• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1389/08/28
گفت‌وگو با دکتر ولایتی درباره پیام حج رهبر انقلاب

افول نظام استکباری و گسترش موج بیداری اسلامی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی به کنگره عظیم حج، گسترش موج بیداری اسلامی را خیزش پر قدرتی دانستند که از سه دهه پیش و با انقلاب اسلامی ایران آغاز شده و فردای نیکی را به امت اسلامی در سراسر دنیا نوید می‌دهد.
به بهانه انتشار پیام معظم‌له، به گفتگو نشستیم با دکتر علی‌اکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین‌الملل؛ و آنچه در پی می‌آید، مشروحی است از این پرسش و پاسخ:


مبارزه با استکبار نمونه‌های بسیاری دارد؛ مواردی مثل نهضت تنباکو، ملی شدن نفت یا مخالفت روحانیون و علما با برخی قراردادها. البته شاید با این نام مشخص مطرح نبوده است. به نظر شما استکبارستیزی در ایران چه گذشته‌ای دارد و این نگرش و رفتار ایرانیان از کجا نشأت می‌گیرد؟

یکی از رموز ماندگاری ملت ایران همبستگی آنان است. این همبستگی به عنوان یک عامل درون‌جوش، نقشی اساسی و ویژه در حفظ این ملت و کشور داشته است. بالاخره هر از گاهی مقابله با تهاجم و سلطه‌ی بیگانه بر این سرزمین و ملت معنی و مفهوم یافته است. البته این ضدیت و تقابل نه با هر بیگانه‌ای، بلکه با بیگانگان سلطه‌جو بوده است.

اما واژه‌ی «استکبار» زاده‌‌ی فرهنگ انقلاب اسلامی است. قبل از این‌که امام خمینی(ره) این کلمه‌ را بفرمایند و به کار ببرند، مبارزان علیه استعمار این لفظ را به کار نمی‌بردند یا این‌که خیلی شایع نبود. استکبار یک واژه با هویت اسلامی و قرآنی است. مستکبرین افرادی مذموم در قرآن کریم و در فرهنگ اسلامی هستند. امام خمینی(ره) هم همین مفهوم و واژه‌ی قرآنی را مورد استفاده قرار دادند.
خانم آلبرایت که وزیر خارجه‌ی زمان آقای کلینتون بود و استاد دانشگاه جورج‌تاوْن آمریکا است، در یکی از صحبت‌هایش در دانشگاه گفت که امروز در آمریکا هیچ دینی سرعت پیشرفت اسلام را ندارد.

نمونه‌های متعددی در تاریخ ایران داریم که مردم ما حتی در زمان‌هایی که بسیار تحت فشار بودند و ضعیف تلقی می‌شدند، در مقابل بیگانه ایستادگی کردند؛ مثل مقاومت مردم جنوب به همت رئیس‌علی دلواری که جلوی انگلیس‌ها ایستادند. همین‌طور مقاومت در برابر قرارداد 1919 وثوق‌الدوله که از ایران یک هندوستان تحت‌الحمایه‌ی انگلیس می‌ساخت. مردم در حالی که حتی یک حکومت مقتدر نداشتند و سختی‌های جنگ اول جهانی را تحمل می‌کردند و از طرفی خاک کشور هم توسط روس و انگلیس اشغال شده بود، اما در مقابل این قرارداد ایستادند تا انگلیسی‌ها مجبور شدند این قرارداد را لغو کنند.

در سال 1945 و 1946میلادی، یعنی 1325 و 1326 شمسی که ایستادگی مردم آذربایجان در برابر اشغال آذربایجان توسط قوای روس، نقش اساسی را در شکست روس‌ها ایفا کرد وگرنه آذربایجان هم یک‌ جایی مثل اروپای شرقی می‌شد که هر جا ارتش سرخ وارد شد، دیگر بیرون نیامد و همان ‌جا مرز بین شرق و غرب شد.

داستان ملی شدن صنعت نفت هم به همین صورت بود. البته این موضوع با عنوان «سیاست موازنه‌ی منفی» مطرح شد. سیاست موازنه‌ی منفی یعنی نه انگلیس و نه روس. این به‌نوعی مصداق ناقص «نه شرقی نه غربی» است. لذا این حوادث نشان می‌دهد که مردم ما این زمینه و سابقه را داشته و دارند.

آیا این روحیه و سابقه‌ی تاریخی، پشتوانه‌ای محکم برای استکبارستیزی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی بوده است؟

این حالت انقلابی سیر تکاملی خودش را از نهضت تنباکو در سال 1309 قمری تا مشروطه و پس از آن در نهضت ملی نفت و تا انقلاب اسلامی ادامه داد. بنابراین مبارزات مردم ایران پشتوانه‌ی خوبی شد که امام(ره) هم از این تجربه‌ها استفاده کردند. خاطرات حضرت امام(ره) با مرحوم مدرس -که بسیار هم شیفته‌ی ایشان بودند- یا این‌که مبارزات را از زمان مشروطه و به‌ویژه زمان رضاخان دنبال می‌کردند، شاهد بر این موضوع است. خود ایشان کتاب کشف‌‌الأسرار را علیه مطالب شریعت سنگلجی نوشتند که در حقیقت یکی از نظریه‌پردازان رضا‌شاه و حکومت پهلوی بود.

امام(ره) تجربیات طولانی در میدان مبارزه داشتند. گاهی به کارهای مرحوم آیت‌الله کاشانی، شیخ فضل‌الله ‌نوری یا مرحوم مدرس اشاره می‌کردند. خود این نشان می‌دهد که ایشان به این تجربه‌ها کاملاً آگاه بودند و از آن‌ها استفاده می‌کردند. ایشان شخصیت بی‌نظیری هم بودند. همه‌ی این ظرفیت‌ها جمع شد و در سیاست خارجی انقلاب و جمهوری اسلامی به صورت استکبارستیزی جلوه کرد.

نوع برخورد امام با بیگانه‌ها، چه غربی‌ها و چه شرقی‌ها، از موضع عزت بود. ایشان استقلال رأی خود را حفظ می‌کردند. زمانی به مناسبت 22 بهمن، بنده به عنوان وزیر خارجه به همراه سفرای مقیم ایران خدمت امام رسیدیم. امام همین‌طور که صحبت می‌کردند، آمریکا و شوروی را کنار هم قرار می‌دادند و از هر دو شرق و غرب انتقاد می‌کردند. یک بار سفیر شوروی -آقای گودوف- در گوش من گفت که آقا ما گله‌مندیم. چرا امام ما را در ردیف آمریکا قرار می‌دهد در حالی که ما از دوستان ایران هستیم؟ من آهسته اعتراض سفیر شوروی را به امام(ره) رساندم. امام در جواب گفتند که به او بگو من حالا تازه ملاحظه‌ی شما را هم کرده‌ام.

بعد از ارتحال حضرت امام(ره) نیز مسائل گسترده و متنوعی در داخل و خارج ایران رخ داد؛ به‌ویژه در حوزه‌ی منطقه‌ای و بین‌المللی. البته نظام از عهده‌ی حل این مسائل برآمد. نمونه‌ی‌ آخرش هم توطئه‌ی براندازی سال گذشته بود.

همان‌طور که رهبر انقلاب در پیام خود به حجاج عنوان کردند، موج بیداری اسلامی در برابر نظام استکباری در حال گسترش است. با توجه به سابقه و عملکرد ما در استکبارستیزی، تأثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران بر گسترش این موج چگونه بوده است؟

انقلاب اسلامی ایران یک مقدماتی در داخل کشور و نیز مقدماتی در جهان اسلام داشت. این مقدمات در جهان اسلام و کشور ما از زمان نفوذ فرهنگی استعمار و دشمنی آشکار استعمارگران با دین اسلام آغاز شد. اولین مقدمه‌ی انقلاب اسلامی مقاومت در برابر همین نفوذ فرهنگی بود. این مقاومت در هر کجا به شکلی آغاز شد و شکل مقاومت و هدف‌گیری مبارزات در سرزمین‌های مختلف اسلامی متفاوت بود.

درواقع زمینه‌های شکل‌گیری بیداری اسلامی از حدود دویست سال پیش به‌تدریج و متناسب با تهاجم استعمار فراهم آمد. فرنگی‌ها پایه‌ی تحول سیاسی دنیای غرب را از انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 میلادی می‌دانند. مشکلات جهان اسلام نیز از زمان انقلاب کبیر فرانسه شروع شد و به‌صورت واضح شکل گرفت.

عده‌ای مثل طهطاوی مصری یا خیرالدین تونسی که قریب به دویست سال پیش، کار خودشان را شروع کردند، فکر می‌کردند که باید اسلام را مدرنیزه کنند و به‌نوعی با لیبرالیسم مخلوط نمایند. اصلاً می‌گفتند آنچه که امروز غربی‌ها انجام می‌دهند، همان اسلام است.
واژه‌ی «استکبار» زاده‌‌ی فرهنگ انقلاب اسلامی است. قبل از این‌که امام خمینی(ره) این کلمه‌ را بفرمایند و به کار ببرند، مبارزان علیه استعمار این لفظ را به کار نمی‌بردند یا این‌که خیلی شایع نبود. استکبار یک واژه با هویت اسلامی و قرآنی است.

اما کسانی مثل سید جمال‌الدین اسدآبادی معتقد بودند که ما باید به اسلام اصیل بازگردیم و دنبال وحدت اسلامی بودند. عده‌ای فکر می‌کردند با لیبرالیزه کردن اسلام یا اسلامیزه کردن لیبرالیسم می‌شود مسلمانان را نجات داد. در طبقه‌ی روحانیت و به‌ویژه روحانیت شیعه این سرخوردگی پیدا شد که با تمسک به مکاتب غیر اسلامی نمی‌توان اسلام را احیا کرد. فلذا در قضیه‌ی مشروطه حتی برخی آدم‌های دین‌دار بر اثر کم‌توجهی فکر می‌کردند الگوی مشروطه‌ی فرنگی می‌تواند نجات‌بخش باشد.

جلوتر که آمدیم، مرحوم مدرس جلوی رضاشاه ایستاد و به دنبال آن در عهد پهلوی دوم، آقای کاشانی مقابل شاه و استعمار انگلیس ایستاد. لذا این پیش‌زمینه‌ها در بیداری اسلامی، چه در جهان اسلام و چه در ایران، هم‌زمان با احساس خطر هجوم فرهنگی غرب در میان مسلمانان وجود دارد، ولی همه‌ی این‌ها پیش‌زمینه بود.

همان‌طور که در پیام امسال رهبر انقلاب نیز هست، انفجار بیداری اسلامی با انقلاب اسلامی ایران صورت گرفت و یک‌سره از آغاز تاکنون دارد پیش می‌رود. بقیه در بین راه وارد شدند و دیگران پرچم آن‌ها را به دست گرفتند و جلو آمدند، ولی هیچ‌کدامشان توفیق انقلاب اسلامی و اندیشه‌ی امام خمینی(ره) و امروز رهبری را نداشتند.

ایران امروز به‌طور مستمر رو به پیشرفت است. در داخل تثبیت پایه‌های حکومت دینی از منظر یک مسلمان شیعی ایجاد می‌شود و در خارج، به‌طور خاص در جهان اسلام و در دنیای امروز به‌طور عام این تئوری و نظریه داده شده است که حکومت اگر قرار است در جهت عدالت، پیشرفت فضائل انسانی و نجات انسان از انحطاط باشد، باید الهی باشد.

با همه‌ی این‌ها باید تصریح کنیم که هیچ دینی مانند اسلام زنده نیست و حیات ندارد. امروزه اسلام در پیشرفت و در دعوت و میزان نفوذ در جوامع با صدر اسلام هیچ فرقی ندارد. امروزه به‌رغم وسعت رسانه‌های جمعی، اعم از اینترنتی و صوتی که هر خبری را که در دنیا اتفاق می‌افتد، ظرف چند ثانیه یا دقیقه یا ساعت در کل دنیا منتشر می‌کنند و هر کسی می‌تواند سایتی داشته باشد و حرف خودش را بزند، سرعت پیشرفت و عمق نفوذ اسلام بیشتر از گذشته است. از طرف دیگر انسان امروزی با انسان 1400 سال پیش تفاوت اساسی دارد و تکامل فکری و اجتماعی یافته است. 1400 سال پشتوانه‌ی فکری و فرهنگی و اعتقادی را پشت سر دارد.

مطابق آمار، میزان اطلاعاتی که در هر روز از سال 2010 میلادی تولید می‌شود، معادل کل اطلاعات سال 1999 است. در چنین شرایطی نمی‌شود مردم را تحمیق کرد. اگر دین حرفی برای مردم نداشته باشد، کنار می‌رود. این که می‌گویم اسلام پیش می‌رود، فقط حرف من نیست. خانم آلبرایت که وزیر خارجه‌ی زمان آقای کلینتون بود و استاد دانشگاه جورج‌تاوْن آمریکا است، در یکی از صحبت‌هایش در دانشگاه گفت که امروز در آمریکا هیچ دینی سرعت پیشرفت اسلام را ندارد. این به دلیل زمینه‌ی فکری، عزم راسخ و تقوای امام(ره) و رهبری امروز انقلاب و فکر شیعی است که تا عمق جان مردم ایران نفوذ کرده است.

قطعاً گسترش این موج در افول نظام استکباری و مشخصاً آمریکا نقشی اساسی ایفا کرده است. به عبارت دیگر، این دو پدیده با هم ارتباط مستقیم دارند. شما وضعیت اکنون نظام استکباری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

باید این موضوع را واقع‌گرایانه تحلیل کنیم. آمریکای امروز دیگر قدرت سیاسی و نفوذ آمریکای بعد از جنگ جهانی دوم را ندارد. آمریکای بعد از جنگ جهانی دوم تکلیف دنیا را معلوم کرد. اولاً سازمان ملل را به آمریکا برد. یعنی مرکز تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی را به آمریکا منتقل کرد. دوم برای بازسازی اروپا طرح مارشال و برای بازسازی آسیا اصل چهار ترومن را ارائه داد. ترومن رئیس‌جمهور وقت آمریکا بود. من خاطرم هست که در ایران اداره‌ی بزرگی به نام اداره‌ی اصل چهار تأسیس شد و یک عده کارمند این اصل چهار بودند. کمک‌های آمریکا به ایران از طریق همین اصل چهار ترومن در زمان جنگ بود. در چتر حمایت آمریکا از آسیا و اروپا، آنها جای پای خودشان را در همه‌ی نقاط دنیا مستحکم کردند.
این حالت انقلابی سیر تکاملی خودش را از نهضت تنباکو در سال 1309 قمری تا مشروطه و پس از آن در نهضت ملی نفت و تا انقلاب اسلامی ادامه داد. بنابراین مبارزات مردم ایران پشتوانه‌ی خوبی شد که امام(ره) هم از این تجربه‌ها استفاده کردند.

پایگاه‌های نظامی آمریکا در آلمان، ایتالیا، ژاپن و کره هنوز وجود دارد. دیه‌گو گارسیا در اقیانوس هند همچنان پایگاه آمریکایی‌ها است. جزیره‌ی گوام در اقیانوس آرام پایگاه آمریکایی‌ها است. آمریکایی‌ها در ده‌ها نقطه از دنیا پایگاه دارند. هفت ناوگان آمریکا آب‌های جهان را تحت سیطره‌ی خود دارند. آمریکایی‌ها هر جور که اراده می‌کردند و در هر کجا که می‌خواستند، دخالت می‌کردند؛ در ویتنام، لائوس، کامبوج، کره یا کوبا. شاید بیشتر از چهل دخالت نظامی در کشورهای آمریکای لاتین کردند. کودتای نظامی و دخالت نظامی و تأسیس دموکراسی‌های هدایت شده نیز بود.

آقای مارکوس ژنرال فیلیپینی بود. زمانی که مائوئیست‌ها در فیلیپین می‌جنگیدند، آمریکایی‌ها از مارکوس حمایت می‌کردند. مارکوس در فیلیپین کودتا کرد، ولی بعدها مائوئیسم افول کرد و آمریکایی‌ها دیدند دیگر به مارکوس نیازی ندارند. خواستند او را کنار بگذارند که مقاومت کرد ولذا با او برخورد کردند. آمریکایی‌ها آقای آکینو را در آب‌نمک خوابانده بودند تا رئیس‌جمهور فیلیپین شود. به فرودگاه که آمد، ترورش کردند و خانم آکینو همسرش را رئیس‌جمهور کردند. مثال دیگر این‌که خانم چامورا روزنامه‌نگاری بود که خرج روزنامه‌اش را آمریکایی‌ها می‌دادند. او با کمک کنتراها که ضد انقلابیون نیاکاراگوئه بودند، به جای دانیل اورتگا رئیس‌جمهور نیکاراگوئه شد.

آمریکایی‌ها ده‌ها کودتا در سراسر جهان راه انداختند؛ از جمله کودتای 28 مرداد. آخرین دخالت‌هاشان نیز مربوط به سومالی، عراق، افغانستان و سودان است. تمرکز عمده‌ی آمریکایی‌ها الان بر روی کشورهای اسلامی است، آن هم به دلیل انفجار بیداری اسلامی. البته کم‌کم آثار شکست در حرکت‌های آمریکا نمایان می‌شود. در گذشته کسی جلودار آمریکا نبود، ولی امروزه مردم فقیر افغانستان آن‌ها را زمین‌گیر کرده‌اند. زیر سرنیزه‌ی هفتاد هزار آمریکایی در عراق و بعد از هزینه کردن 2/5 تریلیون دلار، یعنی 2500 میلیارد دلار، شما می‌بینید که انتخابات انجام می‌شود و دولت تشکیل می‌شود؛ آن هم دولتی که آمریکایی‌ها نمی‌خواستند تشکیل شود. این نشان می‌دهد که مردم عراق و افغانستان با وجود همه‌ی صدماتی که دیده‌اند، اما قوت بیداری اسلامی موجب شده جلوی آمریکایی‌ها بایستند. این‌ها نشانه‌ی افول آمریکا و استکبار است.

با این اوصاف، آمریکایی‌ها نه‌تنها قدرت بعد از جنگ جهانی دوم را ندارند، بلکه حتی قدرت زمان رئیس‌جمهوری ریگان را هم از دست داده‌اند. آمریکایی‌ها فروپاشی شوروی و اتفاقات پس از آن را به حساب خودشان گذاشتند ولذا آقای بوش گفت که در دنیا یک ابرقدرت وجود دارد و آن هم آمریکا است، اما الان در وضعیتی قرار دارند که 600 میلیارد دلار اسکناس بدون پشتوانه وارد جامعه کرده‌اند!