1390/03/17
گفتوگو با دکتر احمد احمدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
باید این زخم چرکین را مداوا کرد
|به مناسبت انتصاب اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی از سوی رهبر انقلاب|
رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با ایشان، سه مطالبهی مهم را مطرح کردهاند؛ تدوین نقشهی مهندسی فرهنگی، تدوین و طراحی نقشهی جامع علمی کشور و نیز نوسازی نظام آموزشی کشور. این مهندسی فرهنگی مد نظر ایشان، باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
به هر حال ما یک کشور اسلامی و ایرانی هستیم. درواقع یک فرهنگ غنی از لحاظ اعتقادی و اخلاقی با آن فرهنگ قبلی ما برخورد کرده است و آنچه نارسایی در آن بوده، خودبهخود حذف شده است. سابقهی فرهنگ و تمدن اسلامی و نهضت علمی که در آن زمان ایجاد شد، چنان بود که مسلمانان در بیشتر علوم رایج سرآمد بودند. الان هم باید همانطور باشیم.
فرهنگ غرب از چهار قرن پیش شروع به نفوذ کرده و به بسیاری از کشورها حمله کرده است. آثار مخرب خودش را هم بهویژه در دوران پهلوی بهجا گذاشته است و هماکنون هم بقایای آن پابرجا است. در دوران پهلوی یکباره غرب و تفکر آن بر کل نهادهای حساس کشور مسلط شد. دانشگاهها و مراکز آموزشی ما را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داد.
پس از انقلاب هم که هشت سال درگیر جنگ بودیم. نیروهای متفکری را هم از دست دادیم که شهید مطهری از آن جمله بودند. بعد از پیروزی انقلاب یک مقاومت مختصری در برابر موج غربی شدن صورت گرفت که البته در برابر آنچه که در دوران پهلوی حاکم شده بود، ناچیز بود و نتوانست تغییر و تحول جدی ایجاد کند. در دورهی اصلاحات نیز شدت این انحراف و کجروی بیشتر شد.
در مجموع، تصریح بقایای آن فرهنگ مثل یک زخم چرکینی است که روی آن پوشیده است و آزار میدهد و باید مداوا شود. به نظر میرسد که برای حل این معضل باید حرکت یکپارچهای را آغاز کرد. به همین دلیل دغدغهی طراحی چنین نقشهای مطرح است. البته صرف طراحی کافی نیست، بلکه عقبهی آن نیز باید یک ارادهی عملی قوی وجود داشته باشد تا آن طرح به مرحلهی تحقق برسد.
جمع دانشمندی که سالها روی زبان و اندیشهی غرب کار کردهاند و در مبانی و معارف اسلامی نیز تخصص کامل دارند، باید سالها کار کنند تا به یک تولید اساسی در حوزهی کتابها و مدلهای آموزشی و فرهنگی برسند. البته مسئلهی استاد هم بسیار مهم است. شما هرقدر کتاب خوب هم تهیه کنید، ولی اگر استاد معتقد نداشته باشید، آن کتاب را تدریس نمیکنند. پس طراحی و تدوین نقشهی مهندسی فرهنگی در کنار یک اجرای قوی و محکم مؤثر خواهد بود.
اوایل دههی هفتاد یک طرح برای رفع موانع فرهنگی در شورا مطرح و تصویب شد. طرح به وزارت ارشاد ارائه شد. دو، سه سال طول کشید تا اینکه هیچ اثری از آن ندیدیم. بعد هم گزارش دادند که در یکی از استانهای کشور خودکشی و خودسوزی افزایش یافته است. به سراغ آقای وزیر وقت ارشاد رفتیم و گفتیم طرح چه شد؟ گفتند داریم برایش آییننامه مینویسیم. وقتی به سراغ گروهی رفتیم که آییننامه مینوشتند، متوجه شدیم متأسفانه تعداد اندکی باسواد را آوردهاند و هرچه را که ما آنجا نوشته بودیم، دوباره داشتند تعریف میکردند. ما گفتیم آخر این چه وضعی است؟ ولی صدایمان به جایی نرسید.
برای این مهم باید یک گروه مشترک از حوزه و دانشگاه بنشینند و به این موضوع فرهنگی رسیدگی کنند. الان شورای انقلاب فرهنگی پانزده روز یک بار تشکیل میشود. اینها درد است. حتی برخی دوستان به علت مشغله زیاد نمیتوانند به مسائل شورا بپردازند. مهندسی فرهنگی اینگونه نمیشود. یک جمعی باید بنشینند و وقتی که تبیین کردند، یک نظارتی هم داشته باشند.
چرا از لفظ مهندسی برای فرهنگ استفاده شده است؟
منظور این است که یک برنامههایی برای آن ریخته شود و عیوب شناخته شود. برنامهی منسجمی که شامل همهی ابعاد باشد؛ از زبان و خلق و خو و آداب و رسوم مردم گرفته تا مسائل اقتصادی، سیاسی، تعلیم و تربیت و دانشگاهها و مساجد. همهی اینها را بنشینند رسیدگی کنند و ثمر بدهند. بنابراین مهندسی فرهنگی باید در یک چارچوب بههمپیوسته شکل بگیرد.
بر چه مبنایی رهبر انقلاب در مورد نوسازی نظام آموزشی و اصلاح ساختار آن در شورا تأکید ویژه داشتند؟
در دوران اصلاحات، برخی آقایان به سمت سکولاریزه کردن نظام آموزش عالی و آموزش و پرورش حرکت کردند. درواقع متون کتابها و روشهای آموزشی را برخی افراد سکولار تدوین میکردند که در مجموعه داخل کرده بودند. در چهار سال دولت نهم نیز آموزش و پرورش به علت جابهجاییهای زیادی که در عرصهی وزارت داشت، نتوانست آنطور که باید، به سمت تحول و نوسازی حرکت کند. عوض شدن رؤسای چنین مجموعههایی نیز قطعاً آسیبهایی را به همراه خواهد داشت.
این دغدغههای رهبر معظم انقلاب در صورتی تحقق پیدا میکند که یک مجموعهی اجرایی قوی در حوزهی فرهنگ و آموزش به نقشههای کلانی که شورا تصویب میکند، عمل کنند. نوسازی و توسعهی آموزشی و فرهنگی باید منطبق بر نقشه و در چارچوب مخصوص انجام گیرد. ضمن اینکه مسئولان کشور باید سعی کنند تا سطح فکر، اندیشه و اهتمام خود را به رهبر انقلاب نزدیک کنند وگرنه دستیابی به این مقصود، بسیار سخت و دور از دسترس خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با ایشان، سه مطالبهی مهم را مطرح کردهاند؛ تدوین نقشهی مهندسی فرهنگی، تدوین و طراحی نقشهی جامع علمی کشور و نیز نوسازی نظام آموزشی کشور. این مهندسی فرهنگی مد نظر ایشان، باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
به هر حال ما یک کشور اسلامی و ایرانی هستیم. درواقع یک فرهنگ غنی از لحاظ اعتقادی و اخلاقی با آن فرهنگ قبلی ما برخورد کرده است و آنچه نارسایی در آن بوده، خودبهخود حذف شده است. سابقهی فرهنگ و تمدن اسلامی و نهضت علمی که در آن زمان ایجاد شد، چنان بود که مسلمانان در بیشتر علوم رایج سرآمد بودند. الان هم باید همانطور باشیم.
در دوران اصلاحات، برخی آقایان به سمت سکولاریزه کردن نظام آموزش عالی و آموزش و پرورش حرکت کردند. در چهار سال دولت نهم نیز آموزش و پرورش به علت جابهجاییهای زیادی که در عرصهی وزارت داشت، نتوانست آنطور که باید، به سمت تحول و نوسازی حرکت کند.
فرهنگ غرب از چهار قرن پیش شروع به نفوذ کرده و به بسیاری از کشورها حمله کرده است. آثار مخرب خودش را هم بهویژه در دوران پهلوی بهجا گذاشته است و هماکنون هم بقایای آن پابرجا است. در دوران پهلوی یکباره غرب و تفکر آن بر کل نهادهای حساس کشور مسلط شد. دانشگاهها و مراکز آموزشی ما را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داد.
پس از انقلاب هم که هشت سال درگیر جنگ بودیم. نیروهای متفکری را هم از دست دادیم که شهید مطهری از آن جمله بودند. بعد از پیروزی انقلاب یک مقاومت مختصری در برابر موج غربی شدن صورت گرفت که البته در برابر آنچه که در دوران پهلوی حاکم شده بود، ناچیز بود و نتوانست تغییر و تحول جدی ایجاد کند. در دورهی اصلاحات نیز شدت این انحراف و کجروی بیشتر شد.
در مجموع، تصریح بقایای آن فرهنگ مثل یک زخم چرکینی است که روی آن پوشیده است و آزار میدهد و باید مداوا شود. به نظر میرسد که برای حل این معضل باید حرکت یکپارچهای را آغاز کرد. به همین دلیل دغدغهی طراحی چنین نقشهای مطرح است. البته صرف طراحی کافی نیست، بلکه عقبهی آن نیز باید یک ارادهی عملی قوی وجود داشته باشد تا آن طرح به مرحلهی تحقق برسد.
جمع دانشمندی که سالها روی زبان و اندیشهی غرب کار کردهاند و در مبانی و معارف اسلامی نیز تخصص کامل دارند، باید سالها کار کنند تا به یک تولید اساسی در حوزهی کتابها و مدلهای آموزشی و فرهنگی برسند. البته مسئلهی استاد هم بسیار مهم است. شما هرقدر کتاب خوب هم تهیه کنید، ولی اگر استاد معتقد نداشته باشید، آن کتاب را تدریس نمیکنند. پس طراحی و تدوین نقشهی مهندسی فرهنگی در کنار یک اجرای قوی و محکم مؤثر خواهد بود.
اوایل دههی هفتاد یک طرح برای رفع موانع فرهنگی در شورا مطرح و تصویب شد. طرح به وزارت ارشاد ارائه شد. دو، سه سال طول کشید تا اینکه هیچ اثری از آن ندیدیم. بعد هم گزارش دادند که در یکی از استانهای کشور خودکشی و خودسوزی افزایش یافته است. به سراغ آقای وزیر وقت ارشاد رفتیم و گفتیم طرح چه شد؟ گفتند داریم برایش آییننامه مینویسیم. وقتی به سراغ گروهی رفتیم که آییننامه مینوشتند، متوجه شدیم متأسفانه تعداد اندکی باسواد را آوردهاند و هرچه را که ما آنجا نوشته بودیم، دوباره داشتند تعریف میکردند. ما گفتیم آخر این چه وضعی است؟ ولی صدایمان به جایی نرسید.
برای این مهم باید یک گروه مشترک از حوزه و دانشگاه بنشینند و به این موضوع فرهنگی رسیدگی کنند. الان شورای انقلاب فرهنگی پانزده روز یک بار تشکیل میشود. اینها درد است. حتی برخی دوستان به علت مشغله زیاد نمیتوانند به مسائل شورا بپردازند. مهندسی فرهنگی اینگونه نمیشود. یک جمعی باید بنشینند و وقتی که تبیین کردند، یک نظارتی هم داشته باشند.
چرا از لفظ مهندسی برای فرهنگ استفاده شده است؟
منظور این است که یک برنامههایی برای آن ریخته شود و عیوب شناخته شود. برنامهی منسجمی که شامل همهی ابعاد باشد؛ از زبان و خلق و خو و آداب و رسوم مردم گرفته تا مسائل اقتصادی، سیاسی، تعلیم و تربیت و دانشگاهها و مساجد. همهی اینها را بنشینند رسیدگی کنند و ثمر بدهند. بنابراین مهندسی فرهنگی باید در یک چارچوب بههمپیوسته شکل بگیرد.
نوسازی و توسعهی آموزشی و فرهنگی باید منطبق بر نقشه و در چارچوب مخصوص انجام گیرد. ضمن اینکه مسئولان کشور باید سعی کنند تا سطح فکر، اندیشه و اهتمام خود را به رهبر انقلاب نزدیک کنند وگرنه دستیابی به این مقصود، بسیار سخت و دور از دسترس خواهد بود.
بر چه مبنایی رهبر انقلاب در مورد نوسازی نظام آموزشی و اصلاح ساختار آن در شورا تأکید ویژه داشتند؟
در دوران اصلاحات، برخی آقایان به سمت سکولاریزه کردن نظام آموزش عالی و آموزش و پرورش حرکت کردند. درواقع متون کتابها و روشهای آموزشی را برخی افراد سکولار تدوین میکردند که در مجموعه داخل کرده بودند. در چهار سال دولت نهم نیز آموزش و پرورش به علت جابهجاییهای زیادی که در عرصهی وزارت داشت، نتوانست آنطور که باید، به سمت تحول و نوسازی حرکت کند. عوض شدن رؤسای چنین مجموعههایی نیز قطعاً آسیبهایی را به همراه خواهد داشت.
این دغدغههای رهبر معظم انقلاب در صورتی تحقق پیدا میکند که یک مجموعهی اجرایی قوی در حوزهی فرهنگ و آموزش به نقشههای کلانی که شورا تصویب میکند، عمل کنند. نوسازی و توسعهی آموزشی و فرهنگی باید منطبق بر نقشه و در چارچوب مخصوص انجام گیرد. ضمن اینکه مسئولان کشور باید سعی کنند تا سطح فکر، اندیشه و اهتمام خود را به رهبر انقلاب نزدیک کنند وگرنه دستیابی به این مقصود، بسیار سخت و دور از دسترس خواهد بود.