1390/07/01
گفتوگو با استاد جامعهشناسی دانشگاه بیروت
بازنگری در معیارهای علوم اجتماعی برای فهم بیداری اسلامی
دکتر سمیر سلیمان، استاد علوم اجتماعی دانشگاه بیروت لبنان است که در اجلاس بیداری اسلامی حضور داشت. او معتقد است با توجه به سخنان ولیامر مسلمین در این اجلاس، نمیتوان بیداری اسلامی را با معیارها و مؤلفههای کنونی در حوزهی علوم اجتماعی تحلیل کرد و نیاز به تجدیدنظر در این مؤلفهها وجود دارد. تشریح این دیدگاه در گفتوگوی ما با این استاد دانشگاه در حاشیهی اجلاس بیداری اسلامی در متن زیر آمده است:
به نظر شما آیا این انقلابهای منطقه تفاوتهایی بنیادین با انقلابهای رایج دارند؟
فکر میکنم با انقلابهای عربی فصل جدیدی آغاز شده و حلقهی جدیدی در سلسلهمراتب انقلابهای خاص شکل گرفته است. به نظرم نخستین ویژگی این انقلابها نشأتگرفتن از جهانبینی و تمدن اسلامی باشد. هنگامی که به دنیا و ارزشهای رایج در آن و همچنین به مسائلی مانند وجود، متافیزیک و نحوهی حضور انسان نگاهی میاندازیم، به تفاوت نگرش مسلمانان با نگرش سنتی غربی و مردمشناسی مارکسیستی پی میبریم.
برخی افراد معتقدند که این انقلابها فاقد صبغهی اسلامی است. آیا شما این را قبول دارید؟
یکی از مسائلی که آیتالله خامنهای در سخنرانی خود مطرح کردند، ریشهداشتن این انقلابها در اسلام بود. حال این سؤال پیش میآید که آیا حقیقتاً این انقلابها اسلامی هستند؟ اگر فرض کنیم که انقلابهای فوق برای دفاع از شرافت انسانی، حقوق بشر، حمایت از مستضعفین و برای آزادی، استقلال و رد کردن تسلط غیر بر مردم و کسب ارادهی سیاسی صورت گرفته باشد، معتقدم که انقلابهای بهار عربی واقعاً اسلامی بودهاند. همچنین این انقلابها همخوانی کاملی دارند با ارزشهای انقلاب ایران و ارزشهایی که امام خمینی (رضواناللهعلیه) بر مبنای آنها و برای دستیابی به آنها قیام کردند.
تحلیل شما از سخنان رهبر معظم انقلاب در اجلاس بیداری اسلامی چیست؟
به نظرم آیتالله خامنهای چهارچوبی را تعریف کردند که حقیقتاً با توجه به تحولات سیاسی در عرصهی جهانی، جهش راهبردی مهمی را ایجاد خواهد کرد. آنچه که من در این اجلاس از آیتالله خامنهای دربارهی انقلابهای بهار عربی شنیدم، بهویژه پیشنهادهای ایشان، فراتر از تمام استانداردهای متداول علوم اجتماعی و معیارهای مردمشناسی و قومشناسی بود.
من معتقدم که ما جامعهشناسان در سراسر دنیا حقیقتاً باید با توجه به سخنان آیتالله خامنهای، در معیارهایمان دربارهی تحولات دنیا تجدید نظر کنیم؛ چه دربارهی تحولاتی که در دنیای عربی و اسلامی رخ میدهد و چه دربارهی تحولات دیگر مناطق. ما در گذشته همواره الگوی واحدی برای تشریح انقلابها با معیارهای سنتی داشتهایم، اما از زمان انقلاب امام خمینی رحمهالله و مردم ایران شاهد تغییری در مفهوم انقلاب و معیارهای بررسی و درک آنها بودهایم.
مهمترین ویژگی نگرش رهبر انقلاب به انقلابهای منطقه را در چه میدانید؟
مسألهی مهم این است که این انقلابها ما جامعهشناسان و تحلیلگران راهبردی و سیاسی را مجبور به بازنگری فوری و ضروری در معیارهای متداول جامعهشناسی کرده است؛ آنچنانکه اگر بخواهیم این انقلابها را با معیارهای رایج بررسی کنیم، از درک آنها عاجز خواهیم ماند. گفته شده که این انقلابها یک پدیدهی غیر منتطره بوده است. بله، این مسأله بر اساس منطق غربی پدیدهای غیر منتظره است، اما برای ما که حقیقتطلب و مسلمان هستیم، غیر منتظره محسوب نمیشود.
ما به سرنوشتی اعتقاد داریم که ریشه در قرآن دارد. قرآن تصریح میکند که هیچگاه دیکتاتوری و ظلم در دنیا باقی نخواهد ماند، بلکه این شریعت خداوند است که بر دنیا حاکم خواهد شد. این مسأله عمق و ریشهی مطالبی بود که من از سخنرانی آیتالله خامنهای درک کردم.
به نظر شما مکتوب و مدون کردن اصول انقلاب توسط انقلابیون چه ملزوماتی دارد؟
امام خامنهای از محققین، دانشگاهیان و متفکران دنیا دعوت کردند که به صورت عمیق دربارهی این نوع انقلابها مطالعه کنند و آنها را بهتر درک کنند. ایشان در این زمینه کاملاً درست میفرمایند. بسیاری از پدیدههای موجود در این انقلابها هنوز مورد تجزیه و تحلیل و درک قرار نگرفته است. مثلاً هنوز دربارهی جایگاه فطرت در نظام ارزشها که امام خامنهای بحث آن را مطرح کردند و به نوعی به اصولگرایی در انقلابها برمیگردد، چیزی نوشته نشده و این نگاه مورد بررسی قرار نگرفته است. چهبسا که ما به یک علم و جامعهشناسی جدید و مطابق با معیارهای نوین برای درک درست و عمیق انقلابهای منطقه نیاز داریم.
به نظر شما آیا این انقلابهای منطقه تفاوتهایی بنیادین با انقلابهای رایج دارند؟
فکر میکنم با انقلابهای عربی فصل جدیدی آغاز شده و حلقهی جدیدی در سلسلهمراتب انقلابهای خاص شکل گرفته است. به نظرم نخستین ویژگی این انقلابها نشأتگرفتن از جهانبینی و تمدن اسلامی باشد. هنگامی که به دنیا و ارزشهای رایج در آن و همچنین به مسائلی مانند وجود، متافیزیک و نحوهی حضور انسان نگاهی میاندازیم، به تفاوت نگرش مسلمانان با نگرش سنتی غربی و مردمشناسی مارکسیستی پی میبریم.
برخی افراد معتقدند که این انقلابها فاقد صبغهی اسلامی است. آیا شما این را قبول دارید؟
یکی از مسائلی که آیتالله خامنهای در سخنرانی خود مطرح کردند، ریشهداشتن این انقلابها در اسلام بود. حال این سؤال پیش میآید که آیا حقیقتاً این انقلابها اسلامی هستند؟ اگر فرض کنیم که انقلابهای فوق برای دفاع از شرافت انسانی، حقوق بشر، حمایت از مستضعفین و برای آزادی، استقلال و رد کردن تسلط غیر بر مردم و کسب ارادهی سیاسی صورت گرفته باشد، معتقدم که انقلابهای بهار عربی واقعاً اسلامی بودهاند. همچنین این انقلابها همخوانی کاملی دارند با ارزشهای انقلاب ایران و ارزشهایی که امام خمینی (رضواناللهعلیه) بر مبنای آنها و برای دستیابی به آنها قیام کردند.
تحلیل شما از سخنان رهبر معظم انقلاب در اجلاس بیداری اسلامی چیست؟
به نظرم آیتالله خامنهای چهارچوبی را تعریف کردند که حقیقتاً با توجه به تحولات سیاسی در عرصهی جهانی، جهش راهبردی مهمی را ایجاد خواهد کرد. آنچه که من در این اجلاس از آیتالله خامنهای دربارهی انقلابهای بهار عربی شنیدم، بهویژه پیشنهادهای ایشان، فراتر از تمام استانداردهای متداول علوم اجتماعی و معیارهای مردمشناسی و قومشناسی بود.
من معتقدم که ما جامعهشناسان در سراسر دنیا حقیقتاً باید با توجه به سخنان آیتالله خامنهای، در معیارهایمان دربارهی تحولات دنیا تجدید نظر کنیم؛ چه دربارهی تحولاتی که در دنیای عربی و اسلامی رخ میدهد و چه دربارهی تحولات دیگر مناطق. ما در گذشته همواره الگوی واحدی برای تشریح انقلابها با معیارهای سنتی داشتهایم، اما از زمان انقلاب امام خمینی رحمهالله و مردم ایران شاهد تغییری در مفهوم انقلاب و معیارهای بررسی و درک آنها بودهایم.
مهمترین ویژگی نگرش رهبر انقلاب به انقلابهای منطقه را در چه میدانید؟
مسألهی مهم این است که این انقلابها ما جامعهشناسان و تحلیلگران راهبردی و سیاسی را مجبور به بازنگری فوری و ضروری در معیارهای متداول جامعهشناسی کرده است؛ آنچنانکه اگر بخواهیم این انقلابها را با معیارهای رایج بررسی کنیم، از درک آنها عاجز خواهیم ماند. گفته شده که این انقلابها یک پدیدهی غیر منتطره بوده است. بله، این مسأله بر اساس منطق غربی پدیدهای غیر منتظره است، اما برای ما که حقیقتطلب و مسلمان هستیم، غیر منتظره محسوب نمیشود.
ما به سرنوشتی اعتقاد داریم که ریشه در قرآن دارد. قرآن تصریح میکند که هیچگاه دیکتاتوری و ظلم در دنیا باقی نخواهد ماند، بلکه این شریعت خداوند است که بر دنیا حاکم خواهد شد. این مسأله عمق و ریشهی مطالبی بود که من از سخنرانی آیتالله خامنهای درک کردم.
به نظر شما مکتوب و مدون کردن اصول انقلاب توسط انقلابیون چه ملزوماتی دارد؟
امام خامنهای از محققین، دانشگاهیان و متفکران دنیا دعوت کردند که به صورت عمیق دربارهی این نوع انقلابها مطالعه کنند و آنها را بهتر درک کنند. ایشان در این زمینه کاملاً درست میفرمایند. بسیاری از پدیدههای موجود در این انقلابها هنوز مورد تجزیه و تحلیل و درک قرار نگرفته است. مثلاً هنوز دربارهی جایگاه فطرت در نظام ارزشها که امام خامنهای بحث آن را مطرح کردند و به نوعی به اصولگرایی در انقلابها برمیگردد، چیزی نوشته نشده و این نگاه مورد بررسی قرار نگرفته است. چهبسا که ما به یک علم و جامعهشناسی جدید و مطابق با معیارهای نوین برای درک درست و عمیق انقلابهای منطقه نیاز داریم.