1390/04/16
گفتوگو با دکتر منوچهر محمدی
تفاوتهای انقلاب اسلامی ایران با قیامهای منطقه
رهبر انقلاب در دیدار خود با فرماندهان سپاه پاسداران بیان کردند: «امروز همان حرکتی که ما ملت ایران سی سال قبل، سی و دو سال قبل شروع کردیم، عیناً همان حرکت را با یک تفاوتهای منطقهای و بومی و جغرافیائی و تاریخی، در دنیای اسلام در چندین کشور داریم مشاهده میکنیم.» در گفتوگو با دکتر منوچهر محمدی، مؤلف و استاد دانشگاه تهران، این موضوع را مورد برررسی قرار دادیم:
برخی با اشاره به فاصلهی سیساله حوادث اخیر منطقه از انقلاب اسلامی ایران، الگوگیری این کشورها از انقلاب اسلامی را امری بعید تلقی میکنند؛ تحلیل شما درباره این مسئله چیست؟
حوادث اخیر منطقه باید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق میافتاد؛ اما دشمن با دو اقدام توطئهآمیز مانع از حرکت دومینوی انقلاب در منطقه شد. اقدام اول اینکه صدام را به جنگ علیه ایران وادار کرد تا ایران مشغول جنگ شود و از سویی مانع انقلاب در قطعه دوم دومینو یعنی عراق شد.
اقدام دیگر، ایجاد طالبان و القاعده بود که گسترش دومینوگونهی انقلاب را متوقف کرد. در طول این سه دهه هم با بهرهگیری از انواع توطئهها، جنگهای نرم و سرد که آخرینش همین فتنه 88 بود کوشیدند تا از استقرار کامل انقلاب اسلامی در ایران جلوگیری کنند اما موفق نشدند.
مردم مسلمان منطقه که شاهد این تحولات بودند احساس کردند این حرکتی که سال 57 در ایران شکل گرفت و ادامه پیدا کرد، یک قدرت غیرقابل شکست است. چرا آنها نتوانند چنین قدرتی داشته باشند؟
چه شواهدی مبنی بر الهامگیری مردم منطقه از انقلاب اسلامی ایران وجود دارد؟
شباهتهای بسیار زیادی بین انقلاب اسلامی ایران و حوادث اخیر وجود دارد که حاکی از الهامبخش بودن انقلاب اسلامی برای مردم منطقه است. اول اینکه این حرکتها مانند انقلاب اسلامی ایران کاملاً مردمی و برخاسته از توده مردم است؛ حرکتی چریکی و یا کودتای نظامی نیست و به طبقه خاصی مانند روشنفکران یا کارگران اختصاص ندارد.
دومین محور شباهت، حضور جوانان در میدان مبارزه است. سومین تشابه، رنگ و جلای مذهبی در این قیامها است. مردم بعد از اقامه نماز جمعه با شعار اللهاکبر، حرکتهای خود را شکل میدهند و نمیتوان به این حرکات رنگ ناسیونالیستی عربی زد.
چهارمین تشابه در شیوهی مبارزه است. تمام این ملتها مبارزه را با دست خالی و بدون سلاح آغاز کردند. البته مردم در برخی کشورها مانند لیبی مجبور شدند که دست به سلاح ببرند ولی همانها هم روز اول بدون سلاح آمدند.
نکته بعد اینکه معترضان سعی کردند با ارتش و نیروهای مسلح درگیر نشوند و آنها را با مسائل عاطفی به خودشان جذب کنند. همچنانکه در انقلاب اسلامی ایران، امام تا آخر اجازه نداد مردم دست به سلاح ببرند و میفرمود که ارتشیها برادران شما هستند، شما به جای گلوله به آنها گل بدهید. این شباهتها، نکاتی است که ملتهای منطقه از انقلاب اسلامی ایران الگو گرفتهاند.
اما به نظر میرسد بین انقلاب اسلامی ایران و تحولات اخیر کشورهای منطقه تفاوتهای معناداری هم وجود دارد.
بله، مهمترین تفاوت به مسئله رهبری برمیگردد؛ در انقلاب اسلامی ایران، رهبری از مردم فرسنگها جلوتر بود و مردم به دنبال او میدویدند؛ اما در این انقلابها بر عکس است؛ رهبران احزاب و تشکلها و حتی رهبران مذهبی فرسنگها از مردم عقب هستند و هرچه میدوند به مردم نمیرسند.
تفاوت دیگر، الگو نداشتن انقلابیهای ایران و الگو داشتن مردم کشورهای منطقه است که تا حدی خلأ نداشتن رهبری را پر میکند. در آن دوران از ما میپرسیدند که «آقا شما دنبال کدام نظام هستید؟» ما میگفتیم نظام پیغمبر اسلام(ص) و علیابنابیطالب(ع)؛ که آنوقت به چشم کسی که دچار توهم شده به ما نگاه میکردند. ما واقعاً الگوی معاصر نداشتیم. اما این ملتهای منطقه الان الگو دارند و الگویشان انقلاب اسلامی ایران است.
همینطور تفاوتهایی مربوط به اقتضائات کشورها وجود دارد؛ زیرا هرکشور، شرایط خاص خودش را دارد. کشوری مثل لیبی شرایط ژئواستراتژیک بسیار مهمی دارد. در یک قدمی اروپا است. کشور فقیری مثل یمن هم با وجود آنکه در بابالمندب قرار گرفته، اما اهمیتش از این لحاظ به اندازه لیبی نیست. بحرین نیز کشور بسیار کوچکی است که تمام جمعیتش به هشتصدهزار نفر هم نمیرسد اما ناوگان پنجم آمریکا در این کشور قرار دارد و اکثریت مردمش شیعه هستند.
چه عنصری باعث شده تا قشرهای مختلف مردم در کشورها، وارد عرصه مبارزه شوند؟
برخورد با سلطه و استکبارستیزی، وجه مشترک همهی این اتفاقات است. علت این استکبارستیزی هم، آگاه شدن جوامع، افزایش درک، شعور و دانش افراد و بهخصوص رشد سرعت ارتباطات است؛ کما اینکه حضرت امام(ره) هم در همان سالهای 41 و 42 که قیام آغاز شد این روزها را دیدند و گفتند که جنگ شرق و غرب توخالی و پوشالی است و جنگ واقعی بین مستکبرین و مستضعفین است. تحولات اخیر هم جزئی از همان جنگ مستکبرین و مستضعفین است که در حال تکامل میباشد؛ همان جنگی که در قرآن نیز به موضوع آن اشاره شده است.
جوامع امروزی دیگر حاضر به پذیرش سلطه نیستند و این معنا هرگونه سلطهی فرهنگی، نظامی، اقتصادی و سیاسی را شامل میشود. مردم میخواهند خودشان باشند، آزاد باشند و خودشان تصمیم بگیرند. این حالت حتی به کشورهای اروپایی هم سرایت کرده است و مردم در برخی از این کشورها علیه سلطه اقلیت صاحب ثروت قیام کردهاند. البته انگیزه مسلمانان برای مقابله با نظام سلطه به دلیل خاصیت استکبارستیز این مکتب از دیگران بیشتر است.
در اندیشه سیاسی برادران اهلسنت هم، حاکم مسلمان، هرکسی که باشد، حتی اگر ظالم باشد، «اولوالامر» محسوب میشود و اطاعت از او واجب است. اما امروز مردم در کشورهای عربی در مقابل بنعلی، مبارک و... قیام کردند، حال آنکه براساس عقیدهی آنها قیام علیه حاکم جائز نیست. این تابوی غلط در حال فروریختن است، زیرا جوان نمیتواند خودش را قانع کند که اطاعت از یک فاسق فاجر و ستمگر مانند اطاعت خدا و پیغمبر(ص) باشد.
به نظر شما کدام عناصر اندیشهی سیاسی انقلاب اسلامی برای دیگر کشورها بیشتر قابل استفاده است؟
عنصر قدرت جمهوری اسلامی، جامعهی ولایی است که از سه محور مردم ولایتمدار، رهبری ولایی و مکتب ولایی تشکیل شده است. انقلاب اسلامی به وسیلهی این جامعهی ولایی پیروز شد و با آن از توطئههای سختافزاری و نرمافزاری مصون ماند. جنگ تحمیلی و فتنههای گوناگون را چه نیرویی مهار کرد؟ مردم ولایتمدار بودند که تحت رهبری ولیفقیه وارد میدان شدند. ما باید این رمز و راز پیروزی را که تا به امروز حفظ شده به دنیا نشان دهیم.
بر خلاف تصور برخی افراد، انقلاب ما ثابت کرد هر کسی که از این جامعهی ولایی زاویه بگیرد، بدون اینکه صدمهای به هستهی اصلی قدرت انقلاب که همان جامعهی ولایی است وارد کند، خودش آسیب میبیند. به همین دلیل، امروز با وجود گذشت چهار نسل از انقلاب اسلامی، شاهد جوانانی هستیم که از جوانهای نسل اول انقلاب بسیار انقلابیتر هستند و این نشانه استحکام و اقتدار جامعهی ولایی است.
یکی از هشدارهای رهبر انقلاب خطاب به مردم مصر این بود که مبادا دشمن رانده شده، از راه دیگری وارد شود. زمینههای بازگشت دشمن از نظر شما چیست؟
دو آسیب این تحولات را تهدید میکند؛ یکی رهبری و دیگری مکتب. الآن این خلأها وجود دارد و ممکن است در حرکتهای مردمی انحراف ایجاد کند. حرکتهای مردمی که در منطقه رخداده فاقد رهبری است. رهبران، دیر از خواب بیدار شدند در نتیجه همانطور که رهبر انقلاب فرمودند هر کسی تلاش میکند در این تحولات نفوذ کند و خطر موجسواری دشمن وجود دارد؛ کمااینکه در تونس و مصر هنوز همان ساختار قدیمی حفظ شده و لازم است که این ساختار شکسته شود و تحولات بنیادین صورت بگیرد تا انقلاب به معنای واقعی محقق شود.
برخی با اشاره به فاصلهی سیساله حوادث اخیر منطقه از انقلاب اسلامی ایران، الگوگیری این کشورها از انقلاب اسلامی را امری بعید تلقی میکنند؛ تحلیل شما درباره این مسئله چیست؟
حوادث اخیر منطقه باید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق میافتاد؛ اما دشمن با دو اقدام توطئهآمیز مانع از حرکت دومینوی انقلاب در منطقه شد. اقدام اول اینکه صدام را به جنگ علیه ایران وادار کرد تا ایران مشغول جنگ شود و از سویی مانع انقلاب در قطعه دوم دومینو یعنی عراق شد.
اقدام دیگر، ایجاد طالبان و القاعده بود که گسترش دومینوگونهی انقلاب را متوقف کرد. در طول این سه دهه هم با بهرهگیری از انواع توطئهها، جنگهای نرم و سرد که آخرینش همین فتنه 88 بود کوشیدند تا از استقرار کامل انقلاب اسلامی در ایران جلوگیری کنند اما موفق نشدند.
مردم مسلمان منطقه که شاهد این تحولات بودند احساس کردند این حرکتی که سال 57 در ایران شکل گرفت و ادامه پیدا کرد، یک قدرت غیرقابل شکست است. چرا آنها نتوانند چنین قدرتی داشته باشند؟
مهمترین تفاوت به مسئله رهبری برمیگردد؛ در انقلاب اسلامی ایران، رهبری از مردم فرسنگها جلوتر بود و مردم به دنبال او میدویدند، اما در این انقلابها بر عکس است و رهبران هرچه میدوند به مردم نمیرسند.
چه شواهدی مبنی بر الهامگیری مردم منطقه از انقلاب اسلامی ایران وجود دارد؟
شباهتهای بسیار زیادی بین انقلاب اسلامی ایران و حوادث اخیر وجود دارد که حاکی از الهامبخش بودن انقلاب اسلامی برای مردم منطقه است. اول اینکه این حرکتها مانند انقلاب اسلامی ایران کاملاً مردمی و برخاسته از توده مردم است؛ حرکتی چریکی و یا کودتای نظامی نیست و به طبقه خاصی مانند روشنفکران یا کارگران اختصاص ندارد.
دومین محور شباهت، حضور جوانان در میدان مبارزه است. سومین تشابه، رنگ و جلای مذهبی در این قیامها است. مردم بعد از اقامه نماز جمعه با شعار اللهاکبر، حرکتهای خود را شکل میدهند و نمیتوان به این حرکات رنگ ناسیونالیستی عربی زد.
چهارمین تشابه در شیوهی مبارزه است. تمام این ملتها مبارزه را با دست خالی و بدون سلاح آغاز کردند. البته مردم در برخی کشورها مانند لیبی مجبور شدند که دست به سلاح ببرند ولی همانها هم روز اول بدون سلاح آمدند.
نکته بعد اینکه معترضان سعی کردند با ارتش و نیروهای مسلح درگیر نشوند و آنها را با مسائل عاطفی به خودشان جذب کنند. همچنانکه در انقلاب اسلامی ایران، امام تا آخر اجازه نداد مردم دست به سلاح ببرند و میفرمود که ارتشیها برادران شما هستند، شما به جای گلوله به آنها گل بدهید. این شباهتها، نکاتی است که ملتهای منطقه از انقلاب اسلامی ایران الگو گرفتهاند.
اما به نظر میرسد بین انقلاب اسلامی ایران و تحولات اخیر کشورهای منطقه تفاوتهای معناداری هم وجود دارد.
بله، مهمترین تفاوت به مسئله رهبری برمیگردد؛ در انقلاب اسلامی ایران، رهبری از مردم فرسنگها جلوتر بود و مردم به دنبال او میدویدند؛ اما در این انقلابها بر عکس است؛ رهبران احزاب و تشکلها و حتی رهبران مذهبی فرسنگها از مردم عقب هستند و هرچه میدوند به مردم نمیرسند.
تفاوت دیگر، الگو نداشتن انقلابیهای ایران و الگو داشتن مردم کشورهای منطقه است که تا حدی خلأ نداشتن رهبری را پر میکند. در آن دوران از ما میپرسیدند که «آقا شما دنبال کدام نظام هستید؟» ما میگفتیم نظام پیغمبر اسلام(ص) و علیابنابیطالب(ع)؛ که آنوقت به چشم کسی که دچار توهم شده به ما نگاه میکردند. ما واقعاً الگوی معاصر نداشتیم. اما این ملتهای منطقه الان الگو دارند و الگویشان انقلاب اسلامی ایران است.
همینطور تفاوتهایی مربوط به اقتضائات کشورها وجود دارد؛ زیرا هرکشور، شرایط خاص خودش را دارد. کشوری مثل لیبی شرایط ژئواستراتژیک بسیار مهمی دارد. در یک قدمی اروپا است. کشور فقیری مثل یمن هم با وجود آنکه در بابالمندب قرار گرفته، اما اهمیتش از این لحاظ به اندازه لیبی نیست. بحرین نیز کشور بسیار کوچکی است که تمام جمعیتش به هشتصدهزار نفر هم نمیرسد اما ناوگان پنجم آمریکا در این کشور قرار دارد و اکثریت مردمش شیعه هستند.
عنصر قدرت جمهوری اسلامی، جامعهی ولایی است که از سه محور مردم ولایتمدار، رهبری ولایی و مکتب ولایی تشکیل شده است. انقلاب اسلامی به وسیلهی این جامعهی ولایی پیروز شد و با آن از توطئههای سختافزاری و نرمافزاری مصون ماند.
چه عنصری باعث شده تا قشرهای مختلف مردم در کشورها، وارد عرصه مبارزه شوند؟
برخورد با سلطه و استکبارستیزی، وجه مشترک همهی این اتفاقات است. علت این استکبارستیزی هم، آگاه شدن جوامع، افزایش درک، شعور و دانش افراد و بهخصوص رشد سرعت ارتباطات است؛ کما اینکه حضرت امام(ره) هم در همان سالهای 41 و 42 که قیام آغاز شد این روزها را دیدند و گفتند که جنگ شرق و غرب توخالی و پوشالی است و جنگ واقعی بین مستکبرین و مستضعفین است. تحولات اخیر هم جزئی از همان جنگ مستکبرین و مستضعفین است که در حال تکامل میباشد؛ همان جنگی که در قرآن نیز به موضوع آن اشاره شده است.
جوامع امروزی دیگر حاضر به پذیرش سلطه نیستند و این معنا هرگونه سلطهی فرهنگی، نظامی، اقتصادی و سیاسی را شامل میشود. مردم میخواهند خودشان باشند، آزاد باشند و خودشان تصمیم بگیرند. این حالت حتی به کشورهای اروپایی هم سرایت کرده است و مردم در برخی از این کشورها علیه سلطه اقلیت صاحب ثروت قیام کردهاند. البته انگیزه مسلمانان برای مقابله با نظام سلطه به دلیل خاصیت استکبارستیز این مکتب از دیگران بیشتر است.
در اندیشه سیاسی برادران اهلسنت هم، حاکم مسلمان، هرکسی که باشد، حتی اگر ظالم باشد، «اولوالامر» محسوب میشود و اطاعت از او واجب است. اما امروز مردم در کشورهای عربی در مقابل بنعلی، مبارک و... قیام کردند، حال آنکه براساس عقیدهی آنها قیام علیه حاکم جائز نیست. این تابوی غلط در حال فروریختن است، زیرا جوان نمیتواند خودش را قانع کند که اطاعت از یک فاسق فاجر و ستمگر مانند اطاعت خدا و پیغمبر(ص) باشد.
به نظر شما کدام عناصر اندیشهی سیاسی انقلاب اسلامی برای دیگر کشورها بیشتر قابل استفاده است؟
عنصر قدرت جمهوری اسلامی، جامعهی ولایی است که از سه محور مردم ولایتمدار، رهبری ولایی و مکتب ولایی تشکیل شده است. انقلاب اسلامی به وسیلهی این جامعهی ولایی پیروز شد و با آن از توطئههای سختافزاری و نرمافزاری مصون ماند. جنگ تحمیلی و فتنههای گوناگون را چه نیرویی مهار کرد؟ مردم ولایتمدار بودند که تحت رهبری ولیفقیه وارد میدان شدند. ما باید این رمز و راز پیروزی را که تا به امروز حفظ شده به دنیا نشان دهیم.
بر خلاف تصور برخی افراد، انقلاب ما ثابت کرد هر کسی که از این جامعهی ولایی زاویه بگیرد، بدون اینکه صدمهای به هستهی اصلی قدرت انقلاب که همان جامعهی ولایی است وارد کند، خودش آسیب میبیند. به همین دلیل، امروز با وجود گذشت چهار نسل از انقلاب اسلامی، شاهد جوانانی هستیم که از جوانهای نسل اول انقلاب بسیار انقلابیتر هستند و این نشانه استحکام و اقتدار جامعهی ولایی است.
یکی از هشدارهای رهبر انقلاب خطاب به مردم مصر این بود که مبادا دشمن رانده شده، از راه دیگری وارد شود. زمینههای بازگشت دشمن از نظر شما چیست؟
دو آسیب این تحولات را تهدید میکند؛ یکی رهبری و دیگری مکتب. الآن این خلأها وجود دارد و ممکن است در حرکتهای مردمی انحراف ایجاد کند. حرکتهای مردمی که در منطقه رخداده فاقد رهبری است. رهبران، دیر از خواب بیدار شدند در نتیجه همانطور که رهبر انقلاب فرمودند هر کسی تلاش میکند در این تحولات نفوذ کند و خطر موجسواری دشمن وجود دارد؛ کمااینکه در تونس و مصر هنوز همان ساختار قدیمی حفظ شده و لازم است که این ساختار شکسته شود و تحولات بنیادین صورت بگیرد تا انقلاب به معنای واقعی محقق شود.