1390/06/05
|ویژهنامهی نصرُ مِنالله|
جهانِ جنگ ۳۳ روزه
از روز 25 مردادماه و به مناسبت سالروز پیروزی حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه، ویژهنامهی «نصرُ مِنالله» به منظور بررسی جنگ 33 روزه و آثار آن در پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله خامنهای منتشر شده است. «جهان ِ جنگ 33 روزه» مطلب دهم این ویژهنامه است. گزارشی که به مرور مواضع نهادهای بینالمللی و رسانههای غربی در قبال جنگ 33 روزه میپردازد:
مقاومت اسلامی طرف پیروز جنگ ۳۳ روزه بود و این واقعیت را نطق هیچ سخنران و موضعگیری هیچ سیاستمدار غربی یا عربی تغییر نخواهد داد. چهبسا وقتی که رژیم اسرائیل در آغاز جنگ ۳۳ روزه به دولت لبنان میتاخت که چرا دست به خلع سلاح حزبالله لبنان نزده است، فقط به یک شکست خود اعتراف میکرد؛ یعنی به ناتوانی اسرائیل در نابودی مقاومت اسلامی.
جنگ دوم لبنان در حالی آغاز شد که نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در پی وقایع سال ۱۹۸۲ و عقبنشینی رژیم صهیونیستی از لبنان در سال ۲۰۰۰ در مناطق جنوبی لبنان حاضر بودند؛ نیروهایی که در جنگ نیز تلفات دادند و بعد از جنگ بر تعداد خود افزوده بودند تا بر آتشبس نظارت کنند. آتشبس البته نتیجهی دلخواه رژیم صهیونیستی نبود. همپیمانان غربی این رژیم نیز تنها در روزهای انتهایی جنگ علناً از آتشبس سخن گفتند. آنان تا پیش از این به دنبال شکست مقاومت اسلامی و ایجاد خاورمیانه مورد نظر خود بودند.
سخنرانی رایس درباره خاورمیانه جدید
آمریکاییها علناً جنگ لبنان و جنایات رژیم صهیونیستی را «درد زایمان خاورمیانهی جدید» نامیدند تا طراحیهای خود و رژیم صهیونیستی برای آیندهی خاورمیانه و نیز اهمیت این جنگ را نشان دهند. تنها یک هفته پس از آتشبس و پایان جنگ ۳۳ روزه نشریهی نیویورکر افشا کرد که دولت بوش قصد حمله به ایران را داشته و برای نیل به این هدف، ابتدا باید حزبالله لبنان را حذف میکرده تا خطری متوجه رژیم اسرائیل نباشد. سیمور هرش در این مقالهاش با عنوان «نگاهی به لبنان؛ منافع واشنگتن در جنگ اسرائیل» تأکید کرد که دولت آمریکا کاملاً از جنگ دوم لبنان آگاه بوده و آن را تأیید کرده است.
البته سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان هم آمادگی رژیم صهیونیستی برای این جنگ را تأیید کرده و گفته بود: به هر حال قرار بوده این جنگ در ماه اکتبر شروع شود که با ابتکار عمل حزبالله در اسارت سربازان اسرائیلی، رژیم صهیونیستی غافلگیر شد و زودتر آن را آغاز کرد.
جنایت اسرائیلی و بحران انسانی
اگرچه رسانههای غربی سعی کردند ابتدا اسارت سربازان رژیم صهیونیستی را بهمثابه جنگطلبی حزبالله لبنان نشان دهند، اما با تشدید این جنگ، رسانهها به جنایات رژیم صهیونیستی نیز پرداختند. حمله به مناطق غیر نظامی، واکنش نامتناسب، کشته شدن ناظران سازمان ملل متحد و حمله به پستهای آنان و جنایاتی همچون جنایت «قانا» از جمله مواردی بود که حتی رسانههای غربی را نیز به واکنش، محکومیت و روشنگری واداشت. این جنایات در عرصهی دیپلماتیک البته تنها به محکومیتها و ابراز نگرانیهای تصنعی محدود شد و آنگونه که منابع ایتالیایی و فرانسوی اظهار داشتند، تلاشهای گسترده برای محکومیت اسرائیل با کارشکنی آمریکا مواجه گردید.
بر اساس حقوق بشردوستانهی بینالمللی، طرفین جنگ موظف به عدم حمله به مناطق غیر نظامی بهویژه بیمارستانها و مدارس هستند و باید اطمینان حاصل کنند که شدت حملاتشان متناسب با واکنش طرف مقابل باشد؛ مواردی که عمدتاً اسرائیل آنها را نقض کرد. برخی نهادها و گروهها نیز استفادهی اسرائیل از فسفر سفید در موشکهایش را به باد انتقاد گرفتند.
در سپتامبر ۲۰۰۷ گزارشی منتشر شد که ضمن رد ادعاهای رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه «حزبالله لبنان از مناطق مسکونی لبنان به عنوان سپر و پایگاه حمله استفاده میکند»، آشکار ساخت که اکثر تلفات غیر نظامی در لبنان ناشی از «حملهی هوایی گستردهی اسرائیل» بوده است. همچنین در این گزارش آمد که جنگندههای رژیم صهیونیستی، خودروهای غیر نظامی در حال خروج از منطقه را هدف قرار دادند. تهیهکنندگان این گزارش نیز گفتند که بر خلاف ادعاهای رژیم صهیونیستی، «وقتی جنگ آغاز شد، اکثر مقامات نظامی و سیاسی حزبالله لبنان محل زندگی خود و دهکدهها را ترک کرده بودند و عمدهی عملیات حزبالله از مواضع از پیش آماده شده در خارج از مناطق مسکونی در درهها و تپهها صورت گرفت. البته نیروهای حزبالله در برخی موارد اسلحه نیز نداشتند یا لباس نظامی هم نپوشیده بودند که این نمیتواند دلیلی برای نقض قوانین جنگ از سوی رژیم صهیونیستی باشد، وقتی در این مورد مشکوک باشند، باید آن فرد را غیر نظامی تلقی کنند.»
دامنهی جنایات رژیم صهیونیستی در این جنگ تا حدی گسترده بود و اسرائیل را تحت فشار افکار عمومی قرار داده بود که کمیتهی وینوگراد این رژیم را مجبور به ورود به این موضوعات کرد. البته این کمیته جنایات را انکار کرد.
ددمنشی صهیونیستها در این جنگ به بروز بحران انساندوستانه در لبنان نیز انجامید. مثلاً صندوق کودکان سازمان ملل متحد در اواخر جنگ از «چالش بشردوستانه در لبنان» خبر داد و نوشت که ارسال کمکهای بشردوستانه به این مناطق تقریباً غیر ممکن است. یونیسف نیز اعلام کرد که با توجه به تخریب زیرساختهای حملونقل لبنان [به سبب حملات رژیم صهیونیستی]، همیاری به دست کم یک میلیون نفر جابهجاشده در پی این جنگ در لبنان امکانپذیر نبوده و زندگی را برای آنها سخت کرده بود. این نهاد بینالمللی اعلام داشت که نیروهای رژیم صهیونیستی اجازهی عبور به کاروانهای حامل کمکهای بشردوستانه را ندادهاند.
چنین بحرانی انسانی، حتی سکوت برخی کشورهای عرب را در قبال جنایت اسرائیل علیه یک کشور عربی نشکاند، بلکه بعضی از آنان حتی زبان به انتقاد از مقاومت اسلامی گشودند.
تردید در غرب
فشارهای ناشی از بروز این بحرانها در کنار عدم پیشرفت رژیم صهیونیستی و پیروزی در این جنگ، باعث شد که کشورهای غربی کمکم از صلح و آتشبس سخن بگویند. افزایش تحرکات دیپلماتیک فرانسه و اجلاس سران گروه ۲۰، بهویژه مخالفت روسیه با اقدامات اسرائیل، در کنار افزایش فشار بر سازمان ملل متحد برای انجام وظیفهی ذاتی خود، حاکی از این بود که جنگ رو به پایان است.
پس از پیشنویسهای مختلف و چندباره، بالاخره قطعنامهی ۱۷۰۱ برای برقراری آتشبس میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی به تصویب رسید. این قطعنامه خواستار اعزام ۱۵ هزار نیروی حافظ صلح به منطقهی مرزی برای پاسبانی از آتشبس شده بود. اکنون، دستکم 12هزار نیروی حافظ صلح سازمان ملل متحد در این منطقه حضور دارند که دستور کار آن بنابر قطعنامههای متناوب (آخرین آن قطعنامه ۱۹۳۷) تا پایان آگوست ۲۰۱۱ تمدید شده است. اگرچه حضور این نیروها در ابتدا با استقبال نسبی روبهرو شده بود، اما همانطور که الجزیره در گزارشی اخیرا ذکر کرد، ناکارآمدی سازمان ملل متحد و جامعهی جهانی اکنون باعث شده که لبنانیها نسبت به این نیروها بدبین شوند.
نشریهی اکونومیست در مورد این جنگ نوشت: حزبالله لبنان با ادامه جنگ با اسرائیل و سر پا ماندن در پی آن، عملاً یک پیروزی سیاسی و نظامی به دست آورد. اکونومیست تأکید کرد که دفاع حزبالله از خاک لبنان و حملات موشکی به اسرائیل در قبال حملات هوایی و زمینی شدید یکی از قویترین ارتشهای جهان، حقیقتی است که پیروزی حزبالله را تأیید میکند.
بشار اسد، رئیسجمهور سوریه که از معدود کشورهای حامی مقاومت اسلامی در این جنگ بود، مقاومت اسلامی در مقابل اسرائیل را «فزاینده» توصیف کرد. او خطاب به رژیم صهیونیستی گفت: «تسلیحاتتان، جنگندههاتان، موشکهاتان و حتی بمب اتمیتان در آینده از شما محافظت نخواهد کرد.»
جرج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا در خاطرات خود که در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد، اگرچه سعی در انکار شکست رژیم صهیونیستی دارد و مدعی «تضعیف حزبالله» شده، اما اذعان دارد که عملکرد اسرائیل متزلزل بوده و «اعتبار» این رژیم را از بین برده است. وی افزوده: اسرائیل فرصتهایش را در این جنگ از دست داد. پیامد این جنگ، چیزی جز خزان استکبار در تابستان داغ برای رژیم صهیونیستی نبود.
گفتمان مقاومت اسلامی نهتنها توانست افکار عمومی جهانی را به خود جلب کند، کارآمدی سیاسی-نظامی خود را نیز در این جنگ و در عرصهی نزاع دیپلماتیک با قدرتهای غربی نشان داد. محور مقاومت اسلامی به پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران پیروز این جنگ بود؛ جنگی که یک شکست کامل نظامی-سیاسی برای غرب و رژیم صهیونیستی بود. حزبالله لبنان شکست نخورد، رژیم صهیونیستی شکست خورد. حزبالله لبنان خلع سلاح نشد، بلکه اکنون اکثریت دولت لبنان را هم در اختیار دارد. آمریکا در نقشهی ایجاد خاورمیانهی جدید و در حذف حزبالله لبنان و نیز تهدید نظامی ایران شکست خورد.
در این منازعه سازمان ملل متحد نیز نشان داد که برای انجام وظایف ذاتی خود، تحت ارادهی غرب قرار دارد، چرا که نه توانست عملکرد مؤثری در همیاری به آسیبدیدگان داشته باشد و نه توانست جنایتهای اسرائیل را محکوم کند.
رسواییهای رسانهای
این جنگ خالی از رسواییهای رسانهای هم نبود. این رسواییها غیر از اعمال استانداردهای دوگانهی متداول در رسانههای بینالمللی است. اگرچه همانطور که پیشتر گفته شد، رفتار این رسانهها ابتدا تمایل به پروپاگاندای رژیم صهیونیستی داشت، اما پس از جنایات صهیونیستها و نیز موفقیتهای نظامی، رسانهای و سیاسی مقاومت اسلامی و فشار افکار عمومی، این رسانهها اخبار تعدیلشدهتر و واقعیتری را منعکس کردند.
اما در سال ۲۰۰۷ افشا شد که رسانههای صهیونیستی «جز در چند مورد خاص، به صورت هماهنگ اقدام به پوشش اخبار جنگ میکردند و سعی در توجیه اقدامات رژیم صهیونیستی داشتند.» یکی از مسئولان روزنامه معاریو در اینباره گفت: اگرچه ما مطالب انتقادی شدیدی علیه مدیریت این جنگ داشتیم، اما چاپ نکردیم و به روحیهی خبرنگاری خیانت کردیم، چون به دنبال حمایت از ارتش و جنگ بودیم.» در عین حال عدم حمایت رژیم صهیونیستی از ساکنین مناطق شمالی سرزمینهای اشغالی نیز در این رسانهها پوشش خاصی پیدا نکرد. در عین حال عدنان حاج، عکاس آزاد لبنانی نیز که عکسهای خود را به رویترز فروخته بود، در یکی از عکسهای خود دستکاری کرده بود و میزان غلظت دود در یکی از مناطق این شهر را تیرهتر کرده بود. رویترز بعدها کلیهی ۹۰۰ عکس متعلق به وی را رد و حذف کرد.
مقاومت اسلامی طرف پیروز جنگ ۳۳ روزه بود و این واقعیت را نطق هیچ سخنران و موضعگیری هیچ سیاستمدار غربی یا عربی تغییر نخواهد داد. چهبسا وقتی که رژیم اسرائیل در آغاز جنگ ۳۳ روزه به دولت لبنان میتاخت که چرا دست به خلع سلاح حزبالله لبنان نزده است، فقط به یک شکست خود اعتراف میکرد؛ یعنی به ناتوانی اسرائیل در نابودی مقاومت اسلامی.
جنگ دوم لبنان در حالی آغاز شد که نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در پی وقایع سال ۱۹۸۲ و عقبنشینی رژیم صهیونیستی از لبنان در سال ۲۰۰۰ در مناطق جنوبی لبنان حاضر بودند؛ نیروهایی که در جنگ نیز تلفات دادند و بعد از جنگ بر تعداد خود افزوده بودند تا بر آتشبس نظارت کنند. آتشبس البته نتیجهی دلخواه رژیم صهیونیستی نبود. همپیمانان غربی این رژیم نیز تنها در روزهای انتهایی جنگ علناً از آتشبس سخن گفتند. آنان تا پیش از این به دنبال شکست مقاومت اسلامی و ایجاد خاورمیانه مورد نظر خود بودند.
سخنرانی رایس درباره خاورمیانه جدید
آمریکاییها علناً جنگ لبنان و جنایات رژیم صهیونیستی را «درد زایمان خاورمیانهی جدید» نامیدند تا طراحیهای خود و رژیم صهیونیستی برای آیندهی خاورمیانه و نیز اهمیت این جنگ را نشان دهند. تنها یک هفته پس از آتشبس و پایان جنگ ۳۳ روزه نشریهی نیویورکر افشا کرد که دولت بوش قصد حمله به ایران را داشته و برای نیل به این هدف، ابتدا باید حزبالله لبنان را حذف میکرده تا خطری متوجه رژیم اسرائیل نباشد. سیمور هرش در این مقالهاش با عنوان «نگاهی به لبنان؛ منافع واشنگتن در جنگ اسرائیل» تأکید کرد که دولت آمریکا کاملاً از جنگ دوم لبنان آگاه بوده و آن را تأیید کرده است.
البته سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان هم آمادگی رژیم صهیونیستی برای این جنگ را تأیید کرده و گفته بود: به هر حال قرار بوده این جنگ در ماه اکتبر شروع شود که با ابتکار عمل حزبالله در اسارت سربازان اسرائیلی، رژیم صهیونیستی غافلگیر شد و زودتر آن را آغاز کرد.
جنایت اسرائیلی و بحران انسانی
اگرچه رسانههای غربی سعی کردند ابتدا اسارت سربازان رژیم صهیونیستی را بهمثابه جنگطلبی حزبالله لبنان نشان دهند، اما با تشدید این جنگ، رسانهها به جنایات رژیم صهیونیستی نیز پرداختند. حمله به مناطق غیر نظامی، واکنش نامتناسب، کشته شدن ناظران سازمان ملل متحد و حمله به پستهای آنان و جنایاتی همچون جنایت «قانا» از جمله مواردی بود که حتی رسانههای غربی را نیز به واکنش، محکومیت و روشنگری واداشت. این جنایات در عرصهی دیپلماتیک البته تنها به محکومیتها و ابراز نگرانیهای تصنعی محدود شد و آنگونه که منابع ایتالیایی و فرانسوی اظهار داشتند، تلاشهای گسترده برای محکومیت اسرائیل با کارشکنی آمریکا مواجه گردید.
بر اساس حقوق بشردوستانهی بینالمللی، طرفین جنگ موظف به عدم حمله به مناطق غیر نظامی بهویژه بیمارستانها و مدارس هستند و باید اطمینان حاصل کنند که شدت حملاتشان متناسب با واکنش طرف مقابل باشد؛ مواردی که عمدتاً اسرائیل آنها را نقض کرد. برخی نهادها و گروهها نیز استفادهی اسرائیل از فسفر سفید در موشکهایش را به باد انتقاد گرفتند.
در سپتامبر ۲۰۰۷ گزارشی منتشر شد که ضمن رد ادعاهای رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه «حزبالله لبنان از مناطق مسکونی لبنان به عنوان سپر و پایگاه حمله استفاده میکند»، آشکار ساخت که اکثر تلفات غیر نظامی در لبنان ناشی از «حملهی هوایی گستردهی اسرائیل» بوده است. همچنین در این گزارش آمد که جنگندههای رژیم صهیونیستی، خودروهای غیر نظامی در حال خروج از منطقه را هدف قرار دادند. تهیهکنندگان این گزارش نیز گفتند که بر خلاف ادعاهای رژیم صهیونیستی، «وقتی جنگ آغاز شد، اکثر مقامات نظامی و سیاسی حزبالله لبنان محل زندگی خود و دهکدهها را ترک کرده بودند و عمدهی عملیات حزبالله از مواضع از پیش آماده شده در خارج از مناطق مسکونی در درهها و تپهها صورت گرفت. البته نیروهای حزبالله در برخی موارد اسلحه نیز نداشتند یا لباس نظامی هم نپوشیده بودند که این نمیتواند دلیلی برای نقض قوانین جنگ از سوی رژیم صهیونیستی باشد، وقتی در این مورد مشکوک باشند، باید آن فرد را غیر نظامی تلقی کنند.»
دامنهی جنایات رژیم صهیونیستی در این جنگ تا حدی گسترده بود و اسرائیل را تحت فشار افکار عمومی قرار داده بود که کمیتهی وینوگراد این رژیم را مجبور به ورود به این موضوعات کرد. البته این کمیته جنایات را انکار کرد.
ددمنشی صهیونیستها در این جنگ به بروز بحران انساندوستانه در لبنان نیز انجامید. مثلاً صندوق کودکان سازمان ملل متحد در اواخر جنگ از «چالش بشردوستانه در لبنان» خبر داد و نوشت که ارسال کمکهای بشردوستانه به این مناطق تقریباً غیر ممکن است. یونیسف نیز اعلام کرد که با توجه به تخریب زیرساختهای حملونقل لبنان [به سبب حملات رژیم صهیونیستی]، همیاری به دست کم یک میلیون نفر جابهجاشده در پی این جنگ در لبنان امکانپذیر نبوده و زندگی را برای آنها سخت کرده بود. این نهاد بینالمللی اعلام داشت که نیروهای رژیم صهیونیستی اجازهی عبور به کاروانهای حامل کمکهای بشردوستانه را ندادهاند.
چنین بحرانی انسانی، حتی سکوت برخی کشورهای عرب را در قبال جنایت اسرائیل علیه یک کشور عربی نشکاند، بلکه بعضی از آنان حتی زبان به انتقاد از مقاومت اسلامی گشودند.
تردید در غرب
فشارهای ناشی از بروز این بحرانها در کنار عدم پیشرفت رژیم صهیونیستی و پیروزی در این جنگ، باعث شد که کشورهای غربی کمکم از صلح و آتشبس سخن بگویند. افزایش تحرکات دیپلماتیک فرانسه و اجلاس سران گروه ۲۰، بهویژه مخالفت روسیه با اقدامات اسرائیل، در کنار افزایش فشار بر سازمان ملل متحد برای انجام وظیفهی ذاتی خود، حاکی از این بود که جنگ رو به پایان است.
پس از پیشنویسهای مختلف و چندباره، بالاخره قطعنامهی ۱۷۰۱ برای برقراری آتشبس میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی به تصویب رسید. این قطعنامه خواستار اعزام ۱۵ هزار نیروی حافظ صلح به منطقهی مرزی برای پاسبانی از آتشبس شده بود. اکنون، دستکم 12هزار نیروی حافظ صلح سازمان ملل متحد در این منطقه حضور دارند که دستور کار آن بنابر قطعنامههای متناوب (آخرین آن قطعنامه ۱۹۳۷) تا پایان آگوست ۲۰۱۱ تمدید شده است. اگرچه حضور این نیروها در ابتدا با استقبال نسبی روبهرو شده بود، اما همانطور که الجزیره در گزارشی اخیرا ذکر کرد، ناکارآمدی سازمان ملل متحد و جامعهی جهانی اکنون باعث شده که لبنانیها نسبت به این نیروها بدبین شوند.
نشریهی اکونومیست در مورد این جنگ نوشت: حزبالله لبنان با ادامه جنگ با اسرائیل و سر پا ماندن در پی آن، عملاً یک پیروزی سیاسی و نظامی به دست آورد. اکونومیست تأکید کرد که دفاع حزبالله از خاک لبنان و حملات موشکی به اسرائیل در قبال حملات هوایی و زمینی شدید یکی از قویترین ارتشهای جهان، حقیقتی است که پیروزی حزبالله را تأیید میکند.
بشار اسد، رئیسجمهور سوریه که از معدود کشورهای حامی مقاومت اسلامی در این جنگ بود، مقاومت اسلامی در مقابل اسرائیل را «فزاینده» توصیف کرد. او خطاب به رژیم صهیونیستی گفت: «تسلیحاتتان، جنگندههاتان، موشکهاتان و حتی بمب اتمیتان در آینده از شما محافظت نخواهد کرد.»
جرج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا در خاطرات خود که در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد، اگرچه سعی در انکار شکست رژیم صهیونیستی دارد و مدعی «تضعیف حزبالله» شده، اما اذعان دارد که عملکرد اسرائیل متزلزل بوده و «اعتبار» این رژیم را از بین برده است. وی افزوده: اسرائیل فرصتهایش را در این جنگ از دست داد. پیامد این جنگ، چیزی جز خزان استکبار در تابستان داغ برای رژیم صهیونیستی نبود.
گفتمان مقاومت اسلامی نهتنها توانست افکار عمومی جهانی را به خود جلب کند، کارآمدی سیاسی-نظامی خود را نیز در این جنگ و در عرصهی نزاع دیپلماتیک با قدرتهای غربی نشان داد. محور مقاومت اسلامی به پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران پیروز این جنگ بود؛ جنگی که یک شکست کامل نظامی-سیاسی برای غرب و رژیم صهیونیستی بود. حزبالله لبنان شکست نخورد، رژیم صهیونیستی شکست خورد. حزبالله لبنان خلع سلاح نشد، بلکه اکنون اکثریت دولت لبنان را هم در اختیار دارد. آمریکا در نقشهی ایجاد خاورمیانهی جدید و در حذف حزبالله لبنان و نیز تهدید نظامی ایران شکست خورد.
در این منازعه سازمان ملل متحد نیز نشان داد که برای انجام وظایف ذاتی خود، تحت ارادهی غرب قرار دارد، چرا که نه توانست عملکرد مؤثری در همیاری به آسیبدیدگان داشته باشد و نه توانست جنایتهای اسرائیل را محکوم کند.
رسواییهای رسانهای
این جنگ خالی از رسواییهای رسانهای هم نبود. این رسواییها غیر از اعمال استانداردهای دوگانهی متداول در رسانههای بینالمللی است. اگرچه همانطور که پیشتر گفته شد، رفتار این رسانهها ابتدا تمایل به پروپاگاندای رژیم صهیونیستی داشت، اما پس از جنایات صهیونیستها و نیز موفقیتهای نظامی، رسانهای و سیاسی مقاومت اسلامی و فشار افکار عمومی، این رسانهها اخبار تعدیلشدهتر و واقعیتری را منعکس کردند.
اما در سال ۲۰۰۷ افشا شد که رسانههای صهیونیستی «جز در چند مورد خاص، به صورت هماهنگ اقدام به پوشش اخبار جنگ میکردند و سعی در توجیه اقدامات رژیم صهیونیستی داشتند.» یکی از مسئولان روزنامه معاریو در اینباره گفت: اگرچه ما مطالب انتقادی شدیدی علیه مدیریت این جنگ داشتیم، اما چاپ نکردیم و به روحیهی خبرنگاری خیانت کردیم، چون به دنبال حمایت از ارتش و جنگ بودیم.» در عین حال عدم حمایت رژیم صهیونیستی از ساکنین مناطق شمالی سرزمینهای اشغالی نیز در این رسانهها پوشش خاصی پیدا نکرد. در عین حال عدنان حاج، عکاس آزاد لبنانی نیز که عکسهای خود را به رویترز فروخته بود، در یکی از عکسهای خود دستکاری کرده بود و میزان غلظت دود در یکی از مناطق این شهر را تیرهتر کرده بود. رویترز بعدها کلیهی ۹۰۰ عکس متعلق به وی را رد و حذف کرد.