• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1391/04/27
یادداشت رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی

درباره دیپلماسی وحدت اسلامی

یادداشت زیر از حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر احمد مبلغی، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی به بررسی «دیپلماسی وحدت اسلامی» می‌پردازد. رهبر معظم انقلاب در حکم انتصاب دبیرکل جدید مجمع تقریب مذاهب اسلامی، از اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی خواستند که دیپلماسی وحدت اسلامی را به عنوان یک راهبرد مورد توجه قرار دهند.

حکم انتصاب دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی واجد سیاقی معطوف به تمرکز و تأکید بر چهار مقوله‌ی مهم است؛ «وضعیت کنونی جهان اسلام»، «خط مشی در مواجهه با این وضعیت»، «تعیین چشم‌انداز» و «ارائه‌ی راهبرد». شرح این چهار مقوله به قرار زیر است:

۱. اعلام وضعیت جهان اسلام: بازتولید «اسباب سبّ و تعصب»، بازسازی «ذهنیت‌های پوسیده و منتهی به تکفیرهای کور و فزاینده» و بازآفرینی «فضاهای رویارویی و درگیری‌های حماقت‌بار رو به تزاید» مؤلفه‌های اصلی این شرائط را تشکیل می‌دهند.

۲. گشودن افقی وسیع با عنوان ایجاد امت واحده‌ی اسلامی: تشکیل امت واحده‌ی اسلامی از اصلی‌ترین آموزه‌های قرآنی است که به دلیل سطحی‌اندیشی‌ها، تعصب‌ها و جهل‌ها در طول تاریخ، کم‌فروغ جلوه کرده است.
سؤال این است که وقتی در حال گفت‌و‌گو برای یک فعالیت دیپلماسی با هدف دستیابی به منافع اختصاصی هستیم، چگونه می‌توان به وحدت اسلامی رسید که یک وضعیت مشترک بین مسلمانان است؟

مشکل تاریخی را باید در این جست که جز مقاطعی از تاریخ، کمتر به متن جدی و واقعی تلاش در جهت این تشکیل، پاینهاده‌ایم. عمدتاً ما به گشت‌زنی در سایه‌های بحث از این موارد و اظهار نظرهای کم‌رمق آن در حاشیه‌های توجه به آن بسنده کرده‌ایم. هرگاه هم که زمینه‌ها و ادبیات این مهم گشوده شده، در فضایی مملو از احتیاط و تردید، متأسفانه فرصت‌های طلایی بازنگری و بازسازی آن را به گرداب‌های اهمال و ابهام فرورانده‌ایم. نتیجه آن شده که همواره یا عمدتاً فعالیت‌های «وحدت‌محور» به کام گسل‌های پنهان در احساسات پرتعصب فرورفته‌اند و تجربه‌های تفرقه‌ستیز لای شکاف اندیشه‌های غیر منعطف، خشک و خرد گشته‌اند.

به هر میزان که اهداف یک مجموعه بلندمدت‌تر و کلان‌نگرانه‌تر باشد، توانایی‌ها و قابلیت‌های آن به صورتی جدی‌تر و مناسب‌تر انسجام می‌یابد. مزیت مهم و کلیدی طرح ایجاد امت واحده‌ی اسلامی به عنوان چشم‌انداز این است که افق دید مسلمانان را به سمت فضایی وسیع، پرتحمل، فارغ و رهای از تنگناها و تنگ‌نظری‌ها بازمی‌کند تا بتوانند بر روی جاده‌ای هموار در جهت همگرایی و همدلی به سمت آرمان‌های مشترک به پیش روند.

۳. طرح دیپلماسی وحدت اسلامی به مثابه راهبرد اصلی: دیپلماسی وحدت اسلامی، راهبردی برخوردار از قدرت چترگستری و فراگیری بسیار برای شرایط کنونی است. این راهبرد در فراسویی جدا از نگاه‌های درجازننده قادر است لایه‌های ذهنیت‌های پشتیبان برای تفرقه و تکفیر را بشکافد و روابطی تکمیل‌کننده و تکامل‌بخش را با تکیه بر ظرفیت‌ها و جاذبه‌های گفت‌وگو میان اجزاء امت اسلامی پدید آورد. دیپلماسی وحدت اسلامی از ادبیاتی پرحرارت برخوردار است و در صورت وقوع و موفقیت، فضایی را در اردوگاه مسلمانان ایجاد می‌کند که «منابع» و «منافع» دو کلیدواژه‌ی آن را تشکیل می‌دهند.
https://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1391/139104241529183a1.jpg
به بیان دیگر، دیپلماسی وحدت اسلامی فرایندی است از تعامل، تبادل و تفاهم همه‌جانبه و مستمر میان مسلمانان که فرصت می‌دهد تا پیروان مذاهب مختلف، افق‌های ذهنی خود را نسبت به واقعیت‌ها و امکانات طرف مقابل وسعت و ژرفا ببخشند و از بیرون حصارها و تنگناهای توطئه‌های رنگارنگ کنونی به تصحیح برداشت‌ها، تکمیل ظرفیت‌ها، تحکیم زیرساخت‌های اجتماعی، توزیع و تعمیم منافع و نهایتاً تشکیل امت واحده‌ی اسلامی همت گمارند.

این راهبرد به دلیل جاذبه‌های انسانی، فطری و اسلامی و نیز به دلیل فراگیری و پویایی، تنها راه فراروی مسلمانان است که در صورت موفقیت، به سمت افق‌های بی‌کران و آکنده از ارزش‌های شکل‌دهنده‌ی امت واحده‌ی اسلامی حرکت خواهد کرد.

اصولاً مؤلفه‌ی اصلی دیپلماسی «گفت‌و‌گو» و وجه برجسته‌ی آن «دوری از جنگ و نزاع مسلحانه» است. وقتی در جهان امروز کلمه‌ی دیپلماسی را به کار می‌برند، به دنبال تخصیص هرچه بیشتر «منافع» و دستیابی هرچه بیشتر به «منافع ملی» هستند. بنابراین در دیپلماسی، «منافع و زمینه‌های مشترک» می‌تواند به عنوان یک امکان بزرگ و فراهم‌کننده‌ی گفت‌و‌گو و زمینه‌ساز دیپلماسی باشد، چون در دیپلماسی هر دو طرف به دنبال دستیابی حداکثری به منافع ملی هستند. در نتیجه منافع یا زمینه‌های مشترک نقش امکان‌بخشی به دیپلماسی را ایفا می‌کنند. سؤال این است که وقتی در حال گفت‌و‌گو برای یک فعالیت دیپلماسی با هدف دستیابی به منافع اختصاصی هستیم، چگونه می‌توان به دنبال وحدت اسلامی رسید که یک وضعیت مشترک بین مسلمانان است؟

پاسخ این است که این ابتکارِ اضافه کردن دیپلماسی به وحدت اسلامی از چند جهت جالب توجه و به مثابه نسخه‌ای برای درمان درد وضعیت کنونی جهان اسلام است:
۱. تخصیص منابع به منافع مشترک: وحدت اسلامی به رغم آن‌ که مشترک است و کانونی‌ترین و پرقدرت‌ترین دایره‌ای است که می‌تواند مشترکات جهان اسلام را در درون خود شکل دهد، امروزه وجه‌المصالحه قرار گرفته است. یعنی در اوضاع و احوال کنونی جهان اسلام و خصومت‌های تحمیل‌شده به آن، مقوله‌ی وحدت به بوته‌ی فراموشی سپرده شده و فعالیت‌های ضد آن، تراکم عجیبی یافته و در خطرناک‌ترین وضعیت قرار گرفته است. گویی این کانون منافع مشترک و این بدیهی‌ترین اصل انسانی-اسلامی امروزه در بدترین و شکننده‌ترین وضعیت و شرایط قرار گرفته و نه‌تنها فرصت تحقق را از دست داده، که زمینه‌سازی‌های فراوانی برای نقطه‌ی مقابل آن یعنی تفرقه‌ی کور، طائفه‌گری، تکفیر و به جان هم افتادن، انجام شده است.

امروزه شرایط بسیار سهمگین است. راهی آغاز شده که می‌تواند به مشکلات بزرگ و ناهنجاری‌های عظیمی برای جهان اسلام بینجامد. به همین دلیل و در این شرایط باید از ابزار دیپلماسی استفاده کرد تا همه‌ی کسانی که مستقیماً یا غیر مستقیم دست از وحدت شسته یا از آن مأیوس شده‌اند و ناخودآگاه و ناخواسته در راهی قرار گرفته‌اند که به تفرقه منتهی می‌شود، این منفعت مشترک را باور کنند. یعنی دیپلماسی که در پی اقناع و تخصیص منابع است، این‌جا در پی تخصیص منابع به منافع مشترک است و این یک ابتکار است.
اهمیت و موفقیت مجمع تقریب مذاهب اسلامی در گرو این است که تنها خود را منادی وحدت نبیند، بلکه بکوشد تا در فضاهای جهان اسلام، دیگرانی را هم وادارد که بیایند و یک سازمان بین‌المللی اسلامی ایجاد کنند. مجمع تقریب هم همچنان به عنوان یک پشتیبان ایفای نقش کند.

۲. حرکت از نمادهای برپا به سمت نمودهای پویا: ما می‌توانیم از نمادهای کنونی وحدت اسلامی بهره بجوییم. امکانات و مزایایی در دسترس ما و مورد قبول جدی بسیاری از علمای اسلام، دانشگاهیان و بسیاری از ملت‌ها است. در سایه‌ی این امکانات بزرگ است که ما می‌توانیم به سمت نمودهای پویای وحدت حرکت کنیم. در این صورت وحدت اسلامی هم زمینه و ابزاری برای دیپلماسی و حلّ بسیاری از مناقشات است و هم هدف دیپلماسی است. به بیان دیگر، «دیپلماسی وحدت اسلامی» را باید با دو منظور لحاظ کرد: اول آن ‌که دیپلماسی از خاستگاه وحدت اسلامی برخیزد و دیگر آن که به سمت تعمیق وحدت اسلامی پیش رود.

۳. حرکتی مربوط به نهادهایی از جهان اسلام: اصولاً اگر دولت‌ها در دیپلماسی پا به میدان بگذارند، به دنبال تأمین منافع ملی خود هستند. بنابراین دستیابی به منافع مشترک در این صورت یک «ا‌مکان» می‌شود و نه «هدف». اما اگر یک سازمان بین‌المللی دیپلماسی را بر عهده بگیرد، دستیابی به منافع مشترک میسر خواهد بود. شاید نگاه رهبر معظم انقلاب به طرح دیپلماسی وحدت اسلامی نیز این باشد که ما باید وحدت اسلامی را به عنوان هدف دیپلماسی قلمداد کنیم. در نتیجه از آن‌جایی که مقدمه‌ی واجب، خود واجب است، ضروری است که ما باید به سمت ایجاد سازمان‌های بین‌المللی پیگیر وحدت اسلامی و با مشارکت همه یا اکثریت حرکت کنیم.

برای این کار ما باید گام‌های نخستین و اولیه را هرچه سریع‌تر برداریم و این امر شدنی است، چراکه عقلانیت و شرع در ورای آن نهفته است و شیوه‌ی اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام و شیوه‌ی علمای بزرگ اسلامی هم همواره بر ایجاد چنین فضایی بوده و توفیقات زیادی هم تاکنون از این نوع تلاش‌ها به ‌دست آمده است.

درست است که وحدت اسلامی یک فرایند فراگیری است که در آن هم‌گرایی و وحدت محقق می‌شود، اما این وحدت منوط به تلاش‌های مشترک است. تلاش‌های یک‌جانبه یا تلاش‌های یک ملت و دولت، اگرچه مؤثر است، اما باید کوشید فرایندی برای وحدت اسلامی شکل بگیرد که همه یا اکثریتی از جهان اسلام در آن به یک اندازه و با رغبت نقش داشته باشند و همه‌ی ملت‌های مسلمان دوشادوش هم این وحدت را ایجاد کنند. برای این منظور لازم است که ما فراتر از ایجاد سازمانی درون‌کشوری، نهادهایی توافقی میان کشورها ایجاد کنیم.

اهمیت و موفقیت مجمع تقریب مذاهب اسلامی در گرو این است که تنها خود را منادی وحدت نبیند، بلکه بکوشد تا در فضاهای جهان اسلام، دیگرانی را هم وادارد که بیایند و یک سازمان بین‌المللی اسلامی ایجاد کنند. مجمع تقریب هم همچنان به عنوان یک پشتیبان ایفای نقش کند. سازمانی که همه به یک اندازه -و طبعاً برآمده از اندازه‌های مشترک- در شکل‌دهی به آن نقش داشته باشند.
اگر بخواهیم از این فرصت استفاده کنیم که رهبر معظم انقلاب به عنوان یک جهش در جهت تحقق وحدت اسلامی قرار دادند، لازم است از رفتارهایی بپرهیزیم که هر چند بوی اهانت نمی‌دهد، اما از آن بوی بی‌توجهی به منافع جهان اسلام به مشام می‌رسد.

تحقق وحدت اسلامی منوط است به رعایت یک اصل مهم و آن اصل، «همسانی و برابری در فرصت‌ها و امکانات» است. امروز که ملت‌ها به فضل بیداری اسلامی به میدان آمده‌اند و تریبون‌های پرقدرت بین‌المللی را در اختیار گرفته‌اند و به‌راحتی می‌توانند در فضاهای جهانی و به‌ویژه در فضای بین‌الملل اسلامی با صدای رسا مطالبات خود را بیان کنند، بیش از هر چیز باید تلاش‌ها را معطوف کنیم تا همه بیایند و یک سازمان پیگیر وحدت اسلامی را به هر شکلی و در هر قالبی با امکانات دولت‌ها ایجاد کنند. البته ایجاد چنین سازمانی ملزوماتی دارد که بدون تن‌دادن به آن ملزومات، این هدف محقق نمی‌شود:

الف) برابری در شکل‌دهی: یعنی باید قالبی ایجاد بشود که شیعه و سنی از یک وضعیت برابر در این سازمان برخوردار باشند. برتری یکی بر دیگری به معنی آن است که فرصت به همان اندازه برای ایجاد این سازمان یا موفقیت آن کم می‌شود. این یک اصل است. به‌خصوص با وجود پیشامد مسائل پرحساسیتی بین شیعه و سنی، برای این‌که بهانه‌ها بریده شود و یک عمل موفقیت‌آمیز داشته باشیم، چاره‌ای نداریم که بیاییم و یک وضعیت برابر را ایجاد کنیم؛ عملی که هم عقلانی و هم دینی است و هم در ذات وحدت اسلامی چنین معنایی نهفته است. یعنی نمی‌توان برای رسیدن به وحدت اسلامی از «نابرابری» استفاده نمود که اقتضای وحدت اسلامی در آن نیست.

ب) باید گام‌های اولیه و زیرساخت‌های اولیه‌ی چنین وحدتی را هر چه زودتر برداریم. ما نمی‌توانیم با تعارفات یا با اغماض‌ها و تشتت‌ها به یک وحدت فراگیر در جهان اسلام برسیم. فی‌المثل باید هرچه سریع‌تر و بدون فوت وقت و بدون آن‌که به فردا موکول شود، عقلای طرفین و دلسوزان و مصلحان جهان اسلام که تعدادشان کم هم نیست، اما به دلیل اختلافات، صدای آنها نارسا شده است و از کارکرد لازم افتاده است، «تحریم بی‌حرمتی به مقدسات طرفین» را مورد توافق قرار دهند و این مسأله سریعاً به عنوان یک خط قرمز غیر قابل عبور اعلام شود.

تحریم بی‌حرمتی نسبت به مقدسات از هر طرفی که باشد، امری لازم و بدیهی است. البته این به معنی نفی گفت‌‌وگوهای علمی نیست. گفت‌وگوهای علمی را می‌توان در مراکز علمی و البته با رضایت و خواست طرفین و اعلام دوجانبه، آن هم در چهارچوبی از احترامات و اشتراکات و به دور از هر تحمیل و تنش و رهای از هر جدال -که نه پایانی برای آن متصور است و نه خاصیتی بر آن مترتب- دنبال کرد، ولی این یک امر دانشگاهی و علمی است و نباید به ساحت‌های اجتماعی سرایت یابد. جامعه ظرف تعامل است و نیز احترام و همگرایی. باید از هرگونه اقدامی که شائبه‌ی بی‌حرمتی از آن به مشام می‌رسد، سر باز زد و این شرط لازم برای وحدت اسلامی است وگرنه قرار و قوام جامعه در هم فرومی‌ریزد و مایه‌ی سوء‌استفاده‌ی دشمنان قرار می‌گیرد.

۴. خیزش فکری و جوشش فرهنگی نخبه‌گرایانه به مثابه خط مشی: رهبر معظم انقلاب این وظیفه را قبل از هر کس و قبل از هر قشر بر عهده‌ی فرهیختگان، حوزویان و دانشگاهیان می‌دانند. ما می‌توانیم با این نگاه جدید، پوششی فراگیر را ذیل این راهبرد ایجاد کنیم تا در اثر آن، اندیشه‌ی وحدت توانمند به میدان آید.

امروز نه‌فقط روز ملت‌ها، که روز اندیشه‌ها نیز هست. یعنی ملت‌ها با اندیشه‌ها به میدان می‌آیند و سخن می‌گویند و تا چیزی را باور نکنند پیرو آن نمی‌شوند و به چیزی که باور داشته باشند، پایبند خواهند بود. در چنین وضعیتی، بهترین راه این است که در گام اول برای بسامان آوردن امکانات موجود، خیزشی فراگیر و متشکل از نخبه‌ها، علما و دانشگاهیان طرفین، ذیل راهبرد پیش‌گفته و در جهت معنی‌کردن و عینیت بخشیدن به این راهبرد ایجاد کنیم تا این راهبرد هر چه بیشتر سیطره و هیمنه یابد.
تلاش‌های یک‌جانبه یا تلاش‌های یک ملت و دولت، اگرچه مؤثر است، اما باید کوشید فرایندی برای وحدت اسلامی شکل بگیرد که همه یا اکثریتی از جهان اسلام در آن به یک اندازه و با رغبت نقش داشته باشند و همه‌ی ملت‌های مسلمان دوشادوش هم این وحدت را ایجاد کنند.

علاوه بر این، اگر بخواهیم از این فرصت استفاده کنیم که رهبر معظم انقلاب به عنوان یک جهش در جهت تحقق وحدت اسلامی قرار دادند، لازم است از رفتارهایی بپرهیزیم که هر چند بوی اهانت نمی‌دهد، اما از آن بوی بی‌توجهی به منافع جهان اسلام به مشام می‌رسد. ضمن این‌که باید این رفتارها را به سمت ایجاد علاقه نسبت به وحدت اسلامی سوق بدهیم. یعنی همیشه مشکل جهان اسلام در رسیدن به وحدت اسلامی، بی‌حرمتی‌ها نیست، بلکه مشکل دیگر آن است که علایق مشترک نسبت به وحدت اسلامی و منافع مشترک وجود ندارد یا کم است. قرار داشتن بخش‌هایی از جامعه‌ی مسلمانان در مسیرهای فکری خاص و مشهور شدن به جنبه‌های اختصاصی و غفلت از مصالح عامه‌ی مسلمین و آن‌چه بر سر آنان می‌آید نیز یک مشکل بزرگ فرهنگی است که متأسفانه در هر دو جناح، یعنی شیعیان و اهل‌ سنت چنین بی‌توجهی و بی‌احترامی دیده می‌شود.

وقتی ما سخن از جامعه‌ی واحد اسلامی به میان می‌آوریم، باید کوشش‌هایی در جهت تسری میل به تقریب و وحدت اسلامی به همه‌ی مسلمانان و کوشش‌هایی برای تبدیل این فرهنگ بی‌تفاوتی به فرهنگ توجه داشتن و اهتمام ورزیدن به مسأله‌ی وحدت داشته باشیم. نیل به این اهداف هنگامی میسر است که رسانه‌های و گروه‌های مرجع و نخبگان ما در توجه به مسأله‌ی وحدت اهتمام داشته باشند.

نکته‌ی آخر این که اگر هشدار رهبر معظم انقلاب را جدی نگیریم، خطر بزرگ و عمیقی امت اسلامی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هشدار این است که صهیونیست‌ها تلاش‌های بسیاری را شکل می‌دهند تا مناسبات جامعه‌ی اسلامی نه‌تنها بر پایه‌ی وحدت شکل نگیرد که بدتر از آن، بر پایه‌ی تکفیر و یک نزاع مداوم و جنگ بی‌امان شکل بگیرد. امروز نشانه‌های چنین تصمیمی قابل رؤیت است. در چنین شرایطی اگر علما و عقلا از طرفین سریعاً دخالت نکنند و اگر سازمان‌هایی مثل مجمع تقریب مذاهب در این زمینه اهمال یا کم‌کاری کنند یا فعالیت مضاعف و هوشمندانه نداشته باشند یا فعالیت خود را فقط در داخل کشور متمرکز کنند، دیگر نمی‌توان با هزینه‌های بسیار زیاد هم آن را به وضعیت عادی برگرداند.

ما امروز باید علاوه و بیش از آن‌چه که به بازتولید وحدت در میان خودمان مشغول می‌شویم، وحدت را به صورت جدی و صادقانه و به گونه‌ای شفاف و اندیشمندانه در جهان اسلام پی‌بگیریم و البته هزینه‌هایش را هم بپذیریم. اتفاقاً هزینه‌هایی که برای این هدف می‌پردازیم، هزینه‌هایی شرعی است، زیرا پای احترام به مقدسات و ارتباط مدام علمای مسلمین با یکدیگر در میان است.