• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1371/05/31

بیانات در دیدار رئیس جمهور و هیأت دولت

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

خیلی مشرف فرمودید آقایان. با خیلی از آقایان، برای من دیدار تازه شد. مدتها بود زیارتتان نکرده بودیم. فرصت خوبی است که به مناسبت هفته‌ی دولت، هم از خدمتگزاران گذشته و شهید عزیزمان یاد و از آنها تجلیل کنیم و هم بخصوص یاد شهید عزیز، مرحوم شهید رجایی و شهید عزیز، مرحوم دکتر باهنر را گرامی بداریم. همچنین از خدمتگزاران کنونی کشور، تشکر کنیم و خدا قوتی به شما برادران عزیز عرض بگوییم. ان‌شاءالله این تلاشهای با ارزشی که شما مسؤولین بخشها مشغول انجام آن هستید و تا آن‌جا که بنده می‌شناسم، نیتتان خالص و قصدتان خدمت به اسلام و به مردم و به کشور است، خداوند از شما قبول کند و توفیق دهد که بتوانید هر چه بیشتر، به مردم و به کشور خدمت کنید.

حقیقتاً یکی از نعم بزرگ الهی، همین فضای کار صمیمانه و صادقانه است. نعمتهای الهی را باید شکرگزاری کرد؛ که فرمود: «لئن شکرتم لأزیدنکم(۱).»

شکر نعمت، موجب این است که خداوند نعمت را بر انسان زیاد کند، و لذا، وجوب شکر نعمت، وجوب عقلی است و عقل حاکم بر این است که ما باید هر نعمتی را که می‌شناسیم، صمیمانه آن را شکرگزاری کنیم و نگذاریم در عمل ما چیزی آشکار شود که حاکی از کفران نعمت الهی باشد.

بزرگترین نعمتی که امروز به همه‌ی ما ملت ایران و بخصوص به مسؤولینی که خدمتگزار هستند داده شده، همین نعمت نظام اسلامی و قرار داشتن در زیر سایه‌ی نام اسلام و نام و پرچم توحید، و تلاش برای پیاده کردن احکام الهی در جامعه است. این، بزرگترین نعمت است. روزی در همین کشور، همه چیز بر خلاف مسیر احکام خدا حرکت می‌کرد. لذا، نتیجه‌ی این حرکت کفر آمیز و دوری از خدا، این بود که این کشور و این ملت، عزت و استقلالش را از دست داده بود. بیگانگان و سیاستهای خصمانه بر این کشور حکومت داشتند. منافع مردم، مورد توجه قرار نمی‌گرفت. منافع یک عده خواص مورد توجه بود و ایران، حقیقتاً در محدوده‌ی سیاسی عالم، از هیچ جهت عزت و عظمت و اهمیتی در چشمها نداشت. نه از جهت علمی و پیشرفتهای علمی؛ نه از جهت اداره‌ی جامعه؛ نه به خاطر نظم اجتماعی و حضور و وجود عدالت در جامعه و نه به خاطر تأثیر در مسائل جهانی، اصلاً به حساب نمی‌آمد.

امروز به برکت اسلام و حاکمیت اسلامی و نام اسلام - که ما مفتخر هستیم به این‌که این اسم روی نظام ما و ما هست - بحمدالله همه چیز در جهت صحیح قرار دارد. استعدادها پرورش پیدا می‌کند و به منافع ملی، به فرهنگ ملی، به اقتصاد مستقل ملی، به عزت جامعه و به تأثیر گذاری در مسائل جهانی، اهمیت داده می‌شود.

ما امروز فقط یک تماشاگر مسائل جهانی نیستیم؛ بلکه اثر می‌گذاریم. این، امر واضح و مشهودی است و باید این را شکر گزاری کرد. شکرش هم به این است که همه‌ی ما - همه‌ی مسؤولینی که هستیم - دائماً به یاد داشته باشیم که هدف اصلی، پست و مقام و امکانات و اقتدار و عنوان و اینها نیست؛ هدف اصلی، خدمت است؛ خدمت به اسلام، خدمت به مردم و خدمت به کشور. بر خلاف مسؤولین کشورهای دیگر، ما مسؤولین این کشور را کسانی نمی‌بینیم که به دنبال یک مبارزه‌ی قدرت، بر سر کار آمده باشند. شما ببینید وزرای کشورهای دیگر چگونه هستند؟ کسانی که در رأس مسائل سیاسی و اداری کشورهایند، چگونه افرادی هستند؟ اینها به دنبال مبارزات طولانی برای کسب قدرت، و سیاسی کاریها به مسندی رسیده‌اند. لذا، وقتی به این مقام می‌رسند، می‌خواهند حداکثر استفاده‌ی مادی را از موقعیتی که در اختیارشان قرار گرفته است، بکنند. چون هدف، مادی است. تلاش، تلاش مادی است. در این‌جا، این‌طور نیست. در این‌جا، هیچ یک از مسؤولین کشور به دنبال مقام و پست ندوید و برای مقام، مبارزه نکرد. کسانی هستند که سوابق مبارزه در راه خدا دارند. در دوران طاغوت، زندانها و سختیها و شکنجه‌ها را برای خدا و دین خدا تحمل کردند. این، یک امتیاز است که امروز مسؤولین کشور ما و شما برادران هیأت دولت، از این امتیاز برخوردارید. از اول برای خدا وارد شدید؛ برای خدمت به مردم وارد شدید؛ روی صلاحیتها انتخاب شدید. به نظر من، یکی از نعمی که امروز خدای متعال به ما مردم تفضل کرده، نعمت وجود شماست. یک مجموعه‌ی مؤمن، صالح، بی‌توقع و خوش سابقه، اداره‌ی امور کشور را بر عهده دارند. از شخص رئیس جمهور محترم و عزیزمان که چهره‌ی درخشانی هستند و ملت ایران به ایشان محبت دارند و عشق می‌ورزند؛ با آن سوابق روشن و تلاش ایشان برای خدا و جهاد فی سبیل الله و تحمل آن سختیها، تا بقیه‌ی مسؤولینی که با ایشان کار می‌کنند، بحمدالله همه از چهره‌های مؤمن و نورانی‌اند. مردم هم اینها را می‌دانند. مردم امروز، به مسؤولین کشور، حقیقتاً اعتماد دارند.

البته، دشمنان خیلی تلاش می‌کنند؛ خیلی زحمت می‌کشند؛ خیلی سمپاشی و خیلی کوشش می‌کنند؛ بلکه بتوانند یک روحیه‌ی بی‌اعتمادی بین مردم و دولت به وجود آورند؛ از بزرگ کردن مشکلات گرفته تا نکته گیری کردن بعضی از ضعفها. افراد در حرف زدنهایشان، در تعابیرشان و در عملکردهایشان، ممکن است ضعفهایی داشته باشند، که دشمن اینها را درشت می‌کند.

این هم، البته، تکلیف شما را سنگین می‌کند. باید مواظب باشید کاری نشود که دشمن بتواند از چهره‌های منور شما مسؤولین، چهره‌هایی بر خلاف واقع، در نظر مردم درست کند. من امروز می‌بینم در تبلیغاتی که از طرف دشمنان ما وجود دارد و از خارج کشور هدایت می‌شود؛ یا به کلی از خارج کشور القا می‌شود، عمده چیزی که مورد نظر دشمنان است، این است که یک احساس بی‌صداقتی را القا کنند. یعنی به مردم این‌گونه القا کنند که مسؤولین در برخورد با مسائل کشور، صداقت لازم را ندارند.

دشمنان شگردهای تبلیغاتی بسیار قوی‌ای دارند. کسی، ابتدائاً نمی‌فهمد که مقصود آنها چیست؟ اما حقیقت قضیه این است. بنده این تبلیغات را تعقیب می‌کنم که بفهمم هدفهایشان چیست؟ در این برهه از زمان، چندی است دنبال اینند که به مردم القا کنند مسؤولین کشور و مأمورین اجرایی - اینهایی که دوششان زیر بارهای سنگین اجرایی است - در مواجهه با مسائل کشور، با صداقت برخورد نمی‌کنند. این، درست صد و هشتاد درجه خلاف واقع است. صداقتی که در مسؤولین کشور هست، انصافاً صداقت کم نظیری است. لازم است شما هم با مردم، بیشتر صحبت کنید. این هفته‌ی دولت، فرصت مناسبی است که البته نباید به وعده و وعید بگذرد؛ نه. باید گزارش کارها به مردم داده شود؛ آن هم با یک بیان صمیمانه. غالباً آنچه که مردم انتظار دارند، فهم حقایق از زبان مسؤولین است. هیچ لازم نیست استدلالی هم برای آنها آورده شود. وقتی حقیقت را بیان کردید، مردم از شما می‌پذیرند. با لحن صادقانه و صمیمانه و با همان صداقتی که در شما هست، آنچه را که انجام شده؛ آنچه را که مشکلات شما و تنگناهای تحمیلی بر نظام و کشور است، با مردم در میان بگذارید و بیان کنید. مردم، لشکر انقلاب و لشکر اسلامند و هیچ عاملی در میان مردم ما - امروز و همیشه - از عامل اسلام، مؤثرتر و قویتر نیست. اسلام را مردم دوست می‌دارند. مردم حتی سختیهای زیاد را هم برای خاطر اسلام تحمل می‌کنند. البته ممکن است چهار نفر هم پیدا شوند که اسلام برایشان اهمیتی نداشته باشد و به رفاه شخصی، بیشتر اهمیت دهند. اما اینها، در اقلیتند. آنچه که در جامعه‌ی ما حقیقت قضیه است، آن را باید دریافت و آن، عبارت از این است که این مردم، اگر بفهمند مسؤولین دارند برای خدا، به قصد الهی و در راه خدمت به آنها حرکت می‌کنند، خوشحال خواهند شد و سختیها را هم تحمل خواهند کرد؛ کمااین‌که تحمل کرده‌اند.

چیزی که من به عنوان توصیه - به مناسبت هفته‌ی دولت و از آن جهت که برادران عزیز، جمع هستید - عرض می‌کنم، همان چیزی است که در سالهای قبل هم عرض کرده‌ام و آن، توجه به قشرهای محروم است. این شاخصها و آمارهایی که وجود دارند، چیزهای خوبی را نشان می‌دهند و حقیقت هم هستند. این شاخصها خلاف واقع نیست و همه‌اش درست است. اما آنچه که محصول این شاخصهاست، این نیست که در جامعه‌ی ما عدالت اجتماعی هم هست و در آمدها به شکل صحیح تقسیم می‌شود؛ اینها نیست. شما وقتی در آمد ناخالص یک کشور را حساب می‌کنید، این، محاسبه‌ی ثروتمندی یا فقر کشورهاست؛ اما به این معنا نیست که اگر کشوری ستون درآمدهایش تا بی‌نهایت رسید، در این جامعه، فقیر نیست؛ نه. ممکن است خیلی هم فقیر زیاد باشد. وقتی شما آمار تولید خاصی را در رشته‌ای می‌دهید، معنایش این نیست که آنچه تولید می‌شود به همه می‌رسد، یا به نیازمند می‌رسد. خیر! همین یارانه‌هایی که ما می‌دهیم، اینها را چه کسی مصرف می‌کند؟ اصلاً یکی از ارکان سیاست تعدیل شما همین است که یارانه در جهت رفاه نیازمند باشد؛ اما غالباً، کسانی آن را مصرف می‌کنند که محتاج آن نیستند! حالا ما یارانه می‌دهیم؛ به قول ایشان(۲) یارانه‌ی نان. اما از این یارانه، چه کسانی استفاده می‌کنند؟ چه کسانی بیشتر استفاده می‌کنند؟ این‌که هدف ما نیست.

البته ایجاد رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی در جامعه، یک اصل اساسی همه‌ی ادیان است. یعنی ادیان، از جمله‌ی چیزهایی که می‌خواهند به وجود آورند، این است که جامعه، جامعه‌ی مرفهی باشد. جامعه‌ی فقیر که نمی‌خواهند! اما در این جامعه‌ی مرفه، کسی که هدف رفاه ماست، شخصی نیست که خودش رفاه دارد. کسی که هدف رفاه ماست، فردی است که رفاه ندارد. به این باید توجه کنید. یعنی شما باید در همه‌ی برنامه‌ریزیها در دولت، طوری عمل کنید که محصول کار، مستقیم به دست کسانی برسد که در جامعه دچار فقر و کمبود اقتصادی‌اند، و جزو محرومین هستند.

محرومین را هم باید شناخت. این‌طور نیست که ما خیال کنیم محرومین، همه در روستاهایند؛ نه. در شهرها هم محرومین زیادی هستند. یا خیال کنیم محرومین، فقط حقوق بگیرانند. حقوق بگیران، بخشی از محرومین‌اند. ما اگر در حواشی شهرها، در نقاط فقیرنشین و در جاهای مختلف کشور - در شهرها - راه برویم و در خانه‌های مردم سر بکشیم، می‌بینیم که محرومیتها کجاهاست.

این محرومیتها وجود دارد. البته از جمله کارهایی که باید کرد، مبارزه با گرانی است. در بخشهای اقتصادی - بخصوص - باید بنشینند و برای این مسأله، برنامه‌ریزی کنند.

قبلاً جناب آقای هاشمی(۳) به من گفتند که درصدد حل مسأله‌ی توسعه‌ی تأمین اجتماعی و بیمه‌های گوناگون هستند؛ که خیلی هم خوب است و کار لازمی است. در کشور ما، متأسفانه، در گذشته هم هیچ‌وقت به شکل صحیحی نبوده، هنوز هم نیست و باید به شکل درستش توسعه پیدا کند. منتها توجه داشته باشید که شما این را فعلاً در برنامه‌ی دوم می‌خواهید بگنجانید. بعد باید به شکل آیین‌نامه‌ها به بخشهای مختلف برود. بعد بخشهای مختلف شروع کنند به عمل کردن. عملاً کی دست می‌دهد!؟

ما گاهی اوقات به راههای کوتاه مدت احتیاج داریم. لازم است راههای کوتاه مدت را بپیماییم. راهها و برنامه‌های بلند مدت، هیچ‌وقت به طور مطلق خوب نیست؛ ولو خود برنامه، ارکانش درست باشد. من به برادران بخش اقتصادی، گاهی گفته‌ام: «شما برنامه‌هایی می‌ریزید که در بلند مدت، فواید زیادی دارد. اما اگر تمام ارکان این برنامه هم خوب باشد، کافی نیست؛ مگر وقتی که در خلال این چهار، پنج، ده سالی که برد برنامه‌ی بلند مدت شماست، فکری هم برای این ریزشها کرده باشید. اگر کردید، آن برنامه درست است. والّا، درست نیست.» الان هم وضع ما این‌گونه است. باید فکر عاجل بشود. فکر عاجل هم تلاش عاجل دولت را می‌طلبد. یعنی بخشهای اقتصادی - بخصوص - مثل بازرگانی، مثل اقتصاد، مثل بانک، مثل کشاورزی، مثل صنایع و دیگر جاها، باید بنشینند و فکری بکنند. مثلاً در مجموعه‌ی شورای اقتصاد - یا جدای از آن - طراحی کنند و برای اهداف کوتاه مدت هم، برنامه‌ای بریزند. ملاحظه کنید: یک بخش گرانی ناشی از تورم است. اما نباید خیال کنیم همه‌ی گرانی، ناشی از تورم است؛ نه. بخشی از آن مربوط به تورم است، که این را شما باید معین کنید که چقدر از گرانی مربوط به تورم است؟ ممکن است ناشی از اجحافها و عدم کنترلها و نظارتها باشد. این را شما چه کار می‌خواهید بکنید؟ فرض کنید شما آمدید و تورم را پنج درصد، ده درصد پایین آوردید. مگر پایین آوردن تورم، اجناس را ارزان می‌کند؟ شما ببینید قیمت خدمات، در جامعه‌ی ما به چه سرعتی بالا می‌رود! اینها کنترل لازم دارد. این‌طور نباید خیال کرد که اگر کسی، قیمتی روی یک جنس یا خدمت گذاشت، این قیمت، مثل وحی منزلی است که ناشی از ارتباطات اقتصادی و مکانیزم اقتصادی‌ای است که ما در برنامه داریم. قضیه این‌طور نیست. خیلی از اینها قابل اجتناب است. پس، این بخش از تورم باید معین شود.

من احتمال می‌دهم که بخشی از گرانی در این وضع موجود ما - شاید حدود چهل درصدش - ناشی از عوامل غیر تورمی باشد که یکی از آنها، همین عوامل اخلاقی، یعنی سوء استفاده‌گرها هستند که واقعاً مردم را اذیت می‌کنند! این گرانی در بخشهای مختلف اقتصادی، گاهی حتی دامنه‌اش به کارهای دولتی هم کشیده می‌شود، که باید به شدت از آن پرهیز کرد. گرانفروشی روحیه‌ی بدی است که باید با آن مبارزه کرد. مبارزه‌ی با آن هم این نیست که ما بیاییم سیستم اقتصاد و کار و حرکت اقتصادی را طوری کنیم که تورم کاهش پیدا کند؛ اگر چه ممکن است بخشی از این گرانی، مربوط به آن تورم باشد.

یکی دیگر، مسأله‌ی ریخت و پاشهاست. من مکرر این را عرض کرده‌ام: ریخت و پاشها و اسرافها، در بخشهایی که پول در آن‌جاها مصرف می‌شود، تأثیر زیادی در گرانی دارد، که به قشرهای آسیب‌پذیر - به قول شما - و قشرهای محروم و ضعیف، فشار می‌آورد. این‌که در اختیار ماست و باید کمش کنیم. بنابراین، ایجاد نظارت و سختگیری بر گرانفروش، لازم است. مبادا خیال کنید این‌که می‌گویند «نظارت، فرهنگ آزادی را در اقتصاد به هم می‌زند»، حرف درستی است! خیر. اصلاً اقتصاد آزاد، حرفی است که غربیها می‌زنند. ما که دنبال روش غربیها نیستیم! ما دنبال روش صحیح اسلامی هستیم. ما با آن روش - که بحمدالله امروز در دنیا منسوخ است - مخالفیم. با آن روش مقابلش هم مخالفیم. آن هم در دنیا روبه منسوخ شدن است. ما باید ببینیم جامعه و نظام ما، چه اقتضا می‌کند؟ بنابر این، آقایان باید دنبال این باشند تا بتوانیم بار را از دوش مردم برداریم. بعضی، بدون هیچ‌گونه کنترلی، قیمتها را گران می‌کنند؛ مردم را اذیت می‌کنند و کمبود مصنوعی به‌وجود می‌آورند. با اینها باید مبارزه کرد. یعنی اقتدار دولت، در این بخشها باید خودش را نشان دهد. و این، با برنامه‌ها هم منافات ندارد. برنامه‌ی بلند مدت شما کار خودش را بکند. علاوه بر این‌که در جاهایی، باید همین کالابرگها را مرتب داد. آنچه را که دولت تصمیم گرفته است، باید بدهد. این، نباید وسطش لنگی ایجاد شود، یا مشکل به وجود آید.

این هم یک نکته بود که عرض کردم. اینها همه جزو آن شکر نعمتی است که قبلاً عرض شد. یعنی واقعاً اگر بخواهید شکر نعمت خدا را بکنید، یکی از روشها همین است که از این مردم خوب و مؤمن، یعنی از کسانی که حقیقتاً پشت سر دولت ایستاده‌اند و از دولت حمایت می‌کنند و بعد از این هم حمایت خواهند کرد، باید حمایت واقعی انجام گیرد. بحمدالله همین‌طور که ایشان(۴) گفتند، نظام به سمت خوب و درستی در حرکت است. دشمنان سعی می‌کنند مردم را بترسانند و توی دل مردم را خالی کنند، که آینده چنین است و امریکا چنان است! سعی می‌کنند خصومتهای جهانی را بزرگ کنند و بعضی از افراد ضعیف را بترسانند و مردم را مرعوب کنند.

این‌طور نیست که ما خیال کنیم قدرتهای جهانی، چون قدرت مسلط هستند، پس، معنایش این است که هر کاری بخواهند می‌توانند انجام دهند! نه، این‌طور نیست. خیلی از کارها را، قدرتهای جهانی می‌خواهند انجام دهند؛ مصر هم هستند؛ اما نمی‌توانند. مثلاً - فرض بفرمایید - امریکا، به خاطر اهمیت خلیج فارس نسبت به حضور جمهوری اسلامی در این نقطه‌ی حساس، حساسیت به خرج می‌داد، حالا بعد از تشکیل چندین کشور بزرگ و کوچک جدید در همسایگی ایران، بعد از انفکاک شوروی و افزایش اهمیت موضوع، بگویند: «چون ایران اسلامی در این منطقه‌ی حساس حضور دارد، پس امریکا عصبانی و ناراحت است.» خوب؛ عصبانی باشد! از خیلی چیزها عصبانی هستند و هیچ کاری هم نمی‌توانند بکنند. بلاشک، آن‌که در نزاع اسلام و قدرتهای استکباری، در آخر سر فرو خواهد غلتید و به زانو در خواهد آمد، استکبار است، نه اسلام. اسلام، متکی به فطرت انسانهاست.

امروز ما باید قبول کنیم که مشکلاتی در جامعه هست: نابسامانیهایی را بر ما تحمیل کرده‌اند؛ چیزهایی هم از گذشته برای ما به ارث مانده است. ما هیچ‌وقت نمی‌گوییم که مسؤولین اجرایی، صددرصد، کارهایشان دقیق و صحیح بوده است و مثل ساعت کار کرده‌اند؛ نه. بالاخره کمبود و کسریهایی هست. اما با وجود همه‌ی اینها، می‌بینید ملت به انقلابشان علاقه‌مندند. ایستاده‌اند و با فطرتشان، به اسلام و نظام اسلامی و حکومت اسلامی پاسخ می‌دهند. این، آن عزت واقعی است: «ان الله عزیز حکیم(۵)». عزیز یعنی این! یعنی «الغالب الذی لا یغلب.» حقیقتاً جامعه‌ی اسلامی این‌طوری است. آن غالبی است که مغلوب نمی‌شود. البته مادام که به اسلام متمسک باشد. مادام که ما به اسلام متمسک باشیم و مادام که دنبال خط اسلام حرکت کنیم، امریکا و بالاتر از امریکا هم نمی‌توانند به ما لطمه‌ای بزنند. لذا، در همین جو ناشی از شور و احساس و ایمان مردم، ان‌شاءالله این نظام به پیش خواهد رفت و کار خودش را انجام خواهد داد. اما شرط اولش این است که ما وظیفه شناس باشیم.

نکته‌ی دیگری هم که در ذهنم بود به آقایان عرض کنم، این است که مجموعه‌ی هیأت دولت، یک مجموعه‌ی متضامن است. اینها مسؤولیتهای متقابل دارند. این، هیچ‌وقت فراموشتان نشود. من گاهی در بعضی از گزارشها، می‌بینم مسؤولی، مثلاً راجع به بخش خودش صحبت می‌کند. اگر مورد سؤال قرار گیرد که «چرا [مثلاً] چنین شد؟»، تقصیر را به گردن بخش دیگر می‌اندازد که فلان جا با ما همکاری نکردند؛ والّا ما این را تمام می‌کردیم. این، به نظر من منطق و روش درستی نیست. در هیأت دولت، همه در کار هم مسؤولند. هیأت دولت، مسؤولیت مشترک دارد و کارها باید آن‌جا هماهنگ شود. همه‌ی دستگاهها باید با هم، آن‌جا کار کنند. یکی از گله‌های بنده که در گذشته هم همیشه داشتم - البته در هیأتهای دولتهای سابق - این بود که چرا در چهار راه هیأت دولت، کارها تنظیم نمی‌شود!؟ حالا بحمدالله وضع خیلی بهتر است. در هیئت دولت، باید همه‌ی کارها تنظیم شود و تعارضها و تنازعها بین بخشهای مختلف - بین منافع بخشهای مختلف و مصالحشان - در این‌جا برطرف گردد. باید آنچه که به مردم تقدیم می‌شود، یک کار سالم تمام بی‌اشکال باشد. این‌طور نباشد که بخشهای مختلف، هر کدام چیزی بگویند. این بگوید اگر فلان بخش با ما همکاری کرده بود، ما بهتر از این می‌توانستیم کار کنیم؛ نه. این روش درستی نیست. نباید در ذهن مردم ایجاد تناقض کرد؛ چون دشمن هم دارد آن‌جا تحریک می‌کند و از تحریک دشمن نباید غافل ماند. لذا، هرگونه چیزی که نشانه‌ای از این تعارض و تناقض باشد، مورد سوء استفاده‌ی دشمن قرار خواهد گرفت.

خداوند به شما کمک کند. واقعاً بار سنگینی را بر دوش دارید و خدا باید به شما کمک کند تا بتوانید این بار را به خوبی حمل کنید و به سر منزل برسانید و متمسک به اسلام بمانید.

از نیروهای مؤمن استفاده کنید. حالا که جناب آقای هاشمی اشاره کردند، من به یادم آمد که در بخشهای کارشناسی، حتماً باید از کارشناسان دانشگاهی استفاده شود. این روش، متأسفانه در کشور ما - در گذشته - هیچ وقت معمول نبوده است؛ الان هم درست معمول نیست. من یک وقت به ایشان - آقای هاشمی رفسنجانی - پیشنهاد کردم در ریاست جمهوری، بخشی را برای ارتباط با دانشگاهها ایجاد کنند. اگر چنین کاری بشود، خیلی مهم است.

همه‌ی بخشها کارهای کارشناسی‌تان را به دانشگاهها بدهید. در ضمن، این، باعث می‌شود که جوانان ما رشد می‌کنند. عناصر خوبی در دانشگاهها هستند. معلوم نیست کارشناسان متحجر شده‌ی فعلی دستگاهها، خیلی بتوانند جواب بدهند، یا آن صداقت لازم در همه‌ی آنها وجود داشته باشد. البته در بعضی، مسلماً هست؛ اما از دانشگاهها هم باید استفاده شود. از همه‌ی نیروهای کشور، ان‌شاءالله استفاده شود و روزبه‌روز بتوانید بیشتر خدمت کنید. اگر خدای متعال عمری داد و سال دیگر باز شما را زیارت کردیم، ان‌شاءالله ببینیم که محصول این حرفها و بحثهایی که این‌جا شده، در گزارشهای آینده و در آنچه که در خلال سال می‌توان دید، نمود داشته باشد.

و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


۱) ابراهیم: ۷.

۲) یکی از مسؤولین حاضر در جلسه‌ی دیدار.

۳) آیةالله هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت.

۴) از مسؤولین حاضر در جلسه دیدار.

۵) بقره: ۲۲۰