1389/08/23
یادداشت
توحید کلمه در سایه کلمه توحید
بررسی آیات استفادهشده در پیامهای حج رهبر انقلاب
بررسی اجمالی پیامهای رهبر انقلاب به کنگرهی جهانی حج، ما را به این نقطهی مشترک میرساند که ایشان در تمام پیامهاشان به دو موضوع اشاره میکنند. در پیام سال گذشته (1388) این دو موضوع در یک جمله به عنوان شعارهای حج بیان شد. اولین موضوع، اهتمام ایشان به مسئلهی «وحدت مسلمین»، تمسک به عروةالوثقی و کنار گذاشتن اختلافات در جهان اسلام است و موضوع دوم «شناخت دشمن» و هوشیاری در برابر آن و مقابلهی همهجانبهی جهان اسلام با آن است.
رهبر انقلاب در این پیام فرمودند: «شعار حج از سویی «فَإلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أسْلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتین» است و از سویی «وَ الْمَسجِدِ الحَرامِ الَّذی جَعَلناه لِلنّاسِ سَوآءً العاکِفُ فیهِ وَ البادُ.»
کلمهی «حج» در لغت به معنی قصد و آهنگ انجام کاری است، ولی در شریعت اسلامی به مراسم و مناسک خاصّی گفته میشود که مسلمانان همهساله در مکّه برگزار میکنند. از آنجا که سیزده آیه از 78 آیهی سورهی حج1 (از آیهی 25 تا 37) دربارهی کعبه و تاریخ آن و آثار سیاسی و اجتماعی حج سخن میگوید، این سوره «حج» نام گرفته است.2
شعار اول حج: «فَإلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ»3
«فألهُکُم اِلهٌ واحِدٌ» اشاره به «کلمهی توحید» دارد و وحدت وجود خداوند را در ذات و صفات و افعال بیان میدارد. همچنین ادامهی آیه یعنی «فَلَه أسْلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتینَ» اشاره دارد به «توحید کلمه» در برابر ذات اقدس الهی. یعنی تسلیم کامل در برابر جمیع اوامر و نواهی حضرت حق در تشریعیات و تسلیم جمیع مقدرات در تکوینیات.
چون "إلهُکُم" به صورت جمع بیان شده، میتوان مخاطب آن را تمام مسلمانان دانست. نمود کامل آن، در حج این است که هر کس از هر جا، با هر قومیتی، با هر لهجه و زبانی و با هر پست و مقامی که به حج میرود، در هنگام طواف باید تمام این رنگها را بر زمین بنهد و همه با یک لباس و با یک زبان میگویند «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَکَ لَبّیْکَ».
«وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتینَ» اشاره به «جامعهی اسلامی» دارد، زیرا «مُخْبِت» به انسان آرام و مطمئنی میگویند که از هرگونه شرک پاک است.4 حال با توجه به آیهی بعد که صفات مخبتین را بیان میکند، درمییابیم که تنها در جامعهی اسلامی است که میتوان این صفات را کسب کرد.
همچنین با توجه به ترتیب نزول این سوره که صدوچهارمین سورهی نازل شده بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله است، درمییابیم که در آن زمان جامعهی اسلامی توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآله تشکیل شده بود،آیات اعتقادی نازل شده بود و تقریباً آیاتی که نازل میشد، ناظر بر امور جامعهی اسلامی و فروعیات دین بود.
در آیه بعد یعنی آیهی 35 این سوره صفات مخبتین را بیان میکند: «الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَیٰ مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِیمِی الصَّلوةِ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»5 این آیه چهار ویژگی را برای مخبتین برمیشمرد که هر چهار صفت اشاره به خودسازی میکند. دو صفت اول مربوط به خودسازی فردی و دو صفت بعد مربوط به خودسازی اجتماعی است.
نخستین مرحلهی خودسازی فردی، پروا از خداوند متعال است. یعنی در جامعهی اسلامی وقتی نام خدا برده میشود، دلها مملو از خوف پروردگار میگردد. «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» یعنی نه اینکه از غضب او بیجهت بترسند و نه اینکه در رحمت او شک و تردید داشته باشند، بلکه این ترس به خاطر مسئولیتهایی است که بر دوش داشتهاند و شاید در انجام آن کوتاهی کردهاند. این ترس به خاطر درک مقام باعظمت خدا است که انسان در مقابل آن عظمت خائف میگردد.»6
دومین مرحلهی خودسازی فردی، صبر در برابر مشکلات و مصائب جامعهی اسلامی است. مسلمانان در جامعهی اسلامی در برابر حوادث دردناکی که در زندگیشان رخ میدهد صبر میکنند و شکیبایی پیش میگیرند: «وَ الصَّابِرِینَ عَلی ما أَصابَهُمْ».
عظمت حادثه هر قدر زیاد و ناراحتی آن هر قدر سنگین باشد، در برابر آن زانو نمیزنند، خونسردی خود را از دست نمیدهند، از میدان فرار نمیکنند، مأیوس نمیشوند، لب به کفران نمیگشایند؛ ایستادگی میکنند و پیش میروند و پیروز میشوند: «فإنَّ حِزْبَ اللهِ هُم الْغالِبُونَ»7
پس از این دو مرحلهی خودسازی فردی، به مراحل خودسازی اجتماعی اشاره میشود. اولین بروز خودسازی اجتماعی اقامهی نماز است؛ نماز در وقت آن بهصورت مداوم و همیشگی بر پا داشتن: «وَالْمُقِیمِی الصَّلَوةِ». نماز که افضل عبادات، خیر موضوعات، قربان کلّ تقیّ، معراج مؤمن و شرط قبولی مابقی عبادات است، باید در اول وقت آن و بهطور مداوم در جامعه اقامه شود.
در مورد اهمیت این موضوع، حکم مقام معظم رهبری دربارهی اقتدا به اهل سنت درخور تأمل است. ایشان در پاسخ به فردی در مورد غیبت در نماز جماعت اهل سنت میگویند: «مشارکت با آنان در نماز جمعه و جماعتشان از جهت حفظ وحدت اشکال ندارد، و از غیبت باید پرهیز شود.»8
دومین مرحلهی خودسازی اجتماعی، انفاق از آن چیزهایی است که خداوند روزی انسان کرده. از این تأکید میتوان دریافت که رابطهی با خدا از رابطهی با محرومان جدا نیست. البته بخشش، مخصوص مال نیست؛ از علم، آبرو، هنر، وقت و هرچه خداوند به انسان داده، باید انفاق کرد: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ». از آنجا که «ینْفِقُونَ» فعل مضارع و نشانهی استمرار است، میتوان نتیجه گرفت که انفاقی ارزش دارد که دائمی باشد. همچنین اعتدال و میانهروی در انفاق لازم است. در حج هم هر کس باید یک قربانی داشته باشد و از آن انفاق کند.
با توجه به موارد مطرح شده، اولین شعار حج عبارت است از تمسک به کلمهی توحید برای رسیدن به توحید کلمه در جهان اسلام. رسیدن به وحدت جهان اسلام مقدماتی را نیاز دارد که در بالا به آن اشاره شد.
شعار دوم حج: «و المَسجِدِ الحَرامِ الَّذی جَعَلناه لِلنّاسِ سَوآءً العاکِفُ فیهِ وَ الباد»9
در آیات گذشتهی این سوره سخن از کفار بهطور مطلق در میان بود، ولی در آیهی مورد بحث به گروه خاصی از آنان اشاره شده که تخلفات و گناهان سنگینی مخصوصاً در رابطه با مسجدالحرام و مراسم پرشکوه حج دارند.
کسانی که کافر شدند و راه مردم را به سوی خدا میبندند و مردم باایمان را از کانون بزرگ توحید، یعنی مسجدالحرام بازمیدارند. همان مرکزی که برای همهی مردم یکسان قرار داده شده است؛ چه آنها که در آن سرزمین زندگی میکنند و چه آنها که از نقاط دور به سوی آن میآیند، مستحق عذابی دردناکند. در واقع این گروه از کافران علاوه بر انکار حق، مرتکب سه جنایت بزرگ شدهاند:10
1- مانع شدن از راه خدا و ایمان و طاعت او
2- مانع شدن از عبادتکنندگان و زائران خانهی خدا و قرار دادن امتیازی برای خود
3- انجام ظلم و گناه و الحاد در این سرزمین مقدس.
خداوند این گروه را که مستحق «عذاب ألیم» هستند، هم در دنیا و هم در آخرت کیفر میدهد. عذاب دنیوی همان شکست و ذلت و مغلوبیتی است که کفار مکه و کفار آینده به آن مبتلا شده و خواهند شد. عذاب اخروی بیش از آن است که در اینجا گفته و نوشته شود. قرآن مجید انواع و اقسام عذاب را برای کفار بیان کرده است.
قرآن کریم در این آیات پیش از آن که سخن از خانهی خدا و مراسم و مناسک حجگزاری بگوید، احترام به مسجدالحرام را واجب میسازد و کسانی را که در آن ستم میورزند و به محترم داشتههای مردم تجاوز میکنند و آزادیهای ایشان را سلب مینمایند، به عذاب دردناک تهدید میکند. منظور از «صَدّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» هرگونه تلاش و کوشش برای جلوگیری مردم از ایمان و عمل صالح است و تمام برنامههای تبلیغاتی و عملی که در جهت تخریب اعتقادات و انحراف آنها از راههای صحیح و اعمال پاک انجام میگیرد، در آن مندرج است.
حال چگونه حاجیان شاهد و ناظر منافع اخروی از حجّ باشند، در حالی که تیغ بیداد بر آنان مسلّط و برکشیده است؟ چگونه در شئون امت بیندیشند در حالی که دستگاههای سرکوبکنندهی حکمفرما بر آنان چیره است و آنان را تعقیب میکند؟ چگونه جامهی چرکین شرک را از تن بیرون کنند و از بیم ستمگران رها شوند تا تنها و تنها خدای یگانه را بپرستند و بستایند، در حالی که شیطانهای سلطه پیرامون ایشان را گرفتهاند؟
اینجا است که اهمیت برائت جستن از مشرکین مشخص میشود و جملهی رهبر کبیر انقلاب معنی میشود که: «جنگ جنگ تا رفع کل فتنه»
در این آیه، کُفر این گروه کافران بهصورت فعل ماضی -کفروا- و جلوگیری از طریق خدا به صورت فعل مضارع -یصدون- آمده است که به قدمت کفر آنها اشاره دارد و اینکه تلاش و کوششان برای گمراه ساختن مردم، همیشگی و مستمرّ است. به تعبیر دیگر، جملهی اول از اعتقاد باطل آنها سخن میگوید که یک امر ثابت است و جملهی دوم از عمل آنها حکایت دارد که تکرار «صَدّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» است. بنابراین دشمنان اسلام همیشه در جلوگیری از راه حق تلاش دارند و این جریانِ تقابل حق با کفر همیشگی است.
در تفسیر «سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ» مفسران بیانات گوناگون دارند. بعضی گفتهاند منظور این است که همهی مردم در عبادت در این کانون توحید یکسان هستند و در حج و عبادت کنار خانهی خدا هیچکس حق مزاحمت برای دیگری را ندارد. در حالی که برخی دیگر معانی وسیعتری را برای این جمله قائل شدهاند و گفتهاند: مردم نهتنها در مراسم عبادت یکسانند، بلکه در استفاده از زمین و خانههای اطراف مکه برای استراحت و دیگر نیازها نیز باید بین آنها مساوات باشد. به همین جهت بعضی از فقها خرید و فروش و اجارهی خانههای مکه را تحریم کردهاند و آیهی فوق را شاهد بر آن میدانند.11
«الحاد به ظلم» چیست؟
«الحاد» در لغت به معنی انحراف از اعتدال است. «لَحْد» بر وزن «قَبْر» را از این جهت لحد میگویند که حفرهای در کنار قبر و خارج از حد وسط آن است. بنابراین منظور از الحاد به ظلم کسانی هستند که با توسل به ظلم از حد اعتدال خارج میشوند و در آن سرزمین مرتکب خلاف میگردند. البته در اینجا بعضی ظلم را «شرک» تفسیر کردهاند و بعضی «حلال شمردن محرمات». در حالی که برخی مفسران آن را به معنی وسیع کلمه گرفتهاند و هرگونه گناه و ارتکاب حرام، حتی دشنام و بدگویی به زیردستان را در مفهوم آن داخل میدانند و میگویند: ارتکاب هرگونه گناه در آن سرزمین مقدس، کیفرش شدیدتر و سنگینتر است.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از یاران ایشان از تفسیر این آیه سؤال کرد. امام فرمودند: «کُلُّ ظُلْمٍ یظْلمُ الرَّجُلُ نَفْسَهُ بِمَکَّة مِنْ سِرْقَةٍ، أوْ ظلم أحد، أو شَیْءٍ من الظُلم فإنّی أراه إلحاداً و لِذلک کان ینهی أن یسکنَ الْحَرَم» یعنی هرگونه ستمی که انسان به خودش در سرزمین مکه کند، اعم از سرقت و ظلم به دیگران، من آن را إلحاد میبینم و مشمول این آیه میدانم.12
با توجه به تمام موارد مطرح شده میتوان نتیجه گرفت که دومین شعار حج عبارت است از بصیرت دادن به جامعهی اسلامی در مورد همیشگی بودن تلاشهای دشمنان و بیان راه مقابله با توطئههای آنان. اولاً باید دشمنان و انحرافهایی را شناخت که ایجاد میکنند و ثانیاً باید وحدت امت اسلامی را با محوریت کلمةالله حفظ کرد که در مناسک و مراسم حج کاملاً جلوهگر و نمایان است.
پینوشت:
1. این سوره بیستودومین سورهی قرآن است که از لحاظ ترتیب نزول صدوچهاردهمین سوره است. (تفسیر آسان، ج 13، ص 6)
2. تفسیر نور، ج 8، ص 11
3. آیهی 34 سورهی حج: معبود شما یکی است و شریک و همتا ندارد، تسلیم او باشید و مخبتین را بشارت بده.
4. تفسیر نور، ج 8، ص 42
5. آیهی 35، سورهی حج
6. تفسیر نمونه، ج 14، ص 103
7. سورهی مائده، آیهی 56
8. استفتائات مقام معظم رهبری، سؤال 600، مبحث احکام نماز، اقتدا به اهل سنت
9. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَ مَن یرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ/ کسانی که کافر شدند و مؤمنان را از راه خدا و از مسجدالحرام که آن را برای همهی مردم مساوی قرار دادیم، چه کسانی که در آنجا زندگی میکنند و چه آنان که از نقاط دور وارد میشوند، باز میدارند (مستحق عذابی دردناکند) و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و ستم کند، ما از عذاب دردناک به او میچشانیم.
10. تفسیر نمونه، ج 14، ص 61
11. تفسیر آسان، ج 13، ص 98
12. تفسیر آسان ج 13 ص 100
بررسی اجمالی پیامهای رهبر انقلاب به کنگرهی جهانی حج، ما را به این نقطهی مشترک میرساند که ایشان در تمام پیامهاشان به دو موضوع اشاره میکنند. در پیام سال گذشته (1388) این دو موضوع در یک جمله به عنوان شعارهای حج بیان شد. اولین موضوع، اهتمام ایشان به مسئلهی «وحدت مسلمین»، تمسک به عروةالوثقی و کنار گذاشتن اختلافات در جهان اسلام است و موضوع دوم «شناخت دشمن» و هوشیاری در برابر آن و مقابلهی همهجانبهی جهان اسلام با آن است.
رهبر انقلاب در این پیام فرمودند: «شعار حج از سویی «فَإلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أسْلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتین» است و از سویی «وَ الْمَسجِدِ الحَرامِ الَّذی جَعَلناه لِلنّاسِ سَوآءً العاکِفُ فیهِ وَ البادُ.»
کلمهی «حج» در لغت به معنی قصد و آهنگ انجام کاری است، ولی در شریعت اسلامی به مراسم و مناسک خاصّی گفته میشود که مسلمانان همهساله در مکّه برگزار میکنند. از آنجا که سیزده آیه از 78 آیهی سورهی حج1 (از آیهی 25 تا 37) دربارهی کعبه و تاریخ آن و آثار سیاسی و اجتماعی حج سخن میگوید، این سوره «حج» نام گرفته است.2
شعار اول حج: «فَإلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ»3
«فألهُکُم اِلهٌ واحِدٌ» اشاره به «کلمهی توحید» دارد و وحدت وجود خداوند را در ذات و صفات و افعال بیان میدارد. همچنین ادامهی آیه یعنی «فَلَه أسْلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتینَ» اشاره دارد به «توحید کلمه» در برابر ذات اقدس الهی. یعنی تسلیم کامل در برابر جمیع اوامر و نواهی حضرت حق در تشریعیات و تسلیم جمیع مقدرات در تکوینیات.
چون "إلهُکُم" به صورت جمع بیان شده، میتوان مخاطب آن را تمام مسلمانان دانست. نمود کامل آن، در حج این است که هر کس از هر جا، با هر قومیتی، با هر لهجه و زبانی و با هر پست و مقامی که به حج میرود، در هنگام طواف باید تمام این رنگها را بر زمین بنهد و همه با یک لباس و با یک زبان میگویند «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَکَ لَبّیْکَ».
دومین شعار حج عبارت است از بصیرت دادن به جامعهی اسلامی در مورد همیشگی بودن تلاشهای دشمنان و بیان راه مقابله با توطئههای آنان. اولاً باید دشمنان و انحرافهایی را شناخت که ایجاد میکنند و ثانیاً باید وحدت امت اسلامی را با محوریت کلمةالله حفظ کرد که در مناسک و مراسم حج کاملاً جلوهگر و نمایان است.
«وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتینَ» اشاره به «جامعهی اسلامی» دارد، زیرا «مُخْبِت» به انسان آرام و مطمئنی میگویند که از هرگونه شرک پاک است.4 حال با توجه به آیهی بعد که صفات مخبتین را بیان میکند، درمییابیم که تنها در جامعهی اسلامی است که میتوان این صفات را کسب کرد.
همچنین با توجه به ترتیب نزول این سوره که صدوچهارمین سورهی نازل شده بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله است، درمییابیم که در آن زمان جامعهی اسلامی توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآله تشکیل شده بود،آیات اعتقادی نازل شده بود و تقریباً آیاتی که نازل میشد، ناظر بر امور جامعهی اسلامی و فروعیات دین بود.
در آیه بعد یعنی آیهی 35 این سوره صفات مخبتین را بیان میکند: «الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَیٰ مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِیمِی الصَّلوةِ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»5 این آیه چهار ویژگی را برای مخبتین برمیشمرد که هر چهار صفت اشاره به خودسازی میکند. دو صفت اول مربوط به خودسازی فردی و دو صفت بعد مربوط به خودسازی اجتماعی است.
نخستین مرحلهی خودسازی فردی، پروا از خداوند متعال است. یعنی در جامعهی اسلامی وقتی نام خدا برده میشود، دلها مملو از خوف پروردگار میگردد. «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» یعنی نه اینکه از غضب او بیجهت بترسند و نه اینکه در رحمت او شک و تردید داشته باشند، بلکه این ترس به خاطر مسئولیتهایی است که بر دوش داشتهاند و شاید در انجام آن کوتاهی کردهاند. این ترس به خاطر درک مقام باعظمت خدا است که انسان در مقابل آن عظمت خائف میگردد.»6
دومین مرحلهی خودسازی فردی، صبر در برابر مشکلات و مصائب جامعهی اسلامی است. مسلمانان در جامعهی اسلامی در برابر حوادث دردناکی که در زندگیشان رخ میدهد صبر میکنند و شکیبایی پیش میگیرند: «وَ الصَّابِرِینَ عَلی ما أَصابَهُمْ».
عظمت حادثه هر قدر زیاد و ناراحتی آن هر قدر سنگین باشد، در برابر آن زانو نمیزنند، خونسردی خود را از دست نمیدهند، از میدان فرار نمیکنند، مأیوس نمیشوند، لب به کفران نمیگشایند؛ ایستادگی میکنند و پیش میروند و پیروز میشوند: «فإنَّ حِزْبَ اللهِ هُم الْغالِبُونَ»7
پس از این دو مرحلهی خودسازی فردی، به مراحل خودسازی اجتماعی اشاره میشود. اولین بروز خودسازی اجتماعی اقامهی نماز است؛ نماز در وقت آن بهصورت مداوم و همیشگی بر پا داشتن: «وَالْمُقِیمِی الصَّلَوةِ». نماز که افضل عبادات، خیر موضوعات، قربان کلّ تقیّ، معراج مؤمن و شرط قبولی مابقی عبادات است، باید در اول وقت آن و بهطور مداوم در جامعه اقامه شود.
در مورد اهمیت این موضوع، حکم مقام معظم رهبری دربارهی اقتدا به اهل سنت درخور تأمل است. ایشان در پاسخ به فردی در مورد غیبت در نماز جماعت اهل سنت میگویند: «مشارکت با آنان در نماز جمعه و جماعتشان از جهت حفظ وحدت اشکال ندارد، و از غیبت باید پرهیز شود.»8
دومین مرحلهی خودسازی اجتماعی، انفاق از آن چیزهایی است که خداوند روزی انسان کرده. از این تأکید میتوان دریافت که رابطهی با خدا از رابطهی با محرومان جدا نیست. البته بخشش، مخصوص مال نیست؛ از علم، آبرو، هنر، وقت و هرچه خداوند به انسان داده، باید انفاق کرد: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ». از آنجا که «ینْفِقُونَ» فعل مضارع و نشانهی استمرار است، میتوان نتیجه گرفت که انفاقی ارزش دارد که دائمی باشد. همچنین اعتدال و میانهروی در انفاق لازم است. در حج هم هر کس باید یک قربانی داشته باشد و از آن انفاق کند.
با توجه به موارد مطرح شده، اولین شعار حج عبارت است از تمسک به کلمهی توحید برای رسیدن به توحید کلمه در جهان اسلام. رسیدن به وحدت جهان اسلام مقدماتی را نیاز دارد که در بالا به آن اشاره شد.
شعار دوم حج: «و المَسجِدِ الحَرامِ الَّذی جَعَلناه لِلنّاسِ سَوآءً العاکِفُ فیهِ وَ الباد»9
در آیات گذشتهی این سوره سخن از کفار بهطور مطلق در میان بود، ولی در آیهی مورد بحث به گروه خاصی از آنان اشاره شده که تخلفات و گناهان سنگینی مخصوصاً در رابطه با مسجدالحرام و مراسم پرشکوه حج دارند.
کسانی که کافر شدند و راه مردم را به سوی خدا میبندند و مردم باایمان را از کانون بزرگ توحید، یعنی مسجدالحرام بازمیدارند. همان مرکزی که برای همهی مردم یکسان قرار داده شده است؛ چه آنها که در آن سرزمین زندگی میکنند و چه آنها که از نقاط دور به سوی آن میآیند، مستحق عذابی دردناکند. در واقع این گروه از کافران علاوه بر انکار حق، مرتکب سه جنایت بزرگ شدهاند:10
1- مانع شدن از راه خدا و ایمان و طاعت او
2- مانع شدن از عبادتکنندگان و زائران خانهی خدا و قرار دادن امتیازی برای خود
3- انجام ظلم و گناه و الحاد در این سرزمین مقدس.
خداوند این گروه را که مستحق «عذاب ألیم» هستند، هم در دنیا و هم در آخرت کیفر میدهد. عذاب دنیوی همان شکست و ذلت و مغلوبیتی است که کفار مکه و کفار آینده به آن مبتلا شده و خواهند شد. عذاب اخروی بیش از آن است که در اینجا گفته و نوشته شود. قرآن مجید انواع و اقسام عذاب را برای کفار بیان کرده است.
قرآن کریم در این آیات پیش از آن که سخن از خانهی خدا و مراسم و مناسک حجگزاری بگوید، احترام به مسجدالحرام را واجب میسازد و کسانی را که در آن ستم میورزند و به محترم داشتههای مردم تجاوز میکنند و آزادیهای ایشان را سلب مینمایند، به عذاب دردناک تهدید میکند. منظور از «صَدّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» هرگونه تلاش و کوشش برای جلوگیری مردم از ایمان و عمل صالح است و تمام برنامههای تبلیغاتی و عملی که در جهت تخریب اعتقادات و انحراف آنها از راههای صحیح و اعمال پاک انجام میگیرد، در آن مندرج است.
حال چگونه حاجیان شاهد و ناظر منافع اخروی از حجّ باشند، در حالی که تیغ بیداد بر آنان مسلّط و برکشیده است؟ چگونه در شئون امت بیندیشند در حالی که دستگاههای سرکوبکنندهی حکمفرما بر آنان چیره است و آنان را تعقیب میکند؟ چگونه جامهی چرکین شرک را از تن بیرون کنند و از بیم ستمگران رها شوند تا تنها و تنها خدای یگانه را بپرستند و بستایند، در حالی که شیطانهای سلطه پیرامون ایشان را گرفتهاند؟
چون "إلهُکُم" به صورت جمع بیان شده، میتوان مخاطب آن را تمام مسلمانان دانست. نمود کامل آن، در حج این است که هر کس از هر جا، با هر قومیتی، با هر لهجه و زبانی و با هر پست و مقامی که به حج میرود، در هنگام طواف باید تمام این رنگها را بر زمین بنهد و همه با یک لباس و با یک زبان میگویند «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَکَ لَبّیْکَ».
اینجا است که اهمیت برائت جستن از مشرکین مشخص میشود و جملهی رهبر کبیر انقلاب معنی میشود که: «جنگ جنگ تا رفع کل فتنه»
در این آیه، کُفر این گروه کافران بهصورت فعل ماضی -کفروا- و جلوگیری از طریق خدا به صورت فعل مضارع -یصدون- آمده است که به قدمت کفر آنها اشاره دارد و اینکه تلاش و کوششان برای گمراه ساختن مردم، همیشگی و مستمرّ است. به تعبیر دیگر، جملهی اول از اعتقاد باطل آنها سخن میگوید که یک امر ثابت است و جملهی دوم از عمل آنها حکایت دارد که تکرار «صَدّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» است. بنابراین دشمنان اسلام همیشه در جلوگیری از راه حق تلاش دارند و این جریانِ تقابل حق با کفر همیشگی است.
در تفسیر «سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ» مفسران بیانات گوناگون دارند. بعضی گفتهاند منظور این است که همهی مردم در عبادت در این کانون توحید یکسان هستند و در حج و عبادت کنار خانهی خدا هیچکس حق مزاحمت برای دیگری را ندارد. در حالی که برخی دیگر معانی وسیعتری را برای این جمله قائل شدهاند و گفتهاند: مردم نهتنها در مراسم عبادت یکسانند، بلکه در استفاده از زمین و خانههای اطراف مکه برای استراحت و دیگر نیازها نیز باید بین آنها مساوات باشد. به همین جهت بعضی از فقها خرید و فروش و اجارهی خانههای مکه را تحریم کردهاند و آیهی فوق را شاهد بر آن میدانند.11
«الحاد به ظلم» چیست؟
«الحاد» در لغت به معنی انحراف از اعتدال است. «لَحْد» بر وزن «قَبْر» را از این جهت لحد میگویند که حفرهای در کنار قبر و خارج از حد وسط آن است. بنابراین منظور از الحاد به ظلم کسانی هستند که با توسل به ظلم از حد اعتدال خارج میشوند و در آن سرزمین مرتکب خلاف میگردند. البته در اینجا بعضی ظلم را «شرک» تفسیر کردهاند و بعضی «حلال شمردن محرمات». در حالی که برخی مفسران آن را به معنی وسیع کلمه گرفتهاند و هرگونه گناه و ارتکاب حرام، حتی دشنام و بدگویی به زیردستان را در مفهوم آن داخل میدانند و میگویند: ارتکاب هرگونه گناه در آن سرزمین مقدس، کیفرش شدیدتر و سنگینتر است.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از یاران ایشان از تفسیر این آیه سؤال کرد. امام فرمودند: «کُلُّ ظُلْمٍ یظْلمُ الرَّجُلُ نَفْسَهُ بِمَکَّة مِنْ سِرْقَةٍ، أوْ ظلم أحد، أو شَیْءٍ من الظُلم فإنّی أراه إلحاداً و لِذلک کان ینهی أن یسکنَ الْحَرَم» یعنی هرگونه ستمی که انسان به خودش در سرزمین مکه کند، اعم از سرقت و ظلم به دیگران، من آن را إلحاد میبینم و مشمول این آیه میدانم.12
با توجه به تمام موارد مطرح شده میتوان نتیجه گرفت که دومین شعار حج عبارت است از بصیرت دادن به جامعهی اسلامی در مورد همیشگی بودن تلاشهای دشمنان و بیان راه مقابله با توطئههای آنان. اولاً باید دشمنان و انحرافهایی را شناخت که ایجاد میکنند و ثانیاً باید وحدت امت اسلامی را با محوریت کلمةالله حفظ کرد که در مناسک و مراسم حج کاملاً جلوهگر و نمایان است.
پینوشت:
1. این سوره بیستودومین سورهی قرآن است که از لحاظ ترتیب نزول صدوچهاردهمین سوره است. (تفسیر آسان، ج 13، ص 6)
2. تفسیر نور، ج 8، ص 11
3. آیهی 34 سورهی حج: معبود شما یکی است و شریک و همتا ندارد، تسلیم او باشید و مخبتین را بشارت بده.
4. تفسیر نور، ج 8، ص 42
5. آیهی 35، سورهی حج
6. تفسیر نمونه، ج 14، ص 103
7. سورهی مائده، آیهی 56
8. استفتائات مقام معظم رهبری، سؤال 600، مبحث احکام نماز، اقتدا به اهل سنت
9. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَ مَن یرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ/ کسانی که کافر شدند و مؤمنان را از راه خدا و از مسجدالحرام که آن را برای همهی مردم مساوی قرار دادیم، چه کسانی که در آنجا زندگی میکنند و چه آنان که از نقاط دور وارد میشوند، باز میدارند (مستحق عذابی دردناکند) و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و ستم کند، ما از عذاب دردناک به او میچشانیم.
10. تفسیر نمونه، ج 14، ص 61
11. تفسیر آسان، ج 13، ص 98
12. تفسیر آسان ج 13 ص 100