1390/11/09
رسالت مادری، مقاصد شرعی، مکاتب و معاهدات بینالملل / خانم میرخانی / نشست راهبردی زن
«و البلد الطیّب یخرج نباته باذن ربه والذّی خبث لا یخرج الا نکدا.»{اعلاف/58} تحقیق پیش رو، دربارهی رسالت مادری و تأثیر آن در تحقق مقاصد و اصول بنیادین شرعی، ضمن مقایسهی تطبیقی میان دو نظام قانونگذاری الهی و غیرالهی، که بازتاب آن در سیاستگذاریهای ملّی و نیز بینالمللیف قطعاً مفید خواهد بود. اهمیت مادری و جایگاه حسن فعلی و فاعلی، در نزد ارباب اندیشه از مسلمات است؛ زیرا هر کجا سخن از سلامت و صلابت انسانهای رشید و مرشد بوده، قانون وراثت و تربیت، شخصیت مادر را جستجو نموده است. لذا در تفکر توحیدی، سلامت نسل، سلامت نفس، سلامت عقل، سلامت دین، با توان قابلی و فاعلی مادر پیوندی ناگسستنی دارد. لیکن پس از عصر نوزایی، به دلایل مختلف این جایگاه خطیر از جهات عدیده، مورد تحقیر و ملامت قرار گرفت. شاید علت آن بود که مقاصد سلطهگران و دستهای پنهان اقتضا داشت به تخریب نسل بپردازند تا بتوانند در درازمدت منافع و مطامع خود را تأمین نمایند و این رخداد تلخ عواقب نامبارکی را برای نظام بشری داشت. از این جهت، امروز مسئولیت عظیمی پیشروی ماست.
مقدمتاً تبیین جایگاه مقاصد شرعی از جهت تأثیر مادری در تأمین آن قطعاً ضروری است. بحث از مقاصد شرعی در اسلوبشناسی قانونگذاری، یکی از مباحث عمده در میان فرق اسلامی است؛ همچنان که بحث از علت، حکمت، غایت، مصلحت و شیوههای تحصیل در پشتوانههای احکام شرعی پیوسته مورد تأمل و واکاوی اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است. اگرچه تئوری مقاصد به برخی از اندیشمندان مثل غزالی و شاطبی نسبت داده شده، لیکن جایگاه این مسئله نهتنها در کلمات ائمهی معصومین به وفور مشاهده میشود بلکه پیوسته اندیشوران مکتب تشیع راستین درصدد بررسی این مباحث نیز بودهاند که من بهعنوان نمونه، به دوـ سه نمونه از متقدمان اشاره میکنم. مرحوم علامهی طباطبایی میفرماید: انسان به حسب ظاهر با یک نظام اعتباری زندگی میکند ولی برحسب باطن و حقیقت امر در یک نظم طبیعی و تکوینی به سر میبرد. پس در اینجا حقایق دیگری وجود دارد که بیانگر این روش میباشد. پس معارف و احکامی که در این دین آمده، همه از حقایق دیگری به زبان اعتبار حکایت میکند. جناب شیخالشریعهی اصفهانی در پی روایت «علینا القاء االاصول و علیکم بالتفریع»، میفرماید: وقتی این دسته از روایات پیدرپی، ما را به اسلوب و منظومهی معارف الهیه رهنمون میسازد، میبینیم که شاکلهی معارف اسلامی صورتی هرمی دارد که در رأس آن کلمات جامعی است و فروعات و احکامی از آن متفرع میگردد. شهید صدر میفرماید: در فقه ضروری است از نظر عمقی و عمودی تحولی ایجاد شود و غور و بررسی گردد تا به نظرات اساسی برسیم. باری! از روبناها گذر کرده و از این مرز روشن بگذریم و به آرای ریشهای که بیانگر اسلام است برسیم. از اینجاست که این بحث دقیقاً در شاکلهی قانونگذاری اسلامی و در پشتوانههای احکام شرعی، از جایگاه خاصی برخوردار است.
اکنون به بررسی شاکلهی دو نظام قانونگذاری الهی و غیرالهی و بعد ترسیم جایگاه مادری در تأمین این اصول و مقاصد خواهیم پرداخت. در شاکلهی اوّل که هرم قانونگذاری اسلامی است، ولایتمداری حق بهعنوان مصدر قانونگذاری که تمام کثرات به توحید منجر میگردد که«هنالک الولایة للّه الحق» و بر اساس این نگرش، تمامی احکام و فروعات از پشتوانهها، از اصول و از مقاصد میانی و ابتدایی و کلان برخودار هستند که در تأمین این مقاصد و اصل مادر نقش بنیادین و ریشهای دارد. من به علت ضیق وقت به سرعت از این شاکله میگذرم و وارد شاکلهی نظام قانونگذاری در نظام غیردینی میشوم. در اینجا آنچه ما میبینیم کسرت ولایت به تعبیر قرآن کریم، ولایت کفر، ولایت تقاطیر و بالاخره ولایت شیطان که نه تنها از درون تهی، مفاد انسانی و اخلاقی در آن یافت نمیشود بلکه اصول برخاستهی از آن عمدتاً اصل مادهگرایی، اصل فردگرایی، اصل کثرتگرایی و اصل سلطهگرایی است. بنابراین، هویت مادری در این نظام کاملاً متشتت و متأثر از انگارههای سیاسی و بهویژه تحکماتی است که در نظام سیاسی کفر وجود دارد؛ از این رو ارزشهای مادری در آنجا به فراموشی سپرده میشود.
بحث دیگری که در اینجا هست، اصول حاکم بر نظام قانونگذاری است که بهعنوان یکی از این اصول که اصل طهارت است و این اصل در انتخاب همسر، در هویتسازی فرزندان، در ایجاد هویت مناسب خانواده و نیز در ماندگاری در تاریخ، این اصل بسیار مؤثر است و نقش مادر در ایجاد این اصل نقش بنیادین و ریشهای است که در مقابل هر گزینهای عمدتاً میبینید آیهای از قرآن و عمدتاً طهارت در تشکیل خانواده، طهارت در ارتباطات درونخانهای، طهارت در لقمه، طهارت در نطفه، طهارت در فکر و طهارت در عمل، طهارت در سبب و نسب، طهارت در شیر و رضا، طهارت در الگوگیری و الگوپذیری و بالاخره طهارتی که منجر به الگوسازی در تاریخ به صورت فردی مثل «ان الله الاصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین»{آلعمران/42} و نیز در قالب هویت جمعی خانواده مثل «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهلالبیت و یطهرکم تطهیرا»{الاحزاب/33} ظاهر میگردد که دقیقاً نقشگذاری مادر در ایجاد این اصول بهویژه ساختار خانواده، از نقشهای اساسی و بنیادین است.
در نمودار بعدی، نقش حسن فعلی و فاعلی مادر در این مقاصد و اصول مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا در واژهشناسی که حتی خود معنای «امّ» دقیقاً یک معنای ریشهای و اساسی دارد؛ به گونهای که حتی در واژههای مجازی هم کلماتی مثل امالقری بر مکه و یا اطلاق امالکتاب بر آیات محکمات خود گویای جایگاه حقیقی مادر است. بعد نقش مادر در مقاصد ابتدایی و میانی و کلان که حفظ هویت نسل، حفظ هویت نفس و حفظ هویت عقل و دین، بالاخره جامع آن حفظ خانواده است، و بعد جایگاه مادری در اصول قانونگذاری، و بالاخره جایگاه مادری در اصطفی و اجتبی که یک هدف بزرگ در سیاستگذاری قانونگذاری اسلامی است که خداوند برگزیدگانش را «ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران عل العالمینن»{آلعمران/33} و بعد جایگاه مادری در مکاتب غرب که متأسفانه از اصول اخلاقی و تأملات انسانی در آن آثار ویژهای یافت نمیشود و در مکاتبی چون اومانیسم و آثارش در فمینیسم و نیز تأثیر آن در معاهدات بینالمللی و نیز کنوانسیونها، این اثر تخریبگرایانهی شخصیت و هویت مادری را ما شاهدیم.
و بالاخره پیشنهادات. از آن جهت که اینجا امالقرای کشورهای اسلامی و از باب «وکذالک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهدا علیالناس»{بقره/143} است. بنابراین فرهنگسازی شایسته در تبیین جایگاه مادری، تکریم مادری از جهت آموزشهای مختلف در ردههای آموزشی و حتی تأسیس گروههایی در دانشگاهها و همچنین در حوزهها برای پرورش استاد هم به این کار اهتمام جدی بایستی بشود تا مصونیت ملّی و دینی و سیاسی و اجتماعی و حتی عزّت و استقلال اسلامی در دهههای بعد و نسلهای بعدـ انشاءاللهــ داشته باشیم. حمایت مادی و معنوی و حتی حقوقی مانند بیمهی مادران، بیمهی نقص عضو آنها و حتی بیمهی زنان خانهدار و حمایت از جایگاه مادری بهعنوان خاستگاه تولید نفوس. حمایتهای شایسته و تشویق مادرهای ارزشمدار، بررسی تجربیات و موفقیتهای آنان برای همه، همچنانی که قرآن کریم، هم در مصادیق و هم در کبریات، این مظنه را کلاً برای امت اسلامی تبیین کرده، تکمیل منشور زنان در نظام اسلامی در بخش مادری، تلاش در راه انعکاس جایگاه مادری از طریق هنر، ابزار فرهنگی و انتقال این فرهنگ به سایر کشورها و بالاخره دعای وجود معظّم مقام عظمای ولایت و موفقیت همهی مادران این مرز و بوم که فرزندان غیور و افتخارآفرین به این عرصه ارائه کردهاند.
لازم است بگویم که این خلاصهی پایاننامهای در دانشگاه تربیت مدرس بود؛ اگرچه این حقیر سه اثر دیگر هم به سمینار ارائه دادم ولی این را در اولویت قرار دادم.
مقدمتاً تبیین جایگاه مقاصد شرعی از جهت تأثیر مادری در تأمین آن قطعاً ضروری است. بحث از مقاصد شرعی در اسلوبشناسی قانونگذاری، یکی از مباحث عمده در میان فرق اسلامی است؛ همچنان که بحث از علت، حکمت، غایت، مصلحت و شیوههای تحصیل در پشتوانههای احکام شرعی پیوسته مورد تأمل و واکاوی اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است. اگرچه تئوری مقاصد به برخی از اندیشمندان مثل غزالی و شاطبی نسبت داده شده، لیکن جایگاه این مسئله نهتنها در کلمات ائمهی معصومین به وفور مشاهده میشود بلکه پیوسته اندیشوران مکتب تشیع راستین درصدد بررسی این مباحث نیز بودهاند که من بهعنوان نمونه، به دوـ سه نمونه از متقدمان اشاره میکنم. مرحوم علامهی طباطبایی میفرماید: انسان به حسب ظاهر با یک نظام اعتباری زندگی میکند ولی برحسب باطن و حقیقت امر در یک نظم طبیعی و تکوینی به سر میبرد. پس در اینجا حقایق دیگری وجود دارد که بیانگر این روش میباشد. پس معارف و احکامی که در این دین آمده، همه از حقایق دیگری به زبان اعتبار حکایت میکند. جناب شیخالشریعهی اصفهانی در پی روایت «علینا القاء االاصول و علیکم بالتفریع»، میفرماید: وقتی این دسته از روایات پیدرپی، ما را به اسلوب و منظومهی معارف الهیه رهنمون میسازد، میبینیم که شاکلهی معارف اسلامی صورتی هرمی دارد که در رأس آن کلمات جامعی است و فروعات و احکامی از آن متفرع میگردد. شهید صدر میفرماید: در فقه ضروری است از نظر عمقی و عمودی تحولی ایجاد شود و غور و بررسی گردد تا به نظرات اساسی برسیم. باری! از روبناها گذر کرده و از این مرز روشن بگذریم و به آرای ریشهای که بیانگر اسلام است برسیم. از اینجاست که این بحث دقیقاً در شاکلهی قانونگذاری اسلامی و در پشتوانههای احکام شرعی، از جایگاه خاصی برخوردار است.
اکنون به بررسی شاکلهی دو نظام قانونگذاری الهی و غیرالهی و بعد ترسیم جایگاه مادری در تأمین این اصول و مقاصد خواهیم پرداخت. در شاکلهی اوّل که هرم قانونگذاری اسلامی است، ولایتمداری حق بهعنوان مصدر قانونگذاری که تمام کثرات به توحید منجر میگردد که«هنالک الولایة للّه الحق» و بر اساس این نگرش، تمامی احکام و فروعات از پشتوانهها، از اصول و از مقاصد میانی و ابتدایی و کلان برخودار هستند که در تأمین این مقاصد و اصل مادر نقش بنیادین و ریشهای دارد. من به علت ضیق وقت به سرعت از این شاکله میگذرم و وارد شاکلهی نظام قانونگذاری در نظام غیردینی میشوم. در اینجا آنچه ما میبینیم کسرت ولایت به تعبیر قرآن کریم، ولایت کفر، ولایت تقاطیر و بالاخره ولایت شیطان که نه تنها از درون تهی، مفاد انسانی و اخلاقی در آن یافت نمیشود بلکه اصول برخاستهی از آن عمدتاً اصل مادهگرایی، اصل فردگرایی، اصل کثرتگرایی و اصل سلطهگرایی است. بنابراین، هویت مادری در این نظام کاملاً متشتت و متأثر از انگارههای سیاسی و بهویژه تحکماتی است که در نظام سیاسی کفر وجود دارد؛ از این رو ارزشهای مادری در آنجا به فراموشی سپرده میشود.
بحث دیگری که در اینجا هست، اصول حاکم بر نظام قانونگذاری است که بهعنوان یکی از این اصول که اصل طهارت است و این اصل در انتخاب همسر، در هویتسازی فرزندان، در ایجاد هویت مناسب خانواده و نیز در ماندگاری در تاریخ، این اصل بسیار مؤثر است و نقش مادر در ایجاد این اصل نقش بنیادین و ریشهای است که در مقابل هر گزینهای عمدتاً میبینید آیهای از قرآن و عمدتاً طهارت در تشکیل خانواده، طهارت در ارتباطات درونخانهای، طهارت در لقمه، طهارت در نطفه، طهارت در فکر و طهارت در عمل، طهارت در سبب و نسب، طهارت در شیر و رضا، طهارت در الگوگیری و الگوپذیری و بالاخره طهارتی که منجر به الگوسازی در تاریخ به صورت فردی مثل «ان الله الاصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین»{آلعمران/42} و نیز در قالب هویت جمعی خانواده مثل «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهلالبیت و یطهرکم تطهیرا»{الاحزاب/33} ظاهر میگردد که دقیقاً نقشگذاری مادر در ایجاد این اصول بهویژه ساختار خانواده، از نقشهای اساسی و بنیادین است.
در نمودار بعدی، نقش حسن فعلی و فاعلی مادر در این مقاصد و اصول مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا در واژهشناسی که حتی خود معنای «امّ» دقیقاً یک معنای ریشهای و اساسی دارد؛ به گونهای که حتی در واژههای مجازی هم کلماتی مثل امالقری بر مکه و یا اطلاق امالکتاب بر آیات محکمات خود گویای جایگاه حقیقی مادر است. بعد نقش مادر در مقاصد ابتدایی و میانی و کلان که حفظ هویت نسل، حفظ هویت نفس و حفظ هویت عقل و دین، بالاخره جامع آن حفظ خانواده است، و بعد جایگاه مادری در اصول قانونگذاری، و بالاخره جایگاه مادری در اصطفی و اجتبی که یک هدف بزرگ در سیاستگذاری قانونگذاری اسلامی است که خداوند برگزیدگانش را «ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران عل العالمینن»{آلعمران/33} و بعد جایگاه مادری در مکاتب غرب که متأسفانه از اصول اخلاقی و تأملات انسانی در آن آثار ویژهای یافت نمیشود و در مکاتبی چون اومانیسم و آثارش در فمینیسم و نیز تأثیر آن در معاهدات بینالمللی و نیز کنوانسیونها، این اثر تخریبگرایانهی شخصیت و هویت مادری را ما شاهدیم.
و بالاخره پیشنهادات. از آن جهت که اینجا امالقرای کشورهای اسلامی و از باب «وکذالک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهدا علیالناس»{بقره/143} است. بنابراین فرهنگسازی شایسته در تبیین جایگاه مادری، تکریم مادری از جهت آموزشهای مختلف در ردههای آموزشی و حتی تأسیس گروههایی در دانشگاهها و همچنین در حوزهها برای پرورش استاد هم به این کار اهتمام جدی بایستی بشود تا مصونیت ملّی و دینی و سیاسی و اجتماعی و حتی عزّت و استقلال اسلامی در دهههای بعد و نسلهای بعدـ انشاءاللهــ داشته باشیم. حمایت مادی و معنوی و حتی حقوقی مانند بیمهی مادران، بیمهی نقص عضو آنها و حتی بیمهی زنان خانهدار و حمایت از جایگاه مادری بهعنوان خاستگاه تولید نفوس. حمایتهای شایسته و تشویق مادرهای ارزشمدار، بررسی تجربیات و موفقیتهای آنان برای همه، همچنانی که قرآن کریم، هم در مصادیق و هم در کبریات، این مظنه را کلاً برای امت اسلامی تبیین کرده، تکمیل منشور زنان در نظام اسلامی در بخش مادری، تلاش در راه انعکاس جایگاه مادری از طریق هنر، ابزار فرهنگی و انتقال این فرهنگ به سایر کشورها و بالاخره دعای وجود معظّم مقام عظمای ولایت و موفقیت همهی مادران این مرز و بوم که فرزندان غیور و افتخارآفرین به این عرصه ارائه کردهاند.
لازم است بگویم که این خلاصهی پایاننامهای در دانشگاه تربیت مدرس بود؛ اگرچه این حقیر سه اثر دیگر هم به سمینار ارائه دادم ولی این را در اولویت قرار دادم.