• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1391/01/20
|به مناسبت روز ملی فناوری هسته‌ای|

انرژی هسته‌ای و استراتژی دارا و ندار

تحمل انواع تحریم‌های اقتصادی و سیاسی و وارد آمدن فشارهای گوناگون به بهانه‌ی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و رویارو شدن با موج عظیمی از تبلیغات رسانه‌ای علیه برنامه‌ی هسته‌ای کشورمان باعث شده است تا این سؤال اساسی در اذهان به وجود بیاید که جایگاه دستیابی ما به انرژی صلح آمیز هسته‌ای در منافع ملی بلندمدت ما کجاست و تا چه اندازه می‌توان برای آن هزینه کرد؟ محمدسعید احدیان، کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت زیر با بررسی هزینه‌ها و فایده‌های دستیابی ایران به فناوری تولید سوخت هسته‌ای به این پرسش پاسخ می‌دهد.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif GNEP و IFNEC
بر اساس پیمان «چارچوب بین‌المللی برای همکاری در زمینه‌ی انرژی هسته‌ای» و آن‌چه در اسناد آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و انجمن بین‌المللی هسته‌ای آمده و نیز گزارش‌هایی که مجله‌ی بین‌المللی مهندسی هسته‌ای منتشر کرده، وزارت انرژی ایالات متحده‌ی آمریکا در تاریخ ۶ فوریه‌ی سال ۲۰۰۶ سندی را پیشنهاد کرد که مبنای برنامه‌ی بین‌المللی «همکاری جهانی در زمینه‌ی انرژی هسته‌ای» (Global Nuclear Energy Partnership: GNEP) بوده است.1 آمریکا در آن زمان هدف این برنامه‌ی پیشنهادی را ترویج استفاده از انرژی هسته‌ای اعلام کرد. این برنامه پیشنهاد می‌کند که برای کنترل زباله‌های هسته‌ای و کاهش خطر گسترش سلاح‌های هسته‌ای، چرخه‌ی استفاده از سوخت هسته‌ای «بسته» شود. بر مبنای پیشنهاد ایالات متحده‌ی آمریکا، کشورهای جهان به دو دسته تقسیم می‌شوند: نخست «کشورهای تولیدکننده» که اورانیوم غنی‌شده برای سوخت هسته‌ای را تأمین و پسماند سوخت را دوباره دریافت می‌کنند و دوم «کشورهای مصرف‌کننده» که نیروگاه‌های هسته‌ای دارند ولی وارد غنی‌سازی اورانیوم نمی‌شوند.

پیشنهاد فوق‌الذکر آمریکا در همان زمانِ ارائه‌ بحث برانگیز شد. برخی کشورها و تحلیلگران هشدار دادند و انتقاد کردند که GNEP کشورها را به دو دسته‌ی «دارا (haves)» و «نادار (have-nots)» در مورد چرخه‌ی سوخت هسته‌ای تقسیم می‌کند. وزارت انرژی آمریکا در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد که اجرای این برنامه‌ را در سیاست‌های داخلیش لغو کرده است2، اما در سال ۲۰۱۰ این سند تغییر نام داد و پیمانی با عنوان «چارچوب بین‌المللی برای همکاری در زمینه‌ی انرژی هسته‌ای» (IFNEC: International Framework for Nuclear Energy Cooperation) بر مبنای آن ایجاد شد. ۲۵ کشور جهان و از جمله آمریکا، عضو پیمان «IFNEC» هستند و ۲۶ کشور هم به عنوان ناظر با آن همکاری دارند.3 آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و اتحادیه‌ی اروپا نیز بر آن نظارت دارند. اعضای این پیمان توافق کرده‌اند که مأموریت پیمان بر مبنای سند (GNEP) «همکاری جهانی در زمینه‌ی انرژی هسته‌ای» تعریف شود. بنابراین:

۱. ایالات متحده‌ی آمریکا در سال ۲۰۰۶ طی سندی رسمی با عنوان «همکاری جهانی در زمینه‌ی انرژی هسته‌ای» GNEP پیشنهاد داده که کشورهای دنیا به دو دسته تقسیم شوند: کشورهای تولیدکننده‌ی اورانیوم غنی‌شده که «دارا»ی چرخه‌ی تولید سوخت هسته‌ای هستند (have) و کشورهایی که نیروگاه هسته‌ای دارند و مصرف‌کننده‌ی اورانیوم غنی‌شده هستند، اما چرخه‌ی تولید سوخت هسته‌ای را «ندارند» (have not).

۲. هرچند در آن سند آمریکا هدف از این پیشنهاد را ترویج استفاده از انرژی هسته‌ای اعلام کرده بود، اما آنچه آمریکا به صورت علنی و رسمی می‌خواهد این است که چرخه‌ی سوخت هسته‌ای «بسته» شود و به کشورهایی که دارای این چرخه هستند، کشوری دیگر افزوده نشود. همچنین کشورهای «نادار» سوخت مورد نیاز نیروگاه‌های خود را با شرایطی از کشورهای دارا تأمین کنند و این مسأله مبنای استراتژی هسته‌ای آمریکا در قرن 21 قرار گرفت.

۳. هرچند فشارها و انتقادات بین‌المللی از این استراتژی به حدی بود که آمریکا مجبور شد رسماً در سال ۲۰۰۹ پیگیری آن را تمام‌شده اعلام کند، اما یک سال بعد همان سند با عنوانی جدید (IFNEC) مبنای پیمان ۲۵ کشور جهان قرار گرفت. ظاهراً آمریکا بنا دارد با هماهنگی با کشورهای دارای چرخه‌ی تولید اورانیوم غنی‌شده و وعده‌ی تأمین سوخت اتمی برای کشورهای نادار و با استفاده از ظرفیت‌های آژانس انرژی اتمی، استراتژی خود را به هر نحو ممکن عملیاتی کند.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif آمریکا با چراغ خاموش دنبال چیست؟
این‌جا یک سؤال مطرح می‌شود: به چه دلیلی آمریکا ورود کشورهای جدید را به دارندگان چرخه‌ی تولید سوخت هسته‌ای «بسته» می‌خواهد؟ آیا آمریکا واقعا نگران زباله‌های هسته‌ای یا گسترش سلاح‌های اتمی است یا مسأله‌ای مهم‌تر از این‌ها در میان است؟

پاسخ به این سوال را با بازخوانی آماری آغاز می‌کنیم که رهبر انقلاب در روز اول فروردین در حرم مطهر رضوی سلام‌الله‌علیه ارائه کردند. بر اساس این آمار که بر پایه‌ی اطلاعات رسمی اعلام شده‌ی کشورهای دنیا محاسبه شده است، نفت کشورهای غربی از ۴ تا ۹ سال دیگر به پایان می‌رسد. حتی منابع انرژی ایران که از نظر داشتن مجموع ذخایر نفت و گاز در جهان اول است، تا حدود 80 سال دیگر به پایان می‌رسد. مفهوم این سخن این است که اگر چنین آماری را بدبینانه هم بدانیم، حتی در نگاهی خوشبینانه می‌توان ادعا کرد که اگر نفت و گاز دنیا تا انتهای قرن 21 پایان نیافته باشد، به دلیل کم شدن و در نتیجه بسیار گران شدن آن تنها برای تولید فراورده‌های پتروشیمی استفاده خواهد شد که بخش وسیعی از صنعت امروز دنیا به آن وابسته است. لذا نفت و گاز حداکثر تا چند دهه‌ی بعد، دیگر منبع اصلی تأمین انرژی دنیا به حساب نخواهند آمد.

آیا می‌توانید دنیای مدرن صنعتی‌شده‌ی امروز را بدون انرژی تصور کنید؟ بی‌تردید نه. پس با توجه به یافته‌هایی که علم تا کنون به آن دست یافته، آیا منبعی جز انرژی هسته‌ای برای جایگزین شدن با نفت و گاز وجود دارد؟ باز هم پاسخ روشن است. پس می‌توان ادعا کرد که قرن ۲۱ قرن انرژی هسته‌ای خواهد بود. حال خوب است نقبی به تاریخ بزنیم و به یادآوریم که نیاز غرب به انرژی در قرن ۱۹ و ۲۰ به دلیل انقلاب صنعتی و مقتضیات دنیای مدرن آنها را حریص به غارت منابع نفتی کشورهای جهان سوم کرد؛ به هر شکل ممکن و حتی با لشکرکشی. همین پیشدستی آنان در کشف اهمیت طلای سیاه و سیطره یافتن مستقیم و غیر مستقیم بر منابع آن، این کشورها را تبدیل به کشورهای پیشرفته و متروپل کرد و بقیه را توسعه‌نیافته و کشورهای پیرو نگهداشت.

این تجربه‌ی تاریخی تلخ برای ما به‌قدری برای غرب شیرین آمده که سودای تکرار آن را در سر بپروراند. اگر قرن بیستم استعمار کشورهای دارای منابع عظیم مواد اولیه و دخایر نفتی آنها را برای ده‌ها سال «آقا» کرد، در قرن 21 با حرکت چراغ خاموش و نگهداشتن انحصار تولید سوخت انرژی هسته‌ای، این بار آن‌ها را برای همیشه «ارباب دنیا» خواهد کرد، زیرا بر خلاف دوره‌ی استعماری قبل این بار منابع و ذخایر اولیه‌ی سوخت فقط در کشورهای توسعه نیافته نیست که با بیدار شدن ملت ها کار غارت این منابع سخت شود، بلکه این کشورهای نادار هستند که باید برای اندکی «اورانیوم غنی‌شده» دست گدایی خود را پیش کشورهای «دارا» دراز کنند.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif چالش بر سر سوخت اتمی است و نه انرژی هسته‌ای
اجازه بدهید موضوع را با مروری دوباره کمی شفاف‌تر کنیم. نفت و گاز دنیا و مخصوصاً کشورهای غربی رو به پایان است. آنها جز این‌که می‌خواهند بر منابع انرژی دیگر کشورها سیطره پیدا کنند؛ بدون آن که حساسیت دیگر کشورها را برانگیزند، با «چراغ‌های خاموش» در حال پیاده‌سازی نقشه‌ی «ارباب جهان شدن» و تکرار همان طرح استعماری هستند که بار گذشته آنها را قرن‌ها پیش انداخت. به همین دلیل با علم به اینکه قرن ۲۱، قرن انرژی هسته‌ای است، کشورهای دنیا را دو دسته کرده‌اند تا انحصار توانایی تولید سوخت اتمی را در اختیار داشته باشند و به این صورت در اواخر قرن ۲۱ که بحران نیاز به اورانیوم غنی‌شده فراگیر می‌شود، نه‌تنها خود را از بحران انرژی برهانند، بلکه به دلیل نیاز شدید دنیا به انرژی، دیگر کشورها را هم وابسته‌ی کامل به خود کنند. با این وصف آنها نه‌تنها حاضرند، بلکه مشتاقند که برای همه‌ی کشورها نیروگاه هسته‌ای بسازند، اما هیچ کشور جدیدی (مخصوصاً از کشورهای مستقل) به هیچ وجه نباید توانایی تولید سوخت اتمی را پیدا کند.

دقت کنید که چالش اصلاً بر سر انرژی هسته‌ای نیست، بلکه همه‌ی آن‌چه که باید در انحصار درآید، توانایی تولید «اورانیوم غنی‌شده» یعنی همان «سوخت هسته‌ای» است که نقش نفت و گاز امروز را برای نیروگاه‌های تولید انرژی در آینده‌ای نه‌چندان دور بازی خواهد کرد.

همه‌ی فشاری سنگینی که بر ایران وارد کرده‌اند نیز به همین مسأله برمی‌گردد. ایران کشوری است مستقل و اگر به توانایی تولید سوخت هسته‌ای دست پیدا کند، با منابع زیاد تازه کشف شده‌ی اورانیوم خود یا با هم‌پیمانی با دیگر کشورهای در حال توسعه (بخوانید عقب نگهداشته شده‌های دوران استعمار قدیم) که منابع اورانیوم در آنها کشف خواهد شد، انحصار تولید اورانیوم غنی‌شده را خواهد شکست و کل نقشه‌ی استعماری قرن ۲۱ آمریکا و برخی کشورهای غربی دیگر را بر هم خواهد زد. این منافع به‌قدری بزرگ است که آنها را وسوسه کند تا هرگونه هزینه‌ی اقتصادی و اجتماعی ناشی از برخورد با ایران را بپردازند؛ البته مشروط بر آن که در عمل نتیجه‌بخش باشد و باعث «بسته» ماندن در ورودی کشورهای دارا شود.

با این وصف تکلیف و وظیفه‌ی تاریخی ما نیز روشن می‌شود. واقعیت این است که ایران دروازه‌ی ورود کشورهای نادار به جمع کشورهای دارا است. استقامت مسئولان و مردم ایران بر این راه نه‌تنها یک رسالت تاریخی برای نجات جامعه‌ی بشری، که وظیفه‌ای ملی برای تأمین آینده‌ی فرزندانمان است. اقتصاد، معیشت، استقلال و از همه مهم‌تر، عزت فرزندان ما در گرو بصیرت، استقامت و باور ما به خدا است. در این صورت هیچ ترس و نگرانی به خود راه نمی‌دهیم، چرا که خداوند وعده فرموده: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَ‌بُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا...»4 و بی‌تردید خدا در عمل به وعده‌ی خود کمترین تخلفی نمی‌کند.

پی‌نوشت:
1: برای اطلاعات بیشتر درباره این سند می‌توانید به گزارش این سند در سایت رسمی آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای:
http://www.iaea.org/newscenter/pressreleases/2006/prn200615.html
و همچنین مقاله‌ی زیر در سایت انجمن جهانی هسته‌ای (World nuclear association) مراجعه کنید:
http://www.world-nuclear.org/info/inf117_gnep.html
2: لینک متن این خبر در مجله‌ی بین‌المللی مهندسی هسته‌ای:
http://www.neimagazine.com/story.asp?storyCode=2052719
3: سایت رسمی IFNEC: http://www.ifnec.org/
4: سوره‌ی مبارکه‌ی فصلت، آیه‌ی 30: به‌یقین کسانی که گفتند پرودگار ما خداوند یگانه است سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که  نترسید و غمگین نباشید ...