1390/12/27
نگاهی به صحنهی جنگ نرم و آیندهی پیشِ رو
انتخابات ۹۰؛ پایان نزاع بر سر «اعتبار»
نگاهی به صحنهی جنگ نرم و آیندهی پیشِ رو
حوادث در گذر زمان که قرار میگیرند، نقاط تاریخی را شکل میدهند. از کنار هم قرار گرفتن این نقاط تاریخی و اتصال آنها به یکدیگر، حوادث و نقاط تاریخی بعدی شکل میگیرد. استاد شهید مطهری تاریخ را زنجیره و حلقههایی پشت سر هم مینامد که بر یکدیگر تأثیر میگذارند و آینده را شکل میدهند.
12 اسفند 1390 یک روز سیاسی مهم برای جمهوری اسلامی ایران بوده است. مشارکت مردم در این روز، از جمله کنشهای سیاسی به شمار میآید که "همه" میدانستند پیامهایی فراتر و مهمتر از یک رقابت انتخاباتی را در سطوح ملی و فراملی تولید خواهد کرد. این اتفاق در واقع نقطهی کانونی نبرد بین دو جبههی انقلاب اسلامی و نظام سلطه در حوزهی جنگ نرم بر سر تولید پیامهای مورد نظر در آن دو سطح بود. برای ارزیابی دقیق نتیجهی نزاع بین این دو جبهه در 12 اسفند، باید این نقطهی تاریخی را به نقاط پیش از آن متصل کرد تا به تصویر درستی از صحنهی پدیدآمده و نیز به پیشبینی صحیحی از نقاط پیش رو رسید.
چهار ستون «اجتماع سیاسی»
اجتماع سیاسی همانند ساختمانی بر چهار ستون استوار است و البته هرقدر این ستونها استوارتر و محکمتر، آن ساختمان نیز مستحکمتر و پایدارتر. پس در یک منازعهی خصمانه بین دو اجتماع سیاسی، دو منازعهگر تلاش میکنند با بر هم زدن یا از بین بردن این ارکان به فروپاشی اجتماع سیاسی رقیب نزدیک شوند. صفحهی تاریخ جمهوری اسلامی مملو از نقاط تاریخی است که نظام سلطه سعی کرده در آنها با از بین بردن یکی از این ارکان، جمهوری اسلامی را به فروپاشی بکشاند.
چهار ستون سرمایهای اجتماع سیاسی در ادبیات علوم سیاسی عبارتند از: 1. سرمایهی فیزیکی (تأسیسات، سازههای عینی و سختافزاری...)؛ «جنگ سخت» جزء مؤلفههای ضد این سرمایه است. جنگ تحمیلی در تاریخ جمهوری اسلامی نقطهی تقابل نظام سلطه با ما در این رکن به شمار میآید. 2. سرمایهی مالی (پول و اوراق و ...)؛ تحریمهای دور اول علیه ایران به دنبال ناکارآمدسازی این ستون بود. 3. سرمایهی انسانی (مهارتها و توانمندیهای فردی و جمعی)؛ ترور نخبگان سیاسی یا ترور دانشمندان ایرانی برای از بین بردن این سرمایهی مهم بوده است. 4. سرمایهی اجتماعی (وفاداری، اعتماد، هویت و ...)
نظام سلطه در بیش از بیست سال طراحی و عملیات نتوانسته مقاومت جامعهی جمهوری اسلامی را بشکند. از طرف دیگر آنچه نظام سلطه همواره در لایههای پنهان و غیر رسانهای دیده، گسترش گفتمان انقلاب اسلامی در سطوح فراملی بوده است. طرح خاورمیانهی جدید را که کاندولیزا رایس (وزیر وقت امور خارجهی آمریکا) مطرح کرد و در آن از درد زایمان در این منطقه گفت، میتوان در این چهارچوب و برخاسته از احساس خطر آنها از این موضوع ارزیابی کرد. اما جنگهای 33روزهی مقاومت لبنان و 22روزهی مقاومت فلسطین، این مدل آمریکایی خاورمیانهی جدید را بر هم زد. ناکارآمدی طرحهای قبلی برای براندازی جمهوری اسلامی در سه حوزهی اول و شکست مدلهای جنگ سخت (دههی 60)، تهاجم نیمهسخت (تحریم) و فروپاشی از درون (مدل فروپاشی شوروی؛ دههی 70) توجه نظام سلطه را به ستون چهارم بیشتر کرد که «سرمایهی اجتماعی» است و مفاهیمی مانند وفاداری، اعتماد و هویت را در بر میگیرد.
فتنهی 88 نقطهی اوج و همان اتفاق پیشآمده در طول سالها برنامهریزی و اقدامات برای فروریختن ستون سرمایهی اجتماعی بود. تمام برنامهریزیها و اقدامات 10 ساله که نقطهی شروع آن پایان ماجرای کوی دانشگاه 78 و شکست مدل فروپاشی شوروی بود، در این نقطهی تاریخی خودش را بروز داد.
اعتماد؛ رمز اقدام
در این دوره آرایش جدید رسانهای نظام سلطه شکل گرفت. تلویزیونهای لسآنجلسی کنار رفتند و بیبیسی که امتحان خودش را در عملیاتهای دیگر خوب پس داده بود، بیبیسی فارسی را 6 ماه قبل از انتخابات 88 راهاندازی کرد. رسانههای مجازی در بستر اینترنت توسعه یافتند و نقطهی نهایی هدفشان را یارگیری از میان مردم (دیپلماسی عمومی) و سپس از بین بردن اعتبار جمهوری اسلامی و بیاعتمادسازی مردم نسبت به حکومت گذاشتند. گفتمان «دروغ و دروغگویی» که پیش از برگزاری انتخابات، گفتمان حاکم جریان معارض شده بود، پس از 22 خرداد و پایان انتخابات تبدیل شد به گفتمان «تقلب» که اگر نظامی دروغگو بود، میتواند متقلب هم باشد و اگر چنین شد، دیگر نمیتوان از آن «انتظار خیر» داشت و اصولاً این نظام دیگر «قابل اعتماد» نیست. اعتماد رمز اقدام علیه رکن ستون سرمایهی اجتماعی در این بازهی زمانی 10ساله بود.
سران نظام سلطه، عملیات فتنهی 88 را اقدامی تمامکننده علیه جمهوری اسلامی میدانستند. به همین دلیل بود که خارج از عرف دیپلماتیک و رسماً و علناً موضعگیری کردند. البته در سال 1378 نیز بیلکلینتون این اشتباه را کرد که بعداً مشاوران مربوطهاش را توبیخ و از کار برکنار کرد.(مانند رییس وقت میز ایران در سازمان جاسوسی امریکا)
نظام سلطه آرایش جدید رسانهای را موفق میدانست و حتی در رصد خود نیز آنان را مدیریت میکرد. درخواست خانم کلینتون از توییتر برای به تعویق انداختن تعمیراتش در این دوره را به یاد آورید.
فتنهای که بر محور تخریب سرمایهی اجتماعی شکل گرفته بود و آنان فکر میکردند با راهانداختنش کار ایران را تمام کردهاند، نهتنها به ثمر ننشست، بلکه همین سرمایهی اجتماعی در 9دی و 22بهمن 88 به میدان آمد و با اعلام حضور بهنگام خود «اعلام وفاداری» کرد. این نقطهی تاریخی نیز در صفحهی تاریخ نشست تا دربارهی آن آیندگان قضاوت کنند.
علیه سرمایهی اجتماعی
نظام سلطه اگرچه خود را در دستیابی به هدف فروپاشی اجتماعی جمهوری اسلامی در آن دوره ناکام میدید، اما امید داشت که حداقل زخمهای رسانهایی عمیقی بر "اعتماد" در جامعه ایران وارد آورده است. مرحلهی بعد و نقطه اقدام، انتخابات نهم بود تا ضربهی نهایی را بر این ستون وارد کند. لذا نظام سلطه با رویکرد جنگ نرم، استراتژی خود -بهخصوص در نیمهی دوم سال90- را در دو سطح طرحریزی کرد؛ عملیات روانی و اقدام سیاسی-امنیتی.
الف) عملیات روانی فوقالذکر چند محور مشخص داشت:
1. عملیات روانی مکرر دربارهی مؤثر بودن تحریمهای اقتصادی
2. تلاش برای بحرانی نشاندادن شرایط ایران
3. سوار شدن بر موج تخلف مالی صورتگرفته تا پیش از دادگاه اول
4. القاء جنگ قدرت بین مسئولین
5. عملیات روانی دربارهی بالا بودن احتمال حمله به ایران (اسرائیلیها معتقد بودند بعد از سال 88 مردم ایران در مقابل تهدید خارجی بر خلاف همیشه واگرا خواهند بود.)
6. اعلام پروژهی تحریم انتخابات و القاء فرمایشی بودن انتخابات
7. اعلام تحریم نفتی ایران توسط اروپا
ب) اما اقدامات سیاسی و امنیتی مذکور نیز چند محور ذیل را دنبال میکرد:
1. اعلام و انجام تحریمهای هوشمند اقتصادی با هدف جداسازی مردم از نظام سیاسی
2. گزارش ضد ایرانی آمانو دربارهی برنامهی هستهای
3. گزارش ضد ایرانی حقوق بشر در چند روز باقیمانده به آغاز انتخابات
4. ترور دانشمندان هستهای ایران
جمهوری اسلامی نیز متقابلاً اقدامات پدافندی مختلفی را طراحی و اجرا کرد. اعلام استراتژی «تهدید در برابر تهدید»، هشدار و آگاهسازی مردم و رقبای انتخاباتی نسبت به اقدام «امنیتیسازی انتخابات»، اعلام قطع صدور نفت ایران به سه کشور اروپایی که قطعنامهی تحریم نفت ایران را امضا کرده بودند و ... از جمله اقدامات طراحیشدهی ایران بود.
انتخابات 90 از این رو مهم بود که تنها یک نقطه در صفحهی تاریخ نبود، بلکه نقطهی پایانی مجموعهی نقاط به هم پیوستهی یک ماجرای بلند در صفحات تاریخ انقلاب اسلامی بود. دوران فتنهی 88، تحریمهای فلجکننده، تهدید به تهاجم نظامی و ... گذشت و به همین دلیل است که گفته میشود «تیرهای موجود در ترکش استکبار علیه شما مردم تمام شده.» نظام سلطه با تمام توان درصدد بر هم زدن ستون سرمایهی اجتماعی بود و در حالی ناتوانانه دست خودش را بالا آورد که مردم تازهرهاشده از دست دیکتاتورهای منطقه، اولین انتخابات ایران بعد از دوران بیداری اسلامی را مشاهده کردند. امروز انقلاب اسلامی مقتدرانه بر قله ایستاده است و از الگوی «مردمسالاری اسلامی» سخن میگوید.
نقطه سر خط
تاریخ متشکل از نقاط به هم پیوسته است. تاریخ میخوانیم تا در احوال گذشتگان نظر کرده باشیم و عبرت گرفته باشیم؛ آن سان که گویی با آنان زندگی کردهایم و از تجارب آنها بهره بردهایم. تاریخ نشان داده است که جریان سلطه هیچگاه پس از شکستهایش جبههی حق را رها نکرده است. بعد از ماجرای تحریم تنباکو و فسخ قرارداد تالبوت که منجر به شکست بزرگ نظام سلطه و استبداد از مذهبیون و جریان روحانیت شد، این جماعت نهتنها ایران را رها نکردند، طراحی دیگری کردند و منتظر فرصت شدند و از غفلت، اختلاف و عدم شناخت صحیح عرصهدر جبههی خودی چنان بهره بردند که شیخ فضلالله فرستادهی میرزای شیرازی در ماجرای تنباکو را به دار کشیدند. و البته که «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد.» پس از آن بود که استبداد استعماری را بهوسیلهی رضاخان راه انداختند.
ماجرای فتنهی 88 نیز نمونهی دیگری از این عبرتهای تاریخی بود. این ماجرا توانست طعم شیرین پیروزی 85درصدی مشارکت مردم در یک کنش اجتماعی بسیار مهم را تلخ کند و ...
«فتنهی سال 88 هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. بعد از آنی که در یک انتخاباتی، چهل میلیون شرکت میکنند و همهی ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند که پای صندوقهای رأی مردم جمع شدند و تا آخر شب رأی دادند - و البته هنوز عدد گفته نشده بود، همه هم لذت میبردند - ناگهان از یک گوشهای، فتنهای شروع میشود؛ ما را بیدار میکند؛ میگوید: به خواب نروید، غفلت نکنید، خطرهائی در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اینهاست. به نظر من، همهی حوادث را اینجوری باید نگاه کرد.»*
اکنون دوباره نقطه سر خط است؛ فرزندان انقلاب اسلامی مراقب باشند.
* بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 25/06/89
حوادث در گذر زمان که قرار میگیرند، نقاط تاریخی را شکل میدهند. از کنار هم قرار گرفتن این نقاط تاریخی و اتصال آنها به یکدیگر، حوادث و نقاط تاریخی بعدی شکل میگیرد. استاد شهید مطهری تاریخ را زنجیره و حلقههایی پشت سر هم مینامد که بر یکدیگر تأثیر میگذارند و آینده را شکل میدهند.
12 اسفند 1390 یک روز سیاسی مهم برای جمهوری اسلامی ایران بوده است. مشارکت مردم در این روز، از جمله کنشهای سیاسی به شمار میآید که "همه" میدانستند پیامهایی فراتر و مهمتر از یک رقابت انتخاباتی را در سطوح ملی و فراملی تولید خواهد کرد. این اتفاق در واقع نقطهی کانونی نبرد بین دو جبههی انقلاب اسلامی و نظام سلطه در حوزهی جنگ نرم بر سر تولید پیامهای مورد نظر در آن دو سطح بود. برای ارزیابی دقیق نتیجهی نزاع بین این دو جبهه در 12 اسفند، باید این نقطهی تاریخی را به نقاط پیش از آن متصل کرد تا به تصویر درستی از صحنهی پدیدآمده و نیز به پیشبینی صحیحی از نقاط پیش رو رسید.
چهار ستون «اجتماع سیاسی»
اجتماع سیاسی همانند ساختمانی بر چهار ستون استوار است و البته هرقدر این ستونها استوارتر و محکمتر، آن ساختمان نیز مستحکمتر و پایدارتر. پس در یک منازعهی خصمانه بین دو اجتماع سیاسی، دو منازعهگر تلاش میکنند با بر هم زدن یا از بین بردن این ارکان به فروپاشی اجتماع سیاسی رقیب نزدیک شوند. صفحهی تاریخ جمهوری اسلامی مملو از نقاط تاریخی است که نظام سلطه سعی کرده در آنها با از بین بردن یکی از این ارکان، جمهوری اسلامی را به فروپاشی بکشاند.
چهار ستون سرمایهای اجتماع سیاسی در ادبیات علوم سیاسی عبارتند از: 1. سرمایهی فیزیکی (تأسیسات، سازههای عینی و سختافزاری...)؛ «جنگ سخت» جزء مؤلفههای ضد این سرمایه است. جنگ تحمیلی در تاریخ جمهوری اسلامی نقطهی تقابل نظام سلطه با ما در این رکن به شمار میآید. 2. سرمایهی مالی (پول و اوراق و ...)؛ تحریمهای دور اول علیه ایران به دنبال ناکارآمدسازی این ستون بود. 3. سرمایهی انسانی (مهارتها و توانمندیهای فردی و جمعی)؛ ترور نخبگان سیاسی یا ترور دانشمندان ایرانی برای از بین بردن این سرمایهی مهم بوده است. 4. سرمایهی اجتماعی (وفاداری، اعتماد، هویت و ...)
نظام سلطه در بیش از بیست سال طراحی و عملیات نتوانسته مقاومت جامعهی جمهوری اسلامی را بشکند. از طرف دیگر آنچه نظام سلطه همواره در لایههای پنهان و غیر رسانهای دیده، گسترش گفتمان انقلاب اسلامی در سطوح فراملی بوده است. طرح خاورمیانهی جدید را که کاندولیزا رایس (وزیر وقت امور خارجهی آمریکا) مطرح کرد و در آن از درد زایمان در این منطقه گفت، میتوان در این چهارچوب و برخاسته از احساس خطر آنها از این موضوع ارزیابی کرد. اما جنگهای 33روزهی مقاومت لبنان و 22روزهی مقاومت فلسطین، این مدل آمریکایی خاورمیانهی جدید را بر هم زد. ناکارآمدی طرحهای قبلی برای براندازی جمهوری اسلامی در سه حوزهی اول و شکست مدلهای جنگ سخت (دههی 60)، تهاجم نیمهسخت (تحریم) و فروپاشی از درون (مدل فروپاشی شوروی؛ دههی 70) توجه نظام سلطه را به ستون چهارم بیشتر کرد که «سرمایهی اجتماعی» است و مفاهیمی مانند وفاداری، اعتماد و هویت را در بر میگیرد.
فتنهی 88 نقطهی اوج و همان اتفاق پیشآمده در طول سالها برنامهریزی و اقدامات برای فروریختن ستون سرمایهی اجتماعی بود. تمام برنامهریزیها و اقدامات 10 ساله که نقطهی شروع آن پایان ماجرای کوی دانشگاه 78 و شکست مدل فروپاشی شوروی بود، در این نقطهی تاریخی خودش را بروز داد.
اعتماد؛ رمز اقدام
در این دوره آرایش جدید رسانهای نظام سلطه شکل گرفت. تلویزیونهای لسآنجلسی کنار رفتند و بیبیسی که امتحان خودش را در عملیاتهای دیگر خوب پس داده بود، بیبیسی فارسی را 6 ماه قبل از انتخابات 88 راهاندازی کرد. رسانههای مجازی در بستر اینترنت توسعه یافتند و نقطهی نهایی هدفشان را یارگیری از میان مردم (دیپلماسی عمومی) و سپس از بین بردن اعتبار جمهوری اسلامی و بیاعتمادسازی مردم نسبت به حکومت گذاشتند. گفتمان «دروغ و دروغگویی» که پیش از برگزاری انتخابات، گفتمان حاکم جریان معارض شده بود، پس از 22 خرداد و پایان انتخابات تبدیل شد به گفتمان «تقلب» که اگر نظامی دروغگو بود، میتواند متقلب هم باشد و اگر چنین شد، دیگر نمیتوان از آن «انتظار خیر» داشت و اصولاً این نظام دیگر «قابل اعتماد» نیست. اعتماد رمز اقدام علیه رکن ستون سرمایهی اجتماعی در این بازهی زمانی 10ساله بود.
سران نظام سلطه، عملیات فتنهی 88 را اقدامی تمامکننده علیه جمهوری اسلامی میدانستند. به همین دلیل بود که خارج از عرف دیپلماتیک و رسماً و علناً موضعگیری کردند. البته در سال 1378 نیز بیلکلینتون این اشتباه را کرد که بعداً مشاوران مربوطهاش را توبیخ و از کار برکنار کرد.(مانند رییس وقت میز ایران در سازمان جاسوسی امریکا)
نظام سلطه آرایش جدید رسانهای را موفق میدانست و حتی در رصد خود نیز آنان را مدیریت میکرد. درخواست خانم کلینتون از توییتر برای به تعویق انداختن تعمیراتش در این دوره را به یاد آورید.
فتنهای که بر محور تخریب سرمایهی اجتماعی شکل گرفته بود و آنان فکر میکردند با راهانداختنش کار ایران را تمام کردهاند، نهتنها به ثمر ننشست، بلکه همین سرمایهی اجتماعی در 9دی و 22بهمن 88 به میدان آمد و با اعلام حضور بهنگام خود «اعلام وفاداری» کرد. این نقطهی تاریخی نیز در صفحهی تاریخ نشست تا دربارهی آن آیندگان قضاوت کنند.
علیه سرمایهی اجتماعی
نظام سلطه اگرچه خود را در دستیابی به هدف فروپاشی اجتماعی جمهوری اسلامی در آن دوره ناکام میدید، اما امید داشت که حداقل زخمهای رسانهایی عمیقی بر "اعتماد" در جامعه ایران وارد آورده است. مرحلهی بعد و نقطه اقدام، انتخابات نهم بود تا ضربهی نهایی را بر این ستون وارد کند. لذا نظام سلطه با رویکرد جنگ نرم، استراتژی خود -بهخصوص در نیمهی دوم سال90- را در دو سطح طرحریزی کرد؛ عملیات روانی و اقدام سیاسی-امنیتی.
الف) عملیات روانی فوقالذکر چند محور مشخص داشت:
1. عملیات روانی مکرر دربارهی مؤثر بودن تحریمهای اقتصادی
2. تلاش برای بحرانی نشاندادن شرایط ایران
3. سوار شدن بر موج تخلف مالی صورتگرفته تا پیش از دادگاه اول
4. القاء جنگ قدرت بین مسئولین
5. عملیات روانی دربارهی بالا بودن احتمال حمله به ایران (اسرائیلیها معتقد بودند بعد از سال 88 مردم ایران در مقابل تهدید خارجی بر خلاف همیشه واگرا خواهند بود.)
6. اعلام پروژهی تحریم انتخابات و القاء فرمایشی بودن انتخابات
7. اعلام تحریم نفتی ایران توسط اروپا
ب) اما اقدامات سیاسی و امنیتی مذکور نیز چند محور ذیل را دنبال میکرد:
1. اعلام و انجام تحریمهای هوشمند اقتصادی با هدف جداسازی مردم از نظام سیاسی
2. گزارش ضد ایرانی آمانو دربارهی برنامهی هستهای
3. گزارش ضد ایرانی حقوق بشر در چند روز باقیمانده به آغاز انتخابات
4. ترور دانشمندان هستهای ایران
جمهوری اسلامی نیز متقابلاً اقدامات پدافندی مختلفی را طراحی و اجرا کرد. اعلام استراتژی «تهدید در برابر تهدید»، هشدار و آگاهسازی مردم و رقبای انتخاباتی نسبت به اقدام «امنیتیسازی انتخابات»، اعلام قطع صدور نفت ایران به سه کشور اروپایی که قطعنامهی تحریم نفت ایران را امضا کرده بودند و ... از جمله اقدامات طراحیشدهی ایران بود.
انتخابات 90 از این رو مهم بود که تنها یک نقطه در صفحهی تاریخ نبود، بلکه نقطهی پایانی مجموعهی نقاط به هم پیوستهی یک ماجرای بلند در صفحات تاریخ انقلاب اسلامی بود. دوران فتنهی 88، تحریمهای فلجکننده، تهدید به تهاجم نظامی و ... گذشت و به همین دلیل است که گفته میشود «تیرهای موجود در ترکش استکبار علیه شما مردم تمام شده.» نظام سلطه با تمام توان درصدد بر هم زدن ستون سرمایهی اجتماعی بود و در حالی ناتوانانه دست خودش را بالا آورد که مردم تازهرهاشده از دست دیکتاتورهای منطقه، اولین انتخابات ایران بعد از دوران بیداری اسلامی را مشاهده کردند. امروز انقلاب اسلامی مقتدرانه بر قله ایستاده است و از الگوی «مردمسالاری اسلامی» سخن میگوید.
نقطه سر خط
تاریخ متشکل از نقاط به هم پیوسته است. تاریخ میخوانیم تا در احوال گذشتگان نظر کرده باشیم و عبرت گرفته باشیم؛ آن سان که گویی با آنان زندگی کردهایم و از تجارب آنها بهره بردهایم. تاریخ نشان داده است که جریان سلطه هیچگاه پس از شکستهایش جبههی حق را رها نکرده است. بعد از ماجرای تحریم تنباکو و فسخ قرارداد تالبوت که منجر به شکست بزرگ نظام سلطه و استبداد از مذهبیون و جریان روحانیت شد، این جماعت نهتنها ایران را رها نکردند، طراحی دیگری کردند و منتظر فرصت شدند و از غفلت، اختلاف و عدم شناخت صحیح عرصهدر جبههی خودی چنان بهره بردند که شیخ فضلالله فرستادهی میرزای شیرازی در ماجرای تنباکو را به دار کشیدند. و البته که «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد.» پس از آن بود که استبداد استعماری را بهوسیلهی رضاخان راه انداختند.
ماجرای فتنهی 88 نیز نمونهی دیگری از این عبرتهای تاریخی بود. این ماجرا توانست طعم شیرین پیروزی 85درصدی مشارکت مردم در یک کنش اجتماعی بسیار مهم را تلخ کند و ...
«فتنهی سال 88 هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. بعد از آنی که در یک انتخاباتی، چهل میلیون شرکت میکنند و همهی ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند که پای صندوقهای رأی مردم جمع شدند و تا آخر شب رأی دادند - و البته هنوز عدد گفته نشده بود، همه هم لذت میبردند - ناگهان از یک گوشهای، فتنهای شروع میشود؛ ما را بیدار میکند؛ میگوید: به خواب نروید، غفلت نکنید، خطرهائی در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اینهاست. به نظر من، همهی حوادث را اینجوری باید نگاه کرد.»*
اکنون دوباره نقطه سر خط است؛ فرزندان انقلاب اسلامی مراقب باشند.
* بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 25/06/89