1390/02/21
یادداشت حمید احمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
أمالامراض جهان اسلام
جهان اسلام در قرن نوزدهم و در طول قرن بیستم شاهد ظهور شمار فراوانی از رویکردها و رهیافتهای فکری و جریانها و گروهبندیهای سیاسی بوده است که در پاسخ به اوضاع آن دوره شکل گرفتهاند. استعمار خارجی، استبداد حاکمان داخلی، عقبماندگی کشورهای مسلمان از کاروان ترقی و پیشرفت، دوری از آموزههای اسلام و نزاعهای داخلی مهمترین معضلات جهان اسلام در دوره یاد شده است.
جهان اسلام در این دوره عرصه جنبوجوش نخبگان و پیشگامانی بوده است که گروهی مروج و دلباخته لیبرالیسم بودند و گروهی رو به سوسیالیسم آوردند و جمعی به ناسیونالیسم با شقوق متفاوت آن روی آوردند. هر دسته و گروه نسخه حل مشکل جهان اسلام را از همان منظر میپیچد. اما رفتهرفته با اثبات ناکارآمدی رویکردهای یادشده و اثبات سستی ایدههای مختلف بهویژه ایده ناسیونالیسم عربی که با شکست عربها به رهبری عبدالناصر در برابر اسرائیل به اثبات رسیده بود. در چنین فضایی، انقلاب اسلامی در جهان اسلام منفذ و طریقتی نو درافکند و رهبری آن با شناخت درست آسیبها و آلام جهان اسلام به عنصر خودآگاهی ملتهای تحت ستم تأکید ورزید.
أمالامراض جهان اسلام
چنانچه امام خمینی(ره) در آسیبشناسی وضعیت حاکم بر جهان اسلام و مشکلاتی که گریبانگیر این جوامع شده است، گمگشتگی فرهنگی و هویتی را علت اصلی آن برمیشمرد و بیان میدارد: «ماها الان خودمان را گم کردهایم، مفاخر خودمان را الان گم کردهایم، تا این گمشده پیدا نشود شما مستقل نمیشوید.»1
امام خمینی(ره) یکی از علل بنیادین این گمگشتگی تاریخی و هویتی را استعمار غرب میداند و میگوید: «غربیها کوشش کردهاند که ما را از خودمان بیخود کنند، ما را میانتهی کنند، به ما اینطور بفهماند و فهماندند که خودتان هیچ نیستید و هرچه هست غرب است و باید رو به غرب بایستید.»2
ایشان رواج ارزشها و فرهنگ غرب را أمالامراض جهان اسلام معرفی میکند و راه برونرفت را رهایی از این فرهنگها و ارزشها میداند.3
تشخیص درست آلام و مصائب جهان اسلام و تبیین درست آن و ارائه راه حل منطقی و واقعگرایانه و همراه با تجربه موفق از یک فرایند انقلابی و استقرار نظام مبتنی بر مردمسالاری دینی، چیزی نبود که غرب بتواند در جهان اسلام آن را کتمان کند و مکتوم نگه دارد و یا جوانان تشنهی عدالت و استقلالطلبی آن را پیجویی ننمایند. تحلیلی که رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای از وضعیت جهان اسلام ارائه میکند، گویای درک درست و شناخت عمیق ایشان از این وضعیت جهان اسلام میباشد.
«یک نگاه به وضعیت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی کشورهای مسلمان امروز و مشاهده ضعف روحی و مادی آن و مداقه در نظامهای سیاسی و وضع دولتهای اغلب این کشورها که در آن همهچیز حاکی از احساس حقارت و ناتوانی است، روشن میسازد که از مهمترین علتهای این وضع، بیگانگی و بریدگی این کشورها و ملتها از گذشتههای تاریخی خود و مجد و عظمتی است که از ورای قرنها میتواند هر انسان ضعیف و نومید را به حرکت و تلاش امیدوارانه سوق دهد.»4
استعمار با شکست غرور ملی و انقطاع آنها از گذشته و آموزههای اسلامی، ملتهای اسلامی را مهیای پذیرش فرهنگ سلطه و ارزشهای غربی کرد. و با این رهاورد شاهد بودیم که همه مظاهر غرب در تعاملات فردی و اجتماعی جهان اسلام رسوخ و رواج یافته است و پیآمد آن بحرانهای اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی است که بر این جوامع حاکم گردیده است.
کانون این گفتمان که از سوی امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب تئوریپردازی گردید، استقامت در راه هدف بزرگ و بازگشت مجدد عظمت اسلامی است که به درستی در جان و دل جوانان مسلمان جهان اسلام در خیزش بزرگ اخیر نشست و بروز یافت.
چنانچه رهبر انقلاب میفرماید: «به دست گرفتن سرنوشت ملتهای مسلمان - که هدف استعمارگران، مستقیم و غیرمستقیم، از اواخر قرن هجدهم میلادی به این طرف بوده- بهطور طبیعی ایجاب میکرد که احساس غرور و شخصیت ملل مسلمان شکسته شود و آنها از گذشته پرشکوه کاملاً منقطع شوند و بدینگونه فرهنگ و اخلاق خود را رها کرده، آماده پذیرش فرهنگ غرب و تعالیم استعماری شوند. و این حیله، در زمینه کاملاً مساعدی که تسلط حکومتهای فاسد و مستبد در کشورهای اسلامی فراهم آورده بود، کارگر افتاد و سیل فرهنگ مهاجم غربی و همه مفاهیمی که استعمار رواج آن را در میان ملل مسلمان برای تأمین سلطه سیاسی و اقتصادی خود بر آن ملتها ضروری میشمرد، به راه افتاد و نتیجه آن شد که در طول دویست سال، کشورهای اسلامی یکسره به سفره گسترده و بیمانع و رادعی برای غارتگران غربی تبدیل شوند.»5
انقلاب اسلامی راه برونرفت این بحران در جهان اسلام را در منظر جوامع اسلامی بهویژه جوانان خسته و سرخورده از تفرعن ایدئولوژیهای مغرب زمین و رهیافتهای متنوع و ادعاهای پُرطمطراق بود که همگی به کژراههها و بیراههها ختم شد؛ استقلال آنان را به تاراج نهاد و استعمار و استبداد را بر همه ارکان قدرت و سرنوشت ملتهای اسلامی حاکم نمود که متکی بر یک حقیقت درونی جوامع اسلامی بود؛ «هیچ ملتی نمیتواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش، خودش را بفهمد. مادامی که خودشان را گم کردند و دیگران را جای خودشان نشاندند، استقلال نمیتوانند پیدا کنند.»6
رهاورد این پیام انقلاب اسلامی، بازگشت به خویشتن و هویتیابی در جوامع اسلامی بود که به تدریج گفتمان هویتطلبی به عنوان گفتمان غالب درآمد؛ گفتمان هویتی که بیتردید مؤلفهها و عناصر اساسی آن بر ارزشهای اسلامی استوار میباشد. چنانچه امام خمینی(ره) راه بازیابی هویت مسلمانان را بازگشت به قرآن و ارزشهای اسلامی معرفی میکند.
«معالأسف با برخورداری از چنین توان و نعمتهایی برای هویتسازی و رفع بحرانهای معنوی و اجتماعی، جوامع اسلامی با دور افتادن از اسلام و قرآن کریم امروز با معضلات عدیدهای مواجه گشته است. و... ما مسلمانها که از اسلام دور افتادهایم و از حقایق اسلامی منزوی شدهایم.»7
نخستین تیر آماج غرب، نخبگان و روشنفکران هستند
بازتاب پیام انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی، فرایند بازگشت به خویشتن و هویتیابی است که به بیداری و خیزش اسلامی منجر شد و باعث حیرت و سرگشتگی جهان غرب و رژیمهای همپیمان و مستبد آنان گردید. این خیزش که امروز در جهان اسلام فراگیر شده است، بهرغم همه ادعاهای اطلاعاتی و سنجش نگرشها و هوشیاری دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی جهان غرب و دولتهای مستبد، در سالهای قبل، آغاز و فرایند رشد و نمو خود را طی و به بلوغ رسیده و امروز بروز و ظهور یافته است. علیرغم کتمان این واقعیتها و یا عدم درک آنها یا انکار تعمدی این واقعیت از سوی دولتها و رسانههای غربی، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامها و خطابههای متعدد8 خود بر بیداری اسلامی و تببین مختصات آن پرداخته و به شدت به رواج این گفتمان در جهان اسلام امید داشتند و به بروز و بسط قریبالوقوع آن بشارت میدادند. و در کنار آن آسیبشناسی و هوشمندی در مقابل ترفندهای دشمنان را مطالبه میکردند، چنانچه در پیامشان خطاب به مسلمانان اشاره میکنند:
«دشمن مستکبر که بیداری امت اسلامی، تهدیدکننده مطامع و منافع نامشروع اوست، مهمترین سلاحی که در برابر موج فزاینده در دست دارد، سلاح روانی است: نومیدسازی، تحقیر هویت، به رخ کشیدن قدرت و تمدن مادی خویش، امروز و در آینده هزاران ابزار تبلیغی به کار افتاده و خواهد افتاد که مسلمانان را از آینده درخشان نومید و یا به آیندهای که منطبق با نیات پلید خود آنان است ترغیب کنند... آماج این تیر زهرآلود، نخست نخبگان و روشنفکران و سپس توده مردمند.»9
کانون این گفتمان که از سوی امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب تئوریپردازی گردید، استقامت در راه هدف بزرگ و بازگشت مجدد عظمت اسلامی است که به درستی در جان و دل جوانان مسلمان جهان اسلام در خیزش بزرگ اخیر نشست و بروز یافت. امام خمینی(ره) به عالمان و اندیشمندان جهان اسلام توصیه به مقاومت و ایستادگی میکند: «علمای بلاد و کشورهای اسلامی باید راجع به حل مشکلات و معضلات مسلمین و خروج آنان از سیطره قدرت حکومتهای جور با یکدیگر به بحث و مشورت و تبادل نظر و برای حفظ منافع مسلمین سینهها را سپر کنند.»
امام خمینی(ره) یکی از علل بنیادین این گمگشتگی تاریخی و هویتی را استعمار غرب میداند و میگوید: «غربیها کوشش کردهاند که ما را از خودمان بیخود کنند، ما را میانتهی کنند، به ما اینطور بفهماند و فهماندند که خودتان هیچ نیستید و هرچه هست غرب است و باید رو به غرب بایستید.»
و در جای دیگری میگویند: «باید فداکاری کنید در ارجاع مجدد عظمت اسلام که مهمش عظمت معنوی آن است.»10 از منظر رهبر انقلاب، پیام انقلاب اسلامی که از آن به عنوان درس بزرگ امام خمینی(ره) یاد میکنند، بازگشت به خود و بازگشت به اسلام است که رهاییبخش و عنصر اساسی بیداری امت اسلامی است.
«درس بزرگ امام راحل عظیمالشأن ما (قدس سره) بازگشت به خود، بازگشت به اسلام و شناختن قدر خود و قدر ذخایر معنوی بیشمار خود بود. ملت ایران با عمل به این درس، در راه سعادت قدم نهاد و در آن، مراحل متعددی را طی کرد و همچنان در آن راه پویاست.»11
گفتمان هویتخواهی
رهاورد این رهیافت که نقطه کانونی بیداری اسلامی امروز جهان اسلام است، گفتمان هویتخواهی است از این زاویه نگاه و با تجربه حاصله از انقلاب اسلامی ایران و نیز مؤیدات فراوان در تجربه تاریخی مسلمانان به خصوص در تحولات تاریخ صدر اسلام است که حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، تنها راه تغییر صحنه سیاسی جهان اسلام و تغییر موازنه قدرت به نفع مسلمانان را بازگشت مسلمین به خویشتن و هویت اسلامی و ملیشان میدانند. در این رهیافت، اسلام و فرهنگ اسلامی به عنوان یک ذخیره پایانناپذیر و یک الگوی بیبدیل در این مسیر، کارآمدترین و مؤثرترین مکانیزمی است که اتکای خیزش جهان اسلام به آن نویدبخش خاورمیانه جدید بر اساس ارزشها و گفتمان اسلامی خواهد بود که مطلع آن از تونس بوده و فرجام آن به محو همه مظاهر شرک، دولتهای استبدادی و نیز محو آثار و حضور دولتها و فرهنگ استعمار و استکبار در جهان اسلام خواهد بود.
امروز بیش از گذشته و همیشه این پیام حضرت آیتالله خامنهای در فضا و ساحتهای جنبشها و خیزشهای مردمی در جهان طنینافکن است که: «امروز ندای پیامبر رحمت، رساتر از همیشه به گوش میرسد و دعوت اسلام که دعوت به عدالت و آزادگی و رستگاری است، با طنین بیشتری شنیده میشود. پارههای شب سیاه استکبار و ظلم و خودکامگی از سویی و جهل و خرافه و فریب از سوی دیگر، بشر را بیش از گذشته، نیازمند نور رستگاری و تشنه عدل و صلح و برادری کرده است. امروز ندای ملکوتی: «تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله...» که رد خداوندان زور و زر و صفآرایی در برابر ستم و ستمگر است و گوش و دل اسیران و ستمدیدگان را بیش از همیشه مینوازد. و مژدهی: «إنّ الله علی نصرهم لقدیر»، به آنان دلگرمی و امید میبخشد.»12
امروز مخاطبان این الهام و پیام ملکوتی، بیداری اسلامی، هویتخواهی دینی و عزتطلبی را در پناه نسیم رحمت و پیامهای تعالیبخش قرآن، بازآفریدهاند. و إنشاءالله فجر روشن آن را همه مشتاقان عدالت و عزت و کرامت اسلامی شاهد خواهند بود.
پینوشت:
1. صحیفه امام، ج 9 ، ص 59
2. همان، ص 25
3. صحیفه امام، ج 2، ص 345
4. صحیفه حج، ج 1، ص 63
5. همان، ج 2، ص 63
6. صحیفه امام، ج 11، ص 183
7. صحیفه حج، ج 1، ص 105
8. ر.ک، پیام رهبری به کنگره عظیم حج ابراهیمی در سال 1388
9. صحیفه حج، ج 1، ص 219
10. صحیفه امام، ج 2، ص 347
11. صحیفه حج، ج 2 ، ص 212
12. همان ، ص 62