1390/09/06
بعثت خون 1433
روز اول: نقش بانوان در کربلا
«بعثت خون» در سال دوم (1433ه.قـ.)، به بررسی «نقش بانوان» در واقعهی کربلا و حوادث مرتبط با نهضت حسینی در سال 61 هجری قمری میپردازد.
اولین برنامه از سری برنامههای سال دوم بعثت خون، «فصل امتحان» نام دارد که به صورت اجمالی نقش بانوان را در حادثه کربلا تشریح کرده است. آنچه در زیر میآید، مختصری از روایت تاریخی این رویداد است که توسط جناب آقای دکتر محمدحسین رجبی دوانی از کارشناسان تاریخ اسلام و تشیع بیان شده است:
ما اگر نگاهی به حرکت و قیام تاریخساز حضرت سیدالشهداء علیهالسلام از آغاز تا پایان داشته باشیم، نقش زنان و عملکرد آنان را بسیار قابل توجهتر از مردان میبینیم؛ البته به غیر از شهدای عظیمالشأن کربلا. زنان در آن ماجرا، امتحان بسیار مناسب و بهتری را نسبت به مردان از خودشان نشان دادند که میتوانیم این را مورد بحث قرار دهیم. در آغاز، وقتی حضرت اباعبدالله علیهالسلام حرکت خود را از مدینه آغاز میکنند، بهجز گروهی از خویشان حضرت که اینها هم فقط برادران و فرزندان عقیل و جعفر و نوادگان امیرالمومنین علیهالسلام بودند(اگر در اسامی خاندان پیامبر صلیالله علیه و آله در کربلا تعمق کنید میبینید که شهدا، یا بخشی از فرزندان ابوطالب هستند، یا اولاد امیرالمومنین علیهالسلام و یا اولاد جعفر هستند و یا اولاد عقیل) و بقیهی بنیهاشم حتی برخی از فرزندان امیرالمومنین علیهالسلام حاضر نیستند در این امر مهم، یعنی یاری امام زمانشان همراه با امام حسین علیهالسلام باشند.
با این حال، بانوانی را میبینیم که احساس مسئولیت میکنند و در این عرصه حاضر میشوند. این مسئله را خیلیها توجه نکردند. فکر کردند فقط خانواده امام حسین علیهالسلام بودهاند که دارند هجرت میکنند و طبیعی است که خانواده همراه ایشان باشد. حال آنکه بخشی از این بانوان و کودکان از خانوادهی امام هستند و بخش دیگر گروهی از بانوان فهیم و بصیر هستند که دیدهاند امام زمانشان در خطر است، احساس مسئولیت کردند و آمدند. این بانوان عموماً کسانی هستند که نسبت نسبی و یا سببی با امام دارند. یعنی وابستگان به خاندان عقیل و امیرالمومنین علیهالسلام هستند. آنها حتی کودکان و فرزندان خود را به همراه میآورند و بهظاهر وظیفهای در این قبال ندارند ولی چون احساس کردند که اگر امام در مدینه بماند کشته خواهد شد و مجبور به هجرت است و نباید امام را رها کرد، با امام همراه شدند.
در متون اسلامی، از زنان، جهاد خواسته نشده است ولی اگر موقعیتی ایجاد شد که مردان برای دفاع کافی نبودند، زنان هم باید شرکت کنند و آن وقت برای دفاع از مرزهای دارُالاسلام زنها هم وظیفه پیدا میکنند. امام زمان مهمتر است یا دفاع از مرزها؟ به طور طبیعی این مسئولیت متوجه بانوان هم شده است. این بانوان عظیمالشأن حاضرند رنج این سفر را به جان بخرند و امام زمان خود را رها نکنند. ولی میبینیم این بصیرت را برخی از خود خاندان بنیهاشم ندارند. محمد حنفیه به عنوان فرزند امیرالمومنین علیهالسلام و برادر امام حسن و امام حسین علیهمالسلام با امام همراه نیست. عبداللهبنجعفر به عنوان پسر عموی امام و همسر حضرت زینب سلامالله علیها نمیآید. عمر که یکی از فرزندان امیرالمومنین علیهالسلام است، حاضر به همراهی نیست. عباس پسر عموی پیغمبر صلیالله علیه و آله و امیرالمومنین علیهالسلام است که حاضر به همراهی نیست. اینها امام را دوست دارند، دلسوزی برای امام دارند، ولی مانند این بانوان، بصیر و ولایتمدار نیستند که امام را همراهی کنند. لذا از این جهت، این بانوان -که چه بسا خیلی از آنها برای ما شناختهشده هم نیستند- در اوج قرار دارند به سبب اینکه از زندگی خود دست برداشتهاند.
میدانید که بدترین لحظهها و صحنههایی که بر آلالله علیهمالسلام پدید آمد، نه واقعهی عاشورا و شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش، که فاجعهی اسارت خاندان پیامبر صلیالله علیه و آله و عترت آنهاست که عموماً همین بانوان و فرزندان هستند.
از امام سجاد علیهالسلام سوال کردند کدام عرصه برای شما در این سفر از همه سختتر گذشت؟ جا دارد که حضرت بفرماید که عصر عاشورا هنگامی که بدن مطهر پدر عزیزمان و عموها را آنطور دیدم، اما سه بار می فرماید «شام». دلیلش این است که عترت پیامبر صلیالله علیه و آله، و زنان و دختران اهلالبیت علیهمالسلام را به صورت اسرای کافر حمل کردند و با آنها معاملهی کفار را کردند. این قضیه برای امام سجاد علیهالسلام حتی از شهادت امام حسین علیهالسلام نیز دردناکتر است.
ما باید درک کنیم که این بانوان عظیمالشأن چگونه حاضر شدند این عرصهها را تحمل کنند ولی امام زمانشان را بییاور نگذارند. این یک بحث کلی راجع به بانوان عظیم الشأنی است که در عرصه کربلا و حوادث بعد از کربلا حضور دارند و سرآمد آنها حضرت زینب سلام الله علیها است.
اولین برنامه از سری برنامههای سال دوم بعثت خون، «فصل امتحان» نام دارد که به صورت اجمالی نقش بانوان را در حادثه کربلا تشریح کرده است. آنچه در زیر میآید، مختصری از روایت تاریخی این رویداد است که توسط جناب آقای دکتر محمدحسین رجبی دوانی از کارشناسان تاریخ اسلام و تشیع بیان شده است:
ما اگر نگاهی به حرکت و قیام تاریخساز حضرت سیدالشهداء علیهالسلام از آغاز تا پایان داشته باشیم، نقش زنان و عملکرد آنان را بسیار قابل توجهتر از مردان میبینیم؛ البته به غیر از شهدای عظیمالشأن کربلا. زنان در آن ماجرا، امتحان بسیار مناسب و بهتری را نسبت به مردان از خودشان نشان دادند که میتوانیم این را مورد بحث قرار دهیم. در آغاز، وقتی حضرت اباعبدالله علیهالسلام حرکت خود را از مدینه آغاز میکنند، بهجز گروهی از خویشان حضرت که اینها هم فقط برادران و فرزندان عقیل و جعفر و نوادگان امیرالمومنین علیهالسلام بودند(اگر در اسامی خاندان پیامبر صلیالله علیه و آله در کربلا تعمق کنید میبینید که شهدا، یا بخشی از فرزندان ابوطالب هستند، یا اولاد امیرالمومنین علیهالسلام و یا اولاد جعفر هستند و یا اولاد عقیل) و بقیهی بنیهاشم حتی برخی از فرزندان امیرالمومنین علیهالسلام حاضر نیستند در این امر مهم، یعنی یاری امام زمانشان همراه با امام حسین علیهالسلام باشند.
با این حال، بانوانی را میبینیم که احساس مسئولیت میکنند و در این عرصه حاضر میشوند. این مسئله را خیلیها توجه نکردند. فکر کردند فقط خانواده امام حسین علیهالسلام بودهاند که دارند هجرت میکنند و طبیعی است که خانواده همراه ایشان باشد. حال آنکه بخشی از این بانوان و کودکان از خانوادهی امام هستند و بخش دیگر گروهی از بانوان فهیم و بصیر هستند که دیدهاند امام زمانشان در خطر است، احساس مسئولیت کردند و آمدند. این بانوان عموماً کسانی هستند که نسبت نسبی و یا سببی با امام دارند. یعنی وابستگان به خاندان عقیل و امیرالمومنین علیهالسلام هستند. آنها حتی کودکان و فرزندان خود را به همراه میآورند و بهظاهر وظیفهای در این قبال ندارند ولی چون احساس کردند که اگر امام در مدینه بماند کشته خواهد شد و مجبور به هجرت است و نباید امام را رها کرد، با امام همراه شدند.
در متون اسلامی، از زنان، جهاد خواسته نشده است ولی اگر موقعیتی ایجاد شد که مردان برای دفاع کافی نبودند، زنان هم باید شرکت کنند و آن وقت برای دفاع از مرزهای دارُالاسلام زنها هم وظیفه پیدا میکنند. امام زمان مهمتر است یا دفاع از مرزها؟ به طور طبیعی این مسئولیت متوجه بانوان هم شده است. این بانوان عظیمالشأن حاضرند رنج این سفر را به جان بخرند و امام زمان خود را رها نکنند. ولی میبینیم این بصیرت را برخی از خود خاندان بنیهاشم ندارند. محمد حنفیه به عنوان فرزند امیرالمومنین علیهالسلام و برادر امام حسن و امام حسین علیهمالسلام با امام همراه نیست. عبداللهبنجعفر به عنوان پسر عموی امام و همسر حضرت زینب سلامالله علیها نمیآید. عمر که یکی از فرزندان امیرالمومنین علیهالسلام است، حاضر به همراهی نیست. عباس پسر عموی پیغمبر صلیالله علیه و آله و امیرالمومنین علیهالسلام است که حاضر به همراهی نیست. اینها امام را دوست دارند، دلسوزی برای امام دارند، ولی مانند این بانوان، بصیر و ولایتمدار نیستند که امام را همراهی کنند. لذا از این جهت، این بانوان -که چه بسا خیلی از آنها برای ما شناختهشده هم نیستند- در اوج قرار دارند به سبب اینکه از زندگی خود دست برداشتهاند.
میدانید که بدترین لحظهها و صحنههایی که بر آلالله علیهمالسلام پدید آمد، نه واقعهی عاشورا و شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش، که فاجعهی اسارت خاندان پیامبر صلیالله علیه و آله و عترت آنهاست که عموماً همین بانوان و فرزندان هستند.
از امام سجاد علیهالسلام سوال کردند کدام عرصه برای شما در این سفر از همه سختتر گذشت؟ جا دارد که حضرت بفرماید که عصر عاشورا هنگامی که بدن مطهر پدر عزیزمان و عموها را آنطور دیدم، اما سه بار می فرماید «شام». دلیلش این است که عترت پیامبر صلیالله علیه و آله، و زنان و دختران اهلالبیت علیهمالسلام را به صورت اسرای کافر حمل کردند و با آنها معاملهی کفار را کردند. این قضیه برای امام سجاد علیهالسلام حتی از شهادت امام حسین علیهالسلام نیز دردناکتر است.
ما باید درک کنیم که این بانوان عظیمالشأن چگونه حاضر شدند این عرصهها را تحمل کنند ولی امام زمانشان را بییاور نگذارند. این یک بحث کلی راجع به بانوان عظیم الشأنی است که در عرصه کربلا و حوادث بعد از کربلا حضور دارند و سرآمد آنها حضرت زینب سلام الله علیها است.