1389/12/28
انبارلویی:
در گفتمان انقلاب، جایی برای هتاکی نیست
منطق پیامبر(ص)، منطق انقلاب
بر همگان روشن است که نقد، ادب و آداب خاص خودش را دارد و به جهت إغنا و با هدف روشنگری و پیراستن امری صورت میگیرد. بنابراین جایی برای هتاکی و هتک حرمت و فحاشی در نقد مشفقانه و صحیح نیست. در نقد مشفقانه طرفین سعی میکنند همدیگر را به یک حقیقت رهنمون کنند و این مسئله از مجاری صحیح و اخلاقی صورت میگیرد.
اما چرا کار به اینجا میکشد؟ واقعیت این است که از صدسال پیش، دو گفتمان در برابر یکدیگر قرار داشتند؛ یکی گفتمان مدرنیته و دیگری گفتمان اسلامی که در سی سال اخیر میتوان از آن به عنوان گفتمان انقلاب اسلامی یاد کرد. در گفتمان اسلامی اخلاق و رعایت احکام الهی و رعایت حرمت انسانها یک اصل اساسی محسوب میشود. بنابراین در این گفتمان اساساً مسیری برای فحاشی و هتاکی، حتی دشمنتراشی و ستیزهجویی به آن مفهومی که برخی در ذهنشان هست، وجود خارجی ندارند.
منطق پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) همیشه منطق حجتگرایی و روشنگری بوده است و این همان منطق صحیح و درست است. اما آن سوی میدان که مدرنیته در آن حاکم است، اعتقاد این است که برای رسیدن به دنیای مدرن باید از روی جنازهی سنت گذشت و شاهدشان هم این است که در اروپا کسانی که خودشان را به ساحل دنیای مدرن رساندند، از طوفان اصطکاک برخورد با سنت و دین عبور کردهاند. همین افراد ادبیاتی را در ایران از زمان مشروطه در رمانها، قصهها و مقالات... رایج کردند که در آن حوزههای علمیه، روحانیون و اصل دین را مورد هجمه قرار میدادند و شما در متون تاریخی ایام مشروطه بهوضوح میببیند که علما و مراجع از هتاکی علیه قرآن و احکام اسلام به بهانه آزادی بسیار ناراحت بودند.
از زبان فحش تا زبان اسلحه
در هر صورت این دورهها را طی کردیم تا به مقطع شکلگیری انقلاب رسیدیم. اوایل انقلاب هم همین مسیر در مطبوعات و رسانههایی که از طرف عناصر بهاصطلاح سکولار و لائیک یا به تعبیر بنده کسانی که مدرنتیه را در ایران نمایندگی میکردند، دنبال شد. این افراد دو دسته میشدند؛ یک دسته سوسیالدموکراتها بودند و دسته دیگرشان لیبرالدموکراتها. این دو گروه همواره باب گفتوگو با کسانی که انقلاب اسلامی یا گفتمان انقلاب اسلامی را نمایندگی میکردند، بستند و از ابتدا به فحاشی و بعد برخورد مسلحانه روی آوردند.
در سال شصت دیدیم که تمام منافقین و سلطنتطلبان پشت سر بنیصدر که گفتمان مدرنیته را در ایران حمایت میکرد، جمع شدند. زمانی هم که مشاهده کردند در تقابل با مرحوم شهید بهشتی که گفتمان انقلاب اسلامی را نمایندگی میکرد، در بحث کم آوردند، دست به سلاح بردند. به یکباره دیدیم که در یک شب 72 تن از یاران باوفای انقلاب که در رأساشان شهید بهشتی بود، از میان ما رفتند. بعد از مدت کوتاهی هم رئیسجمهور و نخستوزیر کشور که مرحوم شهید رجایی و شهید باهنر بودند را شهید کردند. بعد هم فقها و ائمه جماعات را در چهار نقطه کشور به شهادت رساندند.
این گروهها یا با سلاح و یا با فحاشی و هتاکی با گفتمان انقلاب اسلامی صحبت میکردند. این مقوله یک بدآموزی در فضای سیاسی کشور هم به دنبال داشت و آن اینکه عدهای تصور کردند شاید ما هم باید با آنها همین کار را انجام دهیم در صورتی که اصلاً و ابداً مشی امام(ره) و بسیاری از انقلابیون این نبوده است؛ چراکه ما در مسیر اهانت و هتک حرمت چیزی به دست نخواهیم آورد، جز نمایشی از بداخلاقی.
از نیمه دوم دهه هفتاد نیز موضوع هتاکیها مجدداً به سکه رایج بسیاری از مطبوعات مبدل شد و شما در این دوران با انبوهی از پروندههای دادگاه مطبوعات روبهرو هسیتد که موضوع اصلیشان اهانت به مقدسات، قرآن و اهانت به روحانیون و مراجع و اشخاص حقیقی و حقوقی است که بیشتر آنها هم از روی عمد صورت میگرفت تا طبق قانون روزنامهشان تعطیل شود و آنها با تمسک به ابزارهای غوغاسالارانه ثابت کنند که در ایران آزادی مطبوعات وجود ندارد.
توجه به جایگاه انقلاب اسلامی در منطقه
قبل و پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز حوادث و رخدادهای ناگواری به وجود آمد که در این بیست ماه شاهد آن بودیم. تمکین نکردن به قانون، زیر سؤال بردن ارکان انقلاب و قانون اساسی، آشوبهای خیابانی، اردوکشیهای خیابانی، اهانت و فحاشی از جمله مسائل رخداده در فضای فتنه بود. بر همین مبنا دیدیم که رهبر معظم انقلاب چندین بار نسبت به این مسئله موضع گرفتند. اصلاً در منطق و مرام ما فحاشی و هتاکی جایی ندارد؛ چراکه حتی در اوج جنگهایی که پیامبر داشتند، اجازه نمیدادند یارانشان از فحش و ناسزا نسبت به طرف مقابلشان استفاده کنند. اصلاً در آموزههای وحیانی هم فحش و ناسزا علاوهبر اینکه امری مطرود است، بلکه به شدت از آن نهی میشود.
ما باید یک جمعبندی در مورد دستاوردها و نتایج نبرد نرم داشته باشیم. در نبرد نرم، منطق و عقلانیت سیاسی و سخنان حکمتآموز است که در قلبها نفوذ میکند و نیروی دشمن را میکاهد. این منطق ما در سی سال اخیر بوده که امروز در کشورهای عربی و منطقه خاورمیانه بیش از پیش گسترش یافته و در حال تسخیر همهی قلوب و ذهنهای مستعد است. وقتی یک چنین قدرتی داریم، بحث فحاشی یک مقوله منتفی و یک بیراهه در مسیر رسیدن به اهدافمان محسوب میشود.
بر همین اساس سال آینده را نیز باید سال مدارا با کسانی که به نظام و مردم بیمهری کردند قرار بدهیم و با سربازگیری از حریف و آزاد کردن اسرایی که در نبرد نرم آمریکا علیه ما به چنگ آمریکا افتادند، جبهه دشمن را بیش از پیش تضعیف کنیم. از آن طرف هم کارآمدی نظام را بالا ببریم. پیشرفتهای کنونی کشور واقعاً غرورآمیز هستند. در خدمت به مردم و اجرای عدالت یک رکوردی باقی بگذاریم و میزان رضایت مردم از حکومت را بالا ببریم تا بتوانیم از پیچوخم و گردنههای صعبالعبور نبرد نرم به سلامت عبور کنیم و به قلهی پیروزی برسیم.
انحراف از مسیر اصلی انقلاب
در حال حاضر ما انبوهی از ماهوارهها، رادیوها و تلویزیونهای دشمن رادر صحنه داریم که بمباران تبلیغاتی جدی علیه ما دارند. اینها فرهنگ خشونت، اهانت و فحاشی را ترویج میکنند و ما نباید تحتتأثیر این رسانهها قرار بگیریم؛ رسانههایی که در حال فحاشی، دروغپراکنی و تهمت زدن به نظام، رهبری و مردم هستند و بر روی سلسله اعصاب جامعه راه میروند. ما نباید اینها را در این بزرگراه، راه بدهیم؛ چراکه اگر آنها به این مسیر راه یابند و ما بخواهیم در ازای هر فحش، ناسزایی بگوییم، بهطور کلی از مسیر اصلی حرکت انقلاب منحرف میشویم. اینکه رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیرشان در جمع خبرگان هشدار دادند، ناظر به همین مطلب است. هماکنون در اردوگاه انقلاب، یک آرامش نسبی حاکم است و همه با منطق با یکدیگر صحبت میکنند و این یکی و دو حادثهای که خاطر رهبر معظم انقلاب را مکدر کرده است، گذرا بوده و یک امر شایع در سراسر حرکت اصیل انقلاب محسوب نمیشود. اما این بیاخلاقیها حتی یک مورد هم باشد، باید جلویش ایستاد و اجازه شیوع آن را نداد.
بر همگان روشن است که نقد، ادب و آداب خاص خودش را دارد و به جهت إغنا و با هدف روشنگری و پیراستن امری صورت میگیرد. بنابراین جایی برای هتاکی و هتک حرمت و فحاشی در نقد مشفقانه و صحیح نیست. در نقد مشفقانه طرفین سعی میکنند همدیگر را به یک حقیقت رهنمون کنند و این مسئله از مجاری صحیح و اخلاقی صورت میگیرد.
اما چرا کار به اینجا میکشد؟ واقعیت این است که از صدسال پیش، دو گفتمان در برابر یکدیگر قرار داشتند؛ یکی گفتمان مدرنیته و دیگری گفتمان اسلامی که در سی سال اخیر میتوان از آن به عنوان گفتمان انقلاب اسلامی یاد کرد. در گفتمان اسلامی اخلاق و رعایت احکام الهی و رعایت حرمت انسانها یک اصل اساسی محسوب میشود. بنابراین در این گفتمان اساساً مسیری برای فحاشی و هتاکی، حتی دشمنتراشی و ستیزهجویی به آن مفهومی که برخی در ذهنشان هست، وجود خارجی ندارند.
در حال حاضر ما انبوهی از ماهوارهها، رادیوها و تلویزیونهای دشمن رادر صحنه داریم که بمباران تبلیغاتی جدی علیه ما دارند. ما نباید تحتتأثیر این رسانهها قرار بگیریم؛ رسانههایی که در حال فحاشی، دروغپراکنی و تهمت زدن به نظام، رهبری و مردم هستند و بر روی سلسله اعصاب جامعه راه میروند. چراکه اگر آنها به این مسیر راه یابند و ما بخواهیم در ازای هر فحش آنها، ناسزایی بگوییم، بهطور کلی از مسیر اصلی حرکت انقلاب منحرف میشویم.
منطق پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) همیشه منطق حجتگرایی و روشنگری بوده است و این همان منطق صحیح و درست است. اما آن سوی میدان که مدرنیته در آن حاکم است، اعتقاد این است که برای رسیدن به دنیای مدرن باید از روی جنازهی سنت گذشت و شاهدشان هم این است که در اروپا کسانی که خودشان را به ساحل دنیای مدرن رساندند، از طوفان اصطکاک برخورد با سنت و دین عبور کردهاند. همین افراد ادبیاتی را در ایران از زمان مشروطه در رمانها، قصهها و مقالات... رایج کردند که در آن حوزههای علمیه، روحانیون و اصل دین را مورد هجمه قرار میدادند و شما در متون تاریخی ایام مشروطه بهوضوح میببیند که علما و مراجع از هتاکی علیه قرآن و احکام اسلام به بهانه آزادی بسیار ناراحت بودند.
از زبان فحش تا زبان اسلحه
در هر صورت این دورهها را طی کردیم تا به مقطع شکلگیری انقلاب رسیدیم. اوایل انقلاب هم همین مسیر در مطبوعات و رسانههایی که از طرف عناصر بهاصطلاح سکولار و لائیک یا به تعبیر بنده کسانی که مدرنتیه را در ایران نمایندگی میکردند، دنبال شد. این افراد دو دسته میشدند؛ یک دسته سوسیالدموکراتها بودند و دسته دیگرشان لیبرالدموکراتها. این دو گروه همواره باب گفتوگو با کسانی که انقلاب اسلامی یا گفتمان انقلاب اسلامی را نمایندگی میکردند، بستند و از ابتدا به فحاشی و بعد برخورد مسلحانه روی آوردند.
در سال شصت دیدیم که تمام منافقین و سلطنتطلبان پشت سر بنیصدر که گفتمان مدرنیته را در ایران حمایت میکرد، جمع شدند. زمانی هم که مشاهده کردند در تقابل با مرحوم شهید بهشتی که گفتمان انقلاب اسلامی را نمایندگی میکرد، در بحث کم آوردند، دست به سلاح بردند. به یکباره دیدیم که در یک شب 72 تن از یاران باوفای انقلاب که در رأساشان شهید بهشتی بود، از میان ما رفتند. بعد از مدت کوتاهی هم رئیسجمهور و نخستوزیر کشور که مرحوم شهید رجایی و شهید باهنر بودند را شهید کردند. بعد هم فقها و ائمه جماعات را در چهار نقطه کشور به شهادت رساندند.
این گروهها یا با سلاح و یا با فحاشی و هتاکی با گفتمان انقلاب اسلامی صحبت میکردند. این مقوله یک بدآموزی در فضای سیاسی کشور هم به دنبال داشت و آن اینکه عدهای تصور کردند شاید ما هم باید با آنها همین کار را انجام دهیم در صورتی که اصلاً و ابداً مشی امام(ره) و بسیاری از انقلابیون این نبوده است؛ چراکه ما در مسیر اهانت و هتک حرمت چیزی به دست نخواهیم آورد، جز نمایشی از بداخلاقی.
در نبرد نرم، منطق و عقلانیت سیاسی و سخنان حکمتآموز است که در قلبها نفوذ میکند و نیروی دشمن را میکاهد. این منطق ما در سی سال اخیر بوده که امروز در کشورهای عربی و منطقه خاورمیانه بیش از پیش گسترش یافته و در حال تسخیر همهی قلوب و ذهنهای مستعد است. وقتی یک چنین قدرتی داریم، بحث فحاشی یک مقوله منتفی و یک بیراهه در مسیر رسیدن به اهدافمان محسوب میشود.
از نیمه دوم دهه هفتاد نیز موضوع هتاکیها مجدداً به سکه رایج بسیاری از مطبوعات مبدل شد و شما در این دوران با انبوهی از پروندههای دادگاه مطبوعات روبهرو هسیتد که موضوع اصلیشان اهانت به مقدسات، قرآن و اهانت به روحانیون و مراجع و اشخاص حقیقی و حقوقی است که بیشتر آنها هم از روی عمد صورت میگرفت تا طبق قانون روزنامهشان تعطیل شود و آنها با تمسک به ابزارهای غوغاسالارانه ثابت کنند که در ایران آزادی مطبوعات وجود ندارد.
توجه به جایگاه انقلاب اسلامی در منطقه
قبل و پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز حوادث و رخدادهای ناگواری به وجود آمد که در این بیست ماه شاهد آن بودیم. تمکین نکردن به قانون، زیر سؤال بردن ارکان انقلاب و قانون اساسی، آشوبهای خیابانی، اردوکشیهای خیابانی، اهانت و فحاشی از جمله مسائل رخداده در فضای فتنه بود. بر همین مبنا دیدیم که رهبر معظم انقلاب چندین بار نسبت به این مسئله موضع گرفتند. اصلاً در منطق و مرام ما فحاشی و هتاکی جایی ندارد؛ چراکه حتی در اوج جنگهایی که پیامبر داشتند، اجازه نمیدادند یارانشان از فحش و ناسزا نسبت به طرف مقابلشان استفاده کنند. اصلاً در آموزههای وحیانی هم فحش و ناسزا علاوهبر اینکه امری مطرود است، بلکه به شدت از آن نهی میشود.
ما باید یک جمعبندی در مورد دستاوردها و نتایج نبرد نرم داشته باشیم. در نبرد نرم، منطق و عقلانیت سیاسی و سخنان حکمتآموز است که در قلبها نفوذ میکند و نیروی دشمن را میکاهد. این منطق ما در سی سال اخیر بوده که امروز در کشورهای عربی و منطقه خاورمیانه بیش از پیش گسترش یافته و در حال تسخیر همهی قلوب و ذهنهای مستعد است. وقتی یک چنین قدرتی داریم، بحث فحاشی یک مقوله منتفی و یک بیراهه در مسیر رسیدن به اهدافمان محسوب میشود.
بر همین اساس سال آینده را نیز باید سال مدارا با کسانی که به نظام و مردم بیمهری کردند قرار بدهیم و با سربازگیری از حریف و آزاد کردن اسرایی که در نبرد نرم آمریکا علیه ما به چنگ آمریکا افتادند، جبهه دشمن را بیش از پیش تضعیف کنیم. از آن طرف هم کارآمدی نظام را بالا ببریم. پیشرفتهای کنونی کشور واقعاً غرورآمیز هستند. در خدمت به مردم و اجرای عدالت یک رکوردی باقی بگذاریم و میزان رضایت مردم از حکومت را بالا ببریم تا بتوانیم از پیچوخم و گردنههای صعبالعبور نبرد نرم به سلامت عبور کنیم و به قلهی پیروزی برسیم.
پادکست:
«قول سدید»
اگر قضاوت شما دربارهی آن کسی که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد، این تعدی از جادهی تقواست. آیهی شریفهای که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنی استوار و درست.
از اینجا بشنوید
«قول سدید»
اگر قضاوت شما دربارهی آن کسی که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد، این تعدی از جادهی تقواست. آیهی شریفهای که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنی استوار و درست.
از اینجا بشنوید
انحراف از مسیر اصلی انقلاب
در حال حاضر ما انبوهی از ماهوارهها، رادیوها و تلویزیونهای دشمن رادر صحنه داریم که بمباران تبلیغاتی جدی علیه ما دارند. اینها فرهنگ خشونت، اهانت و فحاشی را ترویج میکنند و ما نباید تحتتأثیر این رسانهها قرار بگیریم؛ رسانههایی که در حال فحاشی، دروغپراکنی و تهمت زدن به نظام، رهبری و مردم هستند و بر روی سلسله اعصاب جامعه راه میروند. ما نباید اینها را در این بزرگراه، راه بدهیم؛ چراکه اگر آنها به این مسیر راه یابند و ما بخواهیم در ازای هر فحش، ناسزایی بگوییم، بهطور کلی از مسیر اصلی حرکت انقلاب منحرف میشویم. اینکه رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیرشان در جمع خبرگان هشدار دادند، ناظر به همین مطلب است. هماکنون در اردوگاه انقلاب، یک آرامش نسبی حاکم است و همه با منطق با یکدیگر صحبت میکنند و این یکی و دو حادثهای که خاطر رهبر معظم انقلاب را مکدر کرده است، گذرا بوده و یک امر شایع در سراسر حرکت اصیل انقلاب محسوب نمیشود. اما این بیاخلاقیها حتی یک مورد هم باشد، باید جلویش ایستاد و اجازه شیوع آن را نداد.