• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1359/11/22

ظلم ناپذیری و مبارزه با ظلم

عنوان: ظلم ناپذیری و مبارزه با ظلم
تاریخ: ۱۳۵۹/۱۱/۲۲
محل: تهران، جماران
موضوع: ظلم ناپذیری و مبارزه با ظلم
مناسبت:  
حضار: سفیران و دیپلمات‌ها و وابستگان نظامی کشورهای خارجی مُقیم ایران
 

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

خلاصۀ تعالیم اسلام؛ نه ظالم باشید و نه مظلوم

من تشکر می‌کنم از آقایانی که، سفرای محترمی که امروز برای سالروز پیروزی ملت اسلام و انقلاب شکوهمند ایران اینجا تشریف آوردند. و من به همۀ ملتهای مظلوم و همۀ مستضعفین جهان این روز را ـ که طلیعۀ بیرون آمدن از زیر یوغ ابر قدرتهاست و خارج شدن از تحت سلطۀ سلطه‌جویان ـ تبریک عرض می‌کنم.

ملت اسلام پیرو مکتبی است که برنامۀ آن مکتب خلاصه می‌شود در دو کلمۀ؛لا تَظْلِمُونَ وَلا تُظْلَمُون[۱]. ما در طول تاریخ تحت ظلم و ستم قدرتهای داخلی و خارجی بودیم. خصوصاً در این نیم قرن آخر که با دست دولتهای بزرگ این رژیم را به روی کار آوردند. رضا خان را انگلیس‌ها؛ و محمدرضا را متفقین. در طول این پنجاه سال ما از همۀ ابعاد، تحت فشار و ظلم بودیم. ظلم و تجاوز فرهنگی؛ ظلم و تجاوز نظامی؛ ظلم و تجاوز اقتصادی، و اجتماعی. ما در طول این پنجاه سال حاضر بودیم در یک کشوری که تحت سلطۀ خارجی به دست عمّال آنها که از خود افراد داخلی بودند. شاهد ظلمهایی بودیم که اگر در تاریخ ثبت بشود، کتابی باید در آن باب نوشته بشود. آن ظلمهایی که به مذهب کردند و آن ظلمهایی که به ملت؛ به بانوان، به جوانان، به روشنفکران و به علمای اسلام کردند چیزهایی نیست که بشود در یک روز و چند روز تفصیل آن را بیان کرد. ملت ما بعد از اینکه این فشار آنها را به جان آورد و جان آنها به لب رسید، قیام کردند. در این قیام ـ که تقریباً بیش از پانزده سال طول کشید ـ قربانیان فراوان دادند؛ و با قیمت خونهای جوانها و کشتارهای دست‌جمعی که از آنها شد، معلولینی که برای ما به ارث رسید شاهد آن‌قدر ظلم بودند تا جانشان به لب رسید و قیام کردند، دست آن قدرت ظالم را و آن قدرت وابسته را از کشور خودشان دور کردند؛ و همین طور دست کسانی که این مملکت را به غارت می‌بردند و به اسم خرید و فروش همه چیزهای ما را برایگان می‌بردند.

ما تحت رهبری پیغمبر اسلام این دو کلمه را می‌خواهیم اجرا کنیم؛ نه ظالم باشیم و نه مظلوم. ما در طول تاریخ مظلوم بودیم. از همه جهات مظلوم بودیم. و ما امروز می‌خواهیم که مظلوم نباشیم؛ و ظالم هم نباشیم. ما تعدی به هیچ کشوری به واسطۀ دستوری که به ما رسیده است از اسلام، نخواهیم کرد؛ و تجاوز به هیچ فردی نخواهیم کرد، و نباید بکنیم. تجاوز به هیچ کشوری نخواهیم کرد، و نباید بکنیم. لکن از تجاوز دیگران هم باید جلوگیری کنیم. مردم ما امروز ـ از زن و مرد، صغیر و کبیر ـ عازم این هستند که در مقابل تجاوزهایی که تاکنون به آنها شده است و امروز جلوگیری شده است بایستند؛ و جان خودشان را فدای آزادی و استقلال و فدای بیرون رفتن از زیر بار ظلم کنند. و ما از همۀ ملت‌ها و از همۀ دولتها این توقع انسانی را داریم. اگر دولتهای اسلامی هستند و تَبَع اسلام هستند، دستور اسلام است که نباید ظلم بکنید و نباید تحت بار ظلم بروید. و اگر تابع عیسای مسیح هستند، عیسای مسیح، ظلم را به هیچ وجه روا نمی‌‌داشت. و اگر تابع موسای کلیم هستند، موسای کلیم هم ظلم را روا نمی‌داشت و زیر بار ظلم هم نمی‌رفت. این برنامۀ انبیاست؛ برنامۀ الهی است که به وسیلۀ انبیا به بشر ابلاغ شده است که مردم نباید ظالم باشند، حتی دو درهم، حتی یک تومان. و نباید قبول ظلم بکنند. همین طور ما که تلخی ظلم را چشیدیم. و من از زمان رژیم اسبق شاهد ظلمهایی بودم که به این ملت شد. و در رژیم دوم و ما قبل این رژیم، رژیم منحوس پهلوی، ما شاهد بودیم که با این ملت رفتار انسان با حیوانات هم نمی‌شد! حیواناتی بر ما مسلط شدند که به هیچ چیز ما و به هیچ جهت شرفی که انسان باید داشته باشد احترام نمی‌گذاشتند. سَبُعهایی بر ما سلطه پیدا کردند که جوانان ما را در تحت ظلم و سَبُعیّت خودشان و ستم خودشان در زندانها از بین می‌بردند، و آنها را با فجیعترین صورت می‌کشتند و شکنجه می‌دادند.حتی شکنجه‌گر از اسرائیل می‌آوردند تعلیم بکنند شکنجه را! ما امروز غلبه کردیم بر آن ظلمها و ملت ماغلبه کرد بر آن رژیم، و غلبه کرد بر آن کسانی که در داخل این مملکت می‌خواستند این مملکت را از دست ما همه چیزش را بگیرند و تمام ثروت این مملکت را، چه ثروت انسانی و چه ثروتهای طبیعی و زیرزمینی و روی زمینی را، از ما می‌خواستند برایگان بگیرند و از ما نعمت را سلب کنند. ملت ما قیام کرد و دست آنها را کوتاه کرد. و ما با هیچ قیمتی این متاعی را که به دست آوردیم از دست نخواهیم داد. اگر سوابق امور را ملاحظه کنید و چنانچه این صدامی که ادعای پوچی دارد اگر سوابق امور را ملاحظه کند، و چنانچه توجه به تاریخ داشته باشید، عراق جزء ایران است؛ مداین از ماست و از ایران است. و شواهد موجود است در خود مداین و در طاق کسری[۲]: آن بنای عظیم کسری الآن در[نزدیک]بغداد موجود است. لکن ما از باب اینکه تابع اسلام هستیم و قراردادهایی که شده است محترم می‌شماریم، هرگز بنای این مطلب را نداریم که حتی به یک وَجَب از مملکت عراق ـ که به حسبْ حالا مال عراق است ـ تعدی کنیم. و حتی یک وَجَب از زمین خودمان را نخواهیم به دیگران داد. نه ظلم می‌کنیم به آنها؛ و نه تحت ظلم واقع می‌شویم.

رفتار انسانی جمهوری اسلامی و جنایات صدام

آقایان سفرا که اینجا هستند و مُشاهِد این ظلمهایی هستند که از طرف رژیم صدام بر ما واقع شده است و هجوم او را در رادیوها و در مطبوعات شنیده‌اند و دیده‌اند، باید توجه داشته باشند که این رژیم بر ما تعدی کرده است، تجاوز کرده است. و باید این تعدی و تجاوز جبران بشود، باید برگردد به محل خودشان، تا ما ببینیم با او باید چه بکنیم؛ و در این تجاوزات که کرده است دنیا چه حکم می‌کند. بر خلاف همۀ قراردادهای بین المللی، بر خلاف همۀ اخلاق‌های انسانی، این شخص تجاوز کرد بر ما و بر مملکت ما و به کشتار داد جمعیت‌های کثیری از انسان‌ها را، انسان‌های عزیزی که ما داشتیم؛ جوان های ما را، پیرمردهای ما را، اطفال ما را، پیرزنهای ما را[آنها را]از خانمان خودشان دور کردند. و همین طور مدت کثیری است که دسته دسته و فوج فوج کسانی که در مملکت عراق بودند و اهل آن مملکت بودند، برای اینکه در سابق اجداد آنها از ایران رفته آنجا و بعد هم آنجایی شده است، از آنجا بیرون کردند و آواره کردند. و ما آنها را به واسطۀ انسانیت و به واسطۀ اسلامیتی که داریم، آنها را پذیرفتیم، و با آنها با آغوش باز به طوری که با کشور خودمان و افراد کشور خودمان عمل می‌‌کنیم عمل کردیم.

ما در این جنگی که آنها هجوم آوردند و تحمیل به ما کردند، اُسَرای بسیار از آنها داریم، پناهندگان بسیار از آنها داریم؛ لکن با اُسَرا عملی کردیم که هیچ کس با اُسَرای خودش آن عمل را نمی‌کند. ما مثل برادرهای خودمان با آنها عمل کردیم. در صورتی که اُسَرایی که از ما آنها گرفتند تحت شکنجه هستند. حتی وزیر نفت[۳]ما الآن تحت شکنجه است. آن طوری که حتی در روزنامه‌های این دو روز نوشته بودند، به واسطۀ شکنجه در خطر است، و شاید خدای نخواسته از شکنجه‌هایی که می‌کنند و کردند جان سالم به در نبرد. این آن رژیمی است و آن شخصی است که در طائف آن لا طایلها را می‌گوید و اظهار مظلومیت می‌کند؛ و نیست کسی که بنشاند او را در یک محکمه‌ای و از او بازجویی کند که آیا این مظلومیت‌هایی که اظهار می‌کنید، ظالمی هستید که به صورت مظلوم خودتان را جلوه می‌دهید و خائنی هستید که خودتان را امین ملت عرب می‌دانید، و آیا ملت عراق شما را قبول دارند، پذیرا هستند؟ شما دو روز اختناق را از ملت عراق بردارید تا معلوم
بشود که کی با شما موافق است. همان طوری که شاه سابقِ معدوم ایران هم ادعا می‌کرد که ملت با من است! و دیدید که ملت چه طور با او بود. ملت عراق هم همین طور است که اگر سرنیزه از روی آنها برداشته بشود، خواهند دید که چه طور موافق‌اند با این آدم و این مطلب که «عُروبَت»
[۴]را من می‌خواهم تقویت کنم؛ این برخلاف اسلام است. ما عَرَبیت را و عَجَمیت را و تُرکیّت را و همه نژادها را پذیرا هستیم، لکن نه به آن معنایی که «حزب بعث» عراق قائلند که باید عرب باشد، و نه عجم و نه ترک و نه دیگران. همان مطلبی است که هیتلر می‌گفت، آن مملکت خودش را و نژاد خودش را نژاد برتر می‌دانست؛ و بر مردم و بر جهان آن کرد که همه شنیدید یا دیدید. ما نه ظلم خواهیم کرد؛ و نه مظلوم خواهیم واقع شد. این مطلبی که اینها در بوق کردند که ما خیال تجاوز داریم به همۀ ملتها و همۀ دولتهای دنیا یک مسئلۀ فاسدی است و یک تهمتی است و یک افترایی است که این مرد جنایتکار و این حزب جنایتکار به ما زده است. ما کراراً گفته‌ایم که ما به حسب دستور اسلام، نه ظالم هستیم و نه مظلوم. نه می‌توانیم زیر بار ظلم برویم، و نه خود ظلم می‌کنیم. نه یک وَجَب از خاک دیگران را طمع به آن داریم، اگر قدرت هم داشته باشیم، اگر قدرت گرفتن همۀ دنیا هم داشته باشیم، بنا بر این نیست. دستور این نیست و برنامۀ اسلام این نیست که تجاوز کنیم. لکن یک وَجَب از مملکت خودمان هم نخواهیم به دیگران داد. صدام را به جای خود نشاندیم، و بعد هم بیشتر می‌نشانیم.

والسلام علیکم و رحمة اللّه‌ و برکاته

 
۱- سوره بقره، آیۀ ۲۷۹ «به کسی ستم نکرده‌اید و ستم ندیده‌‌اید».
۲- طاق کسری یا ایوان کسرای مدائن، از آثار مهمّ عهد انوشیروان ساسانی است. طاق کسری که خرابه‌‌های آن هنوز در نزدیکی بغداد باقی است کاخ گروهی از پادشاهان ساسانی بوده و این امر، نشان دهندۀ آن است که عراق فعلی، بخشی از کشور بزرگ ایران بوده است و حتی شاهان ساسانی پایتخت خود را در مدائن نزدیک بغداد قرارداده بودند.
۳- مهندس جواد تندگویان وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران که هنگام انجام مأموریتی در آبادان به اسارت نیروهای بعثی درآمد. او بر اثر شکنجه‌های نیروهای بعثی در زندان آن رژیم به شهادت رسید. جنازه تندگویان، سال‌ها بعد به ایران انتقال یافت و در میان تأثر شدید مردم در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. عجیب آن است که امام خمینی در این سخنرانی، شهادت مهندس تندگویان بر اثر شکنجه‌های عمّال بعثی را پیش بینی فرموده‌اند.
۴- عرب زدگی؛ پان عربیسم ناسیونالیسم عربی افراطی.