1389/10/19
یادداشت محمدرضا زائری
جایگاه حوزهی علمیه قم در دنیای جدید
حوزه، رسانه و دنیای جدید
ابعاد گوناگون و مختلف رویارویی
انقلاب اسلامی و تحولات عمیقی که در منطقه و جهان پدید آورد، چنان ابعاد گستردهای داشته و دارد که بسیاری از آثار و نتایج آن در حال حاضر قابل درک نیست. بیتردید نسلها و قرنهای آینده بهتر میتوانند ابعاد گوناگون این اقدام جهادی و بیدارگر و آزادیبخش امام خمینی را بشناسند. با گذشت زمان، رویارویی و مواجههی استکبار جهانی با این جبههی پایداری که تفکر و ادبیات آن را جمهوری اسلامی ایران مدیریت میکند، سنگینتر و جدیتر و علنیتر شده است و هرچه بگذرد، وضوح و شفافیت و مرزبندی این جبههها بیشتر نیز خواهد شد.
از این رو و در این روند، مقطع رهبری آیتالله سید علی خامنهای حساسیت ویژهای دارد، چراکه رویارویی این جبههها چه از نظر سیاسی و اقتصادی و علمی و چه از نظر فرهنگی و تبلیغی جدیتر و سختتر میگردد. ابتدا گمان غالب تحلیلگران و مراکز سیاستگذاری و تصمیمسازی غرب این بود که انقلاب اسلامی جریانی گذرا و سطحی است و حتی در صورت تداوم میتوان نهایتاً با الگوهای مختلف موجود یا آن را منحرف ساخت یا به شکلی آن را مصادره کرد. لیکن این جریان نهتنها باقدرت تداوم یافت و علیرغم تهدیدها و تحریمها روزبهروز قویتر شد، بلکه به مرور زمان گسترش یافت و هر روز از جایی سربرآورد و امروز نهتنها در لبنان و عراق و افغانستان و فلسطین، بلکه در دیگر نقاط جهان مشروعیت و اقتدار نظام سلطه را به چالش کشیده است.
مسیری که نظام سلطه برای حاکمیت بر جهان طراحی کرده بود و حتی بخش عمدهی آن در شوروی سابق و اروپای شرقی به نتیجه رسیده بود -چه از نظر سیاسی برای حل نهایی موضوع فلسطین و چه از نظر فرهنگی برای غربیکردن جهان- بهخاطر اثرگذاری انقلاب اسلامی ایران دهها سال به تأخیر افتاد و پیشبینیها در مورد این بخش از جهان در هم ریخت.
عمق و گستردگی جبهههای متقابل
اکنون جمهوری اسلامی به عنوان جلودار جبههی گستردهی مقاومت، در مقابل تمامی جبههی نظام سلطه ایستاده است. نه این سوی میدان یک کشور ایران بهتنهایی ایستاده است و نه آن سوی میدان یک کشور آمریکا. هم این جبهه امتداد تاریخی و جغرافیایی طولانی دارد و هم آن جبهه پسینهای طولانی و گسترده. آنسو قرنها مظلومیت و درماندگی بشر هست؛ از بردگان فراعنهی مصر تا سیاهان آفریقا و این سو قرنها امید و انتظار رهایی برای نجات و سعادت. آن سو همه ایستاده و چشم دوختهاند تا به اعتراف صریح و علنی خودشان هرچه در جنگهای صلیبی به دست نیاوردهاند، به چنگ آورند و این سو همه با نگرانی و دلهره چشم دوختهاند تا هرچه عزت و کرامت در کوچه پسکوچههای تاریخ جا گذاشتهاند، شاید اینجا پیدا کنند.
برای درک ابعاد این مواجهه و رویارویی جدی و تاریخی و برای فهم عمق و حساسیت و گستردگی آن باید از تنگنای مسائل کوچک و درگیریهای سطحی و اختلافات کودکانه و نادانیها و اشتباهات روزمرهی عادی به درآمد و از افقی گستردهتر نگریست. طوفان سهمگین را کسی که در اتاقک زیر کشتی پنهان شده، درنمییابد و گردباد ویرانگر را کسی که به زیر کومهای خزیده، نمیتواند دید.
رکن اساسی و مهم مواجهه
مهمترین رکن این مواجهه و رویارویی درازمدت و عمیق، زمینههای علمی و فکری و فلسفی آن است که زیرساختهای نظری و مبانی اعتقادی را ترسیم میکند و در نرمستیز فرهنگی و فکری موجود میتواند حقایق مکتب اهل بیت را به دنیای منتظر و تشنهی امروز عرضه کند. هرچه این رکن اساسی و مهم بیشتر مورد توجه و اهتمام باشد، توفیق و پیروزی بیشتر در دیگر عرصهها را تضمین میکند و بهتر از خطر انحراف و شکست در آینده باز میدارد. ولذا به بصیرت توصیه شده است که اگر نباشد، به بیراههها خواهیم رسید و از مقصد دورتر خواهیم شد.
در عین حال این مبادی و اصول در منابع و معارف ما بیش از هر چیز وجود دارد. هدف اصلی از هر حرکت و اقدامی اهتمام به همان حقایق است. وحی الهی با «خواندن» آغاز میشود و از کرامت انسان و تعلیم و تعلم سخن میگوید. سیره و سخن اهل بیت نیز سرشار از توجه به فکر و فهم و علم و معرفت است.
رسالت جمهوری اسلامی پیش و بیش از هر چیز، سخن گفتن با فطرت الهی انسان و گسترش و ترویج معرفت و بیان حقایق است و آشنا کردن با کلمات و اندیشههای نورانی و آسمانی که فرمود «فإنَّ الناسَ لو علِمُوا محاسن کلامنا لاتَّبَعُونا»
شاید بتوان گفت ساماندهی این موضوع و عرضه کردن این حقایق و معارف به اقتضای شرایط و درک مخاطب و بیان آنها به زبان نو و تازه و ریختن آنها در ظرف مناسب یا آنچه نواندیشی و نهضت نرمافزاری در دانش و بینش خوانده میشود، حساسترین و بنیادیترین بخش مواجههی تاریخی حق و باطل است. منظور تدبیر و مدیریت از مواجهه -چنانکه جوانب دیگر از قدرتنمایی نظامی و پیشرفت تکنولوژیک و دستاوردهای هستهای و اقتدار سیاسی- با ولی فقیه است و «قم» در سیری تاریخی پس از درخشش سامرا و جبلعامل و اصفهان و مشهد و نجف، امروز پایگاهی است که بر اساس روایات متعدد، مرکز انتشار معارف و حقایق خواهد بود که «مِنها یفیضُ العلمَ إلی سائرِ البلاد».
جغرافیا و تاریخ مخاطبان حوزه
حوزهی علمیهی قم برای ایفای این نقش تاریخی و ادای این رسالت عظیم، اکنون چارهای ندارد جز آنکه با هدایت و مدیریت ولایت فقیه، از افقی گستردهتر و وسیعتر به جغرافیای مخاطبان و پرسشگران بنگرد و بداند که باید با زبان «قوم» با آنها سخن بگوید نه با زبان «قم». حوزهی علمیهی قم باید دریابد که مخاطبانش نهفقط در گذر خان یا صفائیه، بلکه در جغرافیایی به پهنای پنج قارهی جهان گستردهاند. حوزهی ما امروز باید با نگاهی عمیق و متفاوت به تاریخ مخاطبان خود بنگرد و بداند که صدا و سیمایش را تنها شنوندگان و بینندگان امروز نمیشنوند و نمیبینند، بلکه باید بداند و دریابد که پژواک پیامش در قرنها امتداد خواهد یافت. پس باید چنان برنامهریزی و تدبیر کند که گویی به پانصد سال دیگر میاندیشد که فرمود : «إعْمَلْ لِدُنیاکَ کأنّکَ تَعیشُ أبداً».
حوزهی علمیهی قم زمانی میتواند نقش تاریخی و موعود خود را بازیابد که دنیا و زبان مردم دنیا را بهخوبی بشناسد و در ادامهی حرکتهای فردی بزرگانی چون سید جمالالدین اسدآبادی و امام موسی صدر و حرکت جمعی انقلاب اسلامی و نهادهای متمرکز موجود، به شکل فراگیر و حسابشده برای آشنایی فرزندانش با فضای واقعی و عینی دنیای امروز اقدام کند.
حوزهی قم زمانی میتواند درمان مناسب را عرضه کند که درد را بهدرستی بشناسد. زمانی میتواند با مخاطب سخن بگوید که با زبان و ادبیات و طرز تفکر و دغدغهها و مسائل و مشکلات او آشنا باشد. بداند مخطبش چگونه میاندیشد و ما را چگونه میبیند و از ما چه انتظاری دارد. این رسالت بزرگ زمانی بهدرستی تحقق خواهد یافت که تاریخ و جغرافیای این مخاطبان با ابزار مناسب و شیوهی صحیح و روشهای کارآمد مورد خطاب قرار گیرد و به امر الهی «و أعِدّوا لَهُم ما اسْتَطَعْتُم مِنْ قُوَّةٍ» همهی ابزار تأثیرگذاری و انتقال پیام مورد توجه باشد.
حوزهی علمیه و رسانههای نو
دنیای امروز دنیای ارتباطات و رسانه است. در آینده نیز هرچه پیش رویم، این عرصه گستردگی و نفوذ بیشتر مییابد، چنانکه در روایات متعدد ملاحم و علائم ظهور به گوشههایی از آن اشاره شده و از امتداد سمع و بصر مخاطبان به شکل رسانههای نوین یاد شده است: «إذا قام القائم یمدّ الله فی أسماع شیعتنا و أبصارهم» و بسیار روایات دیگر که تفسیر انتشار علم و معارف قم تا چشم و گوش «مخدّرات فی الحجال» است.
انتظار طبیعی دوستان و دشمنان از حوزهی علمیهی قم در چنین شرایطی، مسلح شدن به ابزار روز در این عرصه و برگرفتن سلاح متناسب در این جبهه است. در روزگار جدید باید با زبان نو و تازهای سخن گفت که مخاطب درک میکند. باید پیام حقیقت را با ادبیات و قالبی عرضه کرد که مخاطب میپذیرد. قرائن و اخبار مختلف و واقعیت مشهود نشان میدهد که دشمن در این عرصه نیز پیش از ما سلاح برداشته و به میدان آمده است. سرمایهگذاری سنگین نظام سلطه برای هدفگیری فضای عمومی جوامع شرقی و کشورهای اسلامی به شکل عام و توجه به داخل جامعهی ایران به شکل خاص، با راهاندازی صدها شبکهی تلویزیونی و هزاران سایت اینترنتی، نشاندهندهی بخشی از این حضور مسلح و جدی است.
آیا امیدی هست؟
اما آیا امیدی به موفقیت در این عرصه وجود دارد؟ آیا در این نبرد نابرابر که از هر جهت ما در موضع ضعف قرار داریم -چه از نظر فناوری و چه از نظر هنری و چه از نظر طلاب توانا در زبانهای خارجی و چه از نظر روابط عمومی و قدرت تبلیغات و بازاریابی- آیا میتوانیم به توفیقات آینده امیدوار باشیم؟ اولاً ما باور داریم که «الّذین جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُم سُبُلَنا»، خداوند در این عرصهی حساس نیز یار و مددکار مجاهدان خواهد بود. ثانیاً شاهدیم که ظرفیتهای بسیار ارزشمندی در میان طلاب جوان و فاضل حوزهی علمیهی قم وجود دارد که به صورت متراکم در انتظار فعال شدن است و مسلماً با هدایت و نظارت صحیح، بهخوبی قابل بهرهبرداری خواهد بود.
در عین حال، این عرصه همچون همهی زمینههای دیگر عرصهی دادوستد و میدان تبادل و تعاملی است که بر اساس معیارها و موازین حرفهای میتوان در آن پیش رفت و به نتیجه رسید. اگر عزم جدی در میان بزرگان و متفکران و عالمان و مراجع علمی و دینی حوزه وجود داشته باشد - چنانکه در تجربهی برخی مراجع بزرگوار تقلید و برخی نهادهای دینی حوزه دیده شده است- بهراحتی میتوان لوازم و ضرورتهای اولیهی این حرکت را فراهم آورد.
تجربههای موفق موجود
برخی تجربههای موجود در فعالیتهای فرهنگی جمهوری اسلامی، مانند عرضه و پخش برخی مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی و راهاندازی شبکهی تلویزیونی فیلم و سریال «آیفیلم» به زبان عربی نشان داده که در بدترین شرایط هم زمینه برای گشودن راههای جدید وجود دارد. در شرایطی که از گذشتهی دور، حساسیتهای نژادی و مذهبی عرب بر علیه فارس وجود داشته و در سالهای اخیر به شکل عجیبی گسترش یافته و تشدید شده است و گاهی حتی از ورود یک نسخه کتاب چاپ ایران به داخل برخی کشورها رسماً جلوگیری میشود، بهطور طبیعی به نظر نمیرسد که هیچ موقعیتی برای پخش محصولات فرهنگی از شبکههای تلویزیونی عربی وجود داشته باشد.
اما با کمال تعجب شبکهی تلویزیونی «امبیسی» عربستان نیز که از چندی پیش بخش فیلم و سریال فارسی راهاندازی کرده، هماکنون درحال پخش یک سریال ایرانی است. بسیاری از کانالهای عربی که پیش از این تنها فیلمهای مصری و گاه سوری را پخش میکردند، راه برای پخش سریالهای ایرانی باز شده است. تنها در کشور عراق، 10 کانال تلویزیونی به پخش فیلمها و سریالهای ایرانی میپردازند. عجیبتر اینکه مجموعهی تلویزیونی «یوسف صدیق» در کشورهای مصر و تونس و یمن و حتی شبکهی مسیحی «اوتیوی» لبنان و شبکهی کرد عراقی پخش شد.
فرصت فرا رسیده است
این فرصت ورود فرهنگی ماست و این فرصت خاص و ویژه را اکنون باید قدر دانست، زیرا در همین حال که هجوم رسانهای و تبلیغاتی علیه انقلاب اسلامی و مکتب اهل بیت افزایش یافته، این فرصتها از امیدهای تازه برای آشکار شدن حقیقت و نشر معارف اسلام ناب محمدی (ص) خبر میدهند. اقتدار جمهوری اسلامی در زمینههای گوناگونی همچون دستیابی به فناوری هستهای و سیاست خارجی و ایستادگی در مقابل تحریمهای وسیع و عرضهی نمونهای چون «حزبالله» لبنان، همه مرهون رهبری و تدبیر و ایستادگی و حکمت و ولایت فقیه روزآمد و آگاه است. همین حکمت و درایت در حوزهی قم نیز بار خواهد داد و آثار ولایت و فقه پویا در این عرصه نیز آشکار خواهد گردید.
امروزه جهان معاصر با همهی مراکز فکری و علمی، با همهی دانشگاهها و نهادهای تحقیقاتی و پژوهشی، با همهی اندیشمندان بیغرض و متفکران حقجو، با همهی مخاطبان آگاه و فهیم در انتظار پیام معتدل و منطقی و عقلانی و عالمانه حوزهی علمیهی قم است که به زبان نو و «بالّتی هی أحسن» به ایشان عرضه شود.
این فرصت تاریخی همیشه آرزوی بزرگان شیعه بوده است. بسیار عالمان مجاهد و اندیشمندان بزرگ حوزه بودهاند که در حسرت چنین موقعیت و فرصتی زیستهاند. آنها یا مانند شهید بزرگ علامه سید محمدباقر صدر میخواستهاند برای نیمساعت برنامهی رادیویی مؤثر در جهان عرب از وجوه شرعیه هزینه کنند تا مگر کلام اهل بیت (ع) در غوغای تبلیغات غرب و شرق به گوش مردم برسد، یا همانند امام خمینی (ره) صدا و سیما را دانشگاهی میدانستهاند که گسترش و تقویتش به تبیین حقایق دینی صحیح میانجامد.
امروز پس از همهی انتظارها و حسرتها، هم حوزهی قم ظرفیت و توان ادارهی چنین رویارویی فرهنگی گستردهای را در خود دارد و هم رهبر معظم انقلاب از صلاحیت و اقتدار لازم برای هدایت این نرمستیز دشوار برخوردار است. امروزه رسالت تاریخی حوزهی قم آن است که از محدودیتهای گوناگون که در طول تاریخ بر آن تحمیل شده، بهدرآید و نقش مهم و دشوار خود را در گسترهی جهان بازشناسد و به اشکال و روشهای گوناگون با مخاطب گسترده و بینالمللی خود سخن بگوید که مصداق «ناس» به معنی شامل و کامل آن هستند؛ روشهایی همچون اعلام جایزهی جهانی برای ابداع فکری و تحقیقاتی در سطح خواص یا ساخت فیلمهای مستند دربارهی حقیقت شیعه و باورهایی همچون ولایت فقیه در سطح عوام و پخش به زبانهای مختلف.
ابعاد گوناگون و مختلف رویارویی
انقلاب اسلامی و تحولات عمیقی که در منطقه و جهان پدید آورد، چنان ابعاد گستردهای داشته و دارد که بسیاری از آثار و نتایج آن در حال حاضر قابل درک نیست. بیتردید نسلها و قرنهای آینده بهتر میتوانند ابعاد گوناگون این اقدام جهادی و بیدارگر و آزادیبخش امام خمینی را بشناسند. با گذشت زمان، رویارویی و مواجههی استکبار جهانی با این جبههی پایداری که تفکر و ادبیات آن را جمهوری اسلامی ایران مدیریت میکند، سنگینتر و جدیتر و علنیتر شده است و هرچه بگذرد، وضوح و شفافیت و مرزبندی این جبههها بیشتر نیز خواهد شد.
از این رو و در این روند، مقطع رهبری آیتالله سید علی خامنهای حساسیت ویژهای دارد، چراکه رویارویی این جبههها چه از نظر سیاسی و اقتصادی و علمی و چه از نظر فرهنگی و تبلیغی جدیتر و سختتر میگردد. ابتدا گمان غالب تحلیلگران و مراکز سیاستگذاری و تصمیمسازی غرب این بود که انقلاب اسلامی جریانی گذرا و سطحی است و حتی در صورت تداوم میتوان نهایتاً با الگوهای مختلف موجود یا آن را منحرف ساخت یا به شکلی آن را مصادره کرد. لیکن این جریان نهتنها باقدرت تداوم یافت و علیرغم تهدیدها و تحریمها روزبهروز قویتر شد، بلکه به مرور زمان گسترش یافت و هر روز از جایی سربرآورد و امروز نهتنها در لبنان و عراق و افغانستان و فلسطین، بلکه در دیگر نقاط جهان مشروعیت و اقتدار نظام سلطه را به چالش کشیده است.
مسیری که نظام سلطه برای حاکمیت بر جهان طراحی کرده بود و حتی بخش عمدهی آن در شوروی سابق و اروپای شرقی به نتیجه رسیده بود -چه از نظر سیاسی برای حل نهایی موضوع فلسطین و چه از نظر فرهنگی برای غربیکردن جهان- بهخاطر اثرگذاری انقلاب اسلامی ایران دهها سال به تأخیر افتاد و پیشبینیها در مورد این بخش از جهان در هم ریخت.
عمق و گستردگی جبهههای متقابل
اکنون جمهوری اسلامی به عنوان جلودار جبههی گستردهی مقاومت، در مقابل تمامی جبههی نظام سلطه ایستاده است. نه این سوی میدان یک کشور ایران بهتنهایی ایستاده است و نه آن سوی میدان یک کشور آمریکا. هم این جبهه امتداد تاریخی و جغرافیایی طولانی دارد و هم آن جبهه پسینهای طولانی و گسترده. آنسو قرنها مظلومیت و درماندگی بشر هست؛ از بردگان فراعنهی مصر تا سیاهان آفریقا و این سو قرنها امید و انتظار رهایی برای نجات و سعادت. آن سو همه ایستاده و چشم دوختهاند تا به اعتراف صریح و علنی خودشان هرچه در جنگهای صلیبی به دست نیاوردهاند، به چنگ آورند و این سو همه با نگرانی و دلهره چشم دوختهاند تا هرچه عزت و کرامت در کوچه پسکوچههای تاریخ جا گذاشتهاند، شاید اینجا پیدا کنند.
امروزه جهان معاصر با همهی مراکز فکری و علمی، با همهی دانشگاهها و نهادهای تحقیقاتی و پژوهشی، با همهی اندیشمندان بیغرض و متفکران حقجو، با همهی مخاطبان آگاه و فهیم در انتظار پیام معتدل و منطقی و عقلانی و عالمانه حوزهی علمیهی قم است که به زبان نو و «بالّتی هی أحسن» به ایشان عرضه شود.
برای درک ابعاد این مواجهه و رویارویی جدی و تاریخی و برای فهم عمق و حساسیت و گستردگی آن باید از تنگنای مسائل کوچک و درگیریهای سطحی و اختلافات کودکانه و نادانیها و اشتباهات روزمرهی عادی به درآمد و از افقی گستردهتر نگریست. طوفان سهمگین را کسی که در اتاقک زیر کشتی پنهان شده، درنمییابد و گردباد ویرانگر را کسی که به زیر کومهای خزیده، نمیتواند دید.
رکن اساسی و مهم مواجهه
مهمترین رکن این مواجهه و رویارویی درازمدت و عمیق، زمینههای علمی و فکری و فلسفی آن است که زیرساختهای نظری و مبانی اعتقادی را ترسیم میکند و در نرمستیز فرهنگی و فکری موجود میتواند حقایق مکتب اهل بیت را به دنیای منتظر و تشنهی امروز عرضه کند. هرچه این رکن اساسی و مهم بیشتر مورد توجه و اهتمام باشد، توفیق و پیروزی بیشتر در دیگر عرصهها را تضمین میکند و بهتر از خطر انحراف و شکست در آینده باز میدارد. ولذا به بصیرت توصیه شده است که اگر نباشد، به بیراههها خواهیم رسید و از مقصد دورتر خواهیم شد.
در عین حال این مبادی و اصول در منابع و معارف ما بیش از هر چیز وجود دارد. هدف اصلی از هر حرکت و اقدامی اهتمام به همان حقایق است. وحی الهی با «خواندن» آغاز میشود و از کرامت انسان و تعلیم و تعلم سخن میگوید. سیره و سخن اهل بیت نیز سرشار از توجه به فکر و فهم و علم و معرفت است.
رسالت جمهوری اسلامی پیش و بیش از هر چیز، سخن گفتن با فطرت الهی انسان و گسترش و ترویج معرفت و بیان حقایق است و آشنا کردن با کلمات و اندیشههای نورانی و آسمانی که فرمود «فإنَّ الناسَ لو علِمُوا محاسن کلامنا لاتَّبَعُونا»
شاید بتوان گفت ساماندهی این موضوع و عرضه کردن این حقایق و معارف به اقتضای شرایط و درک مخاطب و بیان آنها به زبان نو و تازه و ریختن آنها در ظرف مناسب یا آنچه نواندیشی و نهضت نرمافزاری در دانش و بینش خوانده میشود، حساسترین و بنیادیترین بخش مواجههی تاریخی حق و باطل است. منظور تدبیر و مدیریت از مواجهه -چنانکه جوانب دیگر از قدرتنمایی نظامی و پیشرفت تکنولوژیک و دستاوردهای هستهای و اقتدار سیاسی- با ولی فقیه است و «قم» در سیری تاریخی پس از درخشش سامرا و جبلعامل و اصفهان و مشهد و نجف، امروز پایگاهی است که بر اساس روایات متعدد، مرکز انتشار معارف و حقایق خواهد بود که «مِنها یفیضُ العلمَ إلی سائرِ البلاد».
جغرافیا و تاریخ مخاطبان حوزه
حوزهی علمیهی قم برای ایفای این نقش تاریخی و ادای این رسالت عظیم، اکنون چارهای ندارد جز آنکه با هدایت و مدیریت ولایت فقیه، از افقی گستردهتر و وسیعتر به جغرافیای مخاطبان و پرسشگران بنگرد و بداند که باید با زبان «قوم» با آنها سخن بگوید نه با زبان «قم». حوزهی علمیهی قم باید دریابد که مخاطبانش نهفقط در گذر خان یا صفائیه، بلکه در جغرافیایی به پهنای پنج قارهی جهان گستردهاند. حوزهی ما امروز باید با نگاهی عمیق و متفاوت به تاریخ مخاطبان خود بنگرد و بداند که صدا و سیمایش را تنها شنوندگان و بینندگان امروز نمیشنوند و نمیبینند، بلکه باید بداند و دریابد که پژواک پیامش در قرنها امتداد خواهد یافت. پس باید چنان برنامهریزی و تدبیر کند که گویی به پانصد سال دیگر میاندیشد که فرمود : «إعْمَلْ لِدُنیاکَ کأنّکَ تَعیشُ أبداً».
حوزهی علمیهی قم زمانی میتواند نقش تاریخی و موعود خود را بازیابد که دنیا و زبان مردم دنیا را بهخوبی بشناسد و در ادامهی حرکتهای فردی بزرگانی چون سید جمالالدین اسدآبادی و امام موسی صدر و حرکت جمعی انقلاب اسلامی و نهادهای متمرکز موجود، به شکل فراگیر و حسابشده برای آشنایی فرزندانش با فضای واقعی و عینی دنیای امروز اقدام کند.
حوزهی قم زمانی میتواند درمان مناسب را عرضه کند که درد را بهدرستی بشناسد. زمانی میتواند با مخاطب سخن بگوید که با زبان و ادبیات و طرز تفکر و دغدغهها و مسائل و مشکلات او آشنا باشد. بداند مخطبش چگونه میاندیشد و ما را چگونه میبیند و از ما چه انتظاری دارد. این رسالت بزرگ زمانی بهدرستی تحقق خواهد یافت که تاریخ و جغرافیای این مخاطبان با ابزار مناسب و شیوهی صحیح و روشهای کارآمد مورد خطاب قرار گیرد و به امر الهی «و أعِدّوا لَهُم ما اسْتَطَعْتُم مِنْ قُوَّةٍ» همهی ابزار تأثیرگذاری و انتقال پیام مورد توجه باشد.
حوزهی علمیه و رسانههای نو
دنیای امروز دنیای ارتباطات و رسانه است. در آینده نیز هرچه پیش رویم، این عرصه گستردگی و نفوذ بیشتر مییابد، چنانکه در روایات متعدد ملاحم و علائم ظهور به گوشههایی از آن اشاره شده و از امتداد سمع و بصر مخاطبان به شکل رسانههای نوین یاد شده است: «إذا قام القائم یمدّ الله فی أسماع شیعتنا و أبصارهم» و بسیار روایات دیگر که تفسیر انتشار علم و معارف قم تا چشم و گوش «مخدّرات فی الحجال» است.
برخی تجربههای موجود در فعالیتهای فرهنگی جمهوری اسلامی، مانند عرضه و پخش برخی مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی و راهاندازی شبکهی تلویزیونی فیلم و سریال «آیفیلم» به زبان عربی نشان داده که در بدترین شرایط هم زمینه برای گشودن راههای جدید وجود دارد.
انتظار طبیعی دوستان و دشمنان از حوزهی علمیهی قم در چنین شرایطی، مسلح شدن به ابزار روز در این عرصه و برگرفتن سلاح متناسب در این جبهه است. در روزگار جدید باید با زبان نو و تازهای سخن گفت که مخاطب درک میکند. باید پیام حقیقت را با ادبیات و قالبی عرضه کرد که مخاطب میپذیرد. قرائن و اخبار مختلف و واقعیت مشهود نشان میدهد که دشمن در این عرصه نیز پیش از ما سلاح برداشته و به میدان آمده است. سرمایهگذاری سنگین نظام سلطه برای هدفگیری فضای عمومی جوامع شرقی و کشورهای اسلامی به شکل عام و توجه به داخل جامعهی ایران به شکل خاص، با راهاندازی صدها شبکهی تلویزیونی و هزاران سایت اینترنتی، نشاندهندهی بخشی از این حضور مسلح و جدی است.
آیا امیدی هست؟
اما آیا امیدی به موفقیت در این عرصه وجود دارد؟ آیا در این نبرد نابرابر که از هر جهت ما در موضع ضعف قرار داریم -چه از نظر فناوری و چه از نظر هنری و چه از نظر طلاب توانا در زبانهای خارجی و چه از نظر روابط عمومی و قدرت تبلیغات و بازاریابی- آیا میتوانیم به توفیقات آینده امیدوار باشیم؟ اولاً ما باور داریم که «الّذین جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُم سُبُلَنا»، خداوند در این عرصهی حساس نیز یار و مددکار مجاهدان خواهد بود. ثانیاً شاهدیم که ظرفیتهای بسیار ارزشمندی در میان طلاب جوان و فاضل حوزهی علمیهی قم وجود دارد که به صورت متراکم در انتظار فعال شدن است و مسلماً با هدایت و نظارت صحیح، بهخوبی قابل بهرهبرداری خواهد بود.
در عین حال، این عرصه همچون همهی زمینههای دیگر عرصهی دادوستد و میدان تبادل و تعاملی است که بر اساس معیارها و موازین حرفهای میتوان در آن پیش رفت و به نتیجه رسید. اگر عزم جدی در میان بزرگان و متفکران و عالمان و مراجع علمی و دینی حوزه وجود داشته باشد - چنانکه در تجربهی برخی مراجع بزرگوار تقلید و برخی نهادهای دینی حوزه دیده شده است- بهراحتی میتوان لوازم و ضرورتهای اولیهی این حرکت را فراهم آورد.
تجربههای موفق موجود
برخی تجربههای موجود در فعالیتهای فرهنگی جمهوری اسلامی، مانند عرضه و پخش برخی مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی و راهاندازی شبکهی تلویزیونی فیلم و سریال «آیفیلم» به زبان عربی نشان داده که در بدترین شرایط هم زمینه برای گشودن راههای جدید وجود دارد. در شرایطی که از گذشتهی دور، حساسیتهای نژادی و مذهبی عرب بر علیه فارس وجود داشته و در سالهای اخیر به شکل عجیبی گسترش یافته و تشدید شده است و گاهی حتی از ورود یک نسخه کتاب چاپ ایران به داخل برخی کشورها رسماً جلوگیری میشود، بهطور طبیعی به نظر نمیرسد که هیچ موقعیتی برای پخش محصولات فرهنگی از شبکههای تلویزیونی عربی وجود داشته باشد.
اما با کمال تعجب شبکهی تلویزیونی «امبیسی» عربستان نیز که از چندی پیش بخش فیلم و سریال فارسی راهاندازی کرده، هماکنون درحال پخش یک سریال ایرانی است. بسیاری از کانالهای عربی که پیش از این تنها فیلمهای مصری و گاه سوری را پخش میکردند، راه برای پخش سریالهای ایرانی باز شده است. تنها در کشور عراق، 10 کانال تلویزیونی به پخش فیلمها و سریالهای ایرانی میپردازند. عجیبتر اینکه مجموعهی تلویزیونی «یوسف صدیق» در کشورهای مصر و تونس و یمن و حتی شبکهی مسیحی «اوتیوی» لبنان و شبکهی کرد عراقی پخش شد.
فرصت فرا رسیده است
این فرصت ورود فرهنگی ماست و این فرصت خاص و ویژه را اکنون باید قدر دانست، زیرا در همین حال که هجوم رسانهای و تبلیغاتی علیه انقلاب اسلامی و مکتب اهل بیت افزایش یافته، این فرصتها از امیدهای تازه برای آشکار شدن حقیقت و نشر معارف اسلام ناب محمدی (ص) خبر میدهند. اقتدار جمهوری اسلامی در زمینههای گوناگونی همچون دستیابی به فناوری هستهای و سیاست خارجی و ایستادگی در مقابل تحریمهای وسیع و عرضهی نمونهای چون «حزبالله» لبنان، همه مرهون رهبری و تدبیر و ایستادگی و حکمت و ولایت فقیه روزآمد و آگاه است. همین حکمت و درایت در حوزهی قم نیز بار خواهد داد و آثار ولایت و فقه پویا در این عرصه نیز آشکار خواهد گردید.
امروزه جهان معاصر با همهی مراکز فکری و علمی، با همهی دانشگاهها و نهادهای تحقیقاتی و پژوهشی، با همهی اندیشمندان بیغرض و متفکران حقجو، با همهی مخاطبان آگاه و فهیم در انتظار پیام معتدل و منطقی و عقلانی و عالمانه حوزهی علمیهی قم است که به زبان نو و «بالّتی هی أحسن» به ایشان عرضه شود.
این فرصت تاریخی همیشه آرزوی بزرگان شیعه بوده است. بسیار عالمان مجاهد و اندیشمندان بزرگ حوزه بودهاند که در حسرت چنین موقعیت و فرصتی زیستهاند. آنها یا مانند شهید بزرگ علامه سید محمدباقر صدر میخواستهاند برای نیمساعت برنامهی رادیویی مؤثر در جهان عرب از وجوه شرعیه هزینه کنند تا مگر کلام اهل بیت (ع) در غوغای تبلیغات غرب و شرق به گوش مردم برسد، یا همانند امام خمینی (ره) صدا و سیما را دانشگاهی میدانستهاند که گسترش و تقویتش به تبیین حقایق دینی صحیح میانجامد.
امروز پس از همهی انتظارها و حسرتها، هم حوزهی قم ظرفیت و توان ادارهی چنین رویارویی فرهنگی گستردهای را در خود دارد و هم رهبر معظم انقلاب از صلاحیت و اقتدار لازم برای هدایت این نرمستیز دشوار برخوردار است. امروزه رسالت تاریخی حوزهی قم آن است که از محدودیتهای گوناگون که در طول تاریخ بر آن تحمیل شده، بهدرآید و نقش مهم و دشوار خود را در گسترهی جهان بازشناسد و به اشکال و روشهای گوناگون با مخاطب گسترده و بینالمللی خود سخن بگوید که مصداق «ناس» به معنی شامل و کامل آن هستند؛ روشهایی همچون اعلام جایزهی جهانی برای ابداع فکری و تحقیقاتی در سطح خواص یا ساخت فیلمهای مستند دربارهی حقیقت شیعه و باورهایی همچون ولایت فقیه در سطح عوام و پخش به زبانهای مختلف.