1390/10/03
اثرگذاری در تدوین نقشه جامع علمی کشور
تجربهی موفق یک طرح دانشجویی
اثرگذاری در تدوین نقشهی جامع علمی کشور
مطالبهای جدی
پس از اینکه حضرت آقا موضوع نقشهی جامع علمی کشور را مطرح کردند، تا حدود یک سال عملاً حرکت خاصی از جامعهی علمی کشور در این خصوص دیده نشد. پس از لغو دیدار ایشان با اساتید دانشگاه در سال 1385، معظمله مجدداً همان مطالبه را مطرح کردند: «ما اگر بخواهیم سند چشمانداز تحقق پیدا کند و آن مرجعیت علمی که برای کشور پیشبینی شده، به وجود بیاید و عملی بشود، ناچاریم که این کارها را انجام بدهیم، که مهمترینش تهیهی نقشهی جامع علمی است. این یعنی یک گام مهم، یک دروازهی مهم به سوی اجرائی کردن اهداف و شعارهائی است که مطرح شده و امروز بحمداللَّه در محیطهای علمی به صورت یک گفتمان در آمده است.»1 بالاخره معاونت علمی ریاستجمهوری به نمایندگی از شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1386 حرکتی را برای تدوین این نقشه سامان داد و با دعوت از اساتید و خبرگان و برگزاری نشستهای متعدد کارشناسی، نهایتاً در اوایل سال 1387 نخستین نسخهی پیشنهادی نقشهی جامع علمی را ارائه نمود.
برخی مباحث مفهومی موجود در این نقشه و خصوصاً نگاشت نهادی و توزیع نقشها برای اجزای مختلف نظام علم و فناوری، به گونهای بود که انتقاد برخی نهادها را برانگیخت. به همین جهت وزارت علوم در همان سال حرکت دومی را ترتیب داد و در سال 1388 نسخهی پیشنهادی خود را ارائه داد.
آقا نقشه را برگرداندند
به منظور نهایی کردن نقشهی جامع علمی کشور، مقرر شد که کمیتهای ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولیت تلفیق دو نقشهی فوق را بر عهده بگیرد. کار این کمیته تا سال 1388 طول کشید تا بالاخره نسخهی تلفیقی حاصل را به منظور تأیید نهایی خدمت رهبر انقلاب اسلامی فرستاد. ایشان این نقشه را به دلیل نواقص و ابهامات و ناسازگاریهایی در آن تأیید نفرمودند. به دستور ایشان بنا شد نقشه مجدداً به شورا بازگردد و پس از بازنویسی، در صحن اصلی شورا به تصویب برسد و پس از آن خدمت ایشان ارائه گردد. این فرایند تا اواسط سال 1389 به طول انجامید. بنابراین تا سال 1389 سه نسخه نقشهی جامع علمی پیشنهادی تدوین شد که هیچکدام به تأیید نهایی نرسید.
مجموعهی ما با مرکز همکاریهای فناوری و نوآوری در ارتباط بود و از مطالعات و تجارب چندین سالهی آن نهاد دربارهی سیاستگذاری نظام علم و فناوری و تدوین سند توسعهی فناوری نانو و سند جامع توسعهی فناوری اطلاعات بهره میبرد. به واسطهی همین مطالعات و تجارب اولین مرحلهی تدوین نقشه، در جریان روند آن بود و در برخی بخشها و از جمله در کارگروه تدوین اولویتهای ملی نظام علم و فناوری در اولین نقشه نیز مشارکت داشت. همکاریهای مجموعهی ما با تدوینکنندگان نقشه ادامه داشت و در جریان این همکاریها، نظرات و تحلیلهای ما منسجمتر میشد.
هنگامی که بحث تلفیق دو نقشهی معاونت علمی و وزارت علوم مطرح شد و ما در جریان روند این تلفیق قرار گرفتیم، جمعبندی ما این بود که از این تلفیق محصولی بر نخواهد آمد که مطلوب حضرت آقا باشد. لذا ما نیز در مجموعهی خودمان از سال 1388 شروع به تکمیل و نظاممند کردن تولیدات خود در حوزهی سیاستگذاری علم و فناوری، در قالب یک نقشهی جامع علمی پیشنهادی کردیم. جلسات منظمی برای چکشکاری و تکمیل این کار شکل گرفت و نهایتاً نقشهای را با یک معماری منسجم مکتوب کردیم. حقیقتاً در آن زمان هم نمیدانستیم که این نقشهی پیشنهادی چگونه میتواند اثرگذار باشد، اما تجربه نشان داده بود که هر وقت یک تولید فکری مکتوب و ملموس شود و از قالب حرف و سخنرانی درآید، میتوان به اثرگذاری آن امید داشت.
نقشهی شما هنوز در کارتابل است!
در اوایل سال 1389 به نهاد متولی این کار گفتیم که ما حرفهایی در خصوص نقشهی جامع علمی داریم که نتوانستهایم منتقل کنیم. گفتیم که ما به روند فعلی تدوین نقشه نیز نقدهای جدی داریم. در آنجا یک فرصت یکماهه به ما دادند تا نقشهی جامع پیشنهادی خود را ارسال کنیم. از اینجا کار مجموعهی ما به صورت شبانهروزی و با فشار زیاد ادامه پیدا کرد تا بتوانیم مکتوب نهایی را در موعد مقرر تحویل دهیم و خوشبختانه به این وعده وفا کردیم.
پس از تحویل این نسخهی نقشه، تا سه یا چهار ماه بعد پیگیر موضوع بودیم، اما دائماً میگفتند نقشه در کارتابل است و هنوز مطالعه نشده است. این در حالی بود که نسخهی نهایی نقشه به صحن شورا آمده بود و هر چند هفته یک بار، بخشی از آن قرائت میشد و به تصویب میرسید. خلاصه آنکه دیگر امید چندانی به اثرگذاری و اصلاح نقشه نداشتیم.
از طرف دیگر در مجموعهی ما افرادی بودند که عضو بنیاد ملی نخبگان بودند و نقدهای مهمی به روش تعامل بنیاد با افرادی داشتند که به عنوان نخبه شناسایی شده بودند. طبیعتاً ما تلاش میکردیم که این نقدها و پیشنهادهای اصلاحی را، چه در جلسات کاری و چه در جلسات دانشجویی به مسئولین بنیاد منتقل کنیم. از جمله در جلسهای که مسئولین بنیاد در خرداد ماه 1389 در دانشگاه صنعتی شریف برای شنیدن نظرات دانشجویان برگزار کردند، بنده بحثی را در خصوص منطق عادلانهی تعامل با نخبگان و لزوم مطالبهی تکلیف از نخبگان بهموازات توجه به حقوق آنها ارائه دادم.
اواخر مرداد ماه سال 1389 بود که از بنیاد ملی نخبگان با بنده تماس گرفتند و گفتند که هفتهی آینده دیدار فعالان دانشجویی و نخبگان علمی با حضرت آقا است و با توجه به صحبتی که در جلسهی دانشگاه شریف داشتید، به عنوان یکی از کاندیداهای صحبت در محضر ایشان انتخاب شدهاید. بعد از این تماس، جلسات همفکری با دوستان همان مجموعه در خصوص موضوع و محتوای مناسب برای صحبت در آن جمع را برگزار کردیم. نهایتاً به این جمعبندی رسیدیم که با توجه به سطح جلسه، مخاطب اصلی مطالب و گسترهی مخاطبان آن، بحث «الزامات تحقق مرجعیت علمی» موضوع مناسبی است. البته استحضار دارید که این موضوع را خود حضرت آقا در سال 1385 و سالهای 1386 مطرح کرده بودند، ولی مانند بسیاری موضوعات کلان دیگر مورد بیمهری مسئولین قرار گرفته بود.
امید به اثرگذاری
بحمدالله توفیق حضور در محضر آقا نصیبمان شد و در مطالبی که عرضه داشتم، موضوع نقشهی جامع علمی را به عنوان مهمترین پیشنیاز تحقق مرجعیت عنوان کردم و از تأخیر مسئولان در تدوین آن گله نمودم. لزوم اصلاح سیاستهای آموزش و پرورش، لزوم مطالبهی تکالیف از نخبگان، اصلاح ساختاری اقتصاد و حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان نیز سرفصلهای دیگری بود که به عنوان الزامات تحقق مرجعیت علمی مطرح کردم. در پایان صحبتها هم – هرچند که امید چندانی به اثرگذاری نداشتم و فکر میکردم دیگر برای اثرگذاری دیر شده باشد- اشارهای کردم به اشکالات نقشهی جامع که در حال تصویب بود و نیز نقشهی جامع پیشنهادی تدوین شده در مجموعهی خودمان و اینکه آمادگی داریم آن را به نهادهای تصمیمگیر ارائه کنیم.
عنایت آقا نسبت به این صحبتها و پیشنهاد ما بسیار جذاب و انگیزهبخش بود. مقرر کردند که ما نقشهی پیشنهادی خود را به دفتر ایشان ارائه دهیم و از طریق دفتر رهبری، از شورای عالی انقلاب فرهنگی پیگیری کنیم. این کار را انجام دادیم و نسخهای از نقشه و خلاصهی آن را به طور حضوری به دفتر ایشان تحویل دادیم. بنا شد که جلسهای برای انتقال نقدها و نظرات ما با دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود.
گستاخی میکنند!
جدیت حضرت آقا در پیگیری این مسئله برای ما بسیار عجیب بود. ایشان در دو نوبت، ابتدا در جلسهای که با اعضای مجلس خبرگان داشتند و سپس در دیدار با نخبگان علمی کشور، به این نقشهی جامع پیشنهادی اشاره کردند و از این که مجموعههای جوان و دانشجویی به عرصههای کلان اینچنینی ورود میکنند -به تعبیر ایشان، از این «گستاخی»!- ابراز رضایت کردند. در پرانتز عرض کنم که تشکلهای دانشجویی و جوان ما باید این مطلب را خوب درک کنند که مطالبهی جدی آقا از ما، تولید فکر و طراحی در سطوح کلان و ورود به عرصههای تصمیمسازی کلان است و نهتنها موضعگیریهای سیاسی و فعالیتهای مقطعی دانشجویی.
بعد از آن که حضرت آقا دو مرتبه در بیاناتشان به نقشهی پیشنهادی ما اشاره کردند، دبیر شورا جلسهای را هماهنگ کردند تا مانقدها و دیدگاههای خود را در مورد نقشه برای ایشان ارائه دهیم. در این جلسه فقدان معماری کلان، اولویتهای متعدد، احالهی وظایف نقشه به آینده، تکرار خواستهها به جای ارائهی راه حل و مشخص نبودن متولیان راهبردها به عنوان مهمترین نقدها مطرح کردیم. ما معتقد بودیم نقشهی فعلی اولاً ضمانت اجرایی ندارد و ثانیاً اجرای آن متضمن تحول نظام علم و فناوری کشور نیست، بلکه توجیهکنندهی وضع موجود خواهد بود.
در صحن رسمی شورای عالی انقلاب فرهنگی
بعد از این جلسه، دو جلسه با دو تن از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی –آقایان دکتر واعظزاده و حجتالاسلام محمدیان- داشتیم و همین نقدها و پیشنهادها را با آنان نیز مطرح کردیم. جالب بود که این عزیزان هم نقدهای ما را قبول داشتند و به تعبیر ایشان «ما میخواستیم از این نقشه یک چیزی دربیاید» و معتقد بودند نقشهای که در دستور کار است، اینطور نیست. با پیگیریهای دفتر مقام معظم رهبری و اعضای نامبردهی شورا، فرصتی به ما دادند تا همین مباحث را در صحن رسمی شورا و برای اعضای اصلی آن نیز ارائه دهیم. این جلسه برای ما بسیار جالب بود، زیرا دیدیم اغلب اعضای شورا نیز که خودشان مسئول تصویب نقشه بودند، نقدهای ما را قبول داشتند.
در جلسهای که خدمت اعضای اصلی شورا بودیم، آقای رئیسجمهور موافقت کردند که کارگروهی متشکل از سه نفر اعضای تیم تدوین نقشهی شورا و دو نفر از اعضای مجموعهی ما، به منظور بازنویسی نقشهی جامع و اعمال نقدها و پیشنهادهای ما تشکیل گردد. این کارگروه شکل گرفت و طی حدود دو ماه با جلساتی فشرده، بازنویسی نقشه را تمام کرد. همچنین اجازه دادند تا در جلسات رسمی شورا که تصویب نقشه در دستور کار قرار میگرفت، نمایندهای از مجموعهی ما برای دفاع از مباحث نقشه حضور داشته باشد.
البته در تاریخ تشکیل کارگروه ما، سه فصل اول نقشهی جامع («ارزشهای بنیادین و الگوی نظری نقشه»، «وضع مطلوب علم و فناوری»، و «اولویتهای علم و فناوری») به طور کامل تصویب شده بود و امکان بازگشت به منظور اصلاح معماری نقشه وجود نداشت، اما بحمدالله توانستیم بخشی از اصلاحات را در فصول «راهبردها و اقدامات ملی» و «چهارچوب نهادی»، و تا حدودی در فصل «اولویتهای ملی» پیش ببریم.
ضمانت اجرایی
در اینجا مجال ورود محتوایی به نقشهی جامع علمی و اصلاحات محتوایی صورت گرفته در آن نیست، صرفاً به ذکر این نکته بسنده میکنیم که یکی از وجوه مهم اصلاح نقشه، ایجاد سازوکاری برای ضمانت اجرای آن بود. در غالب سندهای کلان مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهاد متولی اجرا و برنامهی زمانبندی اجرا یا اصلاح سند وجود ندارد. کار مهمی که صورت گرفت، این بود که در متن سند نقشهی جامع علمی مقرر شد «ستاد راهبری اجرای نقشهی جامع علمی» ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود و وظیفهی تدوین اسناد پاییندستی و تقسیم کار میان نهادهای مختلف نظام علمی و فناوری را بر عهده گیرد. در حال حاضر مجموعهی کارشناسی ما با این کمیته همکاری دارد.
روشهای اثرگذاری
هدف از این نوشته، نه نقد نقشهی جامع پیشین و نه تبرئهی نقشهی فعلی از نواقص محتوایی و ساختاری، بلکه صرفاً بازگویی یک تجربه در خصوص روشهای اثرگذاری در تصمیمگیریهای کلان کشور است. آنچه آشکارا از این ورود تجربه کردیم، امداد غیبی و الطاف الهی در پاسخ به نیتهای خالص و نیز استقبال سطوح عالی کشور از ورود فکرهای جوان به عرصههای کلان، و در مقابل مقاومت بدنهی مدیریتی با این اتفاق بود. انشاءالله خداوند نیات ما را در این مسیر خالص بفرماید.
پینوشت:
1. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، بیانات در دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها، 1386/7/9
مطالبهای جدی
پس از اینکه حضرت آقا موضوع نقشهی جامع علمی کشور را مطرح کردند، تا حدود یک سال عملاً حرکت خاصی از جامعهی علمی کشور در این خصوص دیده نشد. پس از لغو دیدار ایشان با اساتید دانشگاه در سال 1385، معظمله مجدداً همان مطالبه را مطرح کردند: «ما اگر بخواهیم سند چشمانداز تحقق پیدا کند و آن مرجعیت علمی که برای کشور پیشبینی شده، به وجود بیاید و عملی بشود، ناچاریم که این کارها را انجام بدهیم، که مهمترینش تهیهی نقشهی جامع علمی است. این یعنی یک گام مهم، یک دروازهی مهم به سوی اجرائی کردن اهداف و شعارهائی است که مطرح شده و امروز بحمداللَّه در محیطهای علمی به صورت یک گفتمان در آمده است.»1 بالاخره معاونت علمی ریاستجمهوری به نمایندگی از شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1386 حرکتی را برای تدوین این نقشه سامان داد و با دعوت از اساتید و خبرگان و برگزاری نشستهای متعدد کارشناسی، نهایتاً در اوایل سال 1387 نخستین نسخهی پیشنهادی نقشهی جامع علمی را ارائه نمود.
برخی مباحث مفهومی موجود در این نقشه و خصوصاً نگاشت نهادی و توزیع نقشها برای اجزای مختلف نظام علم و فناوری، به گونهای بود که انتقاد برخی نهادها را برانگیخت. به همین جهت وزارت علوم در همان سال حرکت دومی را ترتیب داد و در سال 1388 نسخهی پیشنهادی خود را ارائه داد.
عنایت آقا نسبت به این صحبتها و پیشنهاد ما بسیار جذاب و انگیزهبخش بود. مقرر کردند که ما نقشهی پیشنهادی خود را به دفتر ایشان ارائه دهیم و از طریق دفتر رهبری، از شورای عالی انقلاب فرهنگی پیگیری کنیم. این کار را انجام دادیم و نسخهای از نقشه و خلاصهی آن را به طور حضوری به دفتر ایشان تحویل دادیم.
آقا نقشه را برگرداندند
به منظور نهایی کردن نقشهی جامع علمی کشور، مقرر شد که کمیتهای ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولیت تلفیق دو نقشهی فوق را بر عهده بگیرد. کار این کمیته تا سال 1388 طول کشید تا بالاخره نسخهی تلفیقی حاصل را به منظور تأیید نهایی خدمت رهبر انقلاب اسلامی فرستاد. ایشان این نقشه را به دلیل نواقص و ابهامات و ناسازگاریهایی در آن تأیید نفرمودند. به دستور ایشان بنا شد نقشه مجدداً به شورا بازگردد و پس از بازنویسی، در صحن اصلی شورا به تصویب برسد و پس از آن خدمت ایشان ارائه گردد. این فرایند تا اواسط سال 1389 به طول انجامید. بنابراین تا سال 1389 سه نسخه نقشهی جامع علمی پیشنهادی تدوین شد که هیچکدام به تأیید نهایی نرسید.
مجموعهی ما با مرکز همکاریهای فناوری و نوآوری در ارتباط بود و از مطالعات و تجارب چندین سالهی آن نهاد دربارهی سیاستگذاری نظام علم و فناوری و تدوین سند توسعهی فناوری نانو و سند جامع توسعهی فناوری اطلاعات بهره میبرد. به واسطهی همین مطالعات و تجارب اولین مرحلهی تدوین نقشه، در جریان روند آن بود و در برخی بخشها و از جمله در کارگروه تدوین اولویتهای ملی نظام علم و فناوری در اولین نقشه نیز مشارکت داشت. همکاریهای مجموعهی ما با تدوینکنندگان نقشه ادامه داشت و در جریان این همکاریها، نظرات و تحلیلهای ما منسجمتر میشد.
هنگامی که بحث تلفیق دو نقشهی معاونت علمی و وزارت علوم مطرح شد و ما در جریان روند این تلفیق قرار گرفتیم، جمعبندی ما این بود که از این تلفیق محصولی بر نخواهد آمد که مطلوب حضرت آقا باشد. لذا ما نیز در مجموعهی خودمان از سال 1388 شروع به تکمیل و نظاممند کردن تولیدات خود در حوزهی سیاستگذاری علم و فناوری، در قالب یک نقشهی جامع علمی پیشنهادی کردیم. جلسات منظمی برای چکشکاری و تکمیل این کار شکل گرفت و نهایتاً نقشهای را با یک معماری منسجم مکتوب کردیم. حقیقتاً در آن زمان هم نمیدانستیم که این نقشهی پیشنهادی چگونه میتواند اثرگذار باشد، اما تجربه نشان داده بود که هر وقت یک تولید فکری مکتوب و ملموس شود و از قالب حرف و سخنرانی درآید، میتوان به اثرگذاری آن امید داشت.
نقشهی شما هنوز در کارتابل است!
در اوایل سال 1389 به نهاد متولی این کار گفتیم که ما حرفهایی در خصوص نقشهی جامع علمی داریم که نتوانستهایم منتقل کنیم. گفتیم که ما به روند فعلی تدوین نقشه نیز نقدهای جدی داریم. در آنجا یک فرصت یکماهه به ما دادند تا نقشهی جامع پیشنهادی خود را ارسال کنیم. از اینجا کار مجموعهی ما به صورت شبانهروزی و با فشار زیاد ادامه پیدا کرد تا بتوانیم مکتوب نهایی را در موعد مقرر تحویل دهیم و خوشبختانه به این وعده وفا کردیم.
پس از تحویل این نسخهی نقشه، تا سه یا چهار ماه بعد پیگیر موضوع بودیم، اما دائماً میگفتند نقشه در کارتابل است و هنوز مطالعه نشده است. این در حالی بود که نسخهی نهایی نقشه به صحن شورا آمده بود و هر چند هفته یک بار، بخشی از آن قرائت میشد و به تصویب میرسید. خلاصه آنکه دیگر امید چندانی به اثرگذاری و اصلاح نقشه نداشتیم.
با پیگیریهای دفتر مقام معظم رهبری و اعضای نامبردهی شورا، فرصتی به ما دادند تا همین مباحث را در صحن رسمی شورا و برای اعضای اصلی آن نیز ارائه دهیم. این جلسه برای ما بسیار جالب بود، زیرا دیدیم اغلب اعضای شورا نیز که خودشان مسئول تصویب نقشه بودند، نقدهای ما را قبول داشتند.
از طرف دیگر در مجموعهی ما افرادی بودند که عضو بنیاد ملی نخبگان بودند و نقدهای مهمی به روش تعامل بنیاد با افرادی داشتند که به عنوان نخبه شناسایی شده بودند. طبیعتاً ما تلاش میکردیم که این نقدها و پیشنهادهای اصلاحی را، چه در جلسات کاری و چه در جلسات دانشجویی به مسئولین بنیاد منتقل کنیم. از جمله در جلسهای که مسئولین بنیاد در خرداد ماه 1389 در دانشگاه صنعتی شریف برای شنیدن نظرات دانشجویان برگزار کردند، بنده بحثی را در خصوص منطق عادلانهی تعامل با نخبگان و لزوم مطالبهی تکلیف از نخبگان بهموازات توجه به حقوق آنها ارائه دادم.
اواخر مرداد ماه سال 1389 بود که از بنیاد ملی نخبگان با بنده تماس گرفتند و گفتند که هفتهی آینده دیدار فعالان دانشجویی و نخبگان علمی با حضرت آقا است و با توجه به صحبتی که در جلسهی دانشگاه شریف داشتید، به عنوان یکی از کاندیداهای صحبت در محضر ایشان انتخاب شدهاید. بعد از این تماس، جلسات همفکری با دوستان همان مجموعه در خصوص موضوع و محتوای مناسب برای صحبت در آن جمع را برگزار کردیم. نهایتاً به این جمعبندی رسیدیم که با توجه به سطح جلسه، مخاطب اصلی مطالب و گسترهی مخاطبان آن، بحث «الزامات تحقق مرجعیت علمی» موضوع مناسبی است. البته استحضار دارید که این موضوع را خود حضرت آقا در سال 1385 و سالهای 1386 مطرح کرده بودند، ولی مانند بسیاری موضوعات کلان دیگر مورد بیمهری مسئولین قرار گرفته بود.
امید به اثرگذاری
بحمدالله توفیق حضور در محضر آقا نصیبمان شد و در مطالبی که عرضه داشتم، موضوع نقشهی جامع علمی را به عنوان مهمترین پیشنیاز تحقق مرجعیت عنوان کردم و از تأخیر مسئولان در تدوین آن گله نمودم. لزوم اصلاح سیاستهای آموزش و پرورش، لزوم مطالبهی تکالیف از نخبگان، اصلاح ساختاری اقتصاد و حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان نیز سرفصلهای دیگری بود که به عنوان الزامات تحقق مرجعیت علمی مطرح کردم. در پایان صحبتها هم – هرچند که امید چندانی به اثرگذاری نداشتم و فکر میکردم دیگر برای اثرگذاری دیر شده باشد- اشارهای کردم به اشکالات نقشهی جامع که در حال تصویب بود و نیز نقشهی جامع پیشنهادی تدوین شده در مجموعهی خودمان و اینکه آمادگی داریم آن را به نهادهای تصمیمگیر ارائه کنیم.
عنایت آقا نسبت به این صحبتها و پیشنهاد ما بسیار جذاب و انگیزهبخش بود. مقرر کردند که ما نقشهی پیشنهادی خود را به دفتر ایشان ارائه دهیم و از طریق دفتر رهبری، از شورای عالی انقلاب فرهنگی پیگیری کنیم. این کار را انجام دادیم و نسخهای از نقشه و خلاصهی آن را به طور حضوری به دفتر ایشان تحویل دادیم. بنا شد که جلسهای برای انتقال نقدها و نظرات ما با دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود.
گستاخی میکنند!
جدیت حضرت آقا در پیگیری این مسئله برای ما بسیار عجیب بود. ایشان در دو نوبت، ابتدا در جلسهای که با اعضای مجلس خبرگان داشتند و سپس در دیدار با نخبگان علمی کشور، به این نقشهی جامع پیشنهادی اشاره کردند و از این که مجموعههای جوان و دانشجویی به عرصههای کلان اینچنینی ورود میکنند -به تعبیر ایشان، از این «گستاخی»!- ابراز رضایت کردند. در پرانتز عرض کنم که تشکلهای دانشجویی و جوان ما باید این مطلب را خوب درک کنند که مطالبهی جدی آقا از ما، تولید فکر و طراحی در سطوح کلان و ورود به عرصههای تصمیمسازی کلان است و نهتنها موضعگیریهای سیاسی و فعالیتهای مقطعی دانشجویی.
بعد از آن که حضرت آقا دو مرتبه در بیاناتشان به نقشهی پیشنهادی ما اشاره کردند، دبیر شورا جلسهای را هماهنگ کردند تا مانقدها و دیدگاههای خود را در مورد نقشه برای ایشان ارائه دهیم. در این جلسه فقدان معماری کلان، اولویتهای متعدد، احالهی وظایف نقشه به آینده، تکرار خواستهها به جای ارائهی راه حل و مشخص نبودن متولیان راهبردها به عنوان مهمترین نقدها مطرح کردیم. ما معتقد بودیم نقشهی فعلی اولاً ضمانت اجرایی ندارد و ثانیاً اجرای آن متضمن تحول نظام علم و فناوری کشور نیست، بلکه توجیهکنندهی وضع موجود خواهد بود.
در صحن رسمی شورای عالی انقلاب فرهنگی
بعد از این جلسه، دو جلسه با دو تن از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی –آقایان دکتر واعظزاده و حجتالاسلام محمدیان- داشتیم و همین نقدها و پیشنهادها را با آنان نیز مطرح کردیم. جالب بود که این عزیزان هم نقدهای ما را قبول داشتند و به تعبیر ایشان «ما میخواستیم از این نقشه یک چیزی دربیاید» و معتقد بودند نقشهای که در دستور کار است، اینطور نیست. با پیگیریهای دفتر مقام معظم رهبری و اعضای نامبردهی شورا، فرصتی به ما دادند تا همین مباحث را در صحن رسمی شورا و برای اعضای اصلی آن نیز ارائه دهیم. این جلسه برای ما بسیار جالب بود، زیرا دیدیم اغلب اعضای شورا نیز که خودشان مسئول تصویب نقشه بودند، نقدهای ما را قبول داشتند.
در جلسهای که خدمت اعضای اصلی شورا بودیم، آقای رئیسجمهور موافقت کردند که کارگروهی متشکل از سه نفر اعضای تیم تدوین نقشهی شورا و دو نفر از اعضای مجموعهی ما، به منظور بازنویسی نقشهی جامع و اعمال نقدها و پیشنهادهای ما تشکیل گردد. این کارگروه شکل گرفت و طی حدود دو ماه با جلساتی فشرده، بازنویسی نقشه را تمام کرد. همچنین اجازه دادند تا در جلسات رسمی شورا که تصویب نقشه در دستور کار قرار میگرفت، نمایندهای از مجموعهی ما برای دفاع از مباحث نقشه حضور داشته باشد.
هدف از این نوشته، نه نقد نقشهی جامع پیشین و نه تبرئهی نقشهی فعلی از نواقص محتوایی و ساختاری، بلکه صرفاً بازگویی یک تجربه در خصوص روشهای اثرگذاری در تصمیمگیریهای کلان کشور است.
البته در تاریخ تشکیل کارگروه ما، سه فصل اول نقشهی جامع («ارزشهای بنیادین و الگوی نظری نقشه»، «وضع مطلوب علم و فناوری»، و «اولویتهای علم و فناوری») به طور کامل تصویب شده بود و امکان بازگشت به منظور اصلاح معماری نقشه وجود نداشت، اما بحمدالله توانستیم بخشی از اصلاحات را در فصول «راهبردها و اقدامات ملی» و «چهارچوب نهادی»، و تا حدودی در فصل «اولویتهای ملی» پیش ببریم.
ضمانت اجرایی
در اینجا مجال ورود محتوایی به نقشهی جامع علمی و اصلاحات محتوایی صورت گرفته در آن نیست، صرفاً به ذکر این نکته بسنده میکنیم که یکی از وجوه مهم اصلاح نقشه، ایجاد سازوکاری برای ضمانت اجرای آن بود. در غالب سندهای کلان مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهاد متولی اجرا و برنامهی زمانبندی اجرا یا اصلاح سند وجود ندارد. کار مهمی که صورت گرفت، این بود که در متن سند نقشهی جامع علمی مقرر شد «ستاد راهبری اجرای نقشهی جامع علمی» ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود و وظیفهی تدوین اسناد پاییندستی و تقسیم کار میان نهادهای مختلف نظام علمی و فناوری را بر عهده گیرد. در حال حاضر مجموعهی کارشناسی ما با این کمیته همکاری دارد.
روشهای اثرگذاری
هدف از این نوشته، نه نقد نقشهی جامع پیشین و نه تبرئهی نقشهی فعلی از نواقص محتوایی و ساختاری، بلکه صرفاً بازگویی یک تجربه در خصوص روشهای اثرگذاری در تصمیمگیریهای کلان کشور است. آنچه آشکارا از این ورود تجربه کردیم، امداد غیبی و الطاف الهی در پاسخ به نیتهای خالص و نیز استقبال سطوح عالی کشور از ورود فکرهای جوان به عرصههای کلان، و در مقابل مقاومت بدنهی مدیریتی با این اتفاق بود. انشاءالله خداوند نیات ما را در این مسیر خالص بفرماید.
پینوشت:
1. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، بیانات در دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها، 1386/7/9