• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1390/09/09
گفت‌وگو با رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی

درباره‌ی انعطاف هندسه‌ی نظام جمهوری اسلامی

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید صمصام‌الدین قوامی، رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی درباره‌ی نهادسازی، منعطف بودن هندسه‌ی نظام جمهوری اسلامی و نوسازی در آن.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif نهادسازی و نوسازی در هندسه‌ی نظام ما از چه بایدها و نبایدهایی برخوردار است؟
جهان امروز ما در مقام مقایسه همانند یثرب در دوران صدر اسلام است. در این مقایسه می‌توان از دوران جاهلیت آن زمان به «جاهلیت اولی» و از دوران کنونی غرب به «جاهلیت دوم» تعبیر کرد. غرب در این دوران و به‌ویژه در قرن بیستم به بیماری‌های گوناگونی دچار شده است؛ بیماری‌هایی که بیشتر آنها نرم‌افزاری هستند. اومانیسم -به معنی خودگردانی انسان بدون نیاز به خدا- بدترین این بیماری‌ها است. ماتریالیسم و فمینیسم هم از جمله‌ی این بیماری‌ها هستند. غرب وقتی به این بیماری‌ها دچار شد، از اصول انسانی عدول کرد. جاهلیت دوم در همان راستای جاهلیت اول است. افکار امروز غرب همان افکار ابوجهل و ابوسفیان است که حالتی مدرن به خود گرفته و شکل نوینی از همان بردگی دیروز را مطرح کرده است. اغلب مکاتب مختلف فکری رایج در دنیای امروز (مانند سوسیالیسم و لیبرالیسم) همه بر پایه‌ی ماتریالیسم بنا شده ‌است.حتی ماتریالیسم دیالکتیک که نوع شرقی آن است، به دلیل ضدیتی که با فطرت دارد، دچار افراط و تفریط است. البته با ظهور یک نظام اصیل مطابق با فطرت، خودبه‌خود نظام‌های کاذب رنگ می‌بازند و فرومی‌پاشند.

امروز هم فلسفه‌ی غرب و مکاتب فکری آن به‌تدریج به انزوا کشیده می‌شوند و نظام برتر در حال جایگزین شدن با نظام موجود غرب است. نظامی که هم از بُعد نرم‌افزار (یعنی واژه‌ها) و هم از بُعد سخت‌افزار (یعنی نهادها) با نظام قبلی متفاوت است. بنابراین همان‌طور که در برابر یثرب دوران جاهلیت اول، یثرب دوران جاهلیت دوم قرار دارد، دو مدینه‌ی فاضله هم وجود دارد؛ مدینه‌ی اول همانا مدینةالنبی و مدینه‌ی دوم هم دوران حکومت حضرت مهدی عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف است. دو مدینه‌، دو محمد و دو خاتم؛ یکی خاتم‌الانبیاء صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است و دیگری خاتم‌الاوصیاء علیه‌السلام. نرم‌افزار هر دو نیز قرآن است.

ما اکنون میان این دو مدینه و بین این دو یثرب جاهلی هستیم. جاهلیت دوم اما بیشتر پیش رفته است. یعنی برهنگی، پول‌پرستی‌، سرمایه‌سالاری در دوران جاهلی اولی بود، اما آن‌چه امروز وجود دارد، نوع پیش‌رفته‌ی آن‌ها است. به همین ترتیب، ابعاد مدینه‌ی دوم از مدینه‌ی اول بسیار بزرگ‌تر است. در این میان ما باید با توجه به اسناد بالادستی خودمان که آموزه‌های وحیانی است، به تولید واژه‌ها و نهادهای مورد نیاز جامعه‌ی خود بپردازیم.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif نهادسازی برای یک نظام اسلامی چه تفاوتی با نهادسازی برای یک نظام غیر دینی دارد؟
نهادسازی در دولت اسلامی باید مُلهم از همان روش پیامبر‌ اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم باشد. در دوره‌ی پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم اتحاد نهاد امامت و نهاد امارت وجود داشت و مسجد، محل حکومت بود و پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم سه شأن حکومتی داشت؛ قضا، اجرا و تقنین. متأسفانه ما مسجدالنبی را از دست داده‌ایم و برای پر کردن جای خالی آن، نهادهای غربی را وارد کردیم که خود به بروکراسی‌های مشکل‌آفرین دچار است و غربی‌ها هم با آن درگیر هستند. در حالی که می‌توانستیم با الهام از این دو نهاد، یک سازمان درست کنیم تا از تمام ظرفیت آنها استفاده شود. این‌طور نباشد که مسجد صرفاً جایی باشد که مردم بیایند و نمازشان را بخوانند و بروند. هرکدام از آداب، نمادها و وسایلی که در مسجد قرار دارند، مبین یک پیامی هستند. مأذنه و منبر و محراب هرکدام پیامی دارند. خود نماز جماعت به عنوان یک برنامه‌ی نهادی، تمرینی است که مردم را با آداب حکومت اسلامی آشنا می‌کند. مردم یاد می‌گیرند که پیش از رهبرشان حرکت نکنند و بالاتر از او سخن نگویند: «لا تَرفَعُوا أصواتکم» و «لا تُقَدِّمُوا بین یدی اللهَ و رسوله»1 و نیز «لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضاً»2 ما باید به دنبال پیاده ‌کردن این الگوی در جامعه‌ی خودمان باشیم، زیرا مدیریت اسلامی بر پایه‌ی این دو نهاد، یعنی امامت و مسجد بنا شده است.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif تحلیل شما درباره‌ی تغییرپذیر بودن هندسه‌ی نظام و امکان نوسازی آن چیست؟
این‌که ما می‌توانیم با توجه به اصول ثابت خود، در سازوکارها و روش‌های خود تغییر ایجاد کنیم. در واقع ترجمانی از آن آیه‌ی شریفه است که «کلمة طیبة ‌کشجرة‌ طیبة ‌اصلها ثابت ‌و فرعها فی ‌السماء».3 به این معنی که وضع هر دوره‌ای با وضع دوره‌ی دیگر تفاوت دارد و سازوکارها باید متناسب با دگرگونی‌ها تغییر کند. همانند برگ و میوه‌های یک درخت که هر سال نو می‌شوند، اما ریشه‌ی آن ثابت است؛ «ریشه به جا باد اگر برگ و بری می‌رود».

در مدیریت می‌گویند اصول بر روش‌ها حاکم است. یعنی روش‌ها محکوم اصول هستند و روش‌های جدید نباید از آن چهارچوب مشخص خارج شوند. مثلاً اگر مبارزه با استکبار یک اصل است، هیچ روشی نباید با این اصل مغایرت داشته باشد. یا این‌که اگر عدالت، یکی از اصول ما است، بنابراین قابل تغییر نیست، اما سازوکارهای دست ‌یافتن به عدالت قابل تغییر است.
حوزه‌ی علمیه در حکم مادری برای نظام اسلامی ما است که باید به فکر فرزند خود باشد و احتیاجات او را تأمین کند. ظرفیت نهاد اجتهاد در حوزه، ظرفیت بسیار بزرگی است. اجتهاد بهترین سرمایه و تنها روش مناسب برای پاسخ‌گویی به احتیاجات و سازوکارهای مورد نیاز نظام اسلامی است.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif نوسازی و نهادسازی در چه شرایطی و با اتکا بر کدام اصول میسر است؟
در قانون اساسی ما آمده است که اسلام، اصل حاکم بر تمام اصول، فصول و مواد این قانون است. یعنی هیچ قانونی نباید به اسلام ضربه بزند و حفظ اسلام از اوجب واجبات است. ما باید لوازم حفظ اسلام را دریابیم، اما این کار آسان نیست. حضرت آقا می‌گفتند که اروپایی‌ها برای وضع قانون و رفتارشان فقط بر منافع دنیوی خود نظر می‌کنند، اما در نظر اسلام، مصالح دنیوی و اخروی از هم جدا نیستند. بنابراین اصلی‌ترین آرمان ما حفظ اسلام است که حاکم بر تمام روش‌ها است. بر اساس این اصل، می‌توان در روش‌ها تغییر ایجاد کرد. همان‌طور ‌که این اتفاق در گذشته هم رخ داد و امری طبیعی است، زیرا از یک سو کسانی که این قانون اساسی را نوشتند، هیچ تجربه‌ای در این کار نداشتند. همچنین طیف‌های مختلفی هم بودند که هم شهید بهشتی در میانشان بود و هم بنی‌صدر. از طرف دیگر ما 1400 سال از حکومت اسلامی جدا مانده بودیم و بزرگان ما و حتی خود حضرت امام رضوان‌الله‌علیه هیچ تجربه‌ای از حکومت‌داری نداشتند.

بنابراین تغییر روش‌ها امری کاملاً طبیعی است. مثلاً ما یک زمانی نخست‌وزیر داشتیم، اما بعداً به این نتیجه رسیدیم که ساختار کنونی مناسب‌تر است. خود حضرت امام خمینی رحمه‌الله گفتند که در قانون اساسی بازنگری کنید. در بازنگری هم تغییراتی در قانون ایجاد شد و حتی نهادسازی شد. نهاد تشخیص مصلحت نظام که تا آن زمان وجود نداشت، با توجه به نیازی که به آن بود، شکل گرفت.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif نقش حوزه‌های علوم دینی در نهادسازی برای نظام اسلامی چه می‌تواند باشد؟
حوزه‌ی علمیه در حکم مادری برای نظام اسلامی ما است که باید به فکر فرزند خود باشد و احتیاجات او را تأمین کند. ظرفیت نهاد اجتهاد در حوزه، ظرفیت بسیار بزرگی است. اجتهاد بهترین سرمایه و تنها روش مناسب برای پاسخ‌گویی به احتیاجات و سازوکارهای مورد نیاز نظام اسلامی است. یعنی راه دیگری وجود ندارد. اگر این راه مسدود شود، ما به اهداف بلند خود نخواهیم رسید. این خیلی خوب است ‌که ما امروز مثلاً کتاب «صلاة» را با هدف پرورش مجتهد، بارها مورد بحث قرار می‌دهیم، اما چرا حوزه‌ی ما نباید علاوه بر تولید مجتهد، به تولید موضوع هم بپردازد؟ چرا حوزه‌ی ما نباید به موضوعات حکومتی بپردازد؟ آیا پرداختن به این موضوعات در عصری که حکومت اسلامی تشکیل شده است، اولویت ندارد؟ چه می‌شود اگر امروز یک فقیهی بیاید و به طور تخصصی به موضوع تلویزیون بپردازد و کل اجتهادش را صرف این موضوع کند؟
اصلی‌ترین آرمان ما حفظ اسلام است که حاکم بر تمام روش‌ها است. بر اساس این اصل، می‌توان در روش‌ها تغییر ایجاد کرد. همان‌طور ‌که این اتفاق در گذشته هم رخ داد و امری طبیعی است.

ما به اجتهاد تخصصی نیازمندیم، اما متأسفانه شرایط کنونی حوزه و فضای عمومی و نظام مدیریت آن برای پرورش مجتهدان متخصص مناسب نیست. مثلاً اگر درس خارج طلبه‌ای در مسائلی متفاوت با مسائل رایج باشد و به نوعی نامأنوس باشد، چه‌بسا که از این طلبه امتحان نخواهند گرفت.

با همه‌ی این احوال، خبرهای خوبی هم از گوشه و کنار شنیده می‌شود. امسال نیز یکی از مراجع محوری حوزه در این عرصه ورود پیدا کردند و گفتند: «حوزه به حکومت نگاه کند و ببیند که حکومت به چه چیزی احتیاج دارد، نه این‌که به خودش نگاه کند.» این بیان ایشان برای علاقه‌مندان به تولید موضوعات جدید، بسیار خرسندکننده بود.

به طور کلی، تغییرات در عرصه‌ی نهادسازی دو گونه است، تغییرات مقطعی و تغییرات زیربنایی. ما باید توجه کنیم که تغییرات روشی اگر بر پایه‌ی اجتهاد تخصصی بنا نشوند، تنها به مثابه یک مُسکّن مقطعی هستند و درمان اساسی نخواهند بود. اما اگر نهادسازی و واژه‌سازی بر اساس اجتهاد تخصصی بنا شود، آن وقت، درمانی اساسی صورت گرفته است.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره‌ی مبارکه‌ی حجرات، آیه‌ی 2: یَا أَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ / ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نکنید و با او بلند سخن نگویید آن‌گونه که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید، مبادا بی‌آنکه خود بفهمید،اعمالتان تباه شود.
2. سوره‌ی مبارکه‌ی نور، آیه‌ی 63: لا تجعلوا دعاء الرّسول بینکم کدعاء بعضکم بعضاً ... / آن سان که در میان خود همدیگر را صدا می‌زنید، پیامبر را صدا نکنید.
3. سوره‌ی مبارکه‌ی ابراهیم، آیه‌ی 24: أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاء / آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده است؟ گفتار و اعتقاد پاکیزه مانند درختی پاک است که ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است.