بیانات در خطبههای نمازجمعه
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
خطبهی اوّل:
الحمدللَّه ربّ العالمین. احمده و استعینه. و استغفره و اتوکّل علیه. و اصلّی و اسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه، سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم محمّد، و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین المعصومین، سیّما بقیةاللَّه فی الارضین. و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال اللَّه الحکیم فی کتابه: «و سئلوا اللَّه من فضله ان اللَّه کان بکلّ شیءٍ علیما» و قال عزّ من قائل «قل ما یعبؤابکم ربّی لو لا دعاؤکم.»
همهی برادران و خواهران نمازگزار را به رعایت تقوای الهی توصیه میکنم. ماه رمضان و ماه ضیافت الهی است. مفتاح این میهمانی با برکت، تقوا و پرهیزکاری است. یکی از وظایف مهمی که در این ماه برعهدهی ماست، یا اگر بهتر بگوییم، یکی از فرصتهایی که در این ماه در اختیار ماست، عبارت است از دعا. سه جهت را در باب دعا عرض میکنم. اگرچه دربارهی دعا، فواید و آثار و برکات بیشتری از آنچه که بنده عرض میکنم وجود دارد؛ لکن این سه نکته و سه فایده برای دعا، مهم است.
یکی این است که وقتی ما به درگاه حق متعال دعا میکنیم، در حقیقت وسیلهای برای رسیدن به حوائج خودمان میجوییم و راهی به سوی این حوائج میپیماییم و از آن استفاده میکنیم. این، یکگونه دعا کردن است: دعا برای گرفتن مقصود. اینطور نیست که کسی گمان کند همهی مقاصد، به وسیلهی ابزارها یا وسایل مادی برای انسانها قابل دسترسی است. بلکه چیزهایی را انسان با دعا باید به دست آورد. البته نه دعای تنها و دعای بدون عمل. هیچ فایدهای ندارد که انسان در عمل را ببندد و به دعا اکتفا کند. اما در کنار عمل، در کنار اقدام، در کنار به کار انداختن همت و تلاش، خواستن از خدا را نیز باید قرار بدهیم. این دعا، حاجات را برای انسان برآورده میسازد. لذا ملاحظه میکنید که پیغمبر اکرم صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم، در میدان جنگ، بعد از آنکه همهی کارها را انجام داده است، دعا هم میکند. بنابراین، یکی از وظایف ماست که دعا کنیم، تا از این راه به حاجات و اهداف و مقاصد خودمان نائل شویم.
دعا، وسیلهای در کنار وسایل دیگر است. به قول بزرگان از محققین و متفکرین ما، همچنان که در عالم وجود، خدای متعال دهها وسیله و سبب و علت قرار داده است، دعا هم یکی از سببهاست. در بسیاری از دعاها، حاجت و مقصود خواستن مطرح میشود. مثلاً فرض بفرمایید در همین دعای سحر ماه مبارک رمضان که دعای بسیار عالیالمضمونی هم هست، بعد از آنکه خدای متعال را به اسما و صفات سوگند میدهد، میگوید: دعا کن به آنچه که میخواهی و مقاصد خودت را از خدا بخواه. بعد از این همه قسم دادن خدای متعال، دعا مستجاب میشود. لذا در روایتی از امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، نقل شده است که فرمود: «ادفعوا امواج البلاء علیکم بالدعا قبل ورود البلاء؛» پیش از آنکه بلا بر شما وارد شود، با دعا، بلا را دفع کنید. اینها واقعیت است. این، البته بدان معنا نیست که هرچه شما خواستید و هر طور آن را با خدای متعال در میان گذاشتید، برآورده خواهد شد؛ نه. شرایطی دارد، آدابی دارد؛ مثل همهی اسباب عادی و مثل همهی خواستنها. اگر شما از دوستتان هم چیزی بخواهید، آداب و تشریفاتی دارد. ادب مخصوص دعا را باید به کار گرفت و عمدهترین آداب، این است که انسان به خدای متعال توجه کند و با همهی دل، از خدا بخواهد. هنگامی که قلب انسان رقیق میگردد و توجهی پیدا میشود، وقت دعاست. آن وقت اگر از خدا بخواهید، غالب این است که مقصود برآورده میشود. مگر مواردی که در علم الهی، مصالحی وجود دارد که آن مصالح را ما نمیدانیم و خدای متعال، به خاطر دعای من و شما مصالح عمومی آفرینش، یا مصالح یک ملت را به هم نمیریزد. آنجا که سر راه خواستهی ما، مصلحت بزرگی مانع نباشد و آنجا که توجه لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب خواهد شد؛ یا زود و یا دیر. در روایات دارد، وقتی برای حاجاتی دعا میکنید، دعا و خواستهی خود را زیاد ندانید. یعنی هرچه مایل هستید و میخواهید، از خدا طلب کنید. نگویید «این زیاد است. کمتر بخواهم تا بشود.» ما از استکثار دعا منع شدهایم. یعنی دعا و مطلوب را، در مقابل پروردگار، زیاد نشمارید. از خدا، خواستههای بزرگ بخواهید و خدای متعال برآورده میکند. در امید به دعا را به روی خودتان نبندید و این راه و وسیلهای را که خدای متعال بین خود و بندگانش قرار داده است، بر روی خودتان مسدود نکنید. البته باز در روایات دارد:«النهی من الاستعجال فی الدعا.» یعنی در دعا عجله نکنید. اگر چیزی را خواستید و در زمانی که شما خواستید برآورده نشد، نگویید که خدای متعال دعای مرا مستجاب نکرد؛ نه. «الامور مرهونة باوقاتها.» در روایت دارد: بنی اسرائیل بعد از آنکه خدای متعال وعده داد آنان را نجات خواهد داد، چهل سال دعا کردند و بالاخره شد. کار بزرگی هم انجام شد. غرق فرعون و پیروزی موسی بر فرعون، امری نیست که چهل سال تلاش، برای آن زیاد باشد. عجله نکنید! با توجه، خدا را بخوانید و هرچه میخواهید از خدا بخواهید که در بعضی از دعاها، این معنا را دارد. در دعایی این گونه وارد است که «الهی تموه الآمال قد خابت الّا لدیک و عواکف الهمم قد تعطلت الّا علیک». یعنی آرزوهای زیاد در هر دری و نزد هر کسی که مطرح گردد، مردود میشود، مگر در پیشگاه تو. در پیشگاه تو، خواستههای زیاد هم برآورده میشود.
جهت دیگری که در دعا هست، این است که در دعاهایی که از ائمه علیهمالسّلام به ما رسیده است، درسهای بزرگی از معارف اسلام نهفته است. این صحیفهی سجادیه را اگر مطالعه کنید و جنبهی دعایی کلمات را ندیده بگیرید، هر دعای آن یک درس عالی از معارف اسلامی و قرآنی است. اگر کسی خطبهی امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، در توحید را که خطبهی اول نهجالبلاغه است، جلو خودش بگذارد، یا دعای اول صحیفهی سجادیه را که در تحمید است - حمد الهی است - جلو خودش بگذارد، میبیند این دو مثل همند و فرقی با هم ندارند. خطبهاند و درسند. امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، در مقابل جمعی از مردم ایستاده و معارف الهی را بیان کرده و امام سجاد علیهالصّلاةوالسّلام، دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است. یا دعای هشتم نهجالبلاغه - که من بعضی از فقراتش را یادداشت کردهام - یک درس اخلاقی است. کأنه خطبهای است که کسی بخواند، یا یک سخنرانی برای مردم بکند و لغزشگاههای اخلاقی را برای آنان بیان نماید.
امام سجاد علیهالصّلاةوالسّلام، این دعا را با این زبان بیان کرده است: «اللهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص و سورة الغضب.» حرص، افزایش حرص، شدت خشم، غلبهی حسد، ضعف صبر، کمی قناعت، «شکاسة الخلق» بداخلاقی، «الحاح الشهوة» شهوترانی زیاد، «ملکة الحمیه» تعصبهای ناحق و جانبداریهای به ناحق، «استصغار المعصیه و استکبار الطاعه» گناه خود را کوچک دانستن و طاعت خود را بزرگ شمردن، «سوء الولایت لمن تحت ایدینا» ادارهی بد مجموعهای که در اختیار ما و زیر دست ماست، «ان نعضد ظالماً او نخذل ملهوفا» به ظالمی کمک کردن و بیچارهای را یاری نرساندن. همهی این مطالب را امام سجاد علیهالصّلاةوالسّلام، در یک دعا، با این زبان بیان میکند، که خدایا، من به تو پناه میبرم از این چیزها. اینها درسهای اخلاقی است. دعاهای صحیفهی سجادیه، دعای ابوحمزهی ثمالی، دعای افتتاح، یا بقیهی دعاهای ماه رمضان - شب و روز جمعه و بقیهی اوقات - و تمام این دعاهایی که از ائمه علیهمالسّلام به ما رسیده است، پر است از معارف اسلامی دربارهی توحید، دربارهی نبوت، دربارهی حقوق، دربارهی وضع جامعه، دربارهی اخلاق، دربارهی حکومت و دربارهی همهی مسائلی که انسان احتیاج دارد از اسلام بداند. در این دعاها، برای ما مطالبی هست که به زبان دعا، معارف بیان شده است و ائمهی ما علیهمالسّلام، در دوران حاکمیت طواغیت، توانستهاند این معارف را از این راه به مردم برسانند. این هم یک دیدگاه دیگر در باب دعاست.
در این دو دیدگاه، دعا وسیله است. در دیدگاه اول، دعا وسیله است برای رسیدن به حوائج و مقصودها و هر آنچه که انسان میخواهد و آرزو میکند؛ و در دیدگاه دوم، دعا وسیله است برای فهمیدن معارف الهی. اما دیدگاه سوم برای دعا این است که انسان با دعا و تضرع و عرض حاجت، خود را به خدای متعال نزدیک کند. نفس دعا کردن، تقرب الیاللَّه است. خود حرف زدن با پروردگار، خود تضرع کردن، با خدای متعال سخن گفتن، نزد خدای متعال عذرخواهی و توبه و استغفار کردن، برای انسان یکی از مقاصد و هدفهاست. این، بالاترین جنبههایی است که در دعا وجود دارد. نفس اینکه انسان در مقابل پروردگار بایستد و اشک بریزد و اظهار کوچکی و حقارت کند، برای انسان یک علو مقام و مرتبه است. بشر با تضرع در پیش خدای متعال است که عروج میکند و اوج میگیرد. بدبختی انسان وقتی است که از خدای متعال غافل شود. سیهرویی انسان وقتی است که خود را به خدا محتاج نداند. ناکامی بشر وقتی است که برای انس و ارتباط با خدا، جایی در زندگی قائل نباشد. هرچه بدی در دنیا هست از اینجاست. هر چه زشتی در وجود بشر هست از اینجاست. انسان برای اینکه خود را در برابر بدیها بیمه کند، باید به سمت خدا برود؛ با خدا انس بگیرد و با خدا رابطه پیدا کند. این، وظیفه است.
ماه رمضان، وقت اینگونه دعا کردن است. منافاتی هم ندارد. همان دعایی که در آن، حاجت خود را میخواهید، آن دعا را با توجه، با تضرع و با حضور قلب بخوانید و دلتان را به خدا نزدیک کنید. من و شما به این احتیاج داریم. برادر و خواهر من! از دعا غفلت نکنید.
جمهوری اسلامی، آن نظامی که باید با قلدرهای جهان مقابله کند؛ آن ملتی که باید با کوههای فساد دربیفتد؛ آن جامعه و نظامی که در مقابل هیچ قلدری سر خم نمیکند و برای نجات انسانیت تلاش مینماید، چنین جامعه و نظامی، در درون و در دل افراد خود باید درهایی به سوی دعا و تضرع باز کرده باشد. بدون این، نمیشود. اگر میخواهید در مقابل دشمن، استوار باشید، باید باب دعا را به روی خودتان باز کنید. اگر میخواهید از کسی و چیزی نترسید، باید رابطهی خود را با خدا قوی کنید. اگر میخواهید در مقابل جلوههای مادی تکان نخورید و نلغزید، باید خود را با دعا و تضرع بیمه کنید. این، دعاست. این، وظیفهی قلبی همهی انسانهاست. راهی است که انسان از درون خود، با خدای متعال باز میکند. و لذا شما میبینید امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، آن انسان شجاع، آن جنگجو، آن مرد بزرگ، آن حاکم قدرتمند و نیرومند؛ آن کسی که فکر و ذهن و عقل و حکمت و درس و معارف او برای فرزانهترین فلاسفه و حکمای عالم درس است و باید زانو بزنند و یاد بگیرند؛ آن انسان نیرومندی که اگر همهی دنیا در مقابلش باشد، پشت نمیکند، از همهی مردم زمان خود عابدتر و پیش خدای متعال گریهکنندهتر و متضرعتر است.
ماه رمضان را از دست ندهید. این فرصتها را رها نکنید. فرصت بسیار مغتنمی برای دعا و تضرع است. سعی کنیم باب دعا را به روی خودمان باز نگهداریم. اگر کسی توفیق دعا پیدا کند - دعای با توجه و با حال - باید بداند مورد لطف پروردگار قرار گرفته است و اجابت در مرحلهی بعد است. جامعهی اسلامی باید جامعهی دعا و تضرع و انابهی الیاللَّه باشد.
من امروز در پایان خطبهی اول، در این جمعهی اول ماه مبارک رمضان، در حضور این جمعیت عظیم نمازگزار، دعا میکنم و شما با توجه، به این دعاها آمین بگویید؛ شاید مورد لطف و قبول پروردگار قرار گیرد:
پروردگارا! به محمد و آل محمد، قلب مقدس ولىّعصر را از ما راضی کن.
پروردگارا! ما را مشمول دعای آن بزرگوار قرار بده.
پروردگارا! هدایت خودت را شامل حال ما بکن و ما را به صلاح و سداد رهنمون باش.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را به آنچه رضای تو در آن است موفق بدار.
پروردگارا! ما را برای پیمودن راه خودت کمک کن.
پروردگارا! شر اشرار را از سر این ملت کوتاه کن.
پروردگارا! دلهای این امت را به نور معرفت و محبت خودت، نورانی بگردان.
پروردگارا! فضل خودت را روزبهروز بر این ملت نازل کن.
پروردگارا! از همهی کسانی که به این کشور و این ملت و هدفهای این انقلاب خدمت میکنند، به لطف و کرمت قبول کن. آنها را برای ما حفظ کن؛ آنها را در هدفهای پاک و مقدسشان موفق فرما.
پروردگارا! مسلمانان عالم را مورد لطف و یاری خودت قرار بده.
پروردگارا! شر دشمنان، شر کفار، شر اشرار، شر مستکبران و قلدران و ظالمان را از سر ملتهای ضعیف مسلمان در سراسر عالم کوتاه کن.
پروردگارا! گرفتاری ملت مظلوم فلسطین را برطرف کن.
پروردگارا! گرفتاری ملت مظلوم بوسنی هرزگوین را برطرف کن.
پروردگارا! گرفتاری ملت مظلوم عراق را برطرف کن.
پروردگارا! گرفتاری ملت مظلوم افغانستان را برطرف کن.
پروردگارا! گرفتاری ملتهای مسلمان را برطرف کن.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، مسلمانان را بیدار کن و رهبران و زمامداران مسلمانان را از غفلت بیرون بیاور.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما ملت ایران را قلباً و روحاً به یکدیگر هرچه نزدیکتر فرما.
پروردگارا! این وحدتی را که بر ملت ما حاکم است برای ما حفظ کن.
پروردگارا! سایهی احکام قرآن را از سر ما کوتاه مفرما.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، هدایای بیشمار از لطف و رحمت خودت را بر روح امام بزرگوارمان که راهنمای ما به این سرمنزل بود، لطف بفرما.
پروردگارا! آن بزرگوار را مشمول مغفرت و لطف خودت قرار بده.
پروردگارا! شهدای عزیز ما را با پیغمبر و اولیایت محشور کن.
پروردگارا! خانوادههای شهدا را به لطف خودت مورد لطف و شفقت خود قرار بده.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، جانبازان ما را مشمول لطف و مرحمت خودت قرار بده.
پروردگارا! به آنها شفا عنایت فرما.
پروردگارا! ما از شفای جانبازان خودمان مأیوس نیستیم. این امید را روزبهروز در دل ما بیشتر کن.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، اسرای ما؛ عزیزانی را که هنوز در اسارتند، به خانه و کاشانهی خودشان برگردان.
پروردگارا! به ایثارگران این انقلاب، فضل و لطف و برکت و رحمت خودت را نازل کن.
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم. قل هو اللَّه احد. اللَّه الصمد. لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد.
خطبهی دوم:
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم محمّد، و علی علىّ امیرالمؤمنین و الصدّیقة الطّاهرة و الحسن والحسین، سبطی الرحمة، و امامی الهدی. و صلّ علی علىّبنالحسین و محمّدبنعلی و جعفربنمحمّد و موسیبنجعفر و علىّبنموسی و محمّدبنعلی و علىّبنمحمّد و الحسنبنعلی والخلف القائم المهدی. حججک علی عبادک، و امنائک فی بلادک. و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. و استغفر اللَّه لی و لکم.
اولاً در مورد حادثهی سیل که در چند استان کشور پیش آمد، مراتب تأسف و غم و اندوه و همچنین تسلیت خودم را به آسیبدیدگان - چه آنهایی که بستگانشان از دنیا رفتند و چه کسانی که اموال، خانه و زندگیشان را از دست دادند - عرض میکنم. این، امتحان الهی است. هم آنها بدانند و هم همهی ملت ایران بدانند که سیل و زلزله، به خودی خود بلا نیست. میتواند بلا باشد؛ میتواند رحمت باشد. وقتی سیل و زلزله اتفاق میافتد، اگر مردم و مسؤولین کشور، با بیاعتنایی نسبت به این حوادث برخورد کنند، از آن درس نگیرند و آن را وسیلهای برای شناختن راههای سازندگی قرار ندهند، حقیقتاً چنین سیل و زلزلهای بلا و مصیبت و خسارت است. اما اگر هنگامی که سیل یا زلزله اتفاق میافتد، مردم زیان دیده برای جبران ضایعات، تحرک بیشتری نشان دهند - خود این تحرک امر مهمی است - و مردم سایر نقاط کشور به آنها یاری برسانند و نسبت به آنان اظهار برادری و اظهار محبت کنند؛ خود این، امر بسیار خوبی است. کسانی که میتوانند از اموال خودشان بخشی را جدا کنند و به آنها بدهند، این یک انفاق مغتنمی است.
مسؤولین محلی و مسؤولین کشور، اولاً باید در صدد نجات مصدومین و جبران ضایعات باشند. ثانیاً در صدد برآیند و کاری کنند تا از ضایعات آینده، پیشگیری شود. ما که نباید در یک نقطه، هر سال دچار سیل شویم! یک بار سیل میآید، باید ببینیم عامل سیل چیست؛ مانع سیل چه چیز میتواند باشد و مصونیت مردم از سیل، چگونه میتواند باشد؟ باید تمهیدات را بیندیشیم و وسایل را فراهم کنیم. اینکه نمیشود زلزله خانهی ما را خراب کند؛ بسازیم، دوباره خراب کند؛ باز بسازیم و چند سال بعد باز خراب شود! وقتی زلزله خانهی ما را خراب کرد، باید این دفعه که خواستیم خانه بسازیم، طوری بسازیم که زلزله نتواند آن را خراب کند، یا لااقل نتواند ضایعهی سختی به آن وارد سازد، یا حتی اگر کاری نمیشود کرد، جایی را که زلزلهخیز است رها کنیم و به جایی برویم که خیلی زلزلهخیز نباشد.
راه درس گرفتن از این حوادث، این است. اگر مسؤولین و عامهی مردم و خود آسیبدیدگان، این گونه درس بگیرند، آن وقت این زلزله و سیل رحمت میشود و دیگر بلا نیست. آنچه من توصیه میکنم این است: حال که این حادثهی طبیعی به وجود آمد، ملت و دولت - مردم آسیب رسیده و سایر مردم - دست به دست هم دهند و کاری کنند که این سیل رحمت شود و از بلا بودن خارج گردد. مردم کمک کنند و مسؤولین تلاش کنند؛ که بحمداللَّه و انصافاً مسؤولین برای این نقاط آسیب دیده، کار میکنند.
در رژیم طاغوت، هر جا اتفاقی میافتاد، بنده این توفیق و این شوق را داشتم که برای امداد بروم. الان شاید مشکل بشود برای مردم گفت که آن وقت، دستگاهها چطور رفتار میکردند: مثل دشمن! شیر و خورشید آن روز که مربوط به دستگاه طاغوت بود، مثل یک بیگانهی بیعاطفه، با حوادث برخورد میکرد. مگر این گونه که حالا میروند و با دل و جان کمک میکنند، به مردم کمک میکردند؟ در نقطهای از جنوب خراسان زلزله آمد؛ تا چندین سال بعد که بنده با آن محل رابطه داشتم و میرفتم و میآمدم، هنوز یک عده مردم زیر چادرهای پوسیدهی رنگورو رفته زندگی میکردند. حالا در این زلزلهی شمال - رودبار و بقیهی مناطق - اهالی آنجا، خود مردم آنجا میآیند و نقل میکنند که غالب مناطق وسیع زلزلهزده، از روز اول بهتر و زیباتر ساخته شده و در دسترس و اختیار مردم قرار گرفته است. این، تلاش مسؤولین است. این، تلاش دستاندرکاران است. امیدواریم خداوند آنها را موفق بدارد. اینها خدمتهایی است که بر عهده دارند و باید انجام دهند و تکلیف آنهاست. مردم هم انشاءاللَّه قدرشناس باشند.
چند مسأله هم در جهان اسلام است، که حقیقتاً تلخ است! هرچه انسان چشم میاندازد، معالاسف نشانههای تلخی و نابسامانی را مشاهده میکند. البته مسلمانان اگر اقدام کنند، میتوانند علاج کنند.
یکی مسائل مربوط به بوسنی هرزگوین است. این قضایا، تمام نشده است. مسؤولین و مردم گمان نکنند که اگر اقدامی برای بوسنی هرزگوین کردیم، تکلیف از دوش ما برداشته شد؛ خیر. تا آنجا که میتوانیم - هرچه میتوانیم - باید از آنها پشتیبانی کنیم. منظورم پشتیبانی مالی و پولی و جنسی نیست - اگر چه آن هم ممکن است به نحوی لازم باشد - بلکه پشتیبانی سیاسی باید بکنیم. تلاش باید بکنیم. گروههای ملت، روشنفکران ملت، قشرهای گوناگون، دانشجویان، نویسندگان، مطبوعاتیهای کشور، متخصصین و دانشمندان کشور، روحانیون کشور، همهی گروههایی که میتوانند در دنیا صدایی بلند کنند و حرفی بزنند، باید این قضیه را به طور دائم مطرح کنند. مگر شوخی است؟ ملتی را در حلقهی بلا قرار دادهاند. الان، مدتهای مدید است که این ملت زیر فشار دائم قرار دارد. همهی کارهای زشتی که ممکن است نسبت به جمعیتی انجام گیرد، نسبت به اینها انجام میگیرد. جانشان را میگیرند، مالشان را غارت میکنند، خانهشان را خراب میکنند، سرزمینشان را تصرف میکنند، ناموسشان را مورد تجاوز قرار میدهند، و دیگر زشتی و بدیای نیست که نسبت به اینها انجام نگیرد. در دنیا هم نشستهاند تماشا میکنند و به نظر من وقت میگذرانند. هر روز کسی حرفی میزند و چیزی میگوید. یک روز اروپاییها حرفی میزنند، یک روز گردنکلفتهای آن طرف چیزی میگویند، یک روز سازمان ملل حرفی میزند، و همه هم پوچ. افسوس که ما دستمان نمیرسد از آن ملت دفاع کنیم! افسوس که جوانان مسلمان، در کشور قرآن و اسلام، نمیتوانند خود را برای دفاع، به آنجا برسانند! راهها بسته است؛ والّا متجاوزین میدیدند که قدرت اسلامی و غیرت اسلامی یعنی چه!
یک موضوع هم مسألهی افغانستان است. آنجا نیز همینطور. حوادث بسیار تلخی است. متأسفانه بلایی که امروز خود این آقایان و احزاب و گروهها بر سر افغانستان و ملت آن میآورند، در گذشته کمتر سراغ داریم که بر سر مردم افغانستان آورده شده باشد. به خاطر گروهگرایی، به خاطر تعصبات، به خاطر نبودن وحدت ملی، به خاطر اهمیت دادن به نژادها: این یکی نژاد سفید است، آن یکی نژاد زرد است، این یکی فارسزبان است، آن یکی پشتوست، این یکی شیعه است، آن یکی سنی است، این یکی رئیسش فلان آقاست، آن یکی رهبرش فلان کس است! وقتی گردانندگان امور یک ملت به این مسائل فکر کنند، ببینید آن ملت به چه روزی میافتد! این را در افغانستان مشاهده میکنید. رحمت خدا و نور بر روان آن مرد بزرگی که نگذاشت جامعهی ایران که چند برابر افغانستان جمعیت و وسعت دارد و زمینهها برای درگیری هم در آن وجود داشت، سرگرم این بازیچهها شود. من رئیسم، تو رئیسی، من رئیس این حزبم، تو رئیس آن گروهی، من زبانم ترکی است، تو زبانت فارسی است، آن یکی زبانش عربی است، آن یکی زبانش بلوچی است، آن یکی ترکمن است ... اینها را - آن مرد بزرگ و آن رهبر یگانه - از درون ذهنیات مردم برداشت و جارو کرد و از بین برد. اگرچه همیشه ملت ایران قدردان امام و انقلابش بوده است؛ اما هر چه از حوادث بیشتر میگذرد مسأله روشنتر میشود.
بههرحال، ما نسبت به قضایای افغانستان و فلسطین حقیقتاً داغداریم. البته من قبلاً هم به برادران افغان توصیه کردم؛ حالا هم توصیه میکنم که ملت افغانستان، غیر از کسانی هستند که با هم دعوا میکنند. نباید کاری کنند که ملت افغانستان از همهی کسانی که با یکدیگر درگیر و دست به یقهاند، بیزار شود.
به طور کلی امروز استکبار جهانی با چشم غرهی عجیبی به جهان اسلام نگاه میکند! این را بدانید. هرجا احساسات اسلامی هست، استکبار با خشم، بداخلاقی و بدرفتاری، با آنجا برخورد میکند. هر کس که نسبت به مسلمانان سختگیری کند، مورد لطف گردنکلفتها و مستکبرین امروز دنیا - اعم از امریکا یا کسانی که به آن بزرگی و به آن گردنکلفتی هم نیستند اما جهتگیری و هدفگیریشان نسبت به اسلام و مسلمین همان است - قرار میگیرد. البته علیرغم همهی دشمنیهای دشمنان، اسلام پیش میرود. امروز، اسلام از سال گذشته توسعهاش بیشتر شده است. اینکه میبینید رادیوها و تبلیغات جهانی، جنجال میآفرینند و میخواهند وانمود کنند که اصولگرایی اسلامی و اسلام مبارز، از چشم مردم دنیا افتاده است، از آن دروغها و ترفندهایی است که با زحمت زیاد سعی در انتشارش دارند. قضیه به عکس است. اگر گرایش به اسلام از چشم ملتها افتاده بود، مجبور نبودند اینقدر در شمال آفریقا و کشورهای عربی و کشورهای آسیای میانه، برای مقابله با موج اسلامخواهی، پول خرج کنند. اسلام روزبهروز در دلهای مردم نفوذ بیشتری پیدا میکند. البته یکی از علل و عوامل این توسعه، همین است که ملت ایران، به فضل الهی خواستار انقلاب خود بود و ماند و علیرغم همهی حرفها و شایعههایی که دشمنان سعی میکردند راه بیندازند، این حضور عظیم شما در بیستودوم بهمن، مشت محکمی بود که بر دهان دشمنان کوبیده شد.
خودتان را برای راهپیمایی روز قدس آماده کنید. آن هم صحنهی عظیمی است، برای اینکه همه بدانند که ملت ایران در صحنه است، بیدار است، پابرجاست و از هیچ قدرتی و از هیچ قلدری در سطح عالم، باک ندارد.
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم.
انّا اعطیناک الکوثر. فصلّ لربّک وانهر. انّ شانئک هو الابتر.