• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1391/03/17
گفت‌وگو با آقای صادق الحسینی، کارشناس مسائل خاورمیانه

اسرائیل از پشت دیوارها می‌جنگد

|خلأ ژئوپلیتیک منطقه با مصر پُر می‌شود|

گفت‌وگوی زیر با آقای صادق الحسینی، کارشناس مسائل خاورمیانه به بررسی موقعیت تاریخی و ژئوپلیتیک مصر پرداخته و خلأ پدیدآمده در منطقه را مورد تحلیل قرار داده است. وضعیت داخلی و منطقه‌ای اسرائیل از دیگر محورهای این گفت‌وگو است.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif بحث ما در مورد خلأ اثرگذاری منطقه‌ای مصر است که رهبر انقلاب در سخنانشان در حرم مطهر امام خمینی رحمه‌الله بیان کردند. لطفاً درباره‌ی ویژگی‌ها و مختصات این خلأ توضیح دهید.
شناخت خلأ کنونی در اثرگذاری منطقه‌ای و بین‌المللی مصر، به شناخت و تحلیل سه مؤلفه‌ی هویتی، تاریخی و نیز ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی برمی‌گردد. برای پاسخ دادن به سؤال شما باید وضعیت و موقعیت تاریخی و استراتژیکی مصر را در این سه حوزه‌ بررسی کنیم.

بحث هویتی اتفاقاً به همان بحث «عزت ملی» برمی‌گردد که رهبر انقلاب در سخنرانیشان در مرقد مطهر حضرت امام رحمه‌الله مطرح کردند. وقتی حضرت یوسف علیه‌السلام به مصر رفت، عزیز مصر ‌شد. یعنی به مردم مصر عزت داد. پس از آن‌که فرعون‌ها و خدایان زمینی با نیرنگ و دروغ و خدعه، دار و ندار مردم را گرفته بودند و بر آنها حکومت می‌کردند و مصری‌ها را ذلیل کرده بودند، حضرت یوسف علیه‌السلام به مصر که رفت و با فلسفه‌ی الهی و ربانی و روحانی خود، هویت جدیدی به مصر داد. او مصر را عزیز کرد، زیرا یک هویت جدید برای مصر ایجاد کرد؛ هویت با‌عزت و با‌کرامت.
https://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1391/139103171492ebc7.jpg
پس از حضرت یوسف علیه‌السلام، داشتن کرامت و عزت به یک صفت‌ دائمی و هویتی در مصری‌ها تبدیل شده است و همیشه جنگ بین عزت، یعنی تقابل خط حضرت یوسف و دیگر انبیاء و اولیاءالله در برابر ذلت در این کشور بوده است. بنابراین مصر از لحاظ هویتی همیشه در تاریخ مهم بوده است، چون جنگ بین عزت و ذلت در آن‌جا برپا شده و انبیاء‌الله توانسته‌اند بر ارزش‌های مادی و زمینی که آدم را به قعر ذلت می‌کشاند، پیروز شوند.

از لحاظ تاریخی که باز هم با مقوله‌ی عزت ملی ارتباط دارد، مصر برای ما مسلمانان و برای ما ایرانی‌ها اهمیت دارد. در دویست سال اخیر مصر همیشه شعله‌های دفاع از ارزش‌های اسلام و الهی و دفاع از عزت ملی در این کشور برافروخته بوده است. در مصر همواره نخبگان و دانشمندان و متفکرینی بوده‌اند که از عزت مصر در مقابل استعمارگران دفاع کرده‌اند. حمله‌ی استعمارگران به مناطق جهان اسلام و رویارویی با اسلام و قرآن از مصر شروع شد؛ از حمله‌ی ناپلئون به مصر که گفته بود برای شکست مسلمان‌ها آمده است.

سیر تاریخی دفاع مصر در برابر هجمه‌ی غرب به‌تدریج با حضور شخصیت‌ها و متفکرینی مانند سید جمال‌الدین اسدآبادی، محمد عبدُه، کواکبی‌ها، رشید رضا و این اواخر حلمی پاشا، سعد زغلول، حسن البنا و جز آنان ادامه یافت. همه‌ی این‌ها یک مقاومت عزت‌خواهانه‌ی دو قرنه را در جنگ بین عزت و ذلت مردم مصر و در برابر برخی دانشمندان، علما و اکثراً حاکمان خودفروخته در پیش گرفتند.
موقعیت مصر شبیه موقعیت فلسطین یا مرتبط با فلسطین است. در واقع دریای سرخ عملاً مرکز تقاطع سه قاره‌ی مهم دنیا یعنی آسیا و آفریقا و اروپا است. این که مصر چقدر مقاومت کند یا تسلیم شود، حدود و ثغور و نفوذ مسلمین را مشخص می‌کند. از طرفی چون به نوعی دروازه‌ی ورود به فلسطین است، از اهمیت ژئوپلتیکی ویژه‌ای برخوردار است.

البته مردم و نخبگان مصری ویژگی‌های دیگری نیز دارند. مثلاً محبت آن‌ها نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام بالا است. بین ۱۷ تا ۲۵ مقام و زیارتگاه مهم اهل بیت علیهم‌السلام در مصر وجود دارد؛ مانند مسجد رأس‌الحسین، مرقد سیده زینب و مرقد سیده نفیسه.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif در گفت‌وگویی که با یکی از قاریان مصری داشتیم، می‌گفت که ملت ایران و ملت مصر دو ویژگی مشترک دارند؛ یکی تکریم قرآن کریم و دیگری تکریم اهل بیت علیهم‌السلام.
بله، مصری‌ها به این روایت شریف که «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ أَهْلَ بَیْتِی» ایمان عمیق دارند. حتی خودشان می‌گویند «ما سنیّ‌مذهب هستیم و شیعة الهواء». یعنی از لحاظ مسائل و احکام اسلامی شافعی‌مذهب و جزء اهل سنت هستیم، اما علاقه و عشق ما ولایت شیعه است. اهل مصر یک نذر و قسمی دارند با این مضمون که: «کنّست علیکم سیده زینب» یا «کنّست علیکم سیدة نفیسة»؛ یعنی اگر فلان چیز برای من تحقق پیدا کند، می‌روم جلوی مرقد سیده زینب یا سیده نفیسه را جارو می‌کنم. از جمله وقتی که می‌خواستند از حسنی مبارک نجات پیدا کنند، این تعهد و این قسم را دادند که آن‌جا بروند و جارو بزنند. حتی نام‌گذاری «جامعة‌الأزهر» در بیش از هزار سال پیش، به احترام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بوده است.
اکثریت مردم مصر شافعی‌مذهب هستند و همان‌طور که می‌دانید، امام‌شافعی ارادت و اعتقاد بالایی به ولایت علی بن ابی طالب علیه‌السلام داشته است. تا حدی که این بیت مشهور و معروفی از ایشان نقل می‌کنند: «و مات الشافعیّ و لیس أدری علیٌّ ربّه أم ربّه الله» این مصراع در مسجد امام‌شافعی در مصر نقش بسته است.

ویژگی دیگر موجود در مصر، مسئله‌ی تقریب مذاهب است. مصری‌ها و به‌خصوص جامعة‌الأزهر‌الشریف همواره و بر خلاف گفتمان وهابی‌های تکفیری و طالبانی، یک گفتمان اعتدالی نسبت به گفتمان تشیع داشته ‌است. «مؤسسه‌ی تقریب مذاهب» با تلاش‌های شیخ محمود شلتوت و آیت‌الله‌العظمی بروجردی رحمة‌الله‌علیه پاگرفت. مذهب شیعه نیز به عنوان یکی از مذاهب رسمی اسلام در الأزهرالشریف تدریس می‌شود.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif نکته‌ی دیگر درباره‌ی مصر، جوشش فرهنگی و علمی در این کشور است. در یک نگاه تاریخی، آشکار است که مصر از معدود کشورهایی است که ابعاد فرهنگی‌ بسیار برجسته‌ای دارد. شما دلیل این ویژگی را چه می‌دانید؟
مصر سرزمین انبیاء و رسالت‌های الهی است. سرزمین وحی است. سرزمین تمدن‌های باستانی است. مصری‌ها می‌گویند اولین امتی بوده‌اند که نوشتن را به دنیا یاد داده‌اند. تاریخ مصر نشان می‌دهد که این سرزمین منبع تولید فکر است. منبع تولید هنر است. منبع تولید ارزش‌ها است. تکامل ارزش‌ها در سرزمین مصر همیشه وجود داشته است، به‌طوری که وقتی دعوت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به مصریان رسید، اکثریت قریب به اتفاق‌ آنان مسلمان و به عبارتی قرآنی شدند. مردم مصر وقتی هویت خود را به زبان قرآن و به زبان اسلام به عنوان دین جدید و آخرین دین منتقل ‌کردند، معلوم شد که قدرت تولید و ابتکار عمل آن خیلی بالا است.
یک روزی با یک اشاره‌ی یکی از تحلیل‌گران اسرائیلی در تلویزیون، دولت مصر آن خواسته را اجرا می‌کرد. اما همین چند روز پیش یک هواپیمای مصری در حال پرواز بود که خانمِ سفیر آمریکا برای پرواز دیر کرد. به خلبان گفتند باید منتظرش شویم، اما خلبان گفت من مصری هستم و باید پرواز کنم.

این جزء تاریخ مصر و جزء هویت و عزت مصر است که دوست دارند همیشه در طلیعه باشند. به همین دلیل همیشه اغلب قاریان قرآن، هنرمندان، سیاست‌مداران برجسته و نیز ایده‌ها و افکار نو در جهان عرب از آنِ مصریان بوده است. چطور ما می‌گوییم فرهنگ در منطقه‌ی قفقاز و آسیای مرکزی و شبه قاره‌ی هند متعلق به ایران است و مرکز ثقل شاعران و ادیبان ایران است، آن‌جا هم هرچه جهان عرب دارد از مصر آمده و می‌آید.

اما در حوزه‌ی ژئوپولوتیک و ژئواستراتژیک نیز مانند دو عامل قبلی، اهمیت مصر را دوچندان می‌کند. موقعیت مصر شبیه موقعیت فلسطین یا مرتبط با فلسطین است. در واقع دریای سرخ عملاً مرکز تقاطع سه قاره‌ی مهم دنیا یعنی آسیا و آفریقا و اروپا است. مصر در این مثلث قرار دارد و می‌تواند در آینده‌ی این سه قاره شدیداً اثرگذار باشد. این که مصر چقدر مقاومت کند یا تسلیم شود، حدود و ثغور و نفوذ مسلمین را مشخص می‌کند. از طرفی چون مصر همسایه‌ی فلسطین و به نوعی دروازه‌ی ورود به این کشور اشغال‌شده است، از اهمیت ژئوپلتیکی ویژه‌ای برخوردار است.

با توجه به این ابعاد مهم مصر، بدون حضور این کشور و جایگاه خاص آن نمی‌توان جهان اسلام قدرتمندی را تصور کرد. به همین دلیل یکی از اهداف عمده‌ی انتخاب فلسطین به عنوان مرکز عمده‌ی استعمار انگلیس و غرب، به حاشیه کشاندن مصر در جهان اسلام بوده است.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif به همین دلیل برخی معتقدند که حضور ایران اسلامی از طرفی و نیز بازگشت مصر به جایگاه خود در جهان اسلام، با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک این دو کشور و شباهت‌هایی مثل تسلط بر تنگه‌های مهم دنیا و نیز قدمت تمدنی و سابقه‌ی فرهنگی، می‌تواند معادلات منطقه را دستخوش تغییراتی عمده‌ کند. نظر شما در این باره چیست؟
حضور مصر قدرتمند در کنار ایران قدرتمند می‌تواند معادلات جهانی را به هم بزند. لذا همه باید این دغدغه را داشته باشیم که مصر را به حالت عادی خود بازگردانیم تا بتوانیم معادله‌ی دورغین فاتحین جنگ جهانی دوم را به «معادله‌ی مستضعفین» تبدیل کنیم. آن معادله که بر اساس مادیات شکل گرفت، اکنون دیگر به آخر عمرش رسیده و از داخل فرسوده است و از لحاظ اخلاقی و روحی نیز اصلاً قدرت مقاومت در برابر تحولات را ندارد. الان حرف اصلی ملت‌ها داشتن گفتمان برتر و ارزش‌های والاتر و بالاتر است. اخیراً چامسکی در مقاله‌ای گفته است که گمان نکنید آمریکا با یک برخورد نظامی از بین خواهد رفت، بلکه این حکومت از داخل در حال فروپاشی است، چون از لحاظ اخلاقی و خانوادگی و ارزشی چیزی در آمریکا نمانده است. او می‌گوید: لازم نیست با برخورد نظامی علیه آمریکا اقدام کرد، بلکه این نظام به علت نداشتن گفتمان جدید از بین می‌رود.

از طرفی در چند دهه‌ی گذشته برخی کشورهای جدیدالتأسیس که به عنوان یک واحد سیاسی، نه تاریخچه‌ای دارند و نه هویتی، در غیاب مصر نقش پیدا کرده‌اند و جای خالی مصر در معادلات منطقه را به شکلی دروغین پُرکرده‌اند؛ البته متأسفانه به نیابت از آمریکا. اگر مصر به جایگاه اصلی خود بازگردد، نه آنها قدرت سیاسی ویژه‌ای خواهند داشت و نه قدرت نفوذ و اثرگذاری. آن وقت است که با ایجاد توازن در جهان اسلام، خلأ ژئواستراتژیک منطقه پُر می‌شود.
https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/10029/smps.jpg
پادکست:
«اسرائیل نابود خواهد شد»

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif اما این گنج که باید در خدمت مسلمان‌ها و برای اعتلای اسلام به کار می‌رفت، تبدیل به گنج اسرائیل شد. چه اتفاقات و روندی پیش آمد که مصر به بازیگر نظام سلطه تبدیل شد؟
مصر اولین مدافع در برابر حمله‌ی استعمار به جهان اسلام بود و همراه با فلسطین جایگاه ژئوپلتیک خاصی در منطقه داشت. لذا نظام سلطه خواست با بر هم زدن این دو رکن اصیل، ضربه‌ی سختی به جهان اسلام وارد کند. به همین دلیل مسئله‌ی اشغال فلسطین را از سال ۱۹۴۸ اجرایی کرد. همچنین با به حاشیه کشاندن مصر که مشعل‌دار مبارزات ضد استعماری و ضد استکباری بود، این کشور را به یک پاسگاه برای دفاع از رژیم صهیونیستی تبدیل کردند.

اما ملت مصر متوجه شد که اگر این گنج استراتژیک و این گنج تاریخی-هویتی را دوباره بازپس نگیرد و به هویت خود بازنگردد و خود را بازسازی معنوی و روحانی نکند، تا ابد به یک مومیایی تبدیل خواهد شد. استاد طارق المصری که از بزرگان مصر است، این‌گونه تعبیر می‌کند که: حُسنی مبارک گوشت ما را فروخت و تنها اسکلتی از ما مانده بود؛ یک مومیایی غیر متحرک که قادر به انجام هیچ‌یک از وظایف تاریخی و هویتی خود نبودیم. و مبارک همین مومیایی را هم داشت در بازار سیاست بین‌المللی به غربی‌ها می‌فروخت که به خودمان آمدیم و انقلاب کردیم.

البته در این انقلاب‌ها و به‌خصوص در مصر باید تلاش‌ برای زدودن پس‌مانده‌های گنج اسرائیل -که سرش افتاده ولی بدنش باقی است- ادامه یابد و به قول امام، این انقلاب‌ها از بیداری تا نهضت و ایجاد یک نظام‌بندی و استخوان‌بندی جدید پیش برود.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif در شرایط کنونی، وضعیت اسرائیل چگونه است؟
دبیرکل حزب‌الله لبنان چند روز پیش عنوان کرد که دیگر «اسرائیلِ از نیل تا فرات» تمام شد. ببینید، برای اولین‌بار صهیونیست‌ها احساس می‌کنند که هیچ انگیزه‌ای برای ادامه‌ی دفاع از این کشور مصنوعی ندارند و به قول خودشان، مقاومت خواب را از چشمانشان گرفته است. این‌ها اکنون واقعاً با این احساس زندگی‌ می‌کنند. شما ملاحظه کنید که بین خودشان و فلسطینی‌ها در کرانه‌ی باختری دیوار حائل کشیدند. حالا به دلیل ترس از نفوذ انقلاب مصر از طریق صحرای سینا نیز می‌خواهند در مرز مصر هم دیوار حائل بکشند. در مرز لبنان هم دیوار حائل ساخته‌اند. این موضوع عین این تعبیر قرآنی است که: «لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمیعاً إِلاَّ فی‌ قُریً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّی ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ»۱

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif یعنی همان شرایط بدر و خیبری که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند؟
دقیقاً. چرا ایشان معتقد است که ما در شرایط شعب ابی طالب نیستیم، بلکه در شرایط بدر و خیبر هستیم؟ چون در شرایطی بدرگونه در جنگ ۳۳روزه و در جنگ ۲۲روزه پیروز شدیم. شرایط خیبرگونه هم این است که این‌ها از پشت دیوار با ما می‌جنگند و این یعنی به انتهای امکانات و قدرت خود رسیده‌اند و دیگر حاضر نیستند از خانه‌هاشان بیرون بیایند. شما حساب کنید که اسرائیل به عنوان یک ساحل بسیار تنگ و باریک، اصلاً از لحاظ استراتژیک و ژئوپولیتیک قابل دفاع نیست و هر لحظه ممکن است از بین برود. مردم این‌ها ممکن است به فرار دسته‌جمعی متوسل شوند. وقتی سرلشگر صفوی می‌گوید که در صورت بروز جنگ احتمالی، در همان هفته‌ی اول یک میلیون نفر از اسرائیلی‌ها از سرزمین‌های اشغالی فرار می‌کنند، واقعاً مبالغه‌ای در کار نیست.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif چرا این اتفاق می‌افتد؟ مگر از لحاظ درونی رژیم صهیونیستی در چه وضعیتی قرار دارد؟
اکثر طراحان و رهبران و ژنرال‌های اصلی اسرائیل از بین رفته‌اند و هرچه مانده‌اند، مدیران متوسطی هستند که پسرانشان از سربازی فراری هستند و دخترانشان غرق در فساد. یکی از آنها اولمرت است که نه زنش، نه پسرش و نه دخترش در اسرائیل زندگی نمی‌کنند، بلکه در اروپا هستند. در جنگ ۳۳روزه اولمرت تنها زندگی می‌کرد. لذا دیدید که وقتی در مقابل حزب‌الله زمین ‌خورد، هیچ انگیزه‌ای برای جنگ نداشت، جز این‌که مجبور بود از سوپرمارکتی که برای غرب باز کرده و برای دفاع از مابقی منافع آمریکا تلاش کند. یعنی این‌ها مجموعه‌ای از اجیران باقیمانده‌ی استعمار آمریکا در منطقه هستند که از او دفاع می‌کنند و در عین حال منافع مشترک دارند.

از طرفی اسرائیل از درون هم در حال فروپاشی است. الان در جامعه‌ی اسرائیلی، اشکنازی‌ها که از غرب آمده‌اند و سفارادی‌ها که از شرق اروپا آمده‌اند، همدیگر را تحقیر می‌کنند و دیگری را پایین‌تر از خود می‌دانند. حال اشکنازی‌ها و سفارادی‌ها با هم یهودیانی را تحقیر می‌کنند که از حبشه و آفریقا آمده‌ان. هر سه‌ی این‌ها نیز باقیمانده‌های فلسطینی را که مقاومت می‌کنند، درجه‌ی چهارم می‌دانند. چنین جامعه‌ی منفک‌شده و مضمحلی واقعاً قدرت مقابله ندارد. این‌ها با پمپاژ کمک‌های استعمارگران از خارج و با کشتی‌ها و پول‌ها و دلارها فعلاً سر پا هستند. چهار ماه پیش نخست‌وزیر اسپانیا در یکی از روزنامه‌های مهم این کشور گفت که اسرائیل نماد تمدن و فلسفه و فرهنگ غرب است و اگر این نماد از بین برود، مدل زندگی غربی در منطقه از بین رفته است. بنابراین ما مجبوریم و وظیفه‌ی ما است از این نماد که در منطقه جهان اسلام کاشته‌ایم، دفاع کنیم.
اخیراً چامسکی در مقاله‌ای گفته است آمریکا از داخل در حال فروپاشی است، چون از لحاظ اخلاقی و خانوادگی و ارزشی چیزی در آمریکا نمانده است. او می‌گوید: لازم نیست با برخورد نظامی علیه آمریکا اقدام کرد، بلکه این نظام به علت نداشتن گفتمان جدید از بین می‌رود.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif به عنوان سؤال پایانی، با توجه به تحولات و مسائل اخیر مصر آیا نگاه امیدوارانه به انقلاب این کشور واقع‌بینانه است؟
بی هیچ مبالغه‌ای واقع‌بینانه است، زیرا این انقلاب‌ها بر اساس اراده‌ی آهنین و عقل و وجدان جمعی ملت‌ها پیش می‌رود و نه بر اساس رفتار گروهی از نخبگان. یک روزی مصری‌ها به رئیس‌جمهورشان به عنوان فرعون و بلکه به عنوان خدا نگاه می‌کردند، اما اکنون با عزت از این قفس آزاد شده‌اند و آن را شکسته‌اند و فرعون را به زمین زده‌اند. امکان ندارد که مصری‌ها به خانه‌هایشان برگردند. شما اکنون با مصریان که صحبت می‌کنی، احساس می‌کنی که زنده شده‌اند. در جهان عرب هم همین‌طور است، اما در مصر خیلی وضوح دارد. برای اولین بار مردم عرب احساس کرده‌اند که می‌توانند. آن‌قدر شنیده‌اند و دیده‌اند که ایران چگونه به آمریکا و صهیونیست‌ها نه می‌گوید و چگونه توانسته ایستادگی کند و به جلو رفته و پیشرفت کرده است؛ با این‌که در همه‌ی زمینه‌ها در محاصره است و تهدید به حمله می‌شود، اما باز هم به جلو می‌رود.

دقیقاً این تجارب اتوماتیک‌وار در حال انتقال است. پیامبر اکرم می‌فرمایند: «کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم»۲ یعنی وقتی من می‌بینم که شما باعزت در خیابان راه می‌روی و تمام کارها خوب پیش می‌رود، این خودش یک الگو برای من می‌شودو دیگر لازم نیست که شما به من بگویید پشت سر من بیا و این کار را بکن، بلکه خودم انجام می‌دهم.

دوستان مصری می‌گویند که یک روزی با یک اشاره‌ی یکی از تحلیل‌گران اسرائیلی در تلویزیون، دولت مصر آن خواسته را اجرا می‌کرد. یعنی لازم نبود سفیر رژیم صهیونیستی در مصر بگوید، لازم نبود مذاکراتی صورت بگیرد، بلکه درخواست یک تحلیل‌گر تلویزیون رژیم صهیونیستی اجابت می‌شد. پس از بیداری اسلامی اما مصری‌ها ارسال گاز به اسرائیل را قطع کردند. همین چند روز پیش هم یک هواپیمای مصری در حال پرواز بود که خانمِ سفیر آمریکا برای پرواز دیر کرد. به خلبان گفتند باید منتظرش شویم، اما خلبان گفت من مصری هستم و این در ذیل حاکمیت کشور من است و باید پرواز کنم. ببینید، در همین وضعیتی که هنوز بازماندگان رژیم مبارک بر مصر حاکم هستند، عزت و کرامت مصری الان به کجا رسیده است. وقتی روحیه‌ی مردم عوض شود، دیگر راه برگشت نیست. مثل عقربه‌های ساعت که دیگر به عقب برنمی‌گردد، ما رو به جلو هستیم و جهان غرب در حال افول. دیگر این جهان اسلام است که در راه صعود پیش می‌رود.

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره‌ی مبارکه‌ی حشر، آیه‌ی ۱۴: آنها هرگز با شما بصورت گروهی نمی‌جنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است، (اما در برابر شما ضعیف!) آنها را متحد می‌‌پنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومی هستند که تعقل نمی‌‌کنند!
۲. اصول کافی، ج ۲، ص ۷۸: «کُونُوا دُعاةَ النّاسِ بغیر ألسنتکم لیروا منکم الورع و الإجتهاد و الصلاة و الخیر فإن ذلک داعیة» مردمان را با غیر گفتارتان فراخوانید تا در رفتار شما پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکی ببینند؛ چه این‌که این‌گونه دعوت کردن، اثرگذار است.