• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1389/10/13
|پرونده نُه دی|

نسل سوم در دهه هشتاد شمسی

حضور مردم ایران در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی کشور، همیشه مورد توجه و تعجب تحلیل‌گران خارجی بوده است. اما اکثر آنها قادر نیستند تا درک صحیحی از این حضور مردم داشته باشند. مهم‌ترین دلیل این ناتوانی عدم شناخت ریشه‌های بومی این مسئله است. حجت‌السلام و المسلمین نبوی از اعضای هیئت مؤسس دفتر تحکیم وحدت این موضوع را مورد ارزیابی قرار داده است:

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif در طول مبارزات مردم ایران برای پیروزی انقلاب اسلامی، همواره شاهد حضور مداوم و گسترده‌‌ی ایشان بوده‌ایم. فلسفه‌ی این حضور و ریشه‌های قدرت بسیج‌کنندگی مردم در چیست؟
https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif انقلاب اسلامی جریانی برای براندازی رژیم فاسد پهلوی بود. انقلاب اسلامی جبران لطمه‌هایی بود که استعمار در سده‌های اخیر بر ما وارد آورده بود. انقلاب اسلامی اعلام حضور و مواجهه با قدرت‌های برتر استکباری و جنایت‌پیشه و به‌ویژه آمریکا بود. انقلاب اسلامی خط بازسازی نیازهای جامعه، رسیدگی به محرومان و جبران رنج‌های قشرهای عظیم جامعه و خیزشی جدید برای بازگشت به خود، خودشناسی، حرکت به سمت استقلال، آزاد شدن از قید و بندهای نظام سیاسی پس از جنگ جهانی دوم و بسیاری از گرایش‌ها و خواسته‌های بحق جامعه‌ی ما بود.

اما یک مسئله‌ی بسیار مهم‌تر و عمیق‌تر نیز وجود دارد. در دهه‌ی 1360 و در کوران دفاع مقدس، در دهه‌ی هفتاد و در مناقشات سازندگی و سپس در روی کار آمدن دولت اصلاحات، فراز و نشیب‌هایی پدید آمد که باور به وجود آن ریشه‌ی عمیق یا رشد و نمو آن را مشکل می‌کرد. تا اواخر دهه‌ی هفتاد کسی باور نمی‌کرد که انقلاب اسلامی یک ریشه و عقبه‌ی بسیار بزرگ دارد، اما در اواسط دهه‌ی هشتاد که نسل سوم و چهارم انقلاب به جریان سیال انقلاب اسلامی پیوستند، تأملات بسیاری را برانگیخت. ما در سال‌های اخیر مقوله‌ی اینترنت، ماهواره و جریان لجام‌گسیخته‌ی ضد ارزش‌های اسلامی را در جهان شاهد هستیم. تحت تأثیر این بمباران رسانه‌ای انتظار می‌رفت که نسل سوم ما با ماهیت انقلاب اسلامی بیگانه شود، اما شاهد هستیم که نسل جدید انقلاب کاملاً در راستای آرمان‌های انقلاب و با خواست و انگیزه‌ای بسیار جدی‌تر گام برمی‌دارد.
خداوند از ما خواسته است که وظیفه‌مدار و تکلیف‌محور باشیم. اگر این‌گونه شدیم، خود خداوند فرآیند را به جریان می‌اندازد و نتیجه را به ما می‌دهد. این‌جا به هر حال یک تضمین الهی وجود دارد و این همان معمایی است که تفکر دنیایی با آن مواجه است.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif این ریشه‌ی عمیق از کجا نشأت می‌گیرد؟
https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif حقیقت و ریشه‌ی انقلاب اسلامی در اقامه‌ی حقوق اهل بیت علیهم‌السلام است. نکته‌ای که پژهش‌گران و اندیشمندان خارجی نتوانستند آن را درک و تحلیل کنند. این اصلی‌ترین انگیزش و ظرفیت مستتر و بسیج‌کننده در جامعه‌ی اسلامی معاصر ما است. یعنی به صورت تاریخی مردم جامعه‌ی ما به این تربیت و رشد و باور رسیده‌اند که می‌توانند بخشی از حقوق پایمال‌شده‌ی اهل بیت(ع) را احقاق کنند و در این راه پیش بروند تا بتوانند بسیاری از خواسته‌ها و آرمان‌های خود را در جهان کنونی تحقق بخشند. اگر امروزه نمی‌توان عدالت جامعه‌ی مهدوی را محقق کرد، اما می‌توان آن‌ها را آرمان قرار داد و به سمت آن‌ها حرکت کرد.

این یک ریشه‌ی بسیار عظیم به شمار می‌رود که مردم ما به‌سادگی حاضر نیستند آن را از دست بدهند. به همین دلیل است که تضمین این مسیر تنها به تلاش‌ها و موفقیت‌های ما در جمهوری اسلامی برنمی‌گردد. انسان هرگونه که نگاه کند، می‌بیند که اهل بیت(ع) خودشان این جریان را تضمین کرده‌اند. نمونه‌هایی مثل نهم دی و دیگر موارد، شاهدی بر این مدعا است.

با وجود تمام مشکلات، امروز مردم با همه‌ی قوا ایستاده‌اند. این‌جا دیگر نه شعار مطرح است و نه قرار است خودی نشان داده شود. اصلی‌ترین موضوع، هویت و ارزش و ذات زندگی است. این جریان در بین جوانان نسل سوم ما هم بازسازی شده و رشد و گسترش زیادی پیدا کرده است. امام راحل(ره) این پرچم را بلند کردند و رهبر انقلاب با قوت این پرچم را افراشته نگاه داشتند. این پرچم در اهتزاز است و مردم به دنبال این پرچم اهل بیت(ع) حرکت می‌کنند. هیچ کدام از پرچم‌های جعلی نیز نتوانسته‌اند خللی وارد کنند.

خداوند می‌فرماید هرگاه در راه ما مجاهده کنید، ما راه را به شما نشان می‌دهیم؛ «الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُم سُبُلَنا». می‌گوید شما مجاهده را به عنوان یک وظیفه انجام دهید. وظیفه‌ی شما این است که پای اقامه‌ی کلمة‌الله بایستید. «الإسلامُ یَعلُو و لا یُعلی علیه» را مبنا قرار دهید، بعد ما خودمان راه را باز می‌کنیم. جزئیات را به ما نمی‌گوید که چگونه این راه را باز می‌کند. یا این‌که می‌فرماید اگر بیست نفر مؤمن در میان شما باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند. ما واقعاً نمی‌توانیم به‌راحتی این راز را تفسیر کنیم. بنابراین من فکر می‌کنم ما نمی‌توانیم با زبان این راز را باز کنیم. آیات قرآن هم مسئله را به صورت یک راز گفته‌اند؛ اگرچه به معادلات آن نیز اشاره‌هایی کرده‌اند.
چیزی که نخبگان ما باید به آن بپردازند، همین است که این نوع رقابت‌ها و ساز‌و‌کارها اصلاً دخلی به ماهیت پرچم اهل بیت(ع) ندارد. حالا ما باید این مسئله را در فضای نخبگان تبیین کنیم. راه حل اصلی‌اش هم این است که سؤالات فرعی را رها کنیم و بیاییم این نخبگان را با سؤالات اصلی درگیر کنیم.

ما باید این را بفهمیم که خداوند از ما خواسته است که وظیفه‌مدار و تکلیف‌محور باشیم. اگر این‌گونه شدیم، خود خداوند فرآیند را به جریان می‌اندازد و نتیجه را به ما می‌دهد. این‌جا به هر حال یک تضمین الهی وجود دارد و این همان معمایی است که تفکر دنیایی با آن مواجه است.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif اما گاهی شاهد آن هستیم که برخی نخبگان ما، یا این رابطه را درک نمی‌کنند یا از آن منحرف می‌شوند و به‌نوعی از مردم عقب می‌افتند.
https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif دلیلش این است که مردم در مسیر اقامه‌ی حقوق اهل بیت(ع) انگیزه‌ای جز ساختن سرنوشت زندگی خودشان ندارند. گویی فقط کارنامه‌ی عمل خودشان را پیش خدا پُر می‌کنند و چیزی بیش از این نمی‌خواهند. این حتی در مورد انسان‌هایی که به‌طور جدی مقید به موازین دینی نیستند نیز صدق می‌کند. آنها هم می‌خواهند کارنامه‌ی عملشان در حفظ و اقامه‌ی پرچم اهل بیت(ع) خالی نباشد ولذا آنها هم هیچ زمانی مقابل رهبری دینی نظام نمی‌ایستند. این را همه‌ی سیاسیون و نخبگان سیاسی کشور باید بفهمند.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif اصلاح این فضایی که بر برخی از نخبگان کشور حاکم است، چگونه ممکن است؟
https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif من فکر می‌کنم باید برای اصلاح فضای نگرشی میان فعالان سیاسی و نخبگان جامعه قدمی برداشت، اما چه قدمی؟ زورآزمایی‌های سیاسی پاسخ به این سؤال اساسی است. من یک تشریح در این خصوص داشته باشم که البته در جامعه نیز ریشه‌ی سنتی دارد. از قدیم‌الأیام که مراسم تعزیه در کشور ما برگزار می‌شد، در اواخر تعزیه یک نمادی را به عنوان نماد مقدس و متبرک در جمع عزاداران به صحنه می‌آوردند. مثلاً یک پرچم قرمز خونی که علامت دستی بالای آن بود. این بیان امام حسین(ع) را هم روی آن می‌نوشتند که در آن لحظات آخر گفتند: «اگر دین ندارید، آزاده باشید.» برای این‌که مردم یک تبرک محسوس داشته باشند، دور این پرچم جمع می‌شدند. منتها در آن وسط، شور عزاداری نیز برپا بود. به این شکل که ده، دوازده نفر در وسط معرکه‌ی تعزیه شمشیر می‌زدند. حتی در زمان صفویه و قاجاریه به همراه اسب و زره این نمایش را انجام می‌دادند.

خطای نخبگان امروز ما مانند همین می‌ماند که وقتی آن علامت مقدس به میان مردم می‌آید، مردم به سراغ آن علامت می‌روند، اما ممکن است آنهایی که مشغول شمشیر زدن هستند، تصور کنند که اصل این عزاداری همان شمشیرزنی آنها بوده است، در حالی که مردم دور آن پرچم جمع شده‌اند.
تحت تأثیر بمباران رسانه‌ای انتظار می‌رفت که نسل سوم ما با ماهیت انقلاب اسلامی بیگانه شود، اما شاهد هستیم که نسل جدید انقلاب کاملاً در راستای آرمان‌های انقلاب و با خواست و انگیزه‌ای بسیار جدی‌تر گام برمی‌دارد.

ما در تعزیه‌های درست و اصیل هیچ‌وقت چنین اشتباهی را نمی‌بینیم. وقتی شور آخر تعزیه و شور پرچم می‌آید، همه دور آن جمع می‌شوند. حتی همانی که نقش شمر یا عمر سعد را هم بازی می‌کند، لباسش را از تنش درمی‌آورد و دنبال علامت می‌آید. این سنت تاریخی تعزیه بوده است که محور و حرکت اصلی همان پرچم است که همه به آن می‌پیوندند.
چیزی که نخبگان ما باید به آن بپردازند، همین است که این نوع رقابت‌ها و ساز‌و‌کارها اصلاً دخلی به ماهیت پرچم اهل بیت(ع) ندارد. حالا ما باید این مسئله را در فضای نخبگان تبیین کنیم. راه حل اصلی‌اش هم این است که سؤالات فرعی را رها کنیم و بیاییم نخبگان را با سؤالات اصلی درگیر کنیم.

باید از برخی خواص بپرسیم که شما با تلاش برای جلب آراء و نگرش‌هایی که اساساً با ارزش‌های اهل بیت(ع) در تضادند، چه هدفی را دنبال می‌کنید؟ چرا خودتان را سرگردان کرده‌اید؟ اصلاً بخشی از این پرچم دست شما بوده است! قرآن کریم می‌فرماید تا این پرچم دست شما هست، اصلاً آن‌هایی که ضد اعتقاد شما هستند، دور شما جمع نخواهند شد.
البته ممکن است برخی نخبگان نسبت به بعضی کارها و سیاست‌ها انتقاد داشته باشند که باید با حفظ قانون نظر خودشان را داشته باشند، اما نباید از سؤالات اصلی فرار کنند. اگر رسانه‌های ما در این زمینه کار کنند، فکر می‌کنم بخشی از این ضایعه‌ای که در بدنه‌ی نخبگان ما اتفاق افتاده است، جبران خواهد شد.