1383/07/01
ارتباط دانشگاه و صنعت
چکیده
اجرای قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران در دستور کار دولت قرار گرفته است. در این برنامه بر ”پاسخگویی مراکز علمی، پژوهشی و آموزشی کشور به تقاضای اجتماعی، فرهنگی و صنعتی“ تأکید شده است. از این رو، ایجاد ارتباط بین صنعت و دانشگاه اهمیت بسیاری یافته است. هدف از نگارش این مقاله، بررسی ماهیت ارتباط دانشگاه و صنعت و ارائه پیشنهادهایی برای کمک به رشد و توسعه این ارتباط است.
در این مطالعه از روش فرا تحلیلی برای بررسی و تحلیل مطالعات و تجربههای متخصصان ارتباط دانشگاه و صنعت استفاده شده است. در این میان، با بررسی اسناد ارتباط دانشگاه و صنعت در 6 دانشگاه اِمآیتی، کمبریج، توکیو، امیرکبیر، شهید بهشتی و صنعتی اصفهان به همراه مصاحبههای اکتشافی با صاحبنظران و مسئولان دفاتر ارتباط دانشگاه و صنعت سه دانشگاه در ایران، اطلاعات ارزندهای در اختیار محقق قرار گرفت.
در این مطالعه ضمن بررسی ارتباط دانشگاه و صنعت در غرب و ایران به اجمال به جایگاه تحقیق و توسعه در کشورهای ایالات متحده، انگلستان، ژاپن و ایران، ارتباط دانشگاه و صنعت در دانشگاههای یاد شده و تحلیل و تفسیر یافتههای پژوهشی پرداخته شده است. در بخش نهایی مقاله پیشنهادهایی برای ارتقای ارتباط دانشگاه و صنعت شامل حمایت دولت، حمایت صنعت از دانشگاهها، تقویت صنایع و توسعه اقتصادی، اعتمادسازی، تغییر ساختار دانشگاهها، برنامهریزی، حق امتیاز و مالکیت معنوی ارائه شده است.
کلیدواژگان: ارتباط دانشگاه و صنعت، تحقیق و توسعه، ایران، ژاپن، انگلستان و ایالات متحده.
مقدمه
همکاری دانشگاه و صنعت از مصادیق توافقهای قراردادی است که در خصوص فعالیتهای علمی و پژوهشی و شرکتهای تجاری صورت میگیرد. این همکاری معمولاً با هدف دستیابی به توان علمی دانشگاه و تجربههای صنعت و استفاده از آنها صورت میپذیرد (Anderson, 2000). به طورکلی، ارتباط دانشگاه و صنعت شکل توافقهای رسمی و غیررسمی میان این دو نهاد است که با هدف دستیابی به موفقیتهای بیشتر ایجاد میشود (شفیعی و آراسته،1383). در این ارتباط، دانشگاه و صنعت تلاش میکنند تا برخی از فعالیتهای علمی خود را به طور مشترک و هماهنگ انجام دهند. به هر حال، همکاریهای دوجانبه این دو نهاد فعالیتهایی را در بر میگیرد که هر یک از آنها به تنهایی قادر به انجام دادن آنها نیستند (شفیعی و آراسته، 1383).
اگر چه در سالهای اخیر همکاریهای دانشگاه و صنعت در برخی زمینهها نظیر انرژی هستهای و پتروشیمی دستاوردهای مهمی برای کشور به ارمغان آورده است، اما این همکاریها و تحقیقات در آموزش عالی کشور فاصله بسیاری با کشورهای پیشرفته دارد. این در حالی است که در آغاز قرن بیست و یکم دانش به عنوان منبعی راهبردی و حتی برتر از منابع طبیعی و اقتصادی قلمداد میشود و در این میان پاسخگویی به نیازهای جامعه، به ویژه در عرصههای فناوری، از جایگاه ویژهای برخوردار است (Hearn & Rodonez, 2004; OECD, 2000,1996; Stigiliz, 1999; Arasteh, 1998; World Bank, 1998). هدف از این پژوهش بررسی ماهیت ارتباط دانشگاه و صنعت و ارائه پیشنهادهایی برای رشد و توسعه آن است.
دلایل ایجاد ارتباط بین دانشگاه و صنعت
همکاریهای دانشگاه و صنعت به دلایل مختلفی صورت میپذیرد. دلایل افزایش این همکاریها را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد(Etzkwiz & Leydesdorff, 1997; OCDE, 1992; Callon,1992) :
1. کاهش حمایتهای مالی دولتها از فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها. این امر دانشگاهها را برآن داشته است که به دنبال منابع جدیدی برای حمایت از فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها باشند.
2. افزایش هزینه اجرای پژوهش و آسیبپذیری آن. این موضوع سبب شده است که صنعت برای اجرای پژوهشها و ارتقای فناوریها از دانشگاهها، که از نزدیک با موضوعهای جدید علمی در ارتباط هستند، مدد جویند و از دوباره کاریها پرهیز شود.
3. ظهور فناوریهای زیستی، فناوری اطلاعات، مواد و محیطهای جدید. این عوامل موجبات تعامل بیشتر میان کاربردها و دستاوردهای فناوریهای جدید و در نتیجه، لزوم ایجاد ارتباط میان دانشگاه و صنعت را فراهم کرده است.
4. ضرورت همکاریهای بین رشتهای و بینالمللی. این نوع همکاریها هماکنون به عنوان روشهایی برای یافتن راهحلهای پایدار صورت میگیرد. این موضوع همچنین، زمینه همکاری میان نهادهای اقتصادی و ایجاد شبکههای ائتلافی را فراهم کرده است.
پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی » شماره 33 (صفحه 60)
5. تلاش برای طراحی ساختارهای عملیاتی و شبکههای جدید. نظر به تغییر و تحولات محیطی، نیاز به همکاریهای چند جانبه میان سازمانها، که فرایند نوآوری را تسهیل میکنند، ضروری شده است.
روش تحقیق
برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز در باره ارتباط دانشگاه و صنعت و تحلیل آنها از روش کیفی استفاده شد. در این میان، لزوم پیوند مصاحبههای اکتشافی [Explorative Interviews] و دادههای اسنادی برای شناخت بیشتر موضوع ضروری تشخیص داده شد. پژوهشهای کیفی معمولاً مبتنی بر مصاحبه و بررسیهای اسنادی است (Miles & Huberman, 1994). این روش همچنین، رویکردی تفسیری را در دستور کار خود قرار میدهد. از آنجا که حوزههای مطالعاتی در باره آموزشعالی هرگز نمیتوانند دارای یک علم سازمانیافته باشند و به یقین نمیتوانند به علمی کمّی همچون فیزیک تبدیل شوند، محققان باید روش تفهم و درک را برگزینند (Keller, 1998). بنابراین، قرار گرفتن محقق در تعامل نزدیک با یک موضوع پژوهشی حایز اهمیت است.
در این نوع تحقیق، محقق بر آن است که با کسب اطلاعات یا بهرهبرداری از روشهای تفسیری به شناخت بیشتر جریانها و پدیدهها بپردازد و مشاهدات را با زبان مخاطبان بیان کند. به طور کلی، تفسیر نقش بزرگی در پژوهشهای علوم انسانی ایفا میکند. افزون بر این، روشهایی که برای دنبال کردن فرایندها و تفسیر رویدادها در زمانی که زنجیرهای از رویدادها در نمونههای جداگانه دنبال میشوند، به طورخاص برای شناخت علّی پدیدهها مهم تلقی میشوند (Mahoney, 1999). به منظور بررسی دانش انباشته موجود در موضوع ارتباط دانشگاه و صنعت از روش فراتحلیل [Meta Analysis Method] استفاده شد. فراتحلیل، تحلیل یافتههای مختلف است که میتواند خود پیشنیاز نظریهسازی قرارگیرد. در این روش پژوهشگران یافتههای خود را براساس یافتههای سایر محققان استوار میکنند (ریترز، 1374) و با بهرهبرداری از نتایج مطالعات و پژوهشهای مختلف به بحث و بررسی درباره موضوعی خاص میپردازند (Hedges, 1992).
برای بررسی موردی ارتباط دانشگاه و صنعت، ابتدا فهرستی از دانشگاههای ایران که حجم قرارداد آنها با صنعت یک میلیون دلار یا بیشتر بود، تهیه شد. سپس از میان آنها سه دانشگاه امیرکبیر، صنعتی اصفهان و شهید بهشتی به طور تصادفی انتخاب و سه دانشگاه اِمآیتی، کمبریج و توکیو، که در ایجاد ارتباط با صنعت از پیشینه بیشتری برخوردارند، برای مقایسه در نظر گرفته شد. نظر به اینکه رشتههای مهندسی نقش زیادی در این نوع همکاریها ایفا میکنند، نسبت دانشجویان مهندسی به کل دانشجویان از عوامل اصلی بررسی دانشگاههای خارجی منتخب بود. افزون بر این، بسیاری از محققان درباره این سه دانشگاه تحقیقاتی انجام دادهاند که از آن جمله میتوان به مطالعه تطبیقی (Hatakenaka, 2003) درباره همکاریهای این سه دانشگاه با صنعت اشاره کرد. به علاوه، پایگاههای اطلاعرسانی این دانشگاهها در زمینه شناخت بیشتر موضوع و تحلیل محتوا، دارای اطلاعات و ویژگیهای مناسبی بودند.
همکاری دانشگاه و صنعت شفیعی و آراسته (1383) سابقه همکاری دانشگاه و صنعت در غرب را به سه دوره تقسیم میکنند. اولین دوره به اواخر قرن نوزدهم برمیگردد که پژوهش بهعنوان اصلی مهم در کنار آموزش قرار گرفت. دومین دوره به پس از جنگ جهانی دوم و اوایل دهه 1970 برمیگردد. از میانه دهه 1940 و درطول دهه 1950، ارتباط میان دانشگاه و صنعت، با توجه به نیازهای بازسازی خرابیهای جنگ و بهبود قدرت نظامی، علاوه بر نوآوری و رقابت در دستور کار قرارگرفت. فناوریهای جدید، نیازمندی صنعت را به نیروهای متخصص و رویکردهای متفاوت به پژوهشهای بنیادی و کاربردی افزایش داد. سومین دورة همکاری دانشگاهها و صنعت از اوایل دهه 1980 آغاز میشود.
در اوایل این دهه، اقتصاد مبتنی بر صنعت به اقتصاد مبتنی بر دانش تغییر جهت داد. اقتصاد جدید با اقتصاد مبتنی بر صنعت تفاوت داشت. صنعت هرچه بیشتر نیازمند سرمایهگذاری در پژوهش برای دستیابی به نوآوریهای فناوری و رقابت در بازار جهانی بود. در دهه 1990، تدوین و تصویب لوایح از سوی دولتها، با هدف تسهیل در ایجاد ارتباط اثربخش میان دانشگاه، صنعت و دولت، در کشورهای پیشرفته اهمیت بسیاری یافت. شفیعی و آراسته معتقدند که در آغاز هزاره سوم، ارتباط دانشگاه و صنعت به منزلة سازکاری برای ابداع فناوریها و تولید محصولات جدید، بازآموزی نیروهای متخصص، ایجاد شغل و رقابت جهانی مورد توجه قرار گرفته است. هماکنون در بسیاری از کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی [OECD] اقداماتی اساسی برای حمایت از فعالیتهای علمی صورت پذیرفته است. نظر به اینکه این سازمان بر رقابت اقتصادی تأکید دارد، توجه به علوم را فعالیتی ضروری و ارتباط میان دانشگاهها و صنایع را با اهمیتتر از گذشته اعلام کرده است (Calvert & Patel, 2003).
ارتباط دانشگاه با صنعت در ایران برای اولین بار در سال 1361 با تصویب مصوبهای در هیئت دولت آغاز شد. بر اساس این مصوبه دفتری به نام دفتر ارتباط دانشگاه و صنعت در وزارت فرهنگ و آموزش عالی ایجاد شد. افزون بر این، دفاتر مشابهی در وزارتخانههای نفت، صنایع، معادن و فلزات، نیرو، راه و ترابری، مسکن و شهرسازی، کار و امور اجتماعی، پست و تلگراف و تلفن و سازمان برنامه و بودجه آغاز به فعالیت کردند. دفاتر ارتباط دانشگاه و صنعت نیز در بسیاری از دانشگاهها ایجاد شدند. در سال 1365، شوراهایی نیز به نام ”شورای هماهنگی دفاتر ارتباط با صنعت“ در همین دفاتر ایجاد، اما در سال 1373 تعطیل شدند. در همین دوران، دفتر مرکزی ارتباط دانشگاه با صنعت به سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران انتقال یافت. دولت نیز تصمیم گرفت ”شورای عالی ارتباط دانشگاه وصنعت“ ایجاد کند. در این شورا 10 نفر از رؤسای دانشگاههای فنّی، معاونان پژوهشی وزارتخانههای فرهنگ و آموزش عالی و صنایع، نمایندگان صنایع ملی ایران، سازمان گسترش و نوسازی صنایع، سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران و رئیس پژوهشگاه مواد و انرژی عضویت داشتند. اعضای این شورا را 23 نفر تشکیل میدادند. فعالیتهای این شورا نیز پس از مدتی متوقف شد. همچنین، به منظور شناخت بیشتر ماهیت ارتباط دانشگاه و صنعت و تولید ادبیات موضوع از سال 1383ـ1372 در مجموع هشت کنگره ملی و بینالمللی با نظارت کمیته دایمی کنگره سه جانبه برگزار شده است. به طور کلی، ادبیات ارتباط دانشگاه و صنعت در ایران بر دو محور زیر استوار است:
1. روشهای ایجاد همکاریهای مؤثر؛
2. مشکلات و محدودیتهای مراکز آموزش عالی برای ایجاد ارتباط با صنعت.
روشهای ایجاد همکاری
احسانی (1383) معتقد است که ارتباط مؤثر میان دانشگاه و صنعت زمانی تحقق مییابد که دانشگاهها با تحقیقات کاربردی در صدد انتقال فناوری برآیند و این امر بدون نهادینه کردن پژوهش در دانشگاهها و همچنین، برآورده ساختن نیازهای آموزشی متخصصان میسر نخواهد شد. جهانگیریان (1383) اولین عامل واقعبینانه برای همکاری دانشگاه و صنعت را باور داشتن اهمیت موضوع و ایجاد ارتباط مستمر و محکم برای موفقیت میداند. به زعم وی ارتباط میان دانشگاه و صنعت برای مدتها ارتباطی ویترینی بوده است. باید به این موضوع اذعان داشت که صنعت بدون ارتباط تعریف شده و هدفمند با دانشگاه پیشرفت نمیکند. برای مثال، یکی از شرایط لازم برای ”ارتباط دانشگاه و صنعت ایجاد بخش تحقیق و توسعه در صنعت است. بسیاری از صنایع درایران فاقد این بخشاند“.
معتقد (1379) و منافی (1377) همکاریهای این دو نهاد را در گرو ایجاد فرصت تحقیقات صنعتی و حضور بیشتر در صنعت، ایجاد واحدهای تحقیقاتی با حضور اعضای هیئت علمی و ایجاد ساز کاری پویا در دانشگاهها برای حل مشکلات صنعت میدانند. سایر روشها برای برقراری ارتباط مؤثر دانشگاه و صنعت در ایران، ایجاد پارکهای فناوری در مجاورت دانشگاهها (کریمیان اقبال، 1382؛ صدیق و اردشیری، 1382)، ایجاد هستههای کوچک تحقیقاتی استاد محوری در جوار دانشگاهها (فهیمی و مداحی، 1377)، کارآموزی تابستانی دانشجویان در واحدهای صنعتی و بهرهگیری از متخصصان صنعت در فعالیتهای آموزشی (کارگر راضی، 1377)، افزایش کمّی و کیفی بازدیدهای علمی دانشجویان و استادان از تأسیسات صنعتی (رضایی، 1377)، تأثیر قراردادهای صنعتی منعقد شده میان اعضای هیئت علمی و سازمانها بر ارتقای آنها، اولویت پذیرش دانشجویان مقاطع کارشناسیارشد و دکتری با سابقه کار در صنعت (منافی، 1377)، تعریف مشکلات صنعت در قالب پایاننامهها (رضوی، 1377)، تأسیس آزمایشگاههای تحقیقاتی با همکاری در دانشگاهها (نقیان فشارکی،1377)، تقویت انجمن دانشآموختگان (روزی طلب، 1374) و ایجاد مراکز رشد (سلجوقی، 1382) ذکر شده است.
مشکلات و محدودیتها
مشکلات و محدودیتهای بسیاری از سوی مراکز آموزش عالی برای ایجاد ارتباط با صنعت وجود دارد که از آن میان میتوان به مواردی چون ”آموزش محوری دانشگاهها، منظور نکردن فعالیتهای صنعتی در ارتقای اعضای هیئت علمی، منظور کردن حق بالاسری زیاد به فعالیتهای صنعتی اعضای هیئتعلمی، جایگاه سازمانی ضعیف ارتباط دانشگاه و صنعت“ (احسانی، 1383)، حاکمیت مدیریت دولتی برصنایع بزرگ کشور و متقاضی خدمات دانشگاه نبودن صنایع (جهانگیریان، 1383)، نبود محتوای کیفی و مفید دورههای کارآموزی (فرضیپور صائن و حاجحسینی، 1377)، ارتباط ضعیف میان برنامههای درسی و نیازهای صنعت (منافی، 1377؛ رشیدی، 1377)، نبودن روحیه کارگروهی (نقیان فشارکی، 1377) و کمبود مراکز تحقیقاتی کاربردی (بیانیه ششمین سمینار ارتباط دانشگاه و صنعت، 1381)، عدم توجه به بهسازی نیروی انسانی (مولا، 1374)، ضوابط و مقررات دست و پا گیر و گرایش نداشتن صنعت به سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه (علی احمدی، 1377) و وابستگی روحی و فکری صنایع به خارج از کشور (تولایی، 1379) اشاره کرد. ارتباط دانشگاه و صنعت به میزان تحقیق و توسعه کشور بستگی دارد (Zaky & El-Faham, 1998). در ادامه این بخش برای شناخت بیشتر ارتباط دانشگاه و صنعت، به تحقیق و توسعه در چهار کشور ایالات متحده، انگلستان، ژاپن و ایران پرداخته میشود.
تحقیق و توسعه در ایالات متحده
براساس گزارش بنیاد ملی علوم (NSF, 2004) تحقیق و توسعه در این کشور رشدی بالغ بر یک درصد در سال 2002 و 2003 با در نظر گرفتن تورم داشته است. سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه از سال 1994 تا 2000 رشدی بالغ بر 5/40 درصد (8/5 درصد در سال) داشته است. بودجه تحقیق و توسعه در ایالات متحده 5/26 میلیارد دلار در سال 1953 بود که از این رقم 9/18 میلیارد دلار را بخش صنعت تأمین کرد و دانشگاهها در این زمینه سهم اندکی داشتند. در سال 2003، سرمایهگذاری آمریکا در تحقیق و توسعه بیش از 253 میلیارد دلار بود که از این میان 8/172 میلیارد دلار در بخش صنعت و 9/35 میلیارد دلار در دانشگاهها سرمایهگذاری شده است. وزارتخانهها و مراکز تحقیق و توسعه وابسته به دولت فدرال و سازمانهای غیرانتفاعی به ترتیب 3/22 میلیارد دلار، 9/10 میلیارد دلار و 3/11 میلیارد دلار صرف تحقیق و توسعه کردهاند. در سال 2004، دولت فدرال ایالات متحده بیش از 126 میلیارد دلار صرف تحقیق و توسعه کرده است که در این میان بیش از 74 میلیارد دلار هزینههای تحقیق و توسعه دفاعی این کشور بوده است (NSF, 2004). در سال 2002، سرانه تولید ناخالص داخلی در این کشور 37600 دلار بوده است.
تحقیق و توسعه در انگلستان
در سال 2003، بیش از 32 میلیارد دلار در این کشور در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری شده است که از این رقم 62/4 میلیارد دلار را دولت، 72/14 میلیارد را صنعت و 1/6 میلیارد دلار را آموزش عالی و شوراهای مرتبط با آن مانند شوراهای پژوهشی [Research Councils]، شوراهای اعتبارات آموزش عالی [Higher Education Funding Councils] و آموزش عالی تأمین و هزینه کردهاند (ONS, 2004). در سال 2001، بیش از 20 میلیارد دلار در تحقیق و توسعه در بخش صنعت هزینه شد که از این مبلغ 5/2 میلیارد دلار را دولت و 8/4 میلیارد دلار را سرمایهگذاران خارجی و 13 میلیارد دلار را صنعت تأمین کردهاند (Morgan, 2002). در سال 2001، هزینه ناخالص داخلی در این کشور اندکی کمتر از میانگین هزینه ناخالص داخلی اروپا (93/1%) بود. در سال 2004، سرانه تولید ناخالص داخلی در این کشور 29400 دلار بوده است.
تحقیق و توسعه در ژاپن
بر اساس گزارش سازمان آمار ژاپن (Statistics Bureau, 2004)، این کشور در سال 2003 بیش از 149 میلیارد دلار در زمینه تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کرده است که نسبت به سال 2002 هشت دهم درصد افزایش نشان میدهد. نسبت تحقیق و توسعه به تولید ناخالص داخلی در سال 2003، بالغ بر 35/3 درصد بوده است. در سال 2001، از مجموع سرمایهگذاری در زمینه تحقیق و توسعه 102 میلیارد دلار سهم شرکتهای تجاری و صنعتی، 29 میلیارد دلار سهم دانشگاهها و 5/16 میلیارد دلار سهم مؤسسات غیرانتفاعی و سازمانهای دولتی بوده است. بخش خصوصی 5/115 میلیارد دلار (6/76 درصد) و بخش دولتی 31 میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است. در این میان، 6/14 درصد در زمینه تحقیقات بنیادی، 4/23 درصد در تحقیقات کاربردی و 62 درصد در توسعه هزینه شده است. در سال 2002، سرانه تولید ناخالص داخلی در این کشور 25300 دلار بوده است.
تحقیق و توسعه در ایران
بر اساس گزارش هیئت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی شورایعالی انقلاب فرهنگی با عنوان ارزیابی علم و فناوری در جمهوری اسلامی ایران(1382)، مجموع اعتبارات تحقیقات دولتی در سال 75 و 77 به ترتیب بالغ بر 77 و 108 میلیون دلار و بودجه تحقیقاتی در سال 1379 معادل 200 میلیون دلار و در سال 1383 برابر با 540 میلیون دلار بوده است. در همین سال شاخص هزینههای تحقیقاتی دولتی به تولید ناخالص داخلی 31/0 درصد بود که این رقم در سال 1380 به 47/0 و در سال 1383 به 7/0 درصد رسید. بر اساس قانون برنامه چهارم، دولت موظف شده است به منظور برپاسازی نظام جامع پژوهش و فناوری حداقل 2 درصد تولید ناخالص داخلی را به سرمایهگذاری در امر پژوهش و فناوری تخصیص دهد. در سال 1383، سرانه تولید ناخالص داخلی در ایران معادل 2300 دلار بوده است.
یافتهها و بحث
توجه به صنعت به عنوان یکی از بخشهای عمده در زمینه فعالیتهای اقتصادی و دانشگاه به عنوان محلی برای نشر یافتههای علمی برای پیشرفت کشور حایز اهمیت است. به نظر میرسد که میزان و چگونگی ارتباط این دو نهاد با یکدیگر موفقیت یا شکست برنامه های توسعه را به همراه خواهد داشت. در این مطالعه با استفاده از روش فراتحلیل به بررسی و بهرهبرداری از نتایج مطالعات و پژوهشهای مختلف درباره ارتباط دانشگاه و صنعت پرداخته شد. بررسی اسناد و مدارک ارتباط دانشگاه و صنعت در 6 دانشگاه اِمآیتی[MIT]، کمبریج، توکیو، امیرکبیر، شهید بهشتی و صنعتی اصفهان به همراه مصاحبههای اکتشافی با صاحبنظران و مسئولان ارتباط دانشگاه وصنعت سه دانشگاه در ایران محقق را در تعامل و ارتباط نزدیک با موضوع قرار داد. به دلایل مختلف مصاحبه با مسئولان ارتباط دانشگاه و صنعت دانشگاههای خارجی میسر نشد، اما فناوری اطلاعات و ارتباطات نوین به همراه بانکهای اطلاعاتی این فرصت را برای محقق فراهم کرد که به طور موردی محتوای اسناد و جریانها را تحلیل کند و ضمن شناخت رویدادها و پدیدهها به تفسیر آنها بپردازد.
در جدول 1 ترکیب دانشجویی و مبلغ قرارداد با صنعت در دانشگاههای اِمآیتی، صنعتی امیرکبیر، توکیو، صنعتی اصفهان، شهید بهشتی و کمبریج نشان داده شده است. 47 درصد از دانشجویان دانشگاه اِم.آی.تی در رشتههای مهندسی تحصیل میکنند. این درحالی است که به ترتیب 11 و 20 درصد از دانشجویان دانشگاههای کمبریج و توکیو در رشتههای مهندسی به تحصیل اشتغال دارند. حدود 60 درصد از دانشجویان مهندسی دانشگاه اِمآیتی در دورههای تحصیلات تکمیلی ثبتنام کردهاند و این رقم در دانشگاههای کمبریج 27 درصد، توکیو 48 درصد، شهید بهشتی 11 درصد، صنعتی اصفهان 19 درصد و صنعتی امیرکبیر 28 درصد گزارش شده است. ارتباط دانشگاه و صنعت در دانشگاههای صنعتی امیرکبیر، شهیدبهشتی و صنعتی اصفهان · دانشگاه صنعتی امیرکبیر. این دانشگاه یکی از دانشگاههای برتر ایران محسوب میشود. استادان و محققان این دانشگاه تاکنون به 18 جایزه خوارزمی، 6 جایزه در جشنوارههای جوان خوارزمی، کسب رتبه اول تحقیقات دانشگاهی در سالهای 72 و 73 و کسب رتبه اول در ارتباط صنعت با دانشگاه در سال 73 دست یافتهاند. در این دانشگاه 7483 دانشجو در 14 دانشکده و یک گروه مستقل شیمی تحصیل میکنند که از این تعداد 5529 نفر در دوره کارشناسی، 1472 نفر در دوره کارشناسیارشد و 482 نفر در دوره دکتری تحصیل میکنند. در سال 1382، تعداد اعضای هیئت علمی این دانشگاه 465 نفر بود که از این تعداد 30 نفر با مرتبه استادی، 73 نفر با مرتبه دانشیاری، 207 نفر استادیار و بقیه با مرتبه مربی و مربی آموزشیار فعالیت میکردند.
جدول 1 ـ مقایسه تعداد کل دانشجویان، تعداد دانشجویان مهندسی و مبلغ قرارداد با صنعت در دانشگاههای اِمآیتی ، صنعتی امیرکبیر، توکیو، صنعتی اصفهان، شهید بهشتی و کمبریج (2003 )
اجرای قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران در دستور کار دولت قرار گرفته است. در این برنامه بر ”پاسخگویی مراکز علمی، پژوهشی و آموزشی کشور به تقاضای اجتماعی، فرهنگی و صنعتی“ تأکید شده است. از این رو، ایجاد ارتباط بین صنعت و دانشگاه اهمیت بسیاری یافته است. هدف از نگارش این مقاله، بررسی ماهیت ارتباط دانشگاه و صنعت و ارائه پیشنهادهایی برای کمک به رشد و توسعه این ارتباط است.
در این مطالعه از روش فرا تحلیلی برای بررسی و تحلیل مطالعات و تجربههای متخصصان ارتباط دانشگاه و صنعت استفاده شده است. در این میان، با بررسی اسناد ارتباط دانشگاه و صنعت در 6 دانشگاه اِمآیتی، کمبریج، توکیو، امیرکبیر، شهید بهشتی و صنعتی اصفهان به همراه مصاحبههای اکتشافی با صاحبنظران و مسئولان دفاتر ارتباط دانشگاه و صنعت سه دانشگاه در ایران، اطلاعات ارزندهای در اختیار محقق قرار گرفت.
در این مطالعه ضمن بررسی ارتباط دانشگاه و صنعت در غرب و ایران به اجمال به جایگاه تحقیق و توسعه در کشورهای ایالات متحده، انگلستان، ژاپن و ایران، ارتباط دانشگاه و صنعت در دانشگاههای یاد شده و تحلیل و تفسیر یافتههای پژوهشی پرداخته شده است. در بخش نهایی مقاله پیشنهادهایی برای ارتقای ارتباط دانشگاه و صنعت شامل حمایت دولت، حمایت صنعت از دانشگاهها، تقویت صنایع و توسعه اقتصادی، اعتمادسازی، تغییر ساختار دانشگاهها، برنامهریزی، حق امتیاز و مالکیت معنوی ارائه شده است.
کلیدواژگان: ارتباط دانشگاه و صنعت، تحقیق و توسعه، ایران، ژاپن، انگلستان و ایالات متحده.
مقدمه
همکاری دانشگاه و صنعت از مصادیق توافقهای قراردادی است که در خصوص فعالیتهای علمی و پژوهشی و شرکتهای تجاری صورت میگیرد. این همکاری معمولاً با هدف دستیابی به توان علمی دانشگاه و تجربههای صنعت و استفاده از آنها صورت میپذیرد (Anderson, 2000). به طورکلی، ارتباط دانشگاه و صنعت شکل توافقهای رسمی و غیررسمی میان این دو نهاد است که با هدف دستیابی به موفقیتهای بیشتر ایجاد میشود (شفیعی و آراسته،1383). در این ارتباط، دانشگاه و صنعت تلاش میکنند تا برخی از فعالیتهای علمی خود را به طور مشترک و هماهنگ انجام دهند. به هر حال، همکاریهای دوجانبه این دو نهاد فعالیتهایی را در بر میگیرد که هر یک از آنها به تنهایی قادر به انجام دادن آنها نیستند (شفیعی و آراسته، 1383).
اگر چه در سالهای اخیر همکاریهای دانشگاه و صنعت در برخی زمینهها نظیر انرژی هستهای و پتروشیمی دستاوردهای مهمی برای کشور به ارمغان آورده است، اما این همکاریها و تحقیقات در آموزش عالی کشور فاصله بسیاری با کشورهای پیشرفته دارد. این در حالی است که در آغاز قرن بیست و یکم دانش به عنوان منبعی راهبردی و حتی برتر از منابع طبیعی و اقتصادی قلمداد میشود و در این میان پاسخگویی به نیازهای جامعه، به ویژه در عرصههای فناوری، از جایگاه ویژهای برخوردار است (Hearn & Rodonez, 2004; OECD, 2000,1996; Stigiliz, 1999; Arasteh, 1998; World Bank, 1998). هدف از این پژوهش بررسی ماهیت ارتباط دانشگاه و صنعت و ارائه پیشنهادهایی برای رشد و توسعه آن است.
دلایل ایجاد ارتباط بین دانشگاه و صنعت
همکاریهای دانشگاه و صنعت به دلایل مختلفی صورت میپذیرد. دلایل افزایش این همکاریها را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد(Etzkwiz & Leydesdorff, 1997; OCDE, 1992; Callon,1992) :
1. کاهش حمایتهای مالی دولتها از فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها. این امر دانشگاهها را برآن داشته است که به دنبال منابع جدیدی برای حمایت از فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها باشند.
2. افزایش هزینه اجرای پژوهش و آسیبپذیری آن. این موضوع سبب شده است که صنعت برای اجرای پژوهشها و ارتقای فناوریها از دانشگاهها، که از نزدیک با موضوعهای جدید علمی در ارتباط هستند، مدد جویند و از دوباره کاریها پرهیز شود.
3. ظهور فناوریهای زیستی، فناوری اطلاعات، مواد و محیطهای جدید. این عوامل موجبات تعامل بیشتر میان کاربردها و دستاوردهای فناوریهای جدید و در نتیجه، لزوم ایجاد ارتباط میان دانشگاه و صنعت را فراهم کرده است.
4. ضرورت همکاریهای بین رشتهای و بینالمللی. این نوع همکاریها هماکنون به عنوان روشهایی برای یافتن راهحلهای پایدار صورت میگیرد. این موضوع همچنین، زمینه همکاری میان نهادهای اقتصادی و ایجاد شبکههای ائتلافی را فراهم کرده است.
پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی » شماره 33 (صفحه 60)
5. تلاش برای طراحی ساختارهای عملیاتی و شبکههای جدید. نظر به تغییر و تحولات محیطی، نیاز به همکاریهای چند جانبه میان سازمانها، که فرایند نوآوری را تسهیل میکنند، ضروری شده است.
روش تحقیق
برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز در باره ارتباط دانشگاه و صنعت و تحلیل آنها از روش کیفی استفاده شد. در این میان، لزوم پیوند مصاحبههای اکتشافی [Explorative Interviews] و دادههای اسنادی برای شناخت بیشتر موضوع ضروری تشخیص داده شد. پژوهشهای کیفی معمولاً مبتنی بر مصاحبه و بررسیهای اسنادی است (Miles & Huberman, 1994). این روش همچنین، رویکردی تفسیری را در دستور کار خود قرار میدهد. از آنجا که حوزههای مطالعاتی در باره آموزشعالی هرگز نمیتوانند دارای یک علم سازمانیافته باشند و به یقین نمیتوانند به علمی کمّی همچون فیزیک تبدیل شوند، محققان باید روش تفهم و درک را برگزینند (Keller, 1998). بنابراین، قرار گرفتن محقق در تعامل نزدیک با یک موضوع پژوهشی حایز اهمیت است.
در این نوع تحقیق، محقق بر آن است که با کسب اطلاعات یا بهرهبرداری از روشهای تفسیری به شناخت بیشتر جریانها و پدیدهها بپردازد و مشاهدات را با زبان مخاطبان بیان کند. به طور کلی، تفسیر نقش بزرگی در پژوهشهای علوم انسانی ایفا میکند. افزون بر این، روشهایی که برای دنبال کردن فرایندها و تفسیر رویدادها در زمانی که زنجیرهای از رویدادها در نمونههای جداگانه دنبال میشوند، به طورخاص برای شناخت علّی پدیدهها مهم تلقی میشوند (Mahoney, 1999). به منظور بررسی دانش انباشته موجود در موضوع ارتباط دانشگاه و صنعت از روش فراتحلیل [Meta Analysis Method] استفاده شد. فراتحلیل، تحلیل یافتههای مختلف است که میتواند خود پیشنیاز نظریهسازی قرارگیرد. در این روش پژوهشگران یافتههای خود را براساس یافتههای سایر محققان استوار میکنند (ریترز، 1374) و با بهرهبرداری از نتایج مطالعات و پژوهشهای مختلف به بحث و بررسی درباره موضوعی خاص میپردازند (Hedges, 1992).
برای بررسی موردی ارتباط دانشگاه و صنعت، ابتدا فهرستی از دانشگاههای ایران که حجم قرارداد آنها با صنعت یک میلیون دلار یا بیشتر بود، تهیه شد. سپس از میان آنها سه دانشگاه امیرکبیر، صنعتی اصفهان و شهید بهشتی به طور تصادفی انتخاب و سه دانشگاه اِمآیتی، کمبریج و توکیو، که در ایجاد ارتباط با صنعت از پیشینه بیشتری برخوردارند، برای مقایسه در نظر گرفته شد. نظر به اینکه رشتههای مهندسی نقش زیادی در این نوع همکاریها ایفا میکنند، نسبت دانشجویان مهندسی به کل دانشجویان از عوامل اصلی بررسی دانشگاههای خارجی منتخب بود. افزون بر این، بسیاری از محققان درباره این سه دانشگاه تحقیقاتی انجام دادهاند که از آن جمله میتوان به مطالعه تطبیقی (Hatakenaka, 2003) درباره همکاریهای این سه دانشگاه با صنعت اشاره کرد. به علاوه، پایگاههای اطلاعرسانی این دانشگاهها در زمینه شناخت بیشتر موضوع و تحلیل محتوا، دارای اطلاعات و ویژگیهای مناسبی بودند.
همکاری دانشگاه و صنعت شفیعی و آراسته (1383) سابقه همکاری دانشگاه و صنعت در غرب را به سه دوره تقسیم میکنند. اولین دوره به اواخر قرن نوزدهم برمیگردد که پژوهش بهعنوان اصلی مهم در کنار آموزش قرار گرفت. دومین دوره به پس از جنگ جهانی دوم و اوایل دهه 1970 برمیگردد. از میانه دهه 1940 و درطول دهه 1950، ارتباط میان دانشگاه و صنعت، با توجه به نیازهای بازسازی خرابیهای جنگ و بهبود قدرت نظامی، علاوه بر نوآوری و رقابت در دستور کار قرارگرفت. فناوریهای جدید، نیازمندی صنعت را به نیروهای متخصص و رویکردهای متفاوت به پژوهشهای بنیادی و کاربردی افزایش داد. سومین دورة همکاری دانشگاهها و صنعت از اوایل دهه 1980 آغاز میشود.
در اوایل این دهه، اقتصاد مبتنی بر صنعت به اقتصاد مبتنی بر دانش تغییر جهت داد. اقتصاد جدید با اقتصاد مبتنی بر صنعت تفاوت داشت. صنعت هرچه بیشتر نیازمند سرمایهگذاری در پژوهش برای دستیابی به نوآوریهای فناوری و رقابت در بازار جهانی بود. در دهه 1990، تدوین و تصویب لوایح از سوی دولتها، با هدف تسهیل در ایجاد ارتباط اثربخش میان دانشگاه، صنعت و دولت، در کشورهای پیشرفته اهمیت بسیاری یافت. شفیعی و آراسته معتقدند که در آغاز هزاره سوم، ارتباط دانشگاه و صنعت به منزلة سازکاری برای ابداع فناوریها و تولید محصولات جدید، بازآموزی نیروهای متخصص، ایجاد شغل و رقابت جهانی مورد توجه قرار گرفته است. هماکنون در بسیاری از کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی [OECD] اقداماتی اساسی برای حمایت از فعالیتهای علمی صورت پذیرفته است. نظر به اینکه این سازمان بر رقابت اقتصادی تأکید دارد، توجه به علوم را فعالیتی ضروری و ارتباط میان دانشگاهها و صنایع را با اهمیتتر از گذشته اعلام کرده است (Calvert & Patel, 2003).
ارتباط دانشگاه با صنعت در ایران برای اولین بار در سال 1361 با تصویب مصوبهای در هیئت دولت آغاز شد. بر اساس این مصوبه دفتری به نام دفتر ارتباط دانشگاه و صنعت در وزارت فرهنگ و آموزش عالی ایجاد شد. افزون بر این، دفاتر مشابهی در وزارتخانههای نفت، صنایع، معادن و فلزات، نیرو، راه و ترابری، مسکن و شهرسازی، کار و امور اجتماعی، پست و تلگراف و تلفن و سازمان برنامه و بودجه آغاز به فعالیت کردند. دفاتر ارتباط دانشگاه و صنعت نیز در بسیاری از دانشگاهها ایجاد شدند. در سال 1365، شوراهایی نیز به نام ”شورای هماهنگی دفاتر ارتباط با صنعت“ در همین دفاتر ایجاد، اما در سال 1373 تعطیل شدند. در همین دوران، دفتر مرکزی ارتباط دانشگاه با صنعت به سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران انتقال یافت. دولت نیز تصمیم گرفت ”شورای عالی ارتباط دانشگاه وصنعت“ ایجاد کند. در این شورا 10 نفر از رؤسای دانشگاههای فنّی، معاونان پژوهشی وزارتخانههای فرهنگ و آموزش عالی و صنایع، نمایندگان صنایع ملی ایران، سازمان گسترش و نوسازی صنایع، سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران و رئیس پژوهشگاه مواد و انرژی عضویت داشتند. اعضای این شورا را 23 نفر تشکیل میدادند. فعالیتهای این شورا نیز پس از مدتی متوقف شد. همچنین، به منظور شناخت بیشتر ماهیت ارتباط دانشگاه و صنعت و تولید ادبیات موضوع از سال 1383ـ1372 در مجموع هشت کنگره ملی و بینالمللی با نظارت کمیته دایمی کنگره سه جانبه برگزار شده است. به طور کلی، ادبیات ارتباط دانشگاه و صنعت در ایران بر دو محور زیر استوار است:
1. روشهای ایجاد همکاریهای مؤثر؛
2. مشکلات و محدودیتهای مراکز آموزش عالی برای ایجاد ارتباط با صنعت.
روشهای ایجاد همکاری
احسانی (1383) معتقد است که ارتباط مؤثر میان دانشگاه و صنعت زمانی تحقق مییابد که دانشگاهها با تحقیقات کاربردی در صدد انتقال فناوری برآیند و این امر بدون نهادینه کردن پژوهش در دانشگاهها و همچنین، برآورده ساختن نیازهای آموزشی متخصصان میسر نخواهد شد. جهانگیریان (1383) اولین عامل واقعبینانه برای همکاری دانشگاه و صنعت را باور داشتن اهمیت موضوع و ایجاد ارتباط مستمر و محکم برای موفقیت میداند. به زعم وی ارتباط میان دانشگاه و صنعت برای مدتها ارتباطی ویترینی بوده است. باید به این موضوع اذعان داشت که صنعت بدون ارتباط تعریف شده و هدفمند با دانشگاه پیشرفت نمیکند. برای مثال، یکی از شرایط لازم برای ”ارتباط دانشگاه و صنعت ایجاد بخش تحقیق و توسعه در صنعت است. بسیاری از صنایع درایران فاقد این بخشاند“.
معتقد (1379) و منافی (1377) همکاریهای این دو نهاد را در گرو ایجاد فرصت تحقیقات صنعتی و حضور بیشتر در صنعت، ایجاد واحدهای تحقیقاتی با حضور اعضای هیئت علمی و ایجاد ساز کاری پویا در دانشگاهها برای حل مشکلات صنعت میدانند. سایر روشها برای برقراری ارتباط مؤثر دانشگاه و صنعت در ایران، ایجاد پارکهای فناوری در مجاورت دانشگاهها (کریمیان اقبال، 1382؛ صدیق و اردشیری، 1382)، ایجاد هستههای کوچک تحقیقاتی استاد محوری در جوار دانشگاهها (فهیمی و مداحی، 1377)، کارآموزی تابستانی دانشجویان در واحدهای صنعتی و بهرهگیری از متخصصان صنعت در فعالیتهای آموزشی (کارگر راضی، 1377)، افزایش کمّی و کیفی بازدیدهای علمی دانشجویان و استادان از تأسیسات صنعتی (رضایی، 1377)، تأثیر قراردادهای صنعتی منعقد شده میان اعضای هیئت علمی و سازمانها بر ارتقای آنها، اولویت پذیرش دانشجویان مقاطع کارشناسیارشد و دکتری با سابقه کار در صنعت (منافی، 1377)، تعریف مشکلات صنعت در قالب پایاننامهها (رضوی، 1377)، تأسیس آزمایشگاههای تحقیقاتی با همکاری در دانشگاهها (نقیان فشارکی،1377)، تقویت انجمن دانشآموختگان (روزی طلب، 1374) و ایجاد مراکز رشد (سلجوقی، 1382) ذکر شده است.
مشکلات و محدودیتها
مشکلات و محدودیتهای بسیاری از سوی مراکز آموزش عالی برای ایجاد ارتباط با صنعت وجود دارد که از آن میان میتوان به مواردی چون ”آموزش محوری دانشگاهها، منظور نکردن فعالیتهای صنعتی در ارتقای اعضای هیئت علمی، منظور کردن حق بالاسری زیاد به فعالیتهای صنعتی اعضای هیئتعلمی، جایگاه سازمانی ضعیف ارتباط دانشگاه و صنعت“ (احسانی، 1383)، حاکمیت مدیریت دولتی برصنایع بزرگ کشور و متقاضی خدمات دانشگاه نبودن صنایع (جهانگیریان، 1383)، نبود محتوای کیفی و مفید دورههای کارآموزی (فرضیپور صائن و حاجحسینی، 1377)، ارتباط ضعیف میان برنامههای درسی و نیازهای صنعت (منافی، 1377؛ رشیدی، 1377)، نبودن روحیه کارگروهی (نقیان فشارکی، 1377) و کمبود مراکز تحقیقاتی کاربردی (بیانیه ششمین سمینار ارتباط دانشگاه و صنعت، 1381)، عدم توجه به بهسازی نیروی انسانی (مولا، 1374)، ضوابط و مقررات دست و پا گیر و گرایش نداشتن صنعت به سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه (علی احمدی، 1377) و وابستگی روحی و فکری صنایع به خارج از کشور (تولایی، 1379) اشاره کرد. ارتباط دانشگاه و صنعت به میزان تحقیق و توسعه کشور بستگی دارد (Zaky & El-Faham, 1998). در ادامه این بخش برای شناخت بیشتر ارتباط دانشگاه و صنعت، به تحقیق و توسعه در چهار کشور ایالات متحده، انگلستان، ژاپن و ایران پرداخته میشود.
تحقیق و توسعه در ایالات متحده
براساس گزارش بنیاد ملی علوم (NSF, 2004) تحقیق و توسعه در این کشور رشدی بالغ بر یک درصد در سال 2002 و 2003 با در نظر گرفتن تورم داشته است. سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه از سال 1994 تا 2000 رشدی بالغ بر 5/40 درصد (8/5 درصد در سال) داشته است. بودجه تحقیق و توسعه در ایالات متحده 5/26 میلیارد دلار در سال 1953 بود که از این رقم 9/18 میلیارد دلار را بخش صنعت تأمین کرد و دانشگاهها در این زمینه سهم اندکی داشتند. در سال 2003، سرمایهگذاری آمریکا در تحقیق و توسعه بیش از 253 میلیارد دلار بود که از این میان 8/172 میلیارد دلار در بخش صنعت و 9/35 میلیارد دلار در دانشگاهها سرمایهگذاری شده است. وزارتخانهها و مراکز تحقیق و توسعه وابسته به دولت فدرال و سازمانهای غیرانتفاعی به ترتیب 3/22 میلیارد دلار، 9/10 میلیارد دلار و 3/11 میلیارد دلار صرف تحقیق و توسعه کردهاند. در سال 2004، دولت فدرال ایالات متحده بیش از 126 میلیارد دلار صرف تحقیق و توسعه کرده است که در این میان بیش از 74 میلیارد دلار هزینههای تحقیق و توسعه دفاعی این کشور بوده است (NSF, 2004). در سال 2002، سرانه تولید ناخالص داخلی در این کشور 37600 دلار بوده است.
تحقیق و توسعه در انگلستان
در سال 2003، بیش از 32 میلیارد دلار در این کشور در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری شده است که از این رقم 62/4 میلیارد دلار را دولت، 72/14 میلیارد را صنعت و 1/6 میلیارد دلار را آموزش عالی و شوراهای مرتبط با آن مانند شوراهای پژوهشی [Research Councils]، شوراهای اعتبارات آموزش عالی [Higher Education Funding Councils] و آموزش عالی تأمین و هزینه کردهاند (ONS, 2004). در سال 2001، بیش از 20 میلیارد دلار در تحقیق و توسعه در بخش صنعت هزینه شد که از این مبلغ 5/2 میلیارد دلار را دولت و 8/4 میلیارد دلار را سرمایهگذاران خارجی و 13 میلیارد دلار را صنعت تأمین کردهاند (Morgan, 2002). در سال 2001، هزینه ناخالص داخلی در این کشور اندکی کمتر از میانگین هزینه ناخالص داخلی اروپا (93/1%) بود. در سال 2004، سرانه تولید ناخالص داخلی در این کشور 29400 دلار بوده است.
تحقیق و توسعه در ژاپن
بر اساس گزارش سازمان آمار ژاپن (Statistics Bureau, 2004)، این کشور در سال 2003 بیش از 149 میلیارد دلار در زمینه تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کرده است که نسبت به سال 2002 هشت دهم درصد افزایش نشان میدهد. نسبت تحقیق و توسعه به تولید ناخالص داخلی در سال 2003، بالغ بر 35/3 درصد بوده است. در سال 2001، از مجموع سرمایهگذاری در زمینه تحقیق و توسعه 102 میلیارد دلار سهم شرکتهای تجاری و صنعتی، 29 میلیارد دلار سهم دانشگاهها و 5/16 میلیارد دلار سهم مؤسسات غیرانتفاعی و سازمانهای دولتی بوده است. بخش خصوصی 5/115 میلیارد دلار (6/76 درصد) و بخش دولتی 31 میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است. در این میان، 6/14 درصد در زمینه تحقیقات بنیادی، 4/23 درصد در تحقیقات کاربردی و 62 درصد در توسعه هزینه شده است. در سال 2002، سرانه تولید ناخالص داخلی در این کشور 25300 دلار بوده است.
تحقیق و توسعه در ایران
بر اساس گزارش هیئت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی شورایعالی انقلاب فرهنگی با عنوان ارزیابی علم و فناوری در جمهوری اسلامی ایران(1382)، مجموع اعتبارات تحقیقات دولتی در سال 75 و 77 به ترتیب بالغ بر 77 و 108 میلیون دلار و بودجه تحقیقاتی در سال 1379 معادل 200 میلیون دلار و در سال 1383 برابر با 540 میلیون دلار بوده است. در همین سال شاخص هزینههای تحقیقاتی دولتی به تولید ناخالص داخلی 31/0 درصد بود که این رقم در سال 1380 به 47/0 و در سال 1383 به 7/0 درصد رسید. بر اساس قانون برنامه چهارم، دولت موظف شده است به منظور برپاسازی نظام جامع پژوهش و فناوری حداقل 2 درصد تولید ناخالص داخلی را به سرمایهگذاری در امر پژوهش و فناوری تخصیص دهد. در سال 1383، سرانه تولید ناخالص داخلی در ایران معادل 2300 دلار بوده است.
یافتهها و بحث
توجه به صنعت به عنوان یکی از بخشهای عمده در زمینه فعالیتهای اقتصادی و دانشگاه به عنوان محلی برای نشر یافتههای علمی برای پیشرفت کشور حایز اهمیت است. به نظر میرسد که میزان و چگونگی ارتباط این دو نهاد با یکدیگر موفقیت یا شکست برنامه های توسعه را به همراه خواهد داشت. در این مطالعه با استفاده از روش فراتحلیل به بررسی و بهرهبرداری از نتایج مطالعات و پژوهشهای مختلف درباره ارتباط دانشگاه و صنعت پرداخته شد. بررسی اسناد و مدارک ارتباط دانشگاه و صنعت در 6 دانشگاه اِمآیتی[MIT]، کمبریج، توکیو، امیرکبیر، شهید بهشتی و صنعتی اصفهان به همراه مصاحبههای اکتشافی با صاحبنظران و مسئولان ارتباط دانشگاه وصنعت سه دانشگاه در ایران محقق را در تعامل و ارتباط نزدیک با موضوع قرار داد. به دلایل مختلف مصاحبه با مسئولان ارتباط دانشگاه و صنعت دانشگاههای خارجی میسر نشد، اما فناوری اطلاعات و ارتباطات نوین به همراه بانکهای اطلاعاتی این فرصت را برای محقق فراهم کرد که به طور موردی محتوای اسناد و جریانها را تحلیل کند و ضمن شناخت رویدادها و پدیدهها به تفسیر آنها بپردازد.
در جدول 1 ترکیب دانشجویی و مبلغ قرارداد با صنعت در دانشگاههای اِمآیتی، صنعتی امیرکبیر، توکیو، صنعتی اصفهان، شهید بهشتی و کمبریج نشان داده شده است. 47 درصد از دانشجویان دانشگاه اِم.آی.تی در رشتههای مهندسی تحصیل میکنند. این درحالی است که به ترتیب 11 و 20 درصد از دانشجویان دانشگاههای کمبریج و توکیو در رشتههای مهندسی به تحصیل اشتغال دارند. حدود 60 درصد از دانشجویان مهندسی دانشگاه اِمآیتی در دورههای تحصیلات تکمیلی ثبتنام کردهاند و این رقم در دانشگاههای کمبریج 27 درصد، توکیو 48 درصد، شهید بهشتی 11 درصد، صنعتی اصفهان 19 درصد و صنعتی امیرکبیر 28 درصد گزارش شده است. ارتباط دانشگاه و صنعت در دانشگاههای صنعتی امیرکبیر، شهیدبهشتی و صنعتی اصفهان · دانشگاه صنعتی امیرکبیر. این دانشگاه یکی از دانشگاههای برتر ایران محسوب میشود. استادان و محققان این دانشگاه تاکنون به 18 جایزه خوارزمی، 6 جایزه در جشنوارههای جوان خوارزمی، کسب رتبه اول تحقیقات دانشگاهی در سالهای 72 و 73 و کسب رتبه اول در ارتباط صنعت با دانشگاه در سال 73 دست یافتهاند. در این دانشگاه 7483 دانشجو در 14 دانشکده و یک گروه مستقل شیمی تحصیل میکنند که از این تعداد 5529 نفر در دوره کارشناسی، 1472 نفر در دوره کارشناسیارشد و 482 نفر در دوره دکتری تحصیل میکنند. در سال 1382، تعداد اعضای هیئت علمی این دانشگاه 465 نفر بود که از این تعداد 30 نفر با مرتبه استادی، 73 نفر با مرتبه دانشیاری، 207 نفر استادیار و بقیه با مرتبه مربی و مربی آموزشیار فعالیت میکردند.
جدول 1 ـ مقایسه تعداد کل دانشجویان، تعداد دانشجویان مهندسی و مبلغ قرارداد با صنعت در دانشگاههای اِمآیتی ، صنعتی امیرکبیر، توکیو، صنعتی اصفهان، شهید بهشتی و کمبریج (2003 )
دانشگاه | تعداد کل دانشجویان | تعداد دانشجویان مهندسی | تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی مهندسی | تعداد دانشجویان دکتری | تعداد دانشجویان کارشناسیارشد | مبلغ قرارداد با صنعت (به دلار) |
اِمآیتی | 10230 | 4624 | 2779 | 1448 | 1351 | 188.000.000 |
صنعتی امیرکبیر | 7483 | 6301 | 1759 | 429 | 1330 | 4.700.000 |
توکیو | 28000 | 5561 | 2691 | 1042 | 1649 | 128.000.000 |
صنعتی اصفهان | 8592 | 5233 | 978 | 132 | 854 | 1.000.000 |
شهید بهشتی | 10576 | 1076 | 121 | 0 | 121 | 2.223.000 |
کمبریج | 17602 | 2005 | 535 | 200 | 235 | 292.000.000 |
بنا به گفته جهانگیریان (1383)، مسئول دفتر ارتباط دانشگاه و صنعت دانشگاه صنعتی امیرکبیر، ”اقدام مؤثری که در چند سال اخیر انجام گرفته این است که سیر اداری قراردادها در داخل دانشگاه تسهیل شده است و در حال حاضر با استاد و مجری، قرارداد داخلی و پیمانکاری منعقد میشود. مراحل دست و پا گیر گذشته رفع شده و برای استادان دانشگاه انگیزه ایجاد شده است“. نکته مهم دیگر تغییرات فرهنگی و روحیة ایثار، فداکاری و از خودگذشتگی اعضای هیئتعلمی است که این مسئله از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این دانشگاه طرحی به اجرا گذاشته شده است که به موجب آن اعتبار قرارداد میتواند برابر یک مقاله علمی ـ پژوهشی محسوب شود. برای مثال، استادی که یک قرارداد بالای پنجاه میلیون تومانی را به پایان رسانیده است، میتواند 8 امتیاز پژوهشی دریافت کند.
تغییر ساختار نیز از جمله اقداماتی است که این دانشگاه برای ارتقای ارتباط دانشگاه و صنعت انجام داده است. در این زمینه ادارهای در معاونت پژوهشی به نام ”اداره کل واحدهای تحقیقاتی و فناوری“ تشکیل شده است. وظیفة اصلی این اداره ساماندهی پژوهشکدهها و مراکز تحقیقاتی موجود در دانشگاه و نیز تغییر مأموریتها متناسب با نیازهای جامعه و صنعت تعیین شده است. بنابراین، در زمینة تغییر مأموریت پژوهشکده و ایجاد پژوهشکده جدید اقداماتی صورت گرفته که ثمربخش بودهاست. در این دانشگاه پژوهشکده نفت، گاز، پتروشیمی، پژوهشکدة انرژی و پژوهشکده محیطزیست دایر شده است. پژوهشکده محیطزیست که بیش از یک سال از تأسیس آن نمیگذرد، حدود400 میلیون تومان قرارداد منعقد کرده است. این موارد نشان میدهد که واحدهایی تحقیقاتی در جهت نیازهای صنعت در این دانشگاه ایجاد شدهاند.
کارآموزی در این دانشگاه اجباری است. به گفته جهانگیریان (1383) زمانی مقرر شده بود که در دانشگاههای کشور کارآموزی اختیاری شود، اما دانشگاه صنعتی امیرکبیر یکی از دانشگاههایی بود که در برابر این پیشنهاد مقاومت کرد و مانع از وقوع آن شد. البته، این موضوع در برخی از رشتهها اختیاری شده است. در این دانشگاه تلاش میشود که میان آموزش و پژوهش توازن ایجاد شود. جهانگیریان معتقد است که ”تا زمانی که آموزش محور کار باشد، اختراع و نوآوری در دانشگاه امری بعید خواهد بود، اما زمانی که رویکرد به سمت فناوری و ارتباط با صنعت باشد، اختراع امری طبیعی خواهد بود“.
یکی از دیگر مواردی که این دانشگاه روی آن سرمایهگذاری کرده، مالکیت معنوی است. به همین منظور، در این دانشگاه اداره ثبت اختراعات و مالکیت فکری تأسیس شده است. هماکنون اختراع و مالکیت فکری با حمایتهای حقوقی دانشگاه صورت میپذیرد.آییننامهای نیز به منظور شفاف ساختن وضعیت مالکیت فکری اختراعاتی که در سطح دانشگاه صورت میگیرد، تنظیم شده است. دانشگاه شهیدبهشتی. این دانشگاه یکی از دانشگاههای جامع کشور است. تعداد اعضای هیئت علمی این دانشگاه در سال 1381، 545 نفر بود که از این تعداد 53 نفر با مرتبه استادی، 93 نفر با مرتبه دانشیاری، 234 نفر با مرتبه استادیاری و 165 نفر با مرتبة مربی فعالیت میکردند. تعداد دانشجویان این دانشگاه در سال 1382 به 10576 نفر رسید. در سال 1381، 22 قرارداد پژوهشی میان این دانشگاه با سازمانها به مبلغی بالغ بر 781000 دلار منعقد شده است. عملکرد دانشگاه شهید بهشتی در زمینه ارتباط دانشگاه و صنعت نشان میدهد که بین سالهای 81-1378 ،79 قرارداد پژوهشی با مراکز علمی،
پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی » شماره 33 (صفحه 74)
پژوهشی، صنعتی و دستگاههای اجرایی به مبلغ 2190000 دلار منعقد شده است. حجم قراردادهای این دانشگاه در سال 1383 بالغ بر 2223000 دلار بوده است. اگر چه این حجم در طول چند سال اخیر افزایش داشته است، اما سیاست مشخصی برای بهبود کیفیت امر وجود ندارد.”همکاریهایی که هماکنون وجود دارد بیشتر برحسب سلیقهها و ارتباطات افراد خاص برقرار میشود“ (مشکوری، 1383).· دانشگاه صنعتی اصفهان. این دانشگاه یکی از دانشگاههای برتر در رشتههای فنی و مهندسی است. تعداد دانشجویان این دانشگاه 8592 نفر است که از این تعداد 6813 نفر در دوره کارشناسی، 1506 نفر در دوره کارشناسیارشد و 273 نفر در دوره دکتری تحصیل میکنند. این دانشگاه 440 عضو هیئت علمی دارد که 32 نفر با مرتبة استادی، 78 نفر با مرتبه دانشیاری، 207 نفر با مرتبه استادیاری و 123 نفر با مرتبه مربی به خدمت مشغولاند.
با توجه به تاریخچه جوان ارتباط دانشگاه و صنعت در ایران، بیشتر فعالیتهای این دانشگاه مشارکت در برگزاری همایشهای ارتباط دانشگاه و صنعت بوده است. بنا به گفته احسانی(1383)، ”یکی از مشکلات عمده دانشگاههای شهرستانها، دور بودن آنها از تصمیمگیریها به ویژه در بخش صنعت است. ارتباط دانشگاهها و صنعت در ایران ناشی از ارتباط شخصی است تا یک نظام ارتباطی. این ارتباط در تهران قویتر است و به همین دلیل، در دانشگاههای تهران ارتباط بیشتری میان دانشگاه و صنعت وجود دارد“. در دانشگاه صنعتی اصفهان به علت یارانه تخصیص داده شده به صنعت از سوی دولت، صنعت به ارتباط با دانشگاه تشویق و همین امر باعث تحولات عمدهای شده است. در دهه گذشته، فعالیتهای اصلی این دانشگاه در زمینه همکاری با صنعت بر کارآموزی متمرکز بوده است. هم اکنون فعالیتهای ارتباط با صنعت در این دانشگاه گستردهتر شده است و با تشکیل کمیتههای تخصصی مشترک با صنعت و اجرای پروژههای کارورزی باب جدیدی در این زمینه گشوده شده است. افزون بر این، به طور متوسط هر تابستان حدود 800 نفر از دانشجویان این دانشگاه به شرکتهای صنعتی و سازمانهای مرتبط با صنعت برای مدت 8 هفته به سراسر کشور اعزام میشوند.
ارتباط دانشگاه و صنعت در دانشگاههای اِمآیتی، کمبریج و توکیو
· دانشگاه اِمآیتی. این دانشگاه یکی از دانشگاههای برتر در ایالات متحده، با 10340 نفر دانشجوست که از این تعداد 4112 نفر در دوره کارشناسی و 6228 نفر در دوره تحصیلات تکمیلی مشغول به تحصیلاند. در این دانشگاه 598 استاد، 184 دانشیار، 192 استادیار و 449 مدرس ممتاز و ارشد[Senior Lecturers] در زمینة آموزش و پژوهش فعالیت میکنند. 57 نفر از اعضای هیئت علمی بازنشسته و مشغول به کار در این دانشگاه از برندگان جایزه نوبل هستند. در سال 2003 میلادی بیش از 1686 میلیارد دلار در این دانشگاه هزینه شده است (About MIT, 2005) .
در سال 2002، بیست درصد بودجه تحقیقاتی دانشگاه اِمآیتی از سوی صنعت تأمین شد. در این میان، بیش از 1000 نفر از دانشجویان این دانشگاه در اجرای طرحهای پژوهشی مشارکت داشته و توسط این طرحها نیز حمایت شدهاند که از این تعداد 350 نفر در دوره کارشناسی و 65 نفر در دورههای تحصیلات تکمیلی بودهاند. حدود 250 نفر از اعضای هیئت علمی که بیش از نیمی از آنها دارای مرتبه استادی بودهاند نیز از حمایتهای مالی صنعت برای انجام دادن فعالیتهای تحقیقاتی برخوردار شدهاند. مهمترین عوامل موفقیت دانشگاه و صنعت در دانشگاه اِمآیتی را میتوان به شرح زیر برشمرد:
1. پیروی از استانداردهای اِمآیتی؛
2. ساختار شفاف ارتباط دانشگاه با صنعت که اعضای هیئت علمی دانشگاه را به ارائه پیشنهاد تشویق میکند؛
3. وجود ارتباط میان نیاز شرکتها و علاقه اعضای هیئت علمی؛
4. هماهنگ کردن انتظارات واقعی با توان دانشگاه؛
5. کارکنان متعهد و مشارکت فعال مدیریت شرکتها؛
6. اعضای هیئت علمی متعهد؛
7. پرداخت کمک هزینههای تحقیقاتی به دانشجویان تحصیلات تکمیلی و فوق دکتری و اشتغال آنها در شرکتهای طرف قرارداد.
بسیاری از فعالیتهای ارتباط با صنعت در این دانشگاه از سوی مسئولان بلندپایه دانشگاه و صنعت آغاز و پیگیری میشود. یکی از مشکلات این روش، تغییر در همکاریها در زمان تغییرات مدیریتی است. زمانی که مدیران جدید منصوب میشوند، برخی اولویتها تغییر میکنند؛ این موضوع باعث ایجاد اختلال در همکاریها میشود. مشارکت نداشتن اعضای هیئت علمی در مذاکرات نیز یکی دیگر از مشکلات این روش است. ممکن است میان مسئولان دانشگاهی و صنعت قراردادهایی منعقد شود که مورد علاقه اعضای هیئت علمی نباشد و آنها پس از عقد قرارداد تمایلی برای اجرای پروژهها نداشته باشند. بنابراین، مشارکت اعضای هیئت علمی در مذاکرات یکی از راهبردهایی است که دانشگاه از آن پیروی میکند. مالکیت معنوی نیز یکی دیگر از موضوعاتی است که هنگام عقد قراردادهای همکاری مورد توجه قرار میگیرد. این دانشگاه معمولاً حق امتیاز یافتههای نوین را در اختیار خود میگیرد و در بسیاری از موارد یافتههای پژوهشی و محتوای آن باید با نظارت دانشگاه انتشار یابد.
ساختار غالب همکاریهای دانشگاه و صنعت شامل مدیران دانشگاه و صنعت یا کمیتهای متشکل از شش عضو (سه عضو دانشگاه و سه عضو صنعت) است. کار این کمیته با بحثهایی درباره زمینههای همکاری آغاز میشود. سپس اعضای هیئت علمی پیشنهاد طرحهای تحقیقاتی خود را به کمیته ارائه میدهند و کمیته نیز پس از بررسیهای لازم نتیجه را به اطلاع آنها میرساند. معمولاً پیشنهادها در دو صفحه تنظیم میشوند و پس از تصویب، مورد حمایت مالی قرار میگیرند.
مأموریت دانشگاه اِمآیتی، آموزش، پژوهش و ارائه خدمات بوده است و حداقل در طول 50 سال گذشته تلاش کرده است تا میان این عناصر ارتباط و توازن ایجاد کند. این دانشگاه از ابتدای تأسیس بر کاربردی کردن علم تأکید داشته است و این فلسفه یکی از دلایل لزوم ارتباط مستحکم با صنعت ارزیابی میشود. دانشگاه اِمآیتی بهعنوان دانشگاهی غیردولتی همواره بهدور از محدودیتهای اداری و مالی حاکم بر دانشگاههای دولتی فعالیت کرده و این موضوع عقد قرارداد با سازمانهای بیرونی و پاسخگویی به نیازهای آنها را تسهیل بخشیده است. به هر حال، استقلال دانشگاه اِمآیتی و پاسخگویی هیئت امنا به جامعه یکی از دلایل تأکید بر کاربردی کردن علم بوده است.
دانشگاه کمبریج. این دانشگاه قدیمیترین مؤسـسه آمـوزش عـالی انگلسـتان است. در سـال تحصیلی 2003-2002، 17602 دانشجو در این دانشگاه به تحصیل اشتغال داشتند که از این تعداد 11781 نفر در مقطع کارشناسی و 5821 نفر در مقطع تحصیلات تکمیلی ثبتنام کردهاند. آمار دقیقی از تعداد اعضای هیئت علمی در دانشگاه کمبریج وجود ندارد. حدود 1300 نفر کادر آموزشی در این دانشگاه به فعالیت مشغولاند و این موضوع بیشتر به ماهیت مستقل دانشکدهها و ارتباطات بین دانشـکدهای برمیگـردد. بودجه این دانشــگاه در سـال تحصیلی 2003-2002 بالغ بر 3/826 میلیون دلار بوده که از این رقم 4/384 میلیون دلار از قراردادهای پژوهشی بوده است. دانشگاه کمبریج در جذب منابع پژوهشی در میان دانشگاههای انگلستان بالاترین سهم را داشته است. بودجه تحقیقاتی این دانشگاه موجبات حمایت از 4000 پروژه تحقیقاتی را فراهم کرده است. آمار نشان میدهد که حمایتهای مالی تحقیقاتی در دانشگاه کمبریج همواره رشدی افزایشی داشته است.
دانشگاه کمبریج از سال 1980 به منظور تأمین منابع مالی به دنبال روشهای مختلف از جمله ارتباط دانشگاه و صنعت بوده است. در سال 1982، دفتری به نام واحد صنعتی وُلفسان کمبریج[Wolfson Cambridge Industrial Unit] تأسیس شد که هدف این نهاد بررسی ارتباط دانشگاه و صنعت به شیوه دانشگاه اِمآیتی بود. در نهایت، این نهاد مسئولیت همکاری با صنعت و انتقال فناوری در این دانشگاه را به عهده گرفت. در اواخر دهه 1980، ساختار مدیریتی دانشگاه کمبریج ارزیابی شد و بهبود مدیریت و پاسخگویی گروههای آموزشی و اجرایی جزو راهبردهای اصلی قرار گرفت. یکی دیگر از راهبردهای مهم برای بهبود کیفیت، فعالیتهای جدید برای جذب منابع مالی و ایجاد همکاری با نهادهای بیرونی بود. تغییر و تحولات ساختاری نیز برای حمایت از مدیریت صورت گرفت. یکی از تغییرات مهم ساختاری، ایجاد آزمایشگاه در دانشگاهها توسط صنایع بود. هم اکنون شرکتهایی چون مارکانی[Marconi]، هیتاچی[Hitachi]، توشیبا[Toshiba]، و مایکروسافت[Microsoft] در این دانشگاه دارای آزمایشگاه هستند. در سال 2000، دفتر واحد صنعتی ولف سان کمبریج و دفتر قراردادها در نهاد جدیدی به نام دفتر خدمات پژوهشی[Research Services Division] ادغام شدند. این دفتر از کلیه فعالیتهایی که برای جذب منابع پژوهشی و انتقال فناوری در دانشگاه صورت میگیرد، حمایت میکند. این دفتر همچنین، از مالکیت معنوی، حق اختراع و ثبت فناوری و تأسیس شرکتهایی که از نتایج تحقیقات دانشگاهی بهره میبرند، حمایت میکند. از مأموریتهای این دفتر میتوان به همکاری با گروههای آموزشی و محققان، عرضه مشاوره درباره فرصتهای تحقیقاتی، تکمیل پرسشنامههای پیشنهاد طرح و مذاکره قرارداد، مدیریت منابع مالی پروژههای پژوهشی، حفاظت از نتایج تحقیقاتی و حقوق مادی و معنوی محققان اشاره کرد. دانشگاه کمبریج دانشگاهی مستقل شامل دانشکدههای مستقل و غیردولتی است. شورای دانشگاه کمبریج مسئولیت اصلی هدایت آن را به عهده دارد. شورای این دانشگاه شامل مدیران و اعضای هیئت علمی دانشگاه، 31 دانشکده و 3000 عضو است. مسئولیت این شورا بیشتر تصمیمگیریهای کلان است که از این میان میتوان به انتصاب مسئولان دانشگاهی و تأیید برنامههای درسی اشاره کرد. دانشگاه کمبریج توسط نظامی غیر بوروکراتیک و غیرمتمرکز اداره میشود و اعضای هیئت علمی دانشگاه مسئولیت اصلی هدایت دانشگاه از طریق شورای دانشگاه را به عهده دارند که از این میان میتوان به انتصاب مسئولان دانشگاهی و تصویب برنامههای درسی اشاره کرد(2).
دانشگاه توکیو. این دانشگاه قدیمیترین دانشگاه ژاپن است که دارای 10 دانشکده و 28 هزار دانشجوست که از این تعداد 12.676 نفر در دوره تحصیلات تکمیلی (5953 نفر در دوره دکتری که 1042 نفر آنها در رشتههای مهندسیاند) به تحصیل مشغولاند. در این دانشگاه که دانشگاهی پژوهشی است، 4054 عضو هیئت علمی تمام وقت فعالیت میکنند که از این تعداد 1400 نفر استاد و 1258 نفر دانشیارند. اعتبارات این دانشگاه در سال 2002 بالغ بر 617 میلیون دلار بود که از این مبلغ 127 میلیون دلار به همکاریهای دانشگاه و صنعت اختصاص داشت.
دانشگاه توکیو را نهادهای مختلف دولتی تأسیس کردهاند و زیر نظر وزارت آموزش و پرورش، ورزش و فرهنگ فعالیت میکند. این دانشگاه از ابتدا بازوی دولت برای رشد اقتصادی بوده است و قطب مهمی برای مساعدت در تصمیمگیریها و انجام یافتن فعالیتهای پژوهشی دولت محسوب میشود. اگرچه این دانشگاه سازمانی دولتی است، اما دانشکده و گروههای آن به طور مستقل عمل میکنند. استقلال دانشکدهها از یک سو و حمایت دولت از سوی دیگر، از دلایل پویایی این دانشگاه و موفقیت آن در زمینة ارتباط با صنعت به شمار میرود (3). دانشگاه توکیو در بهبود ارتباط دانشگاه و صنعت نقش مهمی ایفا کرده است. کشور ژاپن پس از جنگ جهانی دوم در بخش صنعت سرمایهگذاری عظیمی کرد. شرکتهای هیتاچی و توشیبا را در ابتدا دولت تأسیس و سپس به بخش خصوصی واگذار کرد. شرکت تویوتا را دانشآموختگان این دانشگاه با همکاری اعضای هیئت علمی آن تأسیس کردند. دهه 1980، نقطه عطف همکاریهای این دانشگاه با صنعت محسوب میشود. در این دهه، برنامهای به منظور حمایت از این همکاری با حمایت وزارت آموزش و پرورش، جوانان و فرهنگ تدوین شد. بر اساس این برنامه، دانشگاهها و صنایع به منظور تحکیم همکاریهای خود، فراتر از اعطای بورس تحصیلی و قراردادهای پژوهشی، مورد حمایت جدی دولت قرار گرفتند. در دهه 1980، حتی برنامهای برای ثبت اختراعات در دانشگاه وجود نداشت و افراد به صورت انفرادی و بدون حمایتهای دانشگاه به این امر میپرداختند. موضوع قابل توجه این است که صنایع ژاپن بیشتر به سرمایهگذاری در دانشگاههای خارجی به ویژه ایالت متحده علاقه نشان میدادند و این امر سبب اعتراضات شدید از سوی محققان و جامعه دانشگاهی به خصوص در رشتههای علوم و مهندسی شد. در اواخر این دهه، مرکز پژوهش علوم و فناوری پیشرفته[Research Center for Advanced Science and Technology] به حمایت مالی از تأسیس کرسیهای علمی پرداخت. این فعالیت با هدف جذب نیروهای خبره به دانشگاه و هماهنگ کردن فعالیتهای کرسیهای جدید با نیازهای جامعه صورت پذیرفت. البته، این نوع فعالیتها با مخالفتهای اعضای هیئت علمی همراه بود و علت اصلی آن نیز ایجاد این کرسیها از سوی صنعت و بهرهبرداری از نیروهای صنایع به جای دانشگاه بود. در دهه 1990، در این زمینه تغییرات مهمی در تشکیلات سازمانی دانشگاه پدید آمد و در سال 1995، مرکز همکاریهای پژوهشی در دانشگاه توکیو تأسیس شد. به دنبال تغییرات سازمانی، زمینههای همکاری با صنعت ایجاد و در این زمینه بانک اطلاعاتی برای ساماندهی پروژههای تحقیقاتی با صنعت تأسیس شد. در سال 1999، دفتری نیز به منظور ثبت اختراعات برای حمایت معنوی از پژوهشگران ایجاد شد. یکی دیگر از اقدامات مهم در تقویت همکاریهای دانشگاه توکیو با صنایع، صدور مجوز ارائه مشاوره اعضای هیئت علمی با صنایع بود. همچنین، حضور اعضای هیئت علمی در صنایع نیز تسهیل شد. محدودیتهای پرداخت به اعضای هیئت علمی که در گذشته مانعی بر سر راه این همکاریها بود، برداشته شد و هم اکنون اعضای هیئت علمی این دانشگاه میتوانند با امضای چند قرارداد پژوهشی همزمان و با مجوز دانشگاه، با صنعت همکاری کنند.
جنگ جهانی دوم در رشد سه دانشگاه کمبریج، توکیو و اِمآیتی تأثیر بسزایی داشت. به ویژه دانشگاه اِمآیتی در دوران جنگ به یکی از مراکز علمی مهم برای پژوهشهای مرتبط با جنگ و انتقال فناوری تبدیل شد. پس از تأسیس بنیاد ملی علوم در سال 1948، پژوهش در حوزههای علوم و مهندسی و حمایتهای دولت از این گونه فعالیتها افزایش چشمگیری یافت و دانشگاه اِمآیتی نیز پس از جنگ دوم جهانی موقعیت دوران جنگ خود را در ارتباط با پژوهش و انتقال فناوری افزایش داد. اما در ژاپن به دلیل شکست در جنگ، روحیه و اعتماد به نفس دانشمندان و اعضای هیئتعلمی دانشگاهها تضعیف شد. بسیاری از پژوهشگرانی که در زمینة ارتباط با جنگ فعالیت میکردند، در انزوا قرار گرفتند و پژوهشهای نظامی در دانشگاهها تعطیل شد. دانشگاه توکیو نیز تحت تأثیر این پدیده قرار گرفت. اما این دانشگاه پژوهشهای خود را به سوی پژوهشهای غیرنظامی سوق داد و دانشگاههای دیگر نیز از این سیاست پیروی کردند. جنگ دوم جهانی تأثیر چندانی روی سیاستهای دانشگاه کمبریج نداشت.
ساختار یک دانشگاه در ایجاد ارتباط با محیط حایز اهمیت است. این ساختار باید با توجه به ماهیت و ساختار کشور و دانشگاه صورت پذیرد. اگر چه دانشگاههای ایالات متحده از نظامی هیئت امنایی بهره میبرند و غیر متمرکز اداره میشوند، اما در دانشگاه اِمآیتی این موضوع متفاوت است. این دانشگاه از جمله معدود دانشگاههای ایالات متحده است که مدیریت قدرت بیشتری نسبت به هیئت علمی دارد و بسیاری از فعالیتها در نظامی بوروکراتیک صورت میگیرد. در انگلستان، دانشگاههای این کشور ساختاری غیرمتمرکز دارند. در ژاپن نیز دانشگاه توکیو برگرفته از نظام متمرکز آموزشعالی ژاپن است که به صورت بوروکراتیک سلسله مراتبی اداره میشود. در ایران، دانشگاههای صنعتی امیرکبیر، صنعتی اصفهان و شهید بهشتی نیز به صورت متمرکز اداره میشوند. به نظر میرسد که با تصویب لایحه اهداف، وظایف و تشکیلات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و قانون برنامه چهارم، دانشگاههای ایران به استقلال بیشتری دست یابند. بدیهی است که این امر زمینههای بیشتری را برای ارتباط با صنعت فراهم خواهد کرد.
در کشورهای ایالات متحده، انگلستان و ژاپن بسیاری از نوآوریهای فناوری با سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه و همکاری دانشگاهها و صنعت صورت میپذیرد. به غیر از این نوآوریها، تعامل این دو نهاد موجبات تولید ایدههای جدیدی شده که منافع بسیاری را برای جامعه در برداشته است. صنعت نه تنه به افراد متخصص، بلکه به تحقیقات دانشگاهی نیز نیاز دارد. شتاب نوآوریهای پیشرفته فناوری، اهمیت تحقیقات در دانشگاهها را با هدف دستیابی به مواد و فرایندهای تولید بهتر و در نتیجه، محصولات بهتر و بیشتر کرده است. ارتباط دانشگاه و صنعت را در کشورهای یاد شده میتوان به دو همکاریهای مسئله محور و پروژه محور دسته تقسیم کرد. همکاریهای مسئله محور بر آن است که مسائل علمی در صنعت را حل کند و برنامههای پروژه محور همکاریهای دوجانبه برای اجرای پروژههای مورد علاقه صنعت است. در دانشگاههای اِمآیتی، کمبریج و توکیو، ارائه خدمات اجتماعی یکی از رسالتهای این دانشگاهها محسوب میشود و همکاریهای دانشگاه و صنعت فرصت مناسبی را برای جامه عمل پوشاندن به این رسالت فراهم کرده است. اگر فعالیتهای دانشگاهها با توجه به نیازهای جامعه صورت گیرد، زمینههای رشد و شکوفایی صنایع فراهم خواهد شد. در این میان، کارکرد اصلی دانشگاه کیفیت فعالیتهای آن است و کیفیت دانشگاه در یک کشور به تنوع، استانداردهای مناسب، آزادی علمی، استقلال دانشگاهی و ایجاد زمینههایی برای حمایت مالی از آنها بستگی دارد. بنابراین، نظام آموزش عالی کشور باید درصدد حمایت از تأسیس دانشگاهها و مراکز آموزش عالی با توجه به نیازها و تواناییهای جامعه و متقاضیان باشد. این امر میتواند زمینههای استانداردسازی و عملکرد مناسب دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را فراهم کند. کیفیت بیش از هر چیز بر آزادی عمل استوار است. اگرچه دولت به عنوان نماینده مردم بر آموزشعالی حق تأثیرگذاری دارد، اما اِعمال کنترل از سوی دولت یا هر نهاد دیگری شایسته نیست. دانشگاهها زمانی میتوانند تولیداتی با کیفیت مطلوب داشته باشند که در فضایی آزاد و مستقل فعالیت کنند. استقلال دانشگاهی به تنوع جذب حمایتهای مالی بستگی دارد. هم اکنون در ایران دولت بیشترین حمایتها را برعهده دارد و شاید در حال حاضر، با توجه به نظام دیوانسالاری دولتی کشور، راه دیگری وجود نداشته باشد. اگر دانشگاهها بتوانند بدیلهای دیگری از جمله ارتباط با صنایع را ایجاد کنند، به استقلال دانشگاهی کمک خواهد کرد. اگرچه ممکن است این منبع نسبت به سایر حمایتها ناچیز باشد، اما میتواند به انعطافپذیری و آزادی عمل دانشگاهی و ارتقای کیفیت فعالیتهای صنعت منجر شود.
ارتقای همکاری دانشگاه و صنعت به حمایت و مدیریت اثربخش مقامات سطح بالای این دو نهاد بستگی دارد. نباید از گروههای آموزشی و حتی دانشکدهها انتظار داشت که در صدد ایجاد این ارتباط باشند. مدیریت میانی دانشگاهها بیشتر به دنبال مسائل خُرد اجرایی است و فرصت چندانی برای ابتکارات جدید در ایجاد این ارتباط نمییابند.
پیشنهادها
دانشگاهها و صنایع نقش مهمی را در رشد یکدیگر و همچنین، توسعه و پیشرفت کشورها ایفا میکنند. در این خصوص، ضروری است دانشگاهها میزان همکاری با مراکز صنعتی را بررسی و روشهای مختلفی را برای شناسایی و ارتقای زمینههای این همکاریه براساس نیازهای دانشگاهها و صنایع فراهم کنند. از طرف دیگر، دانشگاهها باید بپذیرند که صنایع با هدف سوددهی تأسیس شدهاند، نه به منظور ارائه خدمات به دانشگاهها. برای ارتقای این ارتباط توجه به این نکات در تقویت همکاریهای دانشگاه و صنعت حایز اهمیت است:
تقویت صنایع و توسعه اقتصادی
علت اصلی همکاری دانشگاههایی چون اِمآیتی، کمبریج و توکیو با صنایع، وضعیت مناسب اقتصادی در محیطهای فعالیت آنها بوده است. برای مثال، صنایع ماساچوست با بهرهبرداری از دانشگاه اِمآیتی و سایر دانشگاهها موجبات تقویت صنایع و در نهایت، رشد اقتصادی ایالت ماساچوست را فراهم میکنند. اما در ایران، با محدودیتها و مشکلاتی که برای فعالیتهای صنعتی وجود دارد، صنایع بیشتر به دنبال حل معضلات برای بقای خود هستند. از سوی دیگر، دانشگاهها با مشکلات مالی شدیدی روبه رو هستند و حمایت مالی مناسب از دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی در سیاستهای کلان کشور صورت نمیپذیرد. بنابراین، یکی از علل ورود دانشگاهها به عرصة همکاری با صنعت جذب منابع مالی برای اداره امور است. به علاوه، این باور وجود دارد که اگر دانشگاهها از نظر مالی تحت فشار قرار نگیرند، به دنبال ارتباط با صنعت و جذب منابع مالی از این طریق نمیروند. این سیاست زمانی میتواند درست باشد که شرایط اقتصادی کشور و فعالیتهای صنایع در موقعیت خوبی قرار داشته باشد. به زعم محقق تا زمانی که رشد اقتصادی قابل قبولی در کشور وجود نداشته باشد و صنایع در یک محیط مطمئن و رقابتی فعالیت نکنند، این همکاریها ضعیف خواهد بود. رشد صنایع و سوددهی آنها رشد اقتصادی را به همراه خواهد داشت و این امر موجبات همکاری با دانشگاه و بهرهبرداری از تجربههای آنها را به ارمغان میآورد. رشد اقتصادی پویایی دانشگاهها و پویایی دانشگاهها رشد اقتصادی را به همراه خواهد داشت و این دو نهاد یکدیگر را تقویت خواهند کرد.
تغییر ساختار دانشگاهها
موضوع تغییر ساختار آموزش عالی و دانشگاهها یکی از موضوعهای مطرح در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بوده است. بررسی منابع و مآخذ و تحلیل محتوای مصاحبهها به خوبی نشان میدهد که مانع اصلی بر سر راه ارتباط دانشگاه و صنعت در ایران ساختاری است. البته، به دلیل آنکه ماهیت و توان مراکز آموزش عالی متفاوت است، نمیتوان به نحوة اداره دانشگاهها، ساختار و به طور کلی، روش انجام یافتن کار و ارتباطات به طور یکسان نگریست. به همین دلیل، امکان دارد که ساختاری خاص و روشهای اداره در یک دانشگاه نتایج خوبی به همراه داشته باشد و در موارد دیگر اثرهای کم و حتی منفی به جای بگذارد. موفقیت ساختار جدید دانشگاهها به میزان چشمگیری به استقلال بخشهای مختلف، تعامل آنها با محیط بیرونی و برداشتن موانع اداری بستگی دارد و در این میان، تعریف جایگاه سازمانی، تقویت و حمایت از متولیان ارتباط با صنعت در دانشگاهها از اهمیت بسیاری برخوردار است.
حمایت صنعت از دانشگاهها
همان طور که برنامههای آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها متفاوتاند، حمایتهای صنعت از دانشگاه نیز متفاوت خواهد بود. اما تا زمانی که انگیزهای برای رقابت در سطح ملی و بینالمللی در میان صنایع وجود نداشته باشد، میزان حمایت آنها از دانشگاهها افزایش نخواهد یافت. حمایت صنایع از دانشگاهها نوعی سرمایهگذاری است. اما اجرای این امر هم اکنون به دلایل مختلف از جمله عدم ثبات اقتصادی، تورم و نبود بسترهای مناسب برای رقابتهای سالم در سطح ملی و بینالمللی ضعیف به نظر میرسد. اما حمایت صنعت از دانشگاه علاوه بر سفارشهای تحقیقاتی که در نهایت به نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاه مدد میرساند، میتواند در قالب حمایتهای مالی از دانشجویان، مشارکت در اداره امور دانشگاهها، شناسایی استعدادها، شناسایی نقاط قوت و ضعف برنامههای درسی، همکاری متخصصان صنعت با بخش آموزش دانشگاه، برگزاری همایشها و کارگاههای تخصصی مشترک، دورههای کارآموزی و تأسیس آزمایشگاهها در دانشگاه صورت پذیرد.
حمایت دولت
ایجاد ارتباط میان دانشگاه و صنعت و تدوین و اجرای سیاستهایی برای همکاریهای اثربخش و معنیدار حایز اهمیت است. این همکاریها موجبات افزایش تواناییهای فنی، ارتقای منابع انسانی، جذب منابع مالی و نوآوری را فراهم میکند. افزایش این همکاریها بدون مساعدت دولت به ویژه در کشورهای در حال توسعه ممکن نخواهد بود. در کشورهای آمریکا، انگلستان و ژاپن، به رغم اقتصاد آزاد و استقلال نسبی دانشگاههایشان، دولت همواره حمایت کننده و تسهیل کننده اصلی این گونه فعالیتها بوده است. درایران، برای اینکه این نوع همکاریها تقویت شود، دولت باید سیاستهایی را اتخاذ کند که نه تنها همکاریها را تسهیل بخشد، بلکه از فعالیتهای معنیدار نیز حمایت کند. ماده 102 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1379، از جمله این سیاستهاست که با هدف تقویت زمینههای مناسب برای مطالعه و پژوهش به تصویب هیئت وزیران رسیده است. به موجب این قانون، وزارتخانهها یا هر یک از دستگاههای اجرایی برای بهرهگیری از یافتههای پژوهشی میتوانند در زمینه ارائه پیشنهاد پروژه پژوهشی به دانشگاه یا مراکز تحقیقاتی دولتی یا غیردولتی اقدام کنند. بر اساس ماده 102، کارفرما 40 درصد و دولت 60 درصد هزینه طرح پژوهشی را تأمین خواهند کرد.
ایجاد اعتماد و اطمینان
همکاری میان دانشگاه و صنعت مستلزم اعتمادسازی و توجه به نیازها و ماهیت فعالیتهای این دو نهاد است. صنایع برای سوددهی تأسیس شدهاند و به همکاری در محیطهای علمیای علاقهمندند که بتوانند از توان تخصصی آنها اطمینان حاصل کنند. ایجاد اعتماد میان جامعه دانشگاهی و صنعت و مدّنظر قرار دادن منافع هر یک از جایگاه ویژهای برخوردار است. صنایع بیشتر در دانشگاههایی فعالیت میکنند که دارای تحصیلات تکمیلی قوی و متناسب با نیازهای مشاورهای و بازآموزی آنهاست و این موضوع در دانشگاههای اِمآیتی، کمبریج، توکیو و تا حدودی امیرکبیر دیده شد. افزون بر این، صنعت بیشتر به استخدام دانشآموختگان توانا، همکاری با هیئت علمی مجرب و استفاده از امکانات و تجهیزات نوین علاقهمند است و بنابراین، دانشگاهها باید در پی ارتقای کیفیت فعالیتها در زمینههای یاد شده باشند. اگر ارتباط دانشگاه و صنعت به منظور ارتقای آموزش و پژوهش و بهبود امکانات و تجهیزات و حل معضلات صنعت صورت نپذیرد، این موضوع موجبات کاهش اعتماد میان این دو نهاد را فراهم خواهد کرد.
برنامهریزی
مسئولان ارتباط دانشگاه با صنعت، نبود برنامهریزی در ارتباط دانشگاه و صنعت را یکی از موانع همکاریها دانستهاند. بسیاری از همکاریهایی که هم اکنون در دانشگاهها صورت میگیرد، نظاممند و با اهداف از پیش تعیین شده نیست. یکی از اصول مهم برنامهریزی، ارزیابی محیط بیرونی و شناسایی فرصتها و تهدیدهاست. برنامهریزی با تمرکز بر اولویتها میتواند دستاوردهای خوبی برای ارتقای کیفیت آموزش عالی و به خصوص ارتباط دانشگاه و صنعت به ارمغان آورد. مراکز آموزش عالی کشور با برنامهریزی هدایت نمیشوند، بلکه با روشهای سنتی بیشتر به دنبال کارهای اجرایی تکراری هستند. دستور عمل مشخصی برای برنامهریزی وجود ندارد و فرایند برنامهریزی باید در کلیه سطوح صورت پذیرد، نحوه اجرا مشارکتی باشد و نیازهای ذینفعان از جمله صنعت را مدّنظر قرار دهد. هم اکنون شرایط برای مشارکت اعضای هیئت علمی، مدیران دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی و صنایع بسیار خوب است، اما هر دو طرف باید به این موضوع توجه داشته باشند که طبیعت دانشگاه پذیرای رفتار کارفرما ـ کارگری نیست و اعضای هیئت علمی خواستار مشارکت در تصمیمگیریها در خصوص پروژههای تخصصی هستند. ارتباط دانشگاه و صنعت به منزله فعالیتی است که باید علم در آن کلام نهایی باشد.
حق امتیاز و مالکیت معنوی
یکی از موانع موجود در ایجاد ارتباط دانشگاه و صنعت حق امتیاز و مالکیت معنوی است. البته، ابداع، اختراع و ثبت آن فقط مقدمهای بر انتقال فناوری است. به هر حال، در حال حاضر قوانین مشخصی برای مالکیت معنوی و حق امتیاز وجود ندارد. دانشگاه صنعتی امیرکبیر با همکاری قوه قضاییه در صدد تدوین قوانینی است که چارچوب این موضوع را تعریف کند. دانشگاهها باید هنگام عقد قرارداد حقوق، حق امتیاز و مالکیت معنوی پژوهشی را به طور شفاف تضمین کنند. بیتوجهی به این موضوع، موجبات بیاعتمادی پژوهشگران به صنعت و دانشگاه را فراهم میکند.
نتیجهگیری
توسعه صنعت و دانشگاه در کشورهای خارجی نمونه، بیانگر ارتباط نزدیک و مناسب میان این دو نهاد است. راهبردهای مطلوب و همکاری این دو نهاد به طرحهای بزرگ اقتصادی و موفقیت آنها منجر شده است. اما در ایران، دانشگاه و صنعت همواره نهادهای وارداتی و جدای از هم بودهاند. در واقع، هیچگاه سازکارهایی که به برقراری و تحکیم ارتباط میان آنها منجر شود، وجود نداشته و ارتباط میان آنها بیشتر نظری بوده است. واحدهای صنعتی در اقتصاد کشور بدون توجه به نیاز جامعه وارد یا احداث شدهاند. از سوی دیگر، مهمترین علل مشکلات موجود در صنعت را میتوان نو پا بودن آن دانست که این امر در عدم برقراری ارتباط مناسب مؤثر است. وضعیت کنونی آموزشعالی در ایران، نیاز به هماهنگی هرچه بیشتر فعالیتهای آن با نیازهای کشور را بیش از پیش نمایان ساخته است. ”ضرورت ارتباط دانشگاه و صنعت روز به روز بیشتر درک شده و پژوهشهای ما به سمت تقاضا محوری و مشتری محوری سوق مییابد و اولویتهای ما بر مبنای نیاز برنامه توسعه ملی است“ (توفیقی، 1384). مهمترین منافع این همکاری افزایش نقش دانشگاهها در تولید دانش و تربیت افراد متخصص در رشتههای مختلف مورد نیاز صنایع و جامعه خواهد بود. این موضوع باید مهمترین اولویت این همکاری باشد. در این میان، حمایتهای دولت از این همکاریها، حمایت صنعت از دانشگاهها، اعتمادسازی، تغییر ساختار دانشگاهها، برنامهریزی و تدوین و تصویب قوانین حق امتیاز و مالکیت معنوی و توسعه اقتصادی حایز اهمیت است.
ارتباط دانشگاه و صنعت باید در اولویت خاص برنامههای دانشگاهی باشد. به طورکلی، سیاستهای آموزش عالی عامل اصلی ساختن جامعهای است که نظام یک کشور در پی آن است. دولت و صنایع میتوانند با حمایت و همکاری با مراکز آموزش عالی به شکلگیری چنین جامعهای مدد رسانند. زمانی صنعت میتواند با دانشگاهها همکاری خوبی داشته باشد که کشور صنعتی یا به سوی صنعتی شدن پیش رود، در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کند و دانشگاهها نیز از کیفیت و ساختار و توان مناسبی برای حمایت از صنعت برخوردار باشند.
یادداشتها
1. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره تاریخچه ارتباط دانشگاه و صنعت و کنگرههای سه جانبه به شفیعی و آراسته، 1383 و شفیعی، 1382 مراجعه کنید.
2. برای کسب اطلاعات بیشتر به پایگاه اطلاعاتی دانشگاه کمبریج واقع در www.cam.ac.UK/Cambuniv/index.html مراجعه کنید.
3. برای کسب اطلاعات بیشتر به پایگاه اطلاعات دانشگاه توکیو واقع درhttp://www.U.Tokyo.ac.JP/b/index-ehtml مراجعه کنید.
منابع
الف. فارسی
1. احسانی، محمدرضا (1383)؛ رئیس دفتر ارتباط دانشگاه و صنعت دانشگاه صنعتی اصفهان در مصاحبه با حمیدرضا آراسته.
2. توفیقی، جعفر (1384)؛ در گفتگو با ایسنا، 20/4/1384، کد خبر 07715-8404 .
3. تولایی، محمود (1379)؛ ”نقش صنایع نظامی در ارتقای دانشهای کشور“؛ دومین سمینار ارتباط صنعت و دانشگاه.
4. جهانگیریان، علیرضا (1383)؛ رئیس دفتر ارتباط دانشگاه و صنعت دانشگاه امیرکبیر در مصاحبه با حمیدرضا آراسته.
5. رشیدی، محمدمهدی (1377)؛ ”برنامهریزی آموزشی کلید توسعه منابع انسانی در سازمانهای پژوهشی، صنعتی و آموزشی“؛ چهارمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، تهران.
6. رضایی، علی (1377)؛ ”تجربیات حاصله در زمینه همکاریهای صنعت و دانشگاه: بررسی مشکلات و تنگناها“؛ چهارمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعة ملی، تهران.
7. رضوی، احمد (1377)؛ ”مروری بر زمینههای برقراری ارتباط بین صنعت و دانشگاه و ارائه گزارشی از فعالیتهای انجام شده در وزارت نیرو“؛ چهارمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعة ملی، تهران.
8. روزی طلب، محمد (1374)؛ ”ارائه روشهای همسوسازی فعالیتهای صنعت و دانشگاه“؛ کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، تهران.
9. ریترز، جورج (1374)؛ نظریه جامعهشناسی در دنیای معاصر؛ ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.
10. سلجوقی، خسرو (1382)؛ ”مراکز رشد علم و فنّاوری رساله خصوصی دولت برای تعامل دانشگاه و صنعت محور 5: نقش و جایگاه موجود دولت، دانشگاه و صنعت و ترسیم وضع مطلوب آن برای توسعه ملی“ ؛ مجموعه مقالات هفتمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، اصفهان.
11. شفیعی، مسعود (1382)؛ ”تاریخچه ارتباط صنعت و دانشگاه و کنگره سهجانبه“؛ مجموعه مقالات هفتمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، اصفهان.
12. شفیعی، مسعود و حمیدرضا آراسته، (1383)؛ ”همکاری دانشگاه و صنعت “؛ دایرهالمعارف آموزش عالی؛ زیر نظر دکتر ن. قورچیان، ح. آراسته، و پ. جعفری، تهران: بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی.
13. صدیق، محمدجعفر و محسن اردشیری(1382)؛ ”نقش پارکهای تحقیقاتی در توسعه فنّاوری“؛ مجموعه مقالات هفتمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، اصفهان.
14. علیاحمدی، علیرضا (1377)؛ ”بررسی نقش آموزشعالی در توسعه بر همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت“؛ اولین کنگره بینالمللی و چهارمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، تهران.
15. فرضیپور صائن، رضا و حجتالله حاجحسینی، (1377)؛ ”عوامل مرتبط با کاربردی نمودن نتایج تحقیقات صنایع برق و الکترونیک در شهر تهران و شش ماهه دوم سال 1375” ؛ چهارمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، تهران.
16. فهیمی، مهدی و محسن مداحی(1377)؛ ”بررسی سازوکارها و زمینههای ارتباط مؤسسات تحقیق و توسعه ملی با دانشگاه“ ؛ چهارمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، تهران.
17. کارگر راضی، مهدی (1377)؛ ” ارزیابی فعالیت و کارایی واحدهای R&D در صنایع ایران“؛ چهارمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، تهران.
18. کریمیان اقبال، مصطفی (1382)؛ ”ایجاد پارکهای فنّاوری در مجاورت دانشگاهها، فرصتها و چالشها“؛ مجموعه مقالات هفتمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، اصفهان.
19. مشکوری، ناهید (1383)؛ رئیس دفتر ارتباط دانشگاه و صنعت دانشگاه شهید بهشتی در مصاحبه با حمیدرضا آراسته.
20. معتقد، علی (1379)؛ ”توسعه صادرات کالاهای ساخته شده، موتور محرک توسعه کشور و یک پیشنهاد جدید“؛ دومین کنگره بینالمللی و پنجمین کنگره سراسری همکاریهای سهجانبه دولت، دانشگاه و صنعت، تهران.
21. منافی، علی(1377)؛ ”تجربه شرکت توانیر در ارتباط با همکاری صنعت و دانشگاه“؛ چهارمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعة ملی، تهران.
22. مولا، داریوش (1374)؛ ”ارائه پیشنهاداتی جهت رفع مشکلات ارتباط میان صنایع دانشگاهها“؛ کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
23. نقیان فشارکی، مهدی (1377)؛ ”موانع و عوامل ارتباط صنعت با دانشگاه“ ؛ چهارمین کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعة ملی، تهران.
ب. لاتین
1. About MIT (2005); Facts; Available at: http:// web.mit.edu/ aboutmit/#3
2. Anderson, M. (2000); “University- Industry Partnerships”; In Higher Education in the Unites States: An Encyclopedia; Edited by James Forest and Kevin Kinser, ABC- CLIO: Santa Barbara California.
3. Arasteh, H. (1998); “Alliances Between University, Industry and Government: A Mission Approach”; The 4th International Congress on Government, University, and Industry Cooperation for National Development. Amirkabir University of Technology: Tehran.
4. Callon, M. (1992); The Dynamics of Techno- economic Networks; In Meneghel, D.; Mello, E.; Gomez and brisella, S. (2004); The University – Industry Relationship in brazil: trends and implication of university management; TMSD. Vol. 2, No.3, pp. 173-190.
5. Calvert J. & P. Patel (2003); “University – Industry Research Collaborations in the UK: biometric trends”; Science and Public Policy, Vol. 30, No.2, pp. 85-96.
6. Etzkwiz, H. & L. Leydesdorff (1997); The University in the Global Knowledge Economy; London: Continuum.
7. Hatakenaka, S. (2003); University Industry Partnerships in MIT, Cambridge, and Tokyo, Storytelling Across Boundaries; New York: Routledge.
8. Hearn, S.C. & D. Rodonez (2004); “Commercialization of Knowledge in Universities: The Case of the Creative Industries”; Prometheus, Vol. 22, No 2.
9. Hedges, L. (1992); “Meta Analysis”; Journal of Educational Statistics; Vol. 17, No.14, pp. 279-96.
10. Keller, G. (1998); “Does Higher Education Research Needs Revision?”; The Review of Higher Education, Vol. 21, No.3, pp. 267-78.
11. Mahoney, J. (1999); “Nominal, Ordinal and Narrative Appraisal in Macro Causal Analysis”; American Journal of Sociology; Vol. 104, No. 4, pp. 1156-96
12. Miles, M. B. & A. M. Huberman (1994); Qualitative Data Analysis; Thousand Oaks: Sage Publications.
13. MIT (2005); “Economic Impact and Industry Partnerships”. Available at: http://web. Mit.edu/aboutmit/#3.
14. Morgan, J. (2002); “Research and Experimental Development (R and D) Statistics 2001”; Finacial and Accounting Surreys Division.
15. NSF (2004); “Federal Research and Funding by Budget Function: Fisical year 2003-05”; Division of Science Resources Statistics.
16. OCDE (1992); Technology and the Economy: The key relationship; Paris: OCDE .
17. OECD (1996); The Knowledge- Based Economy; Paris: OECD.
18. OECD (2000); Science, Technology and Industry Outlook; Paris: OECD.
19. ONS (Office of National Statistics) (2004); The Official Yearbook of the United Kingdom of Great britain and Northern Ireland; Office of National Statistics.
20. Statistics Bureau (2004); “Ministry of Internal Affairs and Communications”; A Vailable at
21. Stigiliz, J.E. (1999); Public Policy for a Knowledge Economy; A Speed Given at the Department of the Trade and Industry, London: In Sachi Hatakenak (2003).
22. World Bank (1998); World Development Report: Knowledge for Development; Washington D.C.: World Bank.
23. Zaky, A.A. & M.M. El-Faham (1998); “The University – Industry Gap and Its Effect on Research and Development in Developing Countries”; Paper Presented at the FIE Conference, ERIC # ED446969.