1390/08/30
|بررسی سناروی تهدید / سه|
تهدید سرد، تهدید گرم
|یادداشتی از سعدالله زارعی، کارشناس مسائل سیاسی و استراتژیک دربارهی تهدید نظامی نظام سلطه علیه ایران|
دربارهی مفهوم و معنی واژهی «تهدید» گفتهاند: «قصد ابراز شده برای صدمه» یا «هرگونه نشانه یا حادثه یا شرایطی که توان ایجاد خسارت علیه یک دارایی را داشته باشد.» با این وصف، هرگاه سخن از تهدید به میان میآید، همزمان مفهوم «قصد توأم با نوعی اقدام» در ذهن شکل میگیرد. به عبارت دیگر، تهدید حالتی بین نیت و اقدام است. بنابراین کاملاً واضح است که شرایط تهدید از پیچیدگیهای زیادی برخوردار است، زیرا در بسیاری از مواقع دشمن تبلیغات زیادی به راه میاندازد، اما لزوماً به معنی تهدیدآمیز بودن شرایط نیست. متقابلاً نیز گاهی شرایط تهدیدآمیز است، بدون آنکه از تبلیغات مبتنی بر تهدید خبری باشد.
مقدمهای برای خنثیسازی
یکی از نظریهپردازان حوزهی تهدید (threat) معتقد است که به دو دلیل درک درست از مفهوم تهدید دشوار است؛ دلیل اول مسألهی ذهنی یا عینی بودن تهدید است. دلیل دوم نیز مشکل تشخیص تهدیدات امنیتی از غیر امنیتی است. البته این در حالی است که چون تهدید و «آسیبپذیری» توأم با یکدیگرند، نمیتوان با حدس و گمان و محتمل خواندن ذهنی بودن تهدیدها در مقابل آن سکوت کرد، زیرا این سکوت ممکن است جرأت خود قصد تهدید را برای عامل تهدید امکانپذیر سازد. در این مواقع، واکنش به تهدید خود مقدمهی خنثیسازی تهدید و عقیم گذاشتن آن است.
آمریکاییها در چند هفتهی گذشته به اظهاراتی مبتنی بر تهدید خود علیه جمهوری اسلامی افزودهاند. رد پای این تهدیدات میتوان را از 11 اکتبر (نوزدهم مهر ماه) دید که سناریوی رسوای «منصور ارباب» را در بالاترین سطح دیپلماسی خود عنوان کردند. در آن ماجرا رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور، وزیر امور خارجه، وزیر خزانهداری، وزیر دادگستری، رئیس پلیس امنیت داخلی (FBI) به میدان آمدند و هرکدام به نوبهی خود واژگان بینظیری همچون «واکنش احتمالی واشنگتن»، «اجرای اشدّ مجازات علیه ایران» و «تقابل ایران با امنیت بینالملل» را در سخنان خود به کار بردند.
در عین حال کاملاً واضح بود که آمریکاییها به دنبال ترکاندن یک بمب خبری به اندازهی ماجرای 11 سپتامبر بودند و گمان نمیکردند آن همه سر و صدا ظرف یکی دو روز در خود آمریکا هم فروکش کند. همزمان با این مسئله، آمریکاییها روی گزارش «احمد شهید» و گزارش «یوکیو آمانو» هم حساب کرده و معتقد بودند این 3 به مثابه 3 اقدام ضربتی پیاپی میتواند از یک سو به شکلگیری یک جبههی منسجم بینالمللی بینجامد که 17 ماه پس از صدور قطعنامهی 1929 دیگر اثری از آن باقی نمانده بود. از سوی دیگر گمان میکردند که به مثابه یک برگ برنده، موقعیت داخلی حزب دموکرات و اوباما را بهبود بخشد. علاوه بر این دو نیز میتوانست به موقعیت ایران در سطح منطقه آسیب بزند و مرحم زخم رژیمهای وابسته و در حال سقوط عربی باشد. بر این اساس، طی یک ماه اخیر شاهد فشار تبلیغاتی فزایندهای علیه جمهوری اسلامی ایران بودهایم.
رهبر انقلاب و تهدیدهای آمریکا
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این فاصله طی چند نوبت به این اعمال فشارها پاسخ دادند که میتوان به سخنان ایشان در سفر کرمانشاه و دیدار با دانشآموزان و دانشجویان اشاره کرد. اما سخنان ایشان در در روز پنجشنبه نوزدهم آبان سال جاری و در دانشگاه امام علی علیهالسلام ارتش و پاسخ قاطع و محکم به تهدیدها معنی و مفهوم جدیدی داشت که سبب تأمل فراوان دشمن شد: «ما ملتی هستیم که هرگونه تجاوز را، بلکه هرگونه تهدید را، با استواری و با قدرت کامل پاسخ خواهیم داد.» همچنین فرمودند: «ما در مقابل تهدید، تهدید میکنیم. هر کسی فکر تجاوز به جمهوری اسلامی ایران در مخیلهاش خطور کند، باید خود را آمادهی دریافت سیلیهای محکم و مشتهای پولادین کند.» و نیز این خطاب ایشان که: «پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضی، هرگونه تجاوزی، بلکه هرگونه تهدیدی، پاسخی خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشی خواهد کرد.»
اگر بخواهیم مبانی تحلیلی این کلام راهبردی را نشان دهیم که: «هر گونه تهدید را با قدرت کامل پاسخ خواهیم داد»، باید به ماهیت تهدید و تهدیدهایی اشارهای داشته باشیم که این روزها برخی مجامع غربی از آن سخن میگویند. تهدید ماهیتاً جنبهی سختافزاری دارد و بر خلاف تصور رایجی که آن را به دو حوزهی سخت و نرم یا گرم و سرد تقسیم میکنند، تهدید ماهیتاً سخت و گرم است. نگاهی به سخنان مقامات آمریکایی و فرانسوی نیز این نکته را تأکید میکند که آنان نه از موضعی نرم و نه بر مبنای یک برنامهریزی درازمدت، که از موضعی سخت و مبتنی بر اقدامات آن حرف میزنند و از این رو پاسخ آن هم باید از موضعی سخت و گرم باشد.
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به مقتضای «رُدُّ الحجر من حیثُ جاء» به تهدیدهای غرب پاسخی درخور دادند. مواضع بعدی مقامات آمریکایی و فرانسوی هم دو چیز را به اثبات رساند؛ اول اینکه آنها واقعاً در فکر تهدید ایران بودهاند و دوم اینکه از واکنش ایران دچار نگرانی جدی شدهاند. مقامات فرانسه و از جمله دستگاه رسمی آن یعنی وزارت خارجه، باصراحت احتمال درگیری نظامی را رد کردند. آمریکاییها نیز با مضامینی مشابه درگیری با ایران را از سوی خود یا رژیم صهیونیستی مردود شمردند. در این بین وزیر دفاع آمریکا از صراحت بیان بیشتری استفاده کرد.
آمریکا و دشواریهای زیادهخواهی
آمریکا از موضع یک کشور میتواند به رایزنی با دیگران «برای رسیدن به راهحل» بپردازد. در این صورت ناچار است خواستهی خود را تنزل داده و به «حدی» از خواستهها بسنده کند. بهعنوان مثال آمریکاییها پس از گرفتن یک نامهی فاقد حمایت کشورهای عضو آژانس از آمانو، در صدد برآمدند تا قطعنامهای که حاوی تأیید مفاد نامهی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نیز تأییدکنندهی ادعاهای اخیر آمریکا ذیل عنوان «مطالعات ادعایی» را از آژانس بگیرند، اما وقتی پای رأی دیگران به میان آمد ناچار شدند به قطعنامهای رضایت بدهند که حاوی تأیید گزارش آمانو به شورای امنیت نبود و در همان حال تکلیفی جز گفتوگو با آژانس را بر دوش ایران نمیگذاشت. این قطعنامه بر موضوعی تأکید کرد که در فضایی عادی هم قابل دسترسی بود.
مثال دوم تلاش آمریکا برای صدور قطعنامهای ضد تروریستی علیه ایران در شورای امنیت و سپس در مجمع عمومی سازمان ملل بود. آمریکاییها که علیرغم اعزام رئیسجمهورشان به مسکو و پکن نتوانستند این دو عضو دائم شورای امنیت را برای صدور قطعنامهی ضد ایرانی بهدست آورند به ناچار به مجمع عمومی سازمان ملل مراجعه کرده و تنها زمانی توانستند از مجمع عمومی مصوبه بگیرند که در آن نامی از ایران برده نشده و تعهدی را متوجه کشورهای خاصی نمیکرد. در این قطعنامه هیچ نشانهای از صحهگذاشتن کشورها بر ادعای 11 اکتبر آمریکا -ماجرای دروغین منصور ارباب- نبود.
این موضوع نشان میدهد که آمریکاییها قادر به حل مشکلات خود در عرصهی بینالمللی نبوده و آنگونه که وانمود میکنند، قدرتمند نیستند و جامعهی جهانی را هم پشت سر خود ندارند. اما با این وجود آمریکا تهدید میکند چون برای تهدیدکردن نیازی به موافقت دیگران نیست. مسئولان این کشور ابزار تهدید را در اختیار دارند و براساس قرائن و شواهد، دارای بزرگترین و مجهزترین ارتش و برجستهترین امکانات هستند. این ابزارها برای تهدید کردن کفایت میکند اما برای واداشتن طرف مقابل به تسلیم کفایت نمیکند. اگر ملتی احساس کند که میتواند دشمن خود را شکست دهد، آن وقت سناریوی تهدید مشکلی را از دشمن حل نمیکند.
دربارهی مفهوم و معنی واژهی «تهدید» گفتهاند: «قصد ابراز شده برای صدمه» یا «هرگونه نشانه یا حادثه یا شرایطی که توان ایجاد خسارت علیه یک دارایی را داشته باشد.» با این وصف، هرگاه سخن از تهدید به میان میآید، همزمان مفهوم «قصد توأم با نوعی اقدام» در ذهن شکل میگیرد. به عبارت دیگر، تهدید حالتی بین نیت و اقدام است. بنابراین کاملاً واضح است که شرایط تهدید از پیچیدگیهای زیادی برخوردار است، زیرا در بسیاری از مواقع دشمن تبلیغات زیادی به راه میاندازد، اما لزوماً به معنی تهدیدآمیز بودن شرایط نیست. متقابلاً نیز گاهی شرایط تهدیدآمیز است، بدون آنکه از تبلیغات مبتنی بر تهدید خبری باشد.
مقدمهای برای خنثیسازی
یکی از نظریهپردازان حوزهی تهدید (threat) معتقد است که به دو دلیل درک درست از مفهوم تهدید دشوار است؛ دلیل اول مسألهی ذهنی یا عینی بودن تهدید است. دلیل دوم نیز مشکل تشخیص تهدیدات امنیتی از غیر امنیتی است. البته این در حالی است که چون تهدید و «آسیبپذیری» توأم با یکدیگرند، نمیتوان با حدس و گمان و محتمل خواندن ذهنی بودن تهدیدها در مقابل آن سکوت کرد، زیرا این سکوت ممکن است جرأت خود قصد تهدید را برای عامل تهدید امکانپذیر سازد. در این مواقع، واکنش به تهدید خود مقدمهی خنثیسازی تهدید و عقیم گذاشتن آن است.
آمریکاییها در چند هفتهی گذشته به اظهاراتی مبتنی بر تهدید خود علیه جمهوری اسلامی افزودهاند. رد پای این تهدیدات میتوان را از 11 اکتبر (نوزدهم مهر ماه) دید که سناریوی رسوای «منصور ارباب» را در بالاترین سطح دیپلماسی خود عنوان کردند. در آن ماجرا رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور، وزیر امور خارجه، وزیر خزانهداری، وزیر دادگستری، رئیس پلیس امنیت داخلی (FBI) به میدان آمدند و هرکدام به نوبهی خود واژگان بینظیری همچون «واکنش احتمالی واشنگتن»، «اجرای اشدّ مجازات علیه ایران» و «تقابل ایران با امنیت بینالملل» را در سخنان خود به کار بردند.
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به مقتضای «رُدُّ الحجر من حیثُ جاء» به تهدیدهای غرب پاسخی درخور دادند. مواضع بعدی مقامات آمریکایی و فرانسوی هم دو چیز را به اثبات رساند؛ اول اینکه آنها واقعاً در فکر تهدید ایران بودهاند و دوم اینکه از واکنش ایران دچار نگرانی جدی شدهاند.
در عین حال کاملاً واضح بود که آمریکاییها به دنبال ترکاندن یک بمب خبری به اندازهی ماجرای 11 سپتامبر بودند و گمان نمیکردند آن همه سر و صدا ظرف یکی دو روز در خود آمریکا هم فروکش کند. همزمان با این مسئله، آمریکاییها روی گزارش «احمد شهید» و گزارش «یوکیو آمانو» هم حساب کرده و معتقد بودند این 3 به مثابه 3 اقدام ضربتی پیاپی میتواند از یک سو به شکلگیری یک جبههی منسجم بینالمللی بینجامد که 17 ماه پس از صدور قطعنامهی 1929 دیگر اثری از آن باقی نمانده بود. از سوی دیگر گمان میکردند که به مثابه یک برگ برنده، موقعیت داخلی حزب دموکرات و اوباما را بهبود بخشد. علاوه بر این دو نیز میتوانست به موقعیت ایران در سطح منطقه آسیب بزند و مرحم زخم رژیمهای وابسته و در حال سقوط عربی باشد. بر این اساس، طی یک ماه اخیر شاهد فشار تبلیغاتی فزایندهای علیه جمهوری اسلامی ایران بودهایم.
رهبر انقلاب و تهدیدهای آمریکا
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این فاصله طی چند نوبت به این اعمال فشارها پاسخ دادند که میتوان به سخنان ایشان در سفر کرمانشاه و دیدار با دانشآموزان و دانشجویان اشاره کرد. اما سخنان ایشان در در روز پنجشنبه نوزدهم آبان سال جاری و در دانشگاه امام علی علیهالسلام ارتش و پاسخ قاطع و محکم به تهدیدها معنی و مفهوم جدیدی داشت که سبب تأمل فراوان دشمن شد: «ما ملتی هستیم که هرگونه تجاوز را، بلکه هرگونه تهدید را، با استواری و با قدرت کامل پاسخ خواهیم داد.» همچنین فرمودند: «ما در مقابل تهدید، تهدید میکنیم. هر کسی فکر تجاوز به جمهوری اسلامی ایران در مخیلهاش خطور کند، باید خود را آمادهی دریافت سیلیهای محکم و مشتهای پولادین کند.» و نیز این خطاب ایشان که: «پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضی، هرگونه تجاوزی، بلکه هرگونه تهدیدی، پاسخی خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشی خواهد کرد.»
اگر بخواهیم مبانی تحلیلی این کلام راهبردی را نشان دهیم که: «هر گونه تهدید را با قدرت کامل پاسخ خواهیم داد»، باید به ماهیت تهدید و تهدیدهایی اشارهای داشته باشیم که این روزها برخی مجامع غربی از آن سخن میگویند. تهدید ماهیتاً جنبهی سختافزاری دارد و بر خلاف تصور رایجی که آن را به دو حوزهی سخت و نرم یا گرم و سرد تقسیم میکنند، تهدید ماهیتاً سخت و گرم است. نگاهی به سخنان مقامات آمریکایی و فرانسوی نیز این نکته را تأکید میکند که آنان نه از موضعی نرم و نه بر مبنای یک برنامهریزی درازمدت، که از موضعی سخت و مبتنی بر اقدامات آن حرف میزنند و از این رو پاسخ آن هم باید از موضعی سخت و گرم باشد.
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به مقتضای «رُدُّ الحجر من حیثُ جاء» به تهدیدهای غرب پاسخی درخور دادند. مواضع بعدی مقامات آمریکایی و فرانسوی هم دو چیز را به اثبات رساند؛ اول اینکه آنها واقعاً در فکر تهدید ایران بودهاند و دوم اینکه از واکنش ایران دچار نگرانی جدی شدهاند. مقامات فرانسه و از جمله دستگاه رسمی آن یعنی وزارت خارجه، باصراحت احتمال درگیری نظامی را رد کردند. آمریکاییها نیز با مضامینی مشابه درگیری با ایران را از سوی خود یا رژیم صهیونیستی مردود شمردند. در این بین وزیر دفاع آمریکا از صراحت بیان بیشتری استفاده کرد.
این ابزارها برای تهدید کردن کفایت میکند اما برای واداشتن طرف مقابل به تسلیم کفایت نمیکند. اگر ملتی احساس کند که میتواند دشمن خود را شکست دهد، آن وقت سناریوی تهدید مشکلی را از دشمن حل نمیکند.
آمریکا و دشواریهای زیادهخواهی
آمریکا از موضع یک کشور میتواند به رایزنی با دیگران «برای رسیدن به راهحل» بپردازد. در این صورت ناچار است خواستهی خود را تنزل داده و به «حدی» از خواستهها بسنده کند. بهعنوان مثال آمریکاییها پس از گرفتن یک نامهی فاقد حمایت کشورهای عضو آژانس از آمانو، در صدد برآمدند تا قطعنامهای که حاوی تأیید مفاد نامهی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نیز تأییدکنندهی ادعاهای اخیر آمریکا ذیل عنوان «مطالعات ادعایی» را از آژانس بگیرند، اما وقتی پای رأی دیگران به میان آمد ناچار شدند به قطعنامهای رضایت بدهند که حاوی تأیید گزارش آمانو به شورای امنیت نبود و در همان حال تکلیفی جز گفتوگو با آژانس را بر دوش ایران نمیگذاشت. این قطعنامه بر موضوعی تأکید کرد که در فضایی عادی هم قابل دسترسی بود.
مثال دوم تلاش آمریکا برای صدور قطعنامهای ضد تروریستی علیه ایران در شورای امنیت و سپس در مجمع عمومی سازمان ملل بود. آمریکاییها که علیرغم اعزام رئیسجمهورشان به مسکو و پکن نتوانستند این دو عضو دائم شورای امنیت را برای صدور قطعنامهی ضد ایرانی بهدست آورند به ناچار به مجمع عمومی سازمان ملل مراجعه کرده و تنها زمانی توانستند از مجمع عمومی مصوبه بگیرند که در آن نامی از ایران برده نشده و تعهدی را متوجه کشورهای خاصی نمیکرد. در این قطعنامه هیچ نشانهای از صحهگذاشتن کشورها بر ادعای 11 اکتبر آمریکا -ماجرای دروغین منصور ارباب- نبود.
این موضوع نشان میدهد که آمریکاییها قادر به حل مشکلات خود در عرصهی بینالمللی نبوده و آنگونه که وانمود میکنند، قدرتمند نیستند و جامعهی جهانی را هم پشت سر خود ندارند. اما با این وجود آمریکا تهدید میکند چون برای تهدیدکردن نیازی به موافقت دیگران نیست. مسئولان این کشور ابزار تهدید را در اختیار دارند و براساس قرائن و شواهد، دارای بزرگترین و مجهزترین ارتش و برجستهترین امکانات هستند. این ابزارها برای تهدید کردن کفایت میکند اما برای واداشتن طرف مقابل به تسلیم کفایت نمیکند. اگر ملتی احساس کند که میتواند دشمن خود را شکست دهد، آن وقت سناریوی تهدید مشکلی را از دشمن حل نمیکند.