون یک چیزى ما داریم که آنها ندارند و آن توکّل ما و ایمان ما و معرفت ما است.خداوند ‌ان‌شاءالله‌ که به شماها توفیق بدهد و عمر بدهد و ‌ان‌شاءالله‌ همواره شماها را مشمول تأییدات و تفضّلات خودش قرار بدهد و ‌ان‌شاءالله‌ که همیشه شماها مایه و پایه و پیش‌قراول توسعه و حرکت اساسى انقلابى در کشور باشید.

 والسّلام علیکم و‌ رحمة‌الله و‌ برکاته

 
۱) این دیدار به‌مناسبت ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) و انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبرى انقلاب اسلامى صورت پذیرفت. آقاى غلام‌رضا فروزش (وزیر جهاد سازندگى) در جلسه حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین عبدالله‌ نورى (نماینده‌ى ولىّ‌ فقیه در جهاد سازندگى) مطالبی بیان کرد.
۲) نماینده‌ى ولىّ‌فقیه در جهاد سازندگى
۳) رخنه
۴) پوشیده
۵) پنهان
۶) بیانات در دیدار وزیر دفاع و جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروهاى سه‌گانه‌ى ارتش جمهورى اسلامى ایران و وزارت دفاع (۱۳۶۸/۳/۱۸)
۷) سوره‌ى مریم، آیه‌ی ۱۵؛ «و درود بر او، روزى که زاده شد و روزى که میمیرد و روزى که زنده برانگیخته میشود.»