• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1363/02/23

محورهای دعوت اسلام

عنوان: محورهای دعوت اسلام
تاریخ: ۱۳۶۳/۰۲/۲۳
محل: تهران، حسینیه جماران
موضوع: محورهای دعوت اسلام
مناسبت:  
حضار: خامنه‌ای، سید علی (امام جمعۀ تهران و رئیس جمهور) ـ شرکت‌کنندگان دومین کنگرۀ جهانی (ائمۀ جمعه و جماعات ایران و کشورهای مختلف جهان)

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم
 

توجه به سیره پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام

قبلاً باید تشکر کنم از آقایانی که از راه‌های دور برای این مقصد شریف به کشور خودشان، به کشور تحت ستم در طول تاریخ و به کشوری که برای پیشبرد مقاصد اسلامی متحمل رنج و شهادت شدند تشریف آوردند تشکر کنم. و خدای تبارک و تعالی توفیق همه را برای آرمان‌های بزرگ اسلامی هر چه بیشتر عنایت بفرماید. در این اجتماعاتی که از آقایان محترم ائمۀ جمعه و جماعات کشورهای مختلف در ایران شده است مسائل لابد تا حد وافی راجع به گرفتاریهای مسلمین و راههای علاجی که باید اتخاذ بشود، گفته شده است و دیگر جای گفتن نمانده است. من به یک نکته‌ای آقایان را توجه می‌دهم و آن سیرۀ رسول اکرم و ائمۀ مسلمین است. رسول اکرم در آن وقتی که تنها بود و هیچ کس با او نبود، الاّ یک نفر، دو نفر، در آن وقت با وحی الهی مردم را دعوت کرد؛ منتظر نشد که عدّه و عُدّه زیاد پیدا کند، منتظر نشد که جمعیت‌ها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت کرد، و شروع به دعوت مردم برای گرویدن به اسلام و برای پیدا کردن راه حق فرمود. آن وقت هم که به مدینه تشریف آوردند و تشکیل حکومت دادند، باز هم منتظر این نشدند که قدرت زیاد پیدا بکنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده تری بجا آوردند، و مردم را به وظایف شخصی و اجتماعی، سیاسی دعوت کردند. دعوت‌های قرآن، هم در مکۀ مکرمه و هم در مدینۀ مشرفه دعوتهای شخصی بین فرد و خدای تبارک و تعالی نبود. می‌شود گفت که بی استثنا دعوتهای خدا حتی در آن چیزهایی که وظایف شخصی افراد است، روابط شخصی افراد است بین خود و خدا، از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار است. بعد از رسول خدا ـ صلی‌اللّه‌‌علیه‌وآله و سلم ـ ما ملاحظه می‌کنیم که در زمان‌هایی که ائمۀ مسلمین ـ علیهم السلام ـ در فشار سخت بنی امیه و بنی العباس بودند مطالب خودشان را آن طور که ممکن بود به مردم می‌رساندند، حتی در ادعیۀ آنها، شما اگر ادعیۀ امام سجاد و سایر ائمه را ملاحظه بفرمایید مشحون است از اینکه مردم را بسازند برای یک امر بالاتر از آن چیزی که مردم عادی تصور می‌کنند. دعوت به توحید، دعوت به تهذیب نفس، دعوت به اعراض از دنیا، دعوت به خلوت با خدای تبارک و تعالی، معنی اش این نبوده است که مردم توی خانه‌هایشان بنشینند و از مصالح مسلمین غفلت کنند و مشغول ذکر و دعا باشند. چنانچه خود آنها که ملاحظه می‌کنید، این طور نبودند. پیغمبر اکرم در عین حالی که وظایف شخصی خودش را بجا می‌آورد و خلوتها با خدای تبارک و تعالی داشت، تشکیل حکومت داد و به انحاء عالم برای دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع. این طور نبود که بنای او این باشد که بنشیند توی خانه و ذکر بگوید. ذکر می‌گفت، لکن همان ذکر هم خودسازی بود. دعا می‌کرد، ولی همان دعا هم، هم خودسازی و هم مردمسازی بود و مردم را تجهیز می‌کرد برای مقاومت. تمام ادعیه‌ای که در لسان او و ائمۀ مسلمین واقع شده است، تمام این ادعیه، در عین حالی که دعوت به معنویات است، از راه دعوت معنویات، تمام مسائل مسلمین اصلاح می‌شود. مع‌الأسف اعوجاج واقع شد، یا واقع کردند ـ و شاید در صدر اسلام هم بنی العباس بیشتر این کار را کردند ـ اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامی و در مطالب اسلامی.
 

منحصر نبودن قرآن به احکام شخصی

این قرآن کریم که در بین ید مسلمین هست و از صدر اول تا حالا یک کلمه، یک حرف در او زیاد و کم نشده است، این قرآن را وقتی که به عین تدبیر مشاهده بکنید، می‌بینید که مسئله، مسئلۀ این نیست که دعوت برای این بوده است که مردم توی خانه بنشینند و ذکر بگویند و با خدا خلوت کنند. او بوده است، لکن انحصار نبوده است. مسئله، مسئلۀ دعوت به اجتماع، دعوت به سیاست، دعوت به مملکت‌داری، و در عین حال که همۀ اینها عبادات است، عبادات جدای از سیاست و مصالح اجتماعی نبوده است. در اسلام تمام کارهایی که دعوت به آن شده است جنبه عبادی دارد. حتی در کارخانه‌ها کار کردن، در کشاورزی کشاورزی کردن و در مدارس تعلیم و تربیت کردن، همه شان مصالح اسلامی‌است و جنبه عبادی دارد...[عمل]نکردند این طور، از صدر اسلام؛ مصالح اسلام را همان طوری که قرآن شریف فرموده است، پیاده کنند[نکردند]، چون می‌دیدند که با قدرت‌های خودشان مخالف است. از آن اول آنچه را از قرآن که می‌دیدند با مصالح خودشان مخالف است، چون نمی‌توانستند از قرآن بردارند، تعبیر می‌کردند، کج معنا می‌کردند، ـ به ـ روحانیونی که وابسته به خودشان بود وادار می‌کردند که اینها را کج معنا کنند، منحرف کنند قرآن را از آن چیزی که هست. ولی بحمداللّه‌ قرآن ماند بین مسلمین و نتوانستند قرآن را تحریف کنند و بردارند، اگر می‌توانستند، می‌کردند. لکن یکی از آنهایی که می‌خواست یک حرف را از قرآن بردارد، یک عربی شمشیر را کشید گفت: با این شمشیر ما جواب می‌دهیم. نگذاشتند قرآن شریف دست بخورد، و همان طوری که در زمان رسول اللّه‌ وارد شد الآن هم همان است، به غیر او نیست. بنابراین ما یک همچو کتابی داریم که مصالح شخصی، مصالح اجتماعی، مصالح سیاسی، کشورداری و همۀ چیزها در آن هست. البته با آن تفسیرهایی که از اهل تفسیر وارد شده است و ما به رأی خودماننمی‌توانیم قرآن را تأویل کنیم. ما بایداِنَّما یَعْرِفُ الْقُرآنُ مَنْ خُوطِبَ بِه[۱]ما از طریق وحی و از طریق وابستگان به وحی قرآن را اخذ می‌کنیم و بحمداللّه‌ از آن راه هم غنی هستیم. لکن انحرافاتی که از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلای به آن هستیم، این انحرافاتی است که آقایان ملاحظه می‌کنند که بر خلاف قرآن مجید، دعوت به تفرقه، دعوت به جدایی، قرآن مجید می‌فرماید که:وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه‌ِ جَمیعاً وَلا تَفَرَّقُوا[۲]، آنها دعوت به تفرقه می‌کنند.
 

اختلاف‌افکنی بین مسلمین، دسیسۀ دشمنان قرآن و سنت

ما از امریکا و شوروی همچو توقعی نداریم که خلاف قرآن عمل نکند، آنها بنایشان بر این است که قرآن را بکوبند، آنها بنایشان بر این است که اسلام را بکوبند. آنها ایران را که می‌کوبند نه از باب اینکه ایران است، از باب اینکه اسلام را ایران خواسته است. مبلغین آنها و رادیوهای آنها و مطبوعات آنها که ایران را این طور مشوه دارند در بین دنیا می‌کنند، برای ایران نیست. ایران اگر یک قدم طرف امریکا برود با یک قدم طرف شوروی برود، همه مداح او خواهند شد، چون بر خلاف آنهاست، تمام رسانه‌های گروهی تقریباً برضد ایران، گاهی تصریح به اینکه اسلام در ایران خطرناک است، چنانچه می‌بینید که تصریح به این هم می‌کنند. و عمال آنها کهن‌می‌توانند تصریح به این معنا بکنند که اسلام مخالف است، ایران را می‌گویند مخالف اسلام است. شما آقایانی که از اطراف آمده‌اید، از اطراف دنیا آمده‌اید، علما هستید، باید متشبث به آن سیره‌ای بشوید که پیغمبر اکرم و ائمۀ اسلام بین ما گذاشته است، که حتی آن روزی که دستهایشان بسته بود و نمی‌توانستند یک کلمه برخلاف سیاست دولت وقت بگویند، با ادعیه‌شان مردم را دعوت می‌کردند؛ دعا می‌کردند، با دعا مردم را دعوت می‌کردند و هر روزی که فرصت می‌کردند، در هر فرصتی دعوت را تصریحاً می‌کردند. ما باید به آنها تشبث پیدا بکنیم، به قرآن کریم تشبث پیدا بکنیم. قرآن کریم دعوت به وحدت می‌کند، دعوت به این می‌کند که مخالف با هم نباشید که فشل بشوید. و مع‌الأسف بعض از روحانیون وابسته به دولت‌های اسلامی دعوت به فشل می‌کنند؛ می‌خواهند فشل ایجاد کنند. در یک مرکز اسلامی به اسلام نمی‌توانند حمله کنند، به ایران که می‌خواهد اسلام را پیاده کند حمله می‌کنند. آن قاضی‌ای که در حجاز یا در مصر یا در سایر جاها برخلاف قرآن کریم دعوت می‌کند. لکن نه به طوری که صریح باشد، ضمناً برخلاف قرآن کریم دارد دعوت می‌کند و مسلمین را از هم جدا می‌کند، آن قاضی، قاضی جور است و شما باید آنها را سرجای خودشان بنشانید. شما که بر می‌گردید به ممالک خودتان، در خطبه‌های نماز جمعه، در ادعیه‌ای که می‌خوانید، خطبه‌های شما همان طور که در صدر اسلام، خطبه‌ها یک جنبه سیاسی داشته است، نماز جمعه یک اجتماع سیاسی است. نماز جمعه یک عبادت سر تا پا سیاسی است، و مع‌الأسف در جاهایی انسان می‌بیند که در نماز جمعه ابداً مربوط به چیزهایی که ملت‌ها به آن احتیاج دارند، چیزهایی که مسلمین، اجتماع مسلمین بر آن احتیاج دارند، خبری نیست. نماز جمعه‌ها را همان طوری که در صدر اسلام، مساجد، محافل و نمازها جنبه سیاسی داشته است، از مسجد راه می‌انداختند لشکر را به جنگی که باید بکنند و به آنجایی که باید بفرستند. از مسجد مسائل سیاسی طرح ریزی می‌شد ـ از مسجد ـ مسجد محل این بود که مسائل سیاسی در آن طرح بشود. مع‌الأسف مساجد را ما کاری کردیم که بکلی از مصالح مسلمین دور باشد، و با دست ما آن طرح‌هایی که برای ما ریخته بودند با دست خود ما پیاده شد، و ما دیدیم ـ آنچه که ـ مسلمین دیدند آنچه که باید ببینند. و امروز باید بیدار بشوند مسلمین. می‌توانند، بصراحت ـ وقتی که می‌بینند حکومتشان بر خلاف اسلام عمل می‌کند ـ بگویند،[و اگر]نمی‌توانند، با دعا، با خطبه؛ و به طور کلی با ظالمین، به طور کلی با متجاوزین، با مخالفین اسلام معارضه کنند. خطبه‌ها را نگذارند یک چند تا دعا باشد و یک چند تا ذکر باشد و این چیزها، همان طوری که تا حالا بوده است، خطبه‌ها را محتوایش را قوی کنید.
 

تعهد به اسلام و همراهی مردم، سرمنشأ قدرت عالمان دین

شما قوی هستید، مردم همراه شما هستند، مردم همراه حکومتهای جور نیستند، مردم همراه با علما هستند. شما قوی هستید. شما هر کدام در محل خودتان همان قدرتی دارید که روحانیان ایران در اینجا دارند. آنها عمل کردند در مقابل یک قدرتی که در منطقه نظیر نداشت، در مقابل یک قدرتی که هیچ یک از قدرتهای منطقه شبیه به او نبودند. همین مردم کوچه و بازار ما و همین کشاورزان و کارگران ما به واسطه تعلیمات اسلامی که علمای اسلام به آنها داده بودند و دادند بیدار شدند، و هجمه کردند بر یک همچو قدرتی و او را شکستند و او را بیرون کردند. شما هم می‌توانید. ننشینید که برای شما حکومتهایتان کار کنند، آنها برای خودشان کار می‌کنند. شما اسلام را باید تقویت بکنید. شما باید در کشورهای خودتان، در خطبه‌های نماز جمعۀ خودتان، که برای همین مقصد نماز جمعه بپا شده است، در ادعیۀ خودتان، در زیارات خودتان، در هر چه رفت و آمد دارید مصالح اسلامی را طرح بکنید، مصالح اجتماعی مردم را طرح بکنید. مسائل خصوصی نگویید، مسائل اجتماعی را بگویید. بگذارید اگر شما این را گفتید نمازتان را تعطیل کنند، مردم عکس العمل نشان می‌دهند. اگر دولتی به واسطۀ خطبه‌های نمازجمعه، نمازجمعه شمارا تعطیل کند، با عکس العمل مردم مواجه می‌شود و همانی است که ما می‌خواهیم. منتظر نشوید که یک لشکری پیدا بکنید ـنمی‌دانم ـ یک اسلحه‌ای پیدا بکنید، جنگ‌نمی‌خواهید بکنید، شما مصالح مسلمین را می‌خواهید بگویید. شما انتظار نکشید که اول قدرت پیدا بکنید بعد بگویید، شما بگویید تا قدرت پیدا بکنید. ایران همین کار را کرد، ایران گفت تا قدرت پیدا کرد، نه اینکه نشست تا قدرت پیدا بکند، اگر نشسته بود تا ابد همنمی‌شد. در مقابل آن قدرتی که محمدرضا داشت و آن پشتیبانی‌ای که‌همه از او می‌کردند علمای ایران ننشستند تا اینکه اول اجتماع پیدا کنند، بعد قیام کنند. علمای اسلام اول دعوت کردند مردم را و در هر فرصتی نترسیدند و در منبر و پایین و مسجد مردم را دعوت کردند تا قدرت پیدا کردند، شما هم همین کار را بکنید. می‌توانید. اگر خیال کنیدنمی‌توانید، بدانید که نخواهید توانست. به خودتان تزریق کنید که می‌توانید، و بدانید که خواهید توانست. هر عملی اولش فکر است. هر کاری اولش تفکر و تأمل در اطراف کار است. اگر مادر روحمان ضعف باشد نمی‌توانیم کاری بکنیم، روح را قوی کنید، قلب خودتان را قوی کنید، به خدا منقطع بشوید. این همه ادعیه‌ای که وارد شده است و همه را دعوت کرده است به اینکه اتکال به خدا بکنید، برای اینکه او مرکز قدرت است. این همه دعوت شده است که به کس دیگری غیرخدا متشبث نشوید، برای اینکه به شما تزریق کنند قوت را، که شما یک پشتوانه عظیم دارید و او خداست. کسی که خدا را دارد، از چه باید بترسد؟ شمایی که برای خدا بخواهید کار بکنید از چه قدرتی می‌ترسید؟ می‌ترسید که شهید بشوید؟ شهادت ترس دارد؟ می‌ترسید حبس بشوید؟ حبس در راه خدا ترس دارد؟ می‌ترسید شکنجه بشوید؟ شکنجه در راه خدا اشکال دارد؟ ایران در راه خدا همه چیز دید، مع ذلک دست برنداشت. و این روحانیون بودند که مردم را بسیج کردند و مردم متحول شدند، و امروز از آن بچه کوچولویی که تازه زبان باز کرده است تا آن پیرمردی که چند جوان از دستش رفته، یکصدا بر ضد قدرتهای بزرگ صحبت می‌کنند و قیام کردند. نتوانید، نگویید. هیچ وقت فکر نکنید که نمی‌توانید؛ همیشه فکر کنید که می‌توانید، همیشه فکر کنید که خدا با شماست، همیشه فکر کنید که اسلام شرف شماست و این اسلام باید به دست شما تقویت بشود.
 

حفظ اسلام، تکلیف همۀ مسلمین

اگر سست بیایید، قدرتهای بزرگ اسلام را می‌خواهند از بین ببرند، برای اینکه در ایران فهمیدند که اگر اسلام در منطقه بیاید، آنها راهی ندارند. ولی مع‌الأسف بعض علمای منطقه نفهمیدند و حکام منطقه هم که نخواهند فهمید. دائماً دعوت به این می‌کنند که چه خطر بزرگی است ایران! ایران اگر قدرت پیدا کند خطر بزرگی است! بله خطر بزرگ است، اما برای امریکا و شوروی، نه برای مسلمین، برای مسلمین رحمت است. شما ملاحظه می‌کنید الآن آن طوری که در خارج به شما گفته بودند، در رسانه‌های گروهی همه جا و در مطبوعاتشان گفته بودند که ایران امنیت اصلش نیست، توی خیابانها مردم را می‌کشند، بچه‌های کوچک را می‌کشند، توی خیابانها، زنهای آبستن را می‌کشند، شما آمدید اینجا حبسها را دیدید. اگر در جبهه‌ها رفتید، و جبهه‌ها را هم لابد دیدید، دیدید که جبهه‌های ما مسجد است ـ الآن ـ جبهه‌های ما از مسجد بیشتر الآن ذکر خدا گفته می‌شود. جنگ با مثل صدام یک عبادت الهی است. شما اوضاع ایران را به خارج بگویید؛ دعوت کنید مردم را به اینکه نظیر ایران قیام کنند، بگویید ایران چه وضعی است. آنها می‌گویند که در حبس‌ها شکنجه های قرون وسطایی، نمی‌دانم چه، خوب، البته امریکا باید این را بگوید. امریکایی که دنیا را دارد شکنجه می‌کند، امریکایی که به همان شکنجه‌های بدتر از قرون وسطایی دارد دنیا را از بین می‌برد، و همین طور شوروی، آن وقت می‌گویند که در ایران حد الهی جاری می‌کنند، کارهای قرون وسطایی می‌کنند. اینها اسلام را قرون وسطایی می‌دانند. مسلمین باید بیدار بشوند، بدانند که اینها چه دارند می‌کنند و می‌خواهند چه بکنند. تکلیف است برای مسلمین که حفظ کنند اسلام را، و ننشینند تادیگران برایشان حفظ کنند، دیگران حفظ نمی‌کنند. ابرقدرتها بر ضد اسلام الآن کمر بسته‌اند و قدرتهای پوشالی دیگری هم همین طور. اینکه دولت مصر دعوت می‌کند اعراب را به اینکه مجتمع بشوید و برخلاف ایران، ایران را مقصودش هست؟ ایران خطر است؟ ایران برای آنها خطر است یا اسلام؟ اینکه دعوت می‌کند اعراب را که مجتمع بشوید یعنی دعوت می‌کند که همه اجتماع کنید برخلاف اسلام. برای اینکه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان می‌دانند.
 

طرفداری دروغین قدرتها از حقوق بشر

آقایان ائمۀ جمعه، آقایان ائمۀ جماعات، علمای اسلام در سرتاسر عالم، توجه کنید که امروز همۀ قدرت‌ها بر ضد اسلام قیام کرده‌اند، نه بر ضد ایران! توجه کنید که تکلیف همۀ ما زیاد است در این زمان. اگر فرصت پیدا بکنند و شما توجهتان کم بشود اسلام را امروز ریشه کن خواهند کرد. امروز غیر از دیروز است. دیروز نفهمیده بودند قدرت اسلام را، امروز فهمیدند که در یک جای کوچکی مثل کشور ایران وقتی که‌صدای اسلام بلند شد، حتی در امریکا هم این صدا بلند شد، این را فهمیده‌اند. امروز منافعشان هم در خطر است، ما شکی نداریم. برای اینکه آنها می‌خواهند بیایند خلیج فارس را هم بگیرند، نفتهای همه را ببرند، اسلام مانع از این است. امریکا می‌خواهد قدرتش را بر همۀ دنیا تحمیل کند. از آن ور هم شوروی. خدا می‌داند که اگر مقابل امریکا شوروی نبود به سر دنیا چه می‌آورد. و اگر مقابل شوروی امریکا نبود به سر دنیا چه می‌آوردند! اینهایی که حالا هی صحبت می‌کنند از حقوق بشر، و صحبت می‌کنند از صلح و صفا و اینها، که می‌دانید، همۀ شما می‌دانید، خودشان هم می‌دانند که دروغ می‌گویند، اینها برای این است که جلب توجه مردم را به خیال خودشان به طرف خودشان بکنند در مقابل شوروی، آن هم در مقابل امریکا. والاّ نه آنها مصالح مردم را می‌خواهند، نه آنها مصالح مردم را، همه مصالح خودشان را می‌خواهند. آن که مصالح مردم را می‌خواهد، آن اسلام است. آن که خط بطلان کشیده است بر اختلاف نژادی، آن اسلام است. آن که ما بین هیچ نژادی فرقنمی‌گذارد و همه را می‌گوید که باید تقوا داشته باشید و آن چیزی که میزان است تقواست، نه رنگ است و نه نژاد است و نه کشور است و نه هیچ چیز، آن اسلام است، و اینها می‌خواهند این نباشد. اینها می‌خواهند که نژادهای دیگر را زیر بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است. آنها می‌خواهند که مصالح اسلام را، مصالح مسلمین را خودشان تشخیص بدهند و عمل کنند یعنی مصالح خودشان را، اسلام مخالفش است. البته ما بصراحت می‌گوییم که ایران و اسلام مخالف است با مصالح امریکا و شوروی، آن مصالحی که خیال می‌کنند که ایران هم باید تبع او بشود. ما استقلال خودمان را حفظ می‌کنیم، آزادی خودمان را حفظ می‌کنیم، و ما امیدواریم که پرتو این استقلال و آزادی به همه دنیا بیفتد و مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین بیرون بروند، و این یک چیزی است که به عهدۀ علمای اسلام است.

من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت برای همۀ مسلمین جهان مسئلت می‌کنم و حتی سعادت مستضعفین، ولو اینکه از اسلام نیستند، آن هم خارج شدنشان از زیربار مستکبرین را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می‌کنم. و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی شما علمای اسلام را تأیید کند که به مصالح اسلامی فکر کنید و از کسی نترسید از غیرخدای تبارک و تعالی، و کسی را ذوقدرت ندانید. همه قدرت از اوست و همه چیز از اوست و ما هیچ و همه‌هیچ هستیم.

والسلام علیکم و رحمة‌اللّه‌ و برکاته

 

۱ـ بحارالأنوار، ج ۲۴، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۸، ح ۶.
۲ـ سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۳: «به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید».