1391/05/08
حلقههای مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه
|گفتاری از دکتر سید محمد صاحبکار، مدیرکل دفتر سیاستگذاری علم و فناوری معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری دربارهی اهمیت و ملزومات ارتباط صنعت و دانشگاه|
نگاهی به سخنان رهبر معظم انقلاب و منظومهی فکری ایشان دربارهی رشد و پیشرفت علمی در کشور نشان میدهد که ایشان علم و فناوری را عامل اقتدار ملت ایران میدانند. عبارت «العلمُ سلطانٌ»۱ که بارها از سوی ایشان عنوان شده است، بهخوبی نشان میدهد که جامعهی اسلامی باید مقتدر باشد. از نگاه ایشان، برای این اقتدار به علم و فناوری پیشرفته نیاز است؛ علمی که در کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت بتواند اقتدار کشور ما و جهان اسلام را به ارمغان بیاورد.
اما علم اقتدارآفرین چگونه علمی است؟ این علم دو ویژگی اصلی و اساسی دارد؛ نخست اینکه روند تولید آن «جهاد علمی» است. یعنی این علم با جهد و تلاش و در مقابلهی با دشمن و در مبارزه با او تولید میشود. ویژگی دوم هم نافع بودن علم است. یعنی علمی که نفعی به حال و آیندهی جامعه ندارد، اقتداری را هم در پی نمیآورد. جالب اینکه ما در ادعیهی خودمان هم میگوییم: «اللّهُم إنّی أعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لا یَنْفَعُ»۲ و از علم غیر نافع به خداوند پناه میبریم.
برای اینکه علم ما تبدیل به نفع برای جامعه بشود، باید بین مراکز تولید علم ما -دانشگاه، حوزه، مؤسسات پژوهشی و حتی محققین و دانشمندان- و مراکز مصرفکنندهی علم که بخشهای مختلف جامعه هستند، ارتباط مناسبی شکل بگیرد. تولیدکنندهی علم باید با توجه به نیاز مصرفکنندگان علم تولید کند. مصرفکننده هم باید بتواند بهراحتی و در چهارچوب یک سامانهی هوشمند نیاز خود را به تولیدکنندهی علم منتقل کند.
بنابراین برای تولید علم نافعی که به اقتدار جامعهی ایرانی بینجامد، ما نیازمند اصلاحاتی در هر سه حوزهی «عرضهی دانش»، «تقاضای دانش» و «ارتباط بین عرضه و تقاضای دانش» هستیم. یعنی سیاستهای ما در بخش تولید علم باید از آنگونه تولید علم و دانشی حمایت کند که پاسخ نیاز و تقاضای جامعهی ما باشد؛ خواه این تقاضا معطوف به مسائل و چالشهای امروز باشد یا ناظر به نیازها و فرصتهای آیندهی کشو. همینطور باید برنامههایی را طراحی کرد که جامعه بتواند بهراحتی نیازها و تقاضای علمی خود را به تولیدکنندگان دانش سفارش دهد و عرضه بتواند با تقاضا ارتباط برقرار کند. علاوه بر آن، مؤسسات و شرکتهای ما باید به این نتیجه برسند که برای بهبود عملکرد و بقای خود نیاز به علم دارند و خود را در دوراهی «ورشکستگی و نابودی» یا «تقاضامند علم بودن» ببینند.
حلقههای مفقودهی ارتباط صنعت و دانشگاه
«ارتباط صنعت و دانشگاه» یکی از حلقههای تولید و مصرف علم در کشور است؛ ارتباطی که حاصل نیاز بخش صنعت و توانایی تولید علم در دانشگاهها است. دانشگاه میتواند برای صنعت نیرو تربیت کند، برای رفع مشکلات صنعت مشاوره بدهد و راهبردهای جدید تولیدی را در اختیار صنعت بگذارد. دانشگاه برای اینکه بتواند پاسخگوی نیازهای صنعت باشد، باید نگاه خود را معطوف به جامعهی ایران و مسائل و نیازهای آن کند و برای جامعه تولید علم کند. در غیر این صورت علم تولیدشده در دانشگاه به کار صنعت و جامعه نمیآید، بلکه دانشگاه علمی را تولید کرده که مورد استفادهی دیگر جوامع است یا اینکه اساساً بیاستفاده خواهد بود.
برای بهبود رابطهی نظام «عرضهی دانش» و نظام «تقاضای دانش» و به طور خاص، بهبود رابطهی صنعت و دانشگاه نیاز است تا به غیر از نهادهای مستقیم زیرمجموعهی خود این دو نظام، نهادهای واسطی زیرمجموعهی نظام ارتباطی بین این دو بخش وجود داشته باشند تا سازوکارهای ارتباطی محقق شود. پژوهشکدههای کاربردی و شرکتهای دانشبنیان که برای تکمیل نظام ملی نوآوری شکل میگیرند از جملهی چنین نهادهایی هستند که میتوانند این ارتباط را بهخوبی برقرار کنند. دانش از طریق این حلقههای واسط از منبع تولید آن به محل مصرف منتقل میشود. شرکتهای دانشبنیان محل اصلی پروراندن ایدههای فناورانه و تبدیل آنها به ثروت در جامعه و افزایش کیفیت زندگی مردم هستند که مسبب انتقال نفع به جامعه و ارتقای اقتدار جامعه هستند.
در بهبود ارتباط بخش تولید علم و بخش تقاضای علم، دولت میتواند نقش سازندهای ایفا کند، چرا که دولت متولی اصلی بسیاری از حوزههای عمومی است که هرکدام از این حوزهها کم و بیش با چالشهایی روبهرو هستند. علاوه بر آن، دولت آگاهترین مجموعهها به مشکلات حوزههای تحت اختیار خود هم هست. بنابراین دولت با توجه به این دو ویژگی میتواند نیاز خود را در اختیار دانشگاهها قرار دهد و از آنها بخواهد که برای رفع این مشکلات چارهاندیشی کنند. همچنین دولت از آنجایی که دسترسی مناسبی به بسیاری از منابع تحقیقاتی دارد، میتواند در رفع مشکلات پژوهشی هم کمک شایانی به دانشگاه نماید.
البته در دانشگاه هم باید اصلاحاتی صورت بگیرد تا هم فعالیتهای دانشگاهها به خروجی مورد نظر در صنعت و سایر بخشهای جامعه برسد و هم دانشگاه از چالاکی لازم برخوردار گردد. مکانیسم تأمین مالی دانشگاهها نیز باید معطوف به خروجی متناسب با نظام تقاضای دانش باشد. همچنین نظام ارتقای اساتید باید معطوف به همین هدف دنبال شود. اگر دولت منابع مالی دانشگاه را با توجه به خروجی آن تأمین نماید، انگیزهی دانشگاه هم در تولید خروجی مورد نیاز جامعه بیشتر خواهد شد. برای مثال همانطور که بودجهی جاری دانشگاهها و مراکز پژوهشی در سال جاری افزایش چشمگیری داشته است، بایستی انتظارات از دانشگاه در پاسخگویی به نیازهای جامعه هم به همان میزان افزایش پیدا کند. همچنین هرچه اعضای هیئت علمی دانشگاهها، ارتقای رتبهی دانشگاهی خود را بیشتر با حل مسائل بومی جامعه مرتبط ببینند، از انگیزهی بیشتری هم برای گام برداشتن در مسیر رفع نیازهای جامعه برخوردار خواهند شد. در این صورت و با اعمال مدیریت صحیح، امید میرود که دانشگاه و صنعت بتوانند بسیاری از مشکلات جامعه را در حوزهی تولید و اقتصاد حل کنند و کشور را به اهداف خود در این عرصهها برسانند.
پینوشتها:
۱. شرح نهجالبلاغه، ج ۲۰، ص ۳۱۹
۲. تعقیبات نماز عصر، مفاتیحالجنان
نگاهی به سخنان رهبر معظم انقلاب و منظومهی فکری ایشان دربارهی رشد و پیشرفت علمی در کشور نشان میدهد که ایشان علم و فناوری را عامل اقتدار ملت ایران میدانند. عبارت «العلمُ سلطانٌ»۱ که بارها از سوی ایشان عنوان شده است، بهخوبی نشان میدهد که جامعهی اسلامی باید مقتدر باشد. از نگاه ایشان، برای این اقتدار به علم و فناوری پیشرفته نیاز است؛ علمی که در کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت بتواند اقتدار کشور ما و جهان اسلام را به ارمغان بیاورد.
اما علم اقتدارآفرین چگونه علمی است؟ این علم دو ویژگی اصلی و اساسی دارد؛ نخست اینکه روند تولید آن «جهاد علمی» است. یعنی این علم با جهد و تلاش و در مقابلهی با دشمن و در مبارزه با او تولید میشود. ویژگی دوم هم نافع بودن علم است. یعنی علمی که نفعی به حال و آیندهی جامعه ندارد، اقتداری را هم در پی نمیآورد. جالب اینکه ما در ادعیهی خودمان هم میگوییم: «اللّهُم إنّی أعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لا یَنْفَعُ»۲ و از علم غیر نافع به خداوند پناه میبریم.
پادکست: العلمُ سلطان
برای اینکه علم ما تبدیل به نفع برای جامعه بشود، باید بین مراکز تولید علم ما -دانشگاه، حوزه، مؤسسات پژوهشی و حتی محققین و دانشمندان- و مراکز مصرفکنندهی علم که بخشهای مختلف جامعه هستند، ارتباط مناسبی شکل بگیرد. تولیدکنندهی علم باید با توجه به نیاز مصرفکنندگان علم تولید کند. مصرفکننده هم باید بتواند بهراحتی و در چهارچوب یک سامانهی هوشمند نیاز خود را به تولیدکنندهی علم منتقل کند.
بنابراین برای تولید علم نافعی که به اقتدار جامعهی ایرانی بینجامد، ما نیازمند اصلاحاتی در هر سه حوزهی «عرضهی دانش»، «تقاضای دانش» و «ارتباط بین عرضه و تقاضای دانش» هستیم. یعنی سیاستهای ما در بخش تولید علم باید از آنگونه تولید علم و دانشی حمایت کند که پاسخ نیاز و تقاضای جامعهی ما باشد؛ خواه این تقاضا معطوف به مسائل و چالشهای امروز باشد یا ناظر به نیازها و فرصتهای آیندهی کشو. همینطور باید برنامههایی را طراحی کرد که جامعه بتواند بهراحتی نیازها و تقاضای علمی خود را به تولیدکنندگان دانش سفارش دهد و عرضه بتواند با تقاضا ارتباط برقرار کند. علاوه بر آن، مؤسسات و شرکتهای ما باید به این نتیجه برسند که برای بهبود عملکرد و بقای خود نیاز به علم دارند و خود را در دوراهی «ورشکستگی و نابودی» یا «تقاضامند علم بودن» ببینند.
حلقههای مفقودهی ارتباط صنعت و دانشگاه
«ارتباط صنعت و دانشگاه» یکی از حلقههای تولید و مصرف علم در کشور است؛ ارتباطی که حاصل نیاز بخش صنعت و توانایی تولید علم در دانشگاهها است. دانشگاه میتواند برای صنعت نیرو تربیت کند، برای رفع مشکلات صنعت مشاوره بدهد و راهبردهای جدید تولیدی را در اختیار صنعت بگذارد. دانشگاه برای اینکه بتواند پاسخگوی نیازهای صنعت باشد، باید نگاه خود را معطوف به جامعهی ایران و مسائل و نیازهای آن کند و برای جامعه تولید علم کند. در غیر این صورت علم تولیدشده در دانشگاه به کار صنعت و جامعه نمیآید، بلکه دانشگاه علمی را تولید کرده که مورد استفادهی دیگر جوامع است یا اینکه اساساً بیاستفاده خواهد بود.
برای بهبود رابطهی نظام «عرضهی دانش» و نظام «تقاضای دانش» و به طور خاص، بهبود رابطهی صنعت و دانشگاه نیاز است تا به غیر از نهادهای مستقیم زیرمجموعهی خود این دو نظام، نهادهای واسطی زیرمجموعهی نظام ارتباطی بین این دو بخش وجود داشته باشند تا سازوکارهای ارتباطی محقق شود. پژوهشکدههای کاربردی و شرکتهای دانشبنیان که برای تکمیل نظام ملی نوآوری شکل میگیرند از جملهی چنین نهادهایی هستند که میتوانند این ارتباط را بهخوبی برقرار کنند. دانش از طریق این حلقههای واسط از منبع تولید آن به محل مصرف منتقل میشود. شرکتهای دانشبنیان محل اصلی پروراندن ایدههای فناورانه و تبدیل آنها به ثروت در جامعه و افزایش کیفیت زندگی مردم هستند که مسبب انتقال نفع به جامعه و ارتقای اقتدار جامعه هستند.
دانشگاه برای اینکه بتواند پاسخگوی نیازهای صنعت باشد، باید نگاه خود را معطوف به جامعهی ایران و مسائل و نیازهای آن کند و برای جامعه تولید علم کند. در غیر این صورت علم تولیدشده در دانشگاه به کار صنعت و جامعه نمیآید، بلکه دانشگاه علمی را تولید کرده که بیاستفاده خواهد بود.
در بهبود ارتباط بخش تولید علم و بخش تقاضای علم، دولت میتواند نقش سازندهای ایفا کند، چرا که دولت متولی اصلی بسیاری از حوزههای عمومی است که هرکدام از این حوزهها کم و بیش با چالشهایی روبهرو هستند. علاوه بر آن، دولت آگاهترین مجموعهها به مشکلات حوزههای تحت اختیار خود هم هست. بنابراین دولت با توجه به این دو ویژگی میتواند نیاز خود را در اختیار دانشگاهها قرار دهد و از آنها بخواهد که برای رفع این مشکلات چارهاندیشی کنند. همچنین دولت از آنجایی که دسترسی مناسبی به بسیاری از منابع تحقیقاتی دارد، میتواند در رفع مشکلات پژوهشی هم کمک شایانی به دانشگاه نماید.
البته در دانشگاه هم باید اصلاحاتی صورت بگیرد تا هم فعالیتهای دانشگاهها به خروجی مورد نظر در صنعت و سایر بخشهای جامعه برسد و هم دانشگاه از چالاکی لازم برخوردار گردد. مکانیسم تأمین مالی دانشگاهها نیز باید معطوف به خروجی متناسب با نظام تقاضای دانش باشد. همچنین نظام ارتقای اساتید باید معطوف به همین هدف دنبال شود. اگر دولت منابع مالی دانشگاه را با توجه به خروجی آن تأمین نماید، انگیزهی دانشگاه هم در تولید خروجی مورد نیاز جامعه بیشتر خواهد شد. برای مثال همانطور که بودجهی جاری دانشگاهها و مراکز پژوهشی در سال جاری افزایش چشمگیری داشته است، بایستی انتظارات از دانشگاه در پاسخگویی به نیازهای جامعه هم به همان میزان افزایش پیدا کند. همچنین هرچه اعضای هیئت علمی دانشگاهها، ارتقای رتبهی دانشگاهی خود را بیشتر با حل مسائل بومی جامعه مرتبط ببینند، از انگیزهی بیشتری هم برای گام برداشتن در مسیر رفع نیازهای جامعه برخوردار خواهند شد. در این صورت و با اعمال مدیریت صحیح، امید میرود که دانشگاه و صنعت بتوانند بسیاری از مشکلات جامعه را در حوزهی تولید و اقتصاد حل کنند و کشور را به اهداف خود در این عرصهها برسانند.
پینوشتها:
۱. شرح نهجالبلاغه، ج ۲۰، ص ۳۱۹
۲. تعقیبات نماز عصر، مفاتیحالجنان