1389/10/20
تفکر و عبرت درباره فتنه 88 | بصیرت، شرط لازم و غیر کافی
پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله خامنهای، به مدت 10 روز، گزیدهای از بیانات معظمله را که در شش ماه اخیر بیان شده است، به منظور بررسی درسها و عبرتها و تدبر بیشتر در فتنه سال گذشته، بازنشر میکند.
[روز اول: امیدوار کردن دشمن]
[روز دوم: شکاف بین ملت]
[روز سوم: قصد عجیب فتنهگران]
[روز چهارم: دگرگون جلوهدادن واقعیات]
[روز پنجم: بیشفعالی جبهه استکبار]
[روز ششم: مردم ایستادند]
[روز هفتم: اخلاص در کنار بصیرت]
[روز هشتم: کشور واکسینه شد]
نهمین بخش از ویژهنامه تفکر و عبرت، به بیانات رهبر انقلاب در دیدار جوانان و دانشجویان قم میپردازد. ایشان در این دیدار، به تعریف مفهوم بصیرت از نگاه حضرت امیرالمؤمنین(ع) پرداختند و آن را شرطی لازم برای تشخیص صحیح قضایا دانستند اما در عین حال تاکید کردند که داشتن بصیرت در حوادث، به خودی خود، کافی نیست. حضرت آیتالله خامنهای، در ادامه سخنانشان به بررسی دلایل گمراهی افرادی پرداختند که در وقایع سال گذشته شناخت لازم را داشتند اما بر خلاف دریافت خود عمل کردند.
فایل صوتی این گزیده بیانات را از اینجا بشنوید
در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بیبصیرتی عارض انسان شود. انسان باید بصیرت پیدا کند. این بصیرت به چه معناست؟ یعنی چه بصیرت پیدا کند؟ چه جوری میشود این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتی که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روی آن تکیه و تأکید شده، به معنای این است که انسان در حوادثی که پیرامون او میگذرد و در حوادثی که پیش روی اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعی کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحی عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر»؛(نهجالبلاغه، خطبهی 103) فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنی با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنی بینائی ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.
... خوب، یک نکتهای در اینجا وجود دارد: گاهی بصیرت هم وجود دارد، اما در عین حال خطا و اشتباه ادامه پیدا میکند؛ که گفتیم بصیرت شرط کافی برای موفقیت نیست، شرط لازم است. در اینجا عواملی وجود دارد:
یکیاش مسئلهی نبود عزم و اراده است. بعضیها حقایقی را میدانند، اما برای اقدام تصمیم نمیگیرند؛ برای اظهار تصمیم نمیگیرند؛ برای ایستادن در موضع حق و دفاع از حق تصمیم نمیگیرند. البته این تصمیم نگرفتن هم عللی دارد:
گاهی عافیتطلبی است،
گاهی تنزهطلبی است،
گاهی هوای نفس است،
گاهی شهوات است،
گاهی ملاحظهی منافع شخصی خود است،
گاهی لجاجت است. یک حرفی را زده است، میخواهد پای این حرف بایستد، به خاطر اینکه ننگش میکند از حرف خودش برگردد؛ که فرمود: «لعن اللَّه اللّجاج»؛ لعنت خدا بر لجاجت.
افرادی هستند اطلاع هم دارند، واقعیت را هم میدانند؛ در عین حال کمک میکنند به جهتگیریهای مخالف، جهتگیریهای دشمن. خیلی از این کسانی که پشیمان شدند و راه را برگشتند، یک روزی به شکل افراطی انقلابی بودند؛ اما یک روز شما میبینید درست در نقطهی مقابل آن روز ایستادهاند و در خدمت ضد انقلاب قرار گرفتهاند! این به خاطر همین عوامل است:
هویهای نفسانی، شهوات نفسانی، غرق شدن در مطالبات مادی.
عامل اصلی اینها هم:
غفلت از ذکر پروردگار،
غفلت از وظیفه،
غفلت از مرگ،
غفلت از قیامت است؛
اینها موجب میشود که بکلی صد و هشتاد درجه جهتگیریشان عوض شود.
...من میخواهم به شما جوانها عرض کنم؛ شما برای اینکه ایران اسلامی را بسازید، یعنی هم ملت و میهن عزیز و تاریختان را سربلند کنید، هم وظیفهی خودتان را در مقابل اسلامِ باعظمت انجام دهید - که امروز اگر کسی برای سربلندی ایران اسلامی تلاش کند، هم به میهن خود، به ملت خود، به تاریخ خود خدمت کرده است، هم به اسلام عزیز که مایهی نجات بشریت است، خدمت کرده - باید بیدار باشید، باید هوشیار باشید، باید در صحنه باشید، باید بصیرت را محور کار خودتان قرار دهید. مواظب باشید دچار بیبصیرتی نشوید.
[روز اول: امیدوار کردن دشمن]
[روز دوم: شکاف بین ملت]
[روز سوم: قصد عجیب فتنهگران]
[روز چهارم: دگرگون جلوهدادن واقعیات]
[روز پنجم: بیشفعالی جبهه استکبار]
[روز ششم: مردم ایستادند]
[روز هفتم: اخلاص در کنار بصیرت]
[روز هشتم: کشور واکسینه شد]
نهمین بخش از ویژهنامه تفکر و عبرت، به بیانات رهبر انقلاب در دیدار جوانان و دانشجویان قم میپردازد. ایشان در این دیدار، به تعریف مفهوم بصیرت از نگاه حضرت امیرالمؤمنین(ع) پرداختند و آن را شرطی لازم برای تشخیص صحیح قضایا دانستند اما در عین حال تاکید کردند که داشتن بصیرت در حوادث، به خودی خود، کافی نیست. حضرت آیتالله خامنهای، در ادامه سخنانشان به بررسی دلایل گمراهی افرادی پرداختند که در وقایع سال گذشته شناخت لازم را داشتند اما بر خلاف دریافت خود عمل کردند.
فایل صوتی این گزیده بیانات را از اینجا بشنوید
در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بیبصیرتی عارض انسان شود. انسان باید بصیرت پیدا کند. این بصیرت به چه معناست؟ یعنی چه بصیرت پیدا کند؟ چه جوری میشود این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتی که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روی آن تکیه و تأکید شده، به معنای این است که انسان در حوادثی که پیرامون او میگذرد و در حوادثی که پیش روی اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعی کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحی عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر»؛(نهجالبلاغه، خطبهی 103) فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنی با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنی بینائی ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.
... خوب، یک نکتهای در اینجا وجود دارد: گاهی بصیرت هم وجود دارد، اما در عین حال خطا و اشتباه ادامه پیدا میکند؛ که گفتیم بصیرت شرط کافی برای موفقیت نیست، شرط لازم است. در اینجا عواملی وجود دارد:
یکیاش مسئلهی نبود عزم و اراده است. بعضیها حقایقی را میدانند، اما برای اقدام تصمیم نمیگیرند؛ برای اظهار تصمیم نمیگیرند؛ برای ایستادن در موضع حق و دفاع از حق تصمیم نمیگیرند. البته این تصمیم نگرفتن هم عللی دارد:
گاهی عافیتطلبی است،
گاهی تنزهطلبی است،
گاهی هوای نفس است،
گاهی شهوات است،
گاهی ملاحظهی منافع شخصی خود است،
گاهی لجاجت است. یک حرفی را زده است، میخواهد پای این حرف بایستد، به خاطر اینکه ننگش میکند از حرف خودش برگردد؛ که فرمود: «لعن اللَّه اللّجاج»؛ لعنت خدا بر لجاجت.
افرادی هستند اطلاع هم دارند، واقعیت را هم میدانند؛ در عین حال کمک میکنند به جهتگیریهای مخالف، جهتگیریهای دشمن. خیلی از این کسانی که پشیمان شدند و راه را برگشتند، یک روزی به شکل افراطی انقلابی بودند؛ اما یک روز شما میبینید درست در نقطهی مقابل آن روز ایستادهاند و در خدمت ضد انقلاب قرار گرفتهاند! این به خاطر همین عوامل است:
هویهای نفسانی، شهوات نفسانی، غرق شدن در مطالبات مادی.
عامل اصلی اینها هم:
غفلت از ذکر پروردگار،
غفلت از وظیفه،
غفلت از مرگ،
غفلت از قیامت است؛
اینها موجب میشود که بکلی صد و هشتاد درجه جهتگیریشان عوض شود.
...من میخواهم به شما جوانها عرض کنم؛ شما برای اینکه ایران اسلامی را بسازید، یعنی هم ملت و میهن عزیز و تاریختان را سربلند کنید، هم وظیفهی خودتان را در مقابل اسلامِ باعظمت انجام دهید - که امروز اگر کسی برای سربلندی ایران اسلامی تلاش کند، هم به میهن خود، به ملت خود، به تاریخ خود خدمت کرده است، هم به اسلام عزیز که مایهی نجات بشریت است، خدمت کرده - باید بیدار باشید، باید هوشیار باشید، باید در صحنه باشید، باید بصیرت را محور کار خودتان قرار دهید. مواظب باشید دچار بیبصیرتی نشوید.