1390/09/10
بعثت خون 1433
روز پنجم: همسر زهیر ابن قین
«بعثت خون» در سال دوم (1433ه.قـ.)، به بررسی «نقش بانوان» در واقعهی کربلا و حوادث مرتبط با نهضت حسینی در سال 61 هجری قمری میپردازد.
پنجمین برنامه از سری برنامههای سال دوم بعثت خون، «با هم تا بهشت» نام دارد که ماجرای پیوستن «زهیر ابن قین بجلی» به کاروان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و نقش همسرش در این امر را روایت میکند. آنچه در زیر میآید، مختصری از روایت تاریخی این رویداد است که توسط جناب آقای دکتر محمدحسین رجبی دوانی از کارشناسان تاریخ اسلام و تشیع بیان شده است:
از زنان دیگری که جزء خاندان حضرت امام حسین علیهالسلام نبودند ولی از خود عظمت به یادگار گذاشتند، همسر زهیر ابن قین بجلی است که عامل اصلی انقلاب احوال و نجات زهیر از اعماق جهنم و رساندن او به عالیترین درجات بهشت میشود.
زهیر، عثمانی بود. عثمانیها معتقد بودند خون عثمان بر گردن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام است و به همین دلیل دشمن حضرت بودند. یعنی نهتنها به اهل بیت علیهمالسلام معرفت نداشتند، دشمن هم بودند. زهیرِ عثمانی با آن برخورد حسابشده و تحولسازی که همسرش با او داشت از این رو به آن رو شد. زهیر نمیخواست با حضرت امام حسین علیهالسلام مواجه شود و بنایش بر این بود که هرجا به ضرورت با حضرت امام حسین علیهالسلام همراه شد، جایی که امام توقف میکرد، او حرکت میکرد که آنجا نباشد و تلاش میکرد تا با امام روبهرو نشود. اما وقتی قاصد آمد و سلام امام علیهالسلام را رساند و گفت امام میخواهند تو را ببینند، خشکش زد و قصد نداشت برود! همسرش گفت «سبحانالله! پسرِ دختر پیامبر تو را میطلبد و تو نمیروی؟». چنان این را محکم گفت که زهیر شرمنده شد و در حقیقت در رودربایستی قرار گرفت. با این حرکت همسر تصمیم گرفت نزد امام علیهالسلام برود. ما نمیدانیم چه بین او و امام رد و بدل شده است. وقتی برگشت، دیدند متحول شده و شاد و مسرور بود و گفت «من راه خودم را پیدا کردهام».
دربارهی همسر زهیر ابن قین دو نقل است: یکی اینکه همسر زهیر در کربلا هم بود و از اسرا و حتی شاهدان فاجعه کربلاست. اما نقل مشهور این است که زهیر، همسرش را با کسانی که همراه او بود به کوفه بازگرداند و موقعی که میخواستند جدا شوند همسر با چشمان گریان گفت «تو در رکاب پسر پیامبر به شهادت نائل میشوی. در روز قیامت من را فراموش نکن» و درست هم میگفت چون او عامل این تحول شده بود.
پنجمین برنامه از سری برنامههای سال دوم بعثت خون، «با هم تا بهشت» نام دارد که ماجرای پیوستن «زهیر ابن قین بجلی» به کاروان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و نقش همسرش در این امر را روایت میکند. آنچه در زیر میآید، مختصری از روایت تاریخی این رویداد است که توسط جناب آقای دکتر محمدحسین رجبی دوانی از کارشناسان تاریخ اسلام و تشیع بیان شده است:
از زنان دیگری که جزء خاندان حضرت امام حسین علیهالسلام نبودند ولی از خود عظمت به یادگار گذاشتند، همسر زهیر ابن قین بجلی است که عامل اصلی انقلاب احوال و نجات زهیر از اعماق جهنم و رساندن او به عالیترین درجات بهشت میشود.
زهیر، عثمانی بود. عثمانیها معتقد بودند خون عثمان بر گردن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام است و به همین دلیل دشمن حضرت بودند. یعنی نهتنها به اهل بیت علیهمالسلام معرفت نداشتند، دشمن هم بودند. زهیرِ عثمانی با آن برخورد حسابشده و تحولسازی که همسرش با او داشت از این رو به آن رو شد. زهیر نمیخواست با حضرت امام حسین علیهالسلام مواجه شود و بنایش بر این بود که هرجا به ضرورت با حضرت امام حسین علیهالسلام همراه شد، جایی که امام توقف میکرد، او حرکت میکرد که آنجا نباشد و تلاش میکرد تا با امام روبهرو نشود. اما وقتی قاصد آمد و سلام امام علیهالسلام را رساند و گفت امام میخواهند تو را ببینند، خشکش زد و قصد نداشت برود! همسرش گفت «سبحانالله! پسرِ دختر پیامبر تو را میطلبد و تو نمیروی؟». چنان این را محکم گفت که زهیر شرمنده شد و در حقیقت در رودربایستی قرار گرفت. با این حرکت همسر تصمیم گرفت نزد امام علیهالسلام برود. ما نمیدانیم چه بین او و امام رد و بدل شده است. وقتی برگشت، دیدند متحول شده و شاد و مسرور بود و گفت «من راه خودم را پیدا کردهام».
دربارهی همسر زهیر ابن قین دو نقل است: یکی اینکه همسر زهیر در کربلا هم بود و از اسرا و حتی شاهدان فاجعه کربلاست. اما نقل مشهور این است که زهیر، همسرش را با کسانی که همراه او بود به کوفه بازگرداند و موقعی که میخواستند جدا شوند همسر با چشمان گریان گفت «تو در رکاب پسر پیامبر به شهادت نائل میشوی. در روز قیامت من را فراموش نکن» و درست هم میگفت چون او عامل این تحول شده بود.