• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1390/06/14

یادداشت دکترصفارهرندی در مقدمه کتاب نقشه‌ی نقش بر آب


بسم الله الرحمن الرحیم

ایستاده در جایگاه خطیب جمعه، پیشاروی هزاران تن از مؤمنان نمازگزار فرمود:

«تن دادن به مطالبات غیرقانونی زیر فشار، شروع دیکتاتوری است... این تصوّر غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشاری علیه نظام درست می‌کنند و مسئولین را مجبور می‌کنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آنها بروند... بنده زیربار بدعتهای غیرقانونی نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوب‌های قانونی شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی مصونیت نخواهد داشت»

یک هفته از انتخابات 22 خرداد سپری شده بود و هفت روز سراسر هیجان، التهاب، حیرت و تردید و آشوبی که از برخی دل‌های بیمار و کینه‌جو بر‌می‌آمد و در شعله‌های خشم جماعتی بازی‌خورده و غفلت‌زده زبانه می‌کشید و به جان شهر شرر می‌زد. و آنک در هفتمین روز، امام مردم در میعاد آدینه، از فراز منبر جمعه، با امّت خویش سخن می‌گفت. کلامش، زبان‌ حال و ترجمان بغض فرو‌خورده و دل دردمند مردمانی بود که آرزو داشتند به شکرانة حماسه بزرگ انتخابات که با ثبت رکورد چهل میلیونی حضور به دست آمده بود، جشن پیروزی برپا کنند اما با دریغ و افسوس لحظه‌های ناب این ایام را لگدکوب تمنّاهای شیطانی اهالی توهّم می‌یافتند.

راهبر، امّا در آیینه حکمت و تجربه، آتش فتنه‌ای را می‌دید که آتشگیره‌های آن جهل بود و عصبیّت و عقده‌های انباشته شده در سینه پرکینه دشمنان خارجی و ضدانقلابیون و نیز انقلابیون پشیمان و به تجدید‌نظر رسیده در حقانیت راه طی شده.

«آقا» می‌دید که دغدغه‌های بیست سال پیش او، چگونه اکنون جامه تحقق برتن کرده و تهاجم نرم دشمن، آتش به خرمن ایمان و وفاداری جماعتی از دوستان دیروز ـ مدعیان پر ادعای انقلاب ـ افکنده و آنان را در مرداب هواهای نفسانی، رفاه‌زدگی و غوطه‌ در چرب و شیرین دنیا زمین‌گیر کرده است.

در این بیست سال پس از کوچ روحانی آن راحل عظیم ـ که رضوان خدا نصیب او باد ـ بارها هشدار داده و بر خواص و عوام نهیب زده بود که از کید اهریمن غافل نباشند که این بار، آنچه بیش از هرچیز، آماج ضربات‌ کین‌توزانه دشمن قرار می‌گیرد، آرمان‌ها و ارزش‌های اعتقادی و انقلابی ملت است و هیچ کس از این تیرباران فرهنگی خصم در امان نیست، مگر آنان که در روزگار فتنه، خود را به سلاح «بصیرت» و سپر «صبر» تجهیز کرده باشند و این زلال کلام امیر (ع) بود که بر زبان نایب امام عصر (عج) جاری می‌شد و گوش جان مخاطبان حق‌پذیر را می‌نواخت: «الا و لا یَحملُ هذا العَلَم الّا اهلُ البصر و الصّبر» ایها الناس! شما را به روشن‌بینی و تعبّد فرا می‌خوانم که جز از این راه، شما را یارای بر دوش کشیدن بار سنگین ایمان و پایداری در ایام فتنه نیست. باور دشمن، این بود که با گذشت سی‌سال از ظهور انقلاب و سپری شدن دو دهه از رحلت خمینی کبیر (ره)، دیگر رمقی در جان نظام اسلامی نمانده و اینک موسم انتقام از آیین امام فرا رسیده است. تاریخ گواهی داده است که برخلاف رهبران نخست هر نهضت که موسس و بنیانگذارند، پیش‌روی رهبران ثانی، راه، بسی دشوار و پر سنگلاخ است و این فرصتی است تا به نام مصالح اندیشی، راهبر را ناگزیر از تن دادن به شرایط ناخواسته و ناگوار سازند.

فریب‌خوردگان دشمن پیش از این گفته بودند که چاره را باید در نظریه «فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا» جست. و اکنون عرصه را برای عملی ساختن این ترفند شیطانی فراهم یافتند. با خود اندیشیدند که نظام از جماعت خشمگین به فریاد آمده در کف خیابان، متزلزل می‌شود. پس به جای پی‌گیری قانونی شبهه تقلب در محافل و مراکز رسمی حکومت، فریب‌خوردگان بازی تقلب را باید به کوی و برزن فراخواند و پشتوانه لشکر اعتراض و اغتشاش را مقدمه‌ای برای تسلیم انقلاب مردم در برابر خواسته‌های غیرقانونی خویش قرار داد.

یک بار در واقعه 18 تیر 78 این ترفند را آزموده بودند. وقتی آتش فتنه در آن چند روز طوفانی از هر سوی شهر زبانه کشید، نفراتی از موجهین را ظاهراً با پیام مصلحت‌اندیشی و در باطن، برای به تسلیم کشاندن جانشین امام، نزد ایشان گسیل داشتند. پیک‌ها، حرف‌های خود را از موضع دلسوزی! بیان داشتند و پاسخ شنیدند که: با قبول این پیشنهادها، که بوی تسلیم در برابر باج‌خواهی دشمن از آن به مشام می‌رسد، آیا خود شما، از این پس حاضرید پشت سر من نماز بگذارید؟!

همان روز بود که رهبر در اجتماع شور‌انگیز دانشجویانی که برخی از آنان زخم فاجعه اسفبار 18 تیر را بر تن و دل داشتند، پس از تبیین صحنه و رویارویی دو جبهه که یکی وفاداری به انقلاب و راه امام را مقصد خویش گرفته بود و دیگری کمر به هدم ارزش‌های برآمده از اسلام و انقلاب بسته بود، دل‌گفته‌های تا آن روز ناگفته را در قالب گزارش به محضر مولا و سید خویش (حضرت صاحب الامر(عج)) عرضه داشتند... شد آنچه باید می‌شد. فردای آن روز بود که مردم شهر خود، برای برچیدن بساط فتنه، آستین بالا زدند و ساعاتی نگذشت که طومار فتنه‌گران به دست مردم درهم  پیچیده شد.

سال 88، از آن واقعه تیرماه 78 یک دهه گذشته بود. بار دیگر مردم در برابر آزمونی دشوار قرار گرفته بودند. پیروان نظریه فشار و چانه‌زنی، این بار صریحتر فرمان صادر کرده بودند: «تجمع و آشوب در خیابان، چانه‌زنی و کسب امتیاز در بیت رهبری». همه چیز در خدمت این اندیشه پلید، به میدان آورده شد؛ از لشکر بی‌خبر و غافل، تا انواع امکانات رسانه‌ای و تدارکات ضروری برای اغتشاش و بلوا و دستمایه فریبی به وسعت و بزرگیِ «اتهام تقلب در انتخابات». دشمن این بار بسی پیچیده‌تر و با بهره‌گیری از تجربیات رنگارنگ انقلاب‌های مخملی وارد عمل شد و هر روز شیوه‌ای تازه در پیش گرفت. مدعیان غافل نیز دست در دست شیطان گذاشتند. تکیه بر نمادی که ریشه در اعتقادات شیعی و عاطفی مردم داشت، عامل انسجام بخش جمع‌های پراکنده‌ای بود که بسیاری از آنها نیرنگ تقلب را باور کرده بودند. سحره فرعون با چیره‌دستی هر چه تمامتر، صحنه را آراسته و زمینه باور‌پذیری دروغ را در اذهان ساده و بی‌اطلاع فراهم کرده بودند. اهالی جبهه حق امّا، با دلی پرخون و در عین حال امیدوار به فضل و نصرت پروردگار، اعجاز الهی را به انتظار نشسته بودند تا همچون عصای موسی (ع) اژدهاگون، مارهای خوش خط و خال ساحران را ببلعد.

آبشار کلام بصیرت‌افزای پیشوای ملت در روز 29 خرداد و از آن پس تا هشت ماهی که در خیابان‌ها، جدال بر سر آینده جهان، جریان داشت، باطل السحر همه نیرنگ‌های جادویی شیطان بزرگ و اصحاب ریز و درشت داخلی و خارجی‌اش شد.

اگر جاری حکمت آقا در خطبه‌های علی‌گونه جمعه 29 خرداد نبود، چگونه متصور بود که طی یک روز ظرفیت فتنه و آشوب به یک دهم تقلیل پیدا کند؟ آری، نود درصد آنها که تا روز قبل سیاهی لشکر بلوای خیابانی شده بودند، با غیر شرعی و غیر قانونی تلقی شدن این کار در کلام خطیب آن روز جمعه، دیگر به قافله اهل غفلت نپیوستند.

در آن هشت‌ماه سرنوشت‌ساز و از آن پس نیز تا امروز، سخنان مقتدای مردم، در جمع‌ها و مناسبت‌های مختلف، هر یک، نسخه‌ای برای درمان دردی و چاره‌ای برای شکستن بن‌بستی و پاسخی برای پرسش‌ها و ابهامات برجامانده در دلها بوده است. گفته‌های ایشان که با چینش هنرمندانه کلمات و عبارات، همچون همیشه همراه است، در این دوره زمانی از پیوستگی معنایی و ترتیب و انسجام خاصی بهره می‌گیرد، آن‌گونه که می‌توان از خلال کلام ایشان، عمق تاریخ و حوادث و رویدادهای آن ایام را مروری عالمانه کرد.

علاوه بر این، در بازخوانی این گفتارهای پی‌درپی، بر چگونگی راهبری جامعه در قضایای فتنه نیز می‌توان آگاهی یافت. اگر چه رمز و رازهای هدایت کشتی انقلاب به دست سکاندار حکیم آن را صرفاً در کلام او نمی‌توان جست و باید نقبی به دیگر وجوه این راهبری که در مکتوبات، انتصابات، تصمیمات، ارتباطات و اقدامات ایشان مستتر است، گشوده شود، با این همه، حقایق بسیاری درباره مسائل دوران فتنه در سخنان مشحون از حکمت و صداقت رهبری پرهیزگار انقلاب نهفته است که مطالعه چندباره آن را اجتناب‌ناپذیر می‌کند.

مسائلی از قبیل: معیارها و شاخص‌های انتخاب آگاهانه و مسئولانه، تأکید بر قانون به مثابه اصلی‌ترین وسیلة عبور از اختلافات دل‌آزار، یادآوری ضرورت پرهیز از تشنج و برخورد‌ احساساتی، دوری از فضای سوءظن و شایعه، تکیه بر وحدت و انسجام بر پایه اصول انقلاب اسلامی، دعوت همگان به اجتناب از پیروی هوای نفس، تأکید بر حفظ حقوق همگان و پرهیز از ظلم، حتی به متهمان و مجرمان، ضرورت شناخت دشمن و در نیفتادن به دام وسوسه‌های شیطانی او، داشتن مرزبندی با بیگانگان معاند و عناصر ضد انقلاب، اصرار بر موضع حق و تسلیم ناپذیری در برابر زیاده‌خواهان و باجگیران، رونمایی از ترفند‌های پنهان دشمنان برای بر هم زدن انسجام ملت، تأکید بر اهمیت آگاهی به منزله ابزار خنثی‌سازی عملیات روانی دشمن، پاسداری از مرزهای اعتقادی، اخلاقی و معنوی جامعه، پرهیز مسئولان و مقامات کشور از تشدید و عمده کردن اختلافات فیمابین، القای امید و اجتناب از یأس، تکیه بر بصیرت و تقوا به مثابه کارامدترین سلاح مقابله با فتنه، تقویت روحیه همگانی و وعده نصرت الهی، تلنگر به خواص جامعه برای عقب نماندن از حرکت عمومی ملت، تذکر درباره افراط و تفریط‌ها و دوست را به جای دشمن فرض کردن به خاطر خطا‌های خرد و اندک، نصیحت و اندرز به راه گم‌کردگان و دمیدن روح امید در عناصر نادم و توبه‌کار از گذشته ناصواب، تأکید بر حفظ آرامش و امنیت کشور، لزوم عبرت‌آموزی از گذشته و درس گرفتن از تاریخ، تمرکز بر تبلیغ و تبیین برای زدودن شبهات و تردیدها، اعلام آمادگی برای قبول انتقادات، غیرت‌ورزی بر مبانی انقلاب و جایگاه رفیع بنیانگذار راحل نظام، اشاره به سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی، اجتناب از نشاندن مسائل فرعی به جای مسائل اصلی و... اینها امّهات مباحثی است که در دوران پرالتهاب و تلاطم فتنه، در گفتارهای گوناگون رهبری، بیش از سایر مطالب، بدان اشارت رفته و چه بسا بتوان گفت که این کلمات، رمز عبور از فتنه 88 بوده است و پیشوای خبیر انقلاب به مدد این سخنان الهی، دست جامعه را در بحبوحه میدان‌داری شک و تردید گرفت و مردم خود را از عقب‌های دشوار فتنه و شبیخون دشمن به سلامت عبور داد.

در شامگاه نهم دی‌ماه، روزی که ایران، پرشورترین حماسه حضور و قیام مردمی را برای تحکیم بیعت با نظام و رهبر انقلاب اسلامی تجربه کرد؛ دشمن، مبهوت مانده بود و اصحاب فتنه سرسام گرفته از هیاهوی جشن ملی و گریزان از چراغان دل‌های مؤمنان پایدار و ایرانیان وفادار به کنج انزوا و خلوت سوت و کور و شام سیاه و غریبانه خود پناه برده بودند و آنگاه، گوش شهر، پیام سپاس شادمانه مردی را می‌نیوشید که پیش از آن در نیمروز واپسین آدینه خردادماه، صدای بغض‌آلود نجوایش پژواکی چنین در گوش جان اهل ولاء داشت: «ای سیّد ما، مولای ما... صاحب ما تویی... ما این راه را ادامه خواهیم داد... در این راه ما را با دعای خود، با حمایت خود، با توجه خود، پشتیبانی بفرما!»

و دعای مولا، مستجاب شد.