بسط توحید و شناخت عالم، هدف بعثت انبیا ـ استقامت و پایداری ملت ایران
|
بسم اللّه الرحمن الرحیم
بسط توحید و ارائۀ حقایق عالم، هدف بعثت انبیا
من امیدوارم که این عید پر برکت به همۀ ملتهای اسلامی و به همۀ مستضعفان جهان، خصوصاً ملت بزرگ ایران، برکت خداوند عنایت کند و مبارک باشد. و امیدوارم که دست توانای حضرت ولی امر، پشتیبان این ملت عزیز باشد. آنچه که انبیا برای او مبعوث شده بودند و تمام کارهای دیگر، مقدمۀ اوست، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است که چطور است؛ ارائۀ عالم به آن طوری که هست، نه به آن طوری که ما ادراک میکنیم. و دنبال این بودند که همۀ تهذیبها، تعلیمها و همۀ کوششها در این باشد که مردم را از این ظلمتکدههایی که همۀ عالم ظلمت است، نجات بدهند و به نور برسانند. غیر حق تعالی نورنیست، همه ظلمتاند و اگر چنانچه، ما از این حجابهای ظلمانی بیرون برویم و همین طور اگر موفق بشویم از حجابهای نورانی هم بیرون برویم و همه حجابها را خرق[۱]کنیم،آن وقت حق را به همۀ صفات و اسمائش مشاهده میکنیم و غیر او کسی نیست، سراب است. البته به آن معنای کاملش، نادری از اولیای خدا به تبع انبیا موفق شدند و دیگران مراتب پایینتر را، تا برسد به ما که هیچ.
نزول قرآن پس از رسیدن پیامبر به حقیقت قرآن
ماه مبارک رمضان که ماه مبارک است ممکن است برای این باشد که ماهی است که ولی اعظم؛ یعنی رسول خدا واصل شده است و بعد از وصول، ملائکه را و قرآن را نازل کرده است. به قدرت او ملائکه نازل میشوند؛ به قدرت ولی اعظم است که قرآن نازل میشود و ملائک نازل میشوند. ولیّاعظم، به حقیقت قرآن میرسد در ماه مبارک و شب قدر، و پس از رسیدن، متنزل میکند به وسیلۀ ملائکه ـ که همه تابع او هستند ـ قرآن شریف را، تا به حدی که برای مردم بگوید. قرآن در حد ما نیست، در حد بشر نیست. قرآن سرّی است بین حق و ولیّاللّه اعظم که رسول خداست، به تبع او نازل میشود تا میرسد به اینجایی که به صورت حروف و کتاب در میآید که ما هم از آن استفادۀ ناقص میکنیم. و اگر سرّ «لیلةالقدر» و سرّ «نزول ملائکه» در شبهای قدر ـ که الآن هم برای ولیّاللّه اعظم حضرت صاحب ـ سلام اللّه علیه ـ این معنا امتداد دارد ـ سرّ اینها را ما بدانیم، همۀ مشکلات ما آسان میشود. تمام مشکلاتی که ما داریم برای این است که، ما محجوبیم از اینکه واقعیت را آن طور که هست و نظام هستی را به آن طوری که تنظیم شده است، مشاهده کنیم. ما گمان میکنیم که حیاتِ در اینجا چیزی است و نبودن در اینجا نقصی است، در صورتی که حیات در اینجا نازلۀ آن حقیقتی است که از عالم غیب آمده است و موت ـ اگر چنانچه موت انسانی باشد ـ رجوع به همان مرتبهای است که در اول بوده است، و البته مراتب مختلف و شئون مختلف است. و ما امیدواریم که از فیض ماه مبارک و فیض عید ماه مبارک ـ که عید وصال است ـ ما هم حظّی ببریم که بتوانیم در این مشکلاتی که بر ما وارد میشود، سرفراز بیرون بیاییم، تمام چیزهایی که انبیا آوردند، مقصود آنها به ذات نبوده است؛ تشکیل حکومت مقصود به ذات نیست برای انبیا. دعوتها هرچه میشود مقدمه است برای اینکه انسان را بیدار کنند، انسان را بفهمانند به «او»، ارائه بدهند به «او»که چه بوده است و چه هست و چه خواهد بود و عالم چه جور است وضعش با ذات مقدس حق تعالی. و ما دستمان از این مسائل کوتاه است و امیدواریم که به برکت اولیای خدا، ما هم یک آشنایی ضعیفی پیدا بکنیم و بعض از حجب، از پیش چشم ما برداشته بشود. خدای تبارک و تعالی که میفرماید که:اَللّهُ نُورُ السَّموات وَالاَرْض[۲]وهُوَ الاَوَّلُ والآخِرُ وَالظاهِرُ وَالباطِن،[۳]این را ما با قلبمان، با وجودمان ادراک کنیم، نه ادراک علمی، مشاهده، ادراک علمیاش آسان است، لکن رسیدن به آنجایی که انسان دریابد این مسائل را، این کار مشکلی است و محتاج به مجاهدت، و انبیا و اولیا با مجاهدات خودشان به این مسائل رسیدهاند.
ادعیۀ ائمه (ع) راهگشای انسان به مدارج الهیه
ادعیهای که از ائمه ـ علیهم السلام ـ وارد شده است ـ که به تعبیر بعضی[۴]قرآن صاعد است ـ این ادعیه به قدری معارف الهیه در آن هست که انسان متحیر میماند، آن قدر معارف در ادعیه هست. مسائلی که ـ ائمه علیهم السلام ـ برای نوع مردم گفتهاند به طور مسئلهگویی به طور تعیین وظایف، آنها یک باب است که روی همان عرف عام صحبت شده است؛ وقتی که رسیدند به مناجاتها و ادعیه، مسائل فرق کرده است. آنجا دیگر زبان عامۀ مردم نیست، البته در آن همه چیز هست، لکن آن معارفی که در ادعیه و مناجاتهای ائمه ـ علیهم السلام ـ هست، آنها یک زبان دیگری است غیر زبان معمولی و غیرزبان ذکر احکام الهیه. و مطالعۀ این ادعیه راهگشایی است برای انسان و رسیدن به بعض مدارج الهیه. و من امیدوارم که همان طوری که این کشور ما و این ملت عزیز، در همه چیز متحول شده است، در این معانی هم متحول بشود.
تحول درونی ملت ایران بواسطۀ اسلام
و امیدوارم که تحول همان طوری که در میدانهای جنگ و در تظاهرات، در این ایام پیدا شد که تظاهرات به طوری بود که سابقه نداشت، و این از هنر اسلام است و هنر ملت ایران. هنر اسلام؛ که بعد از این همه فشارها و بعد از این همه ارعابها و بعد ازاین همه تهدیدها و بعداز آن همه تبلیغات، بعد از چندین سال زحمت و جور، زحمت و اذیت یکدفعه تمام ایران در یک روز برای یک دعوت یک فرد ـ فرد عزیز ـ این طور در خیابانها ریختند. این از طرفی هنر اسلام است، اسلام این طور مردم را متحول کرده است که ترس را از دلها برده است و جانها را الهی کرده است و روحها را روحانی کرده است که بچه های کوچکشان را میآورند کفن میپوشانند و میگویند برای شهادت آمدیم. این در تاریخ دنیا هیچ سابقه ندارد؛ تمام تاریخ دنیا را شما بگردید این را پیدا نمیکنید که با این وضع، با این کیفیت، با این ارعاب و ترساندنهای مردم و با این بمباران کردن مناطق ـ حتی تهران ـ این طور مردم بریزند بیرون که نتواند دیگر کسی بگوید که مردم جنگ نمیخواهند! مردم جنگ نمیخواهند، اما دفاع دارند. این «جنگ جنگ تا پیروزی» که مردم میگویند. این جنگ دفاعی است. و الاّ ابتدائاً که اگر این مسائل نبود، ایران به هیچ جا نظر نداشت، الآن هم ندارد.
راهپیمایی روز قدس، ضربه به ابرقدرتها
تجربههایی که کردند خارجیها، آنهایی که بی اطلاع بودند از اسلام، آنهایی که بیاطلاع بودند از قدرت اسلام و هنر اسلام، آنها در حجاب بودند و نمیدانستند ـ حالا هم هستند ـ لکن یک پردهای برداشته شد از این حجاب. الآن سرتا ته دنیا همۀ ابرقدرتها میدانند قضیه چی هست. همۀ این تبلیغات هم که دارند میکنند، همه برای این است که، میدانند قضیه چه قضیۀ بزرگی بوده است و باید چه جوری با آن مقابله کرد، ابتدایش با اینکه سکوت کنند. این سکوت نه این است که ندانند، آنهایی که باید بدانند میدانند، سرانی که در دنیا هستند، ابرقدرتها، آنها میدانند، خبرگزاریهایی که اینجا دارند، مسائل را آن طوری که هست اطلاع میدهند، لکن یک وضع دیگری هم برای تبلیغاتی درست میکنند، نه اینکه ندانند، مسائل را میدانند. میدانند که بعد از این همه تبلیغاتی که کردند، این همه تهدیداتی که کردند، حتی کاخ سفید تهدید کرد ایران را، ملت ایران همۀ این تهدیدات را توی خیابانها گذاشت و از رویش عبور کرد. آنها میفهمند قضیه را، و الآن در فکر ایناند که از چه راه دیگر پیش بیایند. اینها خیال میکردند که اختلاف میتوانند ایجاد کنند در ایران، هی دامن زدند بهاینکه هی اختلاف است، هی اختلاف است، سران با هم اختلاف دارند، مردم دیگر خسته شدند رو به اختلاف رفتند، خیال میکردند با دعوت به اختلاف، مردم اختلاف پیدا میکنند. یک وقت چشمهای بستهشان را باز کردند و دیدند که ایران یکپارچه قیام کرد. یکدفعه از خواب بیدار شدند که چه بود قضیه، الآن متحیرند که چه بود قضیه و باید چه کرد. اختلافی که آنها خیال میکردند، ما که میدانستیم نیست قضیه چیزی، لکن آنها میخواستند با همین کلمه، اختلاف درست کنند. تبلیغ به «اختلاف»، خیال میکردند اختلاف درست میکند. تبلیغ به اینکه «مردم دیگر خسته شدند از جنگ»، این خستگی ایجاد میکند؟ روز قدس یکدفعه سیلی زد به صورت همه شان و تحلیل عملیای که ملت ایران کرد، تمام تحلیلهای آنها را نقش به آب کرد. این هنر اسلام است از یک طرف و هنر ملت ایران است از طرف دیگر. در روز قدس که همه شاهد بودید و سفرایی هم که گفتند امروز هستند اینجا، آنها هم شاهد بودند. روز قدس یک مطلبی نبود که در مخیلۀ امثال کارتر و امثال رؤسای جمهور امریکا ـ چه حالا و چه سابق ـ وارد بشود. آنها خیال میکردند که ـ از بس به آنها اشتباهی فهمانده بودند ـ خیال میکردند که ایران دیگر خسته شده است، «این قدر به مردم فشار آمده، خانه ها بر رویشان خراب شده است، آواره شدهاند، اینها دیگر از میدان در رفتهاند، بنابراین، میشود زود قضایا را ختم کرد»، یکدفعه چشم باز کردند و ایران را دیدند که یکپارچه قیام است و یکپارچه جنگ خواهی؛ یعنی مدافع.
اتکای ملت ایران به قدرت عظیم الهی
ما نمیتوانیم از ملت ایران تشکر کنیم، ما خودمان یک نقطۀ ضعیفی هستیم در بین این دریای بزرگ؛ یک قطره هستیم در بین این دریای بزرگ. ما میگوییم که خدا از شما تشکر میکند. ما که تشکر میکنیم، برای این است که، تشکر خدا را کرده باشیم، شکر شما، شکر خداست. شما به مردم، به دنیا ثابت کردید ـ ولو در گوش یک افرادی نگذاشتند برسد، لکن موجش بالاخره میرسد ـ شما به دنیا ثابت کردید که ایران زیربار هیچ ظلمی نمیرود، و ایران با هیچ تهدیدی از میدان بیرون نمیرود، و ایران متکی به یک قدرت عظیم است و آن قدرت خدا. کسی که متکی به قدرت خداست، کسی که ایمان در قلب او هست، کسی که علم به معاد دارد و خدا را میشناسد و قضای الهی را میداند، این از این معانی از میدان در نمیرود. فکر دیگری بکنند؛ آنهایی که نشسته بودند و برای خودشان خیالبافی میکردند که دو ماه دیگر، سه ماه دیگر، یک سال دیگر، دو سال دیگر، یک فکر دیگری بکنند، این فکر درست از کار درنیامد. ابرقدرتها هم یک فکر دیگری بکنند و بهتر این است که دست از این کارها بردارند. بهتر این است که این عامل خبیث[۵]خودشان را که این طور رسوایی به بار آورد برای ابرقدرتها، دست از پشتیبانی این بردارند. این بدبخت را بازی دادند و بعد معلوم شد که مسئله این جور نبود. الآن هم این دست و پاها هیچ اثری ندارد. اینها خیال میکردند که حالا دیگر چند تا بمب بیندازند به شهرهای ایران، ایران از میدان در میرود. اینها هزاران بمبانداختند، بمباران کردند، همۀ مناطق طرفهای مرز را بمباران کردند و شهرهای بزرگ ما را هم بمباران کردند. و روز قدس آن طور جمعیت و فریاد بود که به گفتۀ بعض از مخبرین؛ «صدای توپ ها را مردم دیگر نمیشنیدند، صدای بمبها را دیگر مردم نمیشنیدند»، فریاد مردم غلبه کرده بود. این فریاد از قلب مؤمن است و این فریادی که از قلب مؤمن است بر همه چیز غلبه میکند؛ بر کاخ سفید هم غلبه میکند و غلبه کرده است. و موج این ایمان در سرتاسر دنیا از زیر بار این ظلمهایی که در طول تاریخ بر آن شده است، از زیر این بار دارد در میآید. همه جا نغمه این است که ظلم نه. دست توانای ملتها، ابرقدرتها را به جای خودشان نشانده و مینشاند.
ملتهای مستضعف در هر جای جهان رو به بیداری هستند، نمیپذیرند امروز دیگر آن حرفهایی که سابق گفته میشد. آن ارعابهایی که میکردند و کشتیهایی که میآوردند در اطراف خلیج فارس و امثال اینها، یا کارهای دیگری که میکردند، تمام اینها کهنه شده است، دیگر پیش مردم ارزش ندارد. ملتی که بیرون آمده روز جمعه و میگوید که «ما برای شهادت آمدیم»، آنها را از مردن نترسانید، این شهادت است. شما هر چه میتوانید بترسانید، این است که؛ «ما خانه های شما را خراب میکنیم، خود شما را هم میکشیم»، آنها جلو آمدند، میگویند ما برای این آمدیم، چطور اینها را میترسانید؟ این کار احمقانه است؛ این کاری که اخیراً صدام کرد و مخالف همۀ قواعد دنیا و قواعد الهی بود و همۀ دنیا او را تشویق کردند و یکی پیدا نشد بگوید چرا، این کار احمقانه را تکرار نکند، دیدید که اگر تکرار بشود بدتر از اول میشود. ملت، هر چه تاکنون شما کردید و هر چه جنایت کردید، دیدید که محکمتر شد. از این به بعد هم اگر چنانچه سرعقل نیایید و باز شرارت بکنید این ملت آن وقت هم از حالا هم بالاتر میشود. انشاءاللّه خداوند به همۀ ملت، ملتهای اسلامی، قدرت ایمان عنایت کند، و قدرت ایمان ملت ما را روزافزون کند. و امیدوارم که این شرارتها، از آن دست بردارند تا ملتها به کار خودشان مشغول بشوند. و ما، هم از شرارتهای آنها ناراحت هستیم و هم از مقابله به مثل، از هر دو ناراحت هستیم. ومن امیدوارم که قطع بشود این امور. و خداوند انشاءاللّه شما را موفق کند و از برکات این عید سعید و این ماه مبارک که گذشت، شمّهای به ما و به شما عنایت بفرماید.
والسلام علیکم و رحمةاللّه
۱ـ شکافتن، پاره کردن. |
۲ـ سورۀ نور، آیۀ ۳۵: «خداوند نور آسمانها و زمین است». |
۳ـ سورۀ حدید، آیۀ ۳: «او اول و پایان و پیدا و نهان است». |
۴ـ آقای میرزا محمدعلی شاهآبادی، استاد امام خمینی. |
۵ـ صدام حسین، رئیس رژیم بعثی عراق. |