1389/12/11
خطبه عربی رهبر انقلاب یک سرمایهگذاری بلندمدت بود
گفتوگو درباره اثرات خطبه عربی رهبر انقلاب و تحلیل سردرگمی غرب در رابطه با تحولات خاورمیانه
نگاه تحلیلگران رسانههای عربزبان درخصوص خطبه عربی نماز جمعه رهبر معظم انقلاب چگونه بود؟
این خطبه بازتابهای بسیار فراوانی در حوزه مخاطبین عربزبان داشت. جدای از مباحث و بازتاب درباره محتوای خطبه، نخستین پرسشی که مطرح شد و در رسانههای مختلف راجع به آن بحث میشد، این بود که چرا حضرت آیتالله خامنهای یک خطبه کامل عربی در مورد تحولات مصر و تونس بیان کردند؟ اساساً چرایی نطق عربی رهبر معظم انقلاب از نظر تحلیلگران جهان عرب در رسانههای مختلف محل مناقشه شد.
بهطور مثال برخی گفتند که آیتالله خامنهای قصد داشتند که با زبان عربی و به صورت مستقیم با عربزبانها صحبت کنند نه این که چیزی گفته شود و سپس آن سخنان به زبان عربی ترجمه شده و احیاناً در ترجمههای مختلف دستخوش تغییراتی شود. بنابراین خیلی از رسانهها این موضوع را مد نظر قرار داده و تحلیلهای مختلفی درباره آن ارائه کردند.
نکته دوم نیز این بود که در بسیاری از تحلیلها گفته شد که رهبر انقلاب به زبان عربی مسلط هستند اما تا کنون آن را ابراز نکردهاند. اگرچه ایشان پیش از این نیز خطبههای متعددی به زبان عربی در نماز جمعه داشتند اما به دلیل برجستگی موضوع، برخی رسانهها این سوژه را در گزارشهاشان مطرح کردند که تا کنون هیچ موقع هیچ مقام ایرانی به زبان عربی صحبت نکرده است، اما این سخنرانی مشخص کرد که رهبر ایران به زبان عربی فصیح مسلط هستند که این امر نشان میدهد که آثار ادبی یا موضوعاتی که در دنیای عربزبانها منتشر میشود، ایشان بدون واسطه مترجم مطالعه میکنند و در جریان قرار میگیرند.
به نظر شما کدام قسمت از نطق عربی رهبر انقلاب تأثیرگذار بود؟
در حوزه محتوا نیز محورهایی که به عنوان یک مرامنامه برای پیشبرد اهداف قیام ملت مصر بیان شد، حائز اهمیت بود. یک جمله کلیدی رهبر انقلاب بیان داشتند مبنی بر اینکه در میدان مبارزه، جنگ بین ارادههاست و هر کسی که از اراده قویتری برخوردار باشد، پیروز میدان است. ایشان اشاره کردند که شِگرد دشمن ناامید کردن مردم است. اتفاقاً در این مدتی که قیام مردمی شکل گرفت، دشمنان بهشدت تاکتیک ناامیدسازی مردم را پیگیری کردند.
نکته دیگر، راهکارهایی بود که ولی امر مسلمین برای اتحاد و یکپارچگی ارائه کردند. ایشان دو نهاد مهم و تأثیرگذار را در مصر مورد خطاب قرار دادند؛ یکی ارتش که رهبری سابقه آن را در دو جنگ در سالهای 1967 و 1973م بر ضد رژیم صهیونیستی گوشزد کردند که به نظر بنده این یادآوری غرور ارتش را برمیانگیخت. گروه دومی که مورد خطاب آقا قرار گرفتند، علما و اساتید دانشگاه الأزهر به عنوان مهمترین نهاد دینی در مصر بودند که ایشان از آنها نیز خواستند که به میدان بیایند.
اما یک توصیهای نیز ایشان در آخر خطبهها بیان کردند که این توصیه بسیار هوشمندانه و مؤثر بود. دلیل آن هم این بود که نه از جایگاه بالاترین مقام مذهبی و سیاسی یک کشور بلکه به عنوان توصیههای یک برادر دینی به برادران دینی خودش بیان میشد.
ایشان گفتند که دشمن تلاش میکند تا اینگونه القا کند که ایران با این صحبتها قصد دخالت در امور داخلی شما دخالت کند، شیعه را در مصر ترویج کند و اینکه ایران میخواهد اندیشه ولایت فقیه و مدل حکومتی ولایت فقیه را در مصر ترویج کند.
ایشان اعلام کردند که همه اینها دروغهای ساخته و پرداخته نظام سلطه برای ایجاد جدایی بین ملتهای مسلمان است. چون اگر ملتهای مسلمان یکی بشوند، میتوانند چهره منطقه و آرایش سیاسی منطقه را تغییر دهند. این خطابه نشان داد که رهبر معظم انقلاب فارغ از مسؤلیتی که دارند یک هوشمند سیاسی و یک تحلیلگر برجسته و مسلط بر رخدادهای جهانی است.
این موضوعگیری رهبر انقلاب در قبال انقلاب مردمی مصر و تونس چه تأثیراتی را در عرصه بینالملل خواهد داشت؟
این نکته بسیار حائز اهمیت است. زمانی یک تحلیلگر ساده این موضوع را مطرح میکند که این امر نه هزینهای برای کشور دارد و نه هزینهای برای خود شخص. زیرا در نهایت میگویند که وی یک تحلیلگر بود و اشتباه کرد. اما وقتی که بالاترین مقام سیاسی و مذهبی کشور این سخنان را مطرح میکند، این مسئله بر روابط دیپلماتیک و سیاسی کشور با سایر کشورهای بهشدت تأثیرگذار خواهد بود.
همه دیدند که آیتالله خامنهای با قدرت، با طیب خاطر و با اطمینان قلبی این موضوع را بیان کردند. درحالی که بسیاری و بهتر است بگویم خیلی از دوستان داخلی و خارجی معتقد بودند که ممکن است این سخنان برای ایران هزینه داشته باشد. حتی دوستانی که خارج از ایران و در منطقه بودند، با توجه به اطلاعاتی که نسبت به مصر داشتند، پیشبینی سقوط مبارک را نمیکردند.
هیچ شبکه رسانهای، هیچ نهاد امنیتی، تحلیلگر سیاسی و هیچ شخصیت رسمی در دنیا پیش از این خطبهها نمیتوانست به این صراحت راجع به این موضوع صحبت کند و صحبتی هم نکرد.
نکته بعدی اینکه موضعگیری رهبر معظم انقلاب در خطبههای نمازجمعه یک سرمایهگذاری برای جمهوری اسلامی ایران بود. به تعبیر دقیقتر یک سرمایهگذاری بلندمدتی بود که در آینده بر روابط ایران و مصر تأثیر خواهد گذاشت. زمانی که هم غربیها و اروپاییها و هم کشورهای عربی همسو با مبارک و حتی آنهایی که با مبارک مشکل داشتند، سکوت پیشه کردند، آن بیانات خطاب به مردم مصر ایراد شد. این یک سرمایهگذاری در قلّک روابط آینده جمهوری اسلامی و مصر خواهد بود.
تحلیل غربیها در اینباره چگونه بود؟
بیانات و حمایت صریح رهبر معظم انقلاب از قیام مردم مصر زمانی روی داد که هم غربیها و هم رژیم صهیونیستی انتظار این را داشتند که مبارک حداقل یک سال دیگر بماند.
همان روز جمعه که بیانات حضرت آقا مطرح شد، در «هاآرتص» و «یدیعوت اخرونوت» - این دو روزنامه هم دیدگاه موساد و هم دیدگاه دولت و همچنین احزاب وابسته به دولت اسرائیل را بیان میکنند- دومقاله نوشته شد مبنی بر اینکه شما فکر نکنید مبارک به این زودیها خواهد رفت. در آن یادداشت آمده بود که مبارک با بنعلی تفاوت دارد. زیرا مبارک به عنوان یک سرباز، سیسال حکومت کرده است و حداقل این است که یک سال با این موضوعات دست و پنجه نرم کرده تا بتواند موضوع را کنترل کند.
ایالات متحده آمریکا طی سیسال گذشته با برخورداری از شانزده نهاد اطلاعاتی تمام موضوعات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مصر را در اختیار داشت اما هیچ کدامشان نتوانستند این موضوع را پیشبینی کنند.
علت سیاست زیگزاگی کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا که در قالب صحبتهای آقای اوباما و خانم کلینتون نمایان شد نیز به همین موضوع برمیگردد. آنها صبح از مردم حمایت میکردند و بعداز ظهر از حکومت و دوباره شب از مردم! این به این دلیل بود که نمیدانستند چه اتفاقی خواهد افتاد.
اهمیت این قضیه هم اینجاست که غربیها و رژیم صهیونیستی با آن میزان نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و نفوذشان در مصر، نتوانستند حوادث مصر را بهدرستی پیشبینی کنند. در حالی که با توجه به نکته فوق، آنها باید زودتر به این نتیجه میرسیدند. اما میبینیم که مثلاً خود خانم کاترین اشتون به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و وزیران امور خارجه فرانسه، انگلیس و آلمان، آقای بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، آقای لاگروف، وزیر امور خارجه روسیه و خانم کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا برای بررسی موضوع گرد هم آمدند اما نتوانستند آینده مصر را پیشبینی کنند. اینها با امیدواری از استقرار حکومت مبارک سخن میگفتند تا مدیریت بحران کنند و آنجا را بهنوعی کنترل کنند. اما واقعیت چیزی بود که در شب 22 بهمن اتفاق افتاد و آن سقوط دیکتاتوری حسنی مبارک بود.
نگاه تحلیلگران رسانههای عربزبان درخصوص خطبه عربی نماز جمعه رهبر معظم انقلاب چگونه بود؟
این خطبه بازتابهای بسیار فراوانی در حوزه مخاطبین عربزبان داشت. جدای از مباحث و بازتاب درباره محتوای خطبه، نخستین پرسشی که مطرح شد و در رسانههای مختلف راجع به آن بحث میشد، این بود که چرا حضرت آیتالله خامنهای یک خطبه کامل عربی در مورد تحولات مصر و تونس بیان کردند؟ اساساً چرایی نطق عربی رهبر معظم انقلاب از نظر تحلیلگران جهان عرب در رسانههای مختلف محل مناقشه شد.
بهطور مثال برخی گفتند که آیتالله خامنهای قصد داشتند که با زبان عربی و به صورت مستقیم با عربزبانها صحبت کنند نه این که چیزی گفته شود و سپس آن سخنان به زبان عربی ترجمه شده و احیاناً در ترجمههای مختلف دستخوش تغییراتی شود. بنابراین خیلی از رسانهها این موضوع را مد نظر قرار داده و تحلیلهای مختلفی درباره آن ارائه کردند.
نکته دوم نیز این بود که در بسیاری از تحلیلها گفته شد که رهبر انقلاب به زبان عربی مسلط هستند اما تا کنون آن را ابراز نکردهاند. اگرچه ایشان پیش از این نیز خطبههای متعددی به زبان عربی در نماز جمعه داشتند اما به دلیل برجستگی موضوع، برخی رسانهها این سوژه را در گزارشهاشان مطرح کردند که تا کنون هیچ موقع هیچ مقام ایرانی به زبان عربی صحبت نکرده است، اما این سخنرانی مشخص کرد که رهبر ایران به زبان عربی فصیح مسلط هستند که این امر نشان میدهد که آثار ادبی یا موضوعاتی که در دنیای عربزبانها منتشر میشود، ایشان بدون واسطه مترجم مطالعه میکنند و در جریان قرار میگیرند.
به نظر شما کدام قسمت از نطق عربی رهبر انقلاب تأثیرگذار بود؟
در حوزه محتوا نیز محورهایی که به عنوان یک مرامنامه برای پیشبرد اهداف قیام ملت مصر بیان شد، حائز اهمیت بود. یک جمله کلیدی رهبر انقلاب بیان داشتند مبنی بر اینکه در میدان مبارزه، جنگ بین ارادههاست و هر کسی که از اراده قویتری برخوردار باشد، پیروز میدان است. ایشان اشاره کردند که شِگرد دشمن ناامید کردن مردم است. اتفاقاً در این مدتی که قیام مردمی شکل گرفت، دشمنان بهشدت تاکتیک ناامیدسازی مردم را پیگیری کردند.
نکته دیگر، راهکارهایی بود که ولی امر مسلمین برای اتحاد و یکپارچگی ارائه کردند. ایشان دو نهاد مهم و تأثیرگذار را در مصر مورد خطاب قرار دادند؛ یکی ارتش که رهبری سابقه آن را در دو جنگ در سالهای 1967 و 1973م بر ضد رژیم صهیونیستی گوشزد کردند که به نظر بنده این یادآوری غرور ارتش را برمیانگیخت. گروه دومی که مورد خطاب آقا قرار گرفتند، علما و اساتید دانشگاه الأزهر به عنوان مهمترین نهاد دینی در مصر بودند که ایشان از آنها نیز خواستند که به میدان بیایند.
اما یک توصیهای نیز ایشان در آخر خطبهها بیان کردند که این توصیه بسیار هوشمندانه و مؤثر بود. دلیل آن هم این بود که نه از جایگاه بالاترین مقام مذهبی و سیاسی یک کشور بلکه به عنوان توصیههای یک برادر دینی به برادران دینی خودش بیان میشد.
ایشان گفتند که دشمن تلاش میکند تا اینگونه القا کند که ایران با این صحبتها قصد دخالت در امور داخلی شما دخالت کند، شیعه را در مصر ترویج کند و اینکه ایران میخواهد اندیشه ولایت فقیه و مدل حکومتی ولایت فقیه را در مصر ترویج کند.
ایشان اعلام کردند که همه اینها دروغهای ساخته و پرداخته نظام سلطه برای ایجاد جدایی بین ملتهای مسلمان است. چون اگر ملتهای مسلمان یکی بشوند، میتوانند چهره منطقه و آرایش سیاسی منطقه را تغییر دهند. این خطابه نشان داد که رهبر معظم انقلاب فارغ از مسؤلیتی که دارند یک هوشمند سیاسی و یک تحلیلگر برجسته و مسلط بر رخدادهای جهانی است.
همان روز جمعه که بیانات حضرت آقا مطرح شد، در «هاآرتص» و «یدیعوت اخرونوت» - این دو روزنامه هم دیدگاه موساد و هم دیدگاه دولت و همچنین احزاب وابسته به دولت اسرائیل را بیان میکنند- دومقاله نوشته شد مبنی بر اینکه شما فکر نکنید مبارک به این زودیها خواهد رفت.
این موضوعگیری رهبر انقلاب در قبال انقلاب مردمی مصر و تونس چه تأثیراتی را در عرصه بینالملل خواهد داشت؟
این نکته بسیار حائز اهمیت است. زمانی یک تحلیلگر ساده این موضوع را مطرح میکند که این امر نه هزینهای برای کشور دارد و نه هزینهای برای خود شخص. زیرا در نهایت میگویند که وی یک تحلیلگر بود و اشتباه کرد. اما وقتی که بالاترین مقام سیاسی و مذهبی کشور این سخنان را مطرح میکند، این مسئله بر روابط دیپلماتیک و سیاسی کشور با سایر کشورهای بهشدت تأثیرگذار خواهد بود.
همه دیدند که آیتالله خامنهای با قدرت، با طیب خاطر و با اطمینان قلبی این موضوع را بیان کردند. درحالی که بسیاری و بهتر است بگویم خیلی از دوستان داخلی و خارجی معتقد بودند که ممکن است این سخنان برای ایران هزینه داشته باشد. حتی دوستانی که خارج از ایران و در منطقه بودند، با توجه به اطلاعاتی که نسبت به مصر داشتند، پیشبینی سقوط مبارک را نمیکردند.
هیچ شبکه رسانهای، هیچ نهاد امنیتی، تحلیلگر سیاسی و هیچ شخصیت رسمی در دنیا پیش از این خطبهها نمیتوانست به این صراحت راجع به این موضوع صحبت کند و صحبتی هم نکرد.
نکته بعدی اینکه موضعگیری رهبر معظم انقلاب در خطبههای نمازجمعه یک سرمایهگذاری برای جمهوری اسلامی ایران بود. به تعبیر دقیقتر یک سرمایهگذاری بلندمدتی بود که در آینده بر روابط ایران و مصر تأثیر خواهد گذاشت. زمانی که هم غربیها و اروپاییها و هم کشورهای عربی همسو با مبارک و حتی آنهایی که با مبارک مشکل داشتند، سکوت پیشه کردند، آن بیانات خطاب به مردم مصر ایراد شد. این یک سرمایهگذاری در قلّک روابط آینده جمهوری اسلامی و مصر خواهد بود.
تحلیل غربیها در اینباره چگونه بود؟
بیانات و حمایت صریح رهبر معظم انقلاب از قیام مردم مصر زمانی روی داد که هم غربیها و هم رژیم صهیونیستی انتظار این را داشتند که مبارک حداقل یک سال دیگر بماند.
همان روز جمعه که بیانات حضرت آقا مطرح شد، در «هاآرتص» و «یدیعوت اخرونوت» - این دو روزنامه هم دیدگاه موساد و هم دیدگاه دولت و همچنین احزاب وابسته به دولت اسرائیل را بیان میکنند- دومقاله نوشته شد مبنی بر اینکه شما فکر نکنید مبارک به این زودیها خواهد رفت. در آن یادداشت آمده بود که مبارک با بنعلی تفاوت دارد. زیرا مبارک به عنوان یک سرباز، سیسال حکومت کرده است و حداقل این است که یک سال با این موضوعات دست و پنجه نرم کرده تا بتواند موضوع را کنترل کند.
ایالات متحده آمریکا طی سیسال گذشته با برخورداری از شانزده نهاد اطلاعاتی تمام موضوعات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مصر را در اختیار داشت اما هیچ کدامشان نتوانستند این موضوع را پیشبینی کنند.
علت سیاست زیگزاگی کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا که در قالب صحبتهای آقای اوباما و خانم کلینتون نمایان شد نیز به همین موضوع برمیگردد. آنها صبح از مردم حمایت میکردند و بعداز ظهر از حکومت و دوباره شب از مردم! این به این دلیل بود که نمیدانستند چه اتفاقی خواهد افتاد.
علت سیاست زیگزاگی کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا که در قالب صحبتهای آقای اوباما و خانم کلینتون نمایان شد نیز به همین موضوع برمیگردد. آنها صبح از مردم حمایت میکردند و بعداز ظهر از حکومت و دوباره شب از مردم! این به این دلیل بود که نمیدانستند چه اتفاقی خواهد افتاد.
اهمیت این قضیه هم اینجاست که غربیها و رژیم صهیونیستی با آن میزان نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و نفوذشان در مصر، نتوانستند حوادث مصر را بهدرستی پیشبینی کنند. در حالی که با توجه به نکته فوق، آنها باید زودتر به این نتیجه میرسیدند. اما میبینیم که مثلاً خود خانم کاترین اشتون به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و وزیران امور خارجه فرانسه، انگلیس و آلمان، آقای بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، آقای لاگروف، وزیر امور خارجه روسیه و خانم کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا برای بررسی موضوع گرد هم آمدند اما نتوانستند آینده مصر را پیشبینی کنند. اینها با امیدواری از استقرار حکومت مبارک سخن میگفتند تا مدیریت بحران کنند و آنجا را بهنوعی کنترل کنند. اما واقعیت چیزی بود که در شب 22 بهمن اتفاق افتاد و آن سقوط دیکتاتوری حسنی مبارک بود.