آرمان ملت ایران ـ مخالفت عمومی با سلطنت ـ رژیم تحمیلی
|
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
آقایان آشفتگی چند سالۀ ملت ما را میدانند. مطلعند که تمام دستگاههای ملی و دولتی فلج شده است، وضع اقتصادی ما رو به نابودی رفته است، وضع فرهنگ ما خراب است، دانشگاهها تعطیلند، مدارس علمی ما تعطیل است، بازارها تعطیل است. تمام اینها مضافاً به خونریزیهایی که تاکنون شده است و آشفتگیهایی که در مملکت ما هست. از اینها اطلاع دارند. و کسانی که مربوطند به این، دست بردارند از شلوغکاری، و با تعقل اشیاء را فکر کنند و کنار بروند.[۱]ما همۀ این مسائل را انشاءاللّه با پشتیبانی ملت حل خواهیم کرد.
در آرزوی ایجاد حکومت عدل علی (ع)
شما خبرنگارها در این مدتها ملاحظه کردید که ملت ما از مرکز تا هر جا که چشمانداز باشد، شهرستانهای بزرگ و کوچک، دهکدهها، قرا، قصبات، همه با هم یک فکر و یک نظر و با ارادۀ مصمم از ما میخواهند که رژیم سلطنتی، که یک رژیم پوسیدۀ غیر عُقَلایی است، غیر عقلی است، و رژیم سلطنت محمدرضاخان، همۀ مردم گفتند که اینها باید سراغ کارشان بروند؛ و همۀ مردم یکدل و یک جهت جمهوری اسلامی را میخواهند.
ملت ما مُسْلم است، علاقهمند به اسلام است، عدل اسلامی را دیده است؛ تاریخ ما از حکومتهایی که در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است که وضع حکومتها چه بوده است، وضع حاکم چه بوده است. حضرت امیرالمؤمنین، علی ابن ابیطالب، که حاکم بر یک صحنۀ بزرگ[بوده است]، یک ممالک بزرگ، از عربستان سعودی گرفته تا مصر، ایران، عراق و سوریه و سایر جاها را داشته است، همین قاضیای که خودش قرار داده برای قضا، وقتی که یک نفر یهودی[علیه]او دعوی کرده است و ادعا کرده است چیزی را، قاضی[آن حضرت]را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضی و با یهودی در عرض هم نشستهاند، و دادخواهی شده است، و قاضی حکم برخلاف حضرت امیر ـ سلاماللّه علیه ـ یعنی حکومت وقت کرده است، و[آنحضرت]تسلیم بوده است. یک همچو وضع حکومتی در بشر معلوم نیست تحقق پیدا کرده باشد. و ما آرزوی یک همچو حکومتی داریم. یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقهمند باشد؛ عقیدهاش این باشد که باید من نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگیاش پست باشد، گرسنگی بخورد. ما میخواهیم یک همچو حکومت عدلی ایجاد کنیم.
و چنانکه شما میدانید ـ یعنی خبرنگارها به واسطۀ اطلاعاتی که در ممالک خودشان هست، و ما هم به واسطۀ اطلاعاتی که در این مملکت داریم و مشاهداتی که داشتیم ـ از اول که رضاخان کودتا کرد و آمد به تهران،[۲]تا آن وقتی که مجلس مؤسسان درست کرد و وکلایی خودش درست کرد، تمام اینها با سرنیزه بود و ارادۀ ملت هیچ دخالت در این مسائل نداشت و ملت به هیچ وجه در حساب نمیآمد. و یک همچو جمعیتی که او جمع کرده بود و با سرنیزه مسئلۀ مؤسسان را تأسیس کرد و آنها رأی دادند، این رأی رأیِ باطل بوده است؛ این مجلس مجلس ملی نبوده است؛ و چون مجلس ملی نبوده است، رژیم سلطنتی پهلوی یک رژیم متکی بر سرنیزه بوده است و قانونی نبوده است. وقتی رژیمْ قانونی نشد، مجالسی که بعدها هم تهیه کردند ملی نبوده است، قانونی نبوده است. تمام این مسائل به ما میفهماند که الآن نه دولت قانونی است، نه مجلس قانونی است ـ نه این مجلس و نه آن مجلس.[۳]
ولهذا چون ما مجلس را غیرقانونی میدانیم و دولت را هم غیرقانونی میدانیم و اوضاع کشور را آشفته میبینیم، برای اینکه خاتمه بدهیم به وضع[آشفتۀ]کشور، ما به واسطۀ اتکا به این آرای عمومی ـ که شما الآن میبینید و دیدید تاکنون که آرای عمومی با ماست و ما را به عنوان «وکالت» یا بفرمایید به عنوان «رهبری»، همه قبول دارند ـ از این جهت ما یک دولتی را معرفی میکنیم، رئیس دولتی را معرفی میکنیم[تا]موقتاً دولتی تشکیل بدهد که هم به این آشفتگیها خاتمه بدهد، و هم یک مسئلۀ مهمی که مجلس مؤسسان است، انتخابات مجلس مؤسسان را درست کند، و مقدمات آن را درست کند و مجلس مؤسسان تأسیس بشود. و همین طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمی را انتخاب بکنند. و مجلس مؤسسان؛ ...جمهوری اسلامی را[به]رفراندم بگذارد ... با اینکه من اعتقادم این است که دیگر احتیاج به رفراندم نیست و مردم مکرر به جمهوری اسلامی رأی دادهاند؛ لکن برای اینکه بهانهها تمام بشود و شمارش آرا بشود، ما باید آزادانه یک همچو کاری بکنیم تا مردم بدانند، تا همۀ عالم بدانند که رأی آزاد که مردم میدهند به که میدهند و به چه رژیمی میدهند. لهذا ما دولت موقت را تعیین کردیم. و چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سالهای طولانی است از نزدیک میشناسم و یک مردی است صالح، متدین، عقیدهمند به دیانت و امین و ملی و بدون گرایش به یک شیئی که برخلاف مقررات شرعی است، من ایشان را معرفی میکنم که ایشان رئیس دولت باشند. و ایشان وزرای خودشان را بعد تعیین خواهند کرد، و به ما معرفی میکنند تا اینکه شورای انقلاب ما، که پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند، شورای انقلاب وزرای ایشان را هم بررسی بکنند، و انشاءاللّه مسائل به طور سهل و به طور خوبی انجام بگیرد. و من باید یک تنبه دیگری هم بدهم و آن اینکه من که ایشان را حاکم کردم، یک نفر آدمی هستم که به واسطۀ ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم، ایشان را قرار دادم.
ایشان را که من قرار دادم واجبُالاِْتِّباع است، ملت باید از او اتّباع کند. یک حکومت عادی نیست، یک حکومت شرعی است؛ باید از او اتّباع کنند. مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزای آن بسیار زیاد است. من تنبه میدهم به کسانی که تخیل این معنی را میکنند که کارشکنی بکنند یا اینکه خدای نخواسته یکوقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام میکنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه اسلام. قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است. و من تنبه میدهم به اینها که بر سر عقل بیایند؛ بگذارند مملکت ما از این آشفتگی بیرون برود، بگذارند خونهای محترم ریخته نشود، بگذارند جوانهای ما دیگر اینقدر خون ندهند، بگذارند اقتصاد ما صحیح بشود؛ ما بتدریج کارها را اصلاح بکنیم. و از خدای تبارک و تعالی میخواهم که توفیق بدهد به آقای مهندس بازرگان که این مأموریت را به وجه احسن انجام بدهد.
[پس از سخنان امام خمینی و معرفی نخستوزیر دولت موقت، خبرنگاران پرسشهای خود را مطرح کردند. امام به این پرسشها با اختصار پاسخ دادند. متن سؤال و جوابها به شرح زیر است:]
سؤال:[حضرت آیتاللّه فرمودید کسانی که این دولت را نپذیرند مجازات خواهند شد؛ اگر ارتش نپذیرفت چه پیشبینی میکنید و چه خواهید کرد؟]
جواب:ارتش چنان عملی را نخواهد کرد. و اگر بکند اولاً از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانیاً در موقع مقتضی، جزایی را که قانون اسلام تعیین کرده است اجرا میکنیم. و اگر خدای نکرده چنین کردند اعلام میکنیم.
ــ[با توجه به تماس نزدیک بازرگان با شما و همچنین با بختیار، تصور میکنید واکنش بختیار و نیز ارتش چه باشد؟ بختیار چه موضعی خواهد داشت یا دارد، و همچنین ارتش چه موضعی خواهد داشت یا دارد؟]
ــاگر هر دو عاقل باشند و به مملکت علاقه داشته باشند عکسالعمل آنها باید مثبت باشد. و اگر خائن باشند و بخواهند به مملکت خیانت کنند، این امرش با خداست.
ــ[به نظر شما قانون اساسی ۱۹۰۶[۴]آیا مورد قبول است و میتواند چهارچوبی باشد برای دورۀ انتقالی؟]
ــبجز در مواد بسیاری که به زور وارد قانون اساسی شده است، تا زمانی که ملت رأی بر مخالفت با آن نداده است، به قوۀ خود باقی است.
ــ[سپس آقای مهندس بازرگان طی سخنانی گفت:
بسماللّه الرحمن الرحیم
خدای بزرگ را شکر میکنم که چنین اعتبار و حُسن شهرتی را، که به هیچ وجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم، به من ارزانی داشته و همین موهبت الهی باعث شده که آیتاللّه ابراز اعتماد و ارجاع چنین مأموریتی را به بنده عنایت بفرمایند. و همچنین تشکر از ملت ایران میکنم، که آیتاللّه مکرر تأکید فرموده که «به نام ملت، هم صدای ملت و برای ملت» گامها و صداهای خود را برداشته و بلند کرده.
این مأموریت یعنی سیاست دولت موقت و تشکیل حکومت در شرایط بسیار دشوار و خطرناک، عظیمترین شغل و وظیفه و در عین حال بزرگترین افتخاری است که به بنده واگذار شده است. و شاید حق داشته باشم بگویم که دشوارترین وظیفه و کاری است که در طول تاریخ ۷۲ سالۀ مشروطیت ایران به نامزدها و مأموران نخستوزیریهای دیگر داده شده باشد. قاعدتاً با توجه به جثۀ نحیف و نواقص و معایب خودم نمیبایستی قبول این مسئولیت را کرده و زیر بار چنین امری رفته باشم؛ ولی از یک طرف بنا به ضرورت و وظیفه و مسئولیت طبیعی و انتظاری که داشتند مجبور بودم، ناچار شدم قبول کنم. و مخصوصاً با تأسی به رویه و سنتی که خود آیتاللّه در سراسر دوران اداره و رهبری جنبش داشتهاید و با عزم راسخ و ایمان کامل به خدا و اعتماد به موفقیت این راه رهبری فرمودهاید، من هم همین راه را میپیمایم. و این اولین درسی است و اولین دستوری است که از آیتاللّه گرفتهام. و فرمایش حضرت علی بن ابیطالب (ع) را به کار بستهام و میبندم که فرمودهاند: «وقتی در برابر امر خطیر و کار مشکلی قرار گرفتید تردید نکنید، وارد شوید به حول و قوۀ الهی مشکلات و مسائل حل خواهند شد».
بنابراین عرض میکنم که با امید به خدا و امتنان از آیتاللّه و انتظار از ملت ایران و ملت جهان، این مأموریت و خدمت خطیر را قبول و تعهد کردم. برای مخاطرات و زحماتش آمادهام و تا آنجا که مربوط به بنده باشد کوشش و منتهای کوشش و نهایت جهاد را در راه ملت عزیز ایران خواهم کرد. «وَلا حَوْلَ وَلا قوّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلیِّ العَظیم».]
ــ[پس از سخنان آقای بازرگان، امام خمینی فرمود:]
ــمن بعد از تشکر از ملت ایران که در این مدت طولانی رنج و زحمت بردند و با دادن خون خودشان برای اسلام خدمت کردند، مطلبی هست که میخواهم به عرض ملت برسانم و آن این است که نظر خودشان را دربارۀ دولت آقای مهندس بازرگان که دولت شرعی و اسلامی است اعلام کنند؛ هم به وسیلۀ مطبوعات، هم تظاهرات «آرام» در شهرها و در دهات و هر جا که مسلمان هست، نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس بازرگان اظهار کنند.
ــ[درپایان، آقای هاشمی رفسنجانی متن حکم انتصاب آقای بازرگان به نخستوزیری دولت موقت را که از سوی امامخمینی (در تاریخ ۱۵ بهمن) صادر و تحریر شده بود قرائت کرد[۵]]
۱ ـ اشاره به بختیار و دولتش. |
۲ ـ اصل: ایران. |
۳ ـ مجلس شورای ملی و مجلس سنا. |
۴ ـ قانونی اساسی مشروطه. |
۵ ـ متن حکم، در سیر تاریخی خود ۱۵ بهمن، قبل از همین سخنرانی درج شده است. |