1390/06/31
گفت وگو با دکتر خالد قدومی، نمایندهی حماس در تهران
«بازگشت به بیتالمقدس» مطالبهی بیداری اسلامی
دکتر خالد قدومی، نمایندهی دفتر حماس در تهران که یکی از میهمانان حاضر در اجلاس بیداری اسلامی بود، پیرامون وضعیت فعلی فلسطین تاکید داشت که اولویت اول ما باید وحدت مردم فلسطین باشد و هیچ دلیلی برای به تعویق انداختن این وحدت وجود ندارد. وی طی گفتوگویی در حاشیهی این اجلاس به تشریح اوضاع منطقه و تأثیر آن بر حرکتهای مردمی در فلسطین پرداخته است.
در پی بالاگرفتن امواج بیداری اسلامی، رژیم صهیونیستی با چالش جدیدی روبهرو شده و برخی همراهان خود را در منطقه از دست داده است. این تحولات چه تأثیراتی بر فلسطین دارد؟
امروز، دشمن بهواقع تهدید را حس میکند. رژیمهایی که متأسفانه در راستای اهداف اسرائیل و پشتیبان این رژیم بودند، اکنون فروریختهاند. حکومتهای مصر و تونس که حامی رژیم اسرائیل در عرصههای سیاسی خاورمیانه بودند، اکنون سقوط کردهاند و این تهدیدی برای دشمن اسرائیلی است. اما به نظر من مشکل ما فلسطینیان در درون خودمان است. نخبگان ماباید زبان مردممان را بفهمند. یک شکاف بزرگ میان نخبگان و تودهی مردم وجود دارد. تودهی مردم به خیابانها آمدهاند و خواهان آزادی اجتماعی و سیاسی هستند. آنها احساس اسارت میکنند؛ اسارت دیکتاتورهایی که میراث استکبار و استعمار بودهاند. نخبگان ما اما همپای مردم حرکت نمیکنند. آنهایی که ایدئولوژی اسلامی را تبلیغ میکنند و پرچم مبارزات را به دست گرفتهاند، باید به گونهی دیگری بیندیشند. نگرش کلاسیک دیگر پاسخگوی آن مطالبات نیست. نخبگان باید طوری عمل کنند که مردم میخواهند.
رویکرد جریان مقاومت در فلسطین در قبال بیداری اسلامی چگونه بوده است؟
صادقانه سخن بگویم که مردم فلسطین با رهبری درون فلسطین مشکل دارند. در حالی که مردم سراسر منطقه به ستوه آمدهاند و موجی گسترده به راه انداختهاند، اما در فلسطین چه واکنشی به این موج صورت گرفته است؟ عدهای به دنبال حضور در سازمان ملل هستند تا به دولت فلسطینی رسمیت ببخشند؛ سازمان مللی که پس از اشغال فلسطین هیچگاه به نفع آن موضعی نگرفته است. چرا باید با رفتن به سازمان ملل خواهان به رسمیت شناختن فلسطینی شویم که امروز تحت اشغال است و عملاً وجود ندارد؟ این نحوهی تعامل متناسب با بیداری اسلامی نیست.
امروز ما فلسطینیان بهشدت نیازمند وحدت هستیم؛ نیازمند به اینکه اولویت ما تأمین نیازهای داخلی باشد و نه تأمین نیازهای خارجی. حماس، فتح، الجهاد و همگان باید یک برنامهی مشترک سیاسی داشته باشند. البته این برنامهی مشترک به این معنی نیست که هرکدام از آنها ارزشها و ایدئولوژیهای خود را فراموش کنند یا به آنها پشت کنند، آنها میتوانند حول محور مشترکات خود جمع شوند و در مقابل دشمن صهیونیست به وحدت برسند.
ما در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ برنامههای سیاسی مشترک تدوین کردیم و همگان بر سر آن توافق کردیم. این برنامهها به کجا رسید؟ اگر به دنبال پیشبرد اهداف خود هستیم، باید اولویتبندی برنامههای خود را تغییر دهیم. اولویت اول ما باید وحدت مردم فلسطین باشد و به نظر من هیچ دلیلی برای به تعویق انداختن این وحدت وجود ندارد.
شما جایگاه موضوع فلسطین در جنبش بیداری اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به آنچه که در مصر روی داده، نگاه کنید. تظاهرات به سمت سفارت رژیم اسرائیل و اخراج سفیر آن در حالی صورت گرفته که مردم مصر درگیر مشکلات داخلی بودهاند، اما با این حال به فلسطین فکر میکنند. همین امر را در تونس و شعارهای آنها مبنی بر بازگشت به بیتالمقدس نیز میبینید.
حرف ما در این کنفرانس این است که فلسطین میتواند به عنوان عامل وحدتبخش جهان اسلام باشد، زیرا عراقی، ایرانی، ترک، سوری، مصری و هر ملیت دیگری از مسلمانان و با هر مذهبی که باشند و با همهی مشکلاتی که ممکن است با هم داشته باشند، همگی حول هدف مشترک فلسطین متحد میشوند. این سخن یک ادعای سیاسی نیست، امری است که مردم جهان عرب آن را به اثبات رساندهاند. شما میبینید که مردم در اردن کاری کردند که سفیر اسرائیل از آنجا برود. همهی اینها نشان میدهد که مردم عرب زندهاند و در این وضعیت به نخبگانی نیازمندند که با تغییر روحیهی خود بر اساس خواستههای مردم، رهبری آنان را در دست بگیرند.
در پی بالاگرفتن امواج بیداری اسلامی، رژیم صهیونیستی با چالش جدیدی روبهرو شده و برخی همراهان خود را در منطقه از دست داده است. این تحولات چه تأثیراتی بر فلسطین دارد؟
امروز، دشمن بهواقع تهدید را حس میکند. رژیمهایی که متأسفانه در راستای اهداف اسرائیل و پشتیبان این رژیم بودند، اکنون فروریختهاند. حکومتهای مصر و تونس که حامی رژیم اسرائیل در عرصههای سیاسی خاورمیانه بودند، اکنون سقوط کردهاند و این تهدیدی برای دشمن اسرائیلی است. اما به نظر من مشکل ما فلسطینیان در درون خودمان است. نخبگان ماباید زبان مردممان را بفهمند. یک شکاف بزرگ میان نخبگان و تودهی مردم وجود دارد. تودهی مردم به خیابانها آمدهاند و خواهان آزادی اجتماعی و سیاسی هستند. آنها احساس اسارت میکنند؛ اسارت دیکتاتورهایی که میراث استکبار و استعمار بودهاند. نخبگان ما اما همپای مردم حرکت نمیکنند. آنهایی که ایدئولوژی اسلامی را تبلیغ میکنند و پرچم مبارزات را به دست گرفتهاند، باید به گونهی دیگری بیندیشند. نگرش کلاسیک دیگر پاسخگوی آن مطالبات نیست. نخبگان باید طوری عمل کنند که مردم میخواهند.
رویکرد جریان مقاومت در فلسطین در قبال بیداری اسلامی چگونه بوده است؟
صادقانه سخن بگویم که مردم فلسطین با رهبری درون فلسطین مشکل دارند. در حالی که مردم سراسر منطقه به ستوه آمدهاند و موجی گسترده به راه انداختهاند، اما در فلسطین چه واکنشی به این موج صورت گرفته است؟ عدهای به دنبال حضور در سازمان ملل هستند تا به دولت فلسطینی رسمیت ببخشند؛ سازمان مللی که پس از اشغال فلسطین هیچگاه به نفع آن موضعی نگرفته است. چرا باید با رفتن به سازمان ملل خواهان به رسمیت شناختن فلسطینی شویم که امروز تحت اشغال است و عملاً وجود ندارد؟ این نحوهی تعامل متناسب با بیداری اسلامی نیست.
امروز ما فلسطینیان بهشدت نیازمند وحدت هستیم؛ نیازمند به اینکه اولویت ما تأمین نیازهای داخلی باشد و نه تأمین نیازهای خارجی. حماس، فتح، الجهاد و همگان باید یک برنامهی مشترک سیاسی داشته باشند. البته این برنامهی مشترک به این معنی نیست که هرکدام از آنها ارزشها و ایدئولوژیهای خود را فراموش کنند یا به آنها پشت کنند، آنها میتوانند حول محور مشترکات خود جمع شوند و در مقابل دشمن صهیونیست به وحدت برسند.
ما در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ برنامههای سیاسی مشترک تدوین کردیم و همگان بر سر آن توافق کردیم. این برنامهها به کجا رسید؟ اگر به دنبال پیشبرد اهداف خود هستیم، باید اولویتبندی برنامههای خود را تغییر دهیم. اولویت اول ما باید وحدت مردم فلسطین باشد و به نظر من هیچ دلیلی برای به تعویق انداختن این وحدت وجود ندارد.
شما جایگاه موضوع فلسطین در جنبش بیداری اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به آنچه که در مصر روی داده، نگاه کنید. تظاهرات به سمت سفارت رژیم اسرائیل و اخراج سفیر آن در حالی صورت گرفته که مردم مصر درگیر مشکلات داخلی بودهاند، اما با این حال به فلسطین فکر میکنند. همین امر را در تونس و شعارهای آنها مبنی بر بازگشت به بیتالمقدس نیز میبینید.
حرف ما در این کنفرانس این است که فلسطین میتواند به عنوان عامل وحدتبخش جهان اسلام باشد، زیرا عراقی، ایرانی، ترک، سوری، مصری و هر ملیت دیگری از مسلمانان و با هر مذهبی که باشند و با همهی مشکلاتی که ممکن است با هم داشته باشند، همگی حول هدف مشترک فلسطین متحد میشوند. این سخن یک ادعای سیاسی نیست، امری است که مردم جهان عرب آن را به اثبات رساندهاند. شما میبینید که مردم در اردن کاری کردند که سفیر اسرائیل از آنجا برود. همهی اینها نشان میدهد که مردم عرب زندهاند و در این وضعیت به نخبگانی نیازمندند که با تغییر روحیهی خود بر اساس خواستههای مردم، رهبری آنان را در دست بگیرند.