• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1364/06/21

در قیامت چطور جواب این‌ها را بدهم؟

بنده اعلام کرده‌ام و حالا هم به شما برادران عزیز دارم عرض می‌کنم من تابع حجت شرعی‌ام. یک روزی بود بنده در مسجد کرامت مشهد نماز می‌خواندم، منبر می‌رفتم، سخنرانی می‌کردم بعد از نماز، منبر یعنی نمی‌رفتم می‌ایستادم صحبت می‌کردم. چشمم به این جمعیت که می‌افتاد آن جمعیت در مساجد مشهد نظیر نداشت، یعنی مسجد پدر خودم که پنجاه سال بود نماز می‌خواند بعد از نماز ایشان می‌آمدند برای مثلاً فرض کنید که صحبت من بود گوش کنند یا نماز ما و آن اجتماع مسجد ما ده برابرِ مثلاً اجتماع مساجد معروف و معتبر مشهد بود، تمام این مساجدی که بود مشهد، بدون استثناء. یک اجتماع عظیمی از در و دیوار، واقعاً از در و دیوار جمعیت همین‌طور می‌چسبیدند که بیایند نماز و بیایند گوش کنند آن حرفهای ما را. من چشمم که می‌افتاد به این جمعیت گاهی اوقات تنم می‌لرزید، می‌گفتم پروردگارا! من در قیامت چطور جواب این‌ها را بدهم؟ این همه مسجد خالی شد تو مشهد که مسجد ما پر شد. آخر من چطور جواب این‌ها را بدهم؟ واقعاً تنم می‌لرزید. بار‌ها با خودم فکر می‌کردم در آن وقت که از این کارهائی که دارم می‌کنم، نماز می‌خواندم و تفسیر می‌گفتم و حدیث روی تخته می‌نوشتم و از این کارهائی که آن وقت‌ها جدید بود، نو بود اینکار‌ها، جاذبه داشت، می‌گفتم بیایم کنار، منصرف بشوم و اینکار‌ها را نکنم که این جمعیت یک خرده‌ای، بعد فکر می‌کردم که خب آن نهیب تکلیف وظیفه و این‌ها که آیا مثلاً جایز هست جایز نیست. خب منی که تنم از فرضاً چند هزار آدم می‌لرزیده، آن روز، حالا چند میلیون آدم را رو دوش من سوار کردند و بنده باید این‌ها را از این پل صراط عبور بدهم مگر می‌شود این کار. مگر بنده حاضرم بدون احراز تکلیف شرعی کاری بکنم والله حاظر نیستم و نخواهم کرد. آن چیزی را که احراز کردم آن را عمل می‌کنم ولو تمام عالم با او مخالف باشند. آنی را که احراز کردم که خلاف است عمل نمی‌کنم ولو تمام عالم بر طبق او بیایند بگویند که اینکار باید انجام بگیرد.
دیدار با واحد روحانیت حزب جمهوری اسلامی ۶۴/۰۶/۲۱