• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1390/06/01
گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدوی‌راد

باید دانش بشری را به نهج‌البلاغه عرضه کرد

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدوی‌راد، استاد برجسته‌ی حوزه و دانشگاه در زمینه‌ی علوم قرآن و حدیث از جمله اشخاصی هستند که به طور مستمر در جلسات قبل از انقلاب تفسیر قرآن و شرح نهج‌البلاغه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد حضور داشتند. به مناسبت افتتاح صفحه‌ی قرآن، حدیث و نهج‌البلاغه‌ی سایت khamenei.ir به همراه ایشان خاطراتی را از این جلسات، روش تدریس و دغدغه‌های رهبر انقلاب مرور می‌کنیم.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif لطفاً کمی از نحوه‌ی آشنایی‌تان با رهبر انقلاب بگویید؟
من سال 1348 در سنین نوجوانی به مشهد رفتم و وارد حوزه‌ی علمیه شدم. از سال سوم طلبگی‌ام و از طریق استاد محمدتقی شریعتی به محضر حضرت آقا هدایت شدم و تا سال 1355 که به خاطر فشار ساواک مجبور به مهاجرت از مشهد به قم شدم، به محضر ایشان می‌رفتم و از مباحثشان استفاده می‌کردم.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif چه کسانی در این جلسات شرکت می‌کردند و موضوع جلسات چه بود؟
ایشان در جلسات و درس‌هاشان به سه موضوع قرآن و حدیث و نهج‌البلاغه حساسیت خیلی ویژه‌ای داشتند و هر سه مورد را پیگیری می‌کردند. قرآن و حضور آن در زندگی انسان، حدیث یا به تعبیری سنت با مفهوم گسترده‌ای که دارد و نهج‌البلاغه که بخش کوچکی از سنت معصومین علیهم‌السلام است، به صورت خاص مورد توجه ویژه‌ی آقا در آن زمان بود.
اولین نکته‌ای که ایشان درباره‌ی نهج‌البلاغه مطرح می‌کردند، این است که نهج‌البلاغه در یک فضای عینی شکل گرفته است. دوره‌ی حضرت علی علیه‌السلام پر از درگیری‌های داخلی و مناقشات جناح‌های مختلف اسلامی بود. بنابراین حالت راهبردی و کاربردی این کتاب شریف برای کسانی ملموس‌تر است که می‌خواهند انسان‌سازی و جامعه‌سازی و جامعه‌پردازی داشته باشند.

همین کتاب «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» حاصل بیست‌وهفت جلسه‌ی درس تفسیر ایشان بود که در ظهرهای ماه مبارک رمضان آن سال‌ها در مسجد امام حسن علیه‌السلام بیان ‌کردند. یادم هست آن‌قدر جمعیت می‌آمد که پیدا کردن جایی برای نشستن سخت بود. من تمام صحبت‌های ایشان در آن جلسات را یادداشت کردم و هنوز هم دارم؛ عیناً همین مطالبی است که چاپ شده. فقط ایشان خودشان یک مقدمه‌ای را به آن افزوده‌اند.

در همان سال، شب‌های شنبه هم بحث نهج‌البلاغه داشتند. سبک این جلسه هم به این صورت بود که یک قسمتی از خطبه‌ها نوشته می‌شد. بعد هم ترجمه و نیز اندکی توضیح داده می‌شد. همچنین آقا در مشهد روزهای دوشنبه ساعت ده صبح به قول طلبه‌ها دوره داشتند که معمولاً تا نزدیک ساعت دوازده طول می‌کشید.

جلسات روزهای دوشنبه در ایام تابستان به صورت روزانه درمی‌آمد و در منزل خود ایشان برگزار می‌شد. دلیل آن هم این بود که بسیاری از علما و دانشگاهیان که بعضاً به‌تازگی از زندان آزاد شده بودند یا از تبعید برگشته بودند، برای گذراندن تعطیلات و به خاطر زیارت حضرت رضا علیه‌السلام به مشهد می‌آمدند تا از نظر معنوی یک تجدید قوایی بکنند. به همین دلیل رفت‌وآمدهای هر روز منزل ایشان در تابستان خیلی زیاد می‌شد.

روال این جلسه به این صورت بود که افراد می‌آمدند و سؤال‌هایی را مطرح می‌کردند و ایشان پاسخ می‌دادند. شاید روزهای کمی باشد که من به آن جلسه‌ها نرفته باشم. بسیاری از چهره‌های انقلاب را هم برای اولین بار در آن دوره‌ها دیدم و با آن‌ها آشنا شدم؛ مثل مرحوم آقای بهشتی، مرحوم آقای باهنر و مرحوم آقای عبدالجواد فلاطوری.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif به نظر شما رویکرد آیت‌الله خامنه‌ای نسبت به حدیث و سنت چگونه بود؟ آیا ایشان روش خاصی را در مراجعه به حدیث و سنت توصیه می‌کردند؟
آقا توجه خیلی عمیقی به حدیث و سنت داشتند. در عین حال معتقد بودند که سهم سنت در فهم دین مورد غفلت قرار گرفته است. نگاه ایشان به حدیث خیلی عمیق‌تر از تصور رایج بود. یک نمونه‌اش سلسله بحث‌های اعتقادی ایشان بود که جزواتی مثل صبر، فقر و ابتلا محصول آن جلسات است. متأسفانه بخش‌هایی از این مباحث مفقود شده و در دسترس نیست و فقط تعدادی از آنها چاپ شده است. همین جزوه‌ی کوچک صبر مربوط به پنج جلسه از این مباحث است. ایشان در مقدمه‌ای که بر این جزوه نوشته‌اند، تصریح کرده‌اند که: «من در این نوشتار صبر را فقط از دیدگاه روایات بحث کرده‌ام، برای این‌که آن سهم فراموش شده‌ی سنت در فهم دین را گزارده باشم و حق آن را ادا کرده باشم.»

من با این‌که آثار زیادی را در موضوع جمع‌آوری احادیث و جمع‌بندی کلی از آن‌ها در موارد اختلافی مطالعه کرده‌ام، به نظرم آن وجهی که ایشان در آن جلسات می‌گفتند، هنوز که هنوز است دقیق‌ترین و واقع‌بینانه‌ترین نظر است. آقا تأکید داشتند که حدیث را باید در فهم عمیق از دین به کار گرفت؛ نظیر آن‌چه که در دیدار با دانشجویان علوم حدیث فرمودند که: «اولاً باید بدانیم که حدیث در فهم دین بسیار مهم است. ثانیاً باید بدانیم که هر آن‌چه میان کتاب‌ها است، قابل اعتماد نیست. ثالثاً هر چیزی که به ذهن شما جور نمی‌آید، تصور نکنید که موضوع و مجعول است. زبان حدیث زبان ذات‌الأضلاعی است. رابعاً این‌که ما باید بدانیم که فرهنگ حدیثی و میراث حدیثی ما در کنار میراث حدیثی دیگران شکل گرفته است. توجه به آن میراثی که در اهل سنت شکل گرفته، خیلی بااهمیت است.»

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif دیدگاه‌های حضرت آقا در علم رجال چگونه است؟
یکی از نکات کلیدی که ایشان در خصوص علم رجال مطرح کرده‌اند، مربوط به حل و فصل اختلافات علم رجال با تاریخ است. آقا فرموده‌اند که بین داوری‌های دانش رجال ما با داوری‌های دانش تاریخ ما گاهی تا سرحد تناقض اختلاف وجود دارد. مانند معلی‌بن‌خنیس که در تاریخ از جمله‌ی حواریون نام برده شده، ولی در رجال ضعیف است. حل این مسائل خیلی خیلی مهم است.

یکی از عواملی که در شناخت حدیث مؤثر است، به اطلاعات تاریخی درباره‌ی شخصیت راوی برمی‌گردد. این‌که منش راوی چگونه بوده است و به کدام جریان وابسته بوده و این حدیث را چرا و در چه جهتی نقل کرده است، این‌جا شما به دانش تاریخ احتیاج دارید و این در مطالعات رجالی ما مغفول است. شما فقیهی را نمی‌بینید که در استنباطش از روایتی مثلاً بگوید این شخص چون وابسته به فلان جریان بوده، احتمال دارد این روایت را در جهت خاصی نقل کرده باشد.
آقا توجه خیلی عمیقی به حدیث و سنت داشتند. در عین حال معتقد بودند که سهم سنت در فهم دین مورد غفلت قرار گرفته است. نگاه ایشان به حدیث خیلی عمیق‌تر از تصور رایج بود. یک نمونه‌اش سلسله بحث‌های اعتقادی ایشان بود که جزواتی مثل صبر، فقر و ابتلا محصول آن جلسات است.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif اشاره کردید که حضرت آقا در جلسات و سخنرانی‌هاشان در مشهد توجه ویژه‌ای به نهج‌البلاغه داشتند. دلیل این توجه چه بود؟ آیا ایشان در این زمینه مطالبه‌ای هم از طلاب و محققین داشتند؟
اولین نکته‌ای که ایشان درباره‌ی نهج‌البلاغه مطرح می‌کردند، خصوصیت و ویژگی معارف نهج‌البلاغه در مقایسه با دیگر معارف اهل‌البیت علیهم‌السلام و حتی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله این است که نهج‌البلاغه در یک فضای عینی شکل گرفته است. درست است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله هم ده سال حکومت کردند، اما این دوره تفاوت زیادی دارد با دوره‌ی حضرت علی علیه‌السلام که پر از درگیری‌های داخلی و مناقشات جناح‌های مختلف اسلامی بود. بنابراین حالت راهبردی و کاربردی این کتاب شریف برای کسانی ملموس‌تر است که می‌خواهند انسان‌سازی و جامعه‌سازی و جامعه‌پردازی داشته باشند.

آقا در جلسات مختلفی که با طلبه‌ها داشتند، آنان را تشویق می‌کردند که این کتاب شریف را مطالعه کنند. خاطرم هست که حضرت آقا در آن زمان مطالبه‌ی مهمی را درباره‌ی نهج‌البلاغه مطرح کردند که ما چون سن و سال کمی داشتیم، توجه زیادی به آن نکردیم. بعدها اما متوجه شدیم که مطلبی که ایشان بیان کرده‌اند، چقدر دقیق است.

ماجرا از این قرار بود که روزی آقای معزی (نماینده‌ی کنونی ایشان در لندن) و مرحوم ساوجی و آقای دین‌پرور به منزل ایشان در مشهد آمدند و اظهار کردند که ما قصد داریم به طور جدی به موضوع نهج‌البلاغه بپردازیم. توضیحاتی دادند و از ایشان مشورت خواستند که چه کار کنیم. آقا بعد از سخنانی درباره‌ی نهج‌البلاغه و شرح‌های موجود فرمودند: «یکی از کارهای بر جای مانده که باید به وسیله‌ی عالمان و محققان بسیار بزرگی که نهج‌البلاغه را می‌شناسند و از جریان‌های دانش بشری هم به‌درستی آگاهی دارند، انجام شود، نوشتن شرح‌های موضوعی بر نهج‌البلاغه است.»

ما یک شرح ترتیبی داریم و یک شرح موضوعی. در شرح ترتیبی شرح‌دهنده از ابتدای نهج‌البلاغه شروع به شرح می‌کند و عبارت به عبارت پیش می‌رود. در شرح موضوعی اما به بررسی یک موضوع مانند تقوا در نهج‌‌البلاغه می‌پردازد. البته منظور ایشان از شرح موضوعی به این سادگی‌ها نبود. ایشان فرمودند: «آن شرحی که ضرورت دارد نوشته شود و متفکران قوی هم باید آن را بنویسند، این است که ما مجموعه‌ی آن‌چه که دانش بشری در مسیر زندگی به آن رسیده است را به نهج‌البلاغه عرضه کنیم و ببینیم نهج‌البلاغه چه جوابی دارد.»

حضرت آقا دو موضوع را به عنوان نمونه مطرح کردند که یکی از آن‌ها مسئله‌ی فلسفه‌ی تاریخ بود. آقا گفتند: «یکی از حساس‌ترین بحث‌های فکری و ایدئولوژیکی با توجه به نوع نگرش از جهان‌بینی، همین مسئله‌ی تاریخ است. بالاخره تاریخ چیست؟ این تاریخ پویا هست یا ایستا؟ اگر پویا است، آن عامل محرک چیست؟» بعد فرمودند:«اگر این سؤال‌ها را در محضر نهج‌البلاغه عرضه کنید، می‌بینید که اتفاقاً نهج‌البلاغه در موردش حرف دارد. این مطالب را استخراج کنید. این می‌شود شرح موضوعی.»

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif آیا رهبر انقلاب روش اجرایی و عملیاتی هم برای تولید شرح موضوعی به آن شکل خاص ارائه کردند؟
بله. مثلاً حضرت آقا اعتقاد داشتند ما برای هدایت نسل جوان و این‌که بخواهیم این نسل پویا و متحرک را به صحنه بیاوریم، باید از نبوت شروع کنیم که می‌تواند نقطه‌ی شروع ما در شرح موضوعی نهج‌البلاغه باشد. البته نه آن نبوتی که در کتاب‌های کلامی بحث می‌شود، بلکه با یک نگاه تاریخی که هیچ انسانی آن را انکار نمی‌کند. همه می‌دانند که انسان‌هایی در تاریخ آمده‌اند و حرف‌هایی زده‌اند و ادعاهایی کرده‌اند. ما این‌گونه بحث کنیم که این‌ها چه کسانی بودند و وابسته به کدام لایه‌ی اجتماعی بودند؟

حضرت علی علیه‌السلام در خطبه‌ی قاسطین می‌فرمایند: «وَ کانُوا قوماً مُستضعفینَ»1 این‌ها از گروه مستضعفین بودند. این‌ها چگونه انسان‌هایی بودند؟ شعارشان چه بود؟ آن شعار محوری پیامبران جنبه‌ی مادی داشت یا جنبه‌ی معنوی یا هر دو؟ ماده را به استخدام معنی درمی‌آوردند و یا معنی را به استخدام ماده؟ همراهان پیامبران چه کسانی بودند؟ مخالفان آنها چه کسانی و از چه لایه‌هایی بودند؟ با چه ابزاری مخالفت می‌کردند؟ موافقان با چه ابزاری هماهنگی می‌کردند؟ به لحاظ درون‌مایه‌های فکری دارای چه عناصر شخصیتی بودند؟ شما اگر این‌ها را پرورش دهید و به نهج‌البلاغه عرضه کنید، می‌بینید که نهج‌البلاغه به این‌ها چه جواب‌هایی داده است. این زاویه‌ی دید ایشان به نهج‌البلاغه خیلی دقیق و تأمل‌برانگیز بود.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif آیا ساواک به این مباحث حساس بود؟
بله. من از مباحث مطرح شده یادداشت‌برداری می‌کردم و تقریباً کامل و آماده‌ی چاپ بود‌، اما مجبور شدم برای رهایی از فشارهای ساواک از مشهد به قم بیایم. مجموعه‌ی دست‌نوشته‌های خودم و برخی دست‌نوشته‌های آقا و تعدادی متن تایپ‌شده را به همراه برخی کتاب‌هایی که همراه داشتن آن‌ها خطرناک بود،در  منزل یکی از بستگانم پنهان کنم.
پی‌نوشت:
1. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 192