1390/11/09
حجتالاسلام پیروزمند / نشست راهبردی زن
مقدمه
موضوع مقاله، تکاملگرایی در مسئولیت اجتماعی زنان است به معنای تعریف نقش اجتماعی به گونهای که به تکامل جامعهی زنان و نیز کل جامعه منجر شود. ضرورت وجود اختلافنظر جدی در گستره و نوع مسئولیت زنان باعث عدم تفاهم نظری و الگوسازی و موضعگیریهای منتاقض شده و در نتیجه عدم استفادهی مناسب از ظرفیت زنان و انفعال آنها. ویژگیهای مورد نظر در این نظریه تبدیل مقیاس مطالعه از زن به جامعهی زنان در مواجههی تمدنی، تمایز الگوی اسلامی مسئولیت زن با الگوی غربی، توجه به خصلتهای تمایزبخش فطری زنان، لحاظ اقتضائات شرایط عصری، استفاده حداکثری از ظرفیت بانوان و توجه مسئولیت تحقق الگوی ایدئال در جامعه به بانوان. هشت معیار را که توصیف نظریه هست، در قسمت دوم عرض میکنم:
تکاملگرایی به معنای مسئولیتپذیری در تحقق ارزشها، تفکرات و اصلاح رفتارهایی که به ایجاد توان جدید برای پیشرفت اسلامی منجر میشود، به معنای تبدیل عفت انفعالی و انزوایی به عفت تکاملی و فعال است. به این معنا که عفت انفعالی رعایت عفت با سپردن زن به شرایط تمدنی نظام سرمایهداری جهانی است و عفت انزوایی دعوت به رعایت عفت از طریق حداقلسازی ارتباط زن با محیط پیرامون خود است. اما عفت تکاملی رعایت عفت از طریق ایجاد محیطی عفیفانه در درون و بیرون خانه است.
ویژگی سوم، تربیت نسلی مؤمن، انقلابی، کارآمد، تکاملطلب که نتیجهی آن ایجاد پشتوانهی انسانی پیشرفت اسلامی است.
تکاملگرایی زن به معنای حضور زن در تعریف و تحقق سبک زندگی ایرانیـ اسلامی با ویژگیهای عبودیت، عدالت و آزادی و غیره و در نتیجه، نقش مؤثر در تمدنسازی اسلامی است.
پنجم به معنای مدیریت عواطف تحت ولایت ولیفقیه است. در مقیاس خانوادهی جامع جهان که نتیجهی آن اصلاح و هدایت تمایلات و جهتگیری جامعه است.
ویژگی بعدی، مشارکت در افزایش قدرت اسلام در حمایت معقول از نظام اسلامی بهویژه ولیفقیه و نیز تعقیب تغییر موازنهی قدرت به نفع جهان اسلام است که نتیجهی آن تبدیل مقیاس حساسیت جامعهی بانوان از خرد به کلان است.
هفتم، تغییر مفهوم تجمل و زیبایی با ایجاد جذابیت بدون خودنمایی، تنوع بدون حرص، نتیجه تضعیف جهانیسازی نظام سرمایهداری.
هشتم و آخرین، به معنای مسئولیتپذیری در جهاد اقتصادی از طریق اصلاح الگوی مصرف به الگوی تولید و در نتیجه اصلاح ساختار افتصادی است. قسمت دوم تمام شد.
قسمت سوم، اثبات نظریه و اسلامیت آن. دلیل اوّل، سلبی. اگر این نظریه را نپذیریم باید یکی از دو نظریهی رقیب را بپذیریم که نتیجهی آنها ظلم به زن و عدم تکامل جامعه است. نظریهی اوّل مدعی است امتداد گسترهی مسئولیت زنان تا جامعه و مشارکت در توسعهی مادی با التزام به تساوی حقوق زن و مرد و التزام به تغییر مفهوم خانواده و جایگاه زن در آن. این نظریه را در خاطر داشته باشید؛ با این کار داریم. {نظریهی} دوم محدود دانستن مسئولیت زن در خانه و تأثیرگذاری بر جامعه صرفاً از طریق خانه. این دو نظریه با چه پیامدی روبهرو است؟
نقد نظریهی اوّل. اگر نظریهی اوّل را بپذیریم، به معنی به کار گرفته شدن زن بهعنوان منبع تولید ثروت برای رشد سرمایه و کارهای مادون شأن زنان؛ نتیجه تحقیر زن. اباحیگری، ابتذال، طفرهرفتن از خانه و خانهداری برای افزایش سهم حضور، خوداتکایی بیشتر، امروزی نشان دادن خود؛ نتیجه، افساد زن. هزینهشدن عاطفه، جمال، پشتکار و سایر ویژگیهای زن به نفع نظام توسعهی سرمایهداری و فرهنگ مادی حتی در جوامع اسلامی پیرو؛ نتیجه، اسارت زن. اخذ هویت خود از همراهی با مظاهر تمدن مادی و فرهنگ حاکم بر آن و نه فرهنگ اسلام؛ نتیجه، قلب هویت زن. پایمال شدن کرامت، عزّت و عفت زن؛ نتیجه، ظلم به زن. تبدیل شدن جامعهی زنان به مانع پیشرفت ظلم به جامعه؛ نتیجه، ظلم به زن و جامعه و در نتیجه عدم تکامل زنان و جامعه تابع این نظریه است، و این ادامه پیدا میکند. اما اگر نظریهی دوم را بپذیریم، یعنی محدود کردن به خانه، از دست دادن زبان تفاهم و نفوذ کلمه همراه با عقبماندن از روند پیشرفت جامعه؛ نتیجه، انزوای زن. شناختهشدن بهعنوان انسانهای کماطلاع، ناکارآمد، متعصب؛ نتیجه، تحقیر زن. ایجاد ترکیبهای نوپدید از سنتهای اسلامی و مظاهر تمدن مادی، مثل ترکیب ماهوارهی بیرویه با چادر، بدحجابی با نماز و روزه، دروغ و غیبت با مسجد و هیئت؛ نتیجه، التقاط زن. جمع تجملگرایی، تکاثرطلبی، انقلابی نبودن یا ضدانقلابی بودن با رعایت بعض مظاهر اسلامی؛ نتیجه، چندگونگی هویت. تحمل فشار یا پذیرش تناقض در ارزشها، اندیشهها و رفتارها در نتیجه اضطراب دائمی و سلب توان حرکت تکاملی در هر دو حالت؛ نتیجه، ظلم به زن و در نتیجه عدم تکامل جامعه و این روند ادامه پیدا میکند.
اما اگر دلیل ایجابی نظریهی مورد ادعا یعنی تکاملگرایی را بپذیریم، نتیجه فعالسازی فراگیر زنان با ویژگیهای متمایز زنانه به قید این لحاظ در قالب الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت، امکان میدهد هدایت عواطف بر محور ولایتفقیه در مقیاس خانوادهی جامع جهان، امکان میدهد مشارکت فعال با عفت آگاهانه تا پیشرفت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه، امکان میدهد عزّت زن را و او هویتیابی در اقامهی حق و ستیز با ظلم را و آن عدالت در بهرهدهی و بهرهمندی از جامعهی زنان و نتیجه میشود تکامل زنان و جامعه. این اثبات نظریه بود. قسمت بعد و سوم، طراحی الگو و ویژگیهای زنانه است. الگوی مشارکت با این سه دسته متغیر ترکیب میشود. من این را رد میشوم که به راهکارها هم برسم. ویژگیهای زنانه را باید رعایت کرد. باز ویژگیهای متمایز زنانه باید در این عرصهها حضور پیدا بکنند و این شیب رعایت بشود. اطمینان از تحکیم خانواده، ایجاد ظرفیت مسئولیتپذیری، ایجاد ساختارهای اجتماعی و فراهم نمودن شرایط فیزیکی.
اما راهکارها. سه راهبرد پیشنهاد شده است: اندیشهسازی، فرهنگسازی، و بسترسازی. برای هر کدام راهکار و نهاد مسئولش پیشنهاد شده است. در اندیشهسازی، انجام کار اجتهادی که البته اجتهاد از نوع حکومتی خواهد بود، تبیین ربط الگوی برگزیده با الگوی پیشرفت، برگزاری کرسی آزاداندیشی و تکمیل، تفصیل، شاخصسازی نظریهی پیشنهادی و فرهنگسازی از طریق تحول در رشتههای مربوطه، آموزش از طریق آموزش. سوم، نمایش جذاب متنوع الگوی تکاملگرایی با استفاده از ابزار هنر، و بالاخره درآخر، بسترسازی و عینیتبخشی از طریق انجام حمایتهای قانونی برای تفکیک اولویت فرصتهای اجتماعی زن شاغل متناسب با مزیّت زنان با تأکید بر حفظ بنیان خانواده، ایجاد تدریجی ساختارها و فضاهای فیزیکی متناسب برای حضور اجتماعی بانوان، ایجاد بانک اطلاعات زن و خانواده به منظور اطلاع بهنگام از میزان تحقق الگوی تکاملی.
آنچه عرض شد، بخشی از اندیشههای استاد فقید مرحوم سیدمنیر حسینی بود که البته موضوع اصلی پژوهش ایشان این نبود. والسلام علیکم و رحمت الله.
موضوع مقاله، تکاملگرایی در مسئولیت اجتماعی زنان است به معنای تعریف نقش اجتماعی به گونهای که به تکامل جامعهی زنان و نیز کل جامعه منجر شود. ضرورت وجود اختلافنظر جدی در گستره و نوع مسئولیت زنان باعث عدم تفاهم نظری و الگوسازی و موضعگیریهای منتاقض شده و در نتیجه عدم استفادهی مناسب از ظرفیت زنان و انفعال آنها. ویژگیهای مورد نظر در این نظریه تبدیل مقیاس مطالعه از زن به جامعهی زنان در مواجههی تمدنی، تمایز الگوی اسلامی مسئولیت زن با الگوی غربی، توجه به خصلتهای تمایزبخش فطری زنان، لحاظ اقتضائات شرایط عصری، استفاده حداکثری از ظرفیت بانوان و توجه مسئولیت تحقق الگوی ایدئال در جامعه به بانوان. هشت معیار را که توصیف نظریه هست، در قسمت دوم عرض میکنم:
تکاملگرایی به معنای مسئولیتپذیری در تحقق ارزشها، تفکرات و اصلاح رفتارهایی که به ایجاد توان جدید برای پیشرفت اسلامی منجر میشود، به معنای تبدیل عفت انفعالی و انزوایی به عفت تکاملی و فعال است. به این معنا که عفت انفعالی رعایت عفت با سپردن زن به شرایط تمدنی نظام سرمایهداری جهانی است و عفت انزوایی دعوت به رعایت عفت از طریق حداقلسازی ارتباط زن با محیط پیرامون خود است. اما عفت تکاملی رعایت عفت از طریق ایجاد محیطی عفیفانه در درون و بیرون خانه است.
ویژگی سوم، تربیت نسلی مؤمن، انقلابی، کارآمد، تکاملطلب که نتیجهی آن ایجاد پشتوانهی انسانی پیشرفت اسلامی است.
تکاملگرایی زن به معنای حضور زن در تعریف و تحقق سبک زندگی ایرانیـ اسلامی با ویژگیهای عبودیت، عدالت و آزادی و غیره و در نتیجه، نقش مؤثر در تمدنسازی اسلامی است.
پنجم به معنای مدیریت عواطف تحت ولایت ولیفقیه است. در مقیاس خانوادهی جامع جهان که نتیجهی آن اصلاح و هدایت تمایلات و جهتگیری جامعه است.
ویژگی بعدی، مشارکت در افزایش قدرت اسلام در حمایت معقول از نظام اسلامی بهویژه ولیفقیه و نیز تعقیب تغییر موازنهی قدرت به نفع جهان اسلام است که نتیجهی آن تبدیل مقیاس حساسیت جامعهی بانوان از خرد به کلان است.
هفتم، تغییر مفهوم تجمل و زیبایی با ایجاد جذابیت بدون خودنمایی، تنوع بدون حرص، نتیجه تضعیف جهانیسازی نظام سرمایهداری.
هشتم و آخرین، به معنای مسئولیتپذیری در جهاد اقتصادی از طریق اصلاح الگوی مصرف به الگوی تولید و در نتیجه اصلاح ساختار افتصادی است. قسمت دوم تمام شد.
قسمت سوم، اثبات نظریه و اسلامیت آن. دلیل اوّل، سلبی. اگر این نظریه را نپذیریم باید یکی از دو نظریهی رقیب را بپذیریم که نتیجهی آنها ظلم به زن و عدم تکامل جامعه است. نظریهی اوّل مدعی است امتداد گسترهی مسئولیت زنان تا جامعه و مشارکت در توسعهی مادی با التزام به تساوی حقوق زن و مرد و التزام به تغییر مفهوم خانواده و جایگاه زن در آن. این نظریه را در خاطر داشته باشید؛ با این کار داریم. {نظریهی} دوم محدود دانستن مسئولیت زن در خانه و تأثیرگذاری بر جامعه صرفاً از طریق خانه. این دو نظریه با چه پیامدی روبهرو است؟
نقد نظریهی اوّل. اگر نظریهی اوّل را بپذیریم، به معنی به کار گرفته شدن زن بهعنوان منبع تولید ثروت برای رشد سرمایه و کارهای مادون شأن زنان؛ نتیجه تحقیر زن. اباحیگری، ابتذال، طفرهرفتن از خانه و خانهداری برای افزایش سهم حضور، خوداتکایی بیشتر، امروزی نشان دادن خود؛ نتیجه، افساد زن. هزینهشدن عاطفه، جمال، پشتکار و سایر ویژگیهای زن به نفع نظام توسعهی سرمایهداری و فرهنگ مادی حتی در جوامع اسلامی پیرو؛ نتیجه، اسارت زن. اخذ هویت خود از همراهی با مظاهر تمدن مادی و فرهنگ حاکم بر آن و نه فرهنگ اسلام؛ نتیجه، قلب هویت زن. پایمال شدن کرامت، عزّت و عفت زن؛ نتیجه، ظلم به زن. تبدیل شدن جامعهی زنان به مانع پیشرفت ظلم به جامعه؛ نتیجه، ظلم به زن و جامعه و در نتیجه عدم تکامل زنان و جامعه تابع این نظریه است، و این ادامه پیدا میکند. اما اگر نظریهی دوم را بپذیریم، یعنی محدود کردن به خانه، از دست دادن زبان تفاهم و نفوذ کلمه همراه با عقبماندن از روند پیشرفت جامعه؛ نتیجه، انزوای زن. شناختهشدن بهعنوان انسانهای کماطلاع، ناکارآمد، متعصب؛ نتیجه، تحقیر زن. ایجاد ترکیبهای نوپدید از سنتهای اسلامی و مظاهر تمدن مادی، مثل ترکیب ماهوارهی بیرویه با چادر، بدحجابی با نماز و روزه، دروغ و غیبت با مسجد و هیئت؛ نتیجه، التقاط زن. جمع تجملگرایی، تکاثرطلبی، انقلابی نبودن یا ضدانقلابی بودن با رعایت بعض مظاهر اسلامی؛ نتیجه، چندگونگی هویت. تحمل فشار یا پذیرش تناقض در ارزشها، اندیشهها و رفتارها در نتیجه اضطراب دائمی و سلب توان حرکت تکاملی در هر دو حالت؛ نتیجه، ظلم به زن و در نتیجه عدم تکامل جامعه و این روند ادامه پیدا میکند.
اما اگر دلیل ایجابی نظریهی مورد ادعا یعنی تکاملگرایی را بپذیریم، نتیجه فعالسازی فراگیر زنان با ویژگیهای متمایز زنانه به قید این لحاظ در قالب الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت، امکان میدهد هدایت عواطف بر محور ولایتفقیه در مقیاس خانوادهی جامع جهان، امکان میدهد مشارکت فعال با عفت آگاهانه تا پیشرفت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه، امکان میدهد عزّت زن را و او هویتیابی در اقامهی حق و ستیز با ظلم را و آن عدالت در بهرهدهی و بهرهمندی از جامعهی زنان و نتیجه میشود تکامل زنان و جامعه. این اثبات نظریه بود. قسمت بعد و سوم، طراحی الگو و ویژگیهای زنانه است. الگوی مشارکت با این سه دسته متغیر ترکیب میشود. من این را رد میشوم که به راهکارها هم برسم. ویژگیهای زنانه را باید رعایت کرد. باز ویژگیهای متمایز زنانه باید در این عرصهها حضور پیدا بکنند و این شیب رعایت بشود. اطمینان از تحکیم خانواده، ایجاد ظرفیت مسئولیتپذیری، ایجاد ساختارهای اجتماعی و فراهم نمودن شرایط فیزیکی.
اما راهکارها. سه راهبرد پیشنهاد شده است: اندیشهسازی، فرهنگسازی، و بسترسازی. برای هر کدام راهکار و نهاد مسئولش پیشنهاد شده است. در اندیشهسازی، انجام کار اجتهادی که البته اجتهاد از نوع حکومتی خواهد بود، تبیین ربط الگوی برگزیده با الگوی پیشرفت، برگزاری کرسی آزاداندیشی و تکمیل، تفصیل، شاخصسازی نظریهی پیشنهادی و فرهنگسازی از طریق تحول در رشتههای مربوطه، آموزش از طریق آموزش. سوم، نمایش جذاب متنوع الگوی تکاملگرایی با استفاده از ابزار هنر، و بالاخره درآخر، بسترسازی و عینیتبخشی از طریق انجام حمایتهای قانونی برای تفکیک اولویت فرصتهای اجتماعی زن شاغل متناسب با مزیّت زنان با تأکید بر حفظ بنیان خانواده، ایجاد تدریجی ساختارها و فضاهای فیزیکی متناسب برای حضور اجتماعی بانوان، ایجاد بانک اطلاعات زن و خانواده به منظور اطلاع بهنگام از میزان تحقق الگوی تکاملی.
آنچه عرض شد، بخشی از اندیشههای استاد فقید مرحوم سیدمنیر حسینی بود که البته موضوع اصلی پژوهش ایشان این نبود. والسلام علیکم و رحمت الله.